مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
احساس شرم
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر ارتباط دو هیجان احساس شرم و احساس گناه با شادکامی، با چشم اندازی بر گرفته از روان شناسی مثبت بررسی شد. شرکت کنندگان این پژوهش231 نفر (134 دختر و 97 پسر) از دانشجویان مقطع کارشناسی ساکن خوابگاه های دانشگاه شیراز و علوم پزشکی شیراز بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از مقیاس هیجان خودآگاه برای بزرگسالان( تانجنی و همکاران) و مقیاس شادکامی آکسفورد(آرگیل و همکاران) استفاده شد. فرضیه های این پژوهش با استفاده از روش رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان آزمون شدند. یافته ها نشان داد احساس شرم و احساس گناه به طور معنادار شادکامی را پیش بینی می کند. یافته ها هم چنین نقش تعدیلی جنسیّت را تأیید کرد. به این ترتیب که در دختران تنها احساس شرم، پیش بینی کنندة منفی و معنادار شادکامی بود. اما در پسران هم احساس شرم و هم احساس گناه به طور معنادار، شرم به صورت منفی و احساس گناه به صورت مثبت، پیش بینی کنندة شادکامی بود. در مجموع یافته ها نشان داد که بر مبنای پیامدهای هیجانی، می توان شرم و گناه را دو هیجان متمایز از هم در نظر گرفت، البته الگوی حاصله در دختران و پسران متفاوت است.
رابطه مذهب با سلامت روان: نقش میانجی احساس شرم و گناه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر مذهب بر سلامت روان به واسطه هیجانات خودآگاه احساس شرم و احساس گناه بود. بدین منظور 286 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه سمنان به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند و مقیاس هیجان خودآگاه برای بزرگسالان تانجنی و همکاران، پرسشنامه دینداری گلاک و استارک و پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ را تکمیل نمودند. ارتباط متغیرها در قالب یک الگوی ساختاری مورد بررسی قرار گرفته و به روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار لیزرل آزمون شد. نتایج، اثر واسطه ای هیجان احساس گناه را بین ابعاد مختلف مذهب با سلامت روان نشان داد به طوری که ابعاد اعتقادی(16/0=β) ، عاطفی(24/0=β) و مناسکی(14/0=β) مذهب احساس گناه را به طور مثبت پیش بینی کرده و به واسطه این هیجان(18/0=β) بر سلامت روان اثر مثبت داشتند. برای هیجان احساس شرم رابطه معناداری با ابعاد مذهب به دست نیامد اما این هیجان سلامت روان را به صورت منفی پیش بینی نمود(41/0-=β). بنابراین ابعاد مختلف مذهب با افزایش هیجانات مثبت از جمله احساس گناه سازگارانه منجر به ارتقاء سلامت روان شده و احساس شرم ناسازگار، احتمال گرایش به بیمارهای روانی را افزایش داده و سلامت روانی را به مخاطره می اندازد.
عوامل موثر بر تجربه شرم در خانواده های بیماران با اختلال روان پزشکی: نقش انگ، حساسیت به طرد و ارزیابی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرم و انگ حاصل از بیماری به عنوان تجارب هیجانی شایع منفی در خانواده های بیماران اسکیزوفرن است که هم روی سلامت خانواده و هم افزایش احتمال بازگشت مجدد نشانه های بیمار اثر گذار است. اما هنوز اطلاعات کمی در خصوص این که چرا برخی افراد انگ را استرس زا تر دریافت می کنند و برخی آن را قابل رویارویی در نظر می گیرند، وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان متغیرهای انگ دریافتی، ارزیابی شناختی، حساسیت به طرد و احساس شرم و تعیین پیش بینی کننده های احساس شرم انجام شد.این پژوهش از نوع کمی (پس رویدادی)- همبستگی بود. 150 نفر از خانواده های بیماران روانپزشکی با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه استفاده شد. میان انگ دریافتی با سایر متغیرها رابطه معناداری وجود دارد، اما ارزیابی شناختی با حساسیت به طرد و حساسیت به طرد با شرم درونی رابطه معناداری ندارند. مدل بدست آمده از تحلیل رگرسیون بیانگر این است که 23% درصد از کل تغییرات شرم درونی توسط انگ دریافتی و ارزیابی شناختی و 23% درصد از تغییرات شرم بیرونی توسط انگ دریافتی و حساسیت به طرد تبیین می گردد. ارزیابی شناختی منفی نسبت به بیماری روانپزشکی مانند در اختیار نداشتن منابعی برای رویارویی با بیماری در ایجاد احساس شرم درونی نقش تعیین کننده ای دارد. حساسیت به طرد به عنوان سبکی که در آن دیگران به عنوان منبع تهدید تلقی می گردند، با بیش برآورد کردن قدرت و جایگاه اجتماعی دیگران در جهت تهدید، آسیب زدن و طرد کردن به احساس شرم بیرونی دامن می زند.
