مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
مشروطه
حوزههای تخصصی:
مواجهه ایرانیان با گفتمان تجدد و دغدغه گذار به وضعیت مدرن در اواخر دوره قاجاریه زمینه دگرگونی در گفتمان سنتی و طرح مسئله آموزش زنان را فراهم کرد. متجددان فرهنگی آموزش زنان به سبک نوین را لازمه نیل به تغییر می دانستند. تأسیس مدارس جدید در مقابل مکتب خانه های سنتی واکنشی به این امر بود. بنابراین فعالان فرهنگی عصر مشروطه کوشیدند تا ضمن تلاش برای دستیابی زنان به حق آموزش به تأسیس مدارس دختران اقدام کنند. اما تأسیس مدارس جدید نقطه پایان این تکاپو نبود و انتقاد برخی از این متجددان فرهنگی به شالوده های این مدارس را برانگیخت. در پژوهش حاضر، تلاش شده است تا نگاه آسیب شناسانه این متجددان فرهنگی به سازوکار حاکم بر این مدارس بررسی شود. پژوهش حاضر بر دو محور استوار است؛ در گام نخست انتقادات حامیان آموزش زنان به دولت، وزارت معارف و متولیان امر آموزش مطرح می شود. به باور آنان در این زمینه مسائل بنیادی ازجمله همراهی نکردن وزارت معارف، دولت و ناآگاهی مؤسسان و گردانندگان مدارس از ساختار و شرایط مطلوب تأسیس مدارس جدید به وضعیت نامطلوب مدارس جدید انجامیده است. در محور دوم کوشش می شود تا راه کار و پیشنهادهای آنان برای رفع این آسیب ها و سامان دهی مدارس بررسی شود. در واقع، این فعالان فرهنگی به نقد بسنده نکرد ه و کوشیده اند تا به ارائه یک الگوی مطلوب برای ساخت مدارس نوین دخترانه بپردازند. بررسی فضای کالبدی مدارس از نظر حفظ الصحه و بازنگری در استخدام و بکارگیری آموزگاران و کادر اداری مدارس بخشی از تلاش های آن ها برای عبور امر آموزش از این موانع بود.
برآیند اصلاحات قوانین اوقاف در پنج دوره مصوبات مجلس شورای ملی دوره قاجار و تأثیر آن در حقوق واقفین شهر اصفهان (۱۳۲۴-۱۳۴۴ق/۱۹۰۶-۱۹۲۶م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهضت مشروطه سرآغاز تأسیس نظام پارلمانی و بستری مناسب در حوزه تدوین قوانین وقف بود. تأسیس اداره اوقاف و آزادی نسبی مطبوعات، زمینههای مساعدی را برای طرح موضوعات وقف و بیان موانع راه واقفین فراهم کرد. پژوهش حاضر موضوع تأثیر دوسویه قوانین نوین وقف را با تمرکز بر واقفان شاکی اصفهان در مواجهه با نابسامانی های امور وقفی در همان شهر و بر پایه روش توصیفی-تحلیلی با استفاده از اسناد و منابع تاریخی موردبررسی قرار داده است. پرسش اصلی در اینجا این است که روند تکوینی قوانین وقف در پنج دوره مجلس چگونه به توانمندسازی نهاد وقف در پاسخگویی به معضلات و چالشهای واقفین شاکی اصفهانی کمک کرد؟ پرسش مذکور این مدعا را تقویت ساخت که مجلس با تصویب بودجه مستقل وزارت اوقاف زمینهساز تقویت ادارات تازهتأسیس اوقاف در شهرستانها شد و الزام در شناسایی واقفین حقیقی و حقوقی مزایای امنیت ملکی، بهینهسازی نظام مالیاتی، و نظارت بر عایدات املاک موقوفه را در پی داشت، همچنین با ایجاد «قانون هماهنگی در عملکرد» میان قوه قضایی و اجرایی، به رفع معضلات واقفین شاکی کمک مؤثری کرد. یافته های پژوهش ما را به سوی پارادایمی آشکار رهنمون می سازد: تصویب قوانین حمایتی مؤثر برای نظامندکردن موقوفه ها؛ تأسیس مراجع قانونی منجر به آشکارشدن آسیب های اجتماعی واقفین اصفهانی و طرح موضوع جهت احقاق حق؛ و علل زمینه ای همچون آسیب پذیری در برقراری امنیت اجتماعی و اقتدار سیاسی، کمبود منابع مالی و انسانی متخصص، و تضاد درون نهادی بین وراث و متولیان موقوفه ها سبب ناکارآمدی قوانین وقف شد.
