مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
عاطفه مثبت و منفی
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: باورهای دنیای عادلانه، مجموع باورهای کلی افراد در باب عادلانه بودن شرایط دنیا برای زندگی است. این باورها در بسیاری شرایط می توانند ماهیت هدایت کننده داشته و به این ترتیب انسان ها را از بعد رفتاری و روانی تحت تأثیر قرار دهند. به دلیل اهمیت این باورها پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی ارتباطی بین سلامت عمومی، رضایت از زندگی، عاطفه مثبت و منفی و افکار خودکار با باورهای دنیای عادلانه برای خود و دیگران به مرحله اجرا در آمده است. روش کار: جامعه آماری پژوهش را کل ساکنان شهر اصفهان تشکیل داده اند و گروه نمونه 400 نفر (200 زن و 200 مرد) بوده اند که به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از مناطق شرق، غرب، جنوب، و شمال شهر اصفهان نمونه گیری شدند. پرسش نامه های مورد استفاده در پژوهش شامل پرسش نامه سلامت عمومی (با 28 سؤال و چهار زیر مقیاس به نام های جسمانی سازی، اضطراب و بی خوابی، نارسایی عملکرد اجتماعی و افسردگی)، پرسش نامه رضایت از زندگی ( با 5 سؤال)، مقیاس عاطفه مثبت و منفی (PANAS با 20 سؤال، هر پرسش نامه 10 سؤال)، پرسش نامه افکار خودکار( با 30 سؤال) و پرسش نامههای باورهای دنیای عادلانه برای خود و دیگران (هریک با 8 سؤال) بوده اند. روایی صوری و محتوایی پرسش نامه های پژوهش بررسی و مورد تأیید قرار گرفتهاند. همچنین پایایی پرسش نامهها به شیوه پایایی درونی و تنصیف (آلفای کرونباخ، ضریب اسپیرمن ـ براون و ضریب گاتمن) نیز بررسی و مورد تأیید قرار گرفت. دادههای حاصل از پرسش نامهها با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری ( تحلیل مسیر) و از طریق نرم افزار آماری ـ رایانهای LISREL نسخه 5 /8 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج: شواهد به دست آمده نشان داد که از بین کلیه متغیرهای پژوهش، صرفاً رضایت از زندگی با باورهای دنیای عادلانه برای دیگران (01/0P< و 218/0=β) و با باورهای دنیای عادلانه برای خود (01/0P< و 339/0= β) دارای ضریب مسیر مستقیم معنی دار بوده است. در عین حال در مرتبه بعدی افکار خودکار با رضایت از زندگی (01/0P< و 365/0-=β) دارای ضریب مسیر معنی دار بود. در مراتب بعدی نیز بین متغیرهای باقی مانده و افکار خودکار ضریب مسیر وجود داشت. نتیجه گیری: بررسی های به عمل آمده نشان داد که اثرگذارترین مسیر برای تعدیل باورهای دنیای عادلانه برای خود و دیگران، مسیر نارسایی عملکرد اجتماعی، سلامت عمومی، افکار خودکار، رضایت از زندگی به باورهای دنیای عادلانه برای خود و دیگران است.
"
رابطه خلق و عاطفه با رفتار جامعه یار سازمانی و غیبت شغلی در کارکنان چهار کارخانه بزرگ صنعتی، رویکرد چند سطحی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از مسایل مورد توجه روان شناسان صنعتی و سازمانی، مطالعه خلق و عاطفه در محیط های کاری است. هدف از این پژوهش، بررسی رابطه خلق و عاطفه در سطح فردی و گروهی با رفتار جامعه یار سازمانی (رفتار مدنی سازمانی) و غیبت شغلی در محیط کار بود.
مواد و روش ها: نوع مطالعه همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان شرکت های پلیاکریل اصفهان، دیام تی اصفهان، ذوب آهن اصفهان و مجتمع فولاد مبارکه اصفهان در سال 1387 تشکیل می دادند (تعداد کل افراد جامعه 14985 نفر) که در طول یک سال کاری خود، سابقه غیبت غیر مجاز داشتند. 35 گروه (تعداد کل نمونه 347 نفر) به طور تصادفی از بین گروه های کاری این کارخانه ها انتخاب شدند. این گروه ها از گروه های دست نخورده سازمانی بودند که بر اساس فعالیت های سازمانی شکل گرفته بودند. پرسش نامه های عاطفه شغلی، عاطفه مثبت و منفی، رفتار جامعه یار سازمانی و همچنین، اطلاعات آرشیوی مورد استفاده قرار گرفت. روش تحلیل درون گروهی و بین گروهی و همچنین رگرسیون معمولی و سلسله مراتبی استفاده گردید.
