مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
سینمای ایران
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، به واسطه تحولات فراوان در حوزه تولید و نمایش فیلم در ایران، گرایش به وجوه هنری و متفاوت در گونه های مختلف فیلم سازی، منجر به تشکیل گروه سینمایی هنر و تجربه شد. این گروه با حمایت های دولتی توانست در مدت زمانی کوتاه، خود را در میان سینماگران و مخاطبان، به عنوان پایگاهی فرهنگی برای تولید فیلم هنری، مطرح کند. مشابه چنین فرایندی را می توان در تجربه تاریخی سینمای فرانسه در دهه شصت میلادی مشاهده کرد. این پژوهش می کوشد با بهره گیری از آرای پیر بوردیو، جامعه شناس فرانسوی، به ویژه نظریه میدان وی و مفاهیم پیرامونی آن، جایگاه فرهنگی گروه سینمایی هنر و تجربه در سینمای ایران را تحلیل کند. همچنین نشان دهد که سینمای هنر و تجربه، به منزله مجرایی برای سینمای هنری و تجربی، چگونه تلاش می کند در میدان قدرت سینمای ایران، برای خود زیرمیدانی با ویژگی خودمختاری تعریف کند و در این زمینه، تا چه حد موفق بوده است.
طراحی و تدوین مدل ارتقای تولیدات سینمای دفاع مقدس با رویکرد نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، طراحی و تدوین مدل ارتقای تولیدات سینمای دفاع مقدس با استفاده از نظریه زمینه ای (Grounded Theory) است که نظریه داده بنیاد نیز می نامند. روش تحقیق، از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی است. جامعه آماری پژوهش را متخصصان حوزه فیلم، تهیه کنندگان سینما، کارگردانان، کارشناسان و مدیران فرهنگی تشکیل می دهند و 22 تن نیز براساس اشباع نظری انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته است و تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شده است. یافته ها نشان می دهند که برای بهبود وضعیت سینمای دفاع مقدس، باید بسترهایی را فراهم کرد که موجب افزایش تولیدات آن می شوند. این بسترها عبارتند از ، حذف نگاه حاکمیتی از فیلمهای دفاع مقدس ، تحکیم زیر ساخت های فنی در مراحل تولید این آثار ، تقویت بودجه تولید و تامین پشتوانه پژوهشی برای نگارش فیلمنامه.
نقد رابطه سینمای ایران با ادب کلاسیک عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۷
88 - 114
حوزه های تخصصی:
«سینما» هنری نوین است که هنرها و دانش های پیشین را درهم آمیخته و آن ها را با جذبه فراوان پیش روی مخاطبان قرار داده است. اندیشه های بازتاب یافته در آثار به جا مانده از گذشته مشرق زمین و به خصوص ادبیات کلاسیک کشورمان نیز برخوردار از پیرنگی معنوی است. بازتاب مضامین عرفانیِ ادبیات کلاسیک در آثار سینمایی می تواند وسیله ای برای پیوند فرازمانی اندیشه و هنر ملّی باشد. در این پژوهش ضمن ارائه یک تقسیم بندی تاریخی- مضمونی به اختصار اندیشه های عرفانی و معنوی کارگردان های سینمای کشورمان مرور می شود. سپس موانع ساخت فیلم هایی با مضامین عرفانیِ ادبیات کلاسیک در کشورمان بررسی و پیشنهادهایی برای استحکام ارتباط سینما با ادب کلاسیک ارائه می شود. این بررسی نشان می دهد میان اندیشه های روحانیِ بازتاب یافته در ادبیات کلاسیک عرفانی سرزمینمان با هنر سینما، پیوندی فرازمانی و تکاملّی برقرار نشده است. عوامل گوناگونی در این مسأله مؤثر بوده است که مهم ترین آن ها عبارتند از: نگاه مشکوک سیاست به طریقت در ایران، وجود دیدگاه های متفاوت و متضاد نسبت به اندیشه ها و زندگی عارفان، گرایش مفاهیم عرفانی به ذهنیت و گریز آن ها از عینیت، ضعف ابزاری سینمای ایران برای ساخت باورپذیر آثار خیال انگیز و مخالفت طیف های کلاسیک و روشنفکری منتقدان سینمای ایران با ساخت آثار عرفانی.
