مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
ترکیه
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۷ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۸
965 - 987
حوزه های تخصصی:
اصل عدم دخالت در مسائل خاورمیانه به عنوان اولویت استراتژی سیاست خارجی ترکیه در بیشتر دوران قرن بیستم مطرح بود. اما در طول دهه گذشته، ترکیه به طور قابل ملاحظه ای از سنّت کمالیستی و درون گرای خود فاصله گرفته و تبدیل به یکی از بازیگران فعّال و تأثیرگذار در منطقه شده است. از این رو بعد از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در سال 2002 ترکیه در چارچوب استراتژی مشکلِ صفر با همسایگان، روابط نزدیک تری را با رقبای دیرینه خود یعنی سوریه، جمهوری اسلامی ایران و عراق برقرار نمود. همچنین آنکارا در حل اختلافات بین رژیم صهیونیستی و سوریه (2010-2008) و همین طور پرونده هسته ای ایران نقش میانجی به خود گرفت. روابط دیپلماتیک ترکیه با ایران و گروه فلسطینی حماس موجب ایجاد اختلافاتی با آمریکا و رژیم صهیونیستی شد و این ابهام را به وجود آورد که آیا ترکیه تمایلات غربی خود را کنار گذاشته و به اسلام گرایی متمایل شده است و یا این که این تنها یک حرکت دیرهنگام به سمت شرق برای کامل کردن حلقه روابط خارجی ترکیه است. اکنون، این سئوال مطرح است که چگونه می توان سیاست خارجی نوین ترکیه را براساس چنین رویکردی در قبال تحولات اخیر منطقه، توصیف و درک نمود. در این نوشتار سعی بر آن است تا با شناخت لایه های زیرین مؤثر بر چرخش ترکیه در استراتژی پیشین خود، به تبیین گونه شناسی سیاست خارجی نوین این کشور در منطقه و در قبال خیزش های اخیر خاورمیانه، پرداخته شود.
سیاست های جدید ترکیه در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۸ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
127 - 148
حوزه های تخصصی:
در پرتو تحولات اخیر در خاورمیانه به ویژه تحولات جهان عرب که در اوایل سال 2011 رخ داد و پیروزی دوباره حزب عدالت و توسعه در ژوئن2014 و انتخاب رجب طیب اردوغان به عنوان نخستین رئیس جمهور منتخب، مقاله حاضر به بررسی مؤلفه های جدید سیاست خاورمیانه ای ترکیه خواهد پرداخت و سعی در پاسخ به چرایی جهت گیری های اخیر سیاست خارجی ترکیه می کند که براساس دو گفتمان تمدنی و رویکرد ژئوپلتیک شکل گرفته است. پژوهش حاضر به بررسی پویش های اصلی و ایدئولوژیک و پس زمینه های سیاست خارجی ترکیه خواهد پرداخت که با اعمال سیاست های جدید سعی در ایفای نقشی جدید در خاورمیانه دارد. فرضیه مقاله امکان پذیری تحلیل سیاست خارجی ترکیه در چارچوب برداشت از نقش ملی در خاورمیانه می باشد. به عبارت دیگر برداشت از نقش ملی توسط نخبگان سیاست خارجی ترکیه عامل تعیین کننده ای در جهت گیری های سیاست خارجی خاورمیانه ای ترکیه است. مقاله حاضر در پی پاسخ به سئوال های ذیل است. ترکیه به دنبال ایفای کدام نقش ها در خاورمیانه است؟ سیاست های جدید ترکیه در خاورمیانه براساس برداشت از نقش ملی کدامند؟ آیا این سیاست ها برای ترکیه محدودیت به بار خواهد آورد و یا قدرت مانور آن را افزایش خواهد داد؟ نتیجه این سیاست ها به خصوص در مقابل تحولات اخیر در خاورمیانه چگونه خواهد بود؟
بررسی تحولات سیاسی عراق در پرتو سیاست خارجی ایران، ترکیه و عربستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
)سیاست خارجی سال ۲۸ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
477 - 499
حوزه های تخصصی:
حمله ایالات متحده به عراق و سقوط نظام بعثی موجب ورود عراق به مرحله ای جدید، بی ثبات و به ویژه وضعیت خلأ قدرت در مرکز شد. همین امر سبب شد که دیگر کشورهای منطقه به فراخور اهداف منطقه ای و امنیت ملی خود سعی کنند از یک سو به بسط نفوذ در این کشور دست بزنند و از سوی دیگر مانع افزایش نفوذ رقبای خود در عراق شوند. در همین راستا این مقاله از میان بازیگران منطقه ای مؤثر در سپهر سیاسی عراق، سیاست خارجی سه کشور جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و عربستان را مورد بررسی قرار داده است. مفروض نوشتار حاضر، در پیش گرفتن بازی با حاصل جمع صفر توسط بازیگران مذکور طی برهه زمانی 2003 تا 2014 است، به نحوی که توافقی که بتواند بیان گر نوعی توازن میان قدرت های منطقه ای در عراق باشد، هیچ گاه در بین این بازیگران شکل نگرفت و همین امر از عوامل زمینه ساز افزایش بی ثباتی در عراق به شمار می آید. در این بین، وجود نظام پارلمانی در عراق، اکثریت بودن جمعیت شیعیان عراق، نفوذ و رابطه خوب ایران با شیعیان، خروج سربازان آمریکایی از عراق و تحولات مربوط به بحران سوریه باعث شده است تا طی سه انتخابات مذکور از یک سو ایران بیشترین نفوذ و روابط استراتژیک را با عراق داشته باشد و از سوی دیگر دو کشور ترکیه و عربستان در انتخابات پارلمانی عراق نتوانند به موفقیت قابل ملاحظه ای دست یابند.
