یادداشت ها
حوزه های تخصصی:
این مقاله فاقد چکیده میباشد.
مقالات
مقایسه اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری و فراشناختی بر افسردگی، اندیشه پردازی خودکشی، و پرخاشگری خودآزارگرانه افراد با علائم پیش بالینی اختلال بدریختی بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شایع ترین تشخیص دارای همبودی با اختلال بدریختی بدن، افسردگی است. نگرانی اصلی در مورد افراد با اختلال بدریختی بدن که دارای علائم افسردگی بوده و عملکردشان در کنش های مختلف، مختل است، پرخاشگری خودآزارگرانه و خودکشی است. هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری و فراشناختی بر افسردگی، اندیشه پردازی خودکشی، و پرخاشگری خودآزارگرانه افراد با نشانه های پیش بالینی اختلال بدریختی بدن بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. نمونه مورد مطالعه شامل 51 دانش آموز دختر با نشانه های پیش بالینی اختلال بدریختی بدن از یک دبیرستان دولتی شهر تهران در سال 98-1397 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این شرکت کنندگان پس از ورود به مرحله ارزیابی و دریافت رضایت آگاهانه در یکی از سه گروه مداخله ای درمان شناختی رفتاری، فراشناختی، و فهرست انتظار جایدهی شدند. افراد نمونه پرسشنامه ترس از تصویر بدن (لیتلتون، 2005)، پرسشنامه افسردگی بک-2 (بک و همکاران، 1996)، پرسشنامه اندیشه پردازی خودکشی (بک، 1979) و زیرمقیاس پرخاشگری خودآزارگرانه پرسشنامه سبک های پرخاشگری (علوی زاده و همکاران، 1396) را در ابتدا و به عنوان مرحله پیش آزمون تکمیل کردند و پس از ده جلسه درمانی 90 دقیقه ای گروهی برای گروه های آزمایشی، در مراحل پس آزمون و پیگیری 3 ماهه، هر سه گروه مورد سنجش مجدد قرار گرفتند. داده ها به شیوه تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر در محیط نرم افزار SPSS-26 تحلیل شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که هرچند روش های شناختی- رفتاری و فراشناختی بر بهبود علائم افسردگی (0/01> p )، اندیشه پردازی خودکشی (0/05> p ) و پرخاشگری خودآزارگرانه اثربخش بوده اند (0/05> p )، اما درمان شناختی- رفتاری اثربخشی بیشتری در کاهش افسردگی داشته است (0/05> p ) و تفاوت معناداری بین این دو روش در بهبود اندیشه پردازی خودکشی و پرخاشگری خودآزارگرانه وجود نداشته است (05/0< p ). نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان بیان کرد که هر دو روش های شناختی- رفتاری و فراشناختی بر بهبود نشانه های مرتبط با خلق افراد با علائم بیش بالینی اختلال بدریختی بدن، اثربخش هستند. همچنین وجود جلسه فعال سازی رفتاری می تواند علت برتری درمان شناختی- رفتاری باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش های تاب آوری و شفقت به خود بر سلامت عمومی و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان با علائم افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: افسردگی به عنوان اختلال روانی رایج می تواند فرایند تحصیلی و روان شناختی دانش آموزان را با آسیب جدی مواجه کند. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش های تاب آوری و شفقت به خود بر سلامت عمومی و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان با علائم افسردگی بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات شبه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهرستان پارس آباد (استان اردبیل) در سال تحصیلی 97-96 (تعداد: 2028) بود. نمونه پژوهش شامل 60 نفر از دانش آموزان با علائم افسردگی از جامعه مذکور بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و به طور تصادفی در سه گروه (هر گروه 20 دانش آموز) جایدهی شدند. ابزارهای گردآوری داده های این پژوهش شامل مقیاس خودسنجی افسردگی (برلسون، 1981)، پرسش نامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر ( 1979) و فرسودگی تحصیلی برسو، سالانووا و شاوفلی (2007) بود.تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در محیط نرم افزار SPSS-20 ا نجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که هر دو وش آموزش های تاب آوری و شفت به خود تأثیر معناداری در بهبود م ؤلفه های سلامت عمومی و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان با علائم افسردگی داشتند ( 05/0 P≤ ) . همچنین بر اساس نتایج حاصل از آزمون تعقیبی، آموزش تاب آوری نسبت به آموزش شفقت به خود، اثربخشی بیشتری در کاهش خستگی تحصیلی داشته است ( 05/0 P≤ ) . نتیجه گیری: نتایج نشان داد که هر دو روش به کار گرفته شده در این مطالعه از کارایی لازم برای بهبود سلامت عمومی و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان برخوردارند. همچنین آموزش تاب آوری به دلیل افزایش انعطاف پذیری و خوش بینی، درکاهش خستگی تحصیلی، مؤثرتر بوده است.
