مطالب مرتبط با کلیدواژه

مادران


۱۰۱.

مقایسه اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و ذهن آگاهی بر بهبود نشخوار فکری مادران دارای کودکان کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کم توانی ذهنی نشخوار فکری آموزش تنظیم هیجان آموزش ذهن آگاهی مادران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۸ تعداد دانلود : ۳۵۰
مقدمه و هدف: داشتن فرزند کم توان ذهنی برای والدین به خصوص مادران به عنوان مراقبان اصلی، مشکلات روان شناختی فزاینده ای را به همراه دارد. روش های مختلفی در سال های اخیر برای درمان این مشکلات در سطوح پژوهشی و بالینی مورد استفاده قرار گرفته است که پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و ذهن آگاهی بر بهبود نشخوار فکری مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف انجام شد. روش: این پژوهش از نوع مطالعات شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی مادران دارای کودک مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف مراجعه کننده به مدارس استثنایی شهر رشت در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 36 نفر از این مادران انتخاب، و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 12 مادر) به صورت تصادفی جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پاسخ نشخواری (نولن هوکسما و مارو، 1991) استفاده شد و پس اجرای 9 جلسه آموزشی 90 دقیقه ای تنظیم هیجان و ذهن آگاهی برای دو گروه آزمایشی، هر سه گروه مورد سنجش مجدد در مرحله پس آزمون قرار گرفتند. داده ها به روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری در محیط نرم افزار SPS S-22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم هیجان و ذهن آگاهی، تأثیر معناداری بر کاهش نشخوار فکری کلی و مؤلفه های آن در مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف دارد (01/0 > P ). همچنین بر اساس نتایج حاصل از آزمون تعقیبی، بین آموزش تنظیم هیجان و آموزش ذهن آگاهی بر نشخوار فکری کلی و مؤلفه های آن، تفاوت معنادار وجود ندارد (05/0 P> ). نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان بیان کرد که آموزش تنظیم هیجان با ارتقای بازسازی هیجانی، کاهش پردازش خودارجاعی منفی، و افزایش توانایی انجام رفتارهای هدفمند؛ و آموزش ذهن آگاهی با افزایش آگاهی از تجربیات لحظه کنونی و پردازش کارآمدتر اطلاعات ، در بهبود نشخوار فکری مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف مؤثر است.
۱۰۲.

تبیین جامعه شناختی نقش تغذیه سنتی در خانواده بر سلامت روانی و سلامت اجتماعی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغذیه سلامت روانی سلامت اجتماعی مادران نوجوانان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۲ تعداد دانلود : ۲۶۵
شرط ارتقای سلامت روانی و اجتماعی در جامعه، داشتن تغذیه سالم و فرهنگ مصرف آن است که هدف اساسی آن، فراهم آوردن شرایط جسمی و روانی لازم ازنظر رشد و تکوین ارگانیسم، تحرک و کارایی انسان ها در زندگی اجتماعی است. فرایند تغذیه انسان ها به شرایط محیطی و جغرافیایی و ویژگی های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تاریخی آنها بستگی دارد؛ به گونه ای که تغذیه صحیح و مصرف درست باعث سلامت پایدار جامعه می شود. پژوهش حاضر در پی بررسی تبیین جامعه شناختی نقش تغذیه سنتی در خانواده بر سلامت روانی و سلامت اجتماعی نوجوانان است. پژوهش از نوع پیمایشی و همبستگی بود و جامعه آماری آن، همه مادران دو شهر راز و جرگلان (خراسان شمالی) بودند که فرزند دانش آموز دبیرستانی دوره دوم (1139 نفر) داشتند. حجم نمونه با جدول مورگان، 290 نفر به دست آمد. یافته ها نشان داد بین تغذیه مادر در منزل و میزان سلامت روانی، اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی، افسردگی، مشارکت، انسجام، پذیرش و شکوفایی و انطباق اجتماعی فرزندان، رابطه معنی دار وجود دارد. 19 درصد تغییرات در میزان سلامت روانی و 25 درصد تغییرات در میزان سلامت اجتماعی با تغذیه تبیین می شود. در مدل معادله ساختاری نیز تأثیر متغیر تغذیه در مؤلفه های سلامت روانی و اجتماعی تأیید شد؛ درنتیجه، انتخاب سبد غذایی توسط مادر خانواده، نقش بسزایی در کاهش نابسامانی های روانی و اجتماعی در جامعه مورد مطالعه داشته است.
۱۰۳.

