مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
اعضای هیات علمی
منبع:
دانش شناسی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۸
1 - 12
هدف: هدف پژوهش تاثیر مدیت دانش بر قابلیت های کارآفرینی دانش در بین اعضای هیات علمی علم اطلاعات و دانش شناسی در ایران با تاکید بر زمینه های کارآفرینی در رشته علم اطلاعات و دانش شناسی است. روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و همبستگی بود و جامعه آماری آن تعداد 118 نفر از اعضای هیات علمی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در ایران بودند که براساس سرشماری از پرسشنامه های ارسالی تعداد 90 نفر پاسخگوی سوالات بودند. برای گرداوری اطلاعات از پرسشنامه مدیریت دانش و پرسشنامه محقق ساخته کارآفرینی دانش استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی آموزن t مستقل و تحلیل واریانس بهره گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داد مدیریت دانش بر قابلیت های کارآفرینی دانش در بین اعضا هیات علمی علم اطلاعات و دانش شناسی تاثیر دارد و استفاده از قابلیت های کارآفرینی دانش در بین اعضای هیات علمی علم اطلاعات و دانش شناسی برحسب ویژگی های دموگرافیک (جنسیت) تفاوت وجود ندارد و بین استفاده از قابلیت های کارآفرینی دانش براساس سابقه کار، مرنبه علمی ،مدرک تحصیلی تفاوت وجود دارد. به میزان سابقه کار،مدرک تحصیلی و مرتبه علمی بالاتر باشد قابلیتهای کارآفرینی بیشتر بود . نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد مولفه های ایجاد دانش، ثبت دانش ،پالایش دانش، انتشار دانش، کاربرد دانش بر قابلیت های کارآفرینی دانش تاثیر دارد. همچنین زمینه های کارآفرینی دانش در بین اعضای هیات علمی علم اطلاعات و دانش شناسی در حوزه های آموزشی، پژوهشی، خدمات فنی و فناوری اطلاعات وجود دارد.
شناسایی موانع انجام فعالیت های پژوهشی از منظر اعضای هیأت علمی دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از وظایف مهم اعضای هیات علمی دانشگاه ها، انجام تحقیقات بنیادی وکاربردی، به منظور توسعه مرزهای دانش و فناوری است. علی رغم اهمیت مقوله پژوهش، متأسفانه تعداد طرح های مصوب دانشگاه تبریز کمتر از شاخص های دانشگاه های برتر کشور بوده و به دلایل گوناگون، توجّه لازم به این امر نشده است. هدف مقاله حاضر، شناسایی موانع انجام فعالیت های پژوهشی از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه تبریز است. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری پژوهش 690 نفر از اعضای هیأت علمی تمام وقت دانشگاه تبریز است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، تعداد 134 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته در 5 بخش (موانع اجتماعی- فرهنگی، موانع اقتصادی، موانع سازمانی، موانع آموزشی و موانع فردی) تنظیم شد. روایی محتوایی و صوری پرسشنامه توسط متخصصین مورد تأیید قرار گرفت و پایایی ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ 93% بدست آمد. داده های حاصل، با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس چند متغیره، آزمون t ، آزمون تعقیبی توکی و آزمون کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده، هر پنج مقوله از دیدگاه اعضای هیأت علمی، جزء موانع فعالیت پژوهشی آنان محسوب می شوند. از بین این عوامل، موانع اقتصادی بیشترین و موانع فردی کمترین مانع ذکر شده هستند. در پایان، پیشنهادهایی جهت کاهش موانع فعالیت های پژوهشی اعضای هیأت علمی ارائه شده است.
پیش بینی عملکرد تحصیلی دانشجویان بر اساس تیپ های مدرسی اعضاء هیأت علمی دانشگاه بوعلی سینا همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال پنجم بهار ۱۳۹۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
57 - 67
هدف این پژوهش، بررسی رابطه تیپ های مدرسی با عملکرد تحصیلی دانشجویان است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری مورد تحلیل نیز عبارتند از کلیه اعضاء هیات علمی و دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه بوعلی که تعداد آنها 3580 دختر و 2021 پسر می باشد. حجم نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی و جدول بر آورد حجم نمونه کرجسی و مورگان به تفکیک دختر 186 و پسر 157 نفر است. ابزار اندازه گیری در این مطالعه "پرسشنامه محقق ساخته سنجش تیپ های معلمی" و"چک لیست میانگین نمرات دانشجویان" است. برای سنجش روایی " پرسشنامه محقق ساخته سنجش تیپ های معلمی" از روایی محتوا و برای سنجش پایایی آن از آزمون الفای کرونباخ استفاده شد و میزان آن 0.85 محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی شامل میانگین، نمودار، درصد و آزمون آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یک و چند متغیره استفاده شده است. یافته ها نشان داد که در هر دانشکده اهمیت و وزن هر تیپ با دانشکده دیگر متفاوت است. در بعضی از دانشکده ها وجود تیپ درسی نگر دارای وزن بالاتر و در دانشکده دیگر وزن تیپ رفتارنگر اهمیت بالاتری دارد.