ضرورت های برنامه درسی چندفرهنگی در دوره ابتدایی: تبیین ویژگی ها بر اساس رویآورد تلفیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش، تبیین ضرورت های برنامه درسی چند فرهنگی بر اساس اهداف تعلیم و تربیت آموزش ابتدایی بوده و به این سوال پاسخ می دهد که با توجه به چند فرهنگی بودن جامعه ایران، برنامه درسی دوره ابتدایی باید دارای چه ویژگی هایی باشد و برنامه درسی موجود تا چه اندازه مبتنی بر این ویژگی ها است. روش : روش پژوهش از نوع کیفی، تحلیل محتوا (استقرایی – قیاسی) و جامعه آماری اسناد معتبر شامل برنامه درسی ملی و متون تخصصی مرتبط با برنامه درسی چندفرهنگی و بسته آموزشی برنامه درسی دوره ابتدایی بود. نمونه مورد بررسی برنامه درسی ملی، پژوهش های مرتبط در کشورهای چندفرهنگی و بسته آموزشی درس مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی بود. نمونه گیری هدفمند و ملاک محور و اولویت در انتخاب مقاله ها، به روز بودن و ارتباط عمیق تر با موضوع مورد مطالعه تا حد اشباع بود . به منظور جمع آوری داده ها از منابع داخلی و خارجی در حوزه تعلیم و تربیت چندفرهنگی طی سال های ۲۰۰۹ الی ۲۰۲۰ استفاده شد. در انتها منابع غیرمرتبط حذف شده و ۸۶ منبع مورد تحلیل قرارگرفت. بسته آموزشی درس مطالعات اجتماعی از این جهت مورد توجه قرارگرفت که توقع طرح مؤلفه های چندفرهنگی درآنها به میزان بیشتری وجود دارد. برای گردآوری داده ها از شیوه بررسی اسنادی و برای تحلیل داده ها از روش کیفی (توصیفی - تفسیری) استفاده شد. یافته ها : در پرسش اول پنج مؤلفه شامل رعایت عدالت آموزشی و تربیتی، پذیرش تکثر فرهنگی، توجه به همزیستی مسالمت آمیز، احترام به ادیان الهی، و روی آورد تلفیقی در محتوای برنامه درسی به عنوان ویژگی های برنامه درسی چندفرهنگی استخراج شد. بر اساس تحلیل محتوا ی پنج مضمون استخراج شده، یافته های مربوط به پرسش دوم، میزان توجه به مؤلفه های برنامه درسی آموزش و پرورش چندفرهنگی را در تمامی پایه ها ضعیف نشان داد؛ هر چند میزان پردازش به مضامین، یکسان نبوده و فراز و فرود داشته است. نتیجه گیری: همپوشانی ضعیف محتوای کتاب با راهنمای درسی و توزیع نامتوازن، غیرهدفمند، و ناکافی مؤلفه های برنامه درسی چندفرهنگی در برنامه درسی از نتایج این پژوهش بود. بر اساس نتایج به دست آمده، غلبه داشتن روی آورد آموزش مهارت کاوشگری، حل مسئله و تفکر انتقادی جهت ارائه محتوای برنامه درسی پیشنهاد می شود.
مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی، نوروفیدبک و درمان مبتنی بر تمرینات ادراکی - حرکتی اسپارک بر دشواری تنظیم هیجان کودکان با اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی یکی از شایع ترین اختلالات عصبی تحولی دوران کودکی است که بر ابعاد گسترده ای از کارکردهای افراد مبتلا به آن از جمله تنظیم هیجانی تأثیر دارد. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی و مقایسه درمان های ذهن آگاهی، نوروفیدبک، و درمان مبتنی بر تمرینات ادراکی – حرکتی (اسپارک) بر تنظیم هیجان کودکان با اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی انجام شد. روش: روش پژوهش شبه تجربی همراه با گروه گواه و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی در شش ماه نخست سال 1398 شهر اصفهان بودند که 60 نفر از آنان به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در چهار گروه درمان ذهن آگاهی، درمان نوروفیدبک، درمان ادراکی - حرکتی (اسپارک)، و گروه گواه جایدهی شدند. سه گروه درمانی هر یک به مدت 10 هفته تحت مداخلات مورد نظر قرار گرفتند؛ در صورتی که افراد گروه گواه مداخله ای را دریافت نکردند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان بنفورد و همکاران (34) استفاده شد. داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار SPSS و از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد در مرحله پس آزمون تفاوت معنا داری بین گروه های آزمایش با گروه گواه وجود دارد (01/0 p< ). در مقایسه گروه ها مشخص شد مداخله ذهن آگاهی، اثربخشی بیشتری نسبت به درمان نوروفیدبک داشته (05/0 p< )، ولی تفاوت معنا داری بین مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی و مداخله حسی حرکتی اسپارک مشاهده نشد (05/0 p> ). همچنین یافته های مربوط به مرحله پیگیری نشان داد گروه های مداخله ای ذهن آگاهی و اسپارک میزان اثربخشی خود را حفظ کرده اند (01/0 p< ) ولی از اثر درمانی نوروفیدبک در طی زمان کاسته شده و اثربخشی آن پایدار نمانده است (05/0 p> ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان بیان کرد روش ذهن آگاهی با افزایش وضوح و پذیرش هیجان ها، و مداخله فعالیت های ادراکی- حرکتی از طریق تعدیل ارتباطات عصبی در مغز، موجب تنظیم و برون ریزی هیجانی شده و زمینه را برای کاهش دشواری تنظیم هیجان مساعد می کنند.