بررسی جامعه شناختی تاثیر تغییرات سبک زندگی بر معنا بخشی به زندگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: سبک زندگی معنا بخشی به زندگی مادران بیماری صعب العلاج

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۴ تعداد دانلود : ۲۳۲
 بیماران به ویژه مادران که خود نقش مراقبت و پرستاری از اعضای خانواده را به دوش می کشند، در هنگام ابتلا به بیماری های صعب العلاج، نیازمند همدلی و مساعدت اطرافیان خود می باشند. سبک زندگی هر خانواده و فرد می تواند در معنا بخشی به زندگی و در نتیجه چگونگی مواجهه آن فرد با مشکلاتی چون بیماری صعب العلاج، تعیین کننده باشد. هدف از این پژوهش، شناخت تأثیر سبک زندگی بر معنا بخشی به زندگی مادران دارای بیماری صعب العلاج است. محقق در این پژوهش با رویکرد کمّی و روش پیمایش با استفاده از دو ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ هنجار یابی شده سبک زندگی و معنای زندگی اطلاعات جمع آوری شد . نمونه 383 نفر از مادرانی بود که  دارای بیماری صعب العلاج بودند و به سه بیمارستان امام رضا ، امام حسین و  جم در شهر تهران در سال 1398 مراجعه کرده بودند. نتایج بدست آمده از تحقیق حاکی از آن است که بین سبک زندگی و درآمد مادران دارای بیماری رابطه معنی دار وجود دارد و سبک زندگی در گروه های شغلی و تحصیلی مختلف، دارای رابطه معنی دار متفاوت با معنابخشی به زندگی است. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی نشان دهنده تاثیر سبک زندگی بر معنابخشی به زندگی می باشد.
۱۰۴.

اثربخشی آموزش تنظیم عاطفه بر افزایش خودتنظیم گری و کاهش احساس شرم و گناه مادران دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش تنظیم عاطفه خودتنظیم گری احساس شرم احساس گناه ناتوانی یادگیری خاص مادران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۱ تعداد دانلود : ۳۱۰
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی آموزش تنظیم عاطفه بر خودتنظیم گری و احساس شرم و گناه در مادران دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری خاص انجام شد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص مراجعه کننده به مراکز مشکلات ویژه یادگیری شهر اردبیل در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. نمونه مورد مطالعه 30 نفر بودند که به روش نمونه در دسترس وارد پژوهش شدند و در دو گروه آموزش تنظیم عاطفه (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) به شیوه تصادفی جایگزین شدند. جمع آوری داده در مراحل پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از مقیاس آمادگی شرم و گناه ( کوهن و همکاران، 2011) و پرسشنامه خودتنظیم گری بوفارد (بوفارد و همکاران، 1995) صورت گرفت. برای گروه آزمایش نه جلسه 75 دقیقه ای آموزش تنظیم عاطفه اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره ( MANCOVA ) صورت گرفت. براساس یافته های پژوهش آموزش تنظیم عاطفه تأثیر معناداری بر کاهش احساس گناه و احساس شرم و افزایش خودتنظیم گری در مادران دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری خاص داشت (01/0> P ). با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان از آموزش تنظیم عاطفه در برنامه های آموزشی و مشاوره ای برای مادران دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری خاص استفاده کرد.
۱۰۵.

اثربخشی آموزش مهارت مدیریت استرس- هیجان بر کیفیت زندگی و تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان دارای اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مهارت مدیریت استرس - هیجان کیفیت زندگی تنظیم شناختی هیجان مادران کودک با اختلال طیف اتیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۵ تعداد دانلود : ۲۰۴
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت مدیریت استرس- هیجان بر کیفیت زندگی و تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شد.این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل حدود3500 مادر دارای کودکان با اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به انجمن اتیسم ایران در شهر تهران بود که از بین آنها 30 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. از پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی (2001) و کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت(1991) برای گردآوری داده ها و از تحلیل واریانس آمیخته چند متغیری با رعایت پیش فرضها برای تحلیل داده ها استفاده شد. برنامه ارتقائی مادران ( رمضانلو، 1399) در 7 جلسه دوساعته برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج نشان داد که نمرات راهبردهای منفی تنظیم هیجان در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش اما در راهبردهای مثبت تنظیم هیجان و کیفیت زندگی در مولفه های(سلامت روانی و روابط اجتماعی) به طور معنادار افزایش یافته است(P<0.01) در مرحله پیگیری نیز ماندگاری اثر دیده شد. با توجه به موثر بودن برنامه ارتقائی مادران (مدیریت استرس- هیجان) در بهبود کیفیت زندگی و استفاده از راهبردهای موثر تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم، از این بسته می توان به عنوان یک مداخله روانشناختی استفاده کرد.
۱۰۶.

