مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
اعضای هیات علمی
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی میزان هوش معنوی اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان و ارتباط آن با متغیرهای جمعیت شناختی بوده است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان در سال 87- 88 است که از این تعداد 150 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از مقیاس سنجش هوش معنوی کینگ (SISRI-24) انجام شده است. داده های به دست آمده توسط نرم افزارSPSS-15 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان داد که بین متغیر مرتبه علمی با میزان هوش معنوی ارتباط معنی داری وجود ندارند و رابطه بین سن و سابقه خدمت با میزان هوش معنوی معنی دار بود. همچنین بین متغیر سابقه مدیریت با میزان هوش معنوی رابطه معنی داری یافت نشد. به طور کلی یافته ها نشانگر میزان هوش معنوی نسبتاً بالای اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان بود.
بررسی رابطه هوش سازمانی و یادگیری سازمانی در بین کارکنان و اعضای هیات علمی منطقه یک دانشگاه آزاد اسلامی و ارائه الگویی جهت ارتقاء یادگیری سازمانی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش سازمانی و یادگیری سازمانی دربین کارکنان و اعضای هیات علمی منطقه یک دانشگاه آزاد اسلامی و ارائه الگویی جهت ارتقاء یادگیری سازمانی انجام گردید. طرح تحقیق از نوع همبستگی و جامعه پژوهش در برگیرنده کلیه کارکنان و اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی در منطقه یک بوده که از میان آن حجم نمونه بر اساس فرمول کرجسی و مورگان برای کارکنان و اعضای هیات علمی به روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی به ترتیب 156 و 169 نفر انتخاب و پرسشنامه یادگیری سازمانی دیان نیفه (2001) و هوش سازمانی آلبرخت (2003) اجرا گردید. جهت انجام تحلیل های آماری از روش های رگرسیوندومتغییره و رگرسیون گام به گام و رگرسیون چندگانه به روش (اینتر) و تحلیل مسیراستفاده شد. نتایج نشان داد که ابعاد هوش سازمانی(چشم انداز استراتژیک، سرنوشت مشترک، میل به تغییر، روحیه، اتحاد، کاربرد دانش و فشار عملکرد) در هر دو گروه آزمودنی با یادگیری سازمانی رابطه مثبت و معناداری دارند. متغیرهای سرنوشت مشترک، میل به تغییر و روحیه به ترتیب در هر دو گروه درصد بیشتری از واریانس متغیر یادگیری سازمانی را تبیین کرده اند. نتایج مدل پیش بینی یادگیری سازمانی از طریق مولفه های هوش سازمانی نیز نشان داد که میزان واریانس تبیین شده یادگیری سازمانی توسط متغیرهای سرنوشت مشترک، روحیه، کاربرد دانش و فشار عملکرد برابر 83/0 است. همچنین میزان واریانس تبیین شده سرنوشت مشترک توسط متغیرهایی مانند روحیه، کاربرد دانش و فشار عملکرد برابر 61/0 ا و میزان واریانس تبیین شده روحیه توسط متغیرهایی مانند کاربرد دانش و فشار عملکرد برابر 50/0 است. در نهایت میزان واریانس تبیین شده کاربرد دانش توسط متغیر فشار عملکرد برابر 67/0 بدست امد.
مقایسه استرس شغلی و شادکامی ذهنی در بین اعضای هیأت علمی دانشگاه های آزاد اسلامی و دولتی
حوزه های تخصصی:
به منظور مقایسه میزان استرس شغلی و شادکامی ذهنی در بین اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد اسلامی و دولتی، تعداد 300 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد و دولتی استان فارس به صورت تصادفی در دسترس انتخاب شده و پرسشنامه های استرس شغلی اعضای هیات علمی و شادکامی ذهنی پاناس را تکمیل نمودند. نتایج با استفاده از روشهای آماری t و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج پژوهش حاضر نشان دادکه اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاداسلامی در مقایسه با دانشگاه های دولتی از میزان استرس شغلی بیشتر به ویژه در ابعاد مقررات حاکم، آشفتگی نقش، ارتباط با دانشجو و مسائل رفاهی و مالی برخوردارند. همچنین اعضای هیات علمی دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد، استرس شغلی بیشتری را تجربه می نمایند. در شاخص های شادکامی ذهنی نیز اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد عاطفه منفی بیشتر و رضایت از زندگی کمتری را گزارش نمودند. لازم است برنامه های مدونی برای ارزیابی مداوم از وضعیت استرس
شغلی و رضایت شغلی و عوامل موثر بر آن در اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاداسلامی به عمل آید.
