مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
اعضای هیات علمی
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال ششم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
43 - 69
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان حضور و فعالیت اعضای هیات علمی دانشگاه الزهرا در شبکه اجتماعی علمی ریسرچ گیت و تاثیر آن در پایگاه استنادی اسکوپوس و موتور جستجوی گوگل اسکولار بر اساس شاخص های دگرسنجی انجام شده است. روش: این پژوهش از منظر هدف کاربردی، از منظر نوع پیمایشی و از منظر روش شناسی علم سنجی با رویکرد دگرسنجی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه الزهرا می باشد که عضو شبکه اجتماعی علمی ریسرچ گیت هستند. برای تجزیه و تحلیل آماری نیز از دو آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. آمار توصیفی شامل فراوانی و میانگین هر یک از شاخص-های اندازه گیری شده در شبکه ریسرچ گیت، پایگاه استنادی اسکوپوس و موتور جستجوی گوگل اسکولار بود. از آمار استنباطی(آزمون-های همبستگی پیرسون، کروسکال والیس و من ویتنی) نیز جهت سنجش روابط و وجود و یا عدم وجود اختلاف بین متغیرهای مورد بررسی استفاده گردید. یافته ها: یافته ها نشان دادند بیشترین میزان حضور و فعالیت مربوط به دانشکده فیزیک –شیمی می باشد. دانشکده های هنر و ادبیات با میانگین نمره آر.جی صفر، فعالیت جدی نداشتند. همچنین همبستگی مثبت معنادار میان شاخص های دگرسنجی در ریسرچ گیت با شاخص های استنادی گوگل اسکولار و اسکوپوس وجود دارد. بحث: با افزایش به اشتراک گذاری دانش و فعالیت پژوهشگران در شبکه اجتماعی علمی ریسرچ گیت، رویت پذیری آثار علمی آنان افزایش می یابد و این به نوبه خود افزایش شاخص های استنادی در پایگاه های اسکوپوس و گوگل اسکولار را نیز به دنبال دارد.
طراحی و روانسنجی پرسشنامه عوامل موثر بر رفتار به اشتراک گذاری دانش(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و تعیین ویژگی های روان سنجی پرسشنامه ای متناسب با معیارهای فرهنگی جامعه ایرانی جهت بررسی عوامل موثر بر رفتار به اشتراک گذاری دانش در دانشگاهها انجام شده است. روش بررسی: مطالعه ی حاضر یک پژوهش روش شناختی است که در 3 مرحله انجام گرفت. در مرحله اول پژوهشگران با استفاده از روش کیفی با نظریه ی زمینه ای[1] به شناسایی و تبیین عوامل به اشتراک گذاری دانش در دانشگاهها پرداختند و چارچوبی را برای ادراک آن تنظیم و تدوین نماید[2]. در مرحله دوم، عبارات پرسشنامه، بر اساس مصاحبه های بدون ساختار با اعضای هیات علمی دانشگاهها و استقرا از گروه متخصصین، تدوین گردید. سپس در مرحله سوم، ویژگیهای روانشناختی پرسشنامه با بهره گیری از روائی صوری، روائی محتوا، روائی سازه ،همسانی درونی و ثبات، مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله ی اخیر 92 عضو هیات علمی دانشگاه به صورت نمونه گیری سهمیه ای از دانشگاه آزاد، دانشگاه جامع گلستان و دانشگاه پزشگی گرگان انتخاب شده، در مطالعه شرکت کردند. یافته ها و نتایج :نتایج تحلیل ها، استفاده از 20 گویه طراحی شده را حمایت می کند. این فرم کوتاه مقیاس عوامل به اشتراک گذاری دانش در نمونه اعضای هیات علمی ایرانی از ساختار عاملی مطلوب و روشنی برخوردار است .
مقایسه خودکارآمدی با فرسودگی شغلی اعضاء هیات علمی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال دهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۴
1-12
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خودکارآمدی، سازوکار لازم را برای انسان را بمنظور دستکاری و کنترل حوادث در زندگی را فراهم می کند . روش تحقیق: با توجه به ماهیّت پژوهش روش آن توصیفی و به شکل میدانی، به وسیله دو پرسش نامه خودکارآمدی و فرسودگی شغلی انجام گرفت.جامعه آماری این پژوهش را اعضای هیات علمی تمام وقت دانشگاههای آزاد در سال تحصیلی1392-1391 که شامل 349 نفر بودند تشکیل دادند. نمونه گیری بصورت تصادفی ساده انجام وتعداد نمونه بر اساس مراجعه به جدول مورگان 186 نفر برآورد شد که محقق 190 نفر را بعنوان نمونه مورد بررسی قرار داد. یافته ها: ، تفاوت آماری معناداری در خودکارآمدی اعضای هیات علمی مرد و زن مشاهده نشد (p=0/711). تفاوت آماری معناداری در فرسودگی شغلی اعضای هیات علمی مرد و زن مشاهده نشد (p=0/343). نتیجه گیری: زنان با تلاش بیشتر و انگیزه و وجدان کاری این تعارض را حل و با جدیت و تعهد و جدان کاری، پابه پای مردان کار و تلاش می کنند همچنین تفاوت درعوامل فرهنگی، خانوادگی، ادارک نادرست از توانایی هاداشتن انتظارات پایین یا بالا، نگرش جامعه و نهادهای اجتماعی، افزایش تعداد دانشجویان و تعداد کلاسها، عنصر عشق و علاقه به تدریس کمبود نیروی انسانی و وجود تقاضاهای نامتناسب باعث عدم تاثیر جنسیت بر متغیرهای خودکارامدی و فرسودگی شغلی شده است.