تاثیر آموزش زندگی خانوادگی بر مولفه های استرس والدگری مادران دارای کودک کم توان ذهنی در قلمرو والد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: آموزش زندگی خانوادگی استرس والدگری مادران کودکان کم توان ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۱ تعداد دانلود : ۱۶۶
هدف: با توجه به اهمیت استرس های والدگری مادران دارای کودک کم توان ذهنی در سایر نقش های آنان، هدف این پژوهش تعیین تاثیر آموزش زندگی خانوادگی بر مولفه های استرس والدگری مادران دارای کودک کم توان ذهنی در قلمرو والد بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش مادران دارای کودک کم توان ذهنی شهر رشت در سال تحصیلی 97-1396 بودند. نمونه پژوهش 60 نفر بودند که با توجه به ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش زندگی خانوادگی قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل آموزشی ندید. برای گردآوری داده ها از فرم اطلاعات جمعیت شناختی محقق ساخته و شاخص استرس های والدگری (آبیدین، 1990) استفاده و با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزارSPSS-20 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش زندگی خانوادگی باعث کاهش مولفه های استرس والدگری شامل احساس صلاحیت، دلبستگی، محدودیت نقش، افسردگی، روابط با همسر، سلامت و انزوای اجتماعی در مادران دارای کودک کم توان ذهنی در قلمرو والد شد (05/0˂P). نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده تاثیر آموزش زندگی خانوادگی بر کاهش مولفه های استرس والدگری بود. بنابراین، درمانگران و متخصصان سلامت می توانند از روش آموزش زندگی خانوادگی در کنار سایر روش های آموزشی برای بهبود ویژگی های خانوادگی استفاده نمایند.
۱۰۷.

بررسی کارآمدی آموزش مبتنی بر شفقت خود بر سرمایه روان شناختی و بهزیستی اجتماعی در مادران دارای کودک آهسته گام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش مبتنی بر شفقت خود سرمایه روان شناختی بهزیستی اجتماعی مادران کودک آهسته گام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۵ تعداد دانلود : ۱۴۹
هدف پژوهش، بررسی اثر بخشی آموزش مبتنی بر شفقت خود بر سرمایه روان شناختی و بهزیستی اجتماعی در مادران دارای کودک آهسته گام بود. از این جامعه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 مادر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های سرمایه های روان شناختی لوتانز و بهزیستی اجتماعی کییز استفاده شد. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه های آزمایشی تحت آموزش خود شفقتی (8 جلسه 90 دقیقه ای) قرار گرفتند؛ گروه گواه در لیست انتظار مداخله قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد، مداخله آموزش خود شفقتی بر افزایش سرمایه روان شناختی(05/0p <) و بهزیستی اجتماعی(01/0p <) در مادران دارای کودک آهسته گام اثربخش بود. بنابراین می توان، از آموزش خود شفقتی در کمک به مادران دارای کودک آهسته گام استفاده کرد.
۱۰۸.

تبیین رفتارهای مذهبی مادران دارای کودک بستری: مطالعه ی کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: باورهای مذهبی تحلیل محتوا رفتارهای مذهبی کودک بستری مادران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۲ تعداد دانلود : ۱۲۳
سابقه و هدف: یکی از منابع اصلی تنش و اضطراب خانواده ها، بحران ناشی از بیماری و بستری شدن کودکان است. امروزه توجه به نیازهای عاطفی و معنوی خانواده در فرایند مراقبت، یکی از اولویت های اساسی بهسازی شرایط مراقبت از کودک در بیمارستان شناخته شده است. شناخت باورها و رفتارهای مذهبی مادران طی بیماری و بستری شدن کودک می تواند زمینه ی تأمین نیازهای معنوی خانواده و والدین را فراهم سازد. ازاین رو، این پژوهش با هدف تبیین رفتارهای مذهبی مادران، حین بستری کودکشان در بیمارستان انجام شده است. روش کار: این پژوهش از نوع کیفی؛ و محیط اجرای آن مرکز آموزشی - درمانی کودکان (سانترال) دانشگاه علوم پزشکی گلستان است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه های نیمه ساختار جمع آوری شد و نمونه گیری پژوهش نیز مبتنی بر هدف و با حداکثر تنوع بود. 19 مادر دارای یک کودک بستری در بخش های اطفال، وارد پژوهش شدند. ملاک اتمام نمونه گیری نیز اشباع داده ها بود. علاوه براین، مصاحبه ها ضبط و سپس دست نویس؛ و مطابق رویکرد تحلیل محتوای کیفی مرسوم تحلیل شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: تحلیل داده ها به شکل گیری دو مضمون اصلی «بهبودی - حفظ سلامتی» و «پذیرش - سازگاری»؛ و مضامین فرعی «دستیابی به آرامش، امیدواری و تحمل روحی» منجر شد. قرآن خواندن، ذکر گفتن، دعا و نذر کردن از رفتارهای اعتقادی مادران بوده که در مصاحبه ها بارها به آنها اشاره شده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که اعتقادات و رفتارهای مذهبی می تواند عاملی مؤثر برای ارتقای سلامت روانی مادران دارای کودک بستری در بیمارستان باشد.
۱۰۹.