ارزیابی تعلق پارادایمی اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی:رویکردی به مطالعه فلسفه علم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
183 - 200
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تعلق پارادایمی اساتید رشته مطالعات برنامه درسی انجام شده است. این پژوهش به روش توصیفی – پیمایشی انجام گردید و جامعه آماری آن شامل کلیه اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی دانشگاههای دولتی کشور می باشند. پس از تعیین روایی و محاسبه پایایی ابزار، جهت گیری اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی نسبت به پیش فرض های شش گانه پارادایمی درباره هستی، انسان، معرفت ، روش تحقیقاتی، تعلیم و تربیت و برنامه درسی در هر کدام از پارادایم های پنجگانه انتقادی، تفسیری، پست مدرن، پوزیتویستی و اسلامی مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل نتایج با استفاده از آزمون های استنباطی فریدمن نشان داد که در پیش فرض های انسان شناختی، معرفت شناختی، تربیت شناختی، روش شناختی، مدل برنامه درسی و ارزشیابی، پارادایم اسلامی بالاترین رتبه میانگین، و در پیش فرض های هستی شناختی و محتوا پارادایم انتقادی بالاترین رتبه میانگین، و در ابعاد هدف و راهبردهای تدریس پارادایم تفسیری بالاترین رتبه میانگین را در بین عناصر مربوط به جهت گیری پارادایمی اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی به خود اختصاص دادند. همچنین نتایج وتحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر نشان داد که اگر چه تفاوت معنی داری بین رویکرد اعضای هیات علمی در پارادایم های پنج گانه وجود دارد، اما اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی دارای پارادایم غالبی نبودند.
ارائه مدل صلاحیت حرفه ای اساتید دانشگاه آزاد اسلامی
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۴۲۹-۴۱۹
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در دنیای در حال تحول امروز، صلاحیت های موردنیاز حرفه ها با شتاب زیادی در حال تغییر است، کارکنان سازمان ها باید از مهارت ها و صلاحیت های حرفه ای ویژه ای برای اجرای شغل و حرفه شان برخوردار باشند؛ بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر ارائه الگوی صلاحیت حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی در سال تحصیلی 1398-1399 بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر کمی از نوع توصیفی- همبستگی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری شامل خبرگان دانشگاهی دانشگاه آزاد اسلامی در شهر تهران بودند که بر اساس روش نمونه گیری تصادفی و با احتساب جدول مورگان تعداد 385 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که بر اساس مقیاس لیکرت دارای 5 بخش بود. برای اعتبار یافته ها از روش روایی صوری و پایایی نیز با آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد که بعد دانش، توانایی و مهارت به ترتیب 719/0، 961/0 و 875/0 به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS23 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که ابعاد و مؤلفه اصلی مدل دارای برازش مناسبی بود و در کل حاکی از آن است تمامی شاخص ها در حد بسیار مطلوب گزارش شده اند و رابطه خطی بین متغیرها وجود دارد. همچنین متغیر های پیش بین 60 درصد واریانس متغیرهای وابسته را تبیین نموده اند(05/0≥P). نتیجه گیری: لذا می توان از اطلاعات ارائه شده در این پژوهش برای ارزیابی صلاحیت مدرسان تازه استخدام شده در مراحل مختلف تدریس و فعالیت آن ها استفاده کرد و متناسب با آن برنامه صلاحیت حرفه ای را دنبال کرد.