اعتبارسنجی الگوی مدیریت عملکرد اعضای هیأت علمی بر اساس مولفه های سرمایه فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۹
141 - 161
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش،اعتبارسنجی الگوی مدیریت عملکرد اعضای هیأت علمی بر اساس مؤلفه های سرمایه فکری است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و ازلحاظ روش، یک روش آمیخته (کمی- کیفی) بوده و ازنظر شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی ازنوع پیمایشی<br /> است. . به منظور تلخیص ابعاد مذکور، با انجام آزمون تحلیل عاملی، 4 عامل «دانش کاری و مدیریت» ، «برنامه ریزی و ایجاد مهارتهای حرفه ای در امر آموزش و پژوهش»، «ارتباطات مؤثر، شفاف و تعهد سازمانی» و «رفتار متعادل و مدیریت زمان» بعنوان متغیرهای عمده مدیریت عملکرد اعضای هیأت علمی انتخاب شده اند. همچنین 3 عامل «انسانی»، «ساختاری» و «ارتباطی» در قالب 9 مؤلفه اصلی بعنوان ابعاد و متغیرهای عمده سرمایه فکری انتخاب گردیده اند. و بالاخره میزان تناسب الگوی مذکور از نظر متخصصان ، در 6 عامل اصلی تحت عنوان «فلسفه و اهداف الگو»، «عامل انسانی» ، «عامل ساختاری»، «عامل رابطه ای»، «عامل اصول اجرائی» و «عامل ارزشیابی و بازخورد» ارائه گردیده است. عوامل 6 گانه مذکور، در مجموع 05/90 درصد واریانس را تبیین نموده اند که درصد مورد قبول و بالائی قلمداد شده است همچنین این عوامل 70 تا 100 درصد در سطح خیلی زیاد، زیاد و تا حدودی مورد تأیید متخصصان قرار گرفته و تحلیل عاملی تأییدی نیز، حاکی از برازش عالی الگوی پژوهش بوده است.
طراحی الگوی ارزیابی توانمندی شناختی اعضای هیات علمی در دانشگاه های استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی شناختی یکی از مهم ترین مباحث علوم شناختی است . در بیشتر الگوهای ارزیابی توانمندی شناختی ،مؤلفه های شناختی در ارزیابی اعضای هیات علمی نقش اساسی دارند نادیده گرفته شده است.این پژوهش باهدف طراحی الگوی بومی ارزیابی توانمندی شناختی اعضای هیات علمی در دانشگاه های استان تهران بودند. روش تحقیق ترکیبی ازنوع اکتشافی است. روش پژوهش در مرحله کیفی، مطالعه موردی کیفی و مشارکت کنندگان بالقوه شامل اعضای هیات علمی بودند.رویکرد نمونه گیری، هدفمند است. گردآوری اطلاعات تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته است. و تحلیل مضمون در این بخش، مضمون ارزیابی توانمندی شناختی شامل11مقوله شناختی(تصمیم گیری، تنظیم شناختی هیجانی، کنترل بازداری شناختی، شناخت اجتماعی، خلاقیت شناختی،توجه، حل مسئله، فراشناخت، مهارت کلامی، انعطاف پذیری شناختی، حافظه کاری) درباره ارزیابی توانمندی شناختی کشف نمود. در بخش کمی روش تحقیق توصیفی - پیمایشی بود و جامعه آماری در بخش کمی شامل اعضای هیات علمی دانشگاه های تهران(ملی و آزاد) بودند که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای 350نفر انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بر اساس شبکه مضامین بخش کیفی بود. تحلیل بخش کمی با تحلیل عاملی تأییدی برای تعیین اعتبار الگو انجام شد. نتایج بخش کمی با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی نشان داد که ارزیابی توانمندی شناختی اعضای هیات علمی دارای روایی سازه است.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر امنیت شغلی هیات علمی دانشگاه ها با تأکید بر استقلال دانشگاه آزاد اسلامی ایران با رویکرد AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق که از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش اکتشافی کمی و از شاخه معادلات ساختاری است، سعی بر آن است تا به ارائه مدل عوامل مؤثر بر امنیت شغلی اعضای هیات علمی دانشگاهها با تأکید بر استقلال دانشگاه آزاد اسلامی پرداخته شود. جامعه آماری در بخش کیفی را خبرگان آشنا به موضوع پژوهش (استادان دانشگاه در حوزه مورد مطالعه) تشکیل میدهند. در انتخاب خبرگان جهت انجام مصاحبه استادان 10 دانشگاه برتر آزاد کشور با اشباع نظری با توجه به رتبه سایت webometrics در سال 1396 به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی را همه اعضای هیات علمی دانشگاههای آزاد سراسر کشور تشکیل دادهاند که تعداد آنها بالغ بر 30000 نفر بوده است که تعداد 384 نفر به عنوان حجم نمونه و با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه ساخت محقق است که روایی آن از طریق تحلیل عاملی تأییدی، و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد تائید قرار گرفته است. برای تحلیل دادههای جمع آوری شده از آمار توصیفی مانند میانگین، انحراف معیار و فراوانی و همچنین آمار استنباطی مانند ضریب همبستگی و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای Spss و Lisrel استفاده شده است. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان میدهد عوامل مالی، منابع انسانی، اجتماعی، سیاسی، فردی، ساختاری و مدیریتی به عنوان عوامل دارای ارتباط با امنیت شغلی با تأکید بر استقلال دانشگاه شناسایی شد. آزمونها نشان میدهد به جز عامل اجتماعی سایر عوامل بر امنیت شغلی اساتید تأثیرگذار است. بررسی میانگین رتبه که اولویت هر عامل را نشان میدهد، گویای این است که عامل سیاسی اولین و بالاترین رتبه را دارد، میانگین رتبه عامل سیاسی مقدار 85/4 و بیشتر از میانگین رتبه عاملهای دیگر است. بر این اساس میتوان گفت که عامل سیاسی بیشترین تأثیر را بر امنیت شغلی دارد. بعد از عامل سیاسی، عامل مدیریتی قرار دارد که میانگین رتبه آن مقدار 4.81 است و اولویت سوم مربوط به عامل ساختاری با میانگین رتبه 4.72 است. بر این اساس میتوان گفت که اولویت عاملها از نظر میزان تأثیر بر امنیت شغلی به ترتیب مربوط به عامل سیاسی، مدیریتی، ساختاری، فردی، منابع انسانی، مالی و اجتماعی است.
توسعه و اعتبارسنجی الگوی شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم پاییز (آذر) ۱۳۹۹ شماره ۹۳
1069-1082
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی پیرامون بررسی شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه ها انجام شده است. اما پژوهشی که به شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان که منجر به طراحی الگوی شایستگی ها پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: هدف این پژوهش، توسعه و اعتبارسنجی الگوی شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان با رویکرد تبیینی بود. روش: پژوهش از نوع، ترکیبیِ همزمان بود . جامعه آماری شامل 700 نفر از اساتید و اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان استان های (تهران، خراسان رضوی، اصفهان و فارس) در سال 1397 بود که 200 نفر از این اساتید به صورت خوشه ای هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر عبارت بود از: پرسشنامه شایستگی های حرفه ای محقق ساخته 1397. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون فریدمن، تحلیل عامل اکتشافی و ضریب همبستگی انجام شد. یافته ها : الگوی بدست آمده از دو عامل اصلی؛ شامل فردی و سازمانی شکل گرفته است. عامل فردی خود دارای زیرمؤلفه هایی اعم از شخصی و مهارتی است و نیز عامل سازمانی دارای زیرمؤلفه های عضویت، تعامل سازمانی، پذیرش مسئولیت حرفه ای و بهره مندی از امکانات سازمان می باشد. نتیجه گیری: در صورت تحقق شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی، در عملکرد و کارآمدی دانشگاه فرهنگیان نقش قابل انتظاری خواهد داشت و تأثیرات مثبتی را برای دانشجو معلمان خواهد گذاشت.
تاثیر سرمایه اجتماعی بر توسعه مدیریت دانش در دانشگاه های وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری- استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر توسعه مدیریت دانش و پنج فرایند اصلی آن شامل کسب، ثبت، خلق، انتقال و کاربرد دانش در دانشگاه های وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (استان گیلان) می پردازد. امروزه سازمان ها باید بتوانند دانش مورد نیاز برای نوآوری در محصولات خود و بهبود فرایندهایشان را کسب نمایند، میان کارکنانشان نشر دهند، و در تمامی فعالیت های روزانه خود بکار گیرند. شناخت عوامل اثرگذار بر مدیریت دانش سازمانی از جمله اقدامات اولیه در بکارگیری اثربخش سرمایه های فکری سازمان است. مفهوم سرمایه اجتماعی به پیوندها و ارتباطات میان اعضای یک شبکه به عنوان منبعی با ارزش اشاره دارد، و با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضاء می شود. در غیاب سرمایه اجتماعی، سایر سرمایه ها اثر بخشی خود را از دست می دهند و پیمودن راه های توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی، ناهموار و دشوار می گردد . این تحقیق با توجه به اهمیت مدیریت دانش در سازمان ها در پی شناخت عوامل موثر بر اجرای مناسب این راهبرد است . هدف اصلی تحقیق تاثیر سرمایه اجتماعی بر توسعه مدیریت دانش در دانشگاه های وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در استان گیلان است. به علت بزرگ بودن جامعه تحقیق در مرحله گردآوری اطلاعات و توزیع پرسشنامه، از روش نمونه گیری تصادفی گروهی استفاده شده است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی- همبستگی و به طور مشخص مبتنی بر الگو معادلات ساختاری است. برای بررسی رابطه بین متغیرها و آزمون فرضیه ها نیز پس از جمع آوری داده ها از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که سرمایه اجتماعی تاثیر مثبت و معنی داری بر مدیریت دانش و پنج فرایند اصلی آن دارد.