اثر تعدیل کننده ی دین داری بر رابطه ی تعداد فرزند و اضطراب مادران تک فرزند و مادران دارای دو فرزند و بیشتر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: اضطراب مادران نگرش مذهبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۱۵۴
سابقه و هدف: با وجود تحقیقات مختلف همچنان تصویر ناهماهنگ و مبهمی از آثار تک فرزندی یا تعدد فرزندی بر والدین به ویژه مادران وجود دارد و هنوز مشکل ساز بودن تک فرزندی در تولید اضطراب مادران در مقایسه با مادرانی که بیش از یک فرزند دارند کاملاً ثابت نشده است. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف اثر تعدیل کننده ی دین داری بر رابطه ی تعداد فرزند با اضطراب مادران تک فرزند و مادران دارای دو فرزند و بیشتر انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی است که به روش همبستگی صورت گرفته است. جامعه ی مورد مطالعه مادران استان البرز و تهران در سال تحصیلی 93-94 بودند که به روش نمونه گیری دردسترس 384 نفر بر اساس جدول مورگان انتخاب شدند. در پاسخ به پرسش ها دو گروه از مادران (جامعه ی مورد مطالعه) بررسی شدند. گروه اول مادران تک فرزند (192 نفر) و گروه دوم مادران دارای دو فرزند و بیشتر (192 نفر) را تشکیل می دادند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه ی دین داری خدایاری فرد و همکاران و پرسش نامه ی اضطراب حالت-صفت اسپیلبرگر بود. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که دین داری نمی تواند متغیّر تعدیل کننده در رابطه ی بین تعداد فرزند و اضطراب مادر باشد. علاوه براین، بین تعداد فرزند و اضطراب مادران رابطه ی معناداری وجود داشت (118/0 = R)، اما بین تعداد فرزند و دین داری مادران رابطه ی معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان دهنده ی توجه بیشتر مسئولان و متصدیان عرصه ی تعلیم و تربیت و سلامت کشور در زمینه ی دین داری و تعداد فرزندان و همچنین نقش دین داری در کاهش اضطراب خانواده های ایرانی است.
۱۱۰.

تأثیر برنامه ی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر ابعاد سخت رویی مادران کودکان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استرس ذهن آگاهی سخت رویی سرطان مادران کودک سرطانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۲ تعداد دانلود : ۷۱
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر ابعاد سخت رویی مادران کودکان مبتلا به سرطان می باشد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع آزمایشی همراه با پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را مادران کودکان مبتلا به سرطان که در اردیبهشت و خرداد 98 در بیمارستان بعثت بستری بودند، تشکیل می دادند. که تعداد 43 نفر برای شرکت در پژوهش اعلام آمادگی کردند. در نهایت با توجه به ملاک های ورود و خروج و افت آزمودنی تعداد 28 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایابی شدند. سپس برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به تعداد 8 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد و پیش آزمون و پس آزمون بر روی گروه های آزمایش و کنترل با استفاده از پرسشنامه سخت رویی کوباسا انجام گرفت. در نهایت به وسیله نرم افزار اس پی اس اس تحلیل آماری کوواریانس بر روی داده های به دست آمده از پرسشنامه ها انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از این مطلب بود که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، نمره کل سخت رویی را در مادران کودکان مبتلا به سرطان افزایش داد (F=6.17, P<0/05). هم چنین بر ابعاد چالش و تعهد تاثیر معناداری مشاهده شد ولی بر بعد کنترل تاثیر معناداری یافت نشد. نتیجه گیری: در این پژوهش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی با هدف قرار دادن سازوکار سخت رویی نمره ابعاد چالش و کنترل را در مادران کودکان مبتلا به سرطان افزایش داد. بنابراین، این برنامه می تواند در طی دوران بستری کودکان در بیمارستان بر روی مادران اجرا شود تا تحمل بیماری فرزندشان برایشان آسان تر شود.
۱۱۱.

