مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
داریوش شایگان
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
157 - 183
حوزههای تخصصی:
داریوش شایگان، در کنار اندیشمندانی چون سید احمد فردید، جلال آل احمد و علی شریعتی، از برجسته ترین اندیشمندان پنج دهه اخیر ایران محسوب می شود. از مباحث کانونی و محوری در آثار این اندیشمندان، پرداختن به مسئله هویت و هویت ایرانی، در مواجهه با چالش های پیش روی در جهان مدرن است. این مقاله در پی پاسخگویی به این سوال است که «داریوش شایگان چه رویکردی را در خصوص بحران هویت جهان معاصر پی می گیرد؟» ایده مقاله این است که وی در کنار تاکید بر حفظ هویت اصیل و ناب، به رَد و طرد یکجانبه غرب دست نمی زند و لزوم شناخت و آگاهی نسبت به ریشه ها و محرّک های غرب مدرن را مطرح می کند و یکی از منسجم ترین و فلسفی ترین پاسخ ها را در خصوص بحران هویت ارائه می دهد. بدین ترتیب نقد همزمان سنت «جهان بینی شرقی» و تجدّد «جهان بینی غربی» و تلاش برای درانداختن طرحی نو، مهم ترین ویژگی آثار و آرای شایگان می باشد که در این مقاله بدان پرداخته شده است.
نسبت تفکر اسطوره ای و جستجوی هویت اصیل در اندیشه ی شایگان متقدم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داریوش شایگان، از جمله متفکران برجسته ی تاریخ معاصر ایران است که آفاق اندیشگی اش نه تنها در ایران، که تا دوردست های عالم تفکر امتداد یافته است. شایگان در مواجهه با هجوم بی امان سیل ویرانگر مدرنیته، که می کوشید همه ی هستی شرق را با خود ببرد، آوای بومی گرایی و بازگشت به هویت اصیل سر داد، ندایی که در دهه های چهل و پنجاه شمسی منادیان دیگری نیز چون فردید، شریعتی و آل احمد یافت. مقاله ی حاضر در پاسخ به این سئوال که: نسبت تفکر اسطوره ای شایگان با نگاه وی به شرق و غرب چه بود و این امر چه تأثیری بر آرای وی در باب هویت بومی و اصیل گذاشت، با استفاده از رهیافت جامعه شناسی اندیشه و ابزار نقد اسطوره ای، این فرضیه را به آزمون می گذارد که: شایگان با تأثیرپذیری از ذهنیت اسطوره ای خود، که واجد مولفه هایی چون عقل گریزی، تلقی دوری از زمان، جمع گرایی و برساختن تمایزهای دوتایی خیالی بود، ضمن برداشتی زیبایی شناختی و استعلایی از شرق و نادیده گرفتن واقعیات و ویژگی های بدوی تمدن شرقی، به برساخت هویتی موهوم به عنوان یگانه چاره ی مواجهه با مدرنیته ی غربی رسید.
خوانش آثار «داریوش شایگان» بر مبنای مفهوم سوژه بازیگوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویارویی فکری ایرانیان با مدرنیت، تاکنون فراز و نشیب های زیادی را به خود دیده است. اندیشمندان ایرانی نیز مانند اندیشمندان غربی، تلاش فکری خود را معطوف به ارائه راه حلی برای مسئله رابطه ذهنیت و کلیت نموده اند. در پژوهش حاضر، به بررسی راه حل «داریوش شایگان» برای این مسئله پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا گونه های انسان شناختی ترسیم شده و به نمایش درآمده در آثار او مورد اشاره قرار گرفته اند. ادامه پژوهش به بازخوانی آثار شایگان بر مبنای مفهوم سوژه بازیگوش و به منظور روشن کردن راه حل او برای مسئله رابطه ذهنیت و کلیت اختصاص یافته است. سوژه بازیگوش، سوژه ای است که دوپارگی خود را می پذیرد و آگاهانه و بازیگوشانه آنها را به یکدیگر پیوند می زند. شایگان هر چند به ذهنیت، خودمختاری کامل نمی دهد، او را در کلیت نیز محو نمی کند.