نحوه مواجهه فرصت الدوله شیرازی با مشروطیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرصت الدوله شیرازی(1271-1339ق.) چهره ای آشنا در میان نخبگان فارس در دوره مشروطیت بود. آثار قلمی متعدد و از جمله روزنامه نگاری و حضور در عرصه مدیریت نهادهای نوپایی چون معارف و عدلیه فارس، امکان بازشناسی نظام اندیشه ای او را فراهم می کند. دو مولفه مهم نظام اندیشه ای فرصت، سنت(tradition) و مدرنیته(modernity) است. در اینجا سنت بمفهوم روش ها و شیوه های عامه پذیر تکراری مد نظر است که نهادینه شده و مدرنیته ناظر به رهیافتها و دستاوردهای تمدن بورژوازی غرب است که با مشروطیت در عرصه های گوناگون مستقر می شود. از آنجا که ایجاد توازن یا گزینش یکی از این دو مورد، اختلاف شدید جامعه نخبگان بوده است، این پژوهش در صدد است که چگونگی آن را در اندیشه های فرصت شیرازی بررسی نماید. بدین منظور مفهوم شناسی این دو مقوله و نسبت این دو در اندیشه و عمل فرصت در خلال نوشتار پیگیریی می شود. یافته ها حکایت از شیوه ای متعادل در رویکرد فرصت به این دو حوزه است. در اندیشه و عمل همراهی با مدرنیته را ضرورت تاریخی می داند؛ اما این رویکرد راه به ستیز با سنت نمی گشاید؛ ساختار سیاسی قاجار پس از مشروطه را می پذیرد و نقش دین را بعنوان مهمترین عنصر دوره سنت در حیات شخصی خود تا پایان زندگی حفظ می کند .
تحلیل مقایسه ای کارکرد بلاغی و زیبا شناختی غدیریه های فارسی در قبل و بعد از مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
101 - 134
حوزههای تخصصی:
تطبیق آثار راهی برای شناخت بهتر و برجسته سازی لایه های آشکار و کشف لایه های پنهان آثار ادبی است و از این رهگذر نوع نگاه، میزان قدرت زبانی و برتری آثار در قیاس با هم نمایان می شود. یکی از این روش ها بررسی از منظر زیبایی شناسیک است. زیبایی شناسی، دیدگاهی فلسفی است که درباره جنبه های گوناگون زیبایی سخن می گوید و می تواند موجب شناخت بهتری از درک زیبایی ها و التذاذ بیشتر خواننده از اثر ادبی شود. باتوجه به اهمیت عصر مشروطه و تأثیر آن بر ادبیات به ویژه شعر، شناخت نگاه شاعران آئینی در قبل و بعداز جنبش مشروطیت ضروری است. این جستار با روش تحلیلی تطبیقی به بررسی برجسته ترین غدیریه های شعر فارسی از دوره قاجار تا اوایل مشروطیت و پس از آن (تا دهه هشتاد)، با هدف واکاوی پر کاربردترین عناصر سازنده زیبایی شناسی می پردازد، تا تفاوت نگاه و بیان شاعران را در این بُرهه نمایان کند. نتایج پژوهش نشان می دهد میزان کاربرد و گوناگونی انواع تکرار و همچنین ابزارهای بلاغی در آثار قبل از مشروطه در قیاس با بعد از مشروطیت به مراتب بیشتر و نحوه استفاده از آن نیز متمایز است. از نظرگاه زبانی، تکرار موسیقیایی در دو سطح آزاد و منظّم، بیشترین کاربرد را داشته، به گونه ای که در پیش از مشروطه در سطح آزاد، جناس اختلافی و تکرار صامت و در سطح منظم، ذوقافیتین پر کاربردتر بوده و بعداز مشروطه، تکرار صامت و جناس اختلافی در سطح اول (آزاد) و جناس مزدوج در سطح دوم (منظّم)، بیشترین بسامد را داشته است. همچنین در شعر پیش از مشروطه، تشبیه و در آثار شاعران پس از آن تلمیح نسبت به سایر صناعات ادبی، پُر کاربردترین آرایه شناخته شده است.
