مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
مادران
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
125 - 140
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر اثربخشی روان درمانی وجودی به شیوه ی گروهی بر بهزیستی روان شناختی مادران دارای کودکان سرطانی می باشد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل مادران کلیه کودکان سرطانی زیر 13 سال تحت پوشش انجمن حمایت از کودکان سرطانی استان مرکزی می باشد. روش نمونه گیری در دسترس می باشد که 24 نفر از بین جامعه انتخاب شدند و به صورت تصادفی12 نفر در گروه گواه و 12 نفر در گروه آزمایش قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته 2 جلسه تحت آموزش قرار گرفتند ولی گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. دادهها با استفاده از پرسشنامه ی بهزیستی روانی کارول ریف، جمع آوری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از از روش تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها نشان می دهد، تفاوت بین میانگین های دو گروه در مقیاس بهزیستی روان شناختی کاملاً معنادار است. این نتایج بیانگر آن است درمان وجودی به شیوه ی گروهی بر افزایش بهزیستی روان شناختی مادران دارای کودکان سرطانی موثر می باشد.
بررسی مقایسه رضامندی زوجیت مادران دارای یک فرزند با آسیب بینایی با مادران دارای بیش از یک فرزند با آسیب بینایی و مادران کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه رضامندی زوجیت مادران دارای یک فرزند با آسیب بینایی با مادران دارای بیش از یک فرزند با آسیب بینایی و مادران کودکان عادی بود. پژوهش حاضر توصیفی، از نوع علّی- مقایسه ای بود و جامعه مورد مطالعه در این پژوهش شامل مادران کودکان عادی و مادران دارای دانش آموزان با آسیب بینایی شهر تهران و کرج در سال تحصیلی 96-1395 به تعداد 537 نفر بودند. در پژوهش حاضر از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 224 نفر به دست آمد. از این تعداد در مجموع 120 نفر دارای یک فرزند با آسیب بینایی و 104 نفر نیز دارای بیش از یک فرزند با آسیب بینایی و 120 نفر نیز مادران کودکان عادی بودند. ابزار این تحقیق پرسشنامه رضامندی زوجیت افروز (1395) بود. روش آماری مورد استفاده در پژوهش، تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) بود. نتایج نشان داد که بین سه گروه مادران در رضامندی زوجیت (نمره کل) در سطح معناداری (01/0>p) اختلاف معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین سه گروه مادران در خرده مقیاس های رضامندی زوجیت در سطح معناداری (01/0> p) اختلاف معنی داری وجود دارد. بر این اساس می توان نتیجه گیری کرد که بین رضامندی زوجیت مادران دارای یک فرزند با آسیب بینایی با مادران دارای بیش از یک فرزند با آسیب بینایی و مادران کودکان عادی تفاوت معنادار وجود دارد و محققان می توانند با بررسی ویژگی های فوق، زمینه مداخلات روانشناختی را فراهم آورند.
تأثیر آموزش تئوری انتخاب به والدین بر پرخاشگری فرزندان دانش آموز آنها در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از شایع ترین مشکلات کودکان دوره دبستان، پرخاشگری است که با نگرش ها و سبک های والدگری والدین رابطه مستقیم دارد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش تئوری انتخاب به مادران بر پرخاشگری فرزندان دانش آموز آنها در دوره ابتدایی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و طرح مورد استفاده در پژوهش، پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دانش آموزان پسر ابتدایی مشغول به تحصیل در دبستان شاهد پسرانه ناحیه یک همدان در سال تحصیلی 96-95 بودند. پس از سه ماه مشاهده رفتاری دانش آموزان، بررسی پرونده های آنها، و مصاحبه با معلمان، نمونه ای به تعداد 30 نفر از مادران با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. سپس این افراد به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه جایدهی شدند. ابزار به کار برده شده در این پژوهش، فرم والد پرسشنامه پرخاشگری واحدی، فتحی آذر، حسینی نسبت و مقدم (1396) بود. سپس داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار 23 SPSS و آزمون آماری کووارایانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که روش آموزش تئوری انتخاب به مادران بر میزان پرخاشگری کودکان آنان تأثیر دارد ( P<0/01 )، به طوری که میزان پرخاشگری کلامی، فیزیکی، و رابطه ای در گروه آزمایش به طور معناداری تحت تأثیر آموزش تئوری انتخاب به مادران، کاهش یافته است، ولی تغییرات معنی داری در گروه گواه مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که آموزش تئوری انتخاب به دلیل ماهیت انگیزشی، تغییر باورها، افکار، و نگرش والدین، به کاهش پرخاشگری در فرزندان منجر شده است.
ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی ابزار سوگ مزمن کندال در مادران کودکان مبتلا به سرطان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی ابزار سوگ مزمن کندال (KCSI) در جمعیت مادران ایرانی دارای کودک مبتلا به سرطان بود. روش: ابزار سوگ مزمن کندال با استفاده از شیوه وایلد به فارسی ترجمه شد و 15 نفر از اعضای هیأت علمی که در زمینه های مختلف پرستاری و روان شناسی تخصص داشتند، روایی محتوایی و صوری آن را تعیین کردند. سپس 264 نفر از مادران دارای کودک مبتلا به سرطان که به یکی از سه بیمارستان مرکز طبی کودکان، مفید، یا حضرت علی اصغر (ع) مراجعه کرده بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و نسخه فارسی پرسشنامه را تکمیل کردند. روایی سازه ابزار با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی بررسی شد. برای بررسی همسانی درونی از تعیین ضریب آلفای کرونباخ و برای بررسی پایایی از آزمون مجدد 20 شرکت کننده، به فاصله 2 هفته، استفاده شد. یافته ها: تحلیل عاملی وجود سه عامل را تأیید کرد که 9/49 درصد واریانس نمرات ابزار را تبیین می کردند. ضریب آلفای کرونباخ برای کل ابزار 84/0 و ضریب همبستگی پیرسون بین دو بار اجرای ابزار 86/0 (001/0>p) بود. میانگین نمره سوگ مزمن شرکت کنندگان 4/76 (با انحراف معیار 8/15) بود. نتیجه گیری: می توان از ﻧﺴﺨﻪ ﻓﺎرﺳ ﯽ ابزار سوگ مزمن کندال (KCSI) ﺑ ﻪﻋﻨ ﻮان ﯾ ﮏ اﺑﺰار روا و ﭘﺎﯾﺎ برای اندازه گیری شدت سوگ مزمن در مادران دارای کودک مبتلا به سرطان استفاده کرد.
اثربخشی درمان دلبستگی مادران بر علائم فزون اضطرابی دختران دارای مشکلات دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی درمان دلبستگی مادران بر علائم فزون اضطرابی دختران دارای مشکلات دلبستگی آنها بود.روش: روش پژوهش تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری و نمونه هدف 32 دانش آموز از جامعه 388 نفری دانش آموزان مقطع دوم و چهارم ابتدایی شهر اصفهان در سال 1389 بود که نمره را در مشکلات دلبستگی و علائم فزون اضطرابی بدست آوردند و مادران آنها نیز در پژوهش شرکت داده شدند. از پرسشنامه مشکلات دلبستگی راندولف1997 و سلامت روان کودکان انتاریو 1987 استفاده شد. جلسات درمانی به صورت 10 جلسه گروهی در مورد مادران انجام و تأثیر آن بر میزان فزون اضطرابی دخترانشان بررسی شد.یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بردلبستگی مادران باعث کاهش علائم فزون اضطرابی و در نتیجه بهبود دخترانشان در پس آزمون و در پیگیری یک ماهه شد. این میزان از کاهش علائم در شرکت کنندگان گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه نیز معنادار بود. نتیجه گیری: درمان دلبستگی مادران راهبردهای کارامد و سودمندی را برای درمان اختلال فزون اضظرابی که از مشکلات دلبستگی رنج میبرند، در اختیار والدین و مراکز روان درمانی کودکان قرار میدهد.