تأثیرپذیری سیاست خارجی ترکیه از روند اروپایی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۸ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
591 - 610
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعاتی که در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است، تأثیر فرایند الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا بر سیاست خارجی این کشور است. در این چارچوب این مقاله با بهره گیری از روشی توصیفی تحلیلی با صبغه تاریخی و با استفاده از چارچوب نظری ادبیات اروپایی شدن، در پی پاسخ به این پرسش است که رویکرد سیاست خارجی ترکیه در فرایند الحاق این کشور به اتحادیه اروپا چه تغییری کرده است؟ به نظر می رسد فرایند الحاق به اتحادیه اروپا، با تأثیرگذاری بر حوزه های راهبردی (محاسبات هزینه فایده)، مشروعیت بخشی (به سیاست های حزب حاکم) و هویتی، سیاست خارجی این کشور را متأثر کرده است. برای آزمون این فرضیه، نگارندگان تلاش کرده اند به تشریح تأثیر فرایند الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا بر باز شدن گام به گام فضای مناظره در مورد مسائل سیاست خارجی، امکان یافتن ظهور و بروز لایه های هویتی متعدد و درنتیجه اتخاذ گونه ای سیاست خارجی چندبعدی و جایگزینی گام به گام هنجارهای اروپایی مبتنی بر چندجانبه گرایی، دیپلماسی و قدرت نرم به جای رویکرد انعطاف ناپذیر و دشمن گرای پیشین این کشور بپردازند. به اعتقاد نگارندگان، تغییر در رویکردهای ترکیه در مواجهه با تحولات سوریه و عراق نیز خارج از حوزه سیاست خارجی اروپایی شده این کشور در حوزه مدیریت بحران، تفسیر تحولات، ائتلاف سازی و نهادسازی نیست.
حزب عدالت و توسعه ترکیه در قبال تحولات خاورمیانه: مطالعه موردی بحرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۸ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
611 - 630
حوزه های تخصصی:
تبدیل خاورمیانه (شامل شمال آفریقا) به کانون توجه تلاش های سیاست خارجی ترکیه نشان از وجود بعد قدرتمند هویتی در سیاست خارجی جدید این کشور دارد. موضوع موردنظر این مقاله، دیدگاه حزب عدالت و توسعه (دولت حاکم) ترکیه در مورد تحولات خاورمیانه به ویژه در بحرین است و مبانی نظری استفاده شده در مقاله مبتنی بر نظریه سازه انگاری است. یافته های تحقیق نشان می دهد که ترکیه در گذشته رویکردی در قبال شورای همکاری خلیج فارس داشت و تلاش می کرد با این شورا کاملاً در یک جبهه قرار نگیرد و به گونه ای موضع گیری کند که منافع خود در منطقه را تامین نماید. در این مقاله و در پاسخ به این پرسش که آیا کشور ترکیه خواهد توانست در بلندمدت نقش خود را در منطقه و جهان به عنوان قدرتی تأثیرگذار ایفا کند؟ باید گفت که با توجه به مواجه بودن ترکیه با چالش های عمده در سطوح داخلی و منطقه ای، این کشور مسیر دشواری را برای دستیابی به اهداف بلندمدت خود که همان افزایش نقش و نفوذ در تحولات منطقه ای و جهانی است، در پیش دارد.
