مطالب مرتبط با کلیدواژه

اِگزیستانسیالیسم


۴۱.

مرگ اندیشی از منظر اروین یالوم و تأثیر آن بر معنابخشی به زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرگ مرگ اندیشی معنای زندگی یالوم اِگزیستانسیالیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۴۴ تعداد دانلود : ۱۶۰۳
شیوه مواجهه آدمی با مقوله مرگ تأثیر شگرفی بر شیوه زیستن او دارد به گونه ای که می تواند انسان را به سوی زندگی اصیل و معنادار سوق دهد یا موجب یأس، ناامیدی و پوچی و بی معنایی زندگی باشد. در این مقاله ما با تأکید بر آرای یالوم به بررسی تأثیر مرگ اندیشی بر معناداری یا بی معنایی زندگی آدمی می پردازیم. رویکرد یالوم در این باب متأثر از برخی فیلسوفان اگزیستانس است. یالوم تلاش می کند به ما بیاموزاند چگونه با خیره شدن به مرگ و پذیرفتن واقعیت آن از زندگی تکراری و ملال آور هر روزی فاصله بگیریم. در پایان مقاله برخی از ملاحظات انتقادی در باب دیدگاه یالوم مطرح می شود . اساسی ترین ملاحظه این است که مرگ آگاهی گرچه به عنوان یک نوع آگاهی می تواند شرط لازم برای رسیدن به معنا باشد، ولی هرگز شرط کافی نیست. ضرورت و نگاه مثبت انسان به شرایط زندگی پس از مرگ می تواند موجب نوعی خوش بینی و امید نسبت به آینده زندگی باشد که چنین خوش بینی شرط معناداری زندگی است.
۴۲.

اگوی فربه؛ تفسیر مرداک از تصویر انسان در اخلاق مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اراده آزاد اِگزیستانسیالیسم اگوی فربه عمل اخلاقی فلسفه اخلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۵ تعداد دانلود : ۵۷۸
در این مقاله به بررسی دیدگاه آیریس مرداک (فیلسوف اخلاق ایرلندی) درباره فلسفه اخلاق مدرن می پردازیم. به عقیده مرداک، اخلاق مهم ترین فعالیت بشر است که دو چیز از آن مطالبه می شود: اول اینکه واقع گرایانه باشد و دوم اینکه به این سؤال پاسخ دهد که چگونه می توانیم خودمان را بهتر سازیم. بر اساس این دو مطالبه، او از تبیین های اخلاقی فلسفه های مدرن انتقاد می کند. به نظر وی در فلسفه های اخلاق مدرن حوزه اراده انسان تا جایی گسترده شده که گویا انتخاب اخلاقی چیزی دلبخواهی و امری مربوط به اراده شخصی است. تأکید بیش از اندازه بر اراده انسان، نه تنها کمکی به زیست اخلاقی نمی کند بلکه امکان انتخاب اخلاقی و انجام دادن عمل اخلاقی را نیز دشوارتر می کند. حاصل تمرکز افراطی بر اراده انسان دو چیز است: یکی فاصله گرفتن از واقع گروی اخلاقی و دیگری ایجاد توهم برای انسان. به تعبیر دیگر ایجاد اگوی فربه ای که به توهمی گرفتار می آید که او را از عمل اخلاقی دور می کند، چراکه خودمحوری، مانع اصلی عمل اخلاقی است.
۴۳.

تحلیل معرفت شناسی اگزیستانسیالیسم و استلزامات تربیتی آن در نظام آموزش از دور (با تاکید بر آموزش مجازی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی اِگزیستانسیالیسم آموزش از دور آموزش مجازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹۸ تعداد دانلود : ۶۷۵
از میان مباحث فلسفی، معرفت شناسی، همواره یکی از مهم ترین ارکان اندیشیدن درخصوص نظام تعلیم و تربیت است، چراکه تربیت همواره با شناخت و کشف واقعیت سروکار دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی معرفت شناسی مکتب اگزیستانسیالیسم و استلزامات تربیتی آن در نظام آموزش از دور (مجازی) است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، شامل شناسایی، مطالعه، طبقه بندی اطلاعات، تجزیه و تحلیل آنها و جمع بندی اطلاعات درخصوص معرفت در دیدگاه اصالت وجود پرداخته و سپس دلالت های تربیتی آن را در آموزش مجازی مورد توجه قرار داده است. نتایج این تحقیق نشان داد اگرچه معرفت در اگزیستانسیالیسم حاوی اندیشه های یک دست نیست، اما این مکتب جهت کسب معرفت، دلالت هایی برای نظام آموزش از دور (مجازی) دارد. به گونه ای که در خصوص اهداف، با تاکید بر خدمت به انسان، به دنبال رشد و گسترش آگاهی فرد و استقلال اوست. همچنین در بحث روش های تربیتی، بر روش های انعطاف پذیر در طراحی برنامه درسی، تاکید دارد، همچنین مکتب یادشده مربی را به عنوان راهنما و یادگیرنده را به عنوان فردی فعال، در آموزش مجازی مدنظر قرار می دهد و بر این اساس در ارزیابی از کسب معرفت، رویکردی کیفی دارد. لذا پیشنهاد می شود که دست اندرکاران آموزش از دور با بهره گیری از نکات قابل تامل ذکر شده از نظر این مکتب، به گونه ای برنامه ریزی نمایند تا انعطاف پذیری بیشتری در کسب معرفت در آموزش مجازی ایجاد گردد.
۴۴.

