مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
مدل سازی ساختاری تفسیری
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
511 - 534
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از مهم ترین مباحث مطرح در ادبیات مدیریت و رهبری، مفهوم ایثارگری است و به دلیل پیامدهای متعدد و مثبتی که برای آن برشمرده شده است، سازمان ها نیاز دارند تا سبک های رهبری مبتنی بر فداکاری را توسعه دهند. با وجود مصداق ها و مثال های متعدد در خصوص ایثارگری مدیران، رهبران و کارکنان و اهمیت این پدیده در کسب وکار، سازمان های دولتی و سایر محیط ها، ایثار به عنوان یکی از رفتارهای سازمانی و دلالت های رهبری آن، از نظر پژوهشی مغفول مانده است و پژوهش نظام مند در این زمینه می تواند ابعاد و زوایای بروز رفتارهای ایثارگرانه در سازمان ها را برای ما روشن سازد.
روش: پژوهش حاضر بر مبنای پارادایم تفسیری و مبتنی بر روش مدل سازی ساختاری تفسیری است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است و برای گردآوری داده ها از مصاحبه استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، مدیران بخش دولتی است و روش نمونه گیری، از نوع هدفمند است.
یافته ها: مدل مفهومی رفتارهای ایثارگرانه در سازمان، مشتمل بر یازده مؤلفه است که عبارت اند از: «خودپنداره مثبت»، «تاب آوری»، «ابرازگری اجتماعی» و «انگیزه خدمت»، «همدلی و هم دردی»، «آگاهی و شناخت»، «هدفمندی و آرمان گرایی»، «وحدت و هویت جمعی»، «یادگیری و سرایت اجتماعی»، «ارزش های جوهری» و «شرایط بحرانی». بر اساس یافته ها، دو بُعد آگاهی و شناخت و وحدت جمعی، مؤلفه های مبنایی مدل هستند؛ زیرا بر کلیه مؤلفه های دیگر تأثیرگذارند و از سوی دیگر نیز با یکدیگر رابطه دوطرفه دارند؛ یعنی علاوه براینکه در مؤلفه های دیگر مدل عاملی تأثیرگذارند، بر یکدیگر نیز اثرگذارند. همچنین بر اساس مدل مذکور، دو مؤلفه همدلی و هم دردی و یادگیری و سرایت اجتماعی در رتبه بعدی قرار گرفته اند. این دو مؤلفه نیز با یکدیگر رابطه متقابل دارند و علاوه براین، از مؤلفه شرایط بحرانی که در رتبه بعدی قرار دارد، تأثیر می پذیرند. در واقع، شرایط بحرانی، علاوه براینکه بر مؤلفه های سطح بالاتر خود اثر می گذارد، بر مؤلفه های سطح پایین تر نیز اثرگذار است و این بیانگر نفوذ چشمگیر این متغیر در مدل است. مؤلفه انگیزه خدمت، مؤلفه ای است که در سطح پنجم مدل قرار دارد و همان طور که جهت پیکان ها نشان می دهد، این مؤلفه به سه مؤلفه شرایط بحرانی، ارزش های جوهری و هدفمندی و آرمان گرایی وابسته است؛ بدین معنا که انگیزه خدمت به عنوان یکی از پیشایندهای بروز رفتارهای ایثارگرانه، از بروز شرایط بحرانی و نیز وجود ارزش های جوهری و اهداف و آرمان های فرد تأثیر می پذیرد. سه مؤلفه باقی مانده در مدل، یعنی خودپنداره مثبت، تاب آوری و ابرازگری اجتماعی، نسبت به سایر مؤلفه ها کمترین نفوذ و بیشترین وابستگی را دارند که بیانگر اثرپذیری بیشتر آن ها از سایر مؤلفه های مدل است. مؤلفه ابرازگری اجتماعی، وابسته ترین مؤلفه در مدل مذکور است؛ به این معنا که تمایل فرد برای ابرازگری اجتماعی، به همه مؤلفه های دیگر مدل، به استثنای تاب آوری وابسته است؛ زیرا تاب آوری فرد، بر ابرازگری اجتماعی وی تأثیری ندارد.
نتیجه گیری: دو مؤلفه از مؤلفه های یازده گانه شناسایی شده در پژوهش، در ناحیه پیوندی قرار گرفته اند که عبارت اند از: «همدلی و هم دردی»، «آگاهی و شناخت». این مؤلفه ها، غیرایستا و پویا محسوب می شوند؛ بدین معنا که هر تغییری در آن ها می تواند کل سیستم را تحت تأثیر قرار دهد و در نهایت، بازخور سیستم نیز می تواند آن ها را دوباره تغییر دهد. مؤلفه هایی که در ناحیه مستقل ماتریس نفوذ هم بستگی قرار گرفته اند، شامل پنج مؤلفه «هدفمندی و آرمان گرایی»، «وحدت و هویت جمعی»، «یادگیری و سرایت اجتماعی»، «ارزش های جوهری» و «شرایط بحرانی» است که بیانگر قدرت نفوذ و هدایت زیاد این مؤلفه ها در مدل است. همچنین با توجه به ماتریس نفوذ – وابستگی به دست آمده در پژوهش حاضر، مؤلفه های «خودپنداره مثبت»، «تاب آوری»، «ابرازگری اجتماعی» و «انگیزه خدمت» در ناحیه وابستگی قرار گرفته اند که گویای میزان وابستگی زیاد این مؤلفه ها به سایر مؤلفه های نمودار است. در واقع می توان گفت که برای تحقق مؤلفه های مذکور، مؤلفه های زیادی دخالت دارند و خود این مؤلفه ها، بر سایر مؤلفه های مدل کمترین تأثیر را می گذارند. علاوه براین، بر اساس ماتریس خوددریافتی به دست آمده در پژوهش، می توان نتیجه گرفت که مؤلفه «ابرازگری اجتماعی» در مدل، کمترین میزان تأثیرگذاری را دارد.