طراحی و تدوین مدل فرایند مدیریت استعداد اعضای هیات علمی برای دانشگاه های استعداد محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر، به منظور طراحی مدل فرایند مدیریت استعداد اعضای هیات علمی برای دانشگاه های استعداد محور انجام گردید. نوع پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش تحقیق، آمیخته (کیفی-کمی) در دو مرحله می باشد. در مرحله کیفی با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته در بین 18 نفر از مدیران و اعضای هیات علمی دانشگاه های اصفهان، علوم پزشکی و صنعتی اصفهان به روش نمونه گیری هدفمند و با توجه به معیار اشباع داده ها، مولفه های مدیریت استعداد شناسایی و به روش تحلیل محتوا و با رویکرد قیاسی – استقرایی تحلیل شد. در مرحله کمی، آزمون الگو با رویکرد پیمایشی انجام شد. جامعه آماری در این بخش شامل تمامی اعضای هیات علمی که از سال 89 تا 94 در این سه دانشگاه جذب شده اند ، بود. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم استفاده شد. حجم نمونه 130 نفر با استفاده از فرمول کوکران برآورد شد. سپس از طریق بکارگیری پرسشنامه محقق ساخته و با استفاده از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری واریانس محور، بعد از آنکه روایی محتوایی پرسشنامه با استفاده از نظر متخصصان و کارشناسان تأیید قرار گرفت، اعتبار همگرا 53/0 و پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 81/0 وپایایی ترکیبی 83/0بدست آمد. 107 کد از داده های تحقیق کیفی استخراج شد که در7 طبقه اصلی دسته بندی گردید. یافته های بخش کمی نیز سازه فرایند مدیریت استعداد را که شامل هفت بعد مجزا، «شناسایی و تعیین نیازهای استعدادی، کشف منابع استعداد، جذب استعدادها، توسعه توانایی های بالقوه استعدادها، بکارگیری استراتژیک استعدادها، حفظ و نگهداری استعدادها، ارزیابی و همراستایی فعالیت های مدیریت استعداد» می باشد، را تایید کرد. در نهایت با توجه به داده های حاصل از تحقیق کیفی و کمی مدلی برای فرایند مدیریت استعداد اعضای هیات علمی در دانشگاه ها، پیشنهاد گردید.
بررسی تأثیر رهبری هوشمند بر عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی دانشگاه های دولتی شهر زاهدان با نقش میانجی تفکر انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر رهبری هوشمند بر عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی دانشگاه های دولتی شهر زاهدان با نقش میانجی تفکر انتقادی است. روش پژوهش از نوع توصیفی – پیمایشی، مبتنی بر معادلات ساختاری است و جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه های دولتی شهر زاهدان می باشد، حجم نمونه از بین 666 نفر طبق فرمول کوکران و با استفاده از واریانس جامعه برابر با 120 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برآورد شده است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ها ی رهبری هوشمند (محقق ساخته )، تفکر انتقادی و عملکرد آموزشی (استاندارد) استفاده شده که روایی محتوایی به تایید متخصصان و روایی سازه از طریق تحلیل عاملی تایید گردید و پایایی نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برابر با 97/0، 93/0و 99/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری spss23 و PLS استفاده شده است. یافته ها ی پژوهش نشان داد، رهبری هوشمند با ضریب مسیر ( 33/0) بر عملکرد آموزشی؛ و رهبری هوشمند با ضریب مسیر (58/0) بر تفکر انتقادی؛ و تفکر انتقادی با ضریب مسیر (28/0) بر عملکرد آموزشی تاثیر گذار بوده است. بنابراین، رهبری هوشمند با تأکید بر مدیریت هدف، عواطف و احساسا؛ معنا و هدفمندی و توسعه روحیه کار تیمی و گروهی و پرورش و تقویت حس جستجوگری می تواند بر عملکرد اعضای هیات علمی تاثیرگذار باشد و بر توسعة روزافزون و همه جانبه دانشگاه ها بیفزاید .