نگاهی به دلواپسی های وجودی در عزاداران بَیَل با رویکرد روان شناسی هستی گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ادبیات داستانی اِگزیستانسیالیسم داستان کوتاه روان شناسی هستی گرا (وجودی) ساعدی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۲ تعداد دانلود : ۴۸۴
در میان داستان نویسان ایرانی، غلامحسین ساعدی به عنوان نویسنده ای روان پزشک، توانسته است نمودهای اضطراب ناشی از دغدغه های وجودی را در شخصیت هایی رئالیستی و باورپذیر به تصویر بکشد. نویسنده مقاله کوشیده است نشان دهد برخلاف نظر برخی منتقدان که حضور بعضی از شخصیت ها و کنش آن ها را در آثار ساعدی، به ویژه در <em>عزاداران بَیَل</em>، نابجا و ناشی از ضعف داستان دانسته اند، با توجه به رویکرد روانکاوی هستی گرا، این شخصیت ها و کنش هایشان تبیین شدنی است. مسئله اصلی در مجموعه داستان <em>عزاداران بَیَل</em>، احساس تنهایی برآمده از اضطراب مرگ است و شخصیت های داستان ها با انکار مرگ و تجربه اضطراب ناشی از آن، هر یک مکانیسم دفاعی خاصی را برمی گزینند تا بتوانند به زندگی خود ادامه دهند. ساعدی با این مکانیسم های دفاعی آشنایی داشت و توانسته است آن ها را در آثار خود به خوبی به تصویر بکشد و با جسارت این آشفتگی ها را به نمایش بگذارد تا خود خواننده به تأمل در آن بپردازد و متأثر از فضای داستان، به وضعیت خویش و دنیای پیرامونش بیندیشد.
۴۵.

ادبیات همچون راهنمایی برای اخلاق: بازخوانی نسبت ادبیات و اخلاق در دو دوره اندیشه ورزی سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امر خیالی ادبیات اخلاق اِگزیستانسیالیسم سارتر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۷ تعداد دانلود : ۵۱۶
در اگزیستانسیالیسمِ سارتر انسان در دو حوزه اخلاق و هنر در موقعیت آفرینندگی قرار دارد. سارتر این آفرینندگی را به امر خیالی نسبت می دهد و معتقد است که هنرمند آنچه را در جهانِ واقعی نیست اما باید هست شود براساس آگاهی خیالی اش می آفریند. ما در این پژوهش قصد داریم ضمن بررسی نسبت هنر و اخلاق در دو دوره تفکر فلسفی سارتر، به این پرسش اصلی پاسخ دهیم که چگونه تلقی او از نسبت هنر و امر خیالی در دوره نخست زمینه مناسب برای رویکرد بعدی را آماده می سازد؛ رویکردی که براساس آن ادبیات به عنوان شاخه هنری برگزیده می تواند همچون راهنمایی برای ساختن ارزش های اخلاقی به کار گرفته شود. ارزش هایی که با مدد گرفتن از آگاهی خیالی و با مشارکت نویسنده و مخاطب آفریده و بازآفرینی می شوند. بر این اساس خواهیم دید که در اگزیستانسیالیسمِ سارتر ادبیات نسبت انکارنشدنی با اخلاق دارد و می تواند خلاءِ موجود در فلسفه وی، در زمینه احکام مدون اخلاقی را پر کند.
۴۶.

بررسی جریان شناسانه زمینه معرفتی ماکس وبر

کلیدواژه‌ها: وبر ایده آلیسم آلمانی رمانتیسم اِگزیستانسیالیسم هرمنوتیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۷ تعداد دانلود : ۳۳۲
بنا به نظر برخی اندیشمندان علوم اجتماعی، روش شناسی علوم اجتماعی وبر در مباحث کنونی فلسفه و روش شناسی علوم اجتماعی جایگاه خاصی یافته است. فی المثل، کیت و اوری می گویند که «درک دیدگاه های پیچیده ی وبر نقطه ی آغازین مهمی برای بیشتر مباحث آتی است». اما از آنجایی که انظار وبر با دو مشکل اختصار و ابهام مواجهند، از سوی اشخاص مختلف مورد بازخوانی هایی متهافت واقع شده اند. یکی از راه های گره گشایی از این اجمال و ابهام، بررسی «جریان شناسانه» زمینه معرفتی وبر است. گرچه در آثار نگارندگان کتب نظریات جامعه شناسی از این زمینه معرفتی بحث شده اما با دو مشکل عدم جامعیت و بررسی های فرد محورانه، و نه جریان شناسانه مواجه بوده است .با نگاه جریانی به زمینه معرفتی وبر آشکار می شود که شخصیت فکری او، مرکب از چند نحله فلسفی است. مهمترین بستر معرفتی که وبر در آن بالیده و بدان منتسب می باشد، سنت فکری ایده آلیسم آلمانی است. او با بزرگان نوکانتی در ارتباط نزدیک بوده و در اندیشه های هستی شناسانه و معرفت شناسانه خویش از آنها ملهم است؛ همچنین وبر در انسان شناسی اش شدیدا متاثر از رمانتیسم و فلاسفه اگزیستانس است. او در روش شناسی نیز بیشتر تحت تاثیر مکتب هرمنوتیک و تاریخگرایی است. تاثیرات مارکسیسم بر وبر بیشتر در حوزه مسایلی است که توسط مارکس طرح شده است.
۴۷.