اثربخشی آموزش طرحواره درمانی یانگ بر تاب آوری و سبک های فرزندپروری مادران دانش آموزان متوسطه دوم

کلیدواژه‌ها: طرحواره درمانی تاب آوری سبک های فرزندپروری مادران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۴۴
هدف از پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش طرحواره درمانی یانگ بر تاب آوری و سبک های فرزندپروری مادران دانش آموزان متوسطه دوم منطقه 5 شهر تهران(پونک) بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مادران دانش آموزان متوسطه دوم منطقه 5 شهر تهران (پونک) در سال تحصیلی 1398-1399 تشکیل می دادند که تعداد آن ها 1400 نفر می باشند. روش نمونه گیری این پژوهش به صورت خوشه ای بود که تعداد گروه نمونه شامل 30 نفر (15 نفر آزمایش و 15 نفر کنترل) به صورت تصادفی انتخاب گردیدند. شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون و پس آزمون ، مقیاس های تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و فرزندپروری (بامرین، 1998) را تکمیل کردند و آزمودنی های گروه آزمایش طی 10 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش طرحواره درمانی قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد. نتایج حاصل نشان داد که، آموزش طرحواره درمانی بر تاب آوری با اندازه اثر (65/0) بیشترین تاثیر و پس از آن بر سبک فرزندپروری سهل گیرانه با اندازه اثر (52/0) و سپس بر سبک فرزندپروری قاطعانه با  اندازه اثر (4/0) و در آخر بر سبک فرزندپروری مستبدانه با اندازه اثر(39/0) بیشترین تاثیر را داشته است. با توجه به نتایج می توان گفت که، طرحواره درمانی یانگ بر بهبود تاب آوری و سبک های فرزندپروری مادران دانش آموزان مقطع متوسطه دوم تاثیر دارد.
۱۱۲.

بررسی چالش های مادران در اجتماعی شدن کودکان دبستانی در دوران پاندمی کوید- 19(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اجتماعی شدن پاندمی کودکان کووید- 19 مادران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۱ تعداد دانلود : ۱۶۵
هدف: کودکی یکی از مهم ترین دوره های زندگی افراد است و مراقبت و توجه به سلامت جسمانی و روانی کودکان، کیفیت زندگی آن ها را در بزرگسالی تحت تاثیر قرار می دهد. یکی از مولفه های مهم و اساسی سلامت روان، کسب مهارت ها و رشد اجتماعی است. این پژوهش با هدف مطالعه چالش های مادران در اجتماعی شدن کودکان دبستانی در دوران پاندمی کووید 19 انجام شد. روش: در این پژوهش 12 مادر شاغل و خانه دار به صورت هدفمند انتخاب شدند و تحت مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. یافته ها: یافته های حاصل از این پژوهش که به روش تحلیل مضمون مورد بررسی قرار گرفت، به هشت مضمون اصلی منتج شد که عبارتند از: فقدان دلبستگی اجتماعی ناشی از عدم حضور، روابط مجازی آسیب زا، چالش های خلقی و شخصیتی، اختلال در فرایند پرورش خود نظم بخشی، عدم یادگیری بازداری تکانه، کسب برتری از طریق رفتار غیراخلاقی، در هم آمیزی مادر و کودک و کاهش نقش حمایتی مادر و فرسودگی وی. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد دوران پاندمی کووید 19 و اعمال محدودیت کودکان از حضور در محیط های اجتماعی و تعامل با دیگران، رشد اجتماعی آن ها را با چالش هایی رو به رو کرده است؛ بنابراین پپیشنهاد می شود در پژوهش های آتی جهت پیشگیری از آثار زیانبار چالش های اجتماعی شدن کودکان، به مطالعات آینده پژوهانه پرداخته شود.
۱۱۳.

اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر خستگی و دلزدگی مادران مراقب کودکان کم توان عقلانی شدید و عمیق در دوره کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تنظیم هیجان خستگی ملال مادران کووید-19 ناتوانی ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۶ تعداد دانلود : ۱۲۸
مادران کودکان مبتلا به ناتوانی ذهنی شدید و عمیق در دوره کووید-19 از مشکلات روان شناختی در رنج هستند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر خستگی و ملال در مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی عمیق و شدید در دوره کووید-19 بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کل مادران مراقب کودکان مبتلا به ناتوانی ذهنی شدید و عمیق شهرستان رزن در سال 1399 تشکیل دادند. در این پژوهش از طریق روش نمونه گیری در دسترس 84 مادر ملاک ورود به پژوهش را داشتند. از میان آنان 22 مادر دارای شدت علائم خستگی و ملال بودند که در دو گروه آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس ارزیابی خستگی (AFS؛ دی وریس و همکاران، 2003) و مقیاس چندبعدی حالت ملال (MBS؛ فاهلمنو همکاران، 2009) استفاده شد. برای گروه آزمایش آموزش تنظیم هیجان در 8 جلسه آموزش داده شد و گروه گواه در حین جلسات، آموزشی را دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان بر کاهش خستگی و ملال در مادران کودکان مبتلا به ناتوانی ذهنی شدید و عمیق اثربخش بوده است (05/0>p). با توجه به نتایج، آموزش تنظیم هیجان برای کاهش خستگی و ملال مادران کودکان مبتلا به ناتوانی ذهنی شدید و عمیق در دوره کووید-19 پیشنهاد می شود
۱۱۴.

بررسی تغییرات هویتی مادران در مواجهه با آشیانه خالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مادران آشیانه خالی هویت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۹ تعداد دانلود : ۲۱۹
پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی و با هدف بررسی تغییرات هویتی مادران در مواجهه با آشیانه خالی انجام شد. جامعه ی مورد پژوهش مادران ساکن شهر تهران با دامنه ی سنی 45 تا 65 سال بودند که حداقل یک سال و حداکثر 5 سال از ترک آخرین فرزندشان از منزل گذشته باشد. نمونه گیری به صورت هدفمند تا اشباع اطلاعاتی داده ها ادامه یافت و در نهایت 11 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و تحلیل داده ها با روش تحلیل مضمون صورت گرفت. یافته های حاصل از پژوهش شامل 3 مضمون اصلی و 20 مضمون فرعی است. مضامین به دست آمده عبارت اند از: مسائل مربوط به فرزندان (تغییر فضای خانه، نگرانی برای آینده فرزندان، استقلال فرزندان)، پیامدهای منفی در زندگی مادران (حس پیری، تنهایی، حس خلأ، دل تنگی، سردرگمی، بی هویتی، بی حوصلگی و افسردگی، از دست رفتن استقلال)، پیامدهای مثبت در زندگی مادران (افزایش خودمراقبتی، افزایش حمایت همسر و حس نزدیکی، خودسازی، افزایش روابط اجتماعی، افزایش اوقات فراغت و تفریح، پیشرفت شخصی، مثبت نگری، بهبود رابطه جنسی، کم شدن مسئولیت در قبال فرزندان). نتایج نشان داد که تعداد بیشتری از شرکت کنندگان رفتن فرزندان از منزل را رویدادی مثبت در نظر گرفتند و حمایت های همسر بعد از رفتن فرزندان عامل مهم و تأثیرگذار در عملکرد مثبت مادران در دوران آشیانه خالی است.
۱۱۵.

مقایسه اثربخشی دو روش مشاوره مبتنی بر دلبستگی به مادران و آموزش انطباق پذیری مسیر شغلی به کودکان بر رشد مسیر شغلی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلبستگی انطباق پذیری مسیر شغلی رشد مسیر شغلی کودکان پیش دبستانی مادران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۴ تعداد دانلود : ۱۴۲
چکیده هدف: هدف این پژوهش مقایسه ی تأثیر دو روش مشاوره مبتنی بر دلبستگی به مادران وآموزش انطباق پذیری مسیر شغلی به کودکان پیش دبستانی بر رشد مسیر شغلی کودکان بود. روش: جامعه آماری شامل کلیه مادران وکودکان پیش دبستانی 5 تا 7 ساله شهر اصفهان بود. نمونه پژوهش شامل 20 نفر از مادران (10 نفر گروه آزمایش اول و 10 نفر گواه) و 10 نفر از کودکان پیش دبستانی (گروه آزمایش دوم) بود که به روش داوطلبانه انتخاب شدند و به تصادف در سه گروه مشاوره به مادران، آموزش به کودکان و گروه گواه قرار گرفتند. به منظور اجرای پژوهش، گروه آزمایش اول (مادران) طی هشت جلسه تحت مشاوره مبتنی بر دلبستگی و گروه آزمایش دوم (کودکان) طی هشت جلسه تحت آموزش انطباق پذیری مسیر شغلی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از پرسشنامه ی رشد مسیر شغلی کودکان پیش دبستانی گردآوری و با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که هر دو شیوه ی مشاوره به مادران و آموزش به کودکان باعث افزایش مولفه های رشد مسیر شغلی کودکان، چشم انداز زمان (35/7F = ,05/0P <)، کنجکاوی درونی (91/3F = ,05/0P <)، اطلاعات (06/6F = ,05/0P <) و کنجکاوی بیرونی (41/10F = , 001/0P <) گردید و بین دو روش تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P <). نتیجه گیری: بنابراین نتایج بیانگر این است که مشاوره مسیر شغلی به کودکان و مادران می تواند در رشد مسیر شغلی کودکان پیش دبستانی نتایج مفیدی به دنبال داشته باشد.
۱۱۶.

