مطالب مرتبط با کلیدواژه

مادران


۴۱.

اثربخشی آموزش برنامه فرزند پروری مثبت به مادران بر افزایش توانایی خواندن کودکان نارسا خوان

کلیدواژه‌ها: نارساخوانی مادران برنامه فرزندپروری مثبت آزمون خواندن و نارسا خوانی نما

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی اختلالات یادگیری
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مشاوره مشاوره خانواده
تعداد بازدید : ۸۰۲ تعداد دانلود : ۴۹۲
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش برنامه فرزند پروری مثبت به مادران بر افزایش توانایی خواندن کودکان نارسا خوان بود. با توجه به شبه آزمایشی بودن پژوهش، از طرح تحقیق پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. آزمودنی های این طرح، 20 مادر دارای کودک مبتلا به نارساخوانی و خود این کودکان بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل تقسیم شدند. مادران کودکان گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش ""برنامه فرزندپروری مثبت"" بر اساس الگوی ساندرز(2003) قرار گرفتند. این جلسات به صورت گروهی و هفتگی برگزار شد. آزمودنی ها در 3 مرحله ی پیش آزمون (یک هفته قبل از شروع جلسات آموزشی)، پس آزمون (پس از اتمام جلسه تلفنی) و مرحله پیگیری (یک ماه پس از اجرای پس آزمون) با استفاده از آزمون ""خواندن و نارسا خوانی نما"" مورد ارزیابی قرار گرفتند. این آزمون دارای 10 خرده مقیاس می باشد که عبارتند از: خواندن کلمات، زنجیره کلمات، آزمون قافیه، نامیدن تصاویر، درک متن، درک کلمات، حذف آواها، خواندن ناکلمات و شبه کلمات، نشانه حرف و نشانه مقوله. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با طرح اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که برنامه فرزندپروری مثبت موجب شده است که کودکان نارساخوان گروه آزمایش در خرده مقیاس خواندن کلمات و حذف آواها، نسبت به گروه کنترل افزایش معنادار داشته و همچنین آزمون پیگیری نشان داد که این تغییرات از پس آزمون تا پیگیری ثابت بوده است. در رابطه با 8 خرده مقیاس باقی مانده باید گفت که با وجود این که تغییرات گروه ها در طول زمان معنادار است، ولی مداخله صورت گرفته در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنادارتری ایجاد نکرده است. اگر چه مداخله صورت گرفته بر این 8 خرده مقیاس از لحاظ آماری تاثیر معنادار نداشته، اما از لحاظ بالینی اثربخشی این مداخله مشاهده شده است.
۴۲.

اثربخشی آموزش شناختی- رفتاری به مادران برکاهش اختلال کاستی-توجه / بیش فعالی کودکان آنها و افزایش شادکامی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: والدین شادکامی مادران آموزش شناختی - رفتاری اختلال کمبود توجه/بیش فعالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹۴ تعداد دانلود : ۴۳۹
هدف: هدف پژوهش بررسی اثربخشی آموزش شناختی- رفتاری برکاهش اختلال کاستی توجه / بیش فعالی کودکان آنها و افزایش شادکامی مادر و پیرو آن شادکامی پدر. روش: طرح پژوهش نیمه تجربی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. نمونه شامل 45 کودک مراجعه کننده به کلینیک امام حسین استان یزد که دارای نشانگان ADHD بودند. نمونه ها به صورت داوطلبانه و با جایگزینی تصادفی (هر گروه 15 نفر) در سه گروه، 1- آزمایشی (دارو درمانی کودک) 2- آزمایشی (دارو درمانی کودک به همراه آموزش به مادر)، و 3- (کنترل) قرار گرفتند. گروه آزمایشی اوّل علاوه بر دارو درمانی کودکان، طی 9 جلسه به مادران آموزش ارایه شد و گروه آزمایشی دوّم، فرزندانشان فقط تحت نظر روانپزشک دارو دریافت کردند و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند و در لیست انتظار کلنیک قرار گرفت. ابزار های مورد استفاده شامل پرسشنامه کانرز فرم والدین، پرسشنامه شادکامی آکسفورد بزرگسالان بود. نمره پرسشنامه کانرز و شادکامی آکسفورد به عنوان پیش آزمون و پس آزمون مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس یک راهه و دو راهه تحلیل شد. یافته ها نشان داد دارو درمانی و آموزش به مادران هر دو موثر است و منجر به کاهش علائم شده است (01/0>P). اما تفاوت بین دارو درمانی و آموزش به مادران نیز معنا دار است (05/0>P) و این نشان می دهد آموزش به مادران به همراه دارو در مانی در کاهش علایم موفق تر است. به علاوه تاثیر آموزش به مادران در افزایش شادکامی آنها معنا دار است (01/0>P) همچنین یافته ها حاکی از آن است افزایش شادکاهی مادران می تواند شادکامی پدران را که در جلسات آموزشی حضور نداشتند به دنبال داشته باشد (05/0>P). نتیجه گیری: در نهایت نتیجه گیری می شود گرچه دارو درمانی برای کاهش علائم و افزایش شادکامی مادران مؤثر است اما با اضافه کردن متغیر آموش به مادر این اثربخشی افزایش می یابد. همچنین نتیجه گیری می شود متغیر شادکامی انتقالی است و به پدر که در جلسات حضور نداشته است نیز منتقل می شود.
۴۳.

