مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
ادب عرفانی
حوزه های تخصصی:
یاد مرگ که همواره عیش بسیاری از انسانها را طیش و تیره می دارد، برای صوفیان و عارفان راستین، موجب انس و آرامش بوده است. آنان با الهام گرفتن از فرهنگ قرآنی و حدیثی، که در آن تصویر روشن و مطلوبی از مرگ مؤمنان و موحدان ارائه شده است، به مرگ نگاهی عاشقانه و عارفانه داشته اند و باور آنان این بوده است که جان آسمانی انسان با تبعید به دنیا و تعلق به تن از جوار قرب الهی دور شده و از سعادت دیار یار باز مانده است. آنان همواره خود را در دو زندان گرفتار می دیده اند: زندان تن و زندان دنیا. از این رو، همه هم و همت آنان متوجه خلاصی از این دو زندان بوده است. به همین دلیل، مرگ در نظر صوفیان و عارفان حقیقی نه تنها منفور و مکروه نبوده، که بسیار هم خواستنی و دوست داشتنی بوده است. تامل در حالات عارفان، هنگام مرگ و سخنانی که درباره مرگ بر زبان آوده اند، نکات و نتایج شگفت انگیزی را آشکار می سازد. گروهی از آنان پیش از فرا رسیدن مرگ به فراست از آمدن آن آگاه شده و خود را برای استقبال از آن آماده کرده اند. گروه دیگر، عشق و اشتیاق خویش را به مرگ در قالب عبارات عجیب و عربت آموزی بیان کرده اند. بی گمان سرآمد همه این عارفان و عاشقان در زمینه مرگ ستایی مولانا است که زیباترین و لطیفترین سخنان را درباره مرگ و اسرار آن گفته و سروده، و دیوان غزالیات او آکنده از اشعاری است که در آنها عاشقانه و مشتاقانه از طرایف و ظرایف مرگ سخن گفته است.
حدیث نظربازی و رندی در ادب عرفانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بررسی نقش اسراییلیات در پیدایش نمادهای گوناگون در ادب عرفانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اسراییل از القاب حضرت یعقوب (ع) می باشد که در قرآن کریم (آل عمران/ 93) فقط یک بار از آن حضرت با نام اسراییل یاد شده است.اسراییلیات اصطلاحی است که علمای اسلامی به عقاید و داستان های خرافی که از ناحیه علمای اهل کتاب از قرن اول هجری میان مسلمانان رواج یافت، اطلاق کرده اند.این افسانه های دروغین، ضمن رخنه در تفاسیر قرآن و سپس در کتب تاریخی، شعرا و نویسندگان دینی و عارف مسلک را که برخی از آنان حافظ قرآن کریم نیز بوده اند، و مطالعه تفاسیر در دستور کار آن ها بوده، تحت الشعاع قرار داده و بدون بررسی و نقد و پژوهش، این داستان ها را وارد اشعار خود کرده اند. اگر چه زیان های بسیاری از جانب اسراییلیات برپیکر ادب فارسی وارد آمده است، ولی هنرمندی و چیره دستی شاعران و نویسندگان حوزه عرفان، نظیر عطار و مولانا موجب شد تا داستان های اسراییلی سبب پیدایش برخی از نمادها و مفاهیم جدید در ادب عرفانی گردد، که در این مقاله به اهم آن پرداخته خواهد شد.
جلوه های نمادین رنگ در ادب عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معرفت عرفانی و تجارب شهودی عرفا در دایره محدود الفاظ و واژگان نمی گنجد و نیازمند زبانی استعاری و رمزی است. یکی از راه های حسی کردن تصاویر، کمک گرفتن از عنصر رنگ است. در ادب عرفانی بسیاری از امور ذهنی و انتزاعی با نمادواژه های رنگ نشان داده می شود. در مقاله حاضر که با توجه به روان شناسی رنگ ها و به شیوه کتابخانه ای انجام شده، رنگ های روح، عواطف، احساسات و صفات و...، همچنین الوان انوار و رنگ های هفت اندام لطیف در ادب عرفانی بررسی، توصیف و تحلیل شده است. عارف در هر یک از مراکز هفت اندام لطیف، ادراک های متفاوتی از الوان یا بینش های رنگین گوناگون دارد که مراحل پیشرفت و کشف باطنی او را نشان می دهد. در هماهنگی میان درون و برون، رنگ خرقه نیز مناسب مقام عرفانی و احوال درونی سالک است اما از دیدگاهی دیگر، رنگ، رمزی از حجاب های روح و تعلقات دنیا است که باید از آن گذشت و به صبغه الله و بی رنگی رسید.