زیبایی شناسی سینمای ایران بر اساس مضمون «غربت آگاهی» اشراقی موارد مطالعه فیلم های «سیاوش در تخت جمشید» و «آتش سبز»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زیبایی شناسی سینمای ایران با تکیه بر غربت آگاهی اشراقی ذیل عنوان «سینمای مثال نگار»، مسأله ی این مقاله است مفهوم «غربت آگاهی» به معنای یادآور شدن انسان به غربت خویش در اثر چیست؟ فرا روی به عالم بالا در هنر سنتی، آغاز تأمل ما در پیوند زیبایی شناسی اشراقی با سینما محسوب می شود. با رویکرد ابژکتیو زیبایی شناختیِ شیخ اشراق و صدور زیبایی از نورالانوار به عالم و انسانِ محصور شده در غربت غربی تحت تدبیر ارباب انواع، می توان به تحلیل فیلم های مثال نگار در سینمای ایران پرداخت. در این نوشتار مضمون «غربت آگاهی» در سینمای ایران با رجوع به رساله های تمثیلی شیخ اشراق با ملازمت تأویل و پدیدارشناسی هانری کربن بررسی شده است. بر مبنای هبوط و معرفت شناسی اشراقی در روایت شناسی فیلم هایی با مضمون غربت آگاهی مشخص گردید، در وحدت سه وجهی حکایت (راوی، روایت و مروی)، راوی هم فاعل حماسه است هم موضوع و مفعول.
سیاست های افزایش پذیرشِ دانشجوی علوم انسانی در آموزش عالی ایران (از پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
221 - 246
حوزه های تخصصی:
از دهه اول انقلاب اسلامی و بعد از آن، علوم انسانی در جبهه متخاصم جای گرفته و پروژه اسلامی سازی هدفش را کنترل و بازسازی علوم انسانی قرار داده است، ولی با وجود این، از ظرفیت های پذیرش دانشجویان علوم انسانی نه تنها کاسته نشده بلکه در مقایسه با سایر رشته ها رشد قابل توجهی نیز داشته است. از آن جا که توسعه و افزایش پذیرش دانشجویان تابع سیاست گذاری های دولتی است، این پرسش مطرح می شود که چنین جهت گیری های متفاوت چگونه باید درک شود؟ چگونه می توان با علوم انسانی مخالف بود ولی بیش از سایر رشته ها، ظرفیت پذیرش دانشجویان آن را افزایش داد؟ ما در این مقاله سیاست گذاری ها و عملکرد ها، روند افزایش پذیرش دانشجویان علوم انسانی را بررسی می کنیم. یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهد که این گسترش را باید ذیل سه گفتمان درک کرد: گفتمان بهنجارسازی که بر مدار تولید سوژه دیندار شکل می گیرد ، گفتمان خودکفائی که بر حول تامین منابع مالی استوار می شود، و در نهایت گفتمان توسعه محور که کمیت رشد دانشگاهها و نیروی انسانی در آن هدف می شود. در نهایت نشان خواهیم داد که چگونه علیرغم گسترش رشته ای(به ویژه از لحاظ افزایش پذیرش دانشجو)، علوم انسانی موقعیت متزلزل و بدبینانه اش را از چشم انداز حاکمیتی از دست نداده است.
تحلیل فراگیر عوامل موثر بر نمایش سینمایی نقش وکلا در دادرسی های کیفری پس از انقلاب اسلامی ایران (سال های 1394-1360)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و دوم تابستان ۱۴۰۰شماره ۵۴
275 - 296
حوزه های تخصصی:
وکلا در میان کنشگران عدالت کیفری برجسته ترین نقش را در فیلم های سینمایی مرتبط با دادرسی کیفری دارند. این امر تا حد زیادی حاصل برساخت و بازنمایی منحصربه فردی بوده که تحت تأثیر عوامل فرهنگی، سینمایی و سیاسی شکل گرفته است. طبق تقسیم بندی فیسک این سه عامل را می توان به ترتیب به سه سطح واقعیت، بازنمایی و ایدئولوژی تقسیم کرد. در سطح واقعیت، عوامل فرهنگی که عملکرد وکلا را مورد مناقشه قرار می دهد، بر نمایش وکلای سینمای ایران تأثیر گذاشته است. در سطح بازنمایی، سینمای هالیوود بر مبنای نظام دادرسی اتهامی، تاثیر بسزایی در شکل دفاع و اختیارات وکلا در فضای دادگاه داشته است. در سطح ایدئولوژیک نیز تصویر وکلا حاصل بخشی از گفتمان راجع به فضای فکری بوده است که گاهی نقشی همگام و گاهی مخالف با ایدئولوژی و قدرت حاکم داشته است. وکلای پیش از سال 1376 عمدتاً کنشگران مبارزه با نظام فاسد قضایی شاهنشاهی بوده اند که البته در این راه موفقیتی کسب نکرده اند. پس از سال 1376 وکلای زن به نحو گسترده ای با بازنمایی های مثبت وارد سینمای ایران شدند. وکلای زن در تلاشند تا در نظام مردسالار قضایی، عدالت را برای زنان محقق کنند که البته این وکلا نیز موفق به رسیدن به هدف خود نمی شوند. تحقیق حاضر بر آن است تا زمینه ها و چرایی چنین بازنمایی های متفاوتی از وکلا را در سینمای پس از انقلاب ایران را ریشه یابی نماید.