برونداد علمی اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری بر پایه شاخص هرش از ابتدا تا سال 2016
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه برونداد اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری بر اساس شاخص اچ در پایگاه استنادی اسکوپوس بود. مطالعه حاضر از نوع علم سنجی و روش تحلیل استنادی بود.جامعه مورد مطالعه کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری (126نفر)و تولیدات علمی نمایه شده در پایگاه اسکوپوس بود که با استفاده از نرم افزار spss(نسخه 21)مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر اساس یافته ها تعداد 70 نفر از اعضای هیئت علمی دارای شاخص اچ می بودند . از میان اعضای هیئت علمی با رتبه استاد 6/55 درصد ، 7/41 درصد با رتبه دانشیار 4/75 درصد با رتبه استادیار دارای شاخص اچ بودند. بیشترین تولیدات علمی مربوط به سال 2007 بوده است. همچنین بیشترین سن پژوهشی اعضای هیئت علمی 16 سال بود. دانشکده "علوم زراعی" با فراوانی 19 نفر دارای بیشترین اعضای هیئت علمی در پایگاه اسکوپوس بود. به منظور بالابردن شاخص اچ اعضای هیئت علمی دانشگاه تشویق و حمایت اعضای هیئت علمی جهت ارائه مقاله در پایگاههای استنادی معتبر ،افزایش بودجه پژوهشی، برگزاری دوره های آموزشی جهت نگارش مقالات ISI و معرفی پایگاههای استنادی معتبر و مجلات دارای رتبه علمی و ضریب تاثیر بالا جهت بهبود تولید علم ضروری است
بازسازی برنامه توانمندسازی اساتید از طریق بکارگیری استراتژی مداخله ایی "تجربه نظارت شده و بازخورد بر تجربه" با هدف ارتقای مهارت های آنها در طراحی برنامه درسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و اهداف: بیشترخلاقیت و حتی قدرت آموزش در طراحی آن نهفته است. لذا هدف این پژوهش، بررسی تأثیر به کارگیری استراتژی مداخله ای"تجربۀ نظارت شده و بازخورد بر تجربه " ، در ارتقای مهارت عملکردی اعضای هیئت علمی در حوزۀ طراحی آموزش است. روش بررسی: جامعۀ آماری، 158 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه بودند که از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. روش انجام پژوهش مداخله ای بود. این مداخلات در دو حیطۀ شناختی و عملکردیِ مهارت طراحی شد. در حیطه شناختی مهارت از استراتژی مداخله ای "تجربۀ نظارت شده" استفاده و تأثیر مداخلۀ مذکور از راه مقایسۀ پیش آزمون و پس آزمون بررسی شد. در حیطۀ عملکردی مهارت، از استراتژی مداخله ای"بازخورد بر تجربه" از راه چک لیست استفاده شد. بررسی تأثیر مداخلات صورت گرفته در این حیطه از طریق چک لیست ودر دو بعد محتوایی و ساختاری /تکنیکی صورت پذیرفت. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها، در حیطۀ شناختی(براساس آزمون t زوجی)، در حیطۀ عملکردی(براساس تعداد طرح درس های استاندارد تدوین شدۀ هر استاد) و از دیدگاه فراگیران(براساس پرسشنامۀ رضایتمندی) بیانگرتاثیر به کارگیری استراتژی های مذکور در ارتقای مهارت در حوزۀ طراحی آموزش بود. نتیجه گیری: اعضای هیئت علمی نیازمند به کارگیری آموخته هایشان هستند. لذا به کارگیری استراتژی مداخله ای مذکور در دوره های مهارتی اعضای هیئت علمی توصیه می شود.
بررسی رفتار اطلاع یابی اعضای هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی در استفاده از منابع علمی پیوسته
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال دوم بهار ۱۳۹۵ شماره ۶
100 - 120
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رفتار اطلاع یابی اعضای هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی در استفاده از منابع اطلاعاتی پیوسته بوده است. روش این پژوهش از نوع کاربردی و به روش توصیفی پیمایشی اجرا شده است. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری داده ها پرسشنامه ای محقق ساخته بوده که در بین 472 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبائی توزیع شده است. یافته های پژوهش نشان داد 80 درصد اعضای هیات علمی از طریق جست وجو در اینترنت و مطالعات شخصی با منابع پیوسته آشنا می شوند و هدف اصلی آن ها در استفاده از منابع پیوسته انجام فعالیت های پژوهشی و به روز کردن اطلاعات است. در بین انواع منابع اطلاعاتی پیوسته استفاده از مجلات و کتب الکترونیکی بیش از سایر انواع منابع کاربرد داشت. 88درصد هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبائی از منابع اطلاعاتی رایگان برای رفع نیازهای خود بهره می گرفتند. مهم ترین معیار اعضای جامعه برای ارزشیابی منابع پیوسته وجود اطلاعات جدید و روزآمد است. نتایج پژوهش نشان داد که عدم دسترس پذیری دائمی به بانکهای اطلاعاتی به علت اشتراک نشدن به موقع و نداشتن سیاست جامع و کامل در این زمینه و همچنین سرعت پایین اینترنت از جمله مهم ترین موانع اعضای هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبائی در استفاده از منابع اطلاعاتی پیوسته ذکر شده است.
