مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
ترکیه
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر در پی پاسخ دادن به این سوال است که چرا ترکیه و ایران نتوانستند از برهه های سرنوشت ساز دهه های اخیر به عنوان نقطه شروعی برای توسعه ملی و شکل دادن به توسعه منطقه ای استفاده کنند؟ برای پاسخ دادن به پرسش پژوهش، دستگاه نظری نهادگرایی جدید درباره توسعه منطقه ای مبنای مطالعه قرار گرفت و از نظریه عجم اوغلولو و رابینسون در خصوص برهه های سرنوشت ساز استفاده شد. به لحاظ روشی، پژوهش حاضر از نوع مطالعه تاریخی- تطبیقی مورد محور است. واحد تحلیل این پژوهش کشور است و رویدادها و شرایط جهانی، بین المللی، منطقه ای و ملی در نسبت با آن انتخاب و تحلیل می شوند. براساس نتایج تحقیق، ایران و ترکیه از دهه 1990 به بعد دو برهه سرنوشت ساز را تجربه کرده اند که یکی بر اثر فرآیندهای داخلی و انتخابات و دیگری بر اثر یک رویداد خارجی مانند اشغال نظامی عراق و یا بهار عربی به وجود آمده اند. به نظر می رسد ایران و ترکیه در برهه سرنوشت ساز اول در مسیر پیشبرد توسعه ملی حرکت کرده اند اما در برهه سرنوشت ساز دوم وارد تنش ها و منازعات داخلی و منطقه ای شده اند و توسعه ملی را با مشکل مواجه کرده اند. علاوه بر این، این دو کشور طی دو دهه اخیر نتوانسته اند به صورت نهادمند و پایدار به سمت همگرایی اقتصادی حرکت کنند و در خلق منطقه ای توسعه یافته در خاورمیانه مشارکت داشته باشند. منازعات هویت مبنای خاورمیانه که توسط مداخلات خارجی و سیاست های تقابلی کشورها تشدید می شود، محیط منطقه را به سمت نظامی گری و امنیتی سازی همه امور پیش برده و فضا را برای رشد و رونق اقتصادی نامساعد کرده است.
ناکارآمدی اصلاحات ترکیه برای عضویت در اتحادیه اروپا
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۹
112-134
حوزه های تخصصی:
از سال 2001 و با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه زمینه برای انجام اصلاحات اساسی آغاز شد. استراتژی اصلی ترکیه در اقتصاد کلان برای دستیابی رشد اقتصادی بالا با جلب حمایت مردمی، شفافیت در سیاست گذاری و اجرا، ثبات اقتصادی و سیاسی و حمایت قوی دولت از بخش خصوصی توانسته تا حد قابل توجهی در این مسیر توفیق کسب کند. علاوه بر خصوصی سازی، با سیاست گذاری اقتصادی در جذب سرمایه خارجی نیز اهتمام ویژه ای داشته است. بااین حال به نظر می رسد بحران های متعددی بر ناکارآمدی اصلاحات یا دستیابی ترکیه به آرمان عضویت در اتحادیه مؤثر بوده اند. مقاله پیش رو به دنبال پاسخ به این پرسش است که علی رغم اصلاحات اقتصاد ترکیه با چه بحران هایی برای شکوفایی اقتصادی خود روبرو بوده است؟ یافته های پژوهش بیانگر وجود بحران های سه گانه داخلی (فساد و دیکتاتوری، رابطه دولت و ارتش، سرمایه گذاری غیرموجه اقتصادی)، منطقه ای (چون بحران سوریه) و بین المللی (فشارهای اتحادیه اروپا و آمریکا) بر اقتصاد ترکیه و پیوستن آن به اتحادیه اروپا دارد.
بررسی تعامل سازمان ناتو وترکیه در منطقه قفقاز (بحران قره باغ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پی فروپاشی شوروی و خارج شدن قفقاز از بایگانی مناطق استراتژیک جهان رقابت های شدیدی بین بازیگران منطقه ای و بین المللی برای نفوذ در منطقه شکل گرفت اما کنار این رقابت ها، روندهایی از تعامل نیز بین این بازیگران مشاهده می شود و فرصت مناسبی برای اتحاد استراتژیک بین بازیگران فرامنطقه ای چون غرب و منطقه ای چون ترکیه ایجاد شده است. وجود منافع مشترک بین ترکیه و غرب، زمینه ی وابستگی متقابل ترکیه و غرب را فراهم نموده است. از آنجا که آمریکا منافع خود را در قالب ناتو به منصه ی ظهور می گذارد تصمیم گرفت در راستای پاسخ به تغییر محیط بین الملل برای ایفای نقش فعال درساختار بین الملل اهداف و رویکرد خود را تغییر دهد و مفهوم جدید استراتژیک برای خود تعریف کند . در این رویکرد جدید ناتو به دنبال مدیریت بحران ها و گسترش نفوذ خود به شرق (منطقه قفقاز ) می باشد. در این راستا با قرار گرفتن خود در کنار ترکیه و ایفای نقش در بحران قره باغ به دنبال افزایش نفوذ خود در منطقه قفقاز و درحمایت از موضع گیری ترکیه می باشد.
