مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
علم اجتماعی اسلامی
منبع:
قبسات سال بیست و سوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۸۸
199 - 229
حوزههای تخصصی:
کثرت گرایی روشی در ادبیات اندیشمندان مسلمان که متفاوت اراده شده، موجب ابهاماتی گردیده است. در مطالعات اجتماعی با رویکردهای اسلامی، به ندرت می توان ترکیب روش ها را در معنای شایع اخیر دانش اجتماعی (ترکیب روش های کمی و کیفی) مشاهده کرد و غالب ایده ها در این باب، ناظر به حیثیت مطلوبیت کثرت گرایی است تا بحث از امکان. بسیاری از آنان تکثر روشی را امری مطلوب و گاهی ضروری تلقی کرده، تعارضات معرفتی عمده ای با مبانی اساسی معرفت شناسی و دیگر مبانی اسلامی در این باره نمی بینند. این مقاله با روش اکتشافی، تعارضات محتمل پاسخ نیافته بسیاری را در این باره آشکار می سازد؛ گرچه الزاما بر نفی امکان کثرت گرایی و مطلوبیت آن نیز دلالت و تاکید ندارد. این مطالعه پیش نیازی برای پژوهش پردامنه کثرت گرایی روش شناختی علم اجتماعی اسلامی است و زوایه اصلی اش کثرت گرایی روشی در سطوح متدولوژیک است. مساله اصلی این تحقیق ابعاد چیستی کثرت گرایی روشی به منظور دستیابی به تلقی های حتی الامکان همسو در این باره است؛ یعنی آنچه برای بررسی دو فاز کلان مساله امکان و مبانی ضروری است.
علمِ اجتماعیِ اسلامی به مثابهِ اقتضای جهانِ معنایی انقلابِ اسلامی (براساسِ بازسازی برداشتِ مرتضی مطهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، تلاش شده تا ضرورت و بایستگی ایجادِ رهیافتِ علمِ اجتماعیِ اسلامی از منظرِ جهانِ معنایی برخاسته از انقلابِ اسلامی، و براساس بازسازی برداشتِ مرتضی مطهری از مناسباتِ این دو با یکدیگر توضیح داده شود. از لحاظِ معرفتی و فرهنگی، انقلابِ اسلامی را باید چنان نقطه عطف شمرد که جامعه ایران را در مسیرِ تاریخی متفاوتی قرار داد. این واقعیت، موجب می شود که انقلابِ اسلامی در راستای فهم و طرّاحی جامعه، از علمِ اجتماعی تجدُّدی استفاده نکند. پرسشِ اصلی این است که در اندیشه مطهری، بایستگی علمِ اجتماعیِ اسلامی از منظرِ جهانِ معنایی برخاسته از انقلابِ اسلامی چیست؟ برای حلّ این مسئله، با روشِ تحلیلِ محتوای کیفی به مطالعه نوشته های مطهری پرداخته شده است. در نهایت، به این نتیجه دست یافتیم که چرایی تولیدِ علمِ اجتماعیِ اسلامی، به سه امر بازمی گردد: «دستیابی به حدّ نصابِ توحیدِ اسلامی»، «صیانت از استقلالِ جهانِ معرفتی و اجتماعی خویش»، و «عجزِ علمِ اجتماعیِ سکولار از فهمِ واقعیت های اجتماعی ما».