اثربخشی روش آموزشی حل مسئله اجتماعی در ارتقاء تعامل مادر-کودک در مادران کودکان آهسته گام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کودکان آهسته گام مادران تعامل مادر - کودک حل مسئله اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶۶ تعداد دانلود : ۵۲۶
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روش آموزشی حل مسئله اجتماعی در ارتقاء تعامل مادر- کودک (پذیرش فرزند، بیش حمایت گری، سهل گیری، طرد فرزند) در مادران کودکان آهسته گام انجام شد. روش: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران کودکان آهسته گام مدارس استثنایی شهر اردبیل در سال 1391 تشکیل می دادند، 48 نفر از مادران کودکان آهسته گام به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و سپس در دو گروه جایگزین شدند. برای گروه آزمایش، آموزش حل مسئله اجتماعی اعمال شد و گروه کنترل، هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند. داده ها به روش اندازه گیری های مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش حل مسئله اجتماعی در ارتقاء تعامل مادر-کودک مادران کودکان آهسته گام مؤثر بوده است و میانگین نمرات مادران گروه آزمایش نسبت به مادران گروه کنترل در پرسشنامه تعامل مادر-کودک افزایش یافته بود. نتیجه گیری: بنابراین، می توان نتیجه گرفت که روش حل مسئله اجتماعی برای کاهش مشکلات ناشی از داشتن کودک آهسته گام و به ویژه ارتقاء تعامل مادر-کودک مؤثر می باشد.
۴۴.

بررسی نقش ویژگیهای شخصیتی و بهزیستی روانشناختی مادران در اضطراب و افسردگی دختران دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افسردگی اضطراب دختران ویژگی های شخصیتی مادران بهزیستی روانشناختی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی خانواده زنان
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی پزشکی و بهداشت
تعداد بازدید : ۱۱۶۶ تعداد دانلود : ۴۸۹
هدف این پژوهش پیش بینی اضطراب و افسردگی دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی بر اساس ویژگیهای شخصیتی و بهزیستی روان شناختی مادران آنها بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی شهرستان بابل بود که در آن 240 دانش آموز به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. دانش آموزان دو پرسشنامه افسردگی کودکانِ کواکس و مقیاس بازنگری شده اضطراب آشکار کودکانِ رینولدز و ریچموند را تکمیل کردند. مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف و پرسشنامه شخصیتی پنج عاملی نیز توسط مادران آنان تکمیل شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده-ها از رگرسیون چندگانه با رویکرد سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج نشان داد که بهزیستی روانشناختی مادران می تواند به صورت منفی و معنادار افسردگی و اضطراب فرزندان را پیش بینی کند. هم چنین از بین صفات شخصیتی مادر، روان رنجورخویی به صورت مثبت توانست افسردگی و اضطراب فرزندان را پیش بینی کند و گشودگی در برابر تجربه و برونگرایی نیز توانست افسردگی را به صورت منفی پیش بینی کند. نتایج نشان داد که صفات شخصیتی مادران و بهزیستی روانشناختی آنان در پیش بینی افسردگی و اضطراب دختران آنان نقش تعیین کننده ای دارد.
۴۵.

اثربخشی درمان فراتشخیصی بر فقدان لذت جویی و ترس از مسخره شدن مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: ترس مادران اختلال طیف اوتیسم ققدان لذت جویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲۹ تعداد دانلود : ۶۳۶
زمینه و هدف :بزرگ کردن یک کودک دارای اختلال طیف اوتیسم (Autism Spectrum Disorder یا ASD)، مشکلات روان شناختی زیادی را برای اعضای خانواده به ویژه مادران فراهم می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی بر فقدان لذت جویی و ترس از مسخره شدن مادران دارای فرزند مبتلا به ASD انجام شد. مواد و روش ها:جامعه آماری مطالعه را کلیه مادران دارای فرزند مبتلا به ASD در شهر اصفهان تشکیل داد. نمونه گیری به صورت در دسترس و از بین مادرانی که دارای نمرات فقدان لذت جویی و ترس از مسخره شدن بالایی بودند (انحراف معیار بالاتر از میانگین گروه)، صورت گرفت و 40 نفر انتخاب شدند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس فقدان لذت جویی Snaith-Hamilton و مقیاس ترس از مسخره شدن استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:درمان فراتشخیصی بر مؤلفه های فقدان لذت جویی شامل تعاملات اجتماعی، تجربیات حسی، خوردن و آشامیدن، تفریح و سرگرمی و نیز ترس از مسخره شدن مادران دارای فرزند مبتلا به ASD تأثیرگذار بود (05/0 > P). نتیجه گیری:درمان فراتشخیصی می تواند به عنوان یک برنامه آموزشی مؤثر جهت کاهش فقدان لذت جویی و ترس از مسخره شدن مادران دارای فرزند مبتلا به ASD مورد استفاده قرار گیرد.
۴۶.