بازسازی تحولات جنوب غرب آسیا بر بنیاد رقابت های ژئوپلیتیکی ایران و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۹ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۴)
117 - 139
حوزه های تخصصی:
در منطقه جنوب غرب آسیا تعارضات ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک همواره از نمود بالایی برخوردار بوده است؛ به گونه ای که این منطقه بیش از آنکه شاهد شکل گیری ائتلاف های منطقه ای و همگرایی باشد، حول محور چالش های امنیتی درون منطقه ای شکل گرفته است. در این میان ایران و ترکیه در طول تاریخ و به ویژه از زمان به رسمیت شناخته شدن مذهب شیعه توسط صفویان، وارد چالش های فراوانی ازجمله جنگ های ارضی و مرزی شدند و مسائل هویتی مذهبی در دوران بعد در روابط میان طرفین تأثیر زیادی داشت. اساساً بر بنیاد درگیری های هویتی این پرسش مطرح می شود که متغیرهای ژئوپلیتی ک در آینده روابط ایران و ترکیه چه نقشی خواهند داشت؟ به نظر می رسد با توجه به تجربیات تاریخی و با لحاظ متغیرهای ژئوپلیتی ک، شاهد نوعی نوسان در روابط میان ایران و ترکیه در طیفی از رقابت های تنش آمیز خواهیم بود که به طور قطع خود این امر تحت تأثیر ایدئول وژی و جریان های سیاسی حاکم در دو کشور خواهد بود. پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد توصیفی تحلیلی به تحلیل ژئوپلیتیک روابط کنونی ایران و ترکیه بر مبنای تجربه های تاریخی پرداخته و به این نتیجه رسیده است که کشورهای ایران و ترکیه هرچند از شکل رقابت های قدیمی نظیر جنگ های طولانی دوری کرده اند، ولی این رقابت در شکل نوین ژئوپلیتیکی به خارج از مرزهای جغرافیایی هریک از طرفین سرایت کرده است.
اقتصاد سیاسی روابط ایران و ترکیه در دوره حکومت حزب عدالت و توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۰ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۸)
85 - 113
حوزه های تخصصی:
روابط ایران و ترکیه همواره ترکیبی از رقابت و همکاری، ولی باثبات بوده است. اغلب، دلیل این ماهیت متعارض، وضعیت ژئوپلیتیک متفاوت دو کشور قلمداد شده، ولی هم زمان، ژئواکونومی نیز نقش مهمی در این زمینه ایفا کرده است. در طول سال های اخیر، با توجه به نیازهای متغیر دو کشور و تلاش برای دستیابی به توسعه اقتصادی، ابعاد جدیدی در روابط دو کشور بروز یافته که برخی منافع همکاری های دوجانبه را تقویت کرده و از تشدید رقابت کاسته است. مقاله حاضر، روابط دوجانبه ایران و ترکیه را در زمان حاکمیت حزب عدالت و توسعه در ترکیه از منظر اقتصاد سیاسی بررسی می کند. پرسش اساسی پژوهش این است که: «اقتصاد سیاسی سیاست خارجی ایران در مورد ترکیه چیست؟» و هدف، آزمون این فرضیه اصلی است که «روابط بین ایران و ترکیه در دهه اخیر تا حد زیادی مبتنی بر گسترش روابط اقتصادی بوده که بیشتر متأثر از حوزه انرژی به ویژه گاز است و درعین حال برخلاف ماهیت همکاری روابط اقتصادی، روابط سیاسی دو کشور دارای ماهیت رقابت منطقه ای بوده است». بر این اساس سه حوزه اولویت دار نامتقارن در روابط دو کشور شامل ژئوپلیتیک، عامل انرژی در روابط اقتصادی، و اولویت گاز طبیعی در روابط اقتصادی دو کشور بیان می شوند و درنهایت، مقاله به این جمع بندی می رسد که بسط و تقویت روابط دو کشور در حوزه انرژی می تواند نقطه آغاز مطلوبی برای گسترش روابط دو کشور در حوزه های سیاسی موردعلاقه مشترک نیز باشد.
بررسی تطبیقی سیاست خارجی ایران و ترکیه در قفقاز جنوبی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تا 2015(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۱ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۲)
109 - 150
حوزه های تخصصی:
حوزه قفقاز جنوبی متشکل از سه کشور آذربایجان، ارمنستان و گرجستان است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری های مذکور، بسیاری از اندیشمندان، این منطقه را در وضعیت خلاء قدرت ارزیابی کردند، به همین دلیل، این حوزه جغرافیایی توجه بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای همچون روسیه، اتحادیه اروپا، آمریکا، ایران و ترکیه را به خود جلب کرده است.
ایران به واسطه تاریخ مشترک با قفقازجنوبی و همچنین جایگاه این منطقه از جهت ارتباط زمینی با فدراسیون روسیه و شمال اروپا، اهمیت زیادی برای این منطقه قائل است. بر پایه واقعیت های ژئوپلتیک و ژئواکونومیک، جمهوری اسلامی ایران نسبت به این منطقه به عنوان مکمل امنیتی و اقتصادی خود حساسیت زیادی نشان داده است.
ترکیه از کشورهایی است که از ابتدای فروپاشی شوروی، نقش اساسی در منطقه قفقاز جنوبی ایفا کرده است. قرار گرفتن قفقازجنوبی در میان دو حوزه نزدیک دریایی (خزر و سیاه) ترکیه، باعث اهمیت مضاعف این منطقه برای این کشور شده است.