معنای «علم اجتماعی اسلامی» از چشم انداز مرتضی مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، تلاش شده در میان تلقّی ها و تفسیرهای متفاوتی که علم اجتماعی اسلامی وجود دارد، معنای علم اجتماعی اسلامی از چشم انداز مرتضی مطهری، کشف و مشخّص شود. در این راستا، معنا و مفهوم علم اجتماعی اسلامی از زوایه نگاه مطهری، شرح داده شده است، به طوری که در یک برداشت، او چهار تعبیر از مفهوم علوم اسلامی، مبتنی بر معیارهای موضوع و غایت و نظریه پرداز، ارائه کرده است؛ و در برداشتی دیگر، می نویسد اسلام با علم اجتماعی، دو نوع پیوند دارد: یکی پیوند مستقیم، از آن جهت که اسلام، یک سلسله معارف نظری و احکام عملی درباره جهان اجتماعی دارد، دیگری پیوند غیرمستقیم از طریق توصیه های اخلاقی همچون امانت، عفت، عدالت، احسان و ایثار. برداشت دیگر او، در این عبارت نهفته است که می نویسد اسلام، یک مکتب جامعه شناختی نیست؛ چون در کتاب آسمانی اسلام، هیچ مطلب اجتماعی در لفافه اصطلاحات رایج جامعه شناختی و با زبان معمول آن و در چارچوب تقسیم بندی های مرسوم، بیان نشده است، امّا در عین حال، «مسائل زیاد»ی از علم اجتماعی، به طور کامل، قابل استنباط و استخراج از قرآن کریم است.
توحیدگرایی در علم اجتماعی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
درحالی که علوم انسانی امروزی با نفی خدا و دین و یا عزل آنها از ساحت معرفت و با محوریت اومانیسم شکل گرفت، علوم اسلامی با محوریت توحید هویت یافته است. «توحیدگرایی» به معنای تنظیم مناسبات علمی و عملی در دو ساحت فردی و اجتماعی، مبتی بر اولوهیت خدا و عبودیت انسان است. تجلی توحیدگرایی در علم اجتماعی مسلمانان منظری خاص و مسائل ویژه ای پدید می آورد که از آن میان، بررسی سه مسئله حائز اولویت است: 1. توحیدگرایی در تبیین گرایش انسان ها به زندگی اجتماعی؛ 2. توحیدگرایی در تشریع زندگی اجتماعی و جامعه سازی؛ 3. رویکرد توحیدی در تبیین نقش عاملیت انسانی در جامعه سازی. بسط و برجسته سازی رویکرد توحیدی در تبیین مسائلی از این دست، توانمندی و ظرفیت های آن را در علم اجتماعی اسلامی نشان می دهد و کمک شایانی به گسترش ادبیات آن خواهد کرد. با بهره گیری از روش «تحلیل نظری» و استناد به آیات قرآن و تأمل در رهاورد تفسیری آن در آراء مفسران و نیز مراجعه به اندیشه اجتماعی متفکران مسلمان، مسیر این تحقیق هموار خواهد شد.
دلایل مرتضی مطهری درباره معناداری علم اجتماعی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از نگارش این مقاله، بازسازی و صورت بندی دلایل مرتضی مطهری درباره معناداری علم اجتماعی اسلامی بود. بر این اساس، هم نظر اثباتی و مستقل وی بیان شده است و هم گفته های نفی ای و انتقادی دیگران پاسخ داده شده اند. روش: گردآوری داده های این مقاله، متن مدار بود و در مرحله تحلیل داده ها نیز روش استنباطی و استنتاجی مبتنی بر تحلیل محتوای کیفی به کار گرفته شد. یافته ها: نقدهای مرتضی مطهری به بی معناانگاری علم اجتماعی اسلامی عبارتند از: اکثری انگاری مضمونهای اجتماعی اسلام، متداخل انگاری غایت اسلام با علم اجتماعی، همساز انگاری منطق معرفتی اسلام با علم اجتماعی، عدم نسبی انگاری معرفت اسلامی و آمیخته انگاری تعلیل اسلامی با علم اجتماعی. نتیجه گیری: اولاً، علم اجتماعی اسلامی از لحاظ نقلی و درون دینی، موجّه است و اسلام دارای چنین پیوندی با علم اجتماعی است؛ ثانیاً، از لحاظ عقلی و برون دینی نیز مانع ابطال کننده ای در برابر معقولیت علم اجتماعی اسلامی وجود ندارد؛ ثالثاً، علم اجتماعی اسلامی افزون بر امکان و معناداری، ضروری و بایسته است و ما باید در پی نظریه پردازی درباره آن باشیم.