اگزیستانسیالیسم و پژوهش های ادبی معاصر نگاهی انتقادی و آسیب شناسانه به پژوهش های اگزیستانسیالیسم محور در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آشنایی ایرانیان با اگزیستانسیالیسم که یکی از مهمترین نحله های فلسفی معاصر است به سال های آغازین قرن حاضر باز می گردد. این نحله فلسفی نیز مانند بسیاری دیگر از ایدئولوژی های معاصر مورد توجه پژوهشگران معاصر قرار گرفت و الهام بخش آن ها برای انجام پژوهش شد. توجه پژوهشگران ایرانی به این جریان فلسفی سه شکل عمده داشت: الف) برخی از پژوهشگران آثار ادبی فارسی را با آثاری چون تهوع و افسانه سیزیف تطبیق دادند ب) برخی دیگر برای یافتن مؤلفه های اگزیستانسیالیسم به بررسی و حلاجی متون فارسی پرداختند و در نهایت پ) برخی دیگر نیز مدّعی خوانش/قرائت اگزیستانسیالیستی آثار فارسی شدند. با این حال و علی رغم محاسن این پژوهش ها، یک ضعف عمده دارند: تقلیل گرایی مؤلفه های اگزیستانسیالیسم. در پژوهش های انجام شده توسط پژوهشگران ایرانی یا اگزیستانسیالیسم و مؤلفه های آن چون آزادی، دلهره، انتخاب و... تقلیل داده می شوند و یا اینکه آثار ادبی به گونه ای(تقلیل گرایانه) خوانده می شوند که با مؤلفه های اگزیستانسیالیستی سازگار شوند. به عنوان مثال پژوهشگران ایرانی با نادیده گرفتن بافتی که آثار ادبی در آن نوشته شده اند، دلهره موجود در شعر نیما که معلول فضای استبدادی ایران عصر پهلوی است را از جنس دلهره اگزیستانسیالیستی که در بافتی دموکراتیک شکل گرفته است دانسته اند و یا اینکه شعر مولانا (از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود/ به کجا می روم آخر ننمایی وطنم) را بدون توجه به بافت عرفانی آن، شعری که وانهادگی اگزیستانسیالیستی در آن دیده می شود، خوانده اند.