تأثیر حمایت اجتماعی غیررسمی بر سلامت روان مادران دارای کودک با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلامت روان مادران اختلال طیف اتیسم حمایت اجتماعی غیر رسمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴۲ تعداد دانلود : ۱۵۰۶
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر حمایت اجتماعی غیررسمی بر سلامت روان مادران با کودکان دارای اختلال طیف اتیسم بود. روش: 94 تن از مادران دارای کودکی با تشخیص اتیسم 5 تا 12 سال که در مراکز آموزشی و توان بخشی ویژه کودکان اتیسم در شهرهای اصفهان و شهرکرد آموزش می دیدند، پرسش نامه های سلامت روان عمومی و حمایت اجتماعی زیمت و همکاران را پر کردند. مدل معادله ساختاری برای تحلیل داده ها در نرم افزار آموس-18 استفاده شد. یافته ها: مدل پیشنهادی در شاخص های کلی مطلق، تطبیقی و مقتصد از برازش خوبی برخوردار بود. بر اساس شاخص های برازش مدل، حمایت اجتماعی غیررسمی تأثیر مستقیم معناداری بر سلامت روان مادران این کودکان داشت. مادرانی که احساس حمایت بیشتری داشتند، مشکلات کمتری در سلامت روان خود گزارش کردند و این مدل 40% تغییرات فردی در سلامت روان مادران را تبیین کرد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش برنامه های آموزشی برای آموزش مادران کودکان اتیسم جهت جلب توجه آنها به استفاده از حمایت های غیررسمی پیرامونشان و نیز آموزش عموم افراد برای ارائه حمایت های اجتماعی خود به خانواده های با کودکان اتیسم به منظور بالا بردن سطح سلامت روان مادران توصیه می شود.
۴۷.

اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر سازگاری اجتماعی و احساس شرم درونی شده مادران دارای کودک کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سازگاری اجتماعی کودک عقب مانده ذهنی مادران درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرم درونی شده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶۰ تعداد دانلود : ۷۱۰
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سازگاری اجتماعی و احساس شرم درونی شده مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی یود. نوع پژوهش ، نیمه تجربی طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه مادران دارای کودک عقب ماده ذهنی که فرزندان شان در مدارس استثنایی شهرستان در سال تحصیلی 96-95 مشغول به تحصیل بودند. از جامعه فوق 30 از مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی به روش تصادفی خوشه ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند(هر گروه 15 نفر). گروه آزمایشی طی 10 جلسه نود دقیقه ای، (هر هفته یک جلسه)درمان گروهی را دریافت کردند. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل و مقیاس شرم درونی شده کوک بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد بین دو گروه آزمایش وگواه از سازگاری زناشویی و احساس شرم درونی شده تفاوت معناداری وجود دارد(001/0>p). به طور کلی یافته های پژوهش نقش و اهمیت درمان گروهی پذیرش و تعهد را بر افزایش سازگاری اجتماعی و کاهش احساس شرم درونی شده در مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی نشان می دهد.
۴۸.