اثربخشی آموزش گروهی مفاهیم رویکرد سیستمی بوئن بر تمایزیافتگی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش تعیین میزان اثربخشی آموزش گروهی مفاهیم رویکرد سیستمی بوئن بر تمایزیافتگی مادران بود. روش : روش پژوهش شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری 2 ماهه و جامعه آماری 430 مادر ساکن در شهرک فجر در سال 1391 بود. از این تعداد، مدیر شهرک از150 مادر که معیارهای این پژوهش را داشتند دعوت کرد که در سالن همایش حضور یابند. سپس اسامی مادران مایل به همکاری، داخل کیسه ریخته و 30 مادر از طریق قرعه کشی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه جایگزین شد. ابزار پژوهش پرسش نامه تمایزیافتگی اسکورون 2003 بود و مداخله در 17 جلسه، هر جلسه 90 دقیقه در هفته یک بار اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش مفاهیم رویکرد سیستمی بوئن بر نمره کلی تمایزیافتگی، واکنش پذیری هیجانی، گریزعاطفی، هم آمیختگی عاطفی با دیگران، تاثیر داشته ولی بر خرده مقیاس جایگاه من تاثیری نداشته است. نتایج داده ها بعد از دو ماه در همه خرده مقیاس ها تفاوت معنی دار با گروه گواه و پایداری اثر آموزش در گروه آزمایش را نشان داد. نتیجه گیری : چون آموزش تمایزیافتگی می تواند به استقلال فرزندان و رضایت خانوادگی زوج ها کمک کند، پیشنهاد می شود از رویکرد سیستمی بوئن به عنوان رویکردی اثربخش در افزایش میزان تمایزیافتگی مادران و موارد مشابه استفاده شود.
رابطه صفات شخصیتی مادران با کمال گرایی دختران نوجوان آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه صفات شخصیتی مادران با کمال گرایی دختران نوجوان آن ها بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه استان البرز به تعداد 49999 نفر بود. با استفاده از جدول کرجسی-مورگان 1970 تعداد 380 نفر از میان آن ها به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه صفات شخصیتی نئو مک کری و کاستا 1985 برای مادران و از پرسشنامه کمال گرایی هیل، هولزمن، فیور، کیبلر، وی سنت و کندی (2004) برای دختران شان و برای تحلیل داده ها از روش همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد، روابط مادران و دختران در فرایندی دو سویه باهم در تعاملند. روان رنجورخویی با کمال گرایی غیرانطباقی دختران رابطه مثبت و گشودگی در برابر تجربیات با این نوع کمال گرایی رابطه منفی داشت. همچنین مسئولیت پذیری و برون گرایی با کمال گرایی انطباقی رابطه مثبت و روان رنجورخویی با این نوع کمال گرایی رابطه منفی داشت. نتیجه گیری: از آن جا که روان رنجوری و گشودگی در برابر تجارب قادر به پیش بینی کمال گرایی غیرانطباقی دختران است، با اندکی تفکر و تامل در کیفیت این روابط می توان به نقش حساس مادر در ارتباط با فرزندان پی برد. بنابراین مادران با آموزش مناسب می توانند از بروز کمال گرایی غیر انطباقی فرزندان شان جلوگیری کنند.