شناسایی مؤلفه های نرم تحول دیجیتال و طراحی چارچوب مفهومی حاصل از آن ها (با روش تحلیل مضمون و مدل سازی ساختاری تفسیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۳۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۸)
1063 - 1107
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه تحول دیجیتال از دو بخش سخت و نرم تشکیل شده، پژوهش حاضر به شناسایی مؤلفه های بخش نرم این تحول پرداخته است. با توجه به اهمیت روزافزون تحول دیجیتال و ضرورت آن برای بقا و موفقیت سازمان ها، پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچوب مفهومی حاصل از مؤلفه های نرم تحول دیجیتال با استفاده از شبکه مضامین حاصل از تحلیل مضمون و سپس سطح بندی مضامین حاصل از تحلیل مضمون با استفاده از روش کمی مدل سازی ساختاری تفسیری انجام شد. در بخش کیفی پژوهش از ابزار مصاحبه نیمه ساختارمند و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته برآمده از تحلیل مضمون مصاحبه ها برای جمع آوری اطلاعات استفاده گردید. در بخش کیفی و کمیِ پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی بهره گیری شد. پس از تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی، 185 مضمون پایه در قالب 44 مضمون سازمان دهنده و 6 مضمون فراگیر شامل قابلیت های حاکمیت سازمانی، راهبری دیجیتال، فرهنگ آفرینی دیجیتال، استراتژی دیجیتال، نوآوری دیجیتال و تخصص گرایی دیجیتال شناسایی گردید. سپس، با استفاده از روش کمی مدل سازی ساختاری تفسیری مضامین فراگیر سطح بندی شده و الگوی نهایی تحول دیجیتال به دست آمد. با توجه به یافته های این پژوهش، مدیران سازمان ها باید ضمن آشنایی و شناخت مؤلفه های نرم تحول دیجیتال در سازمان های خود که مختص بخش نرم تحول دیجیتال است، بستر فنی و غیرفنی ضروری این تحول شگرف را در سازمان خود ایجاد کرده و ارتقا بخشند و از توجه صِرف به بخش سخت تحول دیجیتال پرهیز کنند؛ چرا که غفلت از بخش نرم تحول دیجیتال منجر به شکست این تحول خواهد شد.
طراحی الگوی برای کارایی بانکداری اسلامی با رویکرد تفسیری ساختاری (مورد مطالعه: شعب بانک کشاورزی استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۴
39 - 60
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی در این تحقیق، طراحی الگوی برای کارایی بانکداری اسلامی با رویکرد تفسیری ساختاری می باشد. تحقیق حاضر از نظر روش، توصیفی- پیمایشی و نوع تحقیق بر مبنای هدف، کاربردی می باشد در این تحقیق که جامعه آماری آن مشتریان شعب بانک کشاورزی در سطح شهر اردبیل بوده، نمونه گیری با استفاده از شیوه تصادفی طبقه ای متناسب با حجم نمونه انجام شده است. ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته بوده که روایی (صوری و محتوایی) آن براساس نظر تعدادی از کارشناسان بانکی شهر اردبیل تأیید شد و پایانی آن با استفاده از ضریب آلفا کرون اخ تأیید گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد که از نظر مشتریان، مهم ترین عامل در کارایی بانکداری اسلامی، بکارگیری تسهیلات پرداختی بیشتر در عقدهای مشارکتی بجای معاملاتی و مشارکت بیشتر بانک در امر سرمایه گذاری و تولید می باشد. با کمک مدل سازی ساختاری تفسیری و نظر خواهی از ده نفر خبره بانک کشاورزی استان اردبیل عوامل مربوط به عدم تمایل بانک ها به اجرای بانکداری اسلامی تجزیه و تحلیل و روابط بین متغیرها کشف شد. نتایج نشان داد که عامل اطلاعات و اعتماد کافی مردم به بانکداری اسلامی دارای نقش کلیدی بوده و در زمینه افزایش کارایی بانکداری اسلامی در اولویت قرار گیرد.
طراحی برنامه و نقشه استراتژی فدراسیون موتورسواری و اتومبیلرانی جمهوری اسلامی ایران با رویکرد ISM(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
203 - 222
هدف این پژوهش، طراحی برنامه و نقشه راهبرد فدراسیون موتورسواری و اتومبیلرانی جمهوری اسلامی ایران با رویکرد ISM بود. روش تحقیق، توصیفی و به لحاظ هدف، کاربردی است. گردآوری اطلاعات، به صورت میدانی و به شیوه آمیخته (کمی و کیفی) انجام شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی، 15 نفر از خبرگان و در بخش کمی، شامل مسئولان فدراسیون اتومبیلرانی و موتورسواری و مدیران هیئت های تابعه در استان ها برابر با 150 نفر بود که به دلیل محدودیت اعضا، نمونه آماری با جامعه برابر شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته و فرم خودتعاملی ساختاری بود. برای تدوین راهبرد های این فدراسیون از روش سوات و برای ساختاردهی راهبرد ها از تکنیک مدلسازی ساختاری تفسیری استفاده شد.