بررسی مفهومی نقش و رابطه تمدن و تجدد در کتاب «تنبیه الامة و تنزیه الملة»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات سیاسی تمدن نوین اسلامی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸
121 - 144
حوزههای تخصصی:
"تنبیه الامه و تنزیه المله" اثری است که در دوره انقلاب مشروطه توسط آیت الله محمدحسن نائینی غروی نگاشته شد. هدف اصلی کتاب، نفی استبداد و ارائه ادله صحت حکومت مشروطه بر پایه شیعه است. از لابلای مطالب عدیده کتاب، علی رغم اشاره پراکنده به تمدن و تجدد،جایگاه و رابطه آن دو در نقد و نفی استبداد و تایید و تأکید بر مشروطیت واضح نیست، از این رو، تعریف دو مفهوم تمدن و تجدد و سنجش اولویت و ارجعیت آن مسأله ای است که مقاله حاضر در پی رمزگشایی از آن است به علاوه، توضیحات نائینی درباره تمدن و تجدد، زوایای جدیدی از تفکر او را نمایان می سازد .با بررسی کتاب، نگاه آیت الله نائینی به ارجاع تمدن یا تجدد را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و تأثیر این دو در اثبات حقانیت مشروطه را بررسی می نماید. این ارجاع به تمدن یا تجدد به عنوان یک استدلال قوی در اثبات حقانیت حکومت مشروطه برجسته می شود. یافته مهم این بررسی نشان می دهد که ارتباط محکمی بین تمدن و تجدد با دانایی وجود دارد. همچنین، هر نوع شکست و ناکامی سیاسی-اجتماعی را به بی عملی و بی علمی باز می گرداند .
تأملی بر تلقی جریان روشنفکری از علم در عصر مشروطه؛ مطالعه موردی آرای میرزا آقاخان کرمانی و میرزا ملکم خان ناظم الدوله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان رویدادهایی که هویت تاریخی ایران را صورت بخشیده اند دوره مشروطه را می توان نقطه عزیمتی برای نظمی جدید بشمار آورد. در این نظم جدید، معانی و تفاسیری که روزی جهان اجتماعی ایرانیان را سامان می دادند، ثبات و استمرار موقعیت سابق خود را متزلزل می یابند و تبدیل به معانی ای مناقشه آمیز می شوند؛ معنای علم نیز اینچنین است. در این تحقیق با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، به بررسی چند اثر از دو نماینده جریان روشنفکری -یعنی میرزا آقاخان کرمانی و میرزا ملکم خان ناظم الدوله- در عصر مشروطه پرداختیم. ابتدا در فرایندی تعاملی بین مطالعه اکتشافی متونِ مورد بررسی و ادبیات نظری، چارچوبی مفهومی متشکل از چهار مولفه «تلقی هستی شناختی»، «تلقی معرفت شناختی»، «تلقی جامعه شناختی» و «تلقی موضوع شناختی» و چندین زیرمولفه بدست آوردیم و با استفاده از این چارچوب مفهومی به تحلیل آثار مورد نظر پرداختیم. طبق یافته های این تحقیق می توان در حوزه تلقی هستی شناختی دو گرایش به نفی علم فرابشری و همراهی با تلقی فرابشری از دانش را یافت. در حوزه معرفت شناختی نیز با دو موضع گیریِ نفی روشنگریِ روش های سنتی و کل گرایی روش شناختی مواجهیم. به لحاظ موضوع شناسانه نیز نوعی «منفعت گرایی» را در میان مضامین ایشان به صورت مشترک می توان شناسایی کرد. در حوزه تلقی جامعه شناختی نیز جهت گیری های شدید سیاست گذارانه، کاستیِ وجوه حرفه ای و افراط در رویکردهای انتقادی، ارزش مطلقِ کارآمدی و معارف ملموس و عینی، مردم مداری آسیب گون، ترجیح کنشگری به نظاره گری و رویکردی شبه فرهنگی به دانش سنتی از جمله مولفه هایی بشمار می روند که تلقی این جریان از دانش را می سازند.