مقایسه اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و ذهن آگاهی بر بهبود نشخوار فکری مادران دارای کودکان کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: داشتن فرزند کم توان ذهنی برای والدین به خصوص مادران به عنوان مراقبان اصلی، مشکلات روان شناختی فزاینده ای را به همراه دارد. روش های مختلفی در سال های اخیر برای درمان این مشکلات در سطوح پژوهشی و بالینی مورد استفاده قرار گرفته است که پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و ذهن آگاهی بر بهبود نشخوار فکری مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف انجام شد. روش: این پژوهش از نوع مطالعات شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی مادران دارای کودک مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف مراجعه کننده به مدارس استثنایی شهر رشت در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 36 نفر از این مادران انتخاب، و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 12 مادر) به صورت تصادفی جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پاسخ نشخواری (نولن هوکسما و مارو، 1991) استفاده شد و پس اجرای 9 جلسه آموزشی 90 دقیقه ای تنظیم هیجان و ذهن آگاهی برای دو گروه آزمایشی، هر سه گروه مورد سنجش مجدد در مرحله پس آزمون قرار گرفتند. داده ها به روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری در محیط نرم افزار SPS S-22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم هیجان و ذهن آگاهی، تأثیر معناداری بر کاهش نشخوار فکری کلی و مؤلفه های آن در مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف دارد (01/0 > P ). همچنین بر اساس نتایج حاصل از آزمون تعقیبی، بین آموزش تنظیم هیجان و آموزش ذهن آگاهی بر نشخوار فکری کلی و مؤلفه های آن، تفاوت معنادار وجود ندارد (05/0 P> ). نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان بیان کرد که آموزش تنظیم هیجان با ارتقای بازسازی هیجانی، کاهش پردازش خودارجاعی منفی، و افزایش توانایی انجام رفتارهای هدفمند؛ و آموزش ذهن آگاهی با افزایش آگاهی از تجربیات لحظه کنونی و پردازش کارآمدتر اطلاعات ، در بهبود نشخوار فکری مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف مؤثر است.
ذهن آگاهی بین فردی در والدگری، شایستگی والدینی، و حمایت اجتماعی ادراک شده مادران دارای کودک با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تولد فرزند رویدادی مهیج و در عین حال پرتنش برای والدین به شمار می رود. در این میان، تولد فرزندی دارای نیازهای ویژه، تنیدگی مضاعفی بر والدین وارد می کند و نیازمند نیروهای جسمی و روانی ویژه ای برای مدیریت فرزند است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه ذهن آگاهی والدینی، شایستگی والدینی، و حمایت اجتماعی ادراک شده بین دو گروه از مادران دارای کودک با و بدون نیازهای ویژه انجام شد . روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع پس رویدادی است. جامعه آماری پژوهش دو گروه از مادران کودکان با و بدون نیازهای ویژه ساکن شهر قزوین در سال 1397 بودند که 160 مادر (شامل 87 نفر دارای کودک بدون نیازهای ویژه و 73 نفر دارای کودک با نیازهای ویژه) به روش نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه برای شرکت در پژوهش به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل مقیاس ذهن آگاهی بین فردی در والدگری (دانکن، 2007)، مقیاس شایستگی والدینی ( جانستون و ماش، 1989) و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت، داهلم، زیمت و فارلی، 1988) بود. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین د و گروه از مادرانِ کودکان با و بدون نیازهای ویژه در ذهن آگاهی والدینی (0/01 p< ) و شایستگی والدینی تفاوت معناداری وجود داشت (0/05 p< )، اما در حمایت اجتماعی ادراک شده بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد ( 0/4 p> ). نتیجه گیری: نتایج حاکی از پایین بودن نمرات شایستگی والدینی و بالا بودن نمرات ذهن آگاهی والدینی در مادران دارای کودکان با نیازهای ویژه در مقایسه با مادران دارای کودکان بدون نیازهای ویژه بود؛ بنابراین، می توان دریافت که حضور کودک دارای نیاز ویژه موجب افزایش حضور در لحظه و ذهن آگاهی بیش تر و کاهش شایستگی والدینی در مادران دارای این نوع کودک می شود.