تاثیراروپاگرایی و اروپازدایی بر سیاست خارجی ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
141 - 173
حوزه های تخصصی:
ارتباط ترکیه و اتحادیه اروپا از سال 1999 تا 2020 را می توان به سه دوره آغاز اروپایی شدن (2005-1999) کند شدن فرآیند اروپایی شدن(2011-2005) و اروپازدایی(2020-2011) تقسیم بندی کرد. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تاثیرات این سه دوره برسیاست خارجی ترکیه است. به طور مشخص سوال اصلی پژوهش این است که فرآیندهای اروپایی گرایی و اروپا زدایی چه تاثیری بر سیاست خارجی ترکیه داشته است؟ مقاله حاضر استدلال می کند که مهم ترین تاثیر فرآیند اروپایی شدن بر سیاست خارجی ترکیه، افزایش تمایل آنکارا به استفاده از قدرت نرم، روی آوردن به همکاری های اقتصادی، تصمیم گیری گروهی در دستگاه سیاست خارجی و اتخاذ رویکرد برد- برد نسبت به روابط منطقه ای بود. از سوی دیگر، مهم ترین تاثیر اروپازدایی نیز تمایل به استفاده از قدرت سخت( نظامی گری)، افزایش همکاری های امنیتی به جای همکاری های اقتصادی، تشدید فردی شدن روند تصمیم گیری( اردوغانیسم) و دیدگاه برد- باخت در روابط با کشورهای مختلف منطقه ای و جهانی می باشد.
اقتصاد سیاسی توسعه و دموکراسی در ترکیه در دوران تورگوت اوزال (1983- 1993)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربه چرخش سیاسی و اقتصادی ترکیه در دوران زمامداری اوزال، برایندی از آزادسازی اقتصادی و سیاسی بود. برگرفته از این تحول، فهم نسبت توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی در این دوره، پیشران درک تجربه ترکیه در سال های اخیر است. مطالعه چنین نسبتی با آغاز نخست وزیری اوزال در سال ۱۹۸۳ اهمیت بیشتری می یابد که توسعه اقتصادی به عنوان «معجزه ترکی» و توسعه سیاسی به عنوان «دموکراسی خواهی» ظهور یافت. روند توسعه ترکیه در شش دهه حکمرانی نظامیان و غیرنظامیان از زمان تکوین جمهوری در سال ۱۹۲۴ تا اوایل دهه 1980 به همراه رشد و توسعه به نسبت پایدار در دوران اوزال، نسبت میان توسعه اقتصادی و سیاسی در این زمان را دوچندان نیازمند تحلیل می کند. از این رو، این پرسش مطرح می شود که چه نسبتی بین رشد و توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی ترکیه در سال های ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۳ وجود دارد؟ ایده اصلی مقاله این است که عمل گرایی اقتصادی، سیاست درهای باز و استخدام سیاست خارجی توسعه گرا و اصلاح گرایی سیاسی و تشویق فرهنگ سیاسی مشارکتی، سبب اجرای آیین نوعثمانی گرای اوزالیستی و احیای موقعیت (فرا)منطقه ای ترکیه شد. بنابر یافته پژوهش، شکنندگی توسعه اقتصادی بدون توسعه سیاسی در جمهوری اول و دوم و ناپایداری توسعه سیاسی بدون توسعه اقتصادی نشان می دهد که تنها با برقراری توازن نسبی توسعه ای بین اقتصاد و سیاست، ترکیه شاهد رشد و ثبات پایدار در دوران اوزال بود.
بررسی متغیرهای تأثیرگذار بر روابط دو کشور ایران و ترکیه
منبع:
پژوهش ملل اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۷۵
118-137
روابط بین کشورهای ایران و ترکیه بعنوان دو کشور همسایه از متغیرهای متعددی تبعیت می کند. هدف از انجام این مقاله بررسی متغیرهای تأثیرگذار بر روابط بین دو کشور ایران و ترکیه و طبقه بندی متغیرهایی که منجر به همگرایی و واگرایی روابط بین این دو کشور می شود، است. روش پژوهش بصورت اقتباسی از مقالات و منابع کتابخانه ای و مطالب اینترنتی که قبلاً در این حوزه به رشته تحریر درآمده است و گونه مقاله بصورت علمی - پژوهشی و تطبیقی به رشته تحریر درآمده است. پس از جمع آوری داده ها، داده ها در دسته بندی متغیرها بصورت همگرا و واگرا دسته بندی و مقایسه شده اند. یافته ها حکایت از این مسئله دارد که متغیرهای متعددی در روابط بین ایران و ترکیه می توانند ایفای نقش کنند که مهمترین آنها متغیرهای اقتصادی و امنیتی می باشد. و در درجه بعدی متغیرهای مربوط به روابط فرهنگی و هویتی نظامی قرار دادند. در نتیجه گیری به این مسئله می رسیم که عوامل همگرا و واگراهای متعددی روابط بین ایران و ترکیه را شکل می دهند که هر کدام از اثر و بار منحصر به فرد خود برخوردار می باشند و وزن خود را بر روابط بین ایران و ترکیه اعمال می نمایند.