بررسی رابطه معنویت و احساس شرم و گناه(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: با توجه به ارتباط معنویت با اخلاق، هدف این پژوهش، پیش بینی هیجانات اخلاقی بر اساس ابعاد معنویت بود. روش: روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. شرکت کنندگان پژوهش 388 دانشجوی دختر (228) و پسر (160) مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز بودند که به شیوه خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات، از دو مقیاس معنویت فراگیر میوز- بورک و مقیاس آمادگی شرم و گناه کوهن، وولف، پانتر و اینسکو استفاده شد. برای تعیین پایایی پرسشنامه ها از روش آلفای کرونباخ و برای احراز روایی مقیاسها از روش تحلیل عوامل استفاده شد. شواهد، مؤیّد پایایی و روایی مطلوب مقیاس ها بود. یافته ها: از میان ابعاد معنویت، بُعد پیوند با دیگران، پیش بینی کنندة معنادار و منفی هیجان شرم بود. ابعاد تعالی، احساس معنا و هدفمندی و آرامش درونی، پیش بینی کننده های احساس شرم نبودند. در مورد احساس گناه، بُعد تعالی، پیوند با دیگران و احساس معنا و هدفمندی به صورت مثبت و معنادار و بُعد آرامش درونی به شکل منفی و معنادار، پیش بینی کننده های احساس گناه بودند. نتیجه گیری: در مجموع نتایج حاکی از آن بود که معنویت، احساس گناه را به صورت مثبت و احساس شرم را به صورت منفی پیش بینی می کند.
مقایسه احساس شرم، گناه و رشد اخلاقی بین دانش آموزان دختر با و بدون والد وابسته به مواد
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه احساس شرم، گناه و رشد اخلاقی بین دانش آموزان دختر با و بدون والد وابسته به مواد انجام شد. روش پژوهش از نوع علّی – مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان مشغول به تحصیل مقطع اول متوسطه شهرستان نیر در سال 97-96 بود. نمونه ای به حجم 60 نفر(30 دانش آموز با والد وابسته به مواد و 30 دانش آموز با والد بدون وابستگی به مواد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسش نامه رشد اخلاقی لطف آبادی (2007) و مقیاس آمادگی شرم و گناه کوهن، ولف، پنتر و اینسکو (2011) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین دانش آموزان دختر با و بدون والد وابسته به مواد در احساس شرم، گناه و رشد اخلاقی تفاوت معناداری وجود دارد. بدین صورت که دانش آموزان دارای والد وابسته به مواد در پرسش نامه احساس شرم و گناه نمرات بالاتر و در رشد اخلاقی نمرات کمتری داشتند . در مجموع نتایج حاکی از آن بود که دانش آموزان دارای والد وابسته به مواد احساس شرم و گناه بیشتر و رشد اخلاقی کمتری را نسبت به دانش آموزان بدون والد وابسته به مواد تجربه می کنند .
پیش بینی رفتارهای خودشکن توسط جهت گیری هدف: نقش واسطه گری احساسات شرم و گناه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در چهارچوب یک مدل علّی، پیش آیندهای رفتارهای خودشکن را بررسی کرد. در این مدل، انواع جهت گیری هدف به عنوان متغیرهای برون زا، احساسات شرم و گناه متغیرهای واسطه ای و رفتارهای خودشکن متغیر درون زا بودند. شرکت کنندگان پژوهش 430 دانشجوی (286 زن، 144 مرد) دانشگاه شیراز بودند که به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه ها ی هدف پیشرفت (الیوت و مک گریگور، 2001)، مقیاس گرایش به شرم و گناه (کوهن، وودلف، پنتر و اینسکو، 2011) و مقیاس رفتار و شناخت خودشکن (کانینگهام، 2007) پاسخ دادند. مدل پیشنهادی پژوهش با استفاده از تحلیل مسیر آزمون شد و برای معنا داری اثرات غیرمستقیم متغیرهای رابطه ای، روش نمونه برداری های مکرر خودراه انداز به کار رفت. یافته ها نشان داد جهت گیری تسلط گرایشی، هم به طور مستقیم و هم با واسطه گری احساسات شرم و گناه، پیش بینی کننده منفی معنادار رفتارهای خودشکن است. اما تسلط اجتنابی تنها به شیوه مستقیم و مثبت، رفتارهای خودشکن را پیش بینی می کند. عملکرد گرایشی پیش بینی کننده منفی مستقیم و عملکرد اجتنابی پیش بینی کننده منفی غیرمستقیم رفتارهای خودشکن است. نتایج بر مبنای نقش واسطه ای احساسات شرم و گناه مورد بحث قرار گرفتند.