اثربخشی آموزش مهارت های مدیریت رفتار به مادران بر کاهش نشانه های اختلال نقص توجه و بیش فعالی کودکان آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارت های مدیریت رفتار به مادران بر کاهش نشانه های اختلال نقص توجه و بیش فعالی کودکان شان بود. روش: روش مطالعه شبه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری 82 نفر از مادران کودکان 9 تا 11 ساله بود که در طی سال های 93-92 به همراه کودک دچار اختلال نقص توجه و بیش فعالی خود به دفتر مشاوره نویسنده مسئول مراجعه کرده بودند و از سوی روان شناس و روان پزشک، اختلال کودک آن ها نقص توجه و بیش فعالی تشخیص داده شده بود. از میان مادران، 30 مادر که شرایط ورود به این پژوهش را داشتند به صورت تصادفی ساده انتخاب و پس از همتاسازی به گروه آزمایشی و گواه تقسیم شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه علائم مرضی کودک گادو و اسپرافکین (1995) و برنامه مدیریت رفتاری به والدین بارکلی (2005) بود که در 9 جلسه، هر جلسه 90 دقیقه و هفته ای یک بار به مادران گروه آزمایش آموزش داده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط تکرار سنجش استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد نشانه های بیش فعالی، تکانش گری و نقص توجه کودکانِ مادران آموزش دیده، در مقایسه با گروه گواه و پیش آزمون کاهش یافته و این نتایج در دوره پیگیری 2 ماهه نیز پایدار مانده است. نتیجه گیری: می توان برنامه مهارت های مدیریتی مادران را روش موثری و مفیدی جهت کاهش نشانه های اختلال نقص توجه، تکانش گری و بیش فعالی کودکان دچار این اختلال دانست.
مقایسه عملکرد شناختی و روانشناختی مادران دارای کودک درخودمانده با مادران دارای کودک عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم بهار (فروردین) ۱۳۹۸ شماره ۷۳
101-107
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان داده است که داشتن کودک مبتلا به اختلال درخودماندگی می تواند اثرات نامطلوبی روی وضعیت روانشناختی مادر داشته باشد. اما آیا می توان عملکردهای روانشناختی آنان را با مادران عادی مقایسه کرد؟ هدف : این پژوهش، با هدف مقایسه عملکردهای شناختی (کنش وری های اجرایی، توانایی ذهن آگاهی) و روانشناختی (افسردگی، اضطراب، تنیدگی) بین مادران دارای کودک درخودمانده و مادران دارای کودک عادی انجام گرفته است. روش: مطالعه حاضر از نوع علی - مقایسه ای بود. دو گروه شامل 30 مادر دارای کودک درخودمانده، و 30 مادر دارای کودک عادی انتخاب شدند. ۳۰ مادر دارای کودک درخودمانده از میان مادران کودکان درخودمانده که در پاییز و زمستان 1397 جهت مداخلات توانبخشی برای فرزندشان، به مراکز توانبخشی و مرکز درخودماندگی شهرستان تبریز مراجعه کرده بودند انتخاب شدند. دو گروه، پرسشنامه های نقص کنش وری های اجرایی بارکلی (1997)، پرسشنامه ذهن آگاهی کنتاکی بیر، وارد و مور (2013)، و مقیاس های افسردگی اضطراب و تنیدگی لوی بوند و لوی بوند (1995) را تکمیل کردند. یافته ها: تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که میزان نارسایی کنش های اجرایی (0/007 p= ) و همچنین افسردگی، اضطراب و تنیدگی (0/001 p= ) در مادران دارای کودک درخودمانده بطور معنی داری بیشتر از مادران دارای کودک عادی بود. میزان ذهن آگاهی در مادران دارای کودک درخودمانده بطور معنی داری کمتر از مادران دارای کودک عادی بود (0/012 = p ). نتیجه گیری: مادران دارای کودک درخودمانده از افسردگی، اضطراب و تنیدگی بیشتر و ذهن آگاهی کمتری نسبت به گروه دیگر برخوردار بودند.
شفقت خود و دینداری به عنوان پیش بین های حفظ رابطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی شفقت خود و دینداری به عنوان پیش بین های حفظ رابطه زوجین بود. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل مادرانی است که فرزندانشان در تابستان 95 در دو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالیت داشتند به تعداد420 نفر، یک نمونه 200 نفری با استفاده از فرمول کوکران به صورت تصادفی از بین آنان انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه خود شفقتی، دینداری و راهبردهای حفظ رابطه زوجین به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین شفقت خود و دینداری با راهبردهای حفظ رابطه زوجین هبستگی معناداری وجود دارد. هم چنین تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که خرده مقیاس های مهربانی با خود و ذهن آگاهی از متغیر شفقت خود و دینداری به طور مثبت و خرده مقیاس های (قضاوت خود و انزوا و فزون طلبی) از متغیر شفقت خود به طور منفی توان پیش بینی راهبردهای حفظ رابطه را دارند و اشتراکات انسانی توان پیش بینی حفظ رابطه را ندارد و در مجموع به صورت مشترک 30/0 واریانس راهبردهای حفظ رابطه زوجین را پیش بینی می کنند. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که شفقت خود و دینداری در ارتقاء راهبردهای حفظ رابطه زوجین تاثیر دارند.