تأملی بر مرگ و معنابخشی آن به زندگی در حکمت صدرایی و اگزیستانسیالیسم الحادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرگ هستی جاودانگی معنای زندگی حکمت صدرایی اِگزیستانسیالیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱۰ تعداد دانلود : ۵۲۱
اگزیستانسیالیسم الحادی با رویکردی این جهانی به تحلیل انسان پرداخته و با نفی متافیزیک، وجود روح انسانی را منتفی می داند؛ انسان دارای وجودی تصادفی و متناهی است و خود باید معنا بخش زندگی رو به مرگ خویش باشد. سرانجام این زندگی عبث و بیهوده، مرگی است که همه ی تلاش بشر برای فرار از نابودی و نیل به جاودانگی را محکوم به یاس و ناامیدی می کند. اما در حکمت صدرایی انسان متشکل از جسم میرا و روح نامیرا است و شخصیت حقیقی انسان، روح جاودانه ی اوست. روح با هدف تعالی و پس از طی مراحل کمال و بی نیازی از جسم مادی آن را رها کرده و به حیات ابدی خویش ادامه می دهد، تا مرگ سرآغازی باشد بر زندگی حقیقی، رهیدن از قفس تن و همچنین ارمغان آور امید و بیداری در انسان . در این مقاله بر آنیم تا با تبیین ماهیت مرگ، به بررسی و مقایسه نقش مرگ در معنابخشی به زندگی از نگاه این دو مکتب بپردازیم.
۴۸.

بررسی تطبیقی دیدگاه مرلوپونتی و شهید مطهری در خصوص آزادی مشروط(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آزادی مرلوپونتی شهید مطهری اِگزیستانسیالیسم ضرورت علی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۹ تعداد دانلود : ۴۱۵
مرلوپونتی با ادبیات اگزیستانسیالیستی الحادی «نظریه آزادی مشروط» خود را با ابداع نظریه «تن سوژه» و با الهام از مفهوم «زیست جهان» هایدگر پردازش کرده و آزادی بشر را در تزاحم با وجود خدوند می داند. او می گوید: بین خدا و ان سان آزاد ی کی را باید انتخاب کرد؛ زیرا اگر وجود خدا اثبات شود، همه چیز تحت نظام ضرورت علّی قرار گرفته و دی گر جایی برای آزادی بشر باقی نمی ماند. شهید مطهری نیز معتقد است آزادی انسان مشروط (محدود) است. وراثت، محیط اجتماعی وتاریخ از جمله امور محدودکننده آزادی هستند. اما او برای اثبات آزادی مشروط بشر از دلیل فطرت و ضرورت به کارگیری عقل در مسیر تکامل انسان استفاده کرده است. به باور شهید مطهری، این آزادی مشروط نه تنها در تضاد با وجود خدا و اراده و علم نامتناهی او نیست، بلکه لازمه ایمان به اوست.روش تحقیق در این نگارش روش عقلی به شیوه کتابخانه ای است و حاصل آن منتج به این نکته شده که هرچند دیدگاه مرلوپونتی و استاد مطهری در خصوص «آزادی مشروط» تا حدی مشابهت دارند، اما نظریه هر یک از ایشان در منظومه فکری خود کاملا متفاوت از دیگری است.
۴۹.

جستاری بر باخودبیگانگی اگزیستانسیالیستی و تحلیل آن با رویکرد قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اِگزیستانسیالیسم باخودبیگانگی حقیقت انسان قرآن کریم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۰ تعداد دانلود : ۴۰۰
با افول سیطره کلیسا و تردید و انکارِ باورهای منبعث از الهیات کلیسایی و حتی وجود خداوند، به عنوان یگانه هستی بخش و ساماندهنده حیات انسانی؛ اندیشوران غربی بر آن شدند تا با استغنای از هدایت های فرابشری و بر اساس مبانی انسان محورانه، حقیقت و هویت انسانی را بازطراحی کنند. در این مسیر، باخودبیگانگیِ انسان، به ویژه از سوی فیلسوفان اگزیستانسیالیستی مورد توجه جدی قرار گرفت؛ اما ژرفای عمیق و پیچیده حقیقت انسان، تکاپوی اندیشه های خودبنیان را از پیگیری اهداف شایسته و متعالی انسانی عاجز کرده، اهمیت و ضرورت پناهندگی به معارف وحیانی را بیش از پیش جلوه گر کرد. نوشتار پیش رو، با شیوه اسنادی تحلیلی ضمن نمایاندن تلاش های ناتمام اندیشوران وجودگرا در رازگشایی باخودبیگانگی انسان، در صدد برآمده است تا با بهره گیری از آموزه های قرآنی، به پاسخ پرسش اساسی پیرامونِ خود حقیقی انسان و مظاهر با خود بیگانگی او رهنمون شود و برای مصونیت از آن، راهکارهای قرآنی ذکر، توسل، دعا و توبه را ترسیم کند.
۵۰.