مقایسه تنیدگی والدگری و آشفتگی روان شناختی مادران کودکان مبتلابه اختلال اوتیسم و تأخیرتحولی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تنیدگی والدگری آشفتگی روان شناختی مادران تأخیر تحولی اوتیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۵ تعداد دانلود : ۴۷۵
زمینه و هدف: مادران کودکان مبتلابه اختلال اوتیسم با چالش هایی مواجه هستند که باعث افزایش تنیدگی و علائم هیجانی در این مادران می شود. پژوهش حاضر به منظور مطالعه تنیدگی والدگری و آشفتگی روان شناختی مادران کودکان مبتلابه اوتیسم و تأخیرتحولی انجام شد . روش : طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران کودکان 11-6 ساله مبتلابه اختلال اوتیسم مراجعه کننده به مراکز توان بخشی و دانش آموزان مدارس با نیازهای ویژه شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 بود که تعداد 100 نفر از آنها (50 نفر مادر کودک مبتلابه اوتیسم و 50 نفر مادر کودک با تأخیرهای تحولی) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مقیاس های رفتار غیرعادی کودکان (1986)، نسخه کوتاه آزمون علائم روانی (1973) ، مقیاس کارکرد انطباقی واینلند (1984)، و شاخص تنیدگی والدگری (1967) توسط مادران تکمیل و داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شد . یافته ها: نتایج به دست آمده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که بین مادران کودکان مبتلابه اوتیسم و کودکان با تأخیرتحولی در هر دو متغیر وابسته تفاوت معنی داری وجود دارد (P<0/05) . همچنین نتایج نشان داد که میانگین نمرات مادران کودکان مبتلابه اوتیسم به طور معناداری بالاتر از نمرات میانگین مادران کودکان با تأخیر تحولی است (P<0/05). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد تنیدگی والدگری و آشفتگی روان شناختی در بین مادران کودکان مبتلابه اوتیسم در مقایسه با مادران کودکان با تأخیرهای تحولی بیشتر است که احتمالاً ناشی از مشکلات رفتاری زیاد و کارکردهای انطباقی پایین در بین این کودکان است که ضرورت دارد موردتوجه قرار گیرد .
۴۹.

تأثیر احساس استیگما (داغ اجتماعی) در سلامت روان مادران کودکان با اختلالات طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: احساس استیگما استیگمای وابستگان مادران کودکان با اختلالات طیف اتیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۵ تعداد دانلود : ۵۱۳
مراقبت از کودک اتیسم طاقت فرسا است و استرس زیادی برای والدین ایجاد می کند. یکی از منابع مهم استرس که سهم قابل ملاحظه ای در پایین آوردن سلامت روان دارد، شدت علائم اتیسم (اتیسم بهر) و احساس استیگما است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر احساس استیگما، سن و اتیسم بهر کودک در سلامت روان مادران با کودکان دارای اختلالات طیف اتیسم (ASD) بود. 94 تن از مادران کودکان اتیسمی که در مراکز آموزشی و توانبخشی ویژه کودکان اتیسم آموزش می دیدند. پرسش ن امه های سلام ت روان ی عموم ی (GHQ)، احساس استیگما که توسط محققان تهیه و هنجاریابی شد و مقی اس درج ه بندی اتیسم گیلیام (GARS) را پر کردند. مدل معادله ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که احساس استیگما تأثیر مستقیم و اتیسم بهر و سن کودک تأثیر غیرمستقیم به واسطه احساس استیگما بر سلامت روان مادران داشت. بر اساس این مدل 70% تغییرات فردی در سلامت روان مادران را می توان بر اساس احساس استیگما پیش بینی کرد. طبق یافته های این تحقیق، به منظور بالا بردن سطح سلامت روان مادران کودکان اتیسم، برنامه های آموزشی برای قدرتمندسازی در برابر استیگما به شدت توصیه می شود.
۵۰.

مقایسه استرس مادران کودکان پیش دبستانی با و بدون ناتوانی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استرس مادران کودکان پیش دبستانی ناتوانی هوشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۶ تعداد دانلود : ۳۰۴
پژوهش حاضر با هدف مقایسه استرس مادران کودکان پیش دبستانی با و بدون ناتوانی هوشی صورت گرفت. این پژوهش از نوع علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه مادران کودکان پیش دبستانی با و بدون ناتوانی هوشی شهر شیراز بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 116 نفر (58 نفر از آن ها مادران کودکان پیش دبستانی با ناتوانی هوشی و 58 نفر از آن ها مادران کودکان پیش دبستانی بدون ناتوانی هوشی) انتخاب شدند. از پرسش نامه رویدادها و تغییرات زندگی (مک کابین و همکاران،1996) برای سنجش استرس استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دوطرفه نشان داد که استرس مادران کودکان پیش دبستانی با ناتوانی هوشی به طور معنی داری بیشتر از استرس مادران کودکان پیش دبستانی بدون ناتوانی هوشی است. هم چنین نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که استرس مادران کودکان پیش دبستانی با ناتوانی هوشی در خرده مقیاس های استرس های درون خانوادگی، استرس های زناشویی، استرس های مالی و تجاری، بیماری و استرس پرستاری، از دست دادن اعضای خانواده و مشکلات قضایی خانواده نسبت به مادران کودکان پیش دبستانی بدون ناتوانی هوشی به طور معنا داری بالاتر است. شایان ذکر است که بین استرس مادران کودکان پیش دبستانی با و بدون ناتوانی هوشی در خرده مقیاس های استرس های ناشی از بارداری و فرزندان، استرس های کاری و تغییر شغلی و کم و زیاد شدن اعضای خانواده تفاوت معنی داری مشاهده نشد. با توجه به یافته های این پژوهش پیشنهاد می شود که مسئولین آموزش کودکان با ناتوانی هوشی، برنامه های آموزش خانواده بهنگام با تأکید بر برنامه های مدیریت استرس برای والدین کودکان پیش دبستانی با ناتوانی هوشی فراهم نمایند تا بر پیشرفت همه جانبه این کودکان تأثیر بگذارند و از پیامدهای زیان آوری که این کودکان را در سنین مدرسه تهدید می کند، پیشگیری کنند.
۵۱.

اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر رابطه مادر کودک مادران دارای کودک کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مهارت های زندگی رابطه مادر-کودک مادران کودکان کم شنوا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷۹ تعداد دانلود : ۳۰۱
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر رابطه مادر- کودک مادران دارای کودک کم شنوا انجام شد. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش همه مادران دارای کودک کم شنوای شهر شیراز بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 36 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (18نفر) و کنترل (18نفر) جاگماری شدند. از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد. گروه آزمایش، آموزش مهارت های زندگی را در 12 جلسه دریافت کردند، در حالی که به گروه کنترل، این آزمایش ارائه نشد. در پایان برای هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. برای سنجش ارتباط مادر- کودک از پرسش نامه راس (1961) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر رابطه مادر- کودک مادران دارای کودک کم شنوا تأثیر معنی داری داشته است (0/0001> p) و باعث افزایش پذیرش فرزند و کاهش حمایت افراطی فرزند، سهل گیری نسبت به فرزند و طرد فرزند در مادران دارای کودک کم شنوا شده است. بنابراین پیشنهاد می شود جهت بهبود رابطه مادر- کودک با طراحی و اجرای برنامه آموزش مهارت های زندگی به مادران دارای کودک کم شنوا، اقدام شود.
۵۲.

تأثیر آموزش مدیریت خشم و استرس بر کاهش خشم و استرس مادران کودکان مبتلا به اختلال های طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت خشم مدیریت استرس مادران اختلال طیف اتیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۶ تعداد دانلود : ۵۲۶
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مدیریت خشم و استرس بر کاهش خشم و استرس مادران کودکان مبتلا به اختلال های طیف اتیسم انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران کودکان مبتلا به طیف اتیسم مراجع کننده به مرکز به آرا در سال 94 تشکیل می دادند. به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر از مادران به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه (15 نفره) آزمایش و گواه تقسیم شدند. ابزارهای این پژوهش پرسشنامه های پاسخ به استرس کوه و همکاران (2001) و پرخاشگری گلادو (1991) بود. آموزش مدیریت خشم و استرس روی مادران گروه آزمایش به مدت 8 جلسه هفتگی 90 دقیقه ای اجرا شد. در این تحقیق از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز از طریق آزمون تحلیل کواریانس صورت گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مدیریت خشم و استرس والدگری موجب کنترل خشم و ابعاد آن (کلامی، فیزیکی و تکانش گری) و هم چنین کاهش استرس و ابعاد آن (تنش، پرخاشگری، خشم، خستگی و ناکامی) در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم می شود.
۵۳.

تأثیر برنامه درمانی مداخله مبتنی بر تفاوتهای فردی (فلورتایم) بر اساس هیجان ابرازشده مادران بر مهارتهای اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم با عملکرد بالا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: اوتیسم فلورتایم هیجان ابرازشده مهارت های اجتماعی مادران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۸ تعداد دانلود : ۷۲۵
اهداف این پژوهش به منظور طراحی مداخله مبتنی بر تفاوت های فردی بر اساس هیجان ابرازشده والدین و تأثیر این برنامه بر مهارت های اجتماعی کودکان اوتیسم با عملکرد بالا انجام شد. مواد و روش   ها نوع مطالعه برای بخش اول، مطالعه علّی مقایسه ای و بخش دوم مطالعه نیمه آزمایشی است. به منظور طراحی برنامه درمانی فلورتایم مبتنی بر هیجان ابرازشده والدین، ابتدا به صورت ترکیبی تودرتو با پرسش نامه محقق ساخته برای سنجش کیفی و پرسش نامه خانواده برای بخش کمّی، وضعیت هیجانی مادران اوتیسم سنجیده شد. بر این اساس برنامه درمانی ۲۳ جلسه ای تدوین شد. در نهایت ۲۰ کودک اوتیسم با عملکرد بالا از مراکز اوتیسم به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند؛ ۱۰ نفر به عنوان گروه آزمایش که علاوه بر مداخله ABA برنامه مداخله طراحی شده به آن ها ارائه شد و ۱۰ نفر به عنوان گروه کنترل که صرفاً ABA دریافت می کردند، انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده عبارتند از: پرسش نامه خانواده، آزمون ASSQ و آزمون هوش استانفورد بینه، آزمون گیلیام و سازگاری اجتماعی واینلند. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق آزمون مانوا و مانکوا با نرم افزار spss نسخه ۱۹ انجام شد. یافته   ها نتایج بیانگر این هستند که با وجود تفاوت معنی دار در هیجان ابرازشده مادران اوتیسم و عادی و زیادبودن هیجان ابرازشده مادران اوتیسم در نمره کلی هیجان ابرازشده، انتقاد و درگیری عاطفی افراطی، بعد از ارائه مداخله، تفاوت معنی داری بین دو گروه کودکان تحت مداخله ABA و کودکان تحت مداخله فلورتایم در مهارت ها و سازگاری اجتماعی ملاحظه نشد. اما گروه آزمایش، بعد از ارائه مداخله، عملکرد بهتری در نمره ارتباط داشتند. نتیجه   گیری با توجه به زیادبودن هیجان ابرازشده والدین کودکان با اختلال اوتیسم، باید مداخلات مختلفی برای کاهش هیجان ابرازشده آن ها ارائه داد. همچنین می توان از مداخلات اجتماعی از جمله مداخله فلورتایم برای افزایش ارتباط کودکان با اختلال اوتیسم عملکرد بالا استفاده کرد.
۵۴.

اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک گروهی بر فاجعه سازی و نشخوار فکری در مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رفتاردرمانی دیالکتیک فاجعه سازی کودکان کم توان ذهنی نشخوار فکری مادران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۲ تعداد دانلود : ۴۰۳
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر فاجعه سازی و نشخوار فکری مادران کودکان کم توان ذهنی انجام شد. روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با طرح دوگروهی پیش آزمون- پس آزمون بود. بدین منظور، از جامعه ی مادران دارای کودک کم توان ذهنی در منطقه 5 شهر تهران، تعداد 24 نفر انتخاب شده و پس از پاسخ به ابزارهای تحقیق به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش، مداخلات رفتاردرمانی دیالکتیک را به مدت 8 جلسه ی 5/1 ساعته دریافت کرد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان گارنسفکی، کرایج و اسپینهاون (2001) و مقیاس پاسخ های نشخواری نولن هکسما و مارو (1991) استفاده شد و درنهایت داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج حاصل از پس آزمون مؤید کاهش معنادار نمرات شرکت کنندگان گروه آزمایش در مؤلفه های نشخوار فکری و فاجعه سازی بود (01/0 p
۵۵.

اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری مادران دارای کودک کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تاب آوری مادران کودک کم توان ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۹ تعداد دانلود : ۳۰۹
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری مادران دارای کودک کم توان ذهنی بود. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودک کم توان ذهنی بودند که فرزندانشان در مدارس استثنایی شهرستان دزفول در سال تحصیلی 96-1395 به تحصیل اشتغال داشتند. از جامعه فوق تعداد 30 نفر از مادران دارای کودک کم توان ذهنی به روش تصادفی خوشه ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش طی 10 جلسه نوددقیقه ای، (هر هفته دو جلسه) درمان گروهی را دریافت کردند. ابزار پژوهش شامل مقیاس تاب آوری فرایبورگ (2003) بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد بین دو گروه آزمایش و کنترل در تاب آوری تفاوت معناداری وجود دارد. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد روشی کارآمد در افزایش تاب آوری در مادران دارای کودک کم توان ذهنی است
۵۶.

تاثیر آموزش های نرم افزارهای هوشمند موبایلی (تلگرام و اینستاگرام) در ایجاد شکاف نسلی دختران با مادرانشان در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شکاف نسلی اینستاگرام مادران تلگرام نظام آموزش عالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۷ تعداد دانلود : ۶۹۳
پژوهش حاضر با هدف تاثیر آموزه های نرم افزارهای هوشمند موبایلی (تلگرام و اینستاگرام) در ایجاد شکاف نسلی دختران با مادرانشان در ساختار نظام آموزشی ایران انجام شده است. در این پژوهش آنچه مورد توجه است، ضرورت اهمیت دادن به پدیده شکاف نسلی دختران با مادران آنان و آموزش های لازم در جهت رفع آن است. بنابراین،سعی شده عوامل تاثیرگذار بر ایجاد شکاف نسلی دختران با مادرانشان مورد بررسی و شناخت قرار گیردتا بتوان به راهکارهای اموزشی در این حوزه نائل گردید.. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی همبستگی است.برای گردآوری داده ها،از ابزار پرسش نامه محقق ساخته استفاده گردید. جامعه آماری شامل کلیه دختران عضو در فرهنگسرای گلستان  منطقه 8 شهرتهران در سال 1394 است. برای گردآوری داده ها از روش نمونه گیری طولی از نوع چرخشی(در یک بازده زمانی 6 ماهه) بهره گرفته شد. با بهره گیری از جدول کرجسی و مورگان 202 نفر به عنوان حجم جمعیت نمونه انتخاب گردید.برای بررسی اعتبار ابزار اندازه گیری از اعتبار محتوا استفاده گردید.سپس با بهره گیری از آزمون اس.اچ لاوشه اعتبار محتوا برابر 0.69 بدست آمد. دلیل روشنی بر اعتبار پرسشنامه طراحی شده است.نتایج نشان داد سوال های از همبستگی دورنی قابل قبولی(ضریب آلفای کرونباخ معادل 0.72) برخوردار است.در مجموع می توان بیان کرد، میزان استفاده از نرم افزارهای هوشمند موبایلی (تلگرام و اینستاگرام) در ایجاد شکاف نسلی دختران با مادرانشان تاثیر گذار بوده است.
۵۷.