شناسایی عوامل مؤثر بر ماندگاری منابع انسانی دانشی (مورد مطالعه: مؤسسه آموزش عالی غیر انتفاعی امام جواد (ع))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
120 - 95
حوزه های تخصصی:
دانشگاهها و موسسات آموزش عالی دارای کارکنان دانشی هستند که حامل دانش بوده و این دانش به عنوان یک منبع قدرتمند این امکان را به آنان می دهد که جابه جا شوند بنابراین شناسایی عواملی که موجب ماندگاری منابع انسانی دانش محور در دانشگاهها شود، به عنوان هدف تحقیق حاضر تعریف شد. تحقیق حاضر بر مبنای هدف، جزء تحقیقات کاربردی، برمبنای ماهیت جزء تحقیقات توصیفی و برمبنای نوع استدلال، جزء تحقیقات کیفی است. جامعه آماری مدیران و اعضای هیئت علمی دانشگاه امام جواد با مشخصه آشنایی و تسلط بر مباحث ماندگاری منابع انسانی به تعداد 21 نفر، به عنوان خبرگان بخش کیفی تحقیق تعریف شد جهت تجزیه و تحلیل داده های بخش کیفی از روش متاسنتز و تحلیل محتوا و جهت اولویت بندی عوامل از روش فراوانی کدهای استخراج شده استفاده گردید. با استفاده از روش تحلیل محتوای متنی ، 55 شاخص موثر بر ماندگاری منابع انسانی دانشی استخراج گردید. سپس طی مصاحبه با خبرگان ، 37 مولفه شناسایی شد که در مرحله کدگذاری محوری و با استفاده از نرم افزار MAXQDAبرای هر دسته از کدهای مفهومی یک مؤلفه در نظر گرفته و در نهایت 11 مؤلفه شناسایی شد. در مرحله کدگذاری انتخابی، و براساس مؤلفه ها، تعداد 30 مقوله فرعی و11 مقوله اصلی استخراج شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که باتوجه به جوان و تحصیل کرده بودن کارکنان دانشی، مهمترین شاخص هایی که موجب ماندگاری منابع انسانی دانشی در دانشگاه امام جواد (ع) می شوند عبارتند از: محیط کار صمیمانه، انعطاف پذیر بودن کار و محیط فعال و پویا به بیانی کیفیت زندگی کاری در تصمیم گیری
شناسایی مولفه های اثرگذار بر جهت گیری پارادایمی اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی: یک مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
153 - 172
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی مولفه های اثرگذار بر جهت گیری پارادایمی اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی انجام گردید. پژوهش به روش ترکیبی از نوع تبیینی متوالی، مدل توضیحات تعاقبی در دو مرحله کمی و کیفی انجام گرفت. جامعه آماری بخش کمی کلیه اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی دانشگاه های دولتی ایران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 85 نفر انتخاب شدند و برای گردآوری داده ها نیز از مقیاس محقق ساخته استفاده شد. بدین منظور ابتدا ابعاد ده گانه هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی، روش شناختی، تربیت شناختی و مدل برنامه درسی شامل هدف، محتوا، راهبردهای تدریس و ارزشیابی از پارادایم های پنج گانه انتقادی، تفسیری، پست مدرن، پوزیتویستی و اسلامی استخراج گردید و پس از بررسی روایی و پایایی ابزار، داده ها گردآوری شد. تحلیل داده های کمی با استفاده از آزمون استنباطی Friedman و تحلیل واریانس های مکرر نشان داد که اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی فاقد انسجام پارادایمی می باشند. در بخش کیفی با استفاده از روش مطالعه موردی کیفی و به کار گیری معیار اشباع یافته ها، مصاحبه نیمه ساختارمند با 10 نفر از اعضای هیات علمی رشته مطالعات برنامه درسی در راستای یافته های بخش کمی انجام گرفت که نتایج حاصل از روش تحلیل مضمون نشان داد که سه بعد علمی و تحقیقاتی، بعد معرفتی و بعد جو آکادمیک از عوامل اثرگذار بر عدم انسجام پارادایمی اعضای هیات علمی می باشند.
شناسایی الگوی ساختاری رابطه فرهنگ سازمانی و سبک های رهبری با مدیریت دانش دربین اعضای هئیت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۴
59 - 98
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی الگوی ساختاری رابطه بین فرهنگ سازمانی(مدل هافستد) و سبک های رهبری( مدل هرسی و بلانچارد ) با مدیریت دانش در بین اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) بود. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) به تعداد نفر380 تشکیل دادند که از طریق فرمول کوکران تعداد 180 نفر به عنوان نمونه از طریق روش طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند و ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد فرهنگ سازمانی هافستد (2001) ، پرسش نامه استاندارد سبک های رهبری ( مدل هرسی و بلانچارد ) (1986) و پرسش نامه استاندارد مدیریت دانش لاوسون (۲۰۰۳) بود . روایی پرسشنامه ها بر اساس روایی محتوایی با استفاده از نظر صاحب نظران،صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و سازه با روش تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفتند و پس از اصطلاحات لازم روایی مورد تائید قرار گرفت و از سوی دیگرپایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب برای فرهنگ سازمانی 89/0 و سبک های رهبری 88/0 وپرسش نامه مدیریت دانش90/0 برآورد شد و تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی مشتمل بر ضریب همبستگی پیرسون و الگوسازی معادله ساختاری (SEM )انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که فرهنگ سازمانی و سبک های رهبری با مدیریت دانش دربین اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) رابطه معنی دار دارد(p <0/05)
آسیب شناسی فعالیت های پژوهشی اعضای هیئت علمی رشته علوم سیاسی دانشگاه های دولتی تهران در چارچوب نظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف «آسیبشناسی فعالیتهای پژوهشی اعضاء هیأت علمی رشته علوم سیاسی دانشگاه های دولتی تهران در چارچوب نظام آموزش عالی» انجام شده است، از لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش تحقیق آمیخته است. جمع آوری دادهها طریق مرور مبانی نظری و مقررات مربوط به آئین نامه ارتقاء سپس با مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسشنامه صورت گرفت.دادههای میدانی پژوهش پس از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 43 اعضاء هیأت علمی رشته علوم سیاسی در بخش کیفی با روش کُدگذاری باز واستفاده از تحلیل مضمون و نرم افزار Maxquda مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. پس از بررسی دادههای کیفی، کُدهای اولیه استخراج، در چند مرحله بازبینی، بررسی و طبقه بندی آنها در نهایت چهار مقوله اصلی و نُه مقوله فرعی به دست آمد. بعد از تجزیه و تحلیل و تقلیل دادن واحدهای معنادار 64 کُد اولیه به 363 فراوانی مضمون در بخش آسیب شناسی فعالیت های پژوهشی اعضاء هیأت علمی رشته علوم سیاسی احصاء و در نهایت الگوی آسیب شناسی استخراج شد. یافتههای تحقیق در بخش کیفی در مورد آسیبشناسی حاکی از نقش مؤثر عامل فردی «توانمندی علمی»، عوامل پژوهشی « هدفمند و مسأله محوری = کاربردی بودن»، « تخصصگرایی و خلاقیت ذهنی» و «کیفیت و اعتبار مجلات» و همچنین آسیبهای مربوط به ارتباطات علمی است. همچنین چالشها و موانع پژوهشی به مواردی همچون «فردی، سازمانی، اقتصادی و سیاسی» احصاء شد. در بخش کمّی با استفاه از پرسشنامه محقّق ساخته منتج از مصاحبههای نیمه ساختاریافته که روایی محتوایی آن توسط 8 تن استادان رشته علوم سیاسی مورد تأیید قرار و جمع آوری گردید.
تدوین الگویی برای ارتقای کیفیت تدریس اعضای هیات علمی نظام آموزش از دور (مورد مطالعه دانشگاه پیام نور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویش در آموزش علوم پایه دوره ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
138 - 116
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، تدوین الگویی بر مبنای تبیین دیدگاه های صاحب نظران درباره عوامل مؤثر بر ارتقای کیفیت تدریس در اعضای هیات علمی نظام آموزش از دور می باشد. روش این مطالعه به صورت کیفی مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیان است. مشارکت کنندگان در پژوهش دانش آموختگان مقطع دکتری آموزش از دور، مدیران بخش های آموزشی و اعضای هیات علمی دانشگاه پیام نور در سال 1401 می باشند که تجربه تحصیل، اشتغال و تدریس در این نظام آموزشی را داشتند که 8 نفر از آن ها بر اساس نمونه گیری هدفمند و ملاک محور انتخاب و با آن ها مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل و داده های حاصل نیز بر اساس روش اشتراوس کوربین تحلیل گردیدند. جهت تأمین روایی و پایایی از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر مشارکت کننده در پژوهش استفاده گردید. نتایج یافته ها نشان داد ارتقای کیفیت تدریس در نظام آموزش از دور به عنوان پدیده اصلی متأثر از چالش های آموزش، شایستگی های فردی، عوامل سازمانی، توسعه زیرساخت ها، اصلاح قوانین و دستورالعمل ها، کیفیت بخشی، کارآمدی و اعتمادسازی می باشند که به صورت یک الگوی مفهومی ارائه شده است. بر این اساس برای بهبود تدریس اعضای هیات علمی در نظام آموزش از دور پیشنهاد می شود تا نظام آموزشی کشور نسبت به رفع علت ها و اجرای راهبردهای احصاء شده از این مدل اقدام نماید تا به پیامدهای مطلوب در زمینه ارتقای کیفیت بخشی تدریس در اعضای هیات علمی در این زیر نظام آموزش عالی برسد.