طراحی سیستم استنتاج فازی به منظور شناسایی اعضای هیات علمی با استعداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی افراد با استعداد یکی از مهم ترین دغدغه ها و وظایف مدیران منابع انسانی در سازمانهاست. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از حیث روش توصیفی-پیمایشی است. با توجه به خلاء پژوهشی در حوزه شناسایی افراد با استعداد در پژوهش های گذشته، پژوهش حاضر با هدف شناسایی اعضای هیات علمی با استعداد تدوین شده است. برای این منظور از دو متغیر عملکرد(آموزشی و پژوهشی) و پتانسیل(توانایی فردی، آرزوهای شغلی و تعامل شغلی) اعضای هیات علمی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر 350 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه مازندران است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 110 نفر از اعضای هیات علمی به عنوان نمونه انتخاب شده اند. داده های مربوط به عملکرد آموزشی با همکاری دفتر نظارت ارزیابی و نظارت، تضمین کیفیت و داده های مربوط به عملکرد پژوهشی با همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه تهیه شده است. برای سنجش توانایی اعضای هیات علمی از فرم ارزیابی مدل سی-ای بی(2005) و نیز برای ارزیابی آرزوهای شغلی و تعامل شغلی به ترتیب از دو پرسشنامه استاندارد نادی و همکاران(1389) و شافلی و همکاران(2006) استفاده شده است. روایی محتوا پرسشنامه ها توسط خبرگان و پایایی پرسشنامه آرزوهای شغلی(8/81) و تعامل شغلی(9/91) می باشد. بعد از خوشه بندی اولیه بر روی داده ها، سیستم استنتاج فازی با دو ورودی(عملکرد و پتانسیل) و یک خروجی(استعداد) در پنج سطح تعریف شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار متلب(R2018b,v9) استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که بیشتر اعضای هیات علمی72/42 % در بخش "متوسط" قرار دارند. همچنین 82/11 % در بخش "خیلی کم"، 37/16 % در بخش "کم"، 45/25 % در بخش "زیاد" و 64/3 % در بخش "خیلی زیاد" قرار گرفتند
مقایسه مؤلفه های تدریس اثربخش اعضای هیات علمی و مدرسان مدعو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
206 - 217
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت پرداختن به اثربخشی تدریس، این پژوهش به ارزیابی و مقایسه اثربخشی تدریس می پردازد. روش: روش پژوهش توصیفی-پیمایشی است.جامعه آماری 684 دانشجوی ترم شش به بالای هشت رشته تحصیلی در چهار دانشکده علوم پایه، علوم انسانی، هنر و معماری و الهیات دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 97-96 بود. حجم نمونه 242 نفر بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1987) با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها یک پرسشنامه محقق ساخته با پایایی 74/0 بود و روایی محتوایی تحت نظر متخصصین مورد تایید و بررسی قرار گرفت. از آزمون های تی مستقل، آنووا و آزمون تعقیبی دانکن جهت پاسخ به سوالات پژوهش استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دهنده مشابهت و تفاوت در برخی از ابعاد اثربخشی تدریس بین اعضای هیات علمی و مدرسان مدعو در رشته های مختلف تحصیلی است. کمترین اثربخشی متعلق به رشته تحصیلی زیست شناسی و علوم تربیتی و بیشترین اثربخشی متعلق به رشته فیزیک بوده است. برای اینکه بتوان اثربخشی تدریس را افزایش داد باید به نقاط قوت و ضعف اثربخشی تدریس اعضای هیات علمی و مدرسان مدعو توجه کرد.