نظامِ معناییِ مفهوم قانون در اندیشه علمای مخالف مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
229 - 249
حوزههای تخصصی:
یکی از اصلی ترین موضوعات در فهم اندیشه علمای مخالف مشروطه، «نظام معنایی» آن هاست. این نظام معنایی را می توان بستر سوگیری اندیشه آن ها به مفاهیم بنیادین در آن دوره دانست. در این پژوهش، این نظام معنایی در ارتباط با مفهوم قانون، به عنوان یکی از مهم ترینِ این مفاهیم بحث شده است. بنیان بررسی این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، شناخت انگاره هایی است که سبب شد تا بخشی از علمای آن روزگار در نظر و عمل به مخالفت با مشروطه برخیزند. بخش مهمی از این نظام معنایی، بیان کننده رویکردِ آن ها به دنیایِ جدید نیز است و می توان با بهره گیری از آن، دیگر مفاهیمِ بنیادینِ آن روزگار را نیز بررسی کرد. در این میان، باید توجه داشت که نسبتِ میانِ امر «قدیم» و امرِ «جدید»، موضوعی است که اساسِ نظامِ معنایی را تشکیل می دهد. با در نظر داشتنِ این موضوعات، پژوهش حاضر، نظام معنایی علمایِ مخالفِ مشروطه را دارای گزاره های بنیادینی می داند که نگرشِ علمای مخالف مشروطه را به مفهوم قانون نشان می دهد. این گزاره ها عبارت اند از؛ «کامل و کافی بودنِ قوانین شرع»، «شرع به مثابه قانون»، «مباینت قانون با خاتمیت پیامبر اسلام (ص)»، «تغییرناپذیر بودنِ قانون»، «قانونِ «جدید» به مثابه ناسخ شریعت».
بررسی یک نام حذف شده از ستون «چرندپرند» (تحلیل برخورد ستون چرندپرند صور اسرافیل با شیخ فضل الله نوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
223 - 246
حوزههای تخصصی:
ستون «چرندپرند» در شماره سوم نشریه «صوراسرافیل» درباره عالمی است که از سویی شایعه قطع پایش منتشر شده و از سوی دیگر، از برخی مخالفان مشروطه پول گرفته، اما این نام در آن ستون حذف شده است. این پژوهش بر مبنای این سؤال شکل گرفته که چرا در متنی از «چرندپرند»، یک نام دچار ممیزی شده است؟ صاحب آن نام کیست و چرا از بیان نامش خودداری شده است و از همه مهم تر اینکه حذف این نام، چه نکات تاریخی ای از آن دوران پرتلاطم بیان می کند. این پژوهش با روش تحلیل محتوا بر روی متون «چرندپرند» و تحلیل آن بر مبنای دیگر متون و اسناد آن دوران، این فرضیه را بررسی می کند که این نامِ حذف شده، نام شیخ فضل الله نوری است و می توان این حذف را براساس روند فاصله گیری مشروطه خواهان و شیخ تحلیل کرد. بر مبنای یافته های این پژوهش می توان گفت که فرض پژوهش درست است. مقایسه این متن با سایر متون «چرندپرند» درباره شیخ، نشان می دهد که تا پیش از همراهی او با تحصنِ مخالفان مشروطه در حرم عبدالعظیم، از طرفی مشروطه طلبان علی رغم اختلاف ها، هنوز حرمتی برای شیخ قائل بودند و از طرف دیگر، شیخ نیز تمایل داشت با خانه نشینی، از رویارویی بیشتر با مشروطه طلبان پرهیز کند، اما حوادث به گونه ای شکل گرفت که او مجبور به حضور در اجتماع و مخالفت رسمی و علنی با مشروطه شد و پس از آن چیزی از حرمت و اعتبار او نزد مشروطه طلبان باقی نماند؛ وضعیتی که نهایتاً به دشمنی ریشه داری تبدیل شد که مقدمه اعدام شیخ بود.