ارزیابی کیفی توسعه حرفه ای منابع انسانی در آموزش عالی با راهبرد «فرصت مطالعاتی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه حرفه ای اعضای هیات علمی به عنوان بخشی از توسعه منابع انسانی در دانشگاه جایگاه ویژه ای دارد. یکی از راهبردهای رایج توسعه حرفه ای برای آنان فرصت مطالعاتی است. پژوهش حاضر با روش روایت پژوهی با هدف ارزیابی تجربه های اعضای هیات علمی از دوره های فرصت مطالعاتی و با رویکرد تفسیری انجام شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه اپیزودیک استفاده شد. مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش، اعضای هیات علمی دانشگاه ها بودند که حداقل یک بار تجربه فرصت مطالعاتی داشتند. نمونه گیری به صورت هدفمند و ملاکی انجام شد. پس از انجام مصاحبه با 25 نفر، داده ها به شکل استقرایی و بر اساس تحلیل مضمونی با استفاده از نرم افزار Nvivo10 دسته بندی و مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل ها نشان داد که فرصت های مطالعاتی ارزش های دانشگاهی و شخصی اعضای هیات علمی را در قالب توسعه حرفه ای و سبک زندگی شخصی تغییر داده است. مشارکت کنندگان چالش های فرصت مطالعاتی را در قالب چالش های درون سازمانی و برون سازمانی انعکاس دادند. روایت ها گویای آن بود که اعضای هیات علمی توانسته اند با بهره گیری از تجاربی که فرصت مطالعاتی برای آن ها فراهم کرده بود در وهله نخست تغییراتی در سبک زندگی شخصی خود و نگرش هایشان بدهند که داشتن برنامه بلندمدت برای خود و خانواده، احساس مسئولیت اجتماعی و تعاملات مثبت تر با همکاران از آن جمله اند. در حیطه کار حرفه ای آکادمیک و دانشگاه، گرایش به کارهای گروهی، حمایت از دانشجویان و همکاران با ایجاد پیوندهای علمی به عنوان یک رابط با دانشگاه های خارجی و اهمیت دادن به کیفیت به جای کمیّت از دستاوردهای فرصت مطالعاتی بودند. یافته ها توصیه می کند که با وجود تغییر پست های مدیریتی مقررات اداری ساده و ثابتی برای حمایت از اعضای هیات علمی داوطلب استفاده از فرصت های مطالعاتی درنظر گرفته شود.
بررسی مقایسه ای میزان کاربست مؤلفه های تدریس اثربخش توسط اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان بر اساس نتایج "ارزشیابی دانشجویان" و "خودارزیابی استادان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بررسی عملکرد تدریس اثربخش اعضای هیات علمی از طریق ارزشیابی دانشجویان و خودارزیابی استادان، از موثرترین روش ها برای شناخت بهتر نقاط قوت و ضعف عملکرد آموزشی است که می تواند بستری را برای رشد کیفی ت تدریس استادان فراهم نماید. در همین راستا مطالعه حاضر با هدف بررسی مقایسه ای میزان کاربست مؤلفه های تدریس اثربخش توسط اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان بر اساس دو رویکردِ"ارزشیابی دانشجویان" و "خودارزیابی استادان" انجام گردید. روش کار: پژوهش حاضر در نیمسال اول سال تحصیلی 96-1395 با استفاده از روش توصیفی- مقطعی انجام شد. جامعه آماری تحقیق مشتمل بر اعضای هیئت علمی گروههای علوم انسانی دانشگاه اصفهان بود که 60 نفر از آنها با روش نمونه گیری در دسترس در مطالعه مشارکت داده شدند. هر عضو هیات علمی توسط خودش و تعدادی از دانشجویان کلاسهای درسش مورد ارزیابی قرار گرفت. انتخاب نمون ه از بین دانشجویان، بر اساس فهرست کل دروس و کلاسهای درس استادان مشارکت کننده در مطالعه بود که سه کلاس درس از هر استاد ب ه روش تص ادفی ساده انتخاب شدند و در مجموع 2210 نفر از دانشجویان در پژوهش مشارکت داده شدند. ابزار مطالعه، پرسشنامه محقق ساخته تدریس اثربخش بود و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 22 و شاخصهای آماری فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و آزمون T مستقل انجام شد. یافته ها: نتایج آزمون T مستقل نشان داد که میانگین نمرات ارزیابی دانشجویان از میانگین نمرات خودارزیابی استادان در هر 6 مؤلفه تدریس اثربخش پایینتر بود و اختلاف میانگینها نیز در همه مؤلفه ها معنادار بود (05/0 ≤ P). همچنین عملکرد کلی تدریس اثربخش اساتید بر مبنای ارزشیابی دانشجویان، در سطح نسبتاً مطلوب و بر اساس نتایج خودارزیابی استادان، در سطح مطلوب بود. نتیجه گیری: با نظر به نتایج متفاوت حاصله از دو رویکرد ارزشیابی دانشجویان و خودارزیابی استادان در بررسی عملکرد تدریس اثربخش اعضای هیات علمی، ضروری است جهت ارزشیابی جامع عملکرد تدریس استادان، ضمن تقویت توانایی خودارزیابی اساتید و نزدیک تر کردن ملاک های ارزشیابی اساتید و دانشجویان، از تلفیق دو رویکرد مذکور برای شناسایی نقاط قوت و ضعف و ارتقای عملکرد تدریس اساتید استفاده شود.