اثر سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر توسعه تجارت درون صنعتی دوجانبه ایران و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصادی دوره ۴۹ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۹)
961 - 983
حوزه های تخصصی:
تجارت درون صنعتی به صادرات و واردات هم زمان کالاها و خدماتی اطلاق می شود که در یک گروه صنعتی مشابه دسته بندی می شوند. اهمیت توسعه تجارت درون صنعتی بین شرکای تجاری در استفاده از تنوع در یک محصول خاص و همچنین انتقال تکنولوژی و دانش فنی تولید است. ایران نیز در راه پیشرفت و توسعه روابط برون مرزی تجاری خود نیازمند الگویی مناسب برای تولید و صادرات کالاها و همچنین واردات مواد و کالاهای مورد نیاز است که از تنوع و فناوری بالایی برخوردار باشند. ترکیه یکی از شرکای تجاری مهم ایران است که، با توجه به همسایگیِ آن با ایران، روابط اقتصادی بین دو کشور نیز به مرور زمان به سمت تجارت درون صنعتی گسترش یافته است. با این حال، از عوامل اثرگذار در روابط آتی تجاری دو کشور می توان به سرمایه گذاری مستقیم خارجی اشاره کرد، که در توسعه تجارت درون صنعتی دوجانبه بین آن ها می تواند بسیار اهمیت داشته باشد. در این مقاله به موضوع مذکور در قالب بررسی یک فرضیه پرداخته شده است. بنابراین، در قالب یک الگوی اقتصادی سنجی اثر سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر تجارت درون صنعت ایران و ترکیه در اکثر صنایع کارخانه ای، با استفاده از داده های تلفیقی، طی دوره 1996 2010، ارزیابی شده است. ذکر این نکته لازم است که شاخص تجارت درون صنعت (IIT) با استفاده از معیار گروبل- لوید و بر اساس طبقه بندی دورقمی کدهای (ISIC) محاسبه شده است. نتایج تجربی نشان می دهد که جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی اثر مثبت و معنی داری در جریان تجارت درون صنعتی ایران و ترکیه و توسعه آن داشته است.
نظام های حمایتی از کودکان نیازمند مراقبت؛ مطالعه موردی نظام حقوقی ایران و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان به دلیل شرایط جسمی و روحی ویژه ای که دارند، جزو گروه های آسیب پذیر جامعه هستند. این گروه از جامعه به دلیل ناتوان بودن یا کم توان بودن در جهت رفع مشکلات خود نیازمند حمایت دیگر افراد جامعه هستند. خانواده به عنوان اولین نهادی است که کودکان را حمایت می کند، لکن در طول تاریخ به دلایل گوناگون این نهاد کوچک گشته و تضعیف شده است. از این رو دولت ها باتوجه به اهمیت حمایت از کودکان و موثر بودن جایگاه آنان در آینده جامعه، سیاست هایی را بر مبنای حمایت از کودکان شکل دادند. نگاهی تطبیقی و مقایسه ای به انواع نظام های حمایت از کودکان باعث نمایان شدن نقاط قوت و ضعف هر یک از نظام ها شده و می تواند در آینده در جهت تدوین یک نظام حمایتی باکیفیت استفاده گردد. یافته ها نشان از این دارند که هر کشوری بر اساس مؤلفه های مختلف از جمله سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نظام حمایتی متفاوتی نیز دارد، که نظام حمایتی ایران مبتنی بر حفاظت از کودکان و نظام حمایتی ترکیه مبتنی بر ارائه خدمات اجتماعی است. در این مطالعه که از روش توصیفی-تحلیلی و از منابع کتابخانه ای استفاده گردیده، ضمن بررسی انواع نظام های حمایت از کودکان به مطالعه موردی نظام های حمایتی کشورهای ایران و ترکیه پرداخته شده است.