تدوین تشبیهی و برخی از نمونه های مؤثّر آن در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک مفاهیم ضمنی و کشف ظرایف تدوین فیلم که کمتر به آن پرداخته شده است، هدف اصلی این پژوهش است. از این رو با انتقال یکی از پرکاربردترین عناصر بلاغی (تشبیه) به مطالعات سینمایی به روشن سازی چگونگی عمل کرد تدوین تشبیهی در فیلم های سینمای ایران پرداخته ایم. این پژوهش کاربردی با روش توصیفی - تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و منابع صوتی- بصری(فیلم ها) انجام گرفته است. نمونه گیری به شیوه هدف مند انجام شده و چارچوب نظری بر نظریّه فرمالیستی آیزنشتاین استوار است. در این پژوهش نخست با بیان تشبیه و تفاوت های آن با استعاره و جناس، الگوی دقیقی از آن برای بررسی در سینما ارائه و سپس به صورت عینی و عملی نمونه هایی از تدوین تشبیهی در سینمای ایران با در نظر داشتن سیر تاریخی و موضوعی بیان شده است. نتایج پژوهش نشان داد نحوه ترکیب نماها به شیوه تشبیهی تا حدّ زیادی بر کیفیّت زیبایی شناسی فیلم ها افزوده است. مضامین مختلفی چون تلاش برای بقا، بازیچه بودن قشر ضعیف جامعه، حرص و طمع حیوانی انسان، دید استثمارگرانه به زن، روابط پوشالی و دروغین میان انسان ها و... از طریق این تمهید فرمال در فیلم ها خلق شده است. کاربرد بیشتر قطع ساده در مقایسه با ترفندهایی چون دیزالو و فید و انتخاب مشبه به هایی که جزوی از بافت و زمینه داستان بوده، بیان واقع گرایانه و ساده تری از فرم تدوین تشبیهی را شکل داده است. در نظر داشتن روند تاریخی با نمونه هایی از دهه 40 تا 80 نیز به خوبی آشکار کرد با گذشت زمان پیچیدگی و ظرافت بیش تری در عرصه کاربرد تدوین تشبیهی رخ داده است.
تعلیق زندگی: بازنمایی خیانت زناشویی در فیلم های دهه 80 و 90 سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی وفایی و خیانت زناشویی، ازجمله مسائلی است که در دهه های اخیر در سینما به آن توجه و روایت های گوناگونی از آن بازنمایی شده است. در سینمای پس از انقلاب ایران، به طور مشهود از دهه 80، خیانت زناشویی به عنوان آسیبی اجتماعی، جای خود را در سینمای ایران باز کرد. هدف این پژوهش، کشف چگونگی بازنمایی خیانت در فیلم های دهه 80 و 90 سینمای ایران است. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد؛ به گونه ای که 14 فیلم از میان فیلم های این دو دهه با محور اصلی خیانت برگزیده شد. برای تحلیل داده ها، تکنیک تحلیل تماتیک به کار رفت. حاصل تحلیل داده ها، شکل گیری هشت تم اصلی بود که عبارت است از: برجسته سازی خیانت جنسی/ عاطفی، نارضایتی زناشویی، بستر اجتماعی آسیب زا، بی هنجاری شخصی، خیانت به مثابه انتقام، پذیرش ناگزیر، آشفتگی ناشی از خیانت و فرسایش ارتباطی خانواده. براساس تم نهایی پژوهش، خیانت زناشویی در سینمای ایران به صورت یک تعلیق در زندگی بازنمایی شده است؛ یعنی خیانت هم به عنوان نتیجه و هم علت یک زندگی معلق، آشفته و بی هنجار آمده است.