تأثیر آموزش تکنیک های کاتا بر عادت های خواب پسران با اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعات پیشین نشان داده اند که اجرای ورزش های رزمی می تواند جهت بهبود مشکلات رفتاری و ارتباطی کودکان با اختلال اوتیسم به کار رود، اما در زمینه تأثیر آن بر عادت های خواب در این کودکان، مطالعات کمی انجام شده است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تمرین تکنیک های کاتا بر عادت های خواب پسران با اختلال طیف اوتیسم انجام شد . روش: پژوهش حاضر با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه های تصادفی انجام شد. به این منظور، 20 کودک با اختلال طیف اوتیسم از بین کودکان 8 تا 14 ساله انجمن خیریه اوتیسم گیلان در سال 1397 انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایدهی شدند . والدین کودکان، قبل و پس از پایان 10 هفته مداخله، پرسشنامه عادت های خواب کودکان اونز (2000) را تکمیل کردند. از آزمون شاپیروویلک جهت تعیین نرمال بودن داده ها، و از آزمون تحلیل کوواریانس جهت مقایسه میانگین گروه ها قبل و بعد از مداخله استفاده شد. یافته ها : ده هفته تمرین تکنیک های کاتا تأثیر معنا داری بر نمره کل پرسشنامه عادت های خواب و خرده مقیاس های مقاومت در به خواب رفتن (0/02> p ، 7/28= F )، مدت خواب (001/0> p ، 08/26= F ) ، اضطراب خواب (01/0> p ، 12/10= F ) ، بیدار شدن در شب (002/0> p ، 58/17= F ) ، پاراسومنیا (01/0> p ، 07/8= F ) و خواب آلودگی روزانه (003/0> p ، 74/15= F ) در کودکان اوتیسم داشت . نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که ورزش های رزمی می تواند با ایجاد تغییرات هورمونی، زیستی و بیوشیمیایی در بدن موجب کاهش عادت های نامناسب خواب در کودکان با اختلال اوتیسم شود و به عنوان مداخله ای ارزشمند به برنامه های روزانه این کودکان جهت بهبود الگوی خواب اضافه شود.
تعیین ویژگی های روان سنجی پرسشنامه سنجش خردمندی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : تقویت خردمندی در کنار هوشمندی برای پیشرفت معنوی و علمی دانش آموزان موضوعی ضروری است. بدین ترتیب باید شاخص های رفتاری و میزان خردمندی دانش آموزان با ابزاری معتبر و روا و متناسب با فرهنگ اسلامی سنجیده شود. این مطالعه با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه سنجش خردمندی دانش آموزان سلمانی، شهریاری و دوایی، انجام شده است. روش : مطالعه حاضر به لحاظ هدف جزء پژوهش های توسعه ای – کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان تیزهوش و دارای هوش متوسط دوره اول متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-97 بود. برای نمونه گیری از روش تصادفی خوشه ای استفاده شد و تعداد 400 نفر با پرسشنامه سنجش میزان خردمندی دانش آموزان نوجوان به صورت انفرادی مورد آزمون قرار گرفتند. داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS و AMOS و به روش ضریب همبستگی، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی تحلیل شدند. یافته ها : نتایج تحلیل عاملی نشان داد که هشت عامل خردمندی عمومی، خردمندی دینی، خرمندی عاطفی- هیجانی، خردمندی انسانی، خردمندی معنوی، خردمندی اخلاقی، خردمندی اجتماعی، و خردمندی علمی با مقادیر ویژه بالاتر از یک توانسته اند 49/71 درصد از واریانس گویه ها را تبیین کنند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه نخست نشان داد که شاخص برازش مدل، در سطح مطلوبی قرار دارد. اعتبار پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 89/0 محاسبه شد. نتیجه گیری : هماهنگی بین عوامل با نمره کل قابل قبول است و شاخص برازش مدل، در سطح مطلوبی قرار دارد که نشان می دهد پرسشنامه از کفایت لازم برخوردار است.
اثربخشی برنامه فرهنگی اوقات فراغت عاطفی، رفتاری، و شناختی (عرش) بر تنظیم هیجان مادران و مهارت های اجتماعی کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: برنامه فرهنگی اوقات فراغت عرش یکی از مهم ترین برنامه هایی است که می تواند موجب کاهش مشکلات هیجانی مادران و افزایش مهارت های اجتماعی فرزندان آنها شود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی این برنامه بر تنظیم هیجان مادران و مهارت های اجتماعی کودکان کم توان ذهنی انجام شد. روش : پژوهش حاضر، یک مطالعه شبه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه 30 نفر از مادران دارای کودکان کم توان ذهنی و فرزندان آنها بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. افراد گروه آزمایش در 16 جلسه در برنامه مداخله ای (هفته ای 2 جلسه 60 دقیقه ) شرکت کردند؛ در حالی که به گروه گواه، این آموزش ارائه نشد. ابزار این پژوهش مقیاس دشواری های تنظیم هیجانی (گراتز و رومر، 2004) و مهارت های اجتماعی (ماتسون و اولندیک، 1983) بود . داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیری برای نمرات افتراقی تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه فرهنگی اوقات فراغت عرش اثر معناداری بر تنظیم هیجانی مادران کودکان کم توان ذهنی (0001/0 P = و 22/11= t ) داشت. علاوه بر این، مداخله تأثیر مثبت و معناداری بر مهارت های اجتماعی فرزندان نیز داشته است (0001/0 P = و 22/10= t ). نتیجه گیری: برنامه فرهنگی اوقات فراغت عرش سبب بهبود تنظیم هیجانی در مادران و مهارت های اجتماعی در فرزندان کم توان ذهنی آنها شد؛ بنابراین، برنامه ریزی به منظور استفاده از این برنامه اهمیت ویژه ای دارد. استلزامات نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
عوامل خطرسازِ اضطراب در کودکان و نوجوانان با اختلال طیف اوتیسم: مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ازآنجایی که کودکان و نوجوانان با اختلال طیف اوتیسم احتمالاً اضطراب بیشتری نسبت به سایر همسالان تجربه می کنند، مطالعه عوامل خطرساز اضطراب آنها برای تشخیص دقیق و درمان، حائز اهمیت است. بدین تریت هدف از پژوهش حاضر، بررسی عوامل خطرساز اضطراب در کودکان و نوجوانان با اختلال طیف اوتیسم بود. منابع داده ها: برای به دست آوردن مقالات منتخب جهت ورود به تحلیل، از راهبرد جستجوی نظام مند استفاده شد. پنج پایگاه اطلاعاتی Scopus ، Sciencedirect ، PubMed ، OVID-PsycINFO و Springer با استفاده از ترکیبی از کلیدواژه های منتخب، جستجو شدند. روش: روش این مطالعه، مروری نظام مند بود. به همین منظور، پنج پایگاه اطلاعاتی در بازه های زمانی 2000 تا 2019 با استفاده از راهبرد جستجوی دقیق بررسی شدند. در نتیجه این جستجو، 377 مقاله بازیابی و بر اساس دستورالعمل پریزما و ملاک های ورود و خروج، 18 مقاله برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. یافته ها: اگرچه یافته ها تا حدی متناقض بود، اما بر اساس یافته های بیشتر پژوهش ها می توان نتیجه گرفت که اضطراب در دختران و در کودکان و نوجوانان دارای سن بالاتر، نسبت به پسران و افراد سنین پایین تر، بیشتر است. به علاوه، کودکان با توانایی های شناختی بالاتر، شدت اختلال اوتیسم کمتر، و مشکلات اجتماعی بیشتر، علائم اضطرابی بیشتری را نشان می دهند. نتیجه گیری: یافته های حاضر مطرح می کنند که جنسیت، سن، کارکرد شناختی، شدت اختلال اوتیسم، و مشکلات اجتماعی باید به عنوان عوامل خطرساز بالقوه برای اضطراب هنگام ارزیابی کودکان و نوجوانان با اختلال طیف اوتیسم، در نظر گرفته شوند؛ بنابراین پیشگیری اولیه و درمان اضطراب در کودکان و نوجوانان با اختلال طیف اوتیسم که در معرض خطر هستند، ضروری است.
اثربخشی شفقت درمانی بر حرمت خود، همدلی، و بخشش کودکان کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کودکان کار به فعالیت هایی مشغول هستند که با سن آنها تناسب ندارند، به همین دلیل از تجربه دوران کودکی بی بهره می مانند و در نتیجه سلامت روانی ، جسمی، و اجتماعی آنها در معرض خطر قرار دارند. هدف این پژوهش تعیین اثر بخشی شفقت درمانی بر حرمت خود ، همدلی، و بخشش در کودکان کار است. روش: روش این پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دختران کار10 الی 14 ساله شهر تهران در سال 1398 بودند که 24 کودک از طریق نمونه گیری در دسترس و بر حسب شرایط ورود به پژوهش به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه حرمت خود کوپراسمیت (1967)، مقیاس بخشایش گری ری و همکاران (2001) و پرسشنامه واکنش پذیری بین فردی دیویس (1983) بوده است. در این پژوهش ابتدا از تمام کودکان پیش آزمون به عمل آمد و سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای مداخله شفقت درمانی به روش گیلبرت (2009) را دریافت کردند؛ این در حالی بود که کودکان گروه گواه، هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. در پایان از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و با ویرایش 19 نرم افزار spss انجام شد. یافته ها: یافته های این پژوهش تفاوت معناداری را بین عملکرد دو گروه آزمایش و گواه در متغیر حرمت خود در مرحله پس آزمون نشان داد و شفقت درمانی موجب افزایش حرمت خود در گروه آزمایش شده است (45.69 = F ، 0.001 ≥ P ) . همچنین یافته ها نشان داد که تفاوت میانگین متغیرهای همدلی و بخشش بین گروه های آزمایش و گواه به لحاظ آماری معنادار نیست. نتیجه گیری: با توجه به اینکه حرمت خود به شکل گسترده ای بر موفقیت کودکان در زمینه های بسیاری از جمله کیفیت روابط بین فردی و سازش یافتگی تاثیرگذار است، می توان نتیجه گیری کرد که شفقت درمانی برای کودکان آسیب دیده که شرم و خودانتقادگری زیادی دارند با اصلاح و افزایش تعامل های بین فردی باعث افزایش حرمت خود می شود.