طراحی الگوی پیشگیری از سکوت سازمانی در بین اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
منبع:
مدیریت دانشگاهی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
72 - 48
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش طراحی الگوی پیشگیری از سکوت سازمانی در بین اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی است. پژوهش حاضر از جمله پژوهش های کیفی است، از نوع نظریه داده بنیاد است. و مشارکت کنندگان در پژوهش اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی بود و داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه عمیق با 25 نفر از اساتید که با روش نمونه گیری نظری نمونه ها انتخاب شده بودند،گردآوری شد. داده ها با مصاحبه عمیق نیمه ساختمند ، جمع آوری، و همزمان با رویه های تفضیلی در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی؛ به روش استروس و کوربن، تجزیه و تحلیل شد. سپس در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقوله ها زیر عناوین شرایط علی، پدیده محوری،راهبردها ، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و پیامدها تعیین شد. یافته ها نشان داد که در مرحله اول 777 کد اولیه به دست آمد. در کدگذاری انتخابی این مفاهیم به 444طبقه تبدیل و در نهایت 75مقوله اصلی استخراج شد که هر کدام زیر مقوله های الگوی نظام مند (شرایط علی، پدیده محوری،راهبردها ، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و پیامدها) جای گرفت.
ارتباط توانمندسازی روانشناختی با تمایل اعضای هیئت علمی به برنامه های بالندگی با نقش میانجی انگیزش درونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۹ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
25 - 46
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اجرای مؤثر برنامه های بالندگی برای اعضای هیئت علمی می تواند موجب ارتقای بهروه وری آنها و تعالی دانشگاه شود. از این رو، پژوهش حاضر به بررسی ارتباط توانمندی روانشناختی با تمایل اعضای هیئت علمی به برنامه های بالندگی با نقش میانجی انگیزش درونی پرداخته است. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر اجرا توصیفی همبستگی است. جامعه آماری آن شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه کاشان به تعداد 303 نفر که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 187 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد که ارزیابی روایی آن به صورت سازه و محتوایی انجام شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و آموس در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. یافته ها: میانگین متغیرهای مورد مطالعه بالاتر از حد متوسط بوده است. همچنین نقش میانجی انگیزش درونی در رابطه توانمندسازی با بالندگی اعضای هیئت علمی نیز مثبت و معنادار بوده است. نتیجه گیری: مدیران دانشگاه می توانند با بهسازی پیش نیازهای توانمندسازی روانشناختی اعضای هیئت علمی انگیزه آنها با برای شرکت در برنامه های بالندگی ارتقا بخشند و بدین ترتیب زمینه رشد آنها و پویایی دانشگاه را فراهم سازند.
تبیین عوامل مؤثر بر فرایند تسهیم دانش بین اعضای هیئت علمی در دانشگاه: تفاوت محیط های مهندسی و غیرمهندسی
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۱۶ بهار ۱۳۹۳ شماره ۶۱
1 - 24
در دهه کنونی فرایند تسهیم دانش بین اعضای هیئت علمی به عنوان یک موضوع و حوزه مطالعاتی جذاب در ادبیات مدیریت آموزش عالی مطرح شده است. در این مطالعه تلاش شده است تا از منظر اعضای هیئت علمی عوامل مؤثر بر رفتار تسهیم دانش آنان بررسی شود. جامعه آماری پژوهش شامل اعضای هیئت علمی دانشگاههای فنی و مهندسی و غیر فنی و مهندسی شهر تهران بود. نمونه ای با حجم 227 نفر بر اساس روش نمونه گیری تصادفی نسبتی انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که پایایی آن 903/0 محاسبه شد. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون، آزمون تی مستقل و آزمون تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان داد که در محیطهای دانشگاهی کیفیت ارائه دانش اعضای هیئت علمی با همدیگر، بهتر از دریافت دانش اعضای هیئت علمی از سوی همکاران است. اعضای هیئت علمی گروه فنی و مهندسی نسبت به سایر گروهها تعاملات نوشتاری سازنده تری دارند. اعضای هیئت علمی گروه فنی و مهندسی نسبت به اعضای هیئت علمی گروه علوم انسانی تعاملات فردی، نوشتاری و شبکه ساز بهتری با همکاران داشته اند.