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که در سطح فردی، غیبت شغلی با حال و هوای عاطفی مثبت، رابطه منفی و با حال و هوای عاطفی منفی، رابطه مثبت و رفتار مدنی سازمانی با حال و هوای عاطفی منفی رابطه منفی و معنی دار دارد. در سطح گروهی نیز رفتار غیبت شغلی با حال و هوای عاطفی مثبت گروه، رابطه منفی و با حال و هوای عاطفی منفی گروه رابطه مثبت و معنی دار داشت.
نتیجه گیری: در سطح تحلیل فردی، در کارکنانی که عضو گروه هایی بودند که واکنش های عاطفی مشابه به خودشان دارند، به دلایل اثرات گروهی، رابطه قویتری بین عاطفه و غیبت وجود داشت.
بررسی رابطه ساده و چندگانه سپاس گزاری با عواطف مثبت و منفی، شادکامی و خوش بینی
حوزه های تخصصی:
سپاس گزاری یکی از سازه های روان شناختی نوظهور در روان شناسی مثبت گرا است که با پرسش های بسیاری روبرو می باشد. بدین خاطر هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه ساده بین سپاس گزاری با عواطف مثبت و منفی، شادکامی و خوش بینی، ونیز تبیین میزان سپاس گزاری برمبنای متغیرهای یاد شده بوده است. پژوهش حاضر از نوع همبستگی می باشد. نمونه تحقیق بر اساس روش خوشه ای از دانشگاه شاهد و دانشکده ولیعصر انتخاب شده و شامل 128 دانشجو با میانگین سنی 62/20 (29/2=ِsd) بوده اند. ابزارهای مورد استفاده در این بررسی شامل مقیاس های سپاس-گزاری(GQ-6)، عاطفه مثبت و منفی (PANAS)، شادکامی آکسفورد و خوش بینی (LOT) بوده است. نتایج مربوط به همبستگی بین متغیر سپاسگزاری و متغیرهای عاطفه مثبت، شادکامی و خوش بینی نشانگر رابطه مثبت و معنادار، و با عاطفه منفی بیانگر رابطه منفی و معنادار بوده است. همچنین، نتایج مربوط به رگرسیون چند متغیره نشان داده است که متغیرهای عاطفه مثبت، شادکامی و خوش بینی می توانند در مجموع 43 درصد از واریانس متغیر سپاس گزاری را پیش بینی کنند. در عین اینکه بین سپاس-گزاری افراد با عواطف مثبت و منفی و شادکامی و خوش بینی رابطه معنادار وجود دارد، اما در این پژوهش، متغیرهای عاطفه منفی، شادکامی و خوش بینی پیش بینی کننده سپاس گزاری می باشند، در حالی که متغیر عاطفه مثبت علیرغم رابطه مثبت و معناداری که با سپاس گزاری دارد، در پیش بینی کنندگی سپاس گزاری نقشی ایفا نمی کند.
اثربخشی گشتالت درمانی گروهی بر اضطراب اجتماعی، اضطراب امتحان و عاطفه مثبت و منفی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۴
13 - 29
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گشتالت درمانی گروهی بر اضطراب اجتماعی، اضطراب امتحان و عاطفه مثبت و منفی دانشجویان دختر انجام گرفت. طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه اسلامی آزاد واحد ساری در سال تحصیلی 95-94 تشکیل دادند. از تعداد کل جامعه مورد نظر 50 نفر حاضر به همکاری شدند. سپس پرسشنامه های هراس اجتماعی کانور، اضطراب امتحان ساراسون و مقیاس عاطفه مثبت و منفی PANAS، در اختیارشان قرار گرفت و مورد پیش آزمون قرار گرفتند. از این تعداد 20 دانشجو به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل). سپس مداخله درمانی(8 جلسه 90 دقیقه ای) بر روی گروه آزمایشی انجام شد و پس از پایان جلسات، دانشجویان هر دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها نشان داد که گشتالت درمانی حدود 37 درصد واریانس کاهش میزان اضطراب اجتماعی را تبیین می کند. هم چنین گشتالت درمانی حدود 67 درصد واریانس کاهش میزان اضطراب امتحان را تبیین می کند و گشتالت درمانی منجر به افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی گردید. نتایج نشان داد که گشتالت درمانی گروهی بر اضطراب اجتماعی، اضطراب امتحان و عاطفه منفی و مثبت تأثیر دارد.