تدوین برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران کودکان با ناتوان هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مادران ناتوانی هوشی تجارب زیسته برنامه فرزندپروری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۵ تعداد دانلود : ۵۲۵
ناتوانی هوشی یک اختلال عصبی رشدی محسوب می شود که تاثیر بسیار زیادی بر خانواده به خصوص مادران می گذارد. لذا هدف از این پژوهش تدوین برنامه فرزندپروری مبتنی برتجارب زیسته مادران کودکان ناتوان هوشی بود. برای تدوین برنامه به شیوه کیفی به کاوش تجارب زیسته مادران با استفاده از مصاحبه ژرف نگر با 12مادر، که دارای کودک ناتوانی هوشی بودند پرداخته شد و مضامین اصلی تجربه ها از طریق روش Colaizzi کشف شد. سپس بر اساس مضامین اصلی کشف شده به مطالعه مروری کلیه روشهای فرزندپروری و برنامه های مربوطه( که در کتابها و مقالات مختلف مطرح شده بودند) پرداخته شد تا جلسات فرزندپروری طراحی شود. و در نهایت برنامه فرزندپروری طراحی شده با استفاده از روش گروه های کانونی بین مشاوران تخصصی مدارس استثنایی استان یزد مورد بررسی قرار گرفت و ضریب CVR مربوط به هرجلسه محاسبه و در مورد برنامه به اجماع رسیده شد و روایی محتوایی و صوری آن مورد تایید قرار گرفت. یافته های حاصل از تجربیات مادران در زندگی با کودک مبتلا به ناتوانی هوشی در 7 مضمون اصلی ( تجربه سرزنش، نگرانی از آینده، مشکلات رفتاری کودک ، اختلال در تعامل، داغ و انزوای اجتماعی، افکار و احساسات منفی و دستاوردهای مثبت ) و 16 مضمون فرعی که به صورت زیرگروه های مضامین اصلی کدبندی شده اند، خلاصه گردید. سپس برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای کودک ناتوان هوشی با استفاده از مولفه های اساسی درمان مبتنی بر شفقت و روش فرزندپروری مثبت در 9جلسه آموزشی تدوین شد. از آنجایی که برای طراحی این برنامه از تجارب مادران به عنوان مخاطبان اصلی و همچنین مطالعه ی مروری گسترده منبع علمی برای پاسخگویی به نیازهای آنان استفاده شده است و کلیه جلسات آموزشی مورد بررسی و تایید متخصصان مربوطه قرار گرفته است، به این نتیجه می رسیم که برنامه طراحی شده از روایی محتوایی و صوری قابل قبولی برخوردار می باشد و می تواند در جهت پیشرفت کودکان ناتوان هوشی و خانواده های آنها موثر و مفید باشد.
۵۸.

اثربخشی آموزش مهارت های حل مسأله بر افسردگی و اضطراب مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: حل مسأله مهارت ها افسردگی اضطراب عقب مانده ذهنی مادران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۳ تعداد دانلود : ۳۹۵
زمینه و هدف : حضور کودک مبتلا به عقب ماندگی ذهنی در هر خانواده، ساختار و سلامت روانی آن خانواده به ویژه والدین را تحت تأثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های حل مسأله بر افسردگی و اضطراب مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی در شهر شهرکرد انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع نیمه تجربی و طرح آن به صورت پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه شاهد بود. جامعه پژوهش را مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی شهر شهرکرد در سال 1395 تشکیل داد که از بین آن ها، 30 نفر به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم بندی شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل نسخه دوم پرسش نامه افسردگی Beck (Beck Depression Inventory-II یا BDI-II) و پرسش نامه اضطراب Beck (Beck Anxiety Inventory یا BAI) بود. ابتدا از افراد هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد و سپس گروه آزمایش به مدت 7 جلسه گروهی دو ساعته، تحت آموزش مهارت های آموزش حل مسأله قرار گرفتند. پس از پایان برنامه آموزش نیز از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. در نهایت، داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: آموزش مهارت حل مسأله در گروه آزمایش در مقایسه با گروه شاهد، موجب کاهش افسردگی و اضطراب مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی شد (050/0 > P). همچنین، آموزش مهارت حل مسأله در کاهش افسردگی و اضطراب مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی تأثیر داشت و به ترتیب 9/71 و 7/72 درصد تغییرات واریانس افسردگی و اضطراب مادران ناشی از آموزش مهارت حل مسأله بود. نتیجه گیری: آموزش مهارت حل مسأله می تواند به عنوان یک برنامه آموزشی مؤثر جهت کاهش افسردگی و اضطراب مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی مورد استفاده قرار گیرد.
۵۹.