بررسی آثار مکتب اگزیستانسیالیسم بر حقوق کیفری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اِگزیستانسیالیسم آزادی حق جرم انگاری جرم زدایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲۴ تعداد دانلود : ۷۳۲
اگزیستانسیالیسم، مکتبی فلسفی است که به دو مبنای «آزادی» و «مسئولیت» اهمیت ویژه ای داده است. ژان پل سارتر، با استدلالات فلسفی، به این نتیجه نائل می آید که «انسان، محکوم به آزادی است» و از این رو، ژرف ترین شکل ممکن از آزادی را برای انسان متصوّر می شود. با نظر به رویکرد آزادانه-محور اگزیستانسیالیسم، و از آن جا که مفهوم آزادی از مقام شامخی در این مکتب برخوردار است، دخیل نمودن مبانی این مکتب در حقوق کیفری، استنتاجات قابل اعتنایی را به دست می دهد. با بررسی خواست های اگزیستانسیالیسم در دو حوزه ی جرم انگاری و جرم زدایی، عیان می شود که هرگونه تحدید آزادی های فردی، در تقابل با مبانی اگزیستانسیالیسم قرار دارد؛ و بر این اساس، تئوری های پدرسالاری و اخلاق گرایی قانونی، از نظر این مکتب، تهدیدکننده ی آزادی های فردی به شمار می آیند. توسّل به جرم انگاری، طبق اندیشه ی اگزیستانسیالیسم زمانی جایز است که آزادی های افراد در معرض خدشه و زوال قرار گرفته باشد. بر این اساس هرچه دامنه ی آزادی های فرد در قانون جزایی، موسّع تر باشد، با خواست های اگزیستانسیالیستی قرابت بیش تری دارد و بالعکس، مضیّق کردن آزادی های افراد و جر م انگاری های حداکثری، در تضاد با رویکرد کیفری اگزیستانسیالیسم قرار می گیرد.
۵۱.

اگزیستانسیالیسم و فیزیکالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فیزیکالیسم اِگزیستانسیالیسم تقلیل گرایی امر فیزیکی اگزیستانس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰۸ تعداد دانلود : ۱۰۳۰
این مقاله به نزاع میان اگزیستانسیالیسم 1 و فیزیکالیسم بر سر اصالت یا عدم اصالت «تفکر و آزادی انسان» و به تعبیری امکان یا عدم امکان تقلیل و تأویل نحوه تفکر، کنش ها، انتخاب ها و تصمیمات آدمی بر اساس شرایط و امور فیزیکی، بیولوژیک، مغزی و نورولوژیک پرداخته است. به بیان ساده تر، نحوه تفکری که از آن، به اعتبارهایی متفاوت و در قرون هفده تا بیست، به تعابیر گوناگونی چون طبیعت گرایی (ناتورالیسم)، ماده گرایی (ماتریالیسم) و قول به اصالت امر فیزیکی (فیزیکالیسم) یاد می شود، می کوشد بر اساس روشی تقلیل گرایانه (Reductionist) حقیقت وجودی انسان و آن بارقه ای را که نحوه هستی خاص آدمی است و در زبان اسطوره ای افلاطون از آن به «روح»، در زبان و ادب فارسی «جان»، در زبان کانت «قوه خیال استعلایی»، در زبان کی یرکه گور و اگزیستانسیالیسم «اگزیستانس»، و در زبان هایدگر «دازاین» تعبیر می گردد، به منزله محصول و معلول امور مادی، طبیعی یا فیزیکی تلقی کرده، قدرت تفکر و توانایی انتخاب یا آزادی آدمی را نه به عنوان اموری اصیل -یعنی تقلیل ناپذیر (Irreducible)- بلکه نتیجه فرعی امور طبیعی، فیزیکی و فرآیندهای بیولوژیک بنمایاند. این مقاله مدعی است که در چالش میان فیزیکالیسم و تقلیل گرایی از یکسو با اگزیستانسیالیسم و معتقدان به وجود اگزیستانس یا دازاین از سوی دیگر، چالش گاه اصلی و محل نزاع غالباً به خوبی تعیین نگشته، لذا بحث در خصوص این چالش نظری در مسیر مناسبی سیر نکرده است. نگارنده، علاوه بر کوشش به منظور نشان دادن دقیق محل نزاع مذکور، در صدد است تا اصلی ترین مبانی فیزیکالیسم را مورد تردیدهای جدی قرار دهد.
۵۲.