نقش واسطه ای باورهای خودکارآمدی تحصیلی در پیش بینی اهداف پیشرفت بر اساس عاطفه مثبت و منفی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور پیش بینی اهداف پیشرفت بر اساس عاطفه مثبت و منفی با واسطه گری باورهای خودکارآمدی تحصیلی انجام شد. روش: روش مطالعه از نوع همبستگی و جامعه مورد مطالعه شامل 5000 دانش آموز شهر یزد بود که نمونه ای متشکل از 225 دانش آموز دبیرستانی در سه رشته تحصیلی علوم انسانی، تجربی و ریاضی به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. آزمودنی ها به پرسشنامه های رویکردهای یادگیری گرین و میلر ( 1996 )، باورهای خودکارآمدی کودکان و نوجوانان موریس(2001)و مقیاس عاطفه مثبت و منفی واتسون، کلارک و تلگن ( 1988 ) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد زمانیکه باورهای خودکارآمدی تحصیلی در معادله رگرسیون حضور ندارد، رابطه میان عاطفه مثبت و منفی و اهداف پیشرفت معنادار است؛ درحالیکه این رابطه زمانی که این متغیر کنترل میشود، معنادار نیست. نتیجه گیری: با توجه به اینکه در مطالعه حاضر عاطفه مثبت و منفی به واسطه باورهای خودکارآمدی تحصیلی پیش بینی کننده اهداف پیشرفت در دانش آموزان دبیرستانی بود؛ لذا نتایج مطالعه حاضر برای استفاده سازمانهایی همچون آموزش و پرورش در جهت به کارگیری برنامه هایی به منظور ارتقاء باورهای خودکارآمدی تحصیلی و بهبود عملکرد آموزشی دانش آموزان مفید به نظر میرسد.
ساختار عاملی نسخه کوتاه مقیاس بین المللی عاطفه مثبت و منفی در بیماران عروق کرونری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین ساختار عاملی نسخه کوتاه مقیاس بین المللی عاطفه مثبت و منفی بیماران دچار بیماری عروق کرونر در ایران بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی و نمونه آماری بیماران دچار عروق کرونر بیمارستان مرکز قلب تهران به تعداد 270 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به نسخه کوتاه مقیاس بین المللی عاطفه مثبت و منفی تامپسون (2007) پاسخ دادند. از تحلیل عاملی اکتشافی به روش تحلیل مولفه های اصلی و چرخش واریماکس برای استخراج دو عامل عاطفه منفی و عاطفه مثبت استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی و الگو یابی معادله های ساختاری، ساختار دو عاملی این مقیاس را در بیماران دچار بیماری عروق کرونر تأیید کرد. ارزش آلفای کرونباخ برای مقیاس عاطفه مثبت 71/0، برای مقیاس عاطفه منفی 83/0 و برای مقیاس کلی 74/0 بود که بیانگر همسانی درونی مطلوب و قابل قبول مقیاس کلی و دو زیر مقیاس آن است. نتیجه گیری: این یافته ها نشان از روایی سازه و پایایی مطلوب این مقیاس در بیماران دچار بیماری عروق کرونر ایران دارد و می توان برای هدف های پژوهشی و بالینی از آن استفاده کرد.
پیش بینی تمایل به اعتیاد بر اساس عاطفه مثبت و منفی و نظم جویی شناختی هیجانی و کارکردهای شناختی اجرایی مغز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
183-202
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه به منظور بررسی نقش کارکردهای شناختی اجرایی مغز، عاطفه مثبت و منفی و نظم جویی شناختی هیجانی در گرایش به مصرف مواد در دانشجویان انجام شد. روش : روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری را دانشجویان شاغل به تحصیل دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل می دادند. از بین این دانشجویان نمونه ای به حجم 200 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شده و با استفاده از پرسش نامه های گرایش به اعتیاد وید و بوچر، مقیاس عاطفه مثبت و منفی واتسون و تلگن، مقیاس نظم جویی شناختی هیجانی گارنفسکی و آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که بین مولفه های عاطفه مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، تعداد طبقات، تمرکز مجدد مثبت و آمادگی به اعتیاد همبستگی منفی و معنادار و بین مولفه های عاطفه منفی، فاجعه سازی، ملامت دیگران، درجاماندگی و آمادگی به اعتیاد همبستگی مثبت و معنادار وجود داشت. اما بین مولفه های ملامت خویش، پذیرش، نشخوارگری، دیدگاه گیری و آمادگی به اعتیاد رابطه معناداری مشاهده نشد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد مولفه های عاطفه منفی، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی و ملامت دیگران قادرند تمایل دانشجویان به مصرف مواد را پیش بینی کنند. نتیجه گیری : نتایج پژوهش حاضر نشان داد که کارکردهای شناختی اجرایی مغز، عاطفه مثبت و منفی و نظم جویی شناختی هیجانی در گرایش دانشجویان به مصرف مواد موثر است.