یافته های پژوهش نشان داد که در فدراسیون اتومبیل رانی و موتورسواری 13 قوت، 17 ضعف، 13 فرصت و 16 تهدید وجود دارد و برای توسعه این فدراسیون، 17 راهبرد پیشنهاد گردید. همچنین بر اساس یافته ها در بخش مدل سازی ساختاری تفسیری، راهبردها در پنج سطح قرار گرفتند که راهبرد های دانش بنیان نمودن ورزش موتورسواری و اتومبیلرانی مبتنی بر تعامل با مراکز دانشگاهی و پژوهشی و تقویت و ارتقای محیط قانونی، حقوقی و برنامه ای این فدراسیون در سطوح پایین مدل (سطوح چهارم و پنجم) قرار گرفتند. می توان گفت که تمرکز مسئولان بر برنامه محوری و ایجاد و یا تقویت محیط حقوقی به همراه حرکت در راستای دانش بنیان شدن این رشته ورزشی، تحقق دیگر راهبرد های طراحی شده و توسعه ورزش اتومبیل رانی و موتورسواری را در پی خواهد داشت.
مدل سازی ساختاری تفسیری عوامل مؤثر بر تصمیم گیری اخلاقی بازیکنان فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی آذر و دی ۱۴۰۲ شماره ۸۱
213 - 238
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدل سازی ساختاری تفسیری عوامل مؤثر بر تصمیم گیری اخلاقی بازیکنان فوتبال بود. روش این پژوهش آمیخته و طرح آن اکتشافی بود. جامعه آماری این پژوهش را بازیکنان لیگ برتر فوتبال مردان و زنان تشکیل می دادند که به صورت هدفمند و بر مبنای اشباع نظری 15 نفر از آنها انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها در مطالعه کیفی از مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای گردآوری اطلاعات در مطالعه کمی از پرسشنامه استفاده شد. جهت بررسی ممیزی پژوهش از شاخص های اعتبار، انتقال، قابلیت اعتماد و تأییدپذیری و جهت تحلیل داده های مطالعه کیفی از کدگذاری و مطالعه کمی از روش تحلیل ساختاری تفسیری (ISM) و نرم افزار ISM software استفاده شد. در نتیجه تحلیل داده های کیفی 74 مفهوم نهایی، 14 مقوله فرعی و پنج مقوله اصلی مؤثر بر تصمیم گیری اخلاقی تشخیص داده شد. در نتیجه تحلیل داده های کمی مشخص شد عوامل مؤثر بر تصمیم گیری اخلاقی در سطح مقولات فرعی از چهار لایه تشکیل شده است و در این بین محیط سازمان، محیط حرفه، محیط زندگی، محیط قانونی و ارزش های بنیادین جزء بنیادین ترین لایه بودند. این نتیجه نشان می دهد برای حرکت در مسیر پیچیده تصمیم گیری اخلاقی بازیکنان فوتبال در ابتدای مسیر بایستی ظرفیت سازمانی، حرفه، زندگی، قانونی و ارزش های بنیادی مورد نیاز این پدیده ایجاد شود.
مدل سازی ساختاری تفسیری مولفه های موثر رشد شرکت های زایشی دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل سازی ساختاری تفسیری مولفه های موثر بر رشد شرکت های زایشی دانشگاهی انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی و کمی) بود. جامعه پژوهش بخش کیفی اسناد و متون درباره شرکت های زایشی دانشگاهی و خبرگان در این زمینه بودند که تعداد 30 نفر از آنان طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. جامعه پژوهش در بخش کمی مدیران و کارشناسان شرکت های زایشی دانشگاهی، مراکز رشد و پارک های علم و فناوری شمال کشور در سال 1398 به تعداد 400 نفر بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان تعداد 196 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مرور متون، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته 93 گویه ای بود که شاخص های روانسنجی آنها تایید شد. داده ها با روش های دلفی و مدل سازی ساختاری تفسیری در نرم افزار PLS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که مولفه های موثر بر رشد شرکت های زایشی دانشگاهی شامل 93 مولفه فرعی در 10 مولفه اصلی شامل ساختار نهادی، استراتژی، سیستم پژوهشی، منابع مالی، حمایت های منابع انسانی، شبکه سازی و مهارت های ارتباطی، فرایندها، عوامل فردی، نقش حمایت های دولت و گرایش به مشتری بودند. نتایج مدل سازی ساختاری تفسیری نشان داد که پنج مولفه ساختار نهادی، استراتژی، منابع مالی، فرایندها و نقش حمایت های دولت در سطح اول، سه مولفه سیستم پژوهشی، شبکه سازی و مهارت های ارتباطی و عوامل فردی در سطح دوم و دو مولفه حمایت های منابع انسانی و گرایش به مشتری در سطح سوم قرار داشتند و بر اساس آن مدل ساختاری تفسیری مولفه های موثر بر رشد شرکت های زایشی دانشگاهی طراحی شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برنامه ریزان و متخصصان آموزش عالی می توانند از نتایج این پژوهش بهره برداری کرده و برای بهبود و رشد شرکت های زایشی دانشگاهی از طریق مولفه های موثر شناسایی شده در آن برنامه ریزی کنند.
مدل سازی ساختاری تفسیری عوامل موثر بر آگاهی بخشی اعلان قیمت سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگاهی بخشی قیمت سهام به شرکت ها امکان را می دهد تا از آخرین تحولات و رویدادهای مربوط به بازار سرمایه مطلع و به این ترتیب، بتوانند تصمیمات هوشمندانه ای در مورد سرمایه گذاری اتخاذ کنند. بنابراین شناسایی عوامل موثر بر آگاهی بخشی اعلان قیمت سهام حائز اهمیت است. هدف از انجام پژوهش.شناسایی عوامل موثر بر آگاهی بخشی با استفاده از مدلسازی ساختاری تفسیری از طریق پیشینه پژوهش و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با روش تحلیل محتوای کیفی بر پایه تکنیک اشباع نظری با 17 نفر از اساتید و مدیران مالی انجام گرفت. ضمن تایید روایی بخش کیفی با استفاده از شاخص کاپای کوهن, کدگذاری مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA منجر به شناسایی 41 عامل موثر شد که پس از مراجعه به خبرگان و رسم نمودار پارتو، 34 عامل به عنوان مهم ترین عوامل موثر بر آگاهی بخشی اعلان قیمت سهام تعیین شدند. به منظور سطح بندی و مدلسازی ساختاری تفسیری عوامل شناسایی شده از نظرات 41 نفر از مدیران مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس با روش نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس و به کمک پرسشنامه مقایسه زوجی استفاده شد. روایی پرسشنامه با بهره گیری از روایی محتوا و پایایی آن با استفاده از روش آزمون پس آزمون تایید شد.مدلسازی ساختاری تفسیری عوامل موثر بر آگاهی بخشی اعلان قیمت سهام منجر به تشکیل سیزده سطح شد که عوامل اقتصادی و سیاست های کلان پولی مالی اثرگذارترین و شفافیت اطلاعات مالی، نامه مدیریتی حسابرسان و نوع اظهارنظر حسابرس اثرپذیرترین عوامل بودند.