الگوی چرخه حرفه ای اعضای هیئت علمی دانشگاه و توانمندی های مورد نیاز آنان در هر مرحله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
179 - 159
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تبیین چرخه حرفه ای اعضای هیات علمی، ویژگی ها، چالش ها و دغدغه هایی است که با مراحل حرفه ای مرتبط است. روش مورد استفاده کیفی اکتشافی بود. مشارکت کنندگان در پژوهش 26 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان بودند. نوع انتخاب نمونه هدفمند بوده است و انتخاب نمونه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرد. داده ها نیزاز طریق مصاحبه نیمه سازمان یافته جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها، از روش تحلیل ساختاری و تفسیری استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد اعضای هیات علمی از زمان ورود به حرفه تا زمان بازنشستگی و خروج از حرفه سه مرحله را طی می کنند. در مرحله اول در پی تثبیت جایگاه حرفه ای هستند. در این مرحله اعضای هیات علمی برای تدریس و آموزش اهمیت زیادی قائلند. در مرحله دوم درصدد ارتقاء رتبه علمی و رسیدن به مرتبه استاد تمام هستند. در این مرحله، علیرغم دستیابی اعضای هیات علمی به ثبات شغلی، مسئله ارتقاء به مرتبه استادی، محرک آنان برای انجام موثر فعالیت های حرفه ای است. در مرحله سوم و پس از کسب مرتبه استادی، ممکن است شور و علاقه نسبت به فعالیتهای حرفه ای ارتقاء یابد و یا اعضای هیات علمی دچار رکودعلمی شوند .
تحلیل عبارات احتیاط آمیز در پیکره زبانی آکادمیک فردوسی: مقایسه ی دو حوزه علوم انسانی و علوم پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیکره شامل متن های پیوسته طبیعی است که به صورت الکترونیکی ارائه شده است و می توان از آن اطلاعات درباره عناصر زبانی، به صورت واژگانی و غیرواژگانی در کم ترین زمان ممکن و با بالاترین میزان دقت، استخراج نمود. نویسندگان این مقاله، پیکره زبانی آکادمیک فردوسی را ایجاد کرده و هدف از این مقاله معرفی پیکره اعضای هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد و به کارگیری آن در تحلیل و توصیف عبارات احتیاط آ میز در دو حوزه علومانسانی و علومپایه است. عبارات احتیاط آمیز میزان قطعیت کلام نویسنده را با کلماتی مانند «شاید»، «ممکن است» و «حتما» مشخص می کند. پژوهش هایی که تاکنون بر روی این عبارات انجام شده است، با داده هایی اندک و به صورت کاملا دستی انجام شده اند. در این پژوهش ضمن استفاده از دسته بندی سلاجرمیر (1997) برای شناسایی عبارات احتیاط آمیز، داده ها با استفاده از پیکره الکترونیکی ساخته شده که شامل 1100 مقاله زبان فارسی می باشد، استخراج شدند. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش میزان کاربرد عبارات احتیاط آمیز در حوزه علوم انسانی حدود دو برابر بیشتر از حوزه علوم پایه بود. در این میان استفاده از شرطی ها و عبارات حاکی از شک و تردید در هر دو حوزه بسامد بالایی داشتند. نتایج حاصل از این پژوهش به علت بالاتر بودن حجم داده های مورد استفاده نسبت به تحقیقات پیشین، قابلیت تعمیم بیشتری به عنوان الگو در نوشتن مقالات علمی زبان فارسی را دارا هستند. همچنین تأیید شد پیکره ساخته شده در این پژوهش که تا 96 درصد دقت دارد، به عنوان منبع بسیار خوبی برای تحلیل و تحقیق بر روی متون علمی قابل استفاده است.
تبیین مدل زمینه ای راهبردها و پیامدهای مزیت رقابتی مبتنی بر توانمندسازی اعضای هیات علمی و اساتید دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۴
51 - 67
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی کادر آموزشی، مسیر توسعه و پیشرفت سازمان های آموزش محور در مواجهه با تغییرات جهانی می باشد. از این رو هدف تحقیق، تبیین مدل زمینه ای راهبردها و پیامدهای مزیت رقابتی مبتنی بر توانمندسازی اعضای هیات علمی و اساتید دانشگاه ها بود. به منظور تحقق این هدف از روش شناسی کیفی و روش تحقیق نظریه داده بنیاد استفاده شد. جامعه ی تحقیق شامل نخبگان آموزشی در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی غیردولتی- غیرانتفاعی شهر مشهد (اعضای هیات علمی و اساتید باتجربه) بود و نمونه گیری آزمودنی ها به صورت نظری و گلوله برفی صورت گرفت. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و داده های حاصل از مصاحبه ها به روش زمینه ای، کدگذاری شده، تجزیه و تحلیل گردید. نتیجه گروه بندی کدها، نشان دهنده 10 مقوله-ی اصلی، 57 مقوله فرعی و 50 مفهوم بود که در قالب مدل پارادایمی شامل: راهبردها (تفکر راهبردی، تحول سازمانی، نوآوری سازمانی و نوآوری شغلی) و پیامدها (توسعه فرهنگ سازمان، توسعه سازمانی، ارتقای بهره وری، توسعه اجتماعی، توسعه محیطی و پرورش تفکر راهبردی) می شود که "فرآیند راهبردهای ایجاد مزیّت رقابتی مبتنی بر توانمندسازی اساتید دانشگاه ها جهت حصول پیامدها" را نشان می دهد. با توجه به طیف مخاطبان و مشتریان دانشگاه توصیه می شود که مدیران آموزش عالی در دانشگاه ها طرح های کارشناسی شده را جهت شناسایی و پیاده سازی توانمندی های لازم برای اساتید دانشگاه اجرا کنند. همچنین نیروی انسانی را بر اساس توانمندی های خود جذب و استخدام نمایند. بدیهی است دانشگاه در امور آموزش و پژوهش فقط در این صورت در عرصه رقابت های کنونی موجود در محیط دانشگاهی بالندگی خود را حفظ کرده و این بالندگی باعث توسعه مزیت رقابتی خواهد شد.