شناسایی و اعتباریابی مؤلفه های مهارت مربی گری اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مربی گری رویکرد نوین توسعه حرفه ای و آموزش می باشد. بخش مهمی از این رویکرد را مهارت های مربی گری را تشکیل می دهد. در علوم پزشکی به دلیل ماهیت رشته ها و بالینی بودن آموزش ها این مهارت ها نیاز می باشد. هدف این پژوهش شناسایی و اعتباریابی مؤلفه های مهارت مهم مربی گری در اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی بود. روش کار: پژوهش با روش ترکیبی (کمی و کیفی) انجام شد. در بخش کیفی 17 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با روش شبکه متخصصان انتخاب و مصاحبه شد. در بخش کمی با استفاده از ساخت پرسشنامه به جمع آوری داده های اقدام گردید. تعداد 157 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 96-95 بعنوان نمونه بطور تصادفی با استفاده از جدول مورگان اتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده هااز نرم افزار PLS استفاده شد. یافته ها: با تحلیل داده های کیفی هشت مؤلفه مهارت مربی گری تنظیم گردید و اعتباریابی آن ها در بخش کمی انجام پذیرفت که آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی هشت مؤلفه بالای 70/0 بود و معیار روایی همگرا برای هشت مؤلفه بالای 50/0 بود که نشان از همبستگی سازه مهارت مربی گری با مؤلفه های خود است. این مؤلفه ها عبارتند از: پرسش و پاسخ، گوش دادن، ارزیابی فرد و موقعیت، بازخورد، همکاری و تعامل، انعطاف پذیری، ثبات عاطفی. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد هشت مؤلفه مهم مهارت مربی گری برای اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان وجود دارد که این مؤلفه ها برای مؤثر بودن مربی گری اعضای هیات علمی مورد نیاز می باشند.
فرهنگ سازمانی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزداز دیدگاه اعضای هیئت علمی بر مبنای مدل هوفستد سال 1394(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: فرهنگ سازمانی موضوعی است که به تازگی در دانش مدیریت و در قلمرو رفتار سازمانی راه یافته است. هدف پژوهش حاضر بررسی فرهنگ سازمانی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد از دیدگاه اعضای هیئت علمی بر اساس مدل هوفستد می باشد . روش کار: این پژوهش از نوع پیمایشی و به شیوه مقطعی بود. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و به شیوه مقطعی بود. کلیه اعضای هیئت علمی علوم پایه دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شهید صدوقی یزد جامعه هدف بودند، حجم نمونه محاسبه شده برابر با 112 نفر و روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه متغیرهای جمعیت شناسی و پرسشنامه فرهنگ سازمانی هوفستد بود. تجزیه وتحلیل داده ها با نرم افزار 16 SPSS v و آزمون های آماری ضریب همبستگی اسپیرمن و پیرسون، تی مستقل و آنالیز واریانس انجام شد . یافته ها: 3/72% افراد موردمطالعه مرد، 9/25% زن، میانگین سنی نمونه موردپژوهش 26/43 سال و میانگین سابقه کاری 07/15 سال بود.1/24% مربی،50% استادیار،1/7% استاد و 1/16% دانشیار بودند. ویژگی های زیر در فرهنگ سازمانی دانشگاه یافت شد: تعادل فرهنگی با میل به مرد گرایی، ریسک پذیری متعادل، فردگرایی جمع گرایی متعادل و توزیع نسبتاً متعادل قدرت. بین سابقه کار و ریسک پذیری رابطه معنادار منفی بود و میزان مرد گرایی /زن گرایی در زنان و مردان متفاوت است. رشته تحصیلی، سابقه مدیریت، وضعیت هیئت علمی و نوع دانشکده با فرهنگ سازمانی ارتباط معنی داری نداشت . نتیجه گیری: اعضای هیئت علمی، فرهنگ سازمانی را حمایتی و پرورش دهنده می دانند و معتقدند دانشگاه علاوه بر اهمیت قائل شدن برای مسئولیت های فردی و اجتماعی گرایش به پرهیز از بی عدالتی دارد .
طراحی و اعتباریابی مدل توانمندسازی شناختی اعضای هیات علمی در محیط های یادگیری تلفیقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی مدل توانمندسازی شناختی اعضای هیات علمی در محیط های یادگیری تلفیقی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کیفی دربرگیرنده کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه های پیام نور شهرستان اصفهان در سال 95-96 بود و تعداد 15 نفر با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش کار: در این پژوهش مولفه های توانمندسازی شناختی به روش اسنادی و کدگذاری محوری شناسایی شده و با استفاده از آزمون فریدمن اولویت بندی شدند. پس از طراحی مدل، این مدل براساس نظر خبرگان طی دو مرحله به صورت صوری و محتوایی اعتباریابی شد. پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از روش باز آزمایی در نرم افزار SPSS.20 بررسی شد. یافته ها: مقوله توانمندسازی شناختی، 5 شاخص مشتمل بر رشد حرفه ای، دانش پژوهشی، مدیریت، روش های آموزشی و تدریس، غنی سازی شغل و 26 مؤلفه شناسایی شد. مؤلفه های مشارکت در فعالیت ها، فعالیت در کارگاه با گروه های کوچک و خودکارآمدی و استقلال دارای بیشترین اولویت و مؤلفه های برنامه ریزی درسی، مهارت پژوهشی و تصمیم گیری دارای کمترین اولویت بودند. مدل از مؤلفه های مدیریت، دانش پژوهشی، روش های آموزشی و تدریس، رشد حرفه ای و غنی سازی شغل تشکیل شد. اعتبار مدل نیز براساس ضریب هماهنگی کندال و درصد توافق خبرگان تأیید شد و پایایی بازآزمایی آن 754/0 گزارش شد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه مدل نهایی طراحی شده از مراحل دلفی مورد تأیید و توافق بالای خبرگان قرار دارد، می تواند به عنوان معیاری برای انجام پژوهش های آتی در حوزه توانمندسازی شناختی اعضای هیات علمی در محیط های یادگیری تلفیقی کاربرد داشته باشد.