شناسایی و سطح بندی مؤلفه های خوداشتغالی روستائی با رویکرد ISM مورد مطالعه: استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش برمبنای شناسایی، بررسی و سطح بندی مولفه های موثر در خوداشتغالی روستایی در استان آذربایجان شرقی به دنبال پاسخگویی به سوالات و اهداف زیر می باشد: مؤلفه های خوداشتغالی مهم در روستاهای استان آذربایجان شرقی کدامند؟، هر یک از مؤلفه های خوداشتغالی روستائی شناسایی شده، در چه سطحی قرار دارند؟، الگو یا مدل روابط مؤلفه های خوداشتغالی روستائیان چگونه است؟ و در نهایت سیاست ها و تصمیم های موثر برای توسعه و افزایش خوداشتغالی روستائیان چیست؟. روش پژوهش: روش شناسی این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده که به صورت کیفی در قالب تکنیک مدل سازی ساختاری-تفسیری (ISM) اقدام به سطح بندی و تعیین روابط مؤلفه های خوداشتغالی تأثیرگذار در روستاها گردید. جامعه آماری این پژوهش شامل 34 نفر از افراد واجد شرایط از اساتید دانشگاهی و مدیران ارشد در سطح استان آذربایجان شرقی می باشد که در امر خوداشتغالی روستائیان صاحب نظر می باشند. بر اساس تئوری وارفیلد در مدل سازی ساختاری- تفسیری و ملاک خبرگی بر اساس دو شاخص میزان تجربه و سطح تحصیلات 13 نفر اعضای نمونه پژوهشی به عنوان خبرگان در نظر گرفته شد. یافته ها: یافته های این مدل نشان داد که چهار مؤلفه: زیرساخت های مناسب، تسهیل مقررات و فرآیندهای اداری، فرهنگ و روابط اجتماعی ، روحیه فردی و تربیتی، به عنوان عوامل پایه ای و مبنایی در مولفه های یازده گانه توسعه خوداشتغالی روستائیان استان آذربایجان شرقی می باشند. نتیجه گیری: ایجاد زیرساخت ها و فراهم کردن امکانات مناسب در روستاها، تفویض اختیار به استان ها و تمرکز زدایی در برنامه ریزی روستاها، اصلاح و بازنگری قوانین و مقررات بازدارنده مرتبط با اشتغال روستائیان، فعال سازی میزهای تخصصی اقتصاد و اشتغال روستایی، ارائه آموزش های مهارتی به داوطلبان خوداشتغالی در روستاها از جمله نتایج و پیشنهادات کاربردی پژوهش هستند.
به کارگیری رویکرد ساختاری- تفسیری جهت طراحی مدلی برای بانکداری پایدار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
دستیابی به اهداف توسعه پایدار بانک ها در پیشبرد اهداف توسعه مالی آنها ضرورت دارد. هدف این مطالعه، طراحی مدلی برای بانکداری پایدار با بکارگیری رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری می باشد. جامعه آماری در بخش ISM خبرگان صنعت بانکداری که توسط نمونه گیری هدفمند، تعداد 15 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و همچنین در روش PLS، کارکنان صنعت بانکداری که توسط نمونه گیری غیراحتمالی و در دسترس، تعداد 60 نفر انتخاب شدند. برای اجرای مطالعه از پرسشنامه مدلسازی ساختاری-تفسیری، پرسشنامه تحلیل کمی استفاده شد. تحلیل داده ها در مرحله کمی با استفاده از نرم افزار Smart PLS انجام شد. بر اساس نتایج مدلسازی معادلات ساختاری PLS، عوامل کلان و دولتی بر عوامل زیست محیطی، عوامل اجتماعی، عوامل اقتصادی، تکنولوژی نوین و سبز، انرژی پاک، منابع انسانی، مشتریان بانک و مدیریت بانک به ترتیب به میزان 814/0، 633/0، 867/0، 528/0، 485/0، 321/0، 336/0 و 482/0 تاثیر مثبت و معنادار دارند. همچنین عوامل زیست محیطی، عوامل اجتماعی، عوامل اقتصادی، تکنولوژی نوین و سبز، انرژی پاک، منابع انسانی، مشتریان بانک و مدیریت بانک بر پیامد های بانکداری پایدار به ترتیب به میزان 775/0، 625/0، 447/0، 826/0، 851/0، 883/0، 637/0 و 614/0 تاثیر مثبت و معنادار دارند. مدل بانکداری پایدار در این پژوهش دارای 3 سطح است ، که درسطح یک پیامدهای بانکداری پایدار به عنوان تاثیرپذیرترین مولفه و عوامل کلان دولتی در سطح سه به عنوان تاثیرگذارترین مولفه دسته بندی شده اند.
