مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مصداق
حوزه های تخصصی:
دیدگاه رایج درباره فلسفه تحلیلی این است که فلسفه مزبور منشا انگلیسی - آمریکایی دارد و راسل و مور نیز از بانیان آن هستند؛ ولی مایکل دامت معتقد است: خاستگاه واقعی فلسفه تحلیلی آلمان، و فرگه نیز موسس و پیش گام آن است؛ زیرا تحلیل فلسفی چیزی جز تحلیل اندیشه ها از رهگذر زبان نیست و این همان رسالتی است که نخستین بار فرگه آن را مطرح کرده بود.
دامت معتقد است که فرگه با طرح نظریه «چرخش زبانی»، در آثار ماندگار خویش، به نام های «مقدمه مبانی حساب» و «مفهوم نگاری» موجب شد تا پرسش شناسایی در فلسفه کلاسیک، یعنی نسبت میان تفکر و اشیا، به مساله رابطه زبان و دلالت و معنا تبدیل شود. مبنای این نظریه، اصل «اصالت متن» است که بر اساس آن، فقط در متن جمله است که واژه معنا می یابد؛ یعنی اندیشه ها از طریق جملات انعکاس می یابند و سخن گفتن از ساختار اندیشه، سخن گفتن از پیوند معنایی اجزای جمله است. البته، در اصل این اندیشه ها هستند که صادق یا کاذبند و جمله صرفا معنای ثانوی، متعلق صدق و کذب قرار می گیرد. این نوع رویکرد به مساله شناسایی، که از سوی فرگه ارایه شده، همان چیزی است که موجب ظهور فلسفه تحلیلی شده است.
سایر اندیشمندانی که عموما به زبان آلمانی می نوشتند مثل بلتسانو، ماینونگ و به ویژه هوسرل نیز با طرح نظریه «حیث التفاتی»، در نظریه چرخش زبانی و در نتیجه فلسفه تحلیلی نقش بسزایی داشته اند.
مرجعیت عرف در تطبیق مفاهیم بر مصادیق
منبع:
فقه و حقوق ۱۳۸۳ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
معنا، مرجع و مصداق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ضمن بررسی عمده ترین دیدگاههایی که در زمینه رابطه زبان با معنا، مرجع و مصداق ارائه شده است (برای نمونه سعید 1997 ، لاینز 1977 ، صفوی 1383 ) به بحث و نقد آن دیدگاهها خواهیم پرداخت و میکوشیم تصویر دیگری که در اساس مبتنی بر نشانه شناسی لایهای (سجودی 1382 ) است، ارائه دهیم. در این بحث به رد قایل شدن وابستگی اثباتگرایانه زبان به جهان خواهیم پرداخت؛ خلط مفاهیم دلالت و ارجاع از یکسو و خلط بین مفاهیم دلالت و مصداق را از سوی دیگر نقد خواهیم کرد و کوشش میکنیم نشان دهیم که معنا در درون شبکه نظام صوری زبان شکل میگیرد و سپسدر روابط بین نظامهای نشانهای و در بافت کلام بسط مییابد و در یکی از کارکردهایش البته میتواند به جهان خارج ارجاع دهد و ارجاع، خود یک کارکرد زبانی است که با توسل به دیگر نظامهای نشانهای تحقق مییابد.
آمیختگی مصادیق و مفاهیم درفقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احکام فقهی، مفاهیم کلی مترتب بر موضوعات است که تعیین چنین احکامی بر عهدة شارع و استنباط و توضیح آنها وظیفة فقهاست. اما تعریف و تبیین همة موضوعاتی که متحمل احکامند در محدودة رسالت شارع و وظایف فقها نیست بلکه بیشتر موضوعات، متخذ از عرف و جامعه است. چون در پاره ای موارد، فقه اسلامی که علی القاعده بیان کنندة حکم شرعی است، به تعریف موضوع و یا حتی تعیین مصداق دست یازیده- موضوعی که تعریف و تعیین آن بر عهدة فقیه نبوده است. و این گونه تعاریف رفته رفته نهادینه شده تا بدانجا که تصور می شود تعیین آن مصادیق هم نوعی حکم شرعی است و تخطی از ان روا نمی باشد؛ از این رهگذر مشکلاتی پدید آمده است که به بخشی از آنها در این مقاله پرداخته ایم. اگر بتوان این گونه موضوعات را در فقه یافت و از مفاهیم متمایز ساخت، مشخص خواهد شد که ذکر این گونه مصادیق برای بیان مفهوم و حکم کلی بوده و چنانکه تغییر کند حکم تغییر خواهد کرد و اشکالی بر فتاوی وارد نخواهد بود.
تحول تاریخی مفاهیم
برای معناپژوهیِ واژة «ارشاد» می توان یک فرهنگ فارسی ـ عربی را گشود و معنای آن را استخراج کرد. اگر بخواهیم بیشتر بررسی کنیم، می توانیم در فرهنگ های دیگر فارسی ـ عربی، معنای این واژه را جست وجو کنیم. این راهی ساده و البته غیرمحققانه است که نتیجة آن را نمی توان مهملی برای ابتنای یک فعالیت پژوهشی قرار داد. این فعالیت نه مورد تأیید علم زبان شناسی و معناشناسی است و نه، همان گونه که خواهیم دید، در بستر جریان های تاریخی ـ اجتماعی که تغییراتی را در معانی و مفاهیم سبب می شوند، قابل توجیه است. «تحول تاریخی مفاهیم» بیانگر این واقعیت مهم است که معانی و مفاهیم زبان در طول تاریخ دچار تحول می شوند و چنین نیست که ما می پنداریم یک واژه، همواره و در همة زمان ها به یک معنا به کار برده شده است.
در این نوشتار، برای نحوة مطالعة تحول تاریخی مفاهیم، مقدماتی در اختیار پژوهش گران و علاقه مندان به این مسئله قرار گرفته است.
جایگاه تأویل در روایات تفسیرى امام سجاد علیه السّلام
حوزه های تخصصی:
بخش قابل توجهى از روایات تفسیرى را که از امام سجاد 7 برجاى مانده، تأویل آیات و ارائه مصادیق آنها تشکیل مى دهد. این روایات نقش تعیین کننده اى در بازسازى عقاید جامعه پس از شهادت سید الشهداء 7 دارد، در این گفتار، فزونىِ روایات تأویلى و تعیین مصادیق آیات، بر پایه مخاطب و فضاى