توسعه مهارت های آموزشی استادان مهندسی ایران
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۱۹ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۷۵
55 - 73
کیفیت شرط بقای مراکز آموزشی مدرن و دریچهای بهسوی جهانی شدن آموزش عالی است. یکی از در دسترسترین روشها برای آگاهی از نقاط قوت و ضعف برنامههای آموزشی و ارتقای کیفیت آن، گذر موفقیت از فرایند ارزشیابی است؛ که با توجه بهملاکها و استاندارهای مورد قبول جهانی، تدوین شده است. امروزه، مراکز آموزش مهندسی پیشرو، برنامههای آموزشی خود را بهگونهای عرضه مینمایند که ضمن گذر موفقیت آمیز از فرایند ارزشیابی، دانشآموختگانی توانا، برای ورود به بازار کار مهندسی، در سطح ملی و بینالمللی، بهدست دهند. در چنین شرایطی است که ارتقای کیفیت برنامههای آموزشی، در اولویت قرارمیگیرد و توجه بهآن جزو شرح وظایف اصلی اعضای هیات علمی منظور می شود. میدان رقابت در سطح ملی و بینالمللی بهصورتی است که مراکزی که در ارتقای کیفیت آموزشهای ارایه شده، ناموفق باشند باید بهگونهای هزینه آنرا بپردازند. در این مقاله سازوکاری برای ارتقای کیفیت برنامههای آموزش مهندسی کشور، از طریق توسعه مهارتهای آموزشی اعضای هیات علمی ارایه شده و نتایجی که از بهکارگیری آن در چند دانشگاه کشور بهدست آمده، ارایه میشود. طرح جامع ارتقای مهارتهای حرفهای اساتید، دستیاران آموزشی و مسئولان آموزش، که در این مقاله بخشی از نتایج آن عرضه میشود، شامل طراحی واجرای پانزده کارگاه آموزشی، و یک دوره آموزشی یک هفته ای، طراحی درس تحصیلات تکمیلی «آموزش مهندسی» و نگارش کتاب درسی آن، میباشد.
عوامل تاثیرگذار بر میزان مشارکت دانشجویان در فرایند ارزشیابی اساتید از دیدگاه اعضای هیات علمی و دانشجویان دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مشارکت حداکثری دانشجویان در ارزشیابی اساتید می تواند منجر به ارتقای کیفیت آموزشی شود. از این رو شناسایی موانع مشارکت دانشجویان در ارزشیابی اساتید قدم اول در رفع مشکلات این فرایند می باشد. .این مطالعه با هدف تعیین دیدگاه دانشجویان و اعضای هیات علمی دانشکده دندانپزشکی تبریز در مورد عوامل تاثیر گذار بر میزان مشارکت دانشجویان در ارزشیابی اساتید طی سالهای 1398-1399 صورت گرفته است. روش ها: این مطالعه توصیفی مقطعی در دو قسمت اعضای هیات علمی و دانشجویان انجام شد. ابزار اصلی این پژوهش دو پرسشنامه ساخت محقق بود . 108 نفر دانشجو و 84 عضو هیات علمی پرسشنامه ها را تکمیل کردند. سوالات هر دو پرسشنامه با مقیاس لیکرت 5 تایی مورد سنجش قرار گرفتند .داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS17 مورد تجزیه و تحلیل آماری با آمار توصیفی )فراوانی و درصد( قرار گرفتند. یافته ها : از دیدگاه97.6 درصد اساتید مهمترین عامل در میزان مشارکت دانشجویان اطمینان از محرمانه بودن اطلاعات بود و دومین مسئله اطمینان از موثر بودن نتایج ارزشیابی ها با میزان 89.3 درصد بود. از دیدگاه دانشجویان نیز مهمترین عوامل اطمینان از محرمانه ماندن اطلاعات و مرتبط بودن سوالات پرسشنامه با چالشهای آموزشی دانشجویان بود که در هر دو مورد صد درصد دانشجویان بر آن تاکید داشتند. نتیجه گیری: اطمینان دادن موثر به دانشجویان در مورد محرمانه ماندن اطلاعاتشان و دادن بازخورد در مورد نتایج به اساتید و مسئولین دانشکده مهمترین عوامل موثر در تشویق دانشجویان به مشارکت در ارزشیابی اساتید می باشند.
ماهیت و فرایندهای مرتبط با ادراک از جایگاه اجتماعی در اعضای هیات علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
۲۶۸-۲۴۴
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ماهیت، وضعیت و فرایندهای مرتبط با ادارک از جایگاه اجتماعی در بین اعضای هیات علمی یکی از دانشگاه های دولتی شهر تهران بود. با استفاده از یک طرح پژوهش کیفی با 20 نفر از اعضای هیات علمی مصاحبه های نیمه ساختار یافته برای پاسخ گویی به سوالات پژوهش تنظیم شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمونی اکتشافی تحلیل شدند. تحلیل داده ها ماهیت جایگاه اجتماعی را نوعی کاستی و فاصله بین وضعیت موجود و وضعیت ایده آل حیات اجتماعی و حرفه ای در دانشگاه و جامعه نشان داد. ارزیابی اغلب شرکت کنندگان درباره وضعیت جایگاه اجتماعی، مبین تنزل جایگاه اجتماعی شغل دانشگاهی در سلسله مراتب اجتماعی بود. تحلیل داده ها چهار مقوله اصلی سازمانی، نهادی، مدیریتی، سیاسی و شخصیتی را به عنوان مقوله های اصلی و نیاز به بازسازی جایگاه اجتماعی را به عنوان مضمون اصلی مرتبط کننده این مقوله ها شناسایی کرد. براساس یافته ها، به نظر می رسد جایگاه اجتماعی فرایندی است که در دانشگاه ساخته می شود و متاثر از یک سری عوامل ساختاری و تا حدی ویژگی های شخصیتی و منشی قرار دارد. جایگاه اجتماعی حرفه های دانشگاهی تنزل یافته است ولی دانشگاه میتواند با اصلاح فرایندهای سازمانی، نهادی، مدیریتی، سیاسی در بازسازی جایگاه اجتماعی عضو هیات علمی نقش آفرینی کند. همچنین ملاک قرار دادن شاخص های مرتبط با جایگاه اجتماعی میتواند در برگزینش افراد برای تصدی حرفه های دانشگاهی کمک کننده باشد.