مدل سازی ساختاری تفسیری عوامل مؤثر بر همسویی استراتژیک کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های حال حاضر حول محور مدیریت استراتژیک، حاکی از این است که تدوین استراتژی، نمی تواند دغدغه یا مسئله اصلی سازمان ها باشد. بلکه آنچه تبدیل به مسئله شده است، عدم همسویی بین بخش های مختلف سازمان و استراتژی های کلان سازمان است. این پژوهش سعی دارد، با رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری، مدلی را در جهت ایجاد همسویی استراتژیک کارکنان ارائه کند. ابزار این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود که در اختیار خبرگان (11 نفر از استادان دانشگاه و مدیران و کارکنان شرکت گاز استان بوشهر) قرار داده شد. جهت بررسی روایی ابزار پژوهش، از روایی محتوا استفاده گردید و پایایی ابزار نیز با شاخص کاپای کوهن محاسبه شد که معادل 65/0 گزارش شد. در جهت انجام پژوهش، ابتدا با مرور ادبیات، عوامل موردنظر استخراج شد و سپس با تشکیل گروه کانونی از استادان دانشگاه و مدیران شرکت گاز استان بوشهر، هشت عامل نهایی انتخاب شد، که در نهایت با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری در سه سطح قرار گرفتند. نتیجه پژوهش نشان داد که عواملی مانند بلوغ فرهنگ سازمان، ادراک کارکنان از اهداف سازمان، مشارکت کارکنان در تدوین استراتژی، سیستم پاداش مناسب و شفافیت بیانیه مأموریت سازمان، بیشترین تأثیر را بر همسویی استراتژیک کارکنان دارند. لذا به مدیران توصیه می شود که اگر می خواهند کارکنان را با استراتژی های کلان سازمانی همسو کنند، از تأثیر بسزای این پنج عامل، غافل نشوند.
طراحی الگوی رهبری سلامت محور در شرکت های صنعتی به روش ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بیشتر جوامع، سلامت در سازمان رو به رشد است. افرادی که در شرایط پراسترس کار می کنند، مانند کارکنان شرکت های صنعتی و خدماتی، درمعرض خطر هستند. رهبری سلامت محور یک راهبرد منحصر به فرد است که با تغییر محیط فیزیکی و فضایی که کارکنان در آن مشغول به کار هستند، همراه خواهد بود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف طراحی یک مدل رهبری سلامت محور در شرکت های صنعتی انجام پذیرفت. این پژوهش بر پایه پژوهش آمیخته و به صورت کیفی و کمی در پارادایم استقرایی قیاسی بود که ازنظر هدف، کاربردی و درزمره تحقیقات متوالی اکتشافی قرار می گیرد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل اساتید دانشگاه و همچنین مدیران ارشد و میانی شرکت های صنعتی بودند که از این تعداد 27 نفر به عنوان اعضای نمونه با روش نمونه گیری هدف مند و براساس اصل اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه بود. داده های کیفی با روش تحلیل محتوا و کدگذاری و نتایج کمی با روش ISM تحلیل شد. در بخش کیفی پس از انجام مطالعه و بررسی دقیق و عمیق مصاحبه ها و همچنین اطلاعات و داده های به دست آمده، نخست تک تک مصاحبه ها تجزیه وتحلیل شد و استخراج کدهای اولیه صورت گرفت. سپس مفهوم ها و مقوله ها ساخته شدند. یافته های این بخش نشان داد مقوله های اصلی مدل رهبری سلامت حور شامل، زمینه های رهبری سلامت محور، تقویت کننده های رهبری سلامت محور، ابعاد رهبری سلامت محور و پیامدهای رهبری سلامت محور هستند. درادامه و در بخش کمی پژوهش، با کمک مدل سازی ساختاری تفسیری، مدل سازی مفهومی انجام شد. رهبری سلامت محور در شرکت های صنعتی پیامدهای مثبتی دارد که می توان گفت به دلیل این نتایج، رهبری سلامت محور برای شرکت ها بسیار حائز اهمیت خواهد بود.
مدل سازی ساختاری تفسیری پیاده سازی نقشه جامع علمی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
110 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش پیش رو ارائه «مدلسازی ساختاری تفسیری پیاده سازی نقشه جامع علمی کشور» است و با شناسایی ابعاد و مؤلفه های پیاده سازی نقشه علمی کشور نسبت به تدوین الگوی پیاده سازی این نقشه برای اجرای هدفمند راهبرد های مدیریت دانش می پردازد.روش پژوهش: این پژوهش از نظر جهت گیری توسعه ای و کاربردی است به طوری که با گرد آوری داده های مختلف از ادبیات موضوع، و اسنادبالادستی، الگوی مفهومی پیاده سازی نقشه علمی کشور را ارائه کرده پس توسعه ای بوده و از سوی دیگر با تعیین ارتباط بین اجزای الگوی مفهومی و سطح بندی آن ها، زمینه را برای اولویت بندی و بکارگیری الگو به شکل عملی فراهم می کند فلذا کاربردی است. جامعه آماری تحقیق شامل خبرگان و مسئولان پیاده سازی نقشه علمی کشور است که حجم نمونه به صورت هدفمند 20 نفر انتخاب شده و از نظرات ایشان در پاسخگویی به معادلات ساختاری-تفسیری استفاده گردید.یافته ها: الگوی نهایی به صورت دو لایه ای و متشکل از 5 بعد شامل «عوامل انسانی»، «عوامل زیرساختی»، «عوامل مدیریتی»، «عوامل فرایندی» و «عوامل بیرونی» تدوین گردیده است.نتیجه گیری: برای پیاده سازی نقشه جامع علمی کشور باید در نظر داشت که در ابتدا نیاز است تا الزامات و ملاحظات پیاده سازی مشخص شود. همچنین فرهنگ سازی در این زمینه از جمله ضروریات است. در کنار این موارد نباید از توانمندسازی مفاهیم مربوط به نقشه و پیاده سازی آن غفلت نمود. همچنین توجه به مطالعات نوآوری در پیاده سازی نیز از جمله رویکردهای مهم و موردنیاز در فرایند پیاده سازی است. در پایان نیز انجام ارزیابی، نظارت و واپایش فعالیت های مربوط به پیاده سازی نقشه جامع علمی از موارد ضروری این حوزه است. در این میان، عوامل انسانی اثرگذارترین بعد و پس از آن عوامل مدیریتی و عوامل بیرونی در سطح بعدی اثرگذاری قرار می گیرد، همچنین عوامل فرآیندی از هر سه عامل قبلی اثر پذیر است و در نهایت عوامل زیرساختی به عنوان اثرپذیرترین بعد شناسایی شد.محدودیت های پژوهش: استفاده صرف از پرسش نامه های خود گزارش دهی برای ارزیابی متغیرها، محدودشدن نمونه پژوهش به معلمان شهر کاشان و بررسی و جمع آوری مقطعی داده ها بود. اصالت/ارزش: شناسایی عوامل مؤثر بر راهبری و سازماندهی اجزاء و عناصر اصلی نظام علم، فناوری و نوآوری الگوی برای پیاده سازی نقشه جامع علمی در کشور به طور شفاف و دقیق ارائه گردید.