دشواری های سیاست گذاری ایران با کشورهای خاورمیانه (مطالعه موردی با کشورهای عربستان، بحرین و ترکیه از 2012-2021)
منبع:
پژوهش ملل خرداد ۱۴۰۱ شماره ۷۶
95-114
هدف مقاله پیش رو بررسی دشواری هایی است که سیاست گذاری ایران را در قبال برخی از همسایگان اش با مشکل مواجه است، می باشد. زیرا درک این دشواری ها می تواند به نحوه تعامل و سیاست گذاری ایران با کشورهای همسایه کمک نماید. در این مقاله با پذیرش مفروضه های کمی به بررسی چالش های سیاست گذاری ایران با سه کشور همسایه اش یعنی عربستان سعودی، ترکیه و بحرین می پردازیم و عوامل موثر بر سیاست گذاری ایران با این سه کشور را بررسی می شود. راهبرد پژوهش قیاسی گونه پژوهش کاربردی موردی و ایستا سنجی است، یافته ها حاکی از آن است که رقابت ها بر سر صادرات انرژی، حضور و اعمال نفوذ عوامل خارجی در منطقه، رقابت های ژئوپلیتیک و تلاش کشورها برای احیای امپراطوری خودشان در منطقه و تضاد ایدئولوژیک ایران و همسایگان اش در منطقه و کاهش روابط اقتصادی از جمله مواردی است که منجر به فراز و فرودهایی در روابط ایران با عربستان، بحرین و ترکیه و در مواردی منجر به تیره شدن روابط ایران با این کشورها شده است. در نهایت می توان گفت که مجموعه ای از عوامل مرتبط با انرژی، ژئوپلیتیک مذهب و ایدئولوژی و رقابت های منطقه ای منجر به فراز و فرود روابط ایران با همسایگان اش شده است و سیاست گذاری ایران با این کشورها را با دشواری هایی مواجه نموده است.
بررسی اسطوره یگانه کمپبل در داستان «عاشیق غریب و شاه صنم»بر اساس روایت های ایران و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۱
205 - 240
حوزه های تخصصی:
قصه های عامیانه، بیانگر ارزش های دینی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هر قومی است. در میان ملل ترک زبان نیز داستان های عامیانه جایگاهی ویژه دارند، یکی از این داستان ها، داستان «عاشیق غریب و شاه صنم» است. این داستان که جنبه غنایی- تخیلی دارد، از معروف ترین داستان های «عاشیقلار» است. قهرمان داستان چون داستان های «طاهر و زهره»، «دلسوز و خزان گول»، «نوروز وقنداب » و«اصلی و کرم »در رؤیا، از باده عشق سرمست شده در پی دیدار معشوق برمی آید. عاشیق غریب بعد از هفت سال به وصال معشوق می رسد، در حالی که هفت سال گشت وگذار و سوز و گداز در سیر فردانیت، او را به کمال رسانده است. این مقاله داستان «عاشیق غریب و شاه صنم»را برمبنای الگوی «اسطوره یگانه» کمپبل در روایت های ایران و ترکیه بررسی می کند. تمایز این داستان با الگوی کمپبل در ظهور درویش یاریگر در رؤیا، باده(بوتا) گرفتن در رؤیا، «ساز»به عنوان نماد عاشیقلار، آزمون هایی چون تعیین شیربها و مسابقه با دیگر «عاشیقلار» است.
تأثیر جنگ جهانی اول بر تحولات سیاسی نخجوان از قرارداد باتوم تا قرارداد قارص (1921-1918)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرارداد مهم قارص که در تاریخ 24 مهر 1300/ 13 اکتبر 1921بین دولت های وقت ترکیه، شوروی، ارمنستان، آذربایجان و گرجستان به امضا رسید، منجر به واگذاری نخجوان به جمهوری آذربایجان شد. ارامنه تلاش های زیادی جهت حفظ نخجوان انجام دادند، اما همه کوشش های آنها به دلیل داشتن رقبای نیرومندی چون شوروی و ترکیه ناکام ماند. در نتیجه پیمان قارص نه تنها واحد سیاسی جدیدی را پهنه قفقاز ایجاد کرد، بلکه از منظر ژئوپلتیک نیز موجب شکل گیری جغرافیای سیاسی جدیدی در شمال غربی ایران شد. هدف اصلی پژوهش آن است تا نشان دهد که چگونه توالی رویدادهای سال های آغازین جنگ جهانی در شکل گیری واحد سیاسی نخجوان تأثیر گذاشته است. روش پژوهش در این تحقیق مبتنی بر روش تاریخی و به شیوه توصیفی تحلیلی بر پایه یافته ها و داده های کتابخانه ای است. براساس موضوع پژوهش، این پرسش مطرح می شود؛ جنگ جهانی اول چه تأثیری بر تحولات سیاسی نخجوان از قرارداد باتوم تا قرارداد قارص داشت؟ یافته های پژوهش نشان می دهد منافع مشترک دولت نوپای شوروی و ترکیه باوجوداین که هر دو کشور در ضعف سیاسی و نظامی ناشی از پیامدهای جنگ جهانی اول بودند، اما برای نفوذ در قفقاز جنوبی با واگذاری نخجوان به جمهوری آذربایجان زمینه های نفوذ بعدی را برای خود فراهم کردند.