عاطفه مثبت و منفی، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، و ناگویی هیجانی در دختران مبتلا به سردرد میگرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
180-193
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شایع ترین نوع سردرد، میگرن است با دردی تکرار شونده، ضربان دار، و همراه با حالت تهوع که می تواند به مدت 4 تا 72 ساعت ادامه داشته باشد . از آن جایی که میگرن دارای علل چندگانه زیستی، روان شناختی، و محیطی است، به عنوان یک بیماری مزمن مورد توجه روان شناسان سلامت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه به دنبال پاسخ گویی به این مسئله اساسی که آیا عواطف مثبت و منفی، راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، و ناگویی هیجانی به عنوان سازوکارهای روانی در دختران نوجوان مبتلا و غیرمیتلا به میگرن متفاوت است؟ روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی مقایسه ای است . نمونه مورد مطالعه در این پژوهش شامل دو گروه دختران مبتلا و غیر مبتلا به سردرد به میگرن از مراکز درمانی شهر اراک در سال 1396 (هر گروه 40 نفر نوجوان) بودند که به روش نمونه گیری در دسترس و به صورت هدفمند انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور، 1994)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی، کراجی و اسپنهاون، 2002) و مقیاس عاطفه مثبت و منفی (واتسون، کلارک و تلگن، 1998) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون t و تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد دختران مبتلا به میگرن در مقایسه با دختران غیرمبتلا در ناگویی هیجانی، عواطف منفی، نشخوار فکری، و فاجعه پنداری به طور معنادار نمرات بالاتری دارند و نمره های عواطف مثبت و تمرکز جدید بر برنامه ریزی آنها، به طور معنادار پایین تر است ( 0/05> P ).. نمره های دو گروه در سرزنش خود و دیگران، ارزیابی مجدد مثبت، تمرکز مجدد مثبت، اتخاذ دیدگاه، و پذیرش، تفاوت معنادار ندارد ( 0/05 < P ). نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر می توان گفت دختران مبتلا و غیرمبتلا به سردرد میگرن از نظر سازوکارهای روانی با هم تفاوت معنادار دارند؛ بدین معنا که دختران مبتلا به میگرن در تنظیم هیجان از سازوکارهای روانی منفی استفاده می کنند. این یافته ها لزوم توجه اساسی به ویژگی های روان شناختی خاص مبتلایان به سردردهای میگرنی توسط پزشکان و روان درمانگران در سطوح مختلف پیشگیری و درمان، را آشکار می سازد
نقش پیش بین مشکلات زناشویی بر اساس سبکهای دلبستگی و عواطف مثبت و منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلبستگی یک سیستم رفتاری است که برای تنظیم نزدیکی کودک به والد یا مراقبت کننده اصلی در هنگام خطر یا اضطراب شکل می گیرد تا شانس بقای او را بالاتر ببرد. فرض بر این است که انواع مختلف سبک دلبستگی به گونه ای متفاوت با مشکلات زناشویی در ارتباط باشند و عوامل زیادی وجود دارند که می توانند رابطه بین سبک دلبستگی و مشکلات زناشویی را تحت تاثیر قرار دهند. هدف پژوهش حاضر پیش بینی مشکلات زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی و عواطف مثبت و منفی بود. در این مطالعه ۲۷۰ فرد متاهل (۱۴۵ مرد و ۱۲۵ زن) شرکت داشتند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI)،پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبک راست (GRIMS)و فهرست عواطف مثبت و منفی (PANAS)را تکمیل کنند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که تنها سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرا با مشکلات زناشویی همبستگی مثبت معنادار دارد. همچنین بین عواطف مثبت (0/01>p و 0/09=r)و عواطف منفی (0/01>p و 0/09=r )با مشکلات زناشویی رابطه معنادار وجود ندارد. علاوه بر این، نتایج حاکی از این بود که بین سبک دلبستگی ایمن با عاطفه مثبت رابطه معنادار وجود دارد. بین سبک دلبستگی ایمن و عاطفه منفی رابطه معنادار وجود نداشت. بین دلبستگی اجتنابی و عاطفه مثبت و منفی رابطه معنادار وجود ندارد. بین سبک دلبستگی دوسوگرا و عاطفه مثبت و منفی رابطه معنادار وجود داشت. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا پیش بینی کننده مشکلات زناشویی است.