مدلی برای خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
1002 - 1028
حوزههای تخصصی:
هدف: صنعت بانکداری ایران از جمله صنایع خدمات محوری است که در چند سال گذشته با چالش ها و مشکلات عدیده ای روبه رو شده است. یکی از راه های برون رفت از این مشکلات، روی آوردن به نوآوری، به ویژه نوآوری دوسوتوان است. به همین علت، هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری ایران و اولویت بندی این عوامل در قالب مدل ساختاری تفسیری (ISM) است.
روش: پارادایم این پژوهش، پراگماتیسم است و از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات رویکرد ترکیبی است. قلمرو مکانی پژوهش، صنعت بانکداری ایران است. جامعه آماری پژوهش، خبرگان، اساتید دانشگاهی، مدیران ارشد بانک ها و همچنین متخصصان حوزه های نوآوری، فناوری، تحول دیجیتال، بازمهندسی فرایندها در بانک بوده است. این افراد در بانک مسئولیت داشتند و در زمینه استراتژی، تصمیم گیری و اجرای نوآوری در بانک ها، از شناخت و تخصص کافی برخوردار بودند. به همین منظور، در این پژوهش از روش نمونه گیری قضاوتی استفاده شده است. پژوهش حاضر در دو مرحله کیفی و کمّی انجام شده است. در مرحله کیفی، از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شده است. در این مرحله، ابتدا به مطالعه و بررسی ادبیات موجود در زمینه نوآوری دوسوتوان پرداخته شد؛ سپس با ۲۴ نفر از خبرگان صنعت بانکداری مصاحبه به عمل آمد و در نهایت مؤلفه های خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری استخراج شد. در بخش کمّی نیز پرسش نامه ای بین ۱۳ نفر از خبرگان توزیع شد. داده های جمع آوری شده برای تشکیل ماتریس خودتعاملی و طی کردن مراحل مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شد. در نهایت با اجرای مراحل مدل سازی ساختاری تفسیری، عوامل شناسایی شده در بخش کیفی، اولویت بندی و در قالب مدل ارائه شد.
یافته ها: بر اساس یافته های این پژوهش، در بخش کیفی، عوامل مؤثر بر خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری در قالب ۶۷ مؤلفه، ۱۵ مفهوم و ۶ مقوله اصلی شناسایی شد. سازوکار فرایند اجرایی، یادگیری سازمانی، نقش آفرینی سبک رهبری در نوآوری، ایجاد زیرساخت های فناورانه و تکنولوژیک، بسترسازی سازمانی و درک تلاطم های محیط رقابتی، ۶ مقوله اصلی شناسایی شده برای خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری ایران هستند. همچنین بر اساس نتایج بخش کمّی، این عوامل در سه سطح طبقه بندی شدند. در سطح اول، عوامل سازوکار فرایند اجرایی، یادگیری سازمانی و ایجاد زیرساخت های فناورانه و تکنولوژیک قرار گرفت. در سطح دوم، نقش آفرینی سبک رهبری در نوآوری و طبقه بندی شد و در سطح سوم، بسترسازی سازمانی و درک تلاطم های محیط رقابتی قرار گرفت. بدین ترتیب مدل نهایی پژوهش ارائه شد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، در وهله اول، مدیران صنعت بانکداری باید بسترسازی سازمانی و درک تلاطم های محیطی را در نظر بگیرند؛ زیرا نسبت به سایر عوامل بیشترین تأثیرگذاری و کمترین تأثیرپذیری را دارند. در مرحله بعد، مدیران این صنعت باید از سبک های نوآورانه و مشارکتی، در راستای حمایت از خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در صنعت بانکداری اهتمام ورزند و در آخرین مرحله نیز، مدیران این صنعت باید زیرساخت های تکنولوژیک خود را توسعه دهند، به یادگیری سازمانی و مدیریت دانش در بانک توجه ویژه داشته باشند و فرایند اجرای نوآوری دوسوتوان را عملیاتی کنند. بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت که اجرای نوآوری دوسوتوان مبتنی بر نوآوری اکتشافی و بهره بردارانه، می تواند صنعت بانکداری ایران را به صنعتی پویا تبدیل کند. نوآوری دوسوتوان باعث می شود تا بانک های فعال در کشور ما، از حالت لختی سازمانی و بی انگیزگی کارکنان رها شوند و به سمت ایجاد محصولات مالی متنوع مبتنی بر نیاز مشتریان خود روی آورند. مبتنی بر نتایج پژوهش، یکی دیگر از پیامدهای خلق و اجرای نوآوری دوسوتوان در بانک های ایران، بهبود عملکرد اکوسیستم بانکی و مالی کشور است. ایجاد شبکه ها و اتحادهای مختلف بین ارکان مختلف اکوسیستم بانکی و تأمین مالی برای زنجیره ارزش کسب وکارها، می تواند از نتایج اجرای نوآوری دوسوتوان در نظام بانکی ایران باشد.