رویکرد روسیه و ترکیه به ترتیبات امنیتی در قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال اول زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
209 - 237
حوزه های تخصصی:
به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری های تازه تاسیس در سال ۱۹۹۱میلادی و همچنین شکل گیری ژئوپلتیک جدید در قفقاز جنوبی ،این منطقه به یکی از مهمترین مناطق راهبردی جهان تبدیل گردید.ولی با این وجود و به رغم اهمیت و جایگاه ژئوپلتیک و ژئواکونومیک برجسته اش،به لحاظ مناقشات قومی و سرزمینی، بی ثباتی سیاسی،عدم توسعه اقتصادی و اجتماعی،گرایش های سیاسی متعارض و فقدان ساختار امنیتی همکاری جویانه منطقه ای،این منطقه همواره با تهدیدات و چالش های امنیتی مواجه بوده است.در این میان موقعیت راهبردی و منابع انرژی قفقاز توجه بازیگران و قدرت های منطقه ای و جهانی را به خود جلب کرده و هریک از این بازیگران با به کارگیری ابزار ها و سیاست های مختلف و تاثیر گذاری بر ترتیبات امنیتی منطقه ،به دنبال اعمال نفوذ در منطقه و پیشبرد اهداف سیاست های خارجی خود بوده اند. روسیه به عنوان وارث اتحاد جماهیر شوروی سابق و ترکیه به عنوان بازیگر منطقه ای تاثیرگذار با پیوند های مختلف تاریخی ،فرهنگی،مذهبی و نژادی با ملل ساکن در جمهوری های تازه تاسیس مستقر در این حوزه، در کنار سایر بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای از جمله بازیگرانی هستند که نقش برجسته ای در شکل دادن بر ترتیبات امنیتی قفقاز جنوبی داشته است این مقاله به دنبال تشریح رویکرد امنیتی و بازیگر منطقه ای یعنی روسیه و ترکیه در قفقاز جنوبی بوده و تاثیر آن بر ترتیبات امنیتی شکل گرفته در منطقه یاد شده را به بحث و بررسی می گذارد.
ژئوپلتیک و ژئوکالچر: اهداف سیاست خارجی دولت عدالت و توسعه در قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۹)
330 - 346
حوزه های تخصصی:
یکی از بازیگران مهم در محیط منطقه ای قفقاز جنوبی کشور ترکیه می باشد ترکیه با رویکرد و اثربخشی دو عنصر ژئوپلتیک و ژئوکالچر در تلاش است تا به عنوان یک بازیگر مهم ایفای نقش نماید و منافع ملی و منطقه ای خود را تعریف نماید،رکیه اما با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، سیاس ت خارجی ترکیه، به واقعگرایی و چند بعدی تغییر یافت و همین عامل در افزایش پرستیژ و نفوذ آن در منطقه قفقاز شده است از این رو با بهره گیری از ظرفیت ژئوپلتیکی و ژئوکالچری توانسته به عنوان یک بازیگر مهم در قفقاز جنوبی تبدیل شود این دوعنصر در کنار اقتصاد و سرمایه گذاری ظریب نفوذ ترکیه در قفقاز جنوبی را دو چندان نموده است هرچند به واسطه عدم تکوین و تکامل دولت ملت سازی در این منطقه شاهد چالشهای امنیتی در این منطقه هستیم اما بی شک یکی از اهداف استراتژیک ترکیه در این منطقه نفوذ و دست یابی به اهداف سیاسی و امنیتی و فرهنگی خود می باشد. در این راستا این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش اصلی است که «مولفههای ژئوپلتیک و ژئوکالچر ترکیه چه تأثیری بر اهداف سیاسی-امنیتی و فرهنگی در قفقاز جنوبی دارد؟»، در این راستا نوشتار پیشرو از روش توصیفی و تحلیلی بهره برده برای گردآوری دادهها از کتابها، مقالات و اسناد استفاده کرده است. یافتههای پژوهش نشانگر آن است که ترکیه به واسطه دو عنصر ژئوپلتیک و ژئوکالچر توانسته در قفقاز جنوبی اهداف سیاسی- امنیتی و فرهنگی خود را دنبال کند.