سؤال محوری این مقاله بررسی تطبیقی سیاست های ایران و ترکیه در قفقاز جنوبی بر پایه شاخص های مهم تأثیرگذار در معادلات منطقه ای است. در تدوین مقاله با بهره گیری از روش کتابخانه ای، ازاسناد به زبان ترکی برای تبیین دیدگاه های ترکیه استفاده شده است.
علیرغم اینکه فروپاشی شوروی فرصت تاریخی را در اختیار ایران و ترکیه قرار داد تا با برقراری روابط و همکاری های نزدیک سیاست ها و اهداف خود را در قفقاز جنوبی پیش ببرند، اما سیاست توسعه طلبانه ترکیه و سیاست احتیاطی و مدارای ایران برای ایفای نقش در معادلات این منطقه، شرایطی را دامن زد که هر دو کشور توفیق کافی برای تأثیرگذاری در این معادلات را نداشتند؛ هر چند که ترکیه موفقیت بیشتری را در این عرصه کسب کرد. در واقع، قفقاز جنوبی بیشتر به نقطه تلاقی تضارب اهداف ایران و ترکیه از یکسو و آمریکا و روسیه از سوی دیگر تبدیل شد.
سقوط اخوان المسلمین در مصر و تاثیر آن بر موقعیت منطقه ای ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۹)
161 - 190
حوزه های تخصصی:
تحولات اخیر جهان عرب ژئوپلتیک قدرت در خاورمیانه را به شدت متاثر کرد. سقوط دولت های اقتدارگرایی همچون بن علی و مبارک، معادله قدرت در خاورمیانه را وارد دوره جدیدی کرد. قدرت های منطقه ای با باز تعریف موقعیت و منافع ملی و منطقه ای خود شروع به گسترش روابط با رژیم های پسا انقلابی کردند. ترکیه به عنوان یکی از قدرت های اثر گذار در منطقه، تحولات عربی را فرصتی برای باز آفرینی نقش و موقعیت تاریخی خود در نظر گرفت. این امر با قدرت گیری اخوان المسلمین در مصر و النهضه در تونس اوج گرفت. حزب عدالت و توسعه که شاخه ای از اخوان المسلمین است، ظهور این جریان ها را در عرصه قدرت در دو کشور به مفهوم گسترش تمدنی و فرهنگی خود تلقی کرد و این امر را فرصتی برای استراتژیک کردن روابط خود با دولت های جدید در مصر و تونس تبدیل کرد. سقوط این جریان ها از شاکله قدرت در مصر و تونس، استراتژی منطقه ای ترکیه را مختل کرد و این کشور از فاز الهام بخش بودن در تحولات خاورمیانه به فاز نظامی-امنیتی تغییر مسیر داد. تنش در روابط با مصر، مداخله نظامی در سوریه از جمله پیامدهای این سیاست است. این مقاله در پی بررسی آسیب های ترکیه از سقوط اخوان المسلمین و در مرحله بعدی تلاش آنکارا برای بازگشت دوباره این گروه به ارکان قدرت است. فرضیه تحقیق به این شکل مطرح می گردد که سقوط اخوان المسلمین در مصر، ترکیه را از نقش معنوی و فرهنگی در منطقه دور ساخت و موقعیت این کشور را در نظم بخشی به بحران های خاورمیانه تضعیف کرد.
راهبرد سیاست خارجی ترکیه در بحران لیبی: تحکیم الگوی اخوانی، منافع اقتصادی یا توازن منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۴)
63 - 84
حوزه های تخصصی:
بدنبال سرنگونی رهبر پیشین لیبی معمر قذافی در اکتبر سال 2011 خلاء قدرتی در ارکان نظام سیاسی و اجتماعی پدید آمد. فقدان یک دولت مقتدر که قادر به اعمال حاکمیت یا انحصار زور باشد، باعث گردید اوضاع پیچیده سیاسی و امنیتی کشور دچار چالش جدی برای دستیابی به یک توافق جامع بین دو بلوک قدرت در شرق و غرب لیبی شد. دخالت بازیگران منطقه ای و بین المللی باعث تعمیق شکاف سیاسی و دو قطبی شدن فضای سیاسی و امنیتی لیبی شده است. ترکیه بعنوان یکی از کشورهای بزرگ خاورمیانه که از زمان حکومت سابق لیبی سرمایه گذاری های گسترده ای در اقتصاد این کشور داشت، با شروع ناآرامی ها در قالب پیمان ناتو به حمایت نظامی از شورشیان پرداخت و پس از تشکیل دولت وفاق ملی در طرابلس(مورد تائید سازمان ملل متحد)از حاکمیت این دولت بر سرتاسر خاک لیبی دفاع کرد. درمقابل، قدرت های منطقه نظیر مصر، امارات متحده، عربستان به همراه فرانسه دولت موقت در شرق لیبی(طبرق) را مورد تائید قرار دادند تا نزاع بر سر منافع در این منطقه به اوج خود برسد. در این پژوهش سعی می شود انگیزه ها و اهداف راهبردی سیاست خارجی ترکیه از حضور فعال در بحران لیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. با توجه به کاربست روش توصیفی-تحلیلی، استدلال این مقاله این است که منافع ترکیه در شمال آفریقا با حفظ ثبات و گسترش حاکمیت دولت وفاق ملی بر همه مناطق لیبی گره خورده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مصالح ترکیه در لیبی با عبور از تمایلات اخوانی بر کسب منافع اقتصادی و تقویت موازنه قوا در سایه رقابت با قدرت های منطقه ای و اروپایی متمرکز شده است.