نقش رسانه های اجتماعی در ارتباطات علمی اعضای هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال چهارم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۵
322 - 351
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تبیین نقش رسانه های اجتماعی در ارتباطات علمی اعضای هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی صورت گرفته است. پژوهش از نوع کاربردی به روش پیمایشی- تحلیلی انجام گرفته و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته براساس مدل لانه زنبوری کیتزمان در رسانه های اجتماعی و مدل دانشگاه نامرئی (مدل زاکالا) در ارتباطات علمی بوده است. برای روایی پرسشنامه؛ روایی صوری- محتوایی و برای پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده و مقدار آن 91/. بدست آمد. جامعه آماری 460 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی تهران بودند و 150 نفر به شکل نمونه گیری تصادفی ساده به پرسشنامه پاسخ دادند. یافته های پژوهش نشان داد که میانگین استفاده از انواع رسانه های اجتماعی 1۳/2 پایین تر از حد متوسط بوده و ارتباطات علمی اعضای هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی در گوگل اسکالر بیشتر از سایر رسانه ها بوده است. بیشترین ارتباط اعضای هیات علمی با متخصصان داخل کشور بود و بیشترین علت حضور آن ها در رسانه های اجتماعی، آشنایی آنان با دیگر تخصص ها و استفاده از توان متخصصان رشته های دیگر بوده است. بیشترین گفتگو و مکالمه از طریق ایمیل صورت گرفته است. به طور متوسط اعضای هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی برای معرفی خود در رسانه های اجتماعی صداقت داشته و بیشترین تشکیل گروه متعلق به گروه آموزشی دانشگاه خودشان بوده است.
تحلیل مدل معادلات ساختاری دیدگاه اعضای هیئت علمی درباره مسئولیت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل مدل معادلات ساختاری دیدگاه اعضای هیئت علمی درباره مسئولیت اجتماعی بود. سوالات پژوهشی عبارتند از: 1- مسئولیت اجتماعی اعضای هیئت علمی دانشگاه شامل چه ابعادی است؟ 2- میزان مسئولیت اجتماعی اعضای هیئت علمی دانشگاه ارومیه بر اساس ابعاد مسئولیت اجتماعی در چه حدی است؟ جامعه آماری، کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه ارومیه بود که از بین آن ها 250 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تشخیص عامل های سازه مسئولیت اجتماعی و برازش الگو از روش تحلیل عاملی تاییدی و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان دهنده آن است که سازه مسئولیت اجتماعی شامل پنج بعد یعنی نوع دوستی، حقوق بشر، مسئولیت در قبال دانشگاه، مسائل محیطی، اخلاق حرفه ای و مسئولیت در قبال همکاران است. مطابق نظرات اساتید بعد "مسائل محیطی" موثرترین بعد مسئولیت اجتماعی و بعد "مسئولیت در قبال کارکنان" هم دارای پایین ترین بعد در میان ابعاد دیده شد. هم چنین دیدگاه اعضای هیات علمی درباره مفهوم مسئولیت اجتماعی براساس جنس، رتبه علمی، سن و سابقه تدریس هیچ تفاوت معنی داری را نشان نداد.
تحلیل مدل معادلات ساختاری دیدگاه اعضای هیئت علمی درباره مسئولیت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل مدل معادلات ساختاری دیدگاه اعضای هیئت علمی درباره مسئولیت اجتماعی بود. سوالات پژوهشی عبارتند از: 1- مسئولیت اجتماعی اعضای هیئت علمی دانشگاه شامل چه ابعادی است؟ 2- میزان مسئولیت اجتماعی اعضای هیئت علمی دانشگاه ارومیه بر اساس ابعاد مسئولیت اجتماعی در چه حدی است؟ جامعه آماری، کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه ارومیه بود که از بین آن ها 250 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تشخیص عامل های سازه مسئولیت اجتماعی و برازش الگو از روش تحلیل عاملی تاییدی و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان دهنده آن است که سازه مسئولیت اجتماعی شامل پنج بعد یعنی نوع دوستی، حقوق بشر، مسئولیت در قبال دانشگاه، مسائل محیطی، اخلاق حرفه ای و مسئولیت در قبال همکاران است. مطابق نظرات اساتید بعد "مسائل محیطی" موثرترین بعد مسئولیت اجتماعی و بعد "مسئولیت در قبال کارکنان" هم دارای پایین ترین بعد در میان ابعاد دیده شد. هم چنین دیدگاه اعضای هیات علمی درباره مفهوم مسئولیت اجتماعی براساس جنس، رتبه علمی، سن و سابقه تدریس هیچ تفاوت معنی داری را نشان نداد.