سیاست خارجی ترکیه در قبال آمریکا از سال 2016 تا 2019(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
1488 - 1509
حوزه های تخصصی:
ترکیه به عنوان یک بازیگر نفوذگر در منطقه خاورمیانه شناخته می شود. اتصال ژئوپلتیک ترکیه و خاورمیانه موضوعی است که هیچ یک از بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای چنین قابلیتی را ندارند، لذا چنین شاخص هایی ترکیه را بازیگر نفوذگر در فضای ژئوپلیتیکی خاورمیانه قرار داده است. ترکیه به عنوان تنها کشور مسلمان و تنها کشور خاورمیانه ای عضو ناتو برای آمریکا اهمیت ویژه ای دارد. آنکارا بی وقفه در مسیر رسیدن به جایگاه شایسته تر در جهان اسلام و عرصه بین الملل در حرکت است و نمود آن را در گسترش رویکرد های متفاوت آنکارا نسبت به غرب بخصوص ایالات متحده می توان مشاهده نمود. کشور ترکیه با توجه به سیاست هایش در راستای دسترسی بیشترین منافع و نقش یک بازیگر مهم و استراتژیک در منطقه حرکات سیاست خارجی خود را تنظیم می کند. در این پژوهش رویکرد سیاست خارجی ترکیه از سال 2۰16 تا سال 2019 نسبت به متحد مهم خود یعنی آمریکا مورد بررسی قرار گرفته است. شناخت بهتر سیاست خارجی ترکیه به عنوان یک کشور مهم منطقه ای برای ایجاد یک سیاست خارجی معقول در برابر این کشور ضروری است. به نظر می رسد آنچه بر رفتار و رویکرد سیاست خارجی ترکیه در قبال متحد استراتژیک خود ایالات متحده آمریکا شکل می دهد نه صرفاً واقعیت های محیطی و راهبردی بلکه برداشتی است که رهبران ترکیه به خصوص شخص رجب طیب اردوغان از متحد خود دارد. لذا قدرت و جایگاه منطقه ای و بین المللی ترکیه و همچنین ویژگی های شخصیتی اردوغان موجب تغییر در رفتار و رویکرد سیاست خارجی ترکیه در مقابل متحد خود یعنی ایالات متحده آمریکا می گردد.
فرهنگ و سیاست: بررسی تطبیقی تاثیر سیاست گذاری فرهنگی بر قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران و ترکیه (مطالعه موردی صنایع فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت روزافزون فرهنگ در روابط بین الملل و تأثیرگذاری این مؤلفه بر کشورها و به ویژه اثربخشی عناصر فرهنگی ایران و ترکیه؛ نگارنده در چارچوب نظریه قدرت نرم و سیاستگذاری فرهنگی با رویکرد مقایسه ای به این پرسش اساسی پرداخته است: بین دو کشور ایران و ترکیه در سیاست های فرهنگی تأثیرگذار بر قدرت نرم، چه وجوه اشتراک و اختلافی وجود دارد؟ فرضیه مقاله بر این مبنا قرار دارد که با توجه به همسانی/ناهمسانی الگوی ساختاری و الگوی اجرایی سیاست گذاری فرهنگی دو کشور، شباهت/تفاوت هایی در کاربرد ابزارهای سیاستگذاری فرهنگی بر قدرت نرم در حوزه صنایع فرهنگی به صورت خاص وجود دارد. یافته های پژوهش نشان داد، سیاست-گذاری فرهنگی در حوزه صنایع فرهنگی توسط ایران و ترکیه برای تولید قدرت نرم در خاورمیانه و بخش هایی از اروپا و آفریقا مورد استفاده قرار گرفته است. در خصوص ایران تحولات منطقه ای، مشکلات اعتباری، سیاست تمرکزگرایی فرهنگی، عدم استقلال اقتصادی رسانه ها، عدم حمایت دولت از صنایع فرهنگی، افزایش فرقه گرایی در جهان و ناتوانی های ایران در نفوذ به کشورها از طریق ابزارهای جذاب قدرت نرم را می توان برای عدم موفقیت ایران در حفظ وجهه مطلوب خود در منطقه برجسته کرد. ترکیه نیز تا سال 2013 به عنوان یک بازیگر مهم در عرصه قدرت نرم مورد بود؛ بااین حال محدودیت های آزادی بیان، سانسور رسانه ای و سرکوب مخالفان بر روی رتبه فعلی قدرت نرم ترکیه نیز تأثیر گذاشت و به دلیل عقب ماندگی دموکراتیک، ظرفیت جذب مخاطبان بین المللی به ویژه در غرب کاهش یافت.