تحلیلِ نهادگرایانه مسیر توسعه ترکیه (1923- 2015)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سودای توسعه در ترکیه از زمان شکلگیری جمهوری آغاز و امروز این روند از سوی دولت در دستور حکومت قرار گرفته است. اما پویش توسعه در ترکیه تنها از دهه 80 به بعد روندی موفقیتآمیزی تا سال 2015 داشته است. مقاله حاضر با هدف نشان دادن چگونگی فرآیند و در مسیر قرار گرفتن توسعه اقتصادی و سیاسی در ترکیه نوشته شده است. پژوهش حاضر با اتخاذ چارچوب نظری اقتصاد سیاسی نهادگرای عجماوغلو - رابینسون این پرسش را پی میگیرد که نهادهای سیاسی و اقتصادی ترکیه چگونه در فرایند توسعه این کشور تأثیر گذاردهاند؟ داده های مورد نیاز این مقاله با روش اسنادی گردآوری شده و روش تحلیل مقاله ردیابی فرایند است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که حرکت نهادهای سیاسی- اقتصادی ترکیه به سوی فراگیری بیشتر، فرایند توسعه را در ترکیه تقویت کرده است؛ به نحوی که با تثبیت نهاد مالکیت، افزایش نقش بخش خصوصی، استقلال نظام قضایی، کاهش قدرت نظامیان، گشودگی بیشتر سیاسی و گسترش جامعه مدنی کشور ترکیه به سمت فراگیری نهادی حرکت کرده است که پیامد آن گسترش انگیزههای فعالیت و مشارکت اقتصادی شهروندان و مآلاً رونق اقتصادی افزون تر است
حوزه دریای مدیترانه و آینده پژوهی مناسبات ترکیه و اسرائیل
منبع:
غرب آسیا سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
22 - 41
حوزه های تخصصی:
موضوع روابط ترکیه و اسرائیل از جمله مباحث مهم مطالعات منطقه ای محسوب می شود. روابط دو جانبه ترکیه و اسرائیل از زمان برقراری روابط دیپلماتیک در سال 1949 شاهد رشد قابل توجهی بوده است و در زمینه های مختلف به سرعت توسعه یافته است. ترکیه و اسرائیل دو بازیگر قدرتمند، در خاورمیانه و مدیترانه هستند، مدیترانه یکی از کانون های تحولات در دو دهه اخیر است این مقاله در پی پاسخ به این سوال است که تحولات حوزه مدیترانه چگونه آینده مناسبات ترکیه و اسرائیل را تحت تأثیر قرار خواهد داد. تحقیق این فرضیه را بررسی می کند که منافع و تهدیدات مشترک آنکارا و تل آویو در مدیترانه، در آینده سبب همکاری محدود آنها خواهد شد. به منظور بررسی تأثیر تحولات حوزه دریای مدیترانه بر آینده مناسبات ترکیه و اسرائیل از ظرفیت های تبیینی نظریه امنیت منطقه ای استفاده شده است. تبیین مؤلفه های تأثیرگذار به عنوان عوامل اصلی یک مجموعه امنیتی برای ارزیابی فرضیه ضروری است. همچنین در این مقاله با استفاده از آینده پژوهی، به بررسی روابط ترکیه و اسرائیل در پیوند با تحولات حوزه دریای مدیترانه پرداخته است. نتایج حاکی از آن است که ترکیه و اسرائیل براساس منافع و تهدیدات مشترک، به دنبال ایجاد یک همکاری مشارکتی خواهند بود.