نظام و روش های تربیتی درنظرگاه اسلامی ومقارنه آن با مکتب اگزیستانسیالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تعلیم وتربیت فلسفه تربیتی روش تربیتی اِگزیستانسیالیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹۶ تعداد دانلود : ۵۵۶
پژوهش حاضربه " نظام وروش های تربیتی درنظرگاه اسلامی ومقارنه آن با مکتب اگزیستانسیالیسم "می پردازد.هدف این پژوهش نظری ،کاربردی وباروش توصیفی –تحلیلی انجام شده است.در روش شناسی اگزیستانسیالیسم، معلم تلاش می کند که متعلم را ترغیب کند تا از طریق سئوالاتی درباره ی معنی زندگی به حقیقتی شخصی دست یابد. وظیفه ی معلم آن است که برای یادگیری موقعیتی فراهم آورد که طی آن شاگردان بتوانند ذهنیت خویش را ابراز کنند. به عقیده ی اگزیستانسیالیست ها نباید فراگیر را با اغفال یا زور به یادگیری وادار کرد بلکه فراگیر باید از روی میل و رغبت خویش و روبرو شدن با یک موقعیت نامعین، خود به دنبال یادگیری برود.در این روش معلم نقش تسهیل کننده را دارد و فراگیر ازروی میل و رغبت به دنبال کشف حقیقت می رود. در مکتب تربیتی اسلام نیز بر آن تاکید شده است. لیکن طریق دسترسی به این مهم در این مکاتب با هم متفاوت است. به طور کلی در بررسی این که آیا روش های تربیتی اسلام و اگزیستانسیالیسم، هم جهت می باشد، می توان گفت که این روش ها در خصوص پرورش تفکر منطقی در فراگیران تا حدودی همسو بوده لیکن روش های تربیتی اسلام نظر به جامع نگری اسلام از نوعی جامعیت کلی تری برخوردار است. به گونه ای که اسلام با دید همه جانبه ای که به انسان دارد پرورش تمام ابعاد وجودی انسان را درنظر گرفته است.درحالی که اگزیستانسیالیسم و به طور کلی مکاتب غربی صرفاً به انسان به عنوان موجودی مادی توجه نموده اند.
۵۳.

ارزش اختیار از دیدگاه اسلام و اگزیستانسیالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارزش اختیار آزادی اسلام اِگزیستانسیالیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۶۶ تعداد دانلود : ۷۶۷
اگزیستانسیالیسم که در اواسط قرن بیستم به عنوان اعتراضی به تمامی گرایش های کل نگر شکل گرفت، محور نگرش خود را محدود به وجود آدمی ساخت و بر این باور شد که یگانه ابزار ساخت وجود، آزادی است. از دید فیلسوفان اگزیستانسیالیست چون پیدایش انسان، همراه با چیستی و فطرت خاص، انکار شده، پس انسان مجبور است با اراده و اختیار خود هویت خود را بسازد. ازآنجاکه از دید فلسفه اگزیستانسیالیسم ارزش عینی وجود ندارد و ارزش ها صرفاً در سایه سار اختیار و انتخاب شکل می گیرند و مهم نیست به چه غایت و هدفی می انجامند، انسان وقتی حقیقتاً موجود می شود که کارهایش را از روی اختیار و آزادی انجام دهد؛ اما پرسش این است که آیا هر نوع عملی، به صرف اختیاری بودن دارای ارزش است، یا ارزش اختیار به امور دیگری غیر از اختیار مرتبط می شود؟ واضح است که پاسخِ این پرسش در مبانی ارزش شناختی اگزیستانسیالیسم نهفته است. به باور آنها هر فرد باید ارزش های خود را به صورت فردی انتخاب کند. بنابراین وقتی ارزشی ورای «انتخاب» وجود نداشته باشد، پس صرف اختیار و انتخاب دارای ارزش است و چون از گزینش گریزی نیست و وجه عقلایی ندارد و از اصل علیت هم پیروی نمی کند، هیچ معیار و ارزش عینی و فراگیری هم برایش وجود ندارد؛ اما اختیار از نظر اسلام به رغم ایجاد برتری وجودی صاحبش نسبت به دیگر موجودات، به خودی خود ارزش ندارد و به عبارت فنی، مطلوب ناوابسته نیست؛ بلکه مطلوبیت و منشأ ارزش کارهای اختیاری انسان در کمال انسان است.
۵۴.