نارساخوانی و توانایی های دیداری-فضایی: مروری انتقادی از پژوهش های نوینِ تفاوت-محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بیشتر پژوهش ها درباره شناسایی مشکلات نارساخوانی از ابتدا تاکنون، مبتنی بر روی آورد پزشکی و آسیب محور بوده است که همگی بر وجود نقص و اختلال تاکید دارند. اما از چند دهه گذشته پژوهش هایی رو به گسترش است که تاکید دارند نارساخوانی لزوما ً به معنای نقص و آسیب نیست، که شکل متفاوتی از کارکردهای ذهنی- پردازشی است و در گوناگونی عصب شناسی ریشه دارد؛ به ویژه این که افراد نارساخوان از استعدادهای دیداری - فضایی متفاوت و حتی برتری برخوردارند. با این حال داده های تجربی محدود در زمینه توانایی های دیداری- نارساخوان ها نتایج متناقضی را ارائه داده اند. هدف پژوهش حاضر بررسی این موضوع با تمرکز بر پژوهش های مربوط به تفاوت های پردازش های دیداری- فضایی و وجود/عدم وجود این توانمندی ها در افراد نارساخوان بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعه توصیفی مروری انتقادی است. ابتدا جستجوی گسترده ای در پایگاه های اطلاعاتی علمی SID, Magiran, Ensani, Civilica, Web of Science, ERIC, EBSCO, ScienceDirect, PubMed, Psych INFO and Google Scholar, با کلید واژه های نارساخوانی، اختلال خواندن، ناتوانی خواندن، تجسم فضایی، توانایی دیداری-فضای، خلاقیت و نارساخوانی، مهارت های غیرکلامی، گوناگونی عصب شناسی، و روی آورد تفاوت محور انجام شد. پس از مطالعه و بررسی اولیه 124 مقاله و سپس با حذف مطالعات نامرتبط، 28 مقاله با روش پریزما به مرحله تحلیل وارد شد. یافته ها: بررسی مقالات منتخب نشان داد در 18 مطالعه (5/20 درصد) عملکرد افراد نارساخوان از افراد غیرنارساخوان بالاتر بود. در 36 مطالعه (9/40درصد) تفاوت عملکرد دیداری- فضایی بین افراد نارساخوان و غیرنارساخوان معنادار نبود و عملکرد گروه نارساخوان معادل با افراد غیرنارساخوان بود. در 34 مطالعه (6/38 درصد) عملکرد افراد نارساخوان پایین تر از غیرنارساخوان بود. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که عملکرد نارساخوان ها در درک کلی تصویر، تجسم کلی اشکال پیچیده و اشکال نامعمول نسبت به غیرنارساخوان بهتر بود و زمان واکنش سریع تری نشان داده اند. اما شواهد کمی در حمایت از وجود توانمندی های دیداری- فضایی در همه زمینه ها در افراد نارساخوان وجود دارد. درمجموع با وجود محدودیت های پژوهشی مانند انتخاب نمونه هایی از گروه های سنی، تحولی و آموزشی متفاوت؛ یکسان نبودن روش ها؛ و ابزارهای سنجش به کار رفته در هر پژوهش، رسیدن به نیمرخ شناختی دقیق تر از نقاط قوت و ضعف نارساخوان ها، نیازمند پژوهش های بیشتری است.
پیش بینی قلدری و قربانی شدن بر اساس کیفیت روابط زناشویی، والد- فرزند، و خواهر- برادر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: قلدری و قربانی شدن به عنوان مشکلات متداول مدارس مطرح شده اند. بررسی پژوهش ها نشان می دهد با وجود نقش پررنگ خانواده در شکل گیری قلدری و قربانی شدن، مطالعه همه عناصر ارتباطی موجود در خانواده چندان مورد توجه قرار نگرفته است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی قلدری و قربانی شدن در دانش آموزان بر اساس کیفیت ارتباط زناشویی، والد-فرزند، و خواهر- برادر انجام شد. روش: طرح این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان پسر متوسطه اول ناحیه یک شهر رشت به همراه والدین آنها در سال تحصیلی 99-98 بودند که تعداد 355 نفر از آنها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس قلدری ایلی نویز (اسپلاگه وهولت، 2001) مقیاس رابطه والد- فرزند (فاین و همکاران، 1983) و مقیاس سنجش روابط خواهر- برادر (فرمن، 1985) و فرم تجدید نظر شده مقیاس کیفیت زناشویی (باسبی و همکاران، 1995) بود که به صورت گروهی بر روی الدین اجرا شد. در پایان داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و ر گرسیون چند گانه همزمان در محیط نرم افزار spss-20 تحلیل شدند . یافته ها: نتایج نشان داد متغیرهای قدرت خواهر/ برادر و خشم به پدر توانستند ب ه طور مثبت و معنی داری به ترتیب 22 و 7 درصد از واریانس متغیر قلدری را پیش بینی کنند. همچنین متغیرهای تعارض خواهر/ برادر و نارضایتی از مادر توانستند به طور مثبت و معناداری به ترتیب 22 و 16 درصد از واریانس متغیر قربانی شدن را پیش بینی کنند ( 001/0> p ) . نتایج همچنین نشان داد متغیرهای ارتباط زناشویی، ارتباط با مادر، عاطفه مثبت به پدر، و ارتباط با پدر توانستند به طور منفی و معناداری به ترتیب 15، 13، 37و16 درصد از واریانس متغیر قلدری را پیش بینی کنند. همچنین متغیرهای عاطفه مثبت به پدر، درآمیختگی پدر، و ارتباط با پدر توانستند به طور منفی و معناداری به ترتیب 26، 38و 20 درصد از واریانس متغیر قربانی شدن را پیش بینی کنند ( 001/0> p ) . نتیجه گیری: نتایج نشان داد کیفیت ارتباط های درون خانواده (ارتباط زن- شوهر، والد-فرزند، خواهر-برادر) پیش بینی کننده قلدری و قربانی شدن فرزندان بودند . استلزام های نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