واکاوی مفهوم سنت از دید متفکران ایرانی: بررسی اندیشه های داریوش شایگان و سیدحسین نصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
393 - 410
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار درصدد بررسی تطبیقی مفهوم سنت در اندیشه متفکران ایرانی با تکیه بر اندیشه های داریوش شایگان و سید حسین نصر براساس نظریه کنش بوردیو خواهیم بود. براساس این استدلال اندیشه ها براساس عادت واره شکل می گیرد و تغییر و تحول در عادت واره، تحولات فکری را در پی دارد. براساس این نظریه سنت را به مثابه یک عادت واره به کار می بریم که برساخته و برسازنده است. ازاین رو تفاوت دیدگاه های این دو اندیشمند هم عصر در مورد سنت و نیز تحولات فکری شایگان را بر این اساس توضیح خواهیم داد و درصدد پاسخ به این پرسش خواهیم بود که منطق شکل گیری مفهوم سنت در اندیشه های این دو متفکر و نیز شباهت ها و تفاوت های این مفهوم چگونه بوده است؟ بنابراین به تفکیک دیدگاه های آنان در دو حوزه سنت، مدرنیته و انسان شناسی خواهیم پرداخت.
سه گانه واپسین شایگان در جس توجوی فضاهای گمشده، پنج اقلیم حضور، جنون هوشیاری
منبع:
آینه پژوهش سال ۲۸ آذر - اسفند ۱۳۹۶ شماره ۵ و ۶ (پیاپی ۱۶۷ و ۱۶۸)
221 - 232
حوزههای تخصصی:
جستار پیش رو، دربرگیرنده درنگ هایی است که نگارنده هنگام خواندن سه اثر داریوش شایگان: در جستجوی فضاهای گمشده، پنج اقلیم حضور، و جنون هوشیاری، داشته است.
مقایسه آرای جلال آل احمد و داریوش شایگان پیرامون هنر معاصر ایران با تأکید بر مسئله هویت.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
71 - 87
حوزههای تخصصی:
شناسایی متونی که توسط اندیشمندان شناخته شده داخلی پیرامون هنرمعاصر ایران نگارش شده است می تواند به عنوان دریچه ای برای ردیابی ارتباط منطقی میان اندیشه معاصر و هنرمعاصر در ایران مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس هدف از این تحقیق مقایسه آرای دو اندیشمند معاصر ایرانی، جلال آل احمد و داریوش شایگان، پیرامون هنر معاصر ایران است. و مسئله هویت و نسبت آن با نوع اندیشه جلال آل احمد و داریوش شایگان و نیز آرای ایشان پیرامون هنرمعاصر ایران مورد ارزیابی قرار گرفته است. در اینجا این سوال ها مطرح می شود. 1-نوشته های جلال آل احمد و داریوش شایگان در مورد هنر معاصر ایران چگونه ارتباطی با جنس تفکر هویت اندیش ایشان دارد؟ 2-چگونه می توان آرای ایشان پیرامون این موضوع را با یکدیگر مقایسه کرد؟ این نوشتار در قالب پژوهشی بنیادی و با رویکردی توصیفی_تطبیقی نوشته شده است. از خلال مطالعه اسناد کتابخانه ای و نوشتارهای پراکنده ایشان در مورد هنر معاصر ایران، چگونگی مواجهه این دو اندیشمند ایرانی با این موضوع استخراج شده است. در نهایت با تجزیه و تحلیل داده های کیفیِ جمع آوری شده و جدول بندی این داده ها بر اساس روش استقرای علمی، نوع دیدگاه هویت اندیشی دو متفکر و تشابهات و تفاوت های موجود در مقالات ایشان پیرامون هنرمعاصر ایران مشخص و مورد تطبیق و مقایسه قرارگرفته است. بر همین اساس می توان اینگونه نتیجه گرفت. که آرای جلال آل احمد پیرامون هنرمعاصر ایران بیشتر متأثر از دیدگاه هویت اندیشی بومی و در مقابل آرای داریوش شایگان در این حوزه بیشتر تحت تاثیر دیدگاه هویت اندیشی سیاره ای او مطرح شده است.