تبیین افسردگی بر اساس انعطاف پذیری روان شناختی و احساس انسجام در مادران دارای فرزند مبتلا به اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۶ (پیاپی ۳۹)
103-112
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین افسردگی بر اساس مولفه های انعطاف پذیری روانشناختی و حس انسجام در مادران دارای فرزند مبتلا به اوتیسم انجام شده است. طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش در برگیرنده کلیه مادران دارای فرزند اوتیسم شهر تهران در سال 1396 بود که به روش نمونه گیری در دسترس از انجمن اوتیسم ایران انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر شامل سؤال های پرسشنامه افسردگی بک (1994)، انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) و احساس انسجام آنتونوسکی (1987) بود. سپس، داده ها از طریق نرم افزار SPSS.v21 و آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شد. بر اساس یافته های پژوهش، ارتباط معناداری بین مؤلفه های احساس انسجام و انعطاف پذیری روان شناختی با افسردگی مادران وجود دارد (05/0 > P ). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد متغیرهای کنترل پذیری، ادراک کنترل پذیری و ادراک توجیه رفتار به ترتیب 19 درصد تغییرات افسردگی را پیش بینی می کنند. با توجه به یافته های پژوهش، احساس انسجام و انعطاف پذیری روان شناختی نقش کلیدی در افسردگی مادران دارند. بنابراین، با طراحی مداخلات روان شناختی بر اساس این متغیرها می توان افسردگی را در این مادران بهبود بخشید. مضامین نظری و کاربردی نتایج ارائه شده در پژوهش حاضرمورد بحث قرارگرفته است
تأثیر آموزش ذهن آگاهی به مادران بر خودکارآمدی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف تعیین تأثیر آموزش ذهن آگاهی به مادران بر خودکارآمدی فرزندان انجام شد. جامعه آماری، کل دانش آموزان مقطع اول متوسطه شهرستان بهارستان (از توابع استان تهران) در سال تحصیلی 1394-1393 مشغول به تحصیل و مادرانشان بود. از بین این دانش آموزان، تعداد 24 نفر به روش نمونه برداری خوشه ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر و دیگران (1982) بود. مادران گروه آزمایش هشت جلسه 120 دقیقه ای آموزش ذهن آگاهی (یک جلسه درهفته) دریافت کردند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. در این پژوهش از طرح پیش آزمون آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری 90 روزه استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد که آموزش ذهن آگاهی به مادران موجب افزایش خودکارآمدی در فرزندان می شود (05/0p<). براساس یافته های پژوهش به مشاوران و روان شناسان پیشنهاد می شود از آموزش ذهن آگاهی به شیوه گروهی به عنوان روش کارآمد برای افزایش سطح خودکارآمدی در فرزندان استفاده کنند.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی به مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی بر ارتقای تعامل والد-کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی به مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی بر ارتقای تعامل والد-کودکانجام شد. در این بررسی 26 مادر که فرزندان 6 تا 12 ساله با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی داشتند، ابتدا به صورت غیر تصادفی (هدفمند) انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه 13 نفری آزمایشی و گواه قرار داده شدند. ابزار پژوهش مقیاس تعامل والد-کودک پیانتا (1994) بود. گروه آزمایشی طی هشت جلسه برنامه آموزشی مهارت های ارتباطی دریافت کرد. نتایج حاکی از آن بود که آموزش مهارت های ارتباطی تأثیر معنادار بر ارتقای تعامل والد-کودک بین مادران شرکت کننده در گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه دارد و موجب کاهش مؤلفه های تعارض و وابستگی و افزایش مؤلفه نزدیکی شده است. با توجه به اهمیت آموزش والدین به ویژه مادران در تربیت فرزند و تأثیر شیوه برقراری ارتباط و تعامل های آنان در به وجود آمدن نوع رفتار کودک دارای اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی، آموزش مهارت های ارتباطی به والدین برای هر چه بهتر برخورد کردن آنان با فرزند خود و همچنین ارتقای سطح تعامل والد-کودک ضرورت دارد.