رابطه سبک های تدریس اعضای هیات علمی با اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
175 - 150
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تعیین رابطه سبک های تدریس اعضای هیات علمی با اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانشجویان انجام گرفته است. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی - همبستگی بوده است. جامعه آماری آن دانشجویان دختر و پسر دانشگاه های شهر تهران بودند که بر اساس جامعه نامحدود و به روش نمونه گیری تصادفی (در دسترس) انتخاب شدند. اطلاعات به شیوه میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه جمع آوری شده است. ابزار اصلی گردآوری داده ها، پرسشنامه سبک تدریس گراشا و ریچمان (1996) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فردریکز، بلومنفیلد و پاریس (2004) بود. این پرسشنامه ها به صورت طیف پنج درجه ای لیکرت طراحی شده است. پرسشنامه سبک تدریس متشکل از پنج مؤلفه شامل سبک تخصصی، سبک اقتدار رسمی، سبک تعاملی، سبک شخصی و سبک تسهیل گری است. همچنین برای سنجش عملکرد تحصیلی دانشجویان نیز از معدل ترم دوم آن ها در سال تحصیلی 401- 1400 استفاده شد. جهت تعیین روایی ابزارها از روایی صوری و محتوایی و پایایی آن ها از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی و با کمک نرم افزار Spss ویرایش 24 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل یافته ها نشان داد که بین سبک های تدریس اعضای هیات علمی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین سبک های تدریس اعضای هیات علمی و عملکرد تحصیلی دانشجویان رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. بنابراین، پیشنهاد می شود اعضای هیات علمی با تسط بر سبک های تدریس نوین که بر اشتیاق و عملکرد تحصیلی دانشجویان تاثیرگذار هستند، از تمرکز بر سبک مرسوم سخنرانی فاصله گرفته و با مشارکت گرفتن از دانشجویان، میزان یادگیری اثربخش را افزایش دهند.
تأثیر عوامل روانشناسی اجتماعی بر کیفیت زندگی حرفه ای و اخلاق حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
151 - 172
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه نمی توان منکر نقشی که سازمان ها و کارکنان آن ها در پیشرفت و توسعه ی جوامع در کشورهای مختلف ایفا می کنند، شد. هر سازمانی به دنبال آن است که تداوم، بقا و پویایی سازمانی خود را تا جایی که ممکن است، به حداکثر برساند که این امر مستلزم توجه بیش از پیش به مهم ترین سرمایه هر سازمانی، یعنی منابع انسانی آن سازمان می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر عوامل روانشناسی اجتماعی بر کیفیت زندگی حرفه ای و اخلاق حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه یزد می باشد.
طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: این پژوهش از نوع کاربردی و نحوه ی گردآوری اطلاعات توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش 476 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه یزد می باشند که حجم نمونه طبق فرمول کوکران به تعداد 213 نفر تعیین شد که با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد استفاده شد که پایایی آنها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و روایی سازه نیز تایید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و هم چنین نرم افزار SPSS 22 و AMOS 26 استفاده شده است.
یافته های پژوهش :نتایج نشان داد که عوامل روانشناسی اجتماعی بر کیفیت زندگی حرفه ای اثر معناداری دارد، مقدار معناداری تاثیر عوامل روانشناسی اجتماعی بر کیفیت زندگی حرفه ای (219/13) بزرگتر از 96/1می باشد، لذا تاثیر معنادار مستقیمی وجود دارد. کیفیت زندگی حرفه ای بر اخلاق حرفه ای اثر مثبت و معناداری دارد، مقدار معناداری تاثیر کیفیت زندگی حرفه ای بر اخلاق حرفه ای (374/5) بزرگتر از 96/1 می باشد، لذا تاثیر معنادار مستقیمی وجود دارد. مقدار معناداری تاثیر عوامل روانشناسی اجتماعی بر اخلاق حرفه ای (371/5) بزرگتر از 96/1 می باشد، لذا تاثیر معنادار مستقیمی وجود دارد.