بررسی ابعاد ژئوکالچری فمینیسم در اشعار مناطق جغرافیایی فارس و عرب زبان: مطالعه موردی عالم تاج (ژاله) قائم مقامی و غادة السّمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ایران، آغاز جنبش های فمینیستی در زمان قاجار اتفاق افتاد. در حاشیه انقلاب مشروطه جنبش فمینیستی زنان فعال گردید. کشورهای همسایه ی عربی نیز توسط شعرای زن که احساس فرودستی می کردند، اقدام به جنبشی کردند و از طریق نوشته های خود کوشیدند تا همتایانشان را از حداقل حقوق شهروندی خودآگاه نمایند. قرابت هایی میان مضامین اجتماعی اشعار عالم تاج قائم مقامی و غاده السّمان با محورهایی همچون دفاع از حقوق زنان، احیای هویت زن در جامعه اسلامی، عدالت خواهی اجتماعی مشاهده می شود. این مقاله درصدد پاسخ به این سؤال است که جنبش فمینیستی در ادبیات فارسی و عربی هم زمان به وقوع پیوسته است یا خیر؟ فرضیه نگارنده بر این استوار است که اشعار این دو شاعر بیان آشکار رنج ها و ستمدیدگی جامعه ی زنان در ادبیات فارسی و عربی است. فرضیه نگارنده بر این استوار است که اشعار این دو شاعر بیان آشکار رنج ها و ستمدیدگی جامعه ی زنان در ادبیات فارسی و عربی است. عربی است.
جست وجویی در منابع تأثیرپذیری شاعران دوره مشروطه در موضوعات صوفیانه و زهدآمیز از شاعران سبک عراقی(با تأکید بر شعر خاقانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
159 - 189
حوزههای تخصصی:
تصوّف در دوره مشروطه، نظام اجتماعی فعّالی نیست. از آنجایی که دوره مشروطه، دوره شور انقلاب و آزادی خواهی است؛ جامعه ایستای ایرانی در این دوره به سبب آشنایی با فرهنگ غرب، تکانی به خود داده و در مسیر مدرنیته گام برداشته است. شعر فارسی نیز چون جامعه ایرانی در تلاش است کسوتی نو پوشد و نوگرایی در مفاهیم را محور حرکت به سمت مدرنیسم قرار دهد و در همگامی با حرکت انقلابی مردم از آنچه متعلّق به سنّت است تبرّی جوید. درواقع، عرفان در این دوره در کشاکش انقلاب های مردمی، رنگ باخته است. اگر نوری کم رنگ از آموزه های عرفانی در این دوره دیده می شود ریشه در سنّت و تأثیرپذیری شاعران این دوره از گذشتگان و بالاخص شاعران سبک عراقی دارد. در این میان، شاعران سنّت گرای اواخر قاجار و عصر مشروطه بیش از همه از خاقانی که مضامین عرفانی از عناوین اصلی مضامین شعری او و زمینه های سخن اویند متأثّر شده اند. بر این اساس این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، عرفان گرایی را با تأکید بر تأثیر از خاقانی مورد مطالعه قرار داده و جلوه های عرفانی اشعار ادیب پیشاوری، ادیب الممالک فراهانی، قآانی شیرازی و محمدتقی بهار را در موضوعاتی چون «زهد و دنیاگریزی»، «فقر»، «عزلت»، «استغناء»، «اهمیت جان (روح)» و «فلسفه ستیزی» بازکاویده است. نتایج پژوهش حاضر نشان از تأثیرپذیری شاعران موضوع پژوهش در بازتاب مفاهیم عرفانی از خاقانی دارد.