رابطه استفاده آسیب زای مادران از شبکه های اجتماعی مجازی با مشکلات رفتاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شبکه های اجتماعی مجازی تسهیلات فراوانی از جمله توسعه روابط اجتماعی را فراهم نموده اند، این شبکه ها علی رغم امکانات و مزایایی که فراهم کرده اند آسیب هایی از جمله اعتیاد به استفاده از آن ها را نیز با خود به همراه داشته اند. در پژوهش حاضر به بررسی رابطه استفاده آسیب زا از این شبکه ها توسط مادران با رضایت زناشویی آن ها، رابطه آن ها با فرزندان و مشکلات رفتاری فرزندانشان پرداخته شد؛ به همین منظور 323 نفر از مادرانی که دارای فرزندان پیش دبستانی بودند با نمونه گیری دردسترس برگزیده شده و به سؤالات ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه ی استفاده ی آسیب زا از شبکه های اجتماعی مجازی و پرسشنامه مشکلات و توانایی های کودکان ؛ مقیاس سنجش رابطه و مقیاس رابطه والد- کودک پاسخ دادند؛ روش پژوهش نیز از نوع همبستگی می باشد. نتایج نشان داد ارتباط استفاده آسیب زا از شبکه-ها با رضایت زناشویی منفی و معنادار است، میان استفاده آسیب زا با رابطه مادر-کودک نیز ارتباط منفی و معنادار برقرار است، رضایت زناشویی با رابطه مادر-کودک ارتباط مستقیم و معنادار داشته و رابطه مادر-کودک با مشکلات رفتاری کودکان ارتباط منفی و معنادار دارد؛ بین استفاده آسیب زا از شبکه ها و مشکلات رفتاری کودکان ارتباط معنادار یافت نشد، همچنین میان رضایت زناشویی و مشکلات رفتاری نیز ارتباط معناداری وجود نداشت اما بر اساس نتایج، استفاده آسیب زا از طریق تأثیر بر رضایت زناشویی و رابطه مادر-کودک بر مشکلات رفتاری کودکان اثر غیر مستقیم دارد. بررسی ارتباط ویژگی های شخصیتی مادران با استفاده آسیب زا از شبکه ها از جمله پیشنهاد های پژوهش حاضر می باشد.
مقایسه هیجان ابراز شده مادران کودکان مبتلا به طیف اوتیسم و عادی و پیش بینی هیجان ابراز شده مادران کودکان مبتلا به طیف اوتیسم بر اساس مشکلات رفتاری، تعامل اجتماعی و شدت اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور مقایسه هیجان ابراز شده مادران کودکان مبتلا به طیف اوتیسم و عادی و پیش بینی هیجان ابراز شده مادران کودکان مبتلا به طیف اوتیسم از طریق مشکلات رفتاری، شدت اوتیسم و تعاملات اجتماعی کودکان مبتلا به طیف اوتیسم آنها انجام شد. بدین منظور 50 کودک مبتلا به طیف اوتیسم به شیوه نمونه گیری در دسترس و 50 کودک عادی به شیوه نمونه گیری تصادفی در تهران انتخاب شدند. والدین دو گروه از نظر وضعیت اقتصادی، سنی و تحصیلات همتا شدند. نتایج از طریق آمار توصیفی، تحلیل مانوا و رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم و مادران کودکان عادی در نمره کلی هیجان ابراز شده (0001/0 p=) و درگیری عاطفی افراطی (0001/0p=) و انتقاد (003/0) تفاوت وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که از طریق نمرات مشکلات رفتاری با ( 014/0 p=) و شدت اوتیسم فرزندان آنها (026/0 p=) می توان هیجان ابراز شده مادران را پیش بینی کرد اما نمرات هیجان ابراز شده مادران از طریق نمرات مشکلات تعامل اجتماعی فرزندانشان قابل پش بینی نبود. همچنین از طریق میزان تحصیلات مادران می توان میزان هیجان ابراز شده آنها را پیش بینی کرد (047/0p=).