فیلم به عنوان یک ابزار برای آموزش طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرسازی و به ویژه گرایش طراحی شهری برای فهم، تجزیه و تحلیل، ادراک و ارائه راه حل ، باید با سایر رشته ها، به ویژه برنامه ریزی، طراحی محیط، جامعه شناسی، روانشناسی و همچنین متخصصان اقتصاد و معماران رابطه و تعامل مناسبی داشته باشد و از قالب های مختلفی برای ارائه راه حل استفاده نماید. یکی از این قالب ها ، ارئه و بیان تصویری از ویژگی های بصری محیط است. سینما به عنوان یک رسانه جمعی تاثیرگذار، دائما در حال بازنمایی فضاها، رویدادها، نمادها و نشانه هاست که به صورت مستمر و پیوسته در حال آموزش، یادآوری و یا تجسم های واقعی برای مخاطبان خود است. این مقاله قصد دارد با انتخاب ده فیلم در دهه اخیر سینمای ایران(۱۳۷۵-۸۵) ، ارتباط میان زندگی اجتماعی و شکل شهر را مورد بررسی قرار دهد . هدف از این مقاله شناخت جایگاه فیلم برای استفاده از آن در آموزش طراحی شهری است. در ابتدا کاربرد سینما به عنوان ابزاری آموزشی در طراحی شهری روشن شده و سپس معیارهای انتخاب این فیلم ها و آموزه های آنها بیان خواهد شد. در نهایت نتیجه گیری میشود که به دلیل اهمیت و نقش شهرها در فیلم و رسانه ، به خصوص نمایش تحرک و سرزندگی و بازنمایی تصویر روشنی از شهر ، فیلم ها میتوانند به عنوان یک منبع واجد اهمیت برای آموزش طراحی شهری مورد استفاده قرار گیرند.
خرده فرهنگ های دهه شصت و چگونگی بازنمایی پارودیک آن در سینمای دهه نود ایران (مورد کاوی: نهنگ عنبر، مصادره، هزارپا)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
27-37
حوزه های تخصصی:
در سالیان اخیر خرده فرهنگ های دهه شصت مورد توجه فرهنگ پژوهان و جامعه شناسان قرار گرفته است. دهه ای که به واسطه رویدادهای مهم تاریخی و اجتماعی اش دهه ای مهم در تاریخ معاصر ایران به شمار می آید. در این میان و در راستای تولیدات فرهنگی با موضوعات و مضامین این دهه، در سینمای دهه نود ایران نیز مجموعه فیلم های کمدی پدید آمده اند که تمرکز خود را بر بازنماییِ پارودیک خرده فرهنگ های این دهه گذارده و با استفاده از عناصر و رمزگان مشترک آنها توانسته اند تا رابطه ای موثر و مقبولی با مخاطبان برقرار کنند؛ ادعایی که محبوبیت و فروش بالای این فیلم ها صحه ای بر آن است. از این رو آثار مذکور بستری مناسب برای مطالعه خرده فرهنگ ها و تامل در چرایی و چگونگی این خوانش پارودیک ایجاد کرده است. این پژوهش در تحلیل اجتماعی خرده فرهنگ ها ابتدا از دیدگاه دیک هبدیج بهره می گیرد و در ادامه از آرای لیندا هاچن در مطالعات پارودی و تقسیم بندی سینمایی دن هریس در رابطه با انواع پارودی سود جسته است. در این پژوهش سعی می شود با تمرکز به سطوح معنایی این آثار و استفاده از زمینه های تاریخی و عناصر بصری خرده فرهنگ ها؛ به ویژگی های این نگاه پارودیک پرداخته شود. پژوهش می کوشد نشان دهد که چگونه اتخاذ آگاهانه شیوه بازنمایی پارویک، امکان خوانش انتقادی خرده فرهنگ های این دهه را برای فیلمسازان فراهم کرده است.
مطالعه ی بازنمایی «سفره ایرانی» در سینمای ایران با رویکرد نشانه شناسی
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
65 - 79
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش شده تا با رویکرد نشانه شناسی، شیوه بازنمایی سفره های غذا در سینمای ایران و نسبت آن با پیوندهای اجتماعی، مطالعه و معنای ضمنی آنها تفسیر شود. بدین منظور بر اساس منطق نمونه گیری نظری، فیلم هایی (از سینمای بعد از انقلاب) انتخاب شده اند که در آنها غذا و تهیه آن از مضامین اصلی و یا گرد هم آمدن شخصیت های اصلی به بهانه صرف غذا از فصل های کلیدی در روایت به شمار روند. این مطالعه مطالعه ای توصیفی- اکتشافی است که با این فرضیه آغاز شد که تصویر سفره های غذا در سینمای ایران به ضرورت فرهنگی موجبات برقراری پیوند های اجتماعی را ایجاد می کند ؛ اما در ادامه پیوند ضمنی این پدیده با مفاهیمی چون جنسیت و طبقه نیز آشکار شد. به این معنا که تصویر سفره های غذا در سینمای ایران، تصویری است که با مناسبات جنسیتی و در واقع زنانه گی و همچنین تمایزات طبقاتی پیوندی انکار ناپذیر دارد. به این معنا که سفره در سینمای ایران، پدیده ای زنانه و خانوادگی است که موجب ایجاد پیوندهای قوی اجتماعی می شود و محتوا و شیوه چینش آن طبقه اجتماعی افراد پیرامون آن را نمایندگی می کند.