تبیین روابط ترکیه و قطر از منظر سازه انگاری اجتماعی (2020-2011)
منبع:
غرب آسیا سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
57 - 72
حوزه های تخصصی:
ترکیه و قطر از سال 2011 به ایفای نقش به عنوان دو کنشگر فعال در تحولات خاورمیانه و خلیج فارس پرداخته اند. با وقوع بهار عربی در سال 2011 و بحران سوریه، تغییرات مهمی در روابط دوحه-آنکارا شکل گرفت. روابط دوکشور پس از بهار عربی بهبود قابل ملاحظه ای یافت و دوحه جایگاه مهمی را به عنوان شریک و متحد منطقه ای ترکیه در سیاست خارجی این کشور کسب کرده است. همسویی روابط ترکیه-قطر به ویژه پس از بهار عربی، پیامد وجود انگاره های ذهنی و اشتراک در ادراکات و برداشت ها و پیوندهای هویتی و ایدئولوژیک متقابل خصوصاً نسبت به جنبش اخوان المسلمین بوده است. در این مقاله با استفاده از نظریه سازه انگاری اجتماعی درصدد تبیین عوامل مؤثر بر سیاست خارجی و روابط ترکیه و قطر (2020-2011) هستیم. روش مورد استفاده در مقاله تحلیلی-توصیفی می باشد. سوال اصلی در این مقاله عبارت است از اینکه چگونه می توان روابط منطقه ای ترکیه و قطر(2020-2011) را با استفاده از سازه انگاری اجتماعی تبیین کرد؟ فرضیه مورد استفاده در مقاله عبارت است از اینکه: بر اساس سازه انگاری اجتماعی، برداشت بین الاذهانی مشترک ترکیه-قطر و ادراکات برگرفته از ایدئولوژی اخوان المسلمین که منجر به هویت مشترک شد، دو دولت را در سطح منطقه ای بین سال های (2011-2020) به هم نزدیکتر می کند.
تاثیر چالش های زیست محیطی بر محیط امنیتیِ ایران و همسایگان غربی (2022-2010)
حوزه های تخصصی:
بحران های زیست محیطی، به عنوان یکی از فاکتورهای اصلی در سیاست های کلان جهانی و یکی از مهم ترین چالش های جامعه انسانی روز به روز در حال افزایش و تسری هستند. سرزمین ایران نیز به واسطه خصوصیات اقلیمی و موقعیت جغرافیایی خود در رابطه با پیامد ها و اثرات بحران های زیست محیطی بسیار اثر گذار و اثر پذیر است و از نظر جغرافیایی بسیاری از مشکلات زیست محیطی در نزدیکی مرز های ایران با کشور های همسایه قرار گرفته اند. ایران از نظر زیست محیطی از کشورهای پر اهمیت و تاثیرگذار به شمار می رود و دارای چالش های بسیاری بر سر مسئله محیط زیست با کشورهای همسایه می باشد. مشکلات زیست محیطی ایران در پیوند و ارتباط مستقیم با کشور های همسایه می باشد. وسعت، جایگاه و موقعیت ویژه جغرافیایی، ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی، ژئواستراتژیکی و ژئو کالچری از گذشته تاکنون سبب قرار گرفتن ایران به عنوان یکی از مناطق مهم و حیاتی در عرصه محیط زیست شده است که در محیط زیست منطقه و حتی جهان نیز تاثیر گذار است. این پژوهش با پذیرش مفروضه های روش تحلیل کمی و کیفی می خواهد ابعاد چالش های زیست محیطی را با تاکید بر همسایگان غربی جمهوری اسلامی ایران توضیح داده و تاثیر آن را بر محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران و همسایگان غربی (ترکیه و عراق) تبیین نماید. بر این اساس این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که مهم ترین چالش های زیست محیطی تاثیر گذار بر محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران و همسایگان غربی (ترکیه و عراق) طی سال های 2010 تا 2022 کدامند؟ در پاسخ این فرضیه مطرح شده است که بحران آب، ریزگردها، تغییرات آب و هوایی و خشک شدن تالاب ها از مهم ترین چالش های زیست محیطی تاثیر گذار بر محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران و همسایگان طی سال های 2010 تا 2022 بوده اند. روش تایید فرضیه در این مقاله توضیحی-تبیینی می باشد.
تجزیه وتحلیل تطبیقی قدرت نرم ایران و ترکیه در قبال بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران سوریه یکی از پیچیده ترین مسائل بین المللی در دهه اخیر بوده است که به دلیل طولانی شدن زمان و تعدد بازیگران مؤثرش به آوردگاه رقابت قدرت های منطقه ای و جهانی تبدیل شده است. این کشور از یک سو به عنوان کانونی ترین کشور محور مقاومت برای ایران و از سوی دیگر به عنوان عمق راهبردی در سیاست نوعثمانیگری ترکیه از اهداف راهبردی سیاست خارجی بوده است. در این مقاله در چارچوب نظریه قدرت نرم با رویکرد مقایسه ای می خواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که بین دو کشور ایران و ترکیه چه اشتراک ها و تفاوت هایی در کاربرد قدرت نرم در قبال بحران سوریه وجود دارد؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که بنای قدرت نرم دو کشور بر زمینه تاریخی، مذهبی و ارزش های سیاسی متفاوت، موجب شباهت ها و تضادها در کاربرد قدرت نرم دو کشور پس از بحران سوریه شده است. داده ها از منابع کتابخانه ای و اسنادی، گردآوری شده و چالش ها و فرصت های قدرت نرم دو کشور در قبال بحران سوریه به صورت توصیفی تحلیلی مقایسه شده است.