محدودیت ها و پیامدها: عدم امکان تعمیم پذیری نتایج پژوهش همه جوامع و استفاده از ابزار پرسشنامه برای سنجش نگرش افراد از جمله این موارد است.
پیامدهای عملی: ضروری است تا شفاف سازی و توجه بیشتری نسبت به درک شرایط و پیچیدگی های حرفه ی اعضای هیات علمی صورت گیرد، چرا که می تواند بر بهبود کیفیت زندگی حرفه ای و در نتیجه اخلاق حرفه ای آن ها تأثیرگذار باشد.
ابتکار یا ارزش مقاله: ارائه مدلی برای تأثیر عوامل روانشناسی اجتماعی بر کیفیت زندگی حرفه ای و اخلاق حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه یزد
نوع مقاله: مقاله پژوهشی
ارزیابی عملکرد منابع انسانی با رویکرد شبکه عصبی رگرسیون عمومی مورد مطالعه: اعضای هیات علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
202 - 222
حوزه های تخصصی:
ارزیابی اعضای هیات علمی شامل مراحلی است از سنجش و آگاه ساختن اعضای هیات علمی از نحوه انجام کار و مسئولیتهای محوله که در ابعاد مختلف مطرح می شود. در پژوهش حاضر ارزیابی اعضای هیات علمی از دو منظر آموزشی و پژوهشی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر307 نفر از اعضای هیات علمی یکی از دانشگاه های دولتی است. اطلاعات عملکردآموزشی با همکاری دفتر نظارت، ارزیابی و تضمین کیفیت دانشگاه و همچنین اطلاعات عملکردپژوهشی با همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه تهیه شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش هوش مصنوعی و با بکارگیری نرم افزار متلب انجام شده است. در تحلیل نتایج، ابتدا با استفاده از خوشه بندی آستانه ای، اعضای هیات علمی به چهار خوشه تقسیم بندی شدند. سپس در گام دوم تحلیل، از پتانسیل شبکه ی عصبی رگرسیون عمومی استفاده شده است. با بکارگیری شبکه عصبی رگرسیون عمومی، میزان وابستگی افراد به هر یک از خوشه های چهارگانه مشخص شده است. با توجه به نتایج به دست آمده بیشتر اعضای هیات علمی در خوشه دوم(فقط آموزش بالا) قرار گرفتند و کمترین فراوانی در خوشه سوم(فقط پژوهش بالا) قرار دارد. همچنین در مجموع عملکردپژوهشی و آموزشی بین دانشکده ها، دانشکده شیمی(99/0و60/0) رتبه اول و دانشکده های تربیت بدنی(34/0و99/0)، علوم پایه(58/0و37/0) و علوم اقتصادی واداری(40/0و47/0) رتبه های بعدی را کسب کردند. در بخش پایانی با مقایسه دو روش ضمن بررسی مزایای استفاده از شبکه عصبی رگرسیون عمومی، پیشنهادات لازم ارائه شده است.
طراحی و اعتبار سنجی الگوی شایستگی اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان مبتنی بر اسناد بالادستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
98 - 115
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی الگوی شایستگی اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان بوده است.
روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نوع روش تحقیق آمیخته و به صورت کیفی و کمی انجام یافته است. میدان مطالعه پژوهش در بخش کیفی شامل سند تحول بنیادین آموزش وپرورش، بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و آیین نامه ارتقاء دانشگاه فرهنگیان بوده است که به صورت سرشماری به عنوان نمونه مورد تحلیل قرارگرفته است. در بخش کمی جامعه آماری را اساتید پردیس های دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان شرقی به تعداد 260 نفر تشکیل داده است که بر اساس جدول مورگان حجم نمونه 152 نفر برآورد و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ای در طیف 10 درجه ای مبتنی بر اسناد بالادستی است. به منظور تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل مضمون و برای تحلیل داده های کمی از آزمون های T تک نمونه ای، تحلیل عاملی با استفاده از نرم افزار AMOS به منظور مدل سازی ساختاری و شاخص های برازش استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که الگوی شایستگی اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان دارای 2 مضمون فراگیر شایستگی های حرفه ای و پایه در قالب 6 بعد آموزشی و پژوهشی، فرهنگی و اجتماعی، نگرشی، جهادی و انقلابی، اخلاقی و معنوی، شخصیتی و 78 مضمون پایه است.
بحث و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند به عنوان مبنایی برای ایجاد تغییرات مطلوب در سنجش و ارتقاء شایستگی ها، برنامه های خود توسعه ای ، برنامه های توسعه حرفه ای و توسعه تعهد حرفه ای اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان قرار گیرد که منجر به تعالی نظام تربیت معلم کشور شود.