بدنمندی و تجربه خود در سینمای ایران: مطالعه پدیدارشناختیِ شش فیلم از دهه 60 تا 90(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربه زیسته در زیست جهان، مفهومی است که براساس آن، درکِ جامعه شناختیِ فیلم با رهیافت پدیدارشناسی امکان پذیر می شود. این پژوهش با هدف فهمِ بدنمندی و تجربه خود در زیست جهان نمادینِ فیلم با روش پدیدارشناسی توصیفی و تحلیل مضمون انجام شده است. شش فیلم سینمایی ایرانی از دهه 60 تا 90 ازطریق نمونه گیری موارد حاد انتخاب شدند که در آنها بدنمندی و تجربه خودِ سوژه ها به منزله ایده فلسفی و مسئله مند به تصویر درآمده است که عبارت اند از: شاید وقتی دیگر ، هامون ، مسافران ، کاغذ بی خط ، شب های روشن و رگ خواب . طبق نتایج پژوهش، سوژه خودش را در دوگانه خود/دیگری تجربه می کند و بدنمندی واسطه ای برای بازیابی خود یا استحاله در دیگری است. در دهه 60 این دوگانه شکل فردی دارد، بدن زن ساحتِ مستقلی ندارد و در چارچوب ذهنی دیگریِ ابزورد (مرد) قوام می یابد. بدن زن ابژه ای است که زیر نگاه دیگری خاموش و خود به واسطه دیگری بازیابی می شود. در دهه 70 دوگانه خود/دیگری به ساحتِ جمعی کشیده شده است و سوژه ها در دوگانه تکنیک/بین الاذهانِ جمعی قوام می یابند. بدن و خود در قاب بین الاذهان جمعی بازیابی می شوند و ماهیتِ تکنیک در جعلِ سوژه ها برملا می شود. در دهه 80 بدنمندیِ سوژ ها به ساحت تقابل/گذار برکشیده می شود، کنشِ بدنمندِ زن، از بدنِ ابزورد مرد عبور و او را در جهان متروکش رها می کند. در دهه 90 تقابل رنگ می بازد و سوژه ها در شکلی از هم تنانگی قوام می یابند. پیوند جمعی با جسمانیت فست فودی و حس پذیریِ بدنِ زن در هم می آمیزد و سوژه خودش را در شکلِ دگردیسی شده خانه تجربه می کند.
گفتمان عدالت خواه و بازنمایی طبقات اجتماعی در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلم های سینمایی متأثر از پراکسیس، گفتمان های سیاسی در بازنمایی واقعیت هستند. گفتمان مسلط، بر آن است تا الگوهای کنشی و حیات مطلوب خود را به نمایش بگذارد و سینما یکی از مجراهای آن است. پژوهش حاضر در تلاش است تا با استفاده از روش تحلیل روایت، بازنمایی طبقات مختلف را در ذیل گفتمان اصولگرایی عدالت خواه مطالعه کند. بدین منظور 67 فیلم که در بین سال های 1388-1384 در ایران نمایش داده شده اند، به عنوان حجم نمونه و به شیوه نمونه گیری هدفمند گزینش شده اند. نتایج نشان می دهد فیلم های سینمای ایران پنج طبقه بالای مدرن، طبقه بالای سنتی، طبقه متوسط مدرن، طبقه متوسط سنتی و طبقه پایین را بازنمایی می کنند. این طبقات، براساس «نمایش ثروت» به طور عمودی و «ارزش های اجتماعی» به طور افقی از هم مجزا می شوند. در سطح گفتمان فیلم، طبقات با ویژگی های سنتی، نزدیکی بیشتری با گفتمان اصولگرایی عدالت خواه دارند و در سطح داستانی، گفتمان، روایت آنان را تأیید کرده است. طبقه پایین به عنوان پایگاه اصلی گفتمان عدالت خواه، به مثابه افرادی خونگرم، خانواده دوست، زحمتکش و قربانی بازنمایی می شوند که همواره با مشکلات دست وپنجه نرم می کنند. این مشکلات به شکلی خیالی هستند که در انتهای روایت فیلم ها حل وفصل می شوند. درنهایت گفتمان حاکم، با فروکاست مسئله اساسی این طبقه شامل فقر به امور دیگری مانند ازدواج، از مسئولیت خود در قبال توزیع عادلانه ثروت شانه خالی کرده است.