تاثیر سیاست خارجی ترکیه بر توسعه اقتصادی این کشور 1980-2008
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۵
1-37
حوزه های تخصصی:
ادبیات توسعه و بالاخص توسعه اقتصادی بعد از جنگ جهانی دوم اهمیت بسزایی نزد نخبگان، پژوهشگران و دولتمردان داشته است و سیاست گذاری های حکومت ها را جهت حرکت در مسیر رشد و توسعه اقتصادی سامان داده است. نه تنها کشورهای صنعتی، پیشرفته و جهان اولی بلکه کشورهای تازه صنعتی ،درحال توسعه و جهان سومی هم حرکت و جهش به سمت توسعه اقتصادی را امری مهم و کار ویژه جدید دولتمردان، برنامه ریزان و نخبگان فکری و اندیشمندان تلقی نمودند. در پژوهش حاضر کشور ترکیه را که رشد و توسعه اقتصادی آن طی دهه های اخیر چشمگیر و قابل توجه بوده است، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. لذا سوال اصلی این است که سیاست خارجی ترکیه چه تاثیری بر توسعه اقتصادی این کشور طی سالهای 1980 تا2008 داشته است؟ فرض بر آن است که ترکیه با اتخاذ سیاست خارجی توسعه گرا توانست دو موضوع سیاست خارجی و توسعه اقتصادی را در یک مسیر قرار دهد و در این مسیر موفقیت هایی نیز بدست آورده است. نتایج نشان می دهد که مطالعه در مورد نحوه ارتباط بین توسعه و سیاست خارجی در کشور ترکیه پیوند مذکور را به روشنی نشان می دهد. این کشور به ویژه در دهه 1980 و همچنین دهه پس از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه گرایش پررنگی به اعتمادسازی و بهبود مناسبات در عرصه سیاست خارجی (به ویژه در قبال جهان غرب) نشان داده است. این قضیه ایده ارتباط هم سو بین توسعه اقتصادی و سیاست خارجی مسالمت جو را نیز تقویت می کند. هدف اصلی این پژوهش بررسی و تبیین نقش سیاست خارجی در پیشبرد و تحقق توسعه اقتصادی ترکیه است که با استفاده از روش کیفی و همچنین بهره گیری از منابع کتابخانه ای به این مهم دست یابد.
بررسی تطبیقی کارمندیابی الکترونیکی در ایران و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۳ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۲
87 - 104
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تطبیقی کارمندیابی الکترونیک در ایران و ترکیه است و وبسایت 100 سازمان نمونه ایرانی با وبسایت 100 سازمان نمونه ترکیه ای مقایسه می شوند. در نگاهی دیگر، وبسایت های این سازمان ها مورد تحلیل محتوا قرار گرفته اند. این مقایسه براساس چند مقوله مانند (آگهی، پرکردن فرم، سیاست و اقدامات، چشم انداز و موارد دیگر) صورت گرفته است. نتایج این موضوع را آشکار می سازد که ترکیه بیش تر از ایران در زمینه کارمندیابی الکترونیک فعالیت دارد و تعداد بیش تری از سازمان های آن در وبسایت خود بخشی را تحت عنوان مدیریت منابع انسانی که شامل پر کردن فرم برای استخدام است را دارا می باشند. نتایج بیان گر این موضوع است که 64% سازمان های ایرانی دارای بخشی از کارمندیابی الکترونیک (از طیفی از کم تا زیاد) بودند و در مقابل 67% سازمان های ترکیه ای دارای بخشی از کارمندیابی الکترونیک (در طیفی از کم تا زیاد) بودند. این نکته قابل درک است که 36% سازمان های ایرانی و33% سازمان های ترکیه ای دارای هیچ بخشی از کارمندیابی الکترونیک نبودند. البته این آمار مربوط به وبسایت خود سازمان است.