اثربخشی برنامه پرورشی والدین و کودکان با نیازهای ویژه و کشاکش های سلامتی آنها بر انرژی ادراک شده والدگری و ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نتایج پژوهش های پیشین حاکی از اهمیت انرژی ادراک شده والدگری و ذهن آگاهی در پرورش مطلوب کودکان با نیازهای ویژه است. در این راستا، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه پرورشی والدین و کودکان با نیازهای ویژه و کشاکش های سلامتی آنها بر انرژی ادراک شده والدگری و ذهن آگاهی انجام شده است. روش : روش پژوهش حاضر شبه تجربی و طرح آن به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل والدین کودکان با نیازهای ویژه مدارس استثنایی ناحیه یک شهر رشت در نیم سال اول تحصیلی 1399-1398 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 60 والد (مادر یا پدر) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه جایدهی شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس انرژی ادراک شده والدگری (یانیس، بارنت و نیس، 2009) و فرم کوتاه پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (والاچ و همکاران، 2006) بود. گروه آزمایش شامل والدین کودکان با نیازهای ویژه به همراه فرزندانشان، دوازده جلسه برنامه پرورشی والدین و کودکان با نیازهای ویژه و کشاکش های سلامتی آ نها (برتون و همکاران، 2018) را دریافت کردند، ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در پایان داده های به دست آمده با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره یکراهه تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه پرورشی والدین و کودکان با نیازهای ویژه و کشاکش های سلامتی آ نها بر افزایش انرژی ادراک شده والدگری ( 80/94 = F ) و ذهن آگاهی ( 9/10 = F ) والدین کودکان با نیازهای ویژه تأثیر معناداری دارد ( 0/01> P ). نتیجه گیری: با در نظر گرفتن اهمیت والدگری و ذهن آگاهی در پرورش مطلوب، برنامه پرورشی حاضر با تمرکز بر نگرش ها، نیازها، استقلال، همدلی و ارتباط والد- فرزند می تواند مداخله ای کارآمد در بهبود انرژی ادراک شده والدگری و ذهن آگاهی والدین کودکان با نیازهای ویژه باشد.
تأثیر برنامه توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه آینده نگر بر میزان توجه کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: توانایی توجه انتخابی در کودکان با اختلال نارسایی توجه فزون کنشی به خوبی تحول نمی یابد و دامنه توجه کوتاه، به عدم تکمیل تکالیف و طرح ها می انجامد و سبب می شود که توجه آنها به طور مداوم از فعالیتی به فعالیت دیگر معطوف شود. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی برنامه توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه آینده نگر بر میزان توجه کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی بود. روش : پژوهش حاضر، یک مطالعه شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. نمونه مورد مطالعه شامل 32 کودک با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی در دامنه سنی 8 تا 11 سال شهر کرمانشاه در سال 1397-1396 بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش، برنامه توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه آینده نگر را در 18 جلسه 40 دقیقه ای دریافت کردند، در حالی که گروه گواه در فهرست انتظار ماندند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس درجه بندی کانرز والدین (کانرز، 1999)، مصاحبه بالینی و آزمون رنگ- واژه (استروپ، 1953) بودند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه آینده نگر بر میزان توجه کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی تأثیر مثبت و معناداری دارد (0/0001 P< ). نتیجه گیری: استفاده از برنامه توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه آینده نگر با نتایج مثبت و مؤثری در کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی همراه بود و به بهبود میزان توجه آنها منجر شد؛ در نتیجه استفاده از این نوع مداخله در فرایند درمان این کودکان پیشنهاد می شود.