مصادیق بی ثبات ساز مؤثر بر شکنندگی دولت ترکیه از زمان روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه تا سال 2018(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
289 - 327
حوزه های تخصصی:
حفظ ثبات سیاسی برای مشروعیت بخشیدن به حاکمیت، کارآمدی در تأمین خدمات رفاهی و افزایش وزن ژئوپلیتیک در نظام بین المللی از مهم ترین کارکرد های یک نظام سیاسی است. دولت با بی ثباتی سیاسی بالا، شکننده نامیده می شود. هدف اصلی این پژوهش شناسایی و بررسی عوامل و مصادیق بی ثبات ساز و همچنین متغیرهای تاثیرگذار بر شکنندگی دولت ترکیه است. یافته های پژوهش به دو روش کتابخانه ای و پنل خبرگان بدست آمده است. 29 متغیر در 9 دسته مورد نظر شوارتز STEEPVASL طبقه بندی گشت و برای هر کدام، وضعیت ترکیه به تفصیل تشریح گردید. در مرحله بعد، با استفاده از داده های کمی شاخص دولت های شکننده بنیادی برای صلح تحلیل کمی مصادیق بی ثباتی ترکیه انجام شد. و در پایان بر اساس نظرات خبرگان ترکیه شناس، یافته های پژوهش نشان می دهد که افزایش شکاف قومی- مذهبی، شکنندگی اقتصادی، شکایات گروهی گسترده، عدم عدالت فضایی، افزایش پناهندگی و آوارگی، حمایت سیاسی، اقتصادی و لجستیکی کنش گران خارجی از گروه های اپوزیسیون، سرزمین آسیب دیده بواسطه درگیری، سیاست های هیدروپلیتیکی، فساد مالی و تقابل حزب عدالت و توسعه با جریان گولنیسم بیشترین اثر را بر شکنندگی دولت ترکیه دارند.
بنیان های ژئوپلیتیکی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با ترکیه از دیدگاه سازه انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
109 - 122
حوزه های تخصصی:
از مهمترین مسئولیت های هر کشوری تنظیم روابط خارجی خود با دیگر کشورها از طریق سیاست خارجی است و در این بین از مهمترین متغیرهای مؤثر در شکل گیری خط مشی سیاست خارجی کشورها، بنیان های ژئوپلیتیک می باشد. جمهوری اسلامی ایران نیز بواسطه همجواری با مناطق ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی متعدد می بایست از این بنیان ها برای دستیابی به اهداف و منافع ملی حداکثری در سیاست خارجی خود استفاده کند. در بهره برداری از این بنیان ها، بناچار در بعضی از مناطق با دیگر کشورها بویژه با کشورهای همسایه، تناقضات و تضادهایی در برخی موارد پیش می آید. در این میان یکی از کشورهایی که اقدامات و سیاست های آن برای جمهوری اسلامی ایران همواره مهم و تأثیرگذار بوده است، ترکیه می باشد. این کشور به عنوان یکی از مهمترین بازیگران و همسایگان ایران در منطقه جنوب غرب آسیا، برای دستیابی به اهداف و منافع ملی در سیاست خارجی خود همواره با جمهوری اسلامی ایران در رقابت بوده و دستیابی به منافع ملی در منطقه این دو کشور را مجبور به برقراری ارتباط (تعامل– تقابل) در زمینه های مختلف کرده است و این مسئله لزوم بررسی روابط دو کشور را دوچندان می کند. پژوهش حاضر از نظر روش شناسی توصیفی تحلیلی بوده و از نظر نوع تحقیق، کاربردی محسوب می گردد. مهم ترین بنیان های ژئوپلیتیکی مؤثر بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با ترکیه عبارتند از: نحوه ارتباط دو کشور با آمریکا و اسرائیل، رقابت در آسیای مرکزی و قفقاز، مسئله کُردها، ژئوپلیتیک شیعه و نحوه واکنش به تحولات منطقه از جمله عراق و سوریه است. یافته های پژوهش نشان می دهد متناسب با سیاست های اتخاذی هر دو کشور در منطقه، جمهو ری اسلامی ایران برای دستیابی به منافع ملی حداکثری، روابطی از طیف تعاملی تا رقابتی را نسبت به ترکیه انتخاب کرده است.
دیپلماسی اقتصادی ترکیه در آسیای مرکزی در دوران حزب عدالت و توسعه در سال های 2000 تا 2020(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه اقتصادی به شدت تحت تأثیر عوامل فرهنگی و هویتی است؛ بنابراین به دست آورن شهرت و نفوذ در یک کشور یا منطقه از هدف های مهم دولت ها در دیپلماسی اقتصادی است که متناسب با موقعیت، فرصت ها و ظرفیت های فرهنگی هر کشور از راه ها و سازوکارهای گوناگون دنبال می شود. ترکیه به دلیل پیشینه فرهنگی با کشورها و برخورداری از سطح بالای توسعه اقتصادی در منطقه، ظرفیت مناسبی برای همکاری با جمهوری های آسیای مرکزی در زمینه اقتصادی دارد. یکی از اصول سیاست خارجی ترکیه در دوره حزب عدالت و توسعه داشتن روابط نزدیک با کشورهای آسیای مرکزی است. برای ترکیه تقویت دیپلماسی اقتصادی با کشورهای این منطقه به دلیل داشتن فرهنگ مشترک با آن ها اهمیت فراوانی دارد. در این پژوهش به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که مهم ترین متغیرها یا شاخص ها در روابط اقتصادی ترکیه با منطقه آسیای مرکزی کدامند؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که دیپلماسی اقتصادی ترکیه در منطقه در دوره حزب عدالت و توسعه را می توان با شش شاخص دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی دولت توسعه گرا تبیین کرد که عبارت اند از: 1. رشد تجارت بر اساس راهبرد توسعه صادرات؛ 2. جذب سرمایه گذاری و سیاست پیمانکاری خارجی؛ 3. موافقت نامه های تجارت آزاد و ترجیحی؛ 4. ارتباط هماهنگ با حداکثری؛ 5. تعامل مثبت با نهادهای اقتصادی بین المللی؛ 6. ایجاد تصویر مثبت. در این مقاله، سطح این رابطه را با چارچوب مفهومی دیپلماسی اقتصادی با تمرکز بر این 6 عامل تحلیل می کنیم. روش پژوهش کیفی و روش گردآوری داده ها اسنادی، کتابخانه ای و اینترنتی است.