سفر؛ تجربه زیسته خوانش اگزیستانسیالیستی از الگوی سفر-زندگی شمس پرنده(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اِگزیستانسیالیسم فردیت تجربه زیسته سفر شمس تبریزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۴ تعداد دانلود : ۳۱۷
وجود اصیل/ دازاین، انسان تنها و فردیت یافته ای است که با انتخاب های خویش، هم خود را از وجود غیر اصیل و غوطه ورشدن در جماعت توده ای (کیرکگور)، گله ای (نیچه) و داسمنی (هیدگر) رها می کند و هم امکان ها و موقعیت های بسیاری را در برابر الزام، حتمیت و ضرورت برای خویش به وجود می آورد. امکان هایی که او را از رویدادگی های زندگی جدا می سازد و رو به تعالی به حرکت درمی آورد. موقعیت های مرزی/ بحرانی نظیر درد، رنج، یأس، شکست، ترس، سفر، پیری، مرگ و... بهترین وضعیت برای مواجهه با خویشتن و مرزهای وجودی است؛ موقعیت های شکننده ای که با فروریختن شاکله های ذهنی، طرح واره های تثبیت شده و تجربه های بسته بندی شده، امکان جهش و درکی انفسی و سوبژکتیو را محقق می سازد. جستار حاضر از منظر مفاهیم کلیدی فلسفه اگزیستانسیالیسم (وجود اصیل، فردیت، انتخاب، امکان، تجربه زیسته، حرکت، موقعیت مرزی، سفر و مواجهه با مرگ) به تحلیل و واکاوی الگوی سفر- زندگی شمس پرنده می پردازد و با واکاوی در منقولات و شیوه زیست شمس تبیین می کند که چگونه شمس با انتخابی آگاهانه، سفر را به مثابه زندگی، تجربه و زیست می کند، در این تجربه درونی و جهان شخصی (سارتر) خود را از روزمرگی و میان مایگی می کَنَد و با آگاهی و شناخت انفسی و سوبژکتیو، پیوسته رو به امر متعالی و نامتناهی در حرکت است. سفر بهترین امکان برای گمنام و ناشناس ماندن شمس، عدم تقید به قالب ها و شاکله های تکراری و عمومی و تجربه موقعیت مرزی است. یکی از مهم ترین موقعیت های مرزی که در سفر امکان مواجهه با آن بیشتر است، درک حضور مرگ به عنوان بنیادی ترین امکان دازاین است. شمس در حرکت به سوی مرگ، هم توسع وجودی می یابد، هم مشتاق مرگ می شود و هم در مشاهده ناپایداری امکانات و امور تناهی هستی، ایمانش به حقیقت مطلق، متقن تر و محکم تر می گردد.
۵۵.

تجربه عرفانی در «موقعیّت های مرزی» و بازتاب آن در داستان طوطی و بازرگان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولانا جلال الدین مثنوی معنوی تجربه عرفانی اِگزیستانسیالیسم موقعیت های مرزی استعلای شخصیتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۸ تعداد دانلود : ۳۷۲
مثنوی معنوی مولانا، چنانکه از محتوای آن برمی آید و اطّلاعات تاریخی مربوط به قصد و غرض گوینده آن نیز مؤیّد آن است، متنی «تعلیمی» است و هر متن تعلیمی در درجه نخست، محصول اطّلاعات، دانش و تراوشات ذهنیِ فرد گوینده و نویسنده و در درجه دوم برآمده از «هوشیاری و آگاهیِ پیشینی» مؤلّف است. با وجود این، در مثنوی، همچون غزلیّات شمس که گوینده آن بیشتر در سیطره ناهوشیاری و قرار گرفتن در کشف و شهودهای ناب عرفانی است، جلوه هایی از «تجارب و کشف و شهودهای عرفانی» را می توان سراغ گرفت؛ به عبارت دیگر، مولانا در پاره ای از تمثیلات مثنوی، با خلق موقعیّت هایی، شخصیّت های داستانی خود را در معرض «تجربه های عرفانی و کشف و شهود» قرار می دهد. موقعیّت هایی که این شخصیّت ها وارد تجربه عرفانی می شوند، بی شباهت با «موقعیّت های مرزی/حدّی» (Boundary Situation) مدّ نظر فلاسفه اگزیستانسیالیست نیست. به نظر فلاسفه مذکور، آدمی در موقعیّت های خاصّی مستعدّ ایجاد تحوّل بنیادین در وجود خویش و استعلا یافتگی است. این موقعیّت ها می توانند در اثر بحران های روحی و روانی، عجز و ناتوانی اساسی، مواجهه با پرسش های لاینحل، برخورد با افرادی شگفت، فربه شدگی بیش ازحد در یک وضعیّت معرفتی و عوامل دیگر به وجود آیند. داستان طوطی و بازرگانِ مثنوی، یکی از تمثیلات پیچیده عرفانی است. در این داستان، یکی از قهرمانان اصلی آن، یعنی بازرگان، بعد از مواجهه با «مرگ تصنّعی» طوطی خود و از دست دادن آن، به عنوان بزرگ ترین تعلّق ذهنی خود، در موقعیّت مرزی قرار می گیرد و همین موقعیّت او را برای ورود به عالم تجارب عرفانی مهیّا می کند. بازرگان، ضمن از سر گذراندن تجربه عرفانی دچار استحاله شخصیّتی (تولّد مجدّد) و استعلای شخصیّتی می شود. در خوانشی دیگر، بازرگانِ این تمثیل، بازنمودِ بخشی از وجودِ مولانا و منعکس کننده تجارب عرفانی خود اوست که در مواجهه با شمس تبریزی، دچار تحوّل و استعلای شخصیّتی شده است. به این دلیل، در قسمتی از داستان، مولانا (راوی) با شخصیّت داستانی خود (بازرگان) چنان در هم ادغام می شوند که به نفس واحدی تبدیل می شوند.
۵۶.