تدوین مدل هویت حرفه ای اعضای هیات علمی (مورد مطالعه: اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد اسلامی استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
217 - 242
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر از نظر طرح، جزء پژوهش های ترکیبی (کمّی و کیفی) است. مشارکت کنندگان بالقوه ی پژوهش، اعضای هیات علمی دانشگاه های کشور در حوزه ی علوم تربیتی و آموزش عالی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند صاحب نظران کلیدی و در ادامه تکنیک اشباع نظری، 12 تن از اعضای هیات علمی دانشگاه های شیراز، تربیت مدرس، رازی کرمانشاه، یزد و علوم تحقیقات تهران انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو ابزار"بررسی اسناد" و "مصاحبه نیمه ساختار یافته" استفاده گردید. با روش همسو سازی، اعتبارپذیری داده ها تایید شد. به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. پس از آن اقدام به کدگذاری داد ه ها برای شناخت عوامل، ملاک ها و نشانگرهای الگو گردید. سرانجام یافته ی اصلی پژوهش، طراحی مدل هویت حرف های اعضای هیات علمی با 5 مضمون فراگیر 1)زمینه ای 2) شخصی 3) فرهنگی اجتماعی 4) حرفه ای و 5) سیاسی اقتصادی بود. بر اساس مدل مستخرجه از شبکه مضامین، پرسشنامه سنجش هویت حرفه ای اعضای هیات علمی تدوین شده و جهت تعیین روایی و پایایی در اختیار 30 نفر از اعضای هیات علمی قرار گرفت. روایی پرسشنامه از طریق تحلیل گویه با ضریب 86/0 – 69/0 و پایایی آن نیز با آلفای کرانباخ و ضریب 76/0 به تایید رسید. در بخش کمّی پژوهش، پرسشنامه تدوین شده در اختیار 331 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد اسلامی استان فارس که به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند قرار گرفت. نتایج آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر نشان داد که از نظر اعضای هیات علمی، عوامل حرفه ای، شخصی، فرهنگی اجتماعی، زمینه ای و سیاسی اقتصادی به ترتیب بیشترین تا کمترین میزان تاثیر را بر رشد هویت حرفه ای آنان دارا می باشند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نیز نشان داد که بین هویت حرفه ای اعضای هیأت علمی دارای مرتبه های علمی مختلف، تفاوت معناداری وجود ندارد.
تبیین وضعیت تفکر استراتژیک در دانشگاه و ارتباط آن با یادگیری سازمانی؛ مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که داشتن تفکر استراتژیک پیامدی موثر و مستقیم در سیاستگذاری و برنامه ریزی آموزشی دانشگاه دارد و از طرفی از ارکان مهم و موثر دانشگاه است، مقاله حاضر در صدد بررسی میزان تفکر استراتژیک اعضای هیات علمی و ارتباط آن با یادگیری سازمانی است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی؛ از نظر روش گردآوری اطلاعات از نوع تحقیقات کمی و غیر آزمایشی و از نظر نحوه اجرا، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیات علمی تمام وقت و مدعو دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان در سال تحصیلی 96-95 شامل 260 نفر است. حجم نمونه با روش تصادفی ساده و بر اساس جدول مورگان برابر با 155 نفر انتخاب شدند. اولین ابزار پژوهش پرسشنامه، تفکر استراتژیک گلدمن ( 2005 ) با چهار مولفه تفکر سیستمی، تفکر مفهومی، آینده نگری و فرصت طلبی هوشمندانه است. دومین ابزار مورد استفاده، پرسشنامه یادگیری سازمانی نیفه (2001) شامل هفت مولفه چشم انداز مشترک، فرهنگ سازمانی، کار تیمی و یادگیری تیمی، تسهیم دانش، تفکر سیستمی، رهبری مشارکتی و مهارت ها و شایستگی های کارکنان است. روایی محتوایی پرسش نامه ها مورد تأیید متخصصان و استاد راهنما قرار گرفته است. پایایی پرسش نامه ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ، برای تفکر استراتژیک، 83/0 و برای یادگیری سازمانی، 91/0 برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل از روش های آماری توصیفی و آمار استنباطی(همبستگی پیرسون، t تک نمونه ای و رگرسیون) استفاده شد. نتایج نشان داد: وضعیت تفکر استراتژیک و یادگیری سازمانی اعضای هیات علمی بالاتر از حد متوسط است، اما وضعیت یادگیری سازمانی بهتر از تفکر استراتژیک آنهاست. بین دو متغیر تفکر استراتژیک با یادگیری سازمانی اعضای هیات علمی رابطه مثبت و معناداری (512/0 = r) وجود دارد که این رابطه در سطح آلفای 01/0 معنی دار است. به عبارت دیگر، هرچه اعضای هیات علمی از ابعاد تفکر استراتژیک بیشتری برخوردار باشند، یادگیری سازمانی آنها نیز بیشتر خواهد شد.