پیش بینی نارسیسیزم آسیب شناختی بر اساس آسیب های دوران کودکی و به واسطه نقص در شفقت خود و احساس شرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: به رغم پیشینه طولانی مطالعات بالینی و همچنین مطالعات اخیر تجربی در زمینه نارسیسیزم آسیب شناختی، این پدیده همچنان یک وضعیت گیج کننده و متناقض باقی مانده است، لذا پژوهش در زمینه عوامل پیش بینی کننده آن می تواند تا حدودی به شناخت ما از این پدیده روانشناختی کمک کند. آسیب های دوران کودکی یک عامل خطر مهم برای شکل گیری نارسیسیزم آسیب شناختی در بزرگسالی هستند، اما مطالعات اندکی در زمینه چگونگی این ارتباط وجود دارد. هدف: هدف مطالعه حاضر پیش بینی نارسیسیزم آسیب شناختی بر اساس آسیب های دوران کودکی و به واسطه نقص در شفقت خود و احساس شرم بود. روش: این مطالعه توصیفی بر اساس مدل یابی معادلات ساختاری بود، جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه های شهید بهشتی، تهران و خوارزمی در سال 98-1397 بود که تعداد 340 نفر بر اساس روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های خودشیفتگی مرضی پینکاس و همکاران (2009)، ترومای دوران کودکی برنستاین و همکاران (2003)، شفقت خود نف (2003) و عاطفه خودآگاه-3 تانگنی (1998) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آسیب های دوران کودکی به صورت منفی بر شفقت خود، شفقت خود به صورت منفی بر احساس شرم و احساس شرم به صورت مثبت بر نارسیسیزم آسیب شناختی اثر دارند که این روابط همگی معنی دار بودند (0/001 p< )، از سوی دیگر نتایج آزمون مدل نشان داد که شفقت خود و احساس شرم در روابط بین آسیب های دوران کودکی و نارسیسیزم آسیب شناختی نقش واسطه را دارند و در نهایت مدل پیشنهادی این مطالعه با مدل آزمون شده دارای برازش مناسب بود. نتیجه گیری: نقص در شفقت خود و احساس شرم نقش کلیدی در رابطه بین آسیب های دوران کودکی و نارسیسیزم آسیب شناختی دارند، لذا توجه به این متغیرها هم در حیطه پیش گیری و هم در حیطه درمان حائز اهمیت است.
اختلال بدشکلی بدنی: مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
181-196
حوزه های تخصصی:
اختلال بدشکلی بدنی ( BDD ) در ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی به عنوان یک اختلال مشخص در طیف وسواس های فکری-عملی و اختلال های مرتبط معرفی شده است. وجه غالب این اختلال نسبتاً شایع، نقص در ادراک تصویر بدنی و شرم از بدن است که منجر به بروز رفتارهای وسواسی جهت رفع این نقایص می شود. در این مطالعه مروری، ضمن معرفی اختلال بدشکلی بدنی، مفهوم شناسی، همه گیری شناسی، علت شناسی، همبودی ها، نظریه ها و رویکردهای درمانی اختلال بدشکلی بدنی بررسی می شود. در زمینه درمان اختلال بدشکلی بدنی، روش های رایج دارودرمانی و مداخله های شناختی-رفتاری مورد بررسی قرار می گیرند و روان درمانی پارادوکسی، به عنوان یک مدل جدید روان درمانی به منظور درمان اختلال بدشکلی بدنی معرفی می شود.
اثربخشی آموزش تنظیم عاطفه بر افزایش خودتنظیم گری و کاهش احساس شرم و گناه مادران دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۶ (پیاپی ۶۳)
129-138
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی آموزش تنظیم عاطفه بر خودتنظیم گری و احساس شرم و گناه در مادران دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری خاص انجام شد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص مراجعه کننده به مراکز مشکلات ویژه یادگیری شهر اردبیل در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. نمونه مورد مطالعه 30 نفر بودند که به روش نمونه در دسترس وارد پژوهش شدند و در دو گروه آموزش تنظیم عاطفه (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) به شیوه تصادفی جایگزین شدند. جمع آوری داده در مراحل پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از مقیاس آمادگی شرم و گناه ( کوهن و همکاران، 2011) و پرسشنامه خودتنظیم گری بوفارد (بوفارد و همکاران، 1995) صورت گرفت. برای گروه آزمایش نه جلسه 75 دقیقه ای آموزش تنظیم عاطفه اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره ( MANCOVA ) صورت گرفت. براساس یافته های پژوهش آموزش تنظیم عاطفه تأثیر معناداری بر کاهش احساس گناه و احساس شرم و افزایش خودتنظیم گری در مادران دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری خاص داشت (01/0> P ). با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان از آموزش تنظیم عاطفه در برنامه های آموزشی و مشاوره ای برای مادران دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری خاص استفاده کرد.