وضعیت سین کیانگ و روابط چین و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه خودمختار سین کیانگ از دوران سلسله هان، برای حاکمان چینی درحکم یک معمای پیچیده عمل کرده و مردم آن در حوزه های فرهنگی، مذهبی، قومی و... متفاوت بوده اند. افزون براین، ویژگی های جغرافیایی و وجود یک منطقه مرزی از عوامل دیگری است که کنترل چین بر این منطقه را به چالش کشیده است. با شروع سال 1949، چین با جدایی طلبی اویغورها و استقلال ترکستان شرقی، به عنوان یک معضل داخلی، روبه رو شد. از اوایل دهه 1990، چین، جنبه های بین المللی این معضل را به رسمیت شناخت و مجبور به مقابله با تجلی های خارجی آن شد. این سیاست جدید، روابط چین با ترکیه را که افزون بر پیوندهای تاریخی، زبانی، مذهبی و فرهنگی با اویغورهای مسلمان، به لحاظ ایدئولوژیکی هم از ملی گرایی اویغور الهام گرفته و جایگاه مناسبی برای پناهندگان اویغور است، تحت تأثیر قرار داد؛ بنابراین، نگارندگان قصد دارند به این پرسش پاسخ دهند که «وضعیت سین کیانگ چه تأثیری بر روابط چین و ترکیه داشته است؟» به نظر می رسد، کیفیت و کمیت روابط چین و ترکیه پیش از دهه 1990، با تأثیرپذیری از دگرگونی های سین کیانگ، در وضعیت نامطلوبی بوده و تحولات سین کیانگ پس از دهه 1990، تحت تأثیر روابط اقتصادی، نظامی، و سیاسی بین دو کشور، به زیان اویغورها مدیریت شده است.
تأثیر بنیان های ژئوپلیتیکی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نسبت به ترکیه در اوراسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رقابت های قدرتی در سیاست خارجی کشورها از دیرباز بر شکل گیری روابط میان کشورها تأثیر اساسی داشته است. در این میان بنیان های ژئوپلیتیک از مهم ترین متغیرهای مؤثر در شکل گیری وروش سیاست خارجی کشورهاست. این بنیان ها واقعیت هایی هستند که ماهیت جغرافیایی سیاسی دارند و بر رفتار سیاسی، راهبردها، منافع و هدف های ملی، امنیت ملی، یکپارچگی سرزمینی، بقا و موجودیت کشورها نیز تأثیر می گذارند. هم جواری جمهوری اسلامی ایران با مناطق ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی متعدد از مهم ترین فرصت های مربوط با سیاست خارجی است. ایران برای دستیابی به هدف ها و منافع ملی در سیاست خارجی خود باید بنیان های ژئوپلیتیکی برگرفته از موقعیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژی خود را به ویژه نسبت به همسایگانش در نظر بگیرد. در این میان، کشور ترکیه به عنوان یکی از مهم ترین همسایگان و بازیگران ایران در منطقه اوراسیا برای دستیابی به هدف ها و منافع ملی در سیاست خارجی خود ناچار به برقراری ارتباط در زمینه های مختلف با هم هستند. این مسئله لزوم بررسی روابط دو کشور را نشان می دهد. در این نوشتار از روش تحلی ل مقای سه ای و از داده های کتابخانه ای و اسنادی استفاده می کنیم. یافته های نوشتار نشان می دهد متناسب با سیاست های به کارگرفته شده هر دو کشور در این منطقه، جمهو ری اسلامی ایران با توجه به مؤلفه های ژئوپلیتیکی که عبارت اند از مؤلفه<sub> های اقتصادی، امنیتی، فرهنگی و زیرمجموعه های این موارد برای دستیابی به منافع ملی بیشینه، روابطی از تعاملی تا رقابتی را نسبت به ترکیه انتخاب کرده است.