نگرش مبتنی بر تسهیم دانش و واکاوی عوامل مرتبط با آن در بین اعضای هیات علمی دانشگاه یزد در سال 1399(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۰
119 - 137
حوزه های تخصصی:
تسهیم دانش یکی از فرایندهای دانشی است که چرخه حیات دانش درون سازمان به ویژه توزیع دانش را در سراسر دانشگاه شکل می دهد. هدف از این پژوهش بررسی نگرش اعضای هیئت علمی دانشگاه یزد پیرامون تسهیم دانش و واکاوی عوامل مرتبط با آن است. در این پژوهش از روش توصیفی و پیمایشی بهره برده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه یزد بود. که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 115 نفر تعیین گردید. در تبیین عوامل مرتبط با نگرش اعضای هیئت علمی پیرامون تسهیم دانش، ویژگی های فردی شامل جنسیت، سن، سابقه کاری و مرتبه علمی موردتوجه قرار گرفت. همچنین رابطه نگرش با آگاهی، رفتار، ابزارها، ترغیب کننده ها، و موانع تسهیم دانش در بین پاسخگویان بررسی شد. در تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 21 استفاده شد. یافته ها نشان داد رابطه معناداری (05/0p˃) بین جنسیت، مرتبه علمی، سابقه کاری و سن پاسخگویان از نظر سه متغیر رفتار، نگرش و آگاهی وجود ندارد. اما، رابطه بین نگرش اعضای هیئت علمی و متغیرهای رفتار، آگاهی، ابزارها و عوامل ترغیب کننده و محدودکننده (001/0P˂) معنادار بود. با توجه به وجود رابطه مثبت و معنی دار بین عوامل مؤثر بر تسهیم دانش و نگرش پیرامون تسهیم دانش، می توان گفت که وجود فرهنگ سازمانی قوی منجر به افزایش تمایل به تسهیم دانش در افراد و موفقیت هر چه بیشتر آن ها در انجام این مهم با همکاران می شود.
بررسی احساس تبعیض جنسیتی بین اعضای هیئت علمی و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی احساس تبعیض جنسیتی بین اعضای هیئت علمی دانشگاه است. جامعه آماری اساتید زن و مرد هیئت علمی سه دانشگاه فنی شهر تهران (صنعتی شریف، صنعتی امیرکبیر، فنی تهران) می باشد. نمونه آماری، شامل 210 نفر از جامعه آماری فوق است. در این پژوهش از روش تحقیق پیمایشی استفاده شده و ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته با سؤالات بسته است. برای تدوین چارچوب نظری و استخراج عوامل مؤثر بر احساس تبعیض جنسیتی از نظریه های سقف شیشه ای، تصورات قالبی تفاوت ها، تعارض نقش ها، کمبودها، توده حیاتی، انگیزه پیشرفت و ترس از موفقیت کمک گرفته شد و بر این اساس، مدل تحقیق تدوین شد. در این مدل «احساس تبعیض جنسیتی» با مؤلفه های نابرابری در جذب هیئت علمی، نابرابری در استفاده از خدمات علمی، تحقیقاتی، رفاهی دانشگاهی، نابرابری در احراز سمت های مدیریتی و نابرابری در ارتقای مرتبه علمی سنجیده و به عنوان متغیر وابسته بکار رفته است و نحوه مدیریت مسئولین دانشگاه (سقف شیشه ای، کلیشه های جنسیتی مسئولین، قوانین و مقررات دانشگاه)، کلیشه های جنسیتی فرد، ارتباطات سازمانی، انگیزه پیشرفت و ترس از موفقیت فرد به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده است. توزیع درصدی مؤلفه های احساس تبعیض جنسیتی نشان می دهد که در رابطه با احراز سمت های مدیریتی نسبت به سایر مؤلفه ها احساس تبعیض جنسیتی بیشتری وجود دارد و آزمون تحلیل رگرسیون عوامل مؤثر بر متغیر وابسته نشان می دهد که تأثیر پنج متغیر، سقف شیشه ای، کلیشه های جنسیتی فرد، انگیزه پیشرفت، ترس از موفقیت فرد و کلیشه های جنسیتی مسئولین بر احساس تبعیض جنسیتی معنی دار است.