رهیافت آپاراتوس در بازتاب و شکل دهی جامعه مخاطب سینمای ایران
حوزه های تخصصی:
آپاراتوس سینمایی سالهاست که از سوی نظریه پردازان از جمله بودری، متز، کومولی، ناربونی، مالوی، آلسئسر و غیره مورد توجه قرار گرفته و در تحلیل هایشان به نگارش در آمده، اما هنوز تعریف مشخصی از آن ارائه نشده است. آنچه از آرای صاحبنظران ادراک می شود نشان از آن دارد که آپارتوس سینمایی دستگاهی ایدیولوژیک با فرایندی وابسته به تکنولوژی است که تاثیرات روانی بر تماشاگر می گذارد. آپاراتوس سینمایی همان ماده خام سینماست که در ذهن تماشاگر تکمیل می شود و وابسته به خلاقیت صاحب اثر و نحوه دریافت و سواد رسانه ایی تماشاگر در دوره های سینمایی با پیشرفت تکنولوژی تغییر یافته است. رویکرد آپاراتوس سینمایی در بازتاب یا شکل دهی افکار جامعه پیرامون نقش بارزی داشته است. ایران سینمایی پیشرو و با سابقه ای بیش از یک سده دارد. مقاله حاضر با هدفی کاربردی نقش آپاراتوس سینمایی در بازتاب و شکل دهی جامعه پیرامون را مورد بررسی قرار داده است. مسئله تحقیق رهیافت مخاطب نسبت به بازتاب یا شکل دهی پدیده های اجتماعی متاثر از آپاراتوس در سینمای ایران است. روش تحقیق کیفی بر اساس جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای، آرشیوهای صوتی تصویری و بر مبنای تحلیل محتوی جهت دار است. از این روی سینمای ایران به 7 دوره تقسیم و مورد تحلیل قرار گرفته است. نتیجه حاصله نشان می دهد سینمای ایران متاثر از آپاراتوس در بازتاب و شکل دهی جامعه در دوره های گوناگون متفاوت و نقشی نسبی و شکننده داشته است.
طراحی مدل سیاست گذاری در سینمای ایران با هدف ارتقای جایگاه بین المللی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
169 - 194
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت راهبردی سینما در جوامع معاصر و همچنین، توجه دولت ها و افکار عمومی به سینما به عنوان هنر، صنعت و رسانه، پژوهش حاضر درصدد طراحی مدل سیاست گذاری در سینمای ایران با هدف ارتقای جایگاه بین المللی آن است.
روش: از لحاظ راهبرد، پژوهش حاضر کیفی، از نوع گرندد تئوری (نظریه داده بنیاد) است. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته با 12نفر خبره سیاست گذاری فرهنگی و سینما و به کمک روش نمونه گیری هدفمند، گردآوری شد. برای احصای مفاهیم و مقوله های فرعی و اصلی، مطابق با مدل پارادایمی استراوس و کوربین، کدگذاری نظری انجام گرفت و داده ها تحلیل شدند. اعتبارسنجی به شیوه تشکیل گروه کانونی و پایایی سنجی از طریق قابلیت تکرارپذیری (ضریب پایایی) انجام شد.
یافته ها: مدل سیاست گذاری در سینمای ایران، از 18 مقوله اصلی، 50 مقوله فرعی و 507 مفهوم به اشباع نظری رسید. بر اساس نتایج، شرایط علّی عبارت اند از: وجود مشکلات قانونی و حقوقی، وابستگی سینما به ساختار سیاسی و دولت، مشکلات مالی و سرمایه گذاری در سینما و عدم برخورداری از ساختار یکپارچه. شرایط زمینه ای عبارت اند از: مشکلات سخت افزاری و نرم افزاری و حاکم بودن فضای بی اعتمادی بین ساختار سیاسی و فعالان سینما. شرایط مداخله ای: بی توجهی ساختار سیاسی به جهانی شدن، شرایط تحریمی کشور، عدم اعمال مدیریت دانش، بی توجهی به ظرفیت رسانه ها در بخش بین المللی و بی توجهی به بازاریابی و برندسازی. راهبردها بدین ترتیب مشخص شد: بازنگری، اصلاح و تدوین مسائل حقوقی و قانونی، حمایت بخش دولتی و عمومی، تلاش برای صنعتی کردن سینما و تعامل و هم افزایی داخلی و خارجی در حوزه سینما. پیامدها نیز عبارت اند از: تقویت دیپلماسی عمومی در جهان و ارتقای جایگاه سینمای ایران.
نتیجه گیری: سینما می تواند به عنوان ابزار اثرگذار، دریچه جدیدی از ایران به روی جامعه بین المللی باز کند و علاوه بر حضور در بازار جهانی، به گسترش شناخت مخاطبان از فرهنگ ایران و در نتیجه خنثی شدن تبلیغ های منفی ایران در رسانه های خارجی کمک کند.