انعکاس جنس دوم در صدا و تصویر قهرمان های آثار داستانی نویسندگان زن

کلیدواژه‌ها: زن فمینیسم اِگزیستانسیالیسم ادبیات داستانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۸ تعداد دانلود : ۳۵۰
باور ناخودآگاه پدر سالار، بر آن است که آثار و میراث های ادبی بشر، مخلوق مردان و البته به وسیله مردان نگاشته شده ؛ در نتیجه بخش عمده این ادبیّات به طور معمول متمرکز به قهرمانان مرد خواهد بود. در این ادبیّات جنسیت محور، زنان یا نقشی ندارند و یا در حاشیه زندگی قهرمانان تعریف می شوند؛ در نتیجه با توجه به اینکه ادبیّات (به ویژه ادب داستانی) آیینه باورهای جامعه است، این داستان ها و قهرمانان آن ها، جامعه ای جنسیتی را انعکاس می دهند که در آن، وجود قهرمانان چه زن و  چه مرد، غصب و وجود تعیین شده از سوی جامعه (دیگری) جایگزین می شود. در این پژوهش برآنیم تا با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و نیز با توجه به چند رمان که در راستای نمایش کشمکش های روحی، عاطفی، بن بست ها و عرصه های مشکل زای برون رفت قهرمانان از هنجارهای جامعه نگاشته شده اند به واکاوی این پرسش بپردازیم که آیا انسان ها در هر فرهنگ و اجتماعی برای انجام وظایف جنسیتی خود، تربیت می شوند؟ و آیا قهرمانان، خود این موضوع را پذیرفته و به آن می اندیشند؟ در راستای این پژوهش دریافتیم که نویسندگان منتخب در داستان های خود، این موضوع را غالباً به عمد و گاه ناخواسته نمایش داده اند. در داستان «سرود اروند رود» با نمایش شخصیّت های محکوم در برابر جامعه ، در داستان «دل فولاد» با نمایش کشاکش های زندگی قهرمان؛ در داستان «بازی آخر بانو» با قهرمان روستایی در محیط بسیار سنّتی و در داستان «خاله بازی» با خشم جامعه سنّتی نسبت به قهرمانی که قادر به انجام وظایفش نیست، مواجهیم؛ خشمی که با توجه به تربیت سنّتی تمام قهرمانان این داستان ها، چه زن و چه مرد، آنان را در مسیر اهداف جامعه پیش می راند. در نتیجه در آثار منتخب با قهرمانانی مواجهیم که گاه به گونه ای به تعاریف جامعه خو گرفته اند که حتی به برون رفت از این هنجارها نمی اندیشند.
۵۷.

اگزیستانسیالیسم و پژوهش های ادبی معاصر نگاهی انتقادی و آسیب شناسانه به پژوهش های اگزیستانسیالیسم محور در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اِگزیستانسیالیسم پژوهش های ادبی معاصر تقلیل گرایی خوانش اگزیستانسیالیستی بافت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۱ تعداد دانلود : ۵۹۶
آشنایی ایرانیان با اگزیستانسیالیسم که یکی از مهمترین نحله های فلسفی معاصر است به سال های آغازین قرن حاضر باز می گردد. این نحله فلسفی نیز مانند بسیاری دیگر از ایدئولوژی های معاصر مورد توجه پژوهشگران معاصر قرار گرفت و الهام بخش آن ها برای انجام پژوهش شد. توجه پژوهشگران ایرانی به این جریان فلسفی سه شکل عمده داشت: الف) برخی از پژوهشگران آثار ادبی فارسی را با آثاری چون تهوع و افسانه سیزیف تطبیق دادند ب) برخی دیگر برای یافتن مؤلفه های اگزیستانسیالیسم به بررسی و حلاجی متون فارسی پرداختند و در نهایت پ) برخی دیگر نیز مدّعی خوانش/قرائت اگزیستانسیالیستی آثار فارسی شدند. با این حال و علی رغم محاسن این پژوهش ها، یک ضعف عمده دارند: تقلیل گرایی مؤلفه های اگزیستانسیالیسم. در پژوهش های انجام شده توسط پژوهشگران ایرانی یا اگزیستانسیالیسم و مؤلفه های آن چون آزادی، دلهره، انتخاب و... تقلیل داده می شوند و یا اینکه آثار ادبی به گونه ای(تقلیل گرایانه) خوانده می شوند که با مؤلفه های اگزیستانسیالیستی سازگار شوند. به عنوان مثال پژوهشگران ایرانی با نادیده گرفتن بافتی که آثار ادبی در آن نوشته شده اند، دلهره موجود در شعر نیما که معلول فضای استبدادی ایران عصر پهلوی است را از جنس دلهره اگزیستانسیالیستی که در بافتی دموکراتیک شکل گرفته است دانسته اند و یا اینکه شعر مولانا (از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود/ به کجا می روم آخر ننمایی وطنم) را بدون توجه به بافت عرفانی آن، شعری که وانهادگی اگزیستانسیالیستی در آن دیده می شود، خوانده اند.
۵۸.