واکاوی آیین نامه ارتقاء اعضای هیات علمی: چالش ها و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش کیفی اکتشافی بررسی دیدگاه های اعضای هیات علمی درباره آیین نامه ارتقاء و بررسی پیامدهای ماده های آیین نامه بر فعالیت های حرفه ای اعضای هیات علمی بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با آنها مصاحبه شده است. تعداد اعضای هیات علمی شرکت کننده در پژوهش 26 نفر بودند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری و با روش تحلیل محتوای کیفی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج این پژوهش نشان می دهد ایراد کلی آیین نامه این است که برای همه دانشگاه ها و همه رشته ها یک آیین نامه نوشته شده است در حالی که روش ارتقای اعضای هیات علمی در رشته های مختلف علوم انسانی، فنی و ریاضی، هنر و پزشکی نمی تواند یکسان باشد. علاوه بر این، تاکید بر فعالیت های پژوهشی به ویژه انتشار مقالات ISI و علمی- پژوهشی نسبت به فعالیت های آموزشی از مهم ترین انتقاداتی است که به آیین نامه ارتقاء اعضای هیات علمی وارد شده است.
معیارهای ارتقاء اعضای هیئت علمی در حوزه علوم انسانی از منظر تجارب دانشگاه های معتبر دنیا و تجارب اعضای هیئت علمی دانشگاه شیراز پژوهشی ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مطالعه معیارها و فرآیندهای ارتقاء اعضای هیات علمی در حوزه علوم انسانی از منظر مطالعات جهانی و هم راستاسازی مطالعات با تجارب اعضای هیأت علمی دانشگاه شیراز و تدوین و اعتباریابی الگوی مرتبط انجام شد. پژوهش در دو بخش کیفی و کمی انجام شد. در بخش کیفی به مطالعه ادبیات پژوهش و اسناد و مدارک و بررسی قوانین دانشگاه های مختلف جهان پرداختیم. با انجام مصاحبه گروهی در گروه های کانونی با اعضاء هیأت علمی، به شناسایی مولفه های تاثیرگذار بر ارتقاء اعضای هیأت علمی حوزه علوم انسانی در دانشگاه شیراز پرداختیم. در این مرحله جهت تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز و کدگذاری محوری استفاده شد. در بخش کمی به ارائه یافته های توصیفی پژوهش، روایی و پایایی ابزار و تبیین مولفه های اثرگذار پرداختیم. حجم جامعه 210 نفر اعضای هیأت علمی دانشکده های علوم انسانی بود و با استفاده از جدول مورگان و محاسبه فرمول کوکران تعداد 132 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد و تعداد 94 پرسشنامه تکمیل شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در بخش کمی پژوهش ابزار مورد استفاده، پرسشنامه محقق ساخته بود این پرسشنامه در دو بخش ملاک های مطرح شده در دانشگاه های برتر با 43 گویه و ملاک های برگرفته از جلسات مصاحبه با 41 گویه تنظیم گردید. با استفاده از نرم افزار spss16 یافته های توصیفی و جهت تعیین بارعاملی ابعاد و شاخص های پرسشنامه، از روش تحلیل عامل تاییدی و نرم افزار لیزرل استفاده گردید. یافته ها بیانگر آن بود که 5 عامل اصلی و 67 عامل فرعی در ارتقا اعضای هیأت علمی دانشکده های علوم انسانی دانشگاه شیراز موثر است. بالاترین بار عاملی مربوط به مهارت های عمومی و پس از آن به ترتیب عامل های آموزش، ارائه خدمات، پژوهش و مدیریت قرار دارند و به عنوان پیش بینی کننده های ارتقای اعضای هیات علمی معرفی می شوند.
واکاوی تجربه زیسته اعضای هیئت علمی از روند ارتقای مرتبه علمی؛ مطالعه ای به روش پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
۱۵۷-۱۳۳
حوزه های تخصصی:
اثربخشی نهادهای آموزشی و پژوهشی در گرو ارتقای علمی نقش آفرینان اصلی این نهادها در انجام کارویژه های خود که همانا آموزش، پژوهش و خدمات اجتماعی است، امکان پذیر است.از این رو، پژوهش حاضربا هدف واکاوی تجربیات اعضای هیات علمی از روند ارتقای مرتبه علمی خود با توجه به بافت آموزش عالی ایران در سپهر فلسفی تفسیر گرایی با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی طراحی و اجرا شد. مشارکت کنندگان 21 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه های جامع شهر تهران و موسسات پژوهشی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بودندکه به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق بدون ساختار و جهت تحلیل داده ها از راهبرد هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. یافته ها نشان داد که تحلیل داده های مصاحبه به ایجادیک مقوله اصلی «ارتقای آکادمیک اعضای هیات علمی»و سه مقوله فرعی که شامل« مشکلات مربوط به کلیت آیین نامه ارتقا»، «مشکلات مربوط به فرایند اداری ارتقا»و«مشکلات مربوط به نهادهای ارزیابی»انجامید. نتایج این مطالعه بر مسایل پیش روی فرایند ارتقا تاکید می کند. تمرکززدایی، استقلال دانشگاهی، آزادی علمی در کنار کیفیت سنجی، همگن سازی فرایندها و به کارگیری نیروی متخصص در نهادهای ارزیابی از عوامل تاثیر گذار بر روند ارتقا است.در پایان، راهکارهای عملیاتی برای بهبود وضعیت موجود، پیشنهاد گردید.