پیش بینی اضطراب اجتماعی کودکان دبستانی بر اساس مشکلات در تنظیم هیجانی و انعطاف پذیری شناختی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب اجتماعی انعطاف پذیری شناختی مشکلات در تنظیم هیجان کودکان دبستانی مادران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۲ تعداد دانلود : ۴۰۳
زمینه و هدف: اضطراب اجتماعی یکی از شایع ترین اختلالات اضطرابی دوره کودکی است که با نظام خانواده مرتبط است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی میزان اضطراب اجتماعی کودکان دبستانی بر اساس دشواری های تنظیم هیجانی و انعطاف پذیری شناختی مادران آنها انجام شده است. روش : این پژوهش یک مطالعه توصیفی و در قالب طرح همبستگی انجام شده است. بدین منظور از بین کودکان دبستانی پایه های چهارم تا ششم شهرستان اراک، 120 دانش آموز (به همراه مادران آن ها) به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای دانش آموزان، مقیاس اضطراب اجتماعی لایبویتز مربوط به کودکان و نوجوانان (ماسیا- وارنر و همکاران، 2003)، و برای مادران آنها مقیاس دشواری های تنظیم هیجان (گراتس و رومر، 2004) و مقیاس انعطاف پذیری شناختی (دنیس و فندروال، 2010) اجرا شد و داده های حاصل از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد دشواری های تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی مادران، 57 درصد از واریانس اضطراب اجتماعی کودکان را پیش بینی می کنند (38/21 = F و 001/0 > P ). در این زمینه، خرده مقیاس های دشواری در دست زدن به رفتار هدفمند و دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی به ترتیب با ضریب بتای 353/0 و 325/0 سهم معناداری در پیش بینی این متغیر داشتند. نتیجه گیری: دشواری های تنظیم هیجان مادران می تواند با اضطراب اجتماعی کودکان آنها مرتبط باشد و هر چه مادران مشکلات بیشتری در تنظیم هیجانات خود داشته باشند، کودکان نیز مشکلات بیشتری را در تعاملات اجتماعی از جمله اضطراب اجتماعی نشان خواهند داد؛ بنابراین، توانمندسازی مادران برای مدیریت و تنظیم هرچه بهتر مشکلات هیجانی به کاهش اضطراب اجتماعی کودکان می انجامد.
۶۰.

بررسی میزان اثربخشی برنامه مبتنی بر آموزش خود شفقتی بر میزان اضطراب،استرس و افسردگی مادران کودکان دارای اتسیم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودشفقتی اضطراب/ استرس/ افسردگی مادران کودکان دارای اتیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۶ تعداد دانلود : ۳۰۷
هدف: انتخاب راهبرد مناسب جهت کاهش میزان اضطراب،استرس و افسردگی مادران کودکان دارای اتسیم دارای اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی برنامه مبتنی بر آموزش خود شفقتی بر میزان اضطراب،استرس و افسردگی مادران کودکان دارای اتسیم انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با پیگیری سه ماهه می باشد. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودک اتیسم مراجعه کننده به مرکز امید عصر در شهر تهران و در سال 1395 می باشد. نمونه آماری شامل24 مادر دارای کودک اتیسم سطح یک می باشد که به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی 12 مادر در گروه آزمایش و 12 مادر در گروه شاهد جایگزین شدند.گروه آزمایش به مدت 8 جلسه در زمینه خودشفقتی آموزش دیدند و گروه شاهد در لیست انتظار برای مداخله قرار گرفتند. جهت سنجش میزان اضطراب،استرس و افسردگی مادران از پرسشنامه 21- DASS استفاده شد و آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس برای تجزیه و تحلیل داده به کار برده شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل داده ها بر اساس آزمون کوواریانس نشان داد که آموزش خودشفقتی در کاهش میزان اضطراب، استرس و افسردگی مادران کودکان دارای اتسیم تاثیر معنی داری داشته است (001/0> P ). نتیجه گیری: بنابراین با توجه به نتایج یافته ها، آموزش خودشفقتی به عنوان راهبرد مداخله ای روان شناختی در کاهش میزان اضطراب، استرس و افسردگی مادران کودکان دارای اتسیم موثر بوده است.