منشاء سیاست ها در سیاستگذاری برای سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵)
77 - 100
حوزه های تخصصی:
هر نظام سیاست گذاری درپی دستیابی به اهدافی در سطوح کلان و بخش مربوطه است. این اهداف برآیندی از خواسته ها و ارزش های مادی و معنوی جامعه و یا سیاست گذاران است. یکی از وظایف اصلی سیاست پژوهی، شناسایی و تبیین این خواسته ها و ارزش ها در هر حوزه ای حتی سینما خواهد بود؛ زیرا از این راه می توان منشاء فکری در سیاست های پیرامون بخش سینما را شناخت. فهم و درک این امر در سینمای ایران، هدف این نوشتار را شکل داده است. با بهره گیری از مفهوم و رهیافت «مرجعیت» در سیاست گذاری، به این پرسش پاسخ می دهیم که «مرجعیت های مربوط به سیاست های سینمایی در سینمای ایران کدام است؟» برای پاسخ مناسب باید با رهیافت نهادی و روش «تحقیق ثانویه» از روش تحقیق اکتشافی به شناسایی و تحلیل محمل های مرجعیت در پارادایم دولت مدرن پرداخته شود و در این مسیر مرجعیت در سیاست های سینمای ایران شناسایی گردد. با مقایسه ابعاد سیاست گذاری در آنها درمی یابیم مرجعیت سیاست گذاری در بخش سینمای ایران به شکل چشمگیری متأثر از مرجعیت کلان سیاست گذاری عمومی در کشور است؛ که به دلیل فقدان ثبات سیاستی، ابهامات بسیاری دارد و سینما نیز در این شرایط، حیات بسیار وابسته ای به دولت داشته و به جای ابتناء بر رابطه با مخاطب، متأثر از سیاست های تقویت کننده مراقبت دولتی است.
راهبردهای بهره گیری از ظرفیت های سینمای ایران با رویکرد معرفی سیمای فرهنگ ایرانی در عرصه بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و دوم زمستان ۱۴۰۰شماره ۵۶
265 - 288
حوزه های تخصصی:
استفاده بهینه از ظرفیت های سینما، به عنوان رسانه ای که در زمینه های اجتماعی و به ویژه فرهنگی تأثیرگذار است، نیازمند داشتن هدف، راهبرد و برنامه ریزی است. پژوهش پیش رو، با هدف دست یابی به راهبردهایی برای سینمای ایران، با رویکرد معرفی فرهنگ ایرانی در عرصه بین الملل صورت گرفت. این پژوهش کیفی به روش پیمایشی و با نمونه گیری به شیوه گلوله برفی و هدفمند انجام شد. پس از مطالعات اسنادی، با بهره گیری از مصاحبه عمیق با استادان، منتقدان، کارگردانان، مدیران حوزه پخش بین المللی فیلم و خبرگان، محیط و عوامل درونی و بیرونی سینما در عرصه بین الملل بررسی شد و گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسش نامه صورت گرفت. روایی پرسش نامه به شیوه صوری و پایایی آن با آلفای کرونباخ تأیید شد. با تعیین نقاط قوت، ضعف و فرصت ها و تهدیدها، تحلیل داده ها و تدوین راهبردها برای هریک از مناطق چهارگانه با ماتریس SWOT انجام شد. بر اساس نتایج پژوهش، موقعیت راهبردی سینمای ایران در سطح بین الملل رقابتی نشان داده شد؛ اما ازآنجاکه نقطه به دست آمده بسیار به بخش محافظه کارانه نزدیک است، راهبردهای این بخش نیز مورد توجه اند. ساخت و حمایت از فیلم هایی با شاخصه های فرهنگ ملی ایران و ساخت فیلم هایی با تأکید بر مؤلفه های عشق، انسانیت، صلح جویی و اخلاق؛ سرمایه گذاری و حمایت از فیلم های مستند باکیفیت با موضوع ایران و مردم ایران؛ فراهم آوردن امکان نمایش آن ها در خارج از کشور؛ استفاده از افراد آشنا به پخش بین المللی فیلم در نمایش فیلم در خارج از کشور و نظارت بر شاخص های کیفی محتوایی و تکنیکی ازجمله راهبردهای مناسب در این زمینه هستند.