مدل سازی عوامل کلیدی موفقیت در توسعه زیرساخت فرهنگی ایران (موردمطالعه: صنعت سالن های نمایش).(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات میان رشته ای ارتباطات و رسانه دوره ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۵
147 - 178
حوزههای تخصصی:
توسعه زیرساخت فرهنگی از لازمه های توسعه فرهنگی در هر جغرافیای ملی و سیاسی است. یکی از نمادهای فرهنگ در هر کشوری سینما و سالن های نمایش فیلم است. بنا بر آمار رسمی منتشر شده از سوی نهادهای فرهنگی در دهه اخیر تعداد سالن های نمایش در کشور با سرمایه گذاری های بخش دولتی و خصوصی افزایش یافته است. توسعه زیرساخت های فرهنگی نیاز به مطالعه در ابعاد گوناگون را برای تصمیم گیری بهتر مدیران و سیاست گذاران ایجاد می کند. یکی از نیازهای مطرح در این حوزه شناخت عواملی است که بیشترین اثر را در توسعه موفق زیرساخت های فرهنگی کشور دارند. این پژوهش با انتخاب صنعت سالن های نمایش فیلم به عنوان مورد مطالعه در پی شناخت عوامل کلیدی موفقیت در توسعه سالن های نمایش فیلم است. به همین منظور ابتدا با استفاده از مصاحبه با خبرگان این صنعت و تحلیل مضمون مصاحبه ها پنج عامل تأمین تجهیزات مناسب، معماری صحیح، شناخت محیط، ارتباطات فراسازمانی و توان مدیریتی به عنوان عوامل کلیدی موفقیت شناسایی شدند. همچنین با بهره گیری از روش مدل سازی ساختاری تفسیری روابط میان این عوامل شناسایی و مدل سه سطحی آن طراحی شد.
تحلیل روابط بین شاخص های بازآفرینی شهری اجتماع محور در طراحی شهری با رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری؛ مورد مطالعاتی محله بافت فرسوده کن تهران.
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
233 - 256
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی شهری اجتماع محور نیاز به همکاری اجتماعات محله ای و دستیابی به توافق جمعی دارد و هر چقدر که نقش مردم و اجتماعات محلی در پروژه های این چنینی پررنگ تر شود، به بهبود کیفیت زندگی و رضایت شهروندان کمک خواهد کرد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل شاخص های بازآفرینی شهری اجتماع محور در طراحی شهری در محدوده محله کن تهران با رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) انجام شده است. جمع آوری اطلاعات به دو صورت شناسایی و گرداوری شاخص های اجتماعی مؤثر در فرایند بازآفرینی شهری در پژوهش های مرتبط و پاسخ پرسشنامه ده نفر از نخبگان صاحب نظر مرتبط با پژوهش صورت گرفته است. نظرات کارشناسان و مدل نهائی ساختاری تفسیری نشان می دهد که یک ارتباط چندسویه قوی بین شاخص های بازآفرینی شهری اجتماع محور وجود دارد و تمامی شاخص های بررسی شده همه با هم در یک راستا و در جهت اهداف مشترک بازآفرینی شهری اجتماع محور قرار دارند و نیاز به یک رویکرد یکپارچه و جامع در طراحی شهری است.
شناسایی و سطح بندی عوامل مؤثر در اوقات فراغت بانوان با تأکید بر فعالیت های بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
175 - 197
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین شناسایی و سطح بندی عوامل مؤثر در اوقات فراغت بانوان با تأکید بر فعالیت های بدنی با رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری است. این پژوهش از نظر جهت گیری پژوهش، کاربردی و از نظر فلسفه پژوهش، در زمره پژوهش های آمیخته است. جامعه آماری این تحقیق را متخصصان و کارشناسان اوقات فراغت و همچنین متخصصان مدیریت ورزشی و کارشناسان برگزاری رویدادهای ورزش خانوادگی و زنان تشکیل داده اند. در بخش کیفی تحقیق، به منظور گردآوری اطلاعات از ابزار مصاحبه عمیق و در بخش کمّی تحقیق، ابزار به کارگرفته شده پرسش نامه بود. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات بخش کیفی از سه فرایند هم پوش کدگذاری باز، محوری و گزینشی و به منظور تحلیل اطلاعات بخش کمّی از روش مدل سازی ساختاری تفسیری با نرم افزار ISM software استفاده شد. یافته ها در بخش کیفی، نشان داد عوامل مؤثر در اوقات فراغت بانوان با تأکید بر فعالیت های بدنی، از 115 کد باز و 33 مفهوم و 14 مقوله اصلی تشکیل شده است. همچنین نتایج مدل ساختاری تفسیری در بخش کمّی، نشان داد که درک نیاز به ورزش بانوان، تجهیزات و امکانات اثرگذار، وضعیت جامعه پذیری اوقات فراغت بانوان و وضعیت درآمدی و مالی بانوان در سطح اول، عوامل فردی در سطح دوم، شرایط اجتماعی خانواده و بستر سازی سازمان ها برای اوقات فراغت بانوان و دانش افزایی بانوان درمورد اوقات فراغت در سطح سوم، ترویج فعالیت های بدنی در قالب اوقات فراغت برای بانوان، بهبود جامعه پذیری افراد در جامعه، حمایت های مالی در بخش خصوصی و دولتی، آموزش و توجه به یافته های پژوهشی مرتبط و بهبود وضعیت روان شناختی فردی در سطح چهارم و بهبود وضعیت زندگی در سطح پنجم قرار دارند.