تعیین و طراحی الگوی ساختاری رابطه فضیلت سازمانی و عدالت سازمانی با نقش میانجی اخلاق حرفه ای در بین اعضاء هیات علمی و کارکنان دانشگاه های پیام نور استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه تعیین و طراحی الگوی ساختاری رابطه فضیلت سازمانی و عدالت سازمانی با نقش میانجی اخلاق حرفه ای در بین اعضاء هیات علمی و کارکنان دانشگاه های پیام نور استان خوزستان می باشدو جامعه آماري شامل، کلیه اعضای هیات علمی و کارکنان دانشگاههای پیام نور استان خوزستان بود، که ازطریق نمونه گيري تصادفي طبقه اي متناسب با حجم نمونه و با استفاده از جدول کرجیسی و مورگان حجم نمونه برآوردشد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگیبود. که از سه پرسشنامه عدالت سازمانی ، نیهوف و مورمن، ( 1993) با سه مولفه عدالت توزيعي، رويّه اي، مراوده ای و پرسشنامه فضیلت سازمانی کامرون و همکاران، ( 2004) وپرسشنامه اخلاق حرفه ای کادوزير (2002) استفاده شده است که ضریب پایایی الفای کرونباخ آنها به ترتیب 94/0، 93/0 و83/0 بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای آماریSPSS24 و AMOSE استفاده شده است. یا فته هانشان داد که الف) اثر مستقیم متغیر فضیلت سازمانی بر متغیر عدالت سازمانی به لحاظ آماری معنادار است (74/0 = R). ب) اثر مستقیم متغیرهای فضیلت سازمانی و اخلاق حرفه ای به لحاظ آماری معنادار است (31/0 = R). ج) اثر مستقیم متغیر اخلاق حرفه ای بر عدالت سازمانی به لحاظ آماری معنادار است (16/0 = R).درنهایت اثر غیرمستقیم متغیر فضیلت سازمانی بر متغیر عدالت سازمانی بانقش میانجی اخلاق حرفه ای به لحاظ آماری معنادار نیست. بنابراین متغیر اخلاق حرفه ای رابطه بین متغیر فضیلت سازمانی و عدالت سازمانی نقش میانجی ایفا نمی کند. همچنین در فضای توأم با اعتماد، صداقت و خوش بینی کارکنان از انجام دادن رفتارهای غیرمولد و بی فایده ناشی از بی اخلاقی اجتناب می کنند و به کارهای مولد روی می آورند که این امر زمینه یادگیری و رشد آنها را فراهم می سازد و عدالت سازمانی را بسط می دهد
ارزش های فردی و تناسب فرد- سازمان در اعضای هیات علمی و کارکنان دانشگاه قم
حوزه های تخصصی:
امروزه نیروی انسانی منبع راهبردی سازمان بوده و یک سازمان دارای نظام ارزشی است و هر یک از نیروهای انسانی سازمان نیز دارای نظام ارزشی منحصربه فرد خود می باشد، تناسب سازمانی به باورهای ذهنی افراد در مورد میزان هماهنگی ارزشهای شخصی با فرهنگ سازمانی اشاره دارد. هدف مقاله حاضر تعیین رابطه چندگانه بین ارزشهای فردی با تناسب فرد- سازمان در دانشگاه است. تحقیق حاضر از نوع پژوهش توصیفی، همبستگی چندمتغیره بود. جامعه آماری شامل اعضای هیات علمی و کارکنان دانشکده های دانشگاه قم و روش نمونه گیری طبقه ای- تصادفی بود. ابزار تحقیق، پرسشنامه های استاندارد بودند که روایی و پایایی آنها محاسبه گردید. نتایج نشان داد که میانگین نمرات ارزشهای فردی اعضای هیات علمی از حد متوسط بالاتر و در کارکنان در حد متوسط بود، میانگین نمرات تناسب فرد- سازمان اعضای هیات علمی در حد متوسط و در کارکنان از حد متوسط پایینتر بود. از طرفی بین نمرات مولفه های ارزشهای فردی(قدرت، موفقیت، خیرخواهی، استقلال، جهان گرایی، همنوایی، لذت طلبی، برانگیختگی، سنت و امنیت) و تناسب فرد –سازمان رابطه مثبت و معناداری وجود داشت و نیز بین چهار سبک ارزشی و تناسب فرد – سازمان رابطه چندگانه مثبت و معناداری وجود داشت.