تأثیر آموزش خودبخشودگی بر شیوه های فرزندپروری و عاطفه مثبت و منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی تأثیر آموزش خودبخشودگی بر شیوه های فرزندپروری و عاطفه مثبت و منفی، دانش آموزان سال دوم متوسطه شهر قم، در سال تحصیلی 1393-1394 می پردازد. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش تست پس تست با گروه کنترل است. جامعه آماری را کلیه مادران دانش آموزان دبیرستانی شهر قم تشکیل می دهند. نمونه پژوهش، 76 نفر از مادران دانش آموزان دو مدرسه دولتی قم می باشد که در کارگاه های آموزشی شرکت کردند و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. شرکت کنندگان به عنوان پیش آزمون، دو پرسش نامه شیوه های فرزندپروری بامریند و عاطفه مثبت و منفی واتسون و کلارک را تکمیل نمودند. سپس، به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند و گروه آزمایش طی هشت جلسه مورد تدبیر خودبخشودگی قرار گرفته و سپس هر دو گروه به عنوان پس آزمون دو پرسش نامه فرزندپروری و عاطفه مثبت و منفی را تکمیل کردند. در پژوهش از روش آماری توصیفی و تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که آموزش خودبخشودگی بر شیوه فرزندپروری مستبدانه و مقتدرانه تأثیر مثبت دارد، اما بر شیوه سهل انگارانه، تأثیری نشان نداد. همچنین، نتایج حاکی از این است که آموزش خودبخشودگی بر عاطفه مثبت و منفی تأثیر مثبت دارد.
مقایسه نظام های مغزی-رفتاری و عاطفه مثبت و منفی در مبتلایان به سردردهای میگرنی و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور مقایسه نظام های مغزی-رفتاری و عاطفه مثبت و منفی در مبتلایان به سردردهای میگرنی و افراد سالم صورت گرفته است. بدین منظور١٢٠ نفر (زن و مرد) مبتلا به سردردهای میگرنی از بین بیماران مراجعه کننده به کلینیک ها و مراکز درمانی شهرهای دزفول و اندیمشک، به روش نمونه برداری در دسترس انتخاب شدند و ١٢٠ نفر (زن و مرد) سالم از همراهان بیماران که از نظر سن، جنس و تحصیلات با گروه بیمار همتا شده و ملاک های ورود به گروه شامل آنها می شد به عنوان گروه مقایسه انتخاب شدند. هر دو گروه پرسشنامه شخصیتی گری ویلسون (ویلسون، بارت وگری، 1989) و مقیاس عاطفه مثبت و منفی (واتسون، کلارک و تلجن، 1988) را تکمیل کردند. نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری نشان دادند هر دو گروه سالم و بیمار در نظام بازداری رفتاری و مؤلفه های اجتناب منفعل و گریز و عاطفه منفی تفاوت معناداری دارند، در حالی که تفاوت ها در سایر متغیرهای نظام روی آوری، اجتناب فعال، خاموشی، جنگ و عاطفه مثبت معنا دار نبود.
پیش بینی نوموفوبیا بر اساس وضعیت خلقی و حساسیت اضطرابی: تحلیل نقش تعدیل کنندگی جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: استفاده آسیب زا از گوشی های هوشمند می تواند تأثیرات منفی بر جنبه های مختلف زندگی افراد داشته باشد. یکی از این تأثیرات منفی، شیوع پدیده ای روانشناختی موسوم به نوموفوبیا است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش وضعیت خلقی و حساسیت اضطرابی در پیش بینی نوموفوبیا با توجه به نقش تعدیل گر جنسیت انجام شد. روش: روش شناسی این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. مشارکت کنندگان شامل دانشجویان کارشناسی دانشگاه سمنان بودند که با استفاده از نمونه گیری در دسترس به تعداد ۱۹۱ نفر (۹۴ دختر و 97 پسر) انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های نوموفوبیا، فهرست عواطف مثبتی و منفی (پاناس) و شاخص حساسیت اضطرابی 3 گردآوری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد یافته ها: نتایج نشان داد که هم عاطفه مثبت و هم عاطفه منفی و همچنین حساسیت اضطرابی، به طور مثبت و معناداری نوموفوبیا را پیش بینی می کنند. تحلیل اثرات تعدیل کنندگی جنسیت نیز آشکار ساخت که صرفاً عاطفه مثبت در پسران و عاطفه منفی در دختران، توان پیش بینی نوموفوبیا را دارند. هر چند در این دو گروه، حساسیت اضطرابی، پیش بینی کننده مثبت نوموفوبیا بود، اما مقدار ضریب پیش بینی در گروه پسران، بیشتر بود. نتیجه گیری: نتیجه به دست آمده بیانگر وجود آمادگی های خلقی و شناختی برای آسیب پذیری نسبت به نوموفوبیا و الگوی متفاوت این آسیب پذیری در دختران و پسران دانشجو است.