تاثیر آموزش بازسازی شناختی بر عاطفه مثبت و منفی و تحمل ناکامی مادران دارای کودک بیش فعال

کلیدواژه‌ها: بازسازی شناختی عاطفه مثبت و منفی تحمّل ناکامی مادران کودک بیش فعال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۱ تعداد دانلود : ۱۶۴
این پژوهش با هدف بررسی تعیین تاثیر آموزش بازسازی شناختی بر عاطفه مثبت و منفی و تحمل ناکامی مادران دارای کودک بیش فعال بود. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود که با روش پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه انجام شد.جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه ماداران دارای کودک بیش فعال منطقه 2 شهر تهران بودند.نمونه پژوهش شامل 30 نفر (15 نفر گروه گواه و 15 نفر گروه آزمایش) بودکه به روش نمونه برداری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه مساوی آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایگزین شدند.ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی و تحمل ناکامی و جلسات آموزشی بازسازی شناختی جهت تجزیه و تحلیل داده ها از میانگین و انحراف معیار آزمون لوین و همگنی شیب از رگرسیون و تحلیل کواریانس برای بررسی فرضیه های پژوهش استفاده شد.نتایج پژوهش نشان دادند که آموزش بازسازی شناختی بر عاطفه مثبت و منفی و تحمل ناکامی مادران دارای کودک بیش فعال تاثیر معنادار دارد.
۱۱۷.

بررسی ارتباط سبک های فرزندپروری مادران با پرخاشگری کودکان 10تا 12 ساله شهر تالش

کلیدواژه‌ها: سبک فرزند پروری پرخاشگری مادران دانش اموزان کودکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۷ تعداد دانلود : ۱۵۲
مقدمه و هدف:ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮی ﯾﮑﯽاز ﺷﺎﯾﻊﺗﺮﯾﻦ ﻣﺸﮑﻼت ﮐﻮدﮐﺎن و ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن و از دﻻﯾﻞ ﻣﻬﻢ ارﺟﺎع آﻧﺎن ﺑﻪ ﻣﺮاﮐﺰ ﻣﺸﺎوره و روان درﻣﺎﻧﯽ اﺳﺖ. پرخاشگری سهم بسزایی در ایجاد اختلال رفتاری در کودکان دارد و نقش سبک فرزندپروری در ایجاد و یا کاهش این اختلال غیر قابل انکار است. روش کار:مطالعه حاضر با روش توصیفی همبستگی در سال 1398 در مدارس ابتدایی شهر تالش انجام گردید. 334 دانش اموز با روش نمونه گیری طبقه ای چند مرحله ای انتخاب و در مطالعه مشارکت نمودند. داده ها بوسیله پرسشنامه های استاندارد فرزندپروری بامریند و پرخاشگری باس و پری جمع آوری گردید. شاخص های توصیفی، انالیز واریانس و رگرسیون خطی جهت تحلیل داده ها با استفاده ازنسخه 25 نرم افزارآماری SPSS محاسبه گردید. یافته ها:بیشتر مشارکت کنندگان فرزند اول خانواده بودند.سبک فرزند پروری (91د رصد ) اقتدار منطقی، (8.3درصد) آمرانه و (0.7درصد) آزادگذاری به دست آمد، توزیع میانگین نمره کلی پرخاشگری 76.31 و در بین سازه ها ، بیشترین نمره، بدنی23.04 و کمترین کلامی 14.02 بود. یافته های حاصل از آزمون کروسکال والیس، تفاوت معنی داری در میانگبن نمرات پرخاشگری براساس سبک غالب فرزند پروری را نشان دادند. نتایج ضرایب رگرسیون خطی ساده و ضرایب تعیین ، رابطه سازه آزادگذاری را با پرخاشگری معنی دار(0.05p value=) نشان داد. نتیجه گیری:با توجه به اینکه امروزه نقش سنتی خانواده ها و اولیا در تربیت فرزندان تغییر یافته و عوامل متعدد دیگری از جمله جامعه،شبکه های اجتماعی وهمسالان بخشی از نقش خانواده ها را برعهده گرفته اند ،به نظر می رسد که می بایست نوع نگرش به مقوله فرزند پروری را تغییر داد.
۱۱۸.