مدل سازی ساختاری- تفسیری رهبری استراتژیک در کسب وکار صنعت نفت جزیره سیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف مدل سازی ساختاری تفسیری رهبری استراتژیک در کسب وکار صنعت نفت انجام شد و روش پژوهش حاضر توصیفی پیمایشی است. بدین منظور جامعه آماری تحقیق حاضر را خبرگان صنعت نفت منطقه عملیاتی جزیره سیری تشکیل دادند و حجم نمونه تعداد خبرگان شرکت کننده در ISM، 25 نفر در نظر گرفته شد و برای سنجش متغیرهای تحقیق از پرسشنامه مقایسات زوجی که روایی و پایایی آن به تأیید رسیده، استفاده شد. نتایج نشان داد که هفت سطح اثرگذاری بر رهبری استراتژیک در کسب و کار صنعت نفت وجود دارد. با توجه به سطوح اثرگذاری، تعیین مأموریت و رسالت سازمان به عنوان متغیر مستقل و کلیدی، دارای بیشترین نفوذ و کمترین وابستگی در مدل بود. رهبری استراتژیک کارآمد به عنوان یکی از مهم ترین پشتوانه های رشد اقتصادی است که اهتمام به آن می تواند موجب شکل گیری روند مناسبی از رشد در تمامی عرصه های اقتصادی و اجتماعی کسب و کار صنعت نفت جزیره سیری شود.
طراحی الگوی فرهنگ خود مراقبتی سالمندان با رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
91 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی فرهنگ خود مراقبتی سالمندان بود که به صورت ترکیبی انجام شد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، بنیادین و بر اساس روش، توصیفی- همبستگی می باشد که برای تحلیل آن از نرم افزار اکسل استفاده شد. در گام اول مؤلفه های فرهنگ خودمراقبتی سالمندان بر اساس مصاحبه عمیق با 28 نفر از خبرگان دانشگاهی به روش داده بنیاد، شناسایی شدند. خروجی این مرحله 47 مقوله در قالب 6 مؤلفه (دانش خود مراقبتی، خودکارآمدی خود مراقبتی، مهارت خود مراقبتی، انضباط معنوی خود مراقبتی، خودمحوری خود مراقبتی و هنجارهای اجتماعی خود مراقبتی) بود. سپس در گام دوم مؤلفه های شناسایی شده با روش مدل سازی ساختاری تفسیری سطح بندی و با تحلیل میک مک خوشه بندی شدند. نتایج نشان دادند مؤلفه های دانش خود مراقبتی در سطح سوم، مهارت خود مراقبتی و هنجارهای اجتماعی خود مراقبتی در سطح دوم و خودکارآمدی خود مراقبتی، انضباط معنوی خود مراقبتی و خودمحوری خود مراقبتی در سطح اول قرار دارند و انضباط معنوی خود مراقبتی و خودمحوری خود مراقبتی در خوشه وابسته، خودکارآمدی خود مراقبتی در خوشه پیوندی و دانش خود مراقبتی در خوشه مستقل و مهارت خود مراقبتی و هنجارهای اجتماعی خود مراقبتی در خوشه خودمختار قرار گرفته اند.
شناسایی الگوهای آموزشی معلّمان در تدریس درس تربیّت بدنی در مدارس چند پایه کشور
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر، با هدف شناساییِ الگوهایِ آموزشیِ معلّمان در تدریس درس تربیّت بدنی در مدارس چندپایه کشور، انجام گرفت.روش : روش تحقیق آمیخته(کیفی و کمّی) بود. فاز اوّل روشِ کیفی، با استفاده از تحلیل موضوعی و فاز دوّم روشِ کمّی، با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری و روابط متقابل(میک مک) انجام گرفت. جامعه آماری، شامل 19 نفر از استادان دانشگاه فرهنگیان، معلّمان با تجربه و کارشناسان حوزه اجرایی وزارت آموزش و پرورش بودند. الگوهای مطلوب مؤثّر، با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و بهره مندی از نظرات کارشناسان شناسایی گردید. یافته ها: بر اساس مصاحبه های نیمه ساختاریافته 5 الگوی مؤثّر یا مطلوب، به عنوان الگوهای مورد استفاده معلّمان برای آموزش درس تربیّت بدنی در مدارس چندپایه کشور مشخص شدند، در فاز دوّم، با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری به طرّاحی مدل ساختاری تفسیری و بر اساس تحلیل میک مک، میزان اثرپذیری و اثرگذاری این الگوها تعیین شد، در نهایت استفاده از 1) الگوهای فراگیر و هم راستا با اهداف بالادستی 2) الگوبرداری بر اساس تجارب شخصی 3) الگوبرداری بر مبنای منابع موجود به عنوان الگوها یا مؤلّفه های تاثیرگذار و الگوها یا مؤلّفه های 1) استفاده از روش تلفیقی 2) الگوبرداری بر اساس رشته های ورزشی انفرادی و جذّاب، شناسایی شدند. نتیجه گیری: بنابر این آنچه مشخص است، تلاش فعلی آموزش و پرورش باید روی الگوهای فراگیر و هم راستا با اهداف بالادستی، الگوبرداری بر اساس تجارب شخصی و الگوبرداری بر مبنای منابع موجود باشد تا بتواند، حدّاکثر بهره وری را در مدارس چندپایه معلّمان داشته باشند.