روابط ساختاری ویژگی های شخصیتی و رضایت از زندگی: نقش میانجی هدف های زندگی و عاطفه مثبت و منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، بررسی روابط ساختاری ویژگی های شخصیتی و رضایت از زندگی با نقش میانجی عاطفه مثبت و منفی و هدف های زندگی بود. جامعه آماری این پژوهش را همه افراد بزرگسال منطقه 6 شهر تهران در سال 1395تشکیل می دهند. شرکت کنندگان شامل 400 نفر (241 زن و 156 مرد) بودند که با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. همه آنها پرسشنامه های عاطفه مثبت و منفی، رضایت از زندگی، پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت و هدف های زندگی را تکمیل کردند. مدل فرضی با تحلیل مسیرْ آزمون شد. یافته ها نشان داد توافق پذیری، تجربه گرایی، برون گرایی و وجدان گرایی رابطه مثبت و معناداری با هدف های درونی و عاطفه مثبت داشتند. درواقع هدف های درونی و عاطفه مثبت در رابطه میان این متغیرها با رضایت از زندگی نقش میانجی داشتند و بر آن اثر مستقیم می گذاشتند؛ اما عواطف منفی و هدف های بیرونی نقش میانجی نداشتند و بر رضایت از زندگی اثر مستقیم نداشتند. همچنین، از بین ویژگی های شخصیتیْ برون گرایی و روان رنجوری بر رضایت از زندگی اثر مستقیم داشتند. روان رنجوری بر رضایت از زندگی اثر غیرمستقیم نداشت. 21درصد واریانس رضایت از زندگی توسط مدل پیش بینی می شد؛ درنتیجه می توان گفت توجه به هدف های درونی و عاطفه مثبت در رابطه میان ویژگی های شخصیتی با رضایت از زندگی بسیار مهم است.
اثربخشی درمان شفقت محور بر عاطفه مثبت و منفی و امید بیماران مبتلابه اسکلروز چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اسکلروز چندگانه مانند هر بیماری مزمن دیگر اثرات روانشناختی متعددی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شفقت محور بر عاطفه منفی و امید بیماران مبتلا به اسکلروز چندگانه (ام.اس) انجام شد. مواد و روش کار: این پژوهش نیمه تجربی و از نوع، پیش آزمون – پس آزمون همراه پیگیری یک ماهه با گروه کنترل بود. حجم نمونه 24 نفر مراجعه کننده به یکی از کلینیک های مغز و اعصاب شهر اصفهان در زمستان 1395 بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هره گروه 12 نفر) گمارده شدند. سپس از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش درمان شفقت محور (گیلبرت، 2009)، قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در پایان هر دو گروه مجددا ارزیابی شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه امید (اشنایدر، 1991) و پرسشنامه عاطفه منفی (واتسون، کلارک و تلگن، 1988) بود. داده های پژوهش از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که نمرات امید و عاطفه منفی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در بیماران ام.اس بهبودی معناداری نشان داد (01/0 P≤). نتیجه گیری: از مداخله درمانی شفقت محور جهت کاهش عاطفه منفی و افزایش امید در بیماران مبتلا به اسکلروز چندگانه (ام.اس) می-توان استفاده نمود. واژگان کلیدی: درمان شفقت محور، عاطفه منفی، امید، اسکلروز چندگانه (ام.اس).