طراحی برنامه توانبخشی شناختی سرور مبتنی بر رایانه و بررسی تأثیر آن بر کارآمدی هجی کردن و پردازش دیداری – واج شناختی دانش آموزان نارساخوان – نادرست نویس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ضعف دانش آموزان نارساخوان – نادرست نویس در رمزگردانی ، ذخیره و بازیابی نظام آوایی و نوشتاری سبب می شود تدوین و اجرای برنامه های مداخله ای سودمند در زمینه اختلال های یادگیری خاص اهمیت دو چندانی یابد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر طراحی برنامه توانبخشی شناختی سرور مبتنی بر رایانه و بررسی اثر آن بر کارآمدی هجی کردن و پردازش دیداری – واج شناختی دانش آموزان نارساخوان – نادرست نویس بود. روش: پژوهش از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و دوره پیگیری سه ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری را تمام دانش آموزان پسر کلاس سوم ابتدایی با اختلال نارساخوانی – نادرست نویسی مراجعه کننده به مراکز اختلال های یادگیری شهرستان کاشان در سال تحصیلی 98-97 تشکیل داد. برای انتخاب نمونه 20 دانش آموز نارساخوان – نادرست نویس بر اساس آزمون های تشخیصی (فهرست تشخیصی نشانگان نارساخوانی ساختاریافته بر اساس ملاک های پنجمین ویرایش کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی، آزمون هوشی وکسلر کودکان و مقیاس درجه بندی کانرز) به روش نمونه گیری هدفمند انتخب شده و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و گواه جایدهی شدند (هر گروه 10 نفر). پس از اجرای پیش آزمون های اختلال بیان نوشتاری - مؤلفه دیکته (باعزت، 1389) و پردازش دیداری-و اج شناختی (حسینی، مرادی، کرمی نوری، حسنی و پرهون، 1395)، گروه آزمایشی تحت مداخله برنامه توانبخشی شناختی سرور مبتنی بر رایانه قرار گرفتند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. بلافاصله پس از اتمام مداخله، پس آزمون های مذکور بر روی گروه ها به صورت همزمان اجرا شد. همچنین آزمون های پیگیری نیز پس از گذشت سه ماه بر روی گروه ها اجرا شد. داده های آماری با روش تحلیل واریانس چندمتغیره اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها: نتایج نشان داد 20 جلسه توانبخشی شناختی تکلیف درست نویسی و تکلیف رنگ در برنامه نرم افزاری سرور موجبات کاهش خطاهای هجی کردن و بهبود پردازش دیداری – واج شناختی گروه آزمایش در مراحل پس آزمون و پیگیری را فراهم کرد ( 0/01 p< ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که استفاده از تمرینات تکلیف درست نویسی و تکلیف رنگ در برنامه توانبخشی شناختی سرور مبتنی بر رایانه بر هجی کردن و پردازش دیداری – واج شناختی دانش آموزان نارساخوان – نادرست نویس، اثربخش است. در نتیجه می توان آن را به عنوان یک روش توانبخشی سودمند به متخصصان و درمانگران حوزه اختلال های یادگیری خاص پیشنهاد داد .
رابطه وضعیت اجتماعی-اقتصادی و اعتیاد به اینترنت با تمایل به ورزش دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نتایج مطالعات متعدد حاکی از آن است که وضعیت اجتماعی و اقتصادی والدین و شیوع استفاده از اینترنت و فضای مجازی موجب کاهش گرایش کودکان به تحرک و اجرای فعالیت بدنی شده است؛ بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط میزان گرایش به اینترنت و وضعیت اجتماعی-اقتصادی والدین با تمایل به ورزش دانش آموزان مقطع ابتدایی انجام شد. روش: نوع پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. به این منظور، 230 دانش آموز از بین دانش آموزان شاغل به تحصیل در مقاطع چهارم تا ششم ابتدایی شهرستان رشت در سال تحصیلی 99-98 ، با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اعتیاد به اینترنت کیمبرلی یانگ (1998)، وضعیت اجتماعی-اقتصادی قدرت نما (1392) و پرسشنامه تمایل به ورزش ناجی (1389) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که میزان درآمد و سطح تحصیلات والدین به ترتیب توانستند 0/013 و 0/027 از واریانس تمایل به ورزش کودکان را پیش بینی کنند (0/05> p ). همچنین نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که بین گرایش به ورزش و اعتیاد به فضای مجازی رابطه معنا داری وجود ندارد . نتیجه گیری: طبق یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که وضعیت اجتماعی-اقتصادی والدین می تواند به طور مستقیم و غیرمستقیم بر میزان تمایل کودکان به اجرای ورزش و فعالیت بدنی تأثیر داشته باشد.
اثربخشی قصه درمانی بر کاهش مشکلات رفتاری و بهبود ادراک خود دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مشکلات رفتاری کودکان می تواند آثاری طولانی مدت بر کنش وری رفتاری، جسمانی، و شناختی آنها داشته باشد و به تجربه شکست و احساس ناشایستگی در دوران تحصیل منجر شود. استمرار این وضعیت بر ادراک کودک از خود به عنوان فردی فعال، هوشیار، و با اراده، تأثیر نامطلوب گذاشته و مشکلات او را دوچندان می کند. بدین ترتیب مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی قصه درمانی بر کاهش مشکلات رفتاری و بهبود ادراک خود دانش آموزان انجام شد. روش: پژوهش حاضر شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. از جامعه آماری که شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی شهر شیراز سال تحصیلی 1399-1398 بودند، تعداد 30 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش در 12 جلسه60 دقیقه ای تحت قصه درمانی قرار گرفتند، اما افراد گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. ابزارهای جمع آوری این پژوهش شامل پرسش نامه ادراک خود هارتر (1989) و مشکلات رفتاری شهیم و یوسفی (1378) بودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس با نسخه 23 نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که قصه درمانی بر ادراک خود (0/001 > p ) مؤثر بوده و به افزایش این مؤلفه در دانش آموزان منجر می شود. همچنین، قصه درمانی بر مشکلات رفتاری و مؤلفه های آن (ترس و نارسایی توجه) (0/01> p ) مؤثر بوده و باعث کاهش این مؤلفه ها در دانش آموزان می شود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که به کارگیری قصه درمانی باعث کاهش ترس و مشکلات مربوط به نارسایی توجه و در نهایت بهبود ارتباط کودک با اطرافیان شده و در نتیجه میزان ادراک خود آنها افزایش پیدا می کند. بدین منظور پیشنهاد می شود که از قصه درمانی برای بهبود مشکلات رفتاری کودکان و ارتقای اعتماد به خود و ادراک خود آنها استفاده شود.