ریشه یابی تحول نگرش داریوش شایگان به مدرنیته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
690 - 665
داریوش شایگان، از روشنفکران برجسته ایرانی و آشنا با میراث سنتی و فرهنگ جامعه ایرانی است و شناخت کمابیش کاملی نیز از مدرنیته و مبانی فلسفی آن دارد؛ ولی آنچه اندیشه های وی را ارزشمند کرده، دگرگونی هایی است که در نگرش او نسبت به مدرنیته روی داده است. شایگان در دوره نخست ارائه اندیشه های خود به شدت مدرنیته ستیز بود و آن را پدیده ای اروپامحور تلقی می کرد که در مرحله نیست انگاری و پوچی قرار گرفته است. وی نگران سیطره مدرنیته بر فرهنگ و معنویت شرقی بود، ولی پس از گذشت چند سال آن را به عنوان فراروایتی برتر به رسمیت شناخت و بر این باور بود که چیرگی مدرنیته بر سایر فرهنگ ها و تمدن ها اجتناب ناپذیر است. در این پژوهش تلاش می شود تا به پرسش مهمی در اندیشه داریوش شایگان درباره تأثیر تغییر رویکرد نیچه ای- هایدگری شایگان به رویکرد کانتی در رویارویی با مدرنیته پاسخ داده شود. در فرضیه اصلی بیان می شود که تغییر بنیادین رویکرد شایگان به مدرنیته ریشه در تحولات در مبانی فکری وی دارد که در آن مدرنیته به صورت یک فراروایت جهانی پذیرفته می شود. با رویکردی تحلیلی-توصیفی، از روش تحلیل مفهومی مهم ترین نوشته های شایگان برای بررسی تأثیر تحولات سیاسی و اجتماعی بر دگرگونی نگرش این اندیشمند به مدرنیته استفاده شد. دلیل انتخاب موضوع اهمیت و تأثیر آثار شایگان در دوره های مختلف فکری وی در میان روشنفکران ایرانی است. شایگان به این باور رسید که نوشکوفایی میراث سنتی شرق در عصر مدرن، نه تنها آن را جایگزین مدرنیته نمی کند، بلکه به چیرگی دوچندان مدرنیته بر سنت های شرقی منجر خواهد شد.
زمان به مثابه دالّ مرکزی در اندیشه داریوش شایگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
57 - 86
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر بر مبنای روش تحقیق توصیفی- تحلیلی می کوشد جایگاه زمان را در نظام فکری داریوش شایگان به خصوص ظهور و بروز آن در قلمرو فرهنگ سنتی و مدرن، شعر، نقاشی و رمان مورد ارزیابی قرار دهد. نتایج به دست آمده حاکی از این است که او دالّ مرکزی یا هسته مرکزی فرهنگ را زمان می داند. این هسته مرکزی در فرهنگ های سنتی مشرق زمین، زمان اسطوره ای و در فرهنگ مدرن غرب، زمان خطی است. او با تعلق خاطری عمیق که به زمان اسطوره ای و تجلیات آن دارد می-کوشد با نقب زدن به اندیشه های گوناگون آن را بیابد. از نظر شایگان، هرچند با ظهور مدرنیته در فرهنگ غرب، زمان اسطوره ای به محاق رفت و زمان خطی به جای آن قرار گرفت، اما در پایان قرن بیستم در پی انقلاب الکترونیک، زمان خطی جای خود را به زمانِ حالی جهانی داد که قرابت زیادی با زمان اسطوره ای دارد. البته که نباید از اختلاف هستی شناسانه آنها غافل بود. سرانجام، این سعی و تلاش شایگان او را به سوی رمان سوق می دهد و زمان اسطوره ای آغازین را در رمان « در جستجوی زمان از دست رفته» مارسل پروست می یابد.
جایگاه سنت و مدرنیته در آثار و اندیشه داریوش شایگان قبل از انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۴
38 - 55
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار درصدد بررسی مفهوم سنت و مدرنیته در اندیشه داریوش شایگان بر اساس ترکیبی از روانکاوی جمعی «کارل گوستاویونگ» و نظریه هرمنوتیک «هایدگر» خواهیم بود که مبنای احیاء معنویت شرقی در مقابل سیطره مدرنیته بر فرهنگ های غیراروپایی است. بر اساس این استدلال هرمنوتیک درصدد تأویل و تفسیر متن و توضیح روند فهمیدن هستند. هرمنوتیک سنت تفکر و تأملی فلسفی است که می کوشد مفهوم فهمیدن را روشن کند و به این پرسش پاسخ دهد که چه چیزی سازنده معنای هر چیز معنادار است. ازاین رو در حوزه هایی مانند فلسفه، الهیات، نقد ادبی، علوم اجتماعی و فلسفه علم شاهد کاربرد روزافزون هرمنوتیک و مباحث مربوط به آن هستیم. «داریوش شایگان» از جمله معدود اندیشمندان و روشنفکران در 5 دهه اخیر در ایران است که هم عصر با روشنفکرانی همچون «سید حسین نصر»، «رضا داوری اردکانی»، «داریوش آشوری»، «احسان نراقی» و ...است و ویژگی های منحصربه فردی که شایگان دارد، وی را از هم عصران خود متمایز می کند. از مباحث مهم و کلیدی در آثار شایگان و روشنفکران هم عصر خود می توان به مسئله سنت و مدرنیته در مواجهه شدن مردم ایران با این مسئله اشاره کرد. این مقاله درصدد پاسخ به این پرسش است که سنت و مدرنیته چه تأثیری در اندیشه شایگان داشته است؟ فرضیه مطرح این است که آیا اندیشه های شرقی و غربی موجب خودآگاهی و روشنگری شایگان نسبت به غرب ستیزی و سنت گرایی شده است.