بررسی مقایسه ای مقایسه خودکارآمدی و پذیرش اجتماعی در مادران کودکان بیش فعال با خرسندی زناشویی

کلیدواژه‌ها: خودکارآمدی پذیرش اجتماعی خرسندی زناشویی بیش فعالی مادران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۷ تعداد دانلود : ۲۱۲
هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه خودکارآمدی و پذیرش اجتماعی در مادران کودکان بیش فعال با خرسندی زناشویی بود. طرح پژوهش توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای بود. نمونه پژوهش شامل 60 نفر از مادران کودکان بیش فعال در سال 1398 بودند که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس با استفاده از اجرای پرسش نامه خرسندی زناشویی در دو طیف با خرسندی زناشویی بالا و پایین انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های خودکارآمدی شرر و همکاران (1982) (MOE) و پذیرش اجتماعی کراون و مارلو (1996) و مقیاس خرسندی زناشویی ناتان و همکاران (1973) بود. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمرات خودکارآمدی و پذیرش اجتماعی مادران کودکان بیش فعال با خرسندی زناشویی بالا در مقایسه با مادران کودکان بیش فعال با خرسندی زناشویی پایین تفاوت معنی داری وجود دارد. به گونه ای که مادران کودکان بیش فعال با خرسندی زناشویی بالا در هر دو متغیر معناخودکارآمدی و پذیرش اجتماعی نمرات بیشتری نسبت به مادران کودکان بیش فعال با خرسندی زناشویی پایین کسب کردند (05/0p<). می توان نتیجه گرفت که خرسندی زناشویی از متغیرهای اساسی و تاثیر گذار در رابطه با خودکارآمدی و پذیرش اجتماعی مادران کودکان بیش فعال است.
۱۱۹.

بررسی اثربخشی امید درمانی بر بهزیستی ذهنی مادران شاغل دارای فرزند معلول شهرستان تربت حیدریه

تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۹۵
پژوهش با هدف بررسی اثربخشی امیددرمانی بر بهزیستی ذهنی مادران شاغل دارای فرزند معلول انجام شد. روش تحقیق پژوهش حاضر به صورت نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل مادران شاغل دارای فرزند معلول مراجعه کننده به کلینیک توانبخشی ترنم شهرستان تربت حیدریه بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گُمارده شدند. برای سنجش متغیر بهزیستی ذهنی از پرسشنامه بهزیستی ذهنی کی یز ماگیارمو (2003) استفاده گردید. همچنین آموزش امیددرمانی (به عنوان متغیر مستقل پژوهش) در 8 جلسه و هر جلسه به مدت 90 دقیقه و هر هفته یک جلسه، انجام شد. از هر دو گروه آزمایش و کنترل، پیش آزمون به عمل آمد، سپس گروه آزمایش تحت آموزش متغیر مستقل قرار گرفت، اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. در نهایت از هر دو گروه، پس آزمون به عمل آمد و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-21 و روش های آمار توصیفی (مانند میانگین و انحراف استاندارد) و روش های آمار استنباطی (مانند آزمون کولموگروف- اسمیرنوف و آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره)، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که امیددرمانی بر بهزیستی ذهنی مادران شاغل دارای فرزند معلول، تاثیر دارد.
۱۲۰.

اثربخشی برنامه فرزندپروری مثبت بر سلامت عمومی و سازگاری زناشویی مادران دارای فرزندمبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرزندپروری مثبت سلامت عمومی سازگاری زناشویی مادران اختلال نقص توجه/بیش فعالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۷ تعداد دانلود : ۱۸۲
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه فرزندپروری مثبت بر سلامت عمومی و سازگاری زناشویی مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای دانش آموزان ۷ تا 11 ساله با اختلال نقص توجه/بیش فعالی (بیش فعالی غالب) در سال تحصیلی 1400-1401 شهر تهران بود. حجم نمونه شامل 30 نفر بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. برای گروه آزمایشی، برنامه آموزش فرزندپروری مثبت نگر اجرا شد در حالیکه گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل مقیاس سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلر، 1972) و مقیاس سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976) بود. نتایج نشان داد که برنامه فرزندپروری مثبت باعث بهبود سلامت عمومی و سازگاری زناشویی شده است. یافته های این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با برنامه آموزشی فرزندپروری مثبت فراهم می کند و مشاوران و روانشناسان می توانند برای بهبود سلامت عمومی و سازگاری زناشویی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی از این مداخله استفاده نمایند.