بررسی کیفی ویژگیهای خودابرازگری در مادران نوجوانان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۴ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۵۵
73-81
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی کیفی ویژگی خودابرازگری در مادران نوجوانان بزهکار انجام گرفته است. روش: شیوه نمونه گیری در این پژوهش به روش نمونه گیری در دسترس صورت گرفت. به این ترتیب که با مادران نوجوانان بزهکار که به منظور دریافت آموزشهای سلامت روان شناختی به کلینیک راه بهتر مراجعه کرده بودند؛ مصاحبه به عمل آمد. برای بررسی ویژگی خودابرازگری از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. داده های حاصل از توصیف تعاملات زوجین به منظور شناسایی ویژگی خودابرازگری با استفاده از نظریه پدیدارشناختی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: آنچه که در بررسی ویژگی خودابرازگری در مادران نوجوانان بزهکار دیده شد، عبارت بودند از: الف _ انفعال باتمرکز بر دیگر محوری (منافع دیگران) (مطیع، پذیرنده _ پذیرش حرفهای دیگران _ گریز از پاسخ _ ایفای نقش قربانی) ب_ پرخاشگری با تمرکز بر خودمحوری (انعطاف ناپذیری _ بی مهری _ بحث وجدل _ وابستگی _ رقابت به جای همکاری) ج _ انفعال وتسلیم موقعیت وشرایط (ناامیدی _ خود ناباوری _ مقصر قلمداد کردن دیگران _ الگوگیری) د _ انفعال وابهام نقشهای والدینی (عدم قاطعیت _ عدم نظارت (نظارت نا هماهنگ) _ عدم اعتدال در تشویق رفتار جرأت مندانه (سهل انگاری _ بی توجهی). نتیجه گیری: در سلامت روانی خانواده والدین نقش به سزایی ایفا می کنند. والدین باید بستری را فراهم کنند تا فرزندانشان در یک محیط آرام تربیت یابند تا بتوانند در آینده با همه افراد جامعه سازگار باشند. با آموزش ویژگی ابرازگری به والدین، می توان در ایجاد سلامت روان در نوجوانان و متعاقب آن سلامت جامعه تأثیر به سزایی گذاشت.
اثر بخشی آموزش خود شفقتی بر بهزیستی روان شناختی و نشخوار فکری در مادران دارای دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خود شفقتی بر بهزیستی روان شناختی و نشخوار فکری در مادران دارای دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص انجام گرفت. 30 نفر از مادران دارای دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص به صورت در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین گشتند. پرسشنامه بهزیستی روان شناختی و نشخوار فکری به عنوان پیش آزمون اجرا شد. سپس مادران 8 جلسه در برنامه آموزش خود شفقتی شرکت کردند. مجدداً همان پرسشنامه ها به صورت پس آزمون برای همه افراد به اجرا در آمد. مقادیر پیش آزمون و پس آزمون با روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد مقایسه قرار گرفت. یافته ها نشان دهنده افزایش معنادار نمرات بهزیستی روان شناختی و کاهش معنادار نمرات نشخوار فکری در مادران بود. این یافته ها اثربخشی آموزش خود شفقتی بر بهزیستی روان شناختی و کاهش نشخوار فکری در مادران دارای دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص را مورد تأیید قرار می دهد
اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری مادران دارای کودکان با اختلال نقص توجه- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
135-142
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری مادران دارای کودکان با اختلال نقص توجه-بیش فعالی در شهر تهران انجام شد. در یک طرح نیمه تجربی با پیش آزمون-پس آزمون، 30 نفر از مادران کودکان دارای اختلال نقص توجه-بیش فعالی که به صورت در دسترس نمونه گیری شده بودند به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جای داده شدند. برای گروه آزمایش 7 جلسه 120 دقیقه ای آموزش مثبت اندیشی اجرا شد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندورال ( CFI ) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون ( CD-RISC ) بهره گرفته شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مثبت اندیشی می تواند در افزایش انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری مادران تاثیر معنادار داشته باشد. بنابراین می توان مثبت اندیشی را مداخله ای موثر برای افزایش انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری مادران کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی دانست.