برخی از وجوه تمایز متون عرفانی نسبت به آثار غیرعرفانی ( با تأکید بر امهات آثار عرفانی قرون 6 -9 )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات عرفانی یکی از مقولههایی است که بخش گستردهای از ادب فارسی را به خود اختصاص داده است. عرفان با توجه به گستردگیاش، فراز و نشیبهای فراوانی به خود دیده است. علاوهبر این، تأثیر آن بر حوزههای دیگر نیز قابل توجه است. عرفان از جمله موضوعهای مهمی است که در مورد آن، دیدگاههای مختلف و حتی گاهی متضاد با یکدیگر ارائه شده است. در پی این امر است که مکتبهای عرفانی متعددی بنابر سلائق مختلف، در طول تاریخ شکل گرفته است که در سیر ادب فارسی نیز میتوان صبغههای مختلفی از آن را مشاهده کرد. در این پژوهش، کوشش شده است که سیر این جریان از قرن ششم تا قرن نهم، مورد بررسی قرارگیرد، از این رو در آغاز مختصری از کلیات موضوع ارائه، سپس ب ه مشخصات بنیادین آن پرداخته شده است. به علاوه به علت کثرت آثار عرفانی این عصر، سعی شده است تا از کتب مهم عرفانی این دوره، مثلاً: حدیقه سنایی، مثنوی مولوی و...یاد شود. پس از به دست دادن شاخصههای متون عرفانی، از جمله در سطح زبان، مضمون، اصطلاحات خاص صوفیه و... کوشش شده است تا نمود این شاخصها در تکتک آثار، یعنی؛ عبهرالعاشقین، حدیقه سنایی، سیرالعباد إلی المعاد سنایی، الهینامه، منطقالطیر، مختارنامه، دیوان و اسرارنامه عطار، اسرارالتوحید، فیهمافیه، غزلیات شمس و مثنویمعنویِ مولوی و غزلیات حافظمشخص شده، مورد ارزیابی قرار گیرد.
نقد رابطه سینمای ایران با ادب کلاسیک عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۷
88 - 114
حوزه های تخصصی:
«سینما» هنری نوین است که هنرها و دانش های پیشین را درهم آمیخته و آن ها را با جذبه فراوان پیش روی مخاطبان قرار داده است. اندیشه های بازتاب یافته در آثار به جا مانده از گذشته مشرق زمین و به خصوص ادبیات کلاسیک کشورمان نیز برخوردار از پیرنگی معنوی است. بازتاب مضامین عرفانیِ ادبیات کلاسیک در آثار سینمایی می تواند وسیله ای برای پیوند فرازمانی اندیشه و هنر ملّی باشد. در این پژوهش ضمن ارائه یک تقسیم بندی تاریخی- مضمونی به اختصار اندیشه های عرفانی و معنوی کارگردان های سینمای کشورمان مرور می شود. سپس موانع ساخت فیلم هایی با مضامین عرفانیِ ادبیات کلاسیک در کشورمان بررسی و پیشنهادهایی برای استحکام ارتباط سینما با ادب کلاسیک ارائه می شود. این بررسی نشان می دهد میان اندیشه های روحانیِ بازتاب یافته در ادبیات کلاسیک عرفانی سرزمینمان با هنر سینما، پیوندی فرازمانی و تکاملّی برقرار نشده است. عوامل گوناگونی در این مسأله مؤثر بوده است که مهم ترین آن ها عبارتند از: نگاه مشکوک سیاست به طریقت در ایران، وجود دیدگاه های متفاوت و متضاد نسبت به اندیشه ها و زندگی عارفان، گرایش مفاهیم عرفانی به ذهنیت و گریز آن ها از عینیت، ضعف ابزاری سینمای ایران برای ساخت باورپذیر آثار خیال انگیز و مخالفت طیف های کلاسیک و روشنفکری منتقدان سینمای ایران با ساخت آثار عرفانی.
بررسی نقش و جایگاه ادب فارسی در آموزش عرفان اسلامی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با بررسی نقش اثرگذار ادب فارسی در نشر و تعلیم آموزه های عارفان مسلمان، سیر تطور ادب عرفانی را در بستر زبان فارسی مورد واکاوی قرار داده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که بهره گیری از زبان و ادب فارسی در تصنیف آثار تعلیمی عارفان، از یک سو تغییرات و ظرفیت های تازه ای را در ادب فارسی پدید آورد و به ادب عرفانی هویت بخشید و از سوی دیگر، غنای زیبایی شناسانه عرفان اسلامی را دوچندان کرد و به آن نشاطی شاعرانه بخشید. بهره گیری از قابلیت های ادب فارسی در نشر آموزه های عرفانی، منجر به خلق شاهکارهای ماندگاری در حوزه عرفان تعلیمی شد که اغلب آنها اکنون در زمره آثار کلاسیک نظم و نثر فارسی به شمار می روند. این آثار به جهت تأثیرپذیری از روح فرهنگ ایرانی، در قیاس با اغلب نمونه های مشابه آن در زبان عربی، از شاعرانگی و شورمندی افزون تری برخوردارند. شرح تعرّف ، کشف المحجوب ، تمهیدات ، حدیقه الحقیقه ، منطق الطیر ، مرصاد العباد ، مثنوی معنوی ، گلشن راز، مصباح الهدایه و طرائق الحقایق از این قبیل اند.