اثربخشی آموزش امید درمانی شناختی بر احساس شرم و گناه زنان شهر گرمسار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
1 - 16
حوزه های تخصصی:
مقدمه:احساس شرم و گناه دو هیجان منفی است که به نظر می رسد روبرو شدن با این هیجانات برای زنان، به دلیل عوامل فرهنگی غیر قابل اجتناب می باشد و لازم است تدابیری برای کاهش این هیجانات اندیشیده شود. بر همین اساس پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی آموزش امیددرمانی شناختی بر احساس شرم و گناه زنان انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های شبه آزمایشی و طرح تحقیق شامل پیش آزمون– پس آزمون تک گروهی بود. جامعه آماری پژوهش، زنان شهر گرمسار در سال 1400 بودند که حداقل 5 سال سابقه زندگی مشترک داشته اند. حجم نمونه تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند و بصورت داوطلبانه تعیین شد. ابزار پژوهش پرسشنامه حالت شرم و گناه مارشال، سافتز و تانگنی (1994) بود. یافته ها: با استفاده از نرم افزار SPSS و انجام آزمون t زوجی، نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین نمرات شرم و گناه در پیش آزمون و پس آزمون گروه در سطح 01/0 وجود داشت. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت امیددرمانی شناختی با تکنیک های مختلف می تواند منجر به کاهش هیجانات منفی شده از جمله احساس شرم و گناه در زنان شود.
میزان استفاده از احساس گناه و شرم به عنوان کنترل درونی در سرمایه گذاران بخش خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (خرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
۴۵۴-۴۳۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: عوامل روانشناختی نقش مهمی در تصمیمات اقتصادی افراد دارند. اثرپذیری سرمایه گذاران از عواطف و احساسات روانشناختی به خصوص احساس گناه و شرم می تواند به عنوان ابزار کنترلی برای یکی از مهم ترین چالش های پیش روی سرمایه گذاران بخش خصوصی، یعنی اجرای تعهدات در قراردادهای سرمایه گذاری ایفای نقش کند. علی رغم اهمیت این عوامل روانشناختی، تحقیقات اندکی درباره میزان استفاده از این احساسات در بین سرمایه گذاران خصوصی انجام گرفته است. هدف: هدف اصلی از این پژوهش بررسی میزان استفاده از عوامل روانشناختی شامل احساس گناه و شرم در سرمایه گذاران بخش خصوصی به عنوان کنترل درونی در اجرای قراردادهاست. روش: 300 نفر از سرمایه گذاران استان فارس به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته به سؤالات مطرح شده پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل کلاس پنهان شامل آزمون های نسبت احتمال ونگ-لو-مندل-رابین، لو-مندل-رابین تعدیل شده و پارامتریک بوت استرپ استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کلاس پنهان وجود دو کلاس پنهان را تأیید می کند. گروه اول شامل 50/18 درصد از جمعیت است که با احتمال 9/6 درصد، به هیچ عنوان از سازوکار شخص اول اجرای قرارداد (احساس گناه و شرم) استفاده نمی کنند و با احتمال 90/4 درصد از آن به طور نسبی استفاده می کنند. گروه دوم شامل 49/82 درصد از جمعیت است که با احتمال 29/8 درصد، افراد به هیچ عنوان توجهی به احساس گناه و شرم در سرمایه گذاری های خود ندارند و با احتمال 70/2 درصد از سازوکار شخص اول اجرای قرارداد (احساس گناه و شرم) به طور نسبی استفاده می کنند. نتیجه گیری: باتوجه به میزان استفاده از احساس گناه و شرم در سرمایه گذاران بخش خصوصی، بایستی سامانه هایی طراحی شوند که توانایی ذخیره و به اشتراک گذاری شهرت اخلاقی فعالان اقتصادی و معاملات گذشته آن ها را با کمترین هزینه دارند.
رابطه احساس گناه و شرم با دینداری و سلامت روان
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال اول زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱
160 - 176
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی روابط احساس گناه و شرم با دینداری و سلامت روان بود. بدین منظور ۱۸۰ دانشجو به مقیاس های زیر پاسخ دادند: «مقیاس آمادگی احساس گناه و شرم»، «علاقه به دین»، «مقیاس های تک گویه ای جهت گیری دینی»، «مقیاس های به زیستی روان شناختی ریف»، «مقیاس شادی فاعلی»، «رضایت از زندگی عمومی»، «پرسش نامه سلامت عمومی». یافته ها نشان داد احساس گناه با پیامدهای مثبت روانی همراه است، در حالی که احساس شرم با پیامدهای منفی روانی همایند است. احساس گناه رابطه ضعیف و مثبتی با علاقه مندی به دین داشت، حال آنکه روابط شرم با متغیرهای دینی منفی بود. نتایج این پژوهش از نظریه سازشی بودن احساس گناه و غیرسازشی بودن شرم حمایت می کنند.