تاثیر روش کلاس درس باز مبتنی بر نظریه اگزیستانسیالیسم بر عزت نفس دانش آموزان

نویسنده:
تعداد بازدید : ۵۸۴ تعداد دانلود : ۶۳۳
مقاله حاضر از نوع تحلیل کتابخانه ای است که با توجه به نظرات صاحبنظران این عرصه به رشته تحریر در آمده است . هدف از نگارش این مقاله بررسی تاثیر روش کلاس درس باز مبتنی بر نظریه اگزیستانسیالیسم بر عزت نفس دانش آموزان است. نتیجه این مقاله نشان می دهد که روش کلاس درس باز بر عزت نفس دانش آموزان تاثیر مثبتی دارد و هرچه کلاس به صورت راحت تر و قابل انعطاف تر باشد به همان میزان عزت نفس دانش آموزان بیشتر خواهد بود. مشارکت فعال دانش آموزان در امر تدریس موجب افزایش حس اعتماد به نفس و جرأت ورزی در شاگردان می شود. آموزش مهارت ها در کلاس درس باز میزان برابری دانش آموزان را افزایش می دهد وبه آن ها امکان می دهدتا بدون اضطراب احساسات وعقاید خود را به راحتی ابراز کنند.
۵۹.

نقش مغالطات اگزیستانسیالیسم بر علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اِگزیستانسیالیسم مغالطات منطقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۴ تعداد دانلود : ۲۵۹
جریان فکری اگزیستانسیالیسم از مغالطات مهمی رنج می برد؛ مغالطه موضوعی و اخذ عرضی به جای ذاتی یا اصالت بخشیدن به عمل به جای عامل، مغالطه روشی و بکارگیری تمثیل واستقراء ناقصِ ظنی به جای قیاس و استقراء تامِ یقینی و مغالطه هدفی و خلط هدف با وسیله. جریان اگزیستانسیالیسم به دلیل نفوذش در عالمان و اندیشمندان علوم انسانی، آنها را تحت تاثیر خود قرار داد و سبب شد عالمان علوم انسانی از این دریچه به فکر، اندیشه و انتخاب های انسان بنگرند. حاصل این فرایند آن شد که علوم انسانی که تدوین می یافتند تا به ابعاد اجتماعی انسان توجه کنند و به آنها برسند و جامعه را به نحو صحیح اداره کنند، از این هدف باز ماندند. به عنوان مثال روانشناسی وجود گرا متاثر از اندیشمندان اگزیستانسیالیسم، آنها که انسان را محدود به یک تجربه عملی و یک حیوان محدود دنیوی دانستد، با غفلت از سرشت و طبیعت فراحیوانی انسان و نادیده گرفتن میدان وسیعی از خصوصیات مشترک، غیراکتسابی و زوا ل ناپذیر انسان مانند ادراکات، گرایشات و توانشهای ویژه، نتوانستند دریابند که این ویژگیهای زوال ناپذیر از تجربه زیسته قابل اسخراج نیست و نیازمند درک عقلانی و درک این حقیقت اند که انسان از دو بعد جسمانی و روحانی تشکیل یافته است. مقاله حاضر بروش توصیفی تحلیلی، ضمن ارائه تعریف قابل دفاعی از علوم انسانی، تأثیر اشتباهات و مغالطات این جریان فکری را در موضوع، روش و هدف علوم انسانی ارزیابی خواهد کرد.
۶۰.

بررسی مواجهه فمینیسم و اگزیستانسیالیسم؛ اسطوره زدایی از تصویر زنان در کتاب مقدس و برسازی چهره نوین از زنان در جوامع مدرن غربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اِگزیستانسیالیسم سوژگی سوژه فمینیسم فمینیسم اگزیستانسیالیستی کتاب مقدس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۱ تعداد دانلود : ۳۳۰
در این مقاله در نظر است تا با تکیه به برخورد نظری دو چهارچوب نظری فمنیسم و اگزیستانسیالیسم در عرصه فلسفه سیاسی، وجوهی را که در گذار جامعه سنتی به جامعه مدرن در اروپای غربی در باب خوانشی جدید از جایگاه زن در کتاب مقدس مسیحیت، با تأکید بر تورات ( عهد عتیق ) و اناجیل چهارگانه ( عهد جدید ) مطرح شده است، بررسی شود و فرآیند اسطوره زدایی و افسون زدایی که از ویژگی های عصر روشنگری است، از امر زنانه در غرب نوین واکاوی شود. در این حوزه، ابتدا دیدگاه فمنیستی کسانی چون سیمون دوبوار بررسی شده است و سپس به دیدگاه پدیدارشناختی شلایر ماخر و همچنین دیدگاه اگزیستانسیال و لیبرال بولتمان پرداخته شده است. در یک دیدگاه نهایی، می توان فهمید که جریان فمنیستی همسو با جریان روشنگری به افسون زدایی از مفهوم سنتی زن پرداخته است؛ و این افسون زداییِ مفهومی در رابطه ی معناداری با تجدیدنظرهای فیلسوفان و الاهیات دانان لیبرال و اگزیستانسیال در الهیات مسیحی قرار دارد.