تدوین برنامه آموزش گروهی ارتقاء معنویت و بررسی پیامدهای روانشناختی آن برای مادران کودکان با ناتوانی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(تیر) ۱۳۹۹ شماره ۸۸
463-473
حوزه های تخصصی:
زمینه : دشواری های تربیتی، آموزشی و توان بخشی کودکان با کم توان ذهنی والدین آن ها را با مشکلات و موانع بی شماری مواجه کرده است، مادران این کودکان به دلیل پیوند عاطفی قوی تر و نقش پررنگ تری که در تربیت و آموزش فرزند خود عهده دار هستند، زمان بیشتری را به آن ها و برآورده کردن نیازهایشان اختصاص می دهند، ازاینرو بیشتر در معرض مشکلات جسمی و روانی قرار دارند. هدف : تدوین برنامه آموزش گروهی ارتقاء معنویت و بررسی پیامدهای روان شناختی آن برای مادران کودکان با ناتوانی هوشی بود. روش : پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. تعداد 36 نفر از مادران با روش نمونه گیری به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: مقیاس معنویت پارسیان و دانینگ (2009)، مقیاس رضایت زناشویی انریچ فوور و اولسون (1989) و آموزش گروهی ارتقاء معنویت محقق ساخته (1398) . تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس تک متغیری انجام شد. یافته ها : برنامه آموزشی بر ابعاد کلی معنویت تاثیرگذار بود (0/05< P ). بین دو گروه آزمایش و کنترل در ابعاد کلی رضایت زناشویی در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود داشت (0/05< P ). نتیجه گیری: می توان برای افزایش رضایت زناشویی مادران دارای کودک کم توان ذهنی از روش مداخله ارتقاء معنویت بهره برد.
کیفیت زندگی مادران دارای کودکان با آسیب بینایی، شنوایی و اختلال اتیسم
منبع:
زن و فرهنگ سال هشتم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
63-71
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف؛ بررسی کیفیت زندگی مادران دارای کودکان با آسیب بینایی, شنوایی و اختلال اتیسم انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران مراجعه کننده به مراکز و مدارس ویژه کودکان با آسیب بینایی و شنوایی و مراکز توانبخشی اختلال اتیسم شهر تهران در سال 1395-96 بود. از بین کل مراکز؛ مدرسه نابینایان شهید محبی و خزائلی, کانون ناشنوایان تهران و مدرسه ناشنوایان نیمروز و مرکز اتیسم دوم آوریل به صورت نمونه هدفمند انتخاب شدند و از بین کل مراکز تعداد 45 مادر مراجعه کننده دارای کودک نابینا, 45 مادر دارای کودک ناشنوا و 45 مادر دارای کودک با اختلال اتیسم(در مجموع 135 مادر) به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش از لحاظ گردآوری داده ها، توصیفی از نوع علی/ مقایسه ای می باشد. از مقیاس کیفیت زندگی واروشربون (36-SF) برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و تحلیل واریانس چند متغیری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که بین کیفیت زندگی سه گروه از مادران , تفاوت معنادری در سطح(01/0< P) وجود دارد و آزمون تعقیبی شفه نشان داد که کیفیت زندگی مادران دارای کودک با اختلال اتیسم نسبت به دو گروه مادران دارای کودک ناشنوا و نابینا پایین بود و کیفیت زندگی مادران کودکان نابینا بهتر از دو گروه یعنی ناشنوایان و اتیسم بدست آمد.