بازخوانی چالشها و فرصتهای سیاسی، اقتصادی و جغرافیای منابع انرژی بین ایران و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی موانع و فرصتهای ابعاد جغرافیایی، اقتصادی و سیاسی صادرات گاز ایران در بازار ترکیه می پردازد. ایران با توجه به منابع غنی گازی می تواند از این فرصت برای ارتقای توان اقتصادی خود بهره گیرد. روش پژوهش ، مدل سوات و چارچوب نظری امنیت انرژی با تاکید بر امنیت انرژی کشورهای تولید کننده و مشخصاً ایران است که به توضیح وضعیت موجود ذخایر گاز طبیعی و تولید این کشور و سپسبه تبیین و تحلیل فرصتها و چالشهای موجود در بازار ترکیه از دیدگاه جغرافیای منابع، اقتصاد و سیاست می پردازد. ایران دارای ذخایرو میادین گازی است که از طریق خط لوله آنکارا-تبریز به ترکیه صادر می شود اما با وجود تحریمها، ایران نتوانسته زیرساختارهای گازی خود را به طور گسترده بازسازی کند. افزایش تقاضا و قیمتهای مناسب گاز برای ایران درآمد به همراه داشته است. اگرچه مشکلات مربوط به ترانزیت گاز می تواند درآمد اقتصادی ایران را تحت الشعاع قرار دهد. رقابت سیاسی نیز بخشی از رابطه ایران و ترکیه می باشد اگرچه همکاری نیز در دهه های اخیر تقویت شده است. اما رابطه ترکیه و امریکا در زمینه استقرار سپر دفاع موشکی امریکا در ترکیه، تحولات در دریای خزر و تحولات سوریه سبب تردید ایران به همکاری با ترکیه شده است. نتایج نشان می دهد که قراردادهای بلند مدت و قیمتهای مناسب گاز ایران در ترکیه، فرصت مناسب برای صادرات و کسب درآمد ایران
مهاجران قفقازی در ایران: مطالعه موردی پناهندگان جمهوری آذربایجان (دهه های 1920- 1940م/ 1300 -1320ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۶
161 - 186
حوزه های تخصصی:
پس از استیلای ارتش سرخ بر جمهوری آذربایجان در 1920م/ 1299ش، شمار زیادی از عناصر سیاسی و نظامی آن سرزمین به ایران پناهنده شدند. موضوع پیش گفته تاکنون در پژوهش ها چندان موردتوجه قرار نگرفته و بیشتر به حضور و فعالیت مهاجران آذربایجانی در ترکیه و اروپا پرداخته شده است. پرسش اصلی مقاله حاضر، چگونگی مناسبات جامعه مهاجران آذربایجانی، مشخصاً پناهندگان سیاسی، با دولت ایران در دهه های 1940 1920/ 1320 1300 و ظرفیت ها و موانع همکاری دو طرف بوده است که تلاش شد با بهره گیری از منابع دست اول و پژوهش ها، عموماً به زبان های بیگانه، ابعاد مختلف آن بررسی شود. با توجه به برخورد مناسب ایرانیان با مهاجران، وجود پیوندهای عمیق تاریخی و اجتماعی، مقاومت ایران در برابر استرداد پناهندگان، به کارگیری مهاجران در دوائر کشوری و لشکری ایران و همچنین شرایط مغشوش ترکیه در آن مقطع، که جملگی حاکی از اهمیت ایران در فرایند مهاجرت آذربایجانیان قفقاز پس از غلبه بلشویک ها بودند، زمینه های چشمگیر همکاری وجود داشت؛ اما عواملی چند بر حیات سیاسی جامعه مهاجران آذربایجانی در ایران سایه انداختند و مانع شکل گیری همکاری میان جامعه مهاجران و دولت میزبان شدند که اهمّ آن ها عبارت بودند از رقابت های درونی، فعالیت های ضد کمونیستی دولت های خارجی، اقدامات مأموران اطلاعاتی شوروی، رویکرد امنیتی حکومت رضاشاه، اولویت سیاست خارجی ایران در تنش زدایی با اتحاد شوروی و ترکیه، خاطره مناسبات پر فراز و نشیب تهران و باکو در سال های 1918 تا 1920 و غلبه گفتمان ترک گرایانه بر محافل سیاسی آذربایجانی، خصوصاً بین مساواتیان. پس از جنگ جهانی دوم، تحولات بین المللی بر پیچیدگی مسئله مهاجران آذربایجانی و موانع همکاری شان با دولت ایران افزود.
سیاست های راهبردی ترکیه در دریای مدیترانه بر اساس موازنه تهدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
173 - 194
حوزه های تخصصی:
موقعیت ترکیه در مدیترانه همواره نگران کننده است. بیش از نیمی از تجارت خارجی آنکارا از طریق دریای مدیترانه انجام می شود. هدف مقاله ارائه درک صحیح و بهتری از جهت گیری مجدد استراتژی ترکیه در مدیترانه، در پی تغییر دکترین عمق استراتژیک به دکترین میهن آبی، در پی پاسخ به این سوال است که سیاست های راهبردی ترکیه در دریای مدیترانه بر چه اساس و پایه ای شکل گرفته است؟ مقاله این فرضیه را بررسی می کند که منافع و تهدیدات ترکیه در مدیترانه، سبب اتخاذ سیاست های تهاجمی محدود خواهد شد، اما بعید به نظر می رسد به تنش ارتقاء یابد. این پژوهش براساس تئوری موازنه تهدید می باشد. روش پژوهش حاضر، تحلیل داده های کیفی است. یافته های تحقیق نشان می دهد که ترکیه به دلیل وجود متغیرهای تهدیدزا در مدیترانه، درصدد برآمد تا با اجرای سیاست های راهبردی خود در این حوزه به موازنه تهدید در برابر کشورهای حاشیه مدیترانه بپردازد و از این طریق تهدیدات علیه خود را کاهش و امنیت خود را افزایش دهد.