مطالعه نحوه بازنمایی اقلیت های دینی در سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی براساس آرای استوارت هال
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
49 - 58
حوزه های تخصصی:
سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی، به لحاظ دینی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با تحولات زیادی روبه رو شد و بخش مهمی از آن تحت نظارت دولت براساس اهداف فرهنگی جدید پس از انقلاب به حیات خود ادامه داد. یکی از موضوعات مطروحه در سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی، توجه به موضوع اقلیت ها، ازجمله اقلیت های دینی بوده و هست. پژوهش حاضر سعی دارد، به مطالعه نحوه ی بازنمایی اقلیت های دینی در سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی براساس آرای استوارت هال بپردازد. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل شخصیت های اقلیت، که در نقش های اصلی یا فرعی در فیلم ها ظاهر شده اند، علاوه بر استراتژی های استوارت هال در بحث بازنمایی، از سطوح رمزگان جان فیسک نیز استفاده شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد، غالب ترین رمزگان استفاده شده در بازنمایی شخصیت های اقلیت، آیین های دینی، مذهبی و ایدئولوژی اعتقادی اقلیت ها، رمزگان فنی دیالوگ بوده است. ایدئولوژی "خود" و "دیگری" یا "ما" و "آنها" در اکثر فیلم ها تکرار می شود. شخصیت های اقلیت نسبت به شخصیت های مسلمان معمولاً آسیب پذیر هستند. در این فیلم ها به طور کلی، به نوع زندگی اقلیت ها، فعالیت های اجتماعی و دینی آنها کمتر اشاره شده است و در نهایت، به نظر می رسد در سال های بعد از انقلاب اسلامی، استفاده از رمزگان های کلیشه ای برای بازنمایی شخصیت های اقلیت در فیلم ها، تکرار شده اند و بداعت و خلاقیتی در بازنمایی ها دیده نمی شود.
بازنمایی گرافیکی مضامین اجتماعی در پوستر فیلم های اجتماعی سینمای ایران (مورد مطالعاتی: فیلم های برگزیده جشنواره فجر سال های 1390 تا 1398)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
63 - 74
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، توجه به مضامین اجتماعی در فیلم های سینمایی ایران پس از انقلاب پررنگ تر شده است. در این گونه مضامین، مخاطب در مقایسه با دیگر گونه ها مهم تر به شمار می رود، زیرا به طور مستقیم یا نمادین به دغدغه های مخاطبان توجه دارد و مضمون فیلم با ذهنیت مخاطبان تکمیل می شود. اولین ارتباط مخاطب با فیلم در وهله نخست از طریق پوستر و طراحی آن است. پرسش اصلی در این پژوهش، عبارت است از: بازنمایی گرافیکی مضامین اجتماعی در پوستر فیلم های اجتماعی چگونه است؟ هدف در این پژوهش، بررسی این امر است که طراحی پوستر فیلم های اجتماعی برگزیده جشنواره فیلم فجر سال های 1390 تا 1398 تا چه اندازه بازنمایی درستی ارائه کرده است و تا چه میزان مضمون اجتماعی که در فیلم ذکر شده و در پوستر آمده است. در این پژوهش، برای گردآوری اطلاعات، از روش کتابخانه ای و مشاهده آثار و برای تحلیل، از روش کمی- کیفی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که به طراحی پوستر در فیلم های اجتماعی سینمای ایران پس از انقلاب به میزان کافی توجه نمی شود. از جمله عوامل منفی، می توان به رنگی طراحی شدن، استفاده از تصاویر شخصیت ها، استفاده از متن زیاد و نبود تصاویر انتزاعی و خلاقیت کافی اشاره کرد. همچنین 21 پوستر به صورت مستقیم، 22 پوستر به صورت غیرمستقیم و نمادین با مضمون فیلم در ارتباط هستند و 2 مورد نیز ارتباطی با مضمون فیلم ندارند. بر این اساس، می توان گفت که در مجموع ارتباط طراحی پوستر فیلم های اجتماعی در آثار انتخابی با مضمون اجتماعی وضعیت مناسبی ندارد.
تحلیل جامعه شناختی مفهوم مرگ در موج نو سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحرک اجتماعی یکی از مضامین مورد توجه فیلم سازان موج نو سینمای ایران در سال های پیش از انقلاب بوده است. در این سال ها به دلیل تحولات اقتصادی و اجتماعی و تلاش دولت برای مدرنیزاسیونِ ساختار سنتی اجتماع، تحرک اجتماعی نوینی در جامعه رخ داده که در فیلم های فیلم سازان معترض آن دوره مورد انتقاد قرار می گیرد. در این مقاله سه فیلم، که با مرگ ضد قهرمان به پایان رسیده، از منظر تحرک اجتماعی بررسی می شوند. بنابراین زاویه دید کارگردان فیلم های مورد بررسی را در نمایش مرگ این قهرمانان و ارتباط مرگ این افراد با تحرک اجتماعی در جامعه ایرانی آن زمان مورد تحلیل قرار می دهیم. در تحلیل فیلم ها از نظریات گلدمن و دو شیوه نقد برون نگر و درون نگر استفاده شده است.