بررسی رفتاراطلاع یابی اعضای هیات علمی دانشگاه اراک در استفاده از اینترنت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال ۳ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۱۰
81 - 92
هدف: هدف این پژوهش، بررسی رفتار اطلاع یابی اعضای هیات علمی دانشگاه اراک دراستفاده از اینترنت می باشد. بعلاوه تفاوت رفتار اطلاع یابی اعضای هیات علمی در حوزه های علوم انسانی، علوم پایه، فنی مهندسی و کشاورزی، و ارتباط عواملی همچون مهارتهای رایانه ای با رفتار اطلاع یابی، رابطه جنسیت با میزان استفاده آنان را نیز مورد مطالعه قرار دهد.
روش شناسی: روش تحقیق در این پژوهش پیمایشی بوده، جامعه مورد مطالعه، اعضای هیات علمی دانشگاه اراک و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بوده است.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد مهمترین اهداف جستجوی اطلاعات توسط اعضای هیات علمی، اهداف پژوهشی، آموزشی و روزآمد کردن اطلاعات تخصصی می باشد، بیشترین استفاده از مجلات الکترونیکی و پایگاه های اطلاعاتی است. وب، پست الکترونیکی و اتاق های گفتگو به عنوان مهمترین امکانات اینترنت و موتورهای جستجو، نشانی منابع اطلاعاتی و ابرموتورهای جستجو کارآمدترین ابزار جستجو می باشد. همچنین جستجوی پیشرفته، جستجوی کلیدواژه ای و جستجوی ساده پرکاربردترین شیوه های جستجوی اطلاعات در اینترنت هستند. ترافیک شبکه و پایین بودن سرعت اینترنت و عدم دستیابی به اصل مدرک از عمده مشکلات استفاده از این فن آوری می باشد.
نتایج: رفتار اطلاع یابی اعضای هیات علمی در حوزه های مختلف متفاوت است. بین نوع منابع اطلاعاتی مورد استفاده و متغیر مهارتهای زبانی و بین میزان استفاده اعضای هیات علمی از اینترنت با متغیر جنسیت ارتباط معناداری وجود دارد.
بررسی عوامل مؤثر بر اشتراک دانش اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمان بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال دهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۹
1 - 11
هدف: اشتراک دانش یک امر حیاتی برای سازمان هاست که آن را به صورت فعالیت های ارسال و توزیع دانش از یک فرد، گروه و یا سازمان به فرد، گروه و یا سازمان دیگر تعریف کرده اند. لذا این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر بر اشتراک دانش اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمان بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده انجام شده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر پیمایشی از نوع تحلیلی است. جامعه آماری این مطالعه شامل 395 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشگی کرمان است که با استفاده از ضریب همبستگی، حجم نمونه 120 نفر تعیین گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته و بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده است و با ضریب همبستگی 74 درصد پرسشنامه پایا است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، توزیع فراوانی، درصد، واریانس، میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون مدل خطی عمومی استفاده شده است و نرم افزار مورد استفاده 16spss می باشد. یافته ها: یافته های پژوهش بیانگر آن است میان نگرش و قصد اشتراک دانش اعضای هیأت علمی رابطه معنی داری وجود ندارد، اما رابطه میان هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درک شده با قصد اشتراک دانش در اعضای هیات علمی مثبت و معنی دار است. همچنین میان اطلاعات دموگرافیک ( شامل سن، جنس، دانشکده محل فعالیت، مرتبه علمی، مدرک تحصیلی و سابقه هیات علمی) با نگرش و هنجارهای ذهنی رابطه معنی دار نمی باشد، اما میان اطلاعات دموگرافیک و کنترل رفتاری درک شده و قصد، فقط بر اساس مرتبه افراد شرکت کننده در پژوهش تفاوت معنی داری مشاهده شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که نظریه رفتار برنامه ریزی شده در خصوص بیان و شناسایی عوامل موثر بر اشتراک دانش تاثیرگذار می باشد. علاوه بر سازه های این نظریه، برخی از متغیرهای زمینه ای مانند مرتبه علمی اعضای هیات علمی نیز می تواند بر قصد اشتراک دانش اثرگذار باشند. جهت ارتقاء رفتار اشتراک دانش اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمان، لازم است متولیان آموزش و پرورش دانشگاه اقدامات اصلاحی بهبود نگرش اعضای هیات علمی را در دستور کار قرار دهند.