پیش بینی عاطفه مثبت و منفی بر اساس شفقت به خود با نقش واسطه ای تیپ های شخصیتی A و B در مراقبین بیماران آلزایمر
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: استرس ناشی از مراقبت از بیمار آلزایمری بر سلامت جسمانی، روانی و عاطفی مراقبین تاثیر می گذارد. تجربه عواطف مثبت و منفی به ویژگی شفقت به خود و تیپ های شخصیتی مراقبین بستگی دارد. از این رو مطالعه حاضر با هدف پیش بینی عاطفه مثبت و منفی بر اساس شفقت به خود با نقش واسطه ای تیپ های شخصیتی A و B در مراقبین بیماران آلزایمر انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. شرکت کنندگان، مراقبین بیماران آلزایمر در سال 1397 در شهر تهران بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 202 شرکت کننده انتخاب شدند و در زمان مناسبی پرسشنامه های شفقت خود نف (2003)، عاطفه مثبت و منفی واتسن، کلارک، و تلگن ( 1988) و تیپ شخصیتی A و B راتوس (1996) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که شفقت به خود با عاطفه مثبت همبستگی مستقیم و با عاطفه منفی همبستگی معکوس و معنادار دارد (01/0P<). نتایج تحلیل مسیر نشان داد که تیپ های شخصیتی A و B در پیش بینی عاطفه مثبت و منفی بر اساس شفقت به خود در مراقبین بیماران آلزایمر نقش واسطه ای معناداری دارد (01/0P<). نتیجه گیری: به منظور کاهش عاطفه منفی و تقویت عاطفه مثبت در مراقبین بیماران آلزایمر شایسته است انجمن بیماران آلزایمری به مهارت شفقت ورزی به خود در پرستاران حوزه درمان و مراقبین بیماران آلزایمری توجه کنند و با بکارگیری مداخلات مشاوره ای و آموزشی، تیپ های شخصیتی ناکارآمد و نامناسب مراقبین تعدیل سازی شود.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی و آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر سازگاری اجتماعی و عاطفه مثبت و منفی مردان مبتلا به اختلال خلقی دو قطبی نوع یک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
137 - 157
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی و آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر سازگاری اجتماعی و عاطفه مثبت و منفی بیماران مبتلابه اختلال دوقطبی نوع یک بود. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه تجربی از نوع کار آزمایی بالینی بود . جامعه آماری پژوهش شامل بیماران خلقی دوقطبی نوع یک بود که در کمیسیون تشخیص نوع و تعیین شدت معلولیت سازمان بهزیستی مورد تأیید قرارگرفته و دریکی از مراکز درمان و توان بخشی بیماران روانی مزمن استان آذربایجان شرقی دارای پرونده هستند، تشکیل می دادند. نمونه آماری 45 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایشی (گروه آزمایشی اول 15 نفر و گروه آزمایشی دوم 15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. ابتدا پرسشنامه های سازگاری اجتماعی (بل، 1961) و عاطفه مثبت و منفی (واتسون و همکاران، 1996) توسط گروه ها تکمیل گردید. در مرحله بعد گروه های آزمایشی در جلسات آموزش مهارت های اجتماعی و آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان شرکت کردند، در حالیکه گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. پس از پایان جلسات آموزش، پرسشنامه های ذکرشده دوباره توسط گروه ها تکمیل گردید. در انتها داده های به دست آمده از گروه ها برای تحلیل آماده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که داد که روش آموزش مهارت های اجتماعی نسبت به آموزش راهبردهای تنظیم هیجان تأثیر بیشتری بر سازگاری اجتماعی و عاطفه منفی و روش آموزش راهبردهای تنظیم هیجان نسبت به آموزش مهارت های اجتماعی تأثیر بیشتری بر عاطفه مثبت بیماران دوقطبی نوع یک داشته است (05/0=P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که بین اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی و آموزش راهبردهای تنظیم شناختی بر سازگاری اجتماعی و عاطفه مثبت و منفی بیماران مبتلابه اختلال خلقی دوقطبی نوع یک تفاوت معناداری وجود دارد.
تاثیر آموزش بازسازی شناختی بر عاطفه مثبت و منفی و تحمل ناکامی مادران دارای کودک بیش فعال
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تعیین تاثیر آموزش بازسازی شناختی بر عاطفه مثبت و منفی و تحمل ناکامی مادران دارای کودک بیش فعال بود. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود که با روش پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه انجام شد.جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه ماداران دارای کودک بیش فعال منطقه 2 شهر تهران بودند.نمونه پژوهش شامل 30 نفر (15 نفر گروه گواه و 15 نفر گروه آزمایش) بودکه به روش نمونه برداری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه مساوی آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایگزین شدند.ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی و تحمل ناکامی و جلسات آموزشی بازسازی شناختی جهت تجزیه و تحلیل داده ها از میانگین و انحراف معیار آزمون لوین و همگنی شیب از رگرسیون و تحلیل کواریانس برای بررسی فرضیه های پژوهش استفاده شد.نتایج پژوهش نشان دادند که آموزش بازسازی شناختی بر عاطفه مثبت و منفی و تحمل ناکامی مادران دارای کودک بیش فعال تاثیر معنادار دارد.
اثربخشی آموزش یوگای خنده بر کیفیت خواب و عاطفه مثبت و منفی معلمان زن مبتلا به دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش یوگای خنده بر کیفیت خواب و عاطفه مثبت و منفی معلمان زن مبتلا به دیابت بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و گواه، طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه و جامعه آماری 70 نفر از معلمان زن مبتلا به دیابت شهرستان زاهدان در سال 1397 بود. از این جامعه 60 زن به شیوه در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی تعداد 30 نفر در هر یک از دو گروه آزمایش و گواه کاربندی شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (1989) و مقیاس عاطفه مثبت و منفی واتسون، کلارک و تلگن (1988) و نیز برنامه یوگای خنده پزشکی (1390) در 8 جلسه 60 دقیقه ای گروهی هفته ای دو جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر آموزش یوگای خنده بر کفیت خواب (15/4 =F، 046/0 =P)، عاطفه مثبت (16/12 =F، 001/0 =P) و عاطفه منفی (64/14 =F، 001/0 =P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان از آموزش یوگای خنده به عنوان یک درمان مکمل در کنار سایر روش های درمانی جهت بهبود کیفیت خواب و عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی زنان مبتلا به دیابت استفاده نمود.
مؤلفه های بهزیستی و درد روان شناختی از طریق عامل هیجان در نوجوانان از نظر متخصصان؛ یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
161 - 174
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، مؤلفه های متغیرهای بهزیستی و درد روان شناختی ازطریق عامل هیجان (عاطفه مثبت و منفی، تنظیم شناختی هیجان برای فعالیت روزمره) در نوجوانان از نظر متخصصان است. نوع تحقیق هدف اکتشافی با رویکرد کیفی است. جامعه آماری، متخصصان حوزه هیجان، نوجوانی و سلامت می باشند. انتخاب نمونه به روش هدفمند بود که ده نفر انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و بازپاسخ استفاده شد و برای تحلیل داده ها از روش دلفی فازی استفاده گردید. تحلیل داده ها نشان داد که از شاخص های اولیه به دست آمده از متغیر تنظیم شناختی هیجان، مؤلفه های ارزیابی مجدد مثبت، ملامت خویش، پذیرش، نشخوارگری، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، دیدگاه پذیری، فاجعه سازی و ملامت دیگران تأیید شد و رفتارهای متقابل، شیوه تنظیم رفتارهای قلدرم آبانه و تمرکز بر خود حذف شد. از متغیر درد ذهنی مؤلفه های تغییرناپذیری، فقدان کنترل، خودشیفتگی/بی ارزشی، آشفتگی هیجانی، خشک زدگی (بهت)، ازخودبیگانگی، سردرگمی، فاصله گیری اجتماعی و پوچی (بی معنایی) تأیید شد و توانایی کنترل ذهنی، تقابل های ذهنی وآشفتگی ذهنی حذف شد. برای متغیر بهزیستی روان شناختی مؤلفه های تسلط برمحیط، رشد شخصی، پذیرش خود، خودمختاری، روابط مثبت با دیگران و هدفمندی در زندگی تأیید گردید و برنامه ریزی زندگی، تعامل سازنده وتوجه به ویژگی های شخصی حذف شد و برای متغیر عاطفه، دو مؤلفه عاطفه مثبت و منفی تأیید شد و درگیری عاطفی و تأثیرپذیری هیجانی حذف گردید
امکان پذیری روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر «خیرباوری» در عاطفه مثبت و منفی افراد دارای نشانه های افسردگی: یک مطالعه تک آزمودنی خط پایه چندگانه
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال اول زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱
46 - 78
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مطالعه امکان پذیری روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیرباوری بر افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی بود.
روش کار: برای انجام دادن این پژوهش از طرح تک آزمودنی خط پایه چندگانه با دوره پیگیری استفاده شد. ابتدا از بین افراد دارای علایم و نشانه های افسردگی که به مرکز مشاوره ای در تهران مراجعه کرده بودند، ۳ نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای هر کدام از شرکت کنندگان به صورت تصادفی بین ۳ تا ۷ هفته جلسه خط پایه در نظر گرفته شد. ارزیابی ها با استفاده از مقیاس افسردگی هامیلتون-۱۷، مقیاس عاطفه مثبت و منفی، و مقیاس جهت گیری شادکامی در مرحله خط پایه، جلسات مداخله و چهار ماه بعد از پایان درمان (پیگیری) انجام گرفت. مداخله به صورت انفرادی بر اساس روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیرباوری در ۸ جلسه از سوی پژوهشگر انجام گرفت.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد هر سه مراجع با شروع مداخله روند کاهشی را در تراز نمرات افسردگی هامیلتون (۷۴ درصد) و عاطفه منفی (۳۲ درصد) و روند افزایشی را در تراز نمرات عاطفه مثبت (۴۱ درصد)، احساس لذّت (۷۲ درصد)، مجذوب شدن (۷۰ درصد) و احساس معنا (۱۲۸ درصد) نشان دادند. بخش عمده ای از این نتایج در پایان دوره پیگیری نیز حفظ شد.
نتیجه: به نظر می رسد روان درمانی مثبت گرای مبتنی بر خیرباوری، نوعی مداخله کوتاه مدّت مؤثر برای کاهش علایم افسردگی و عواطف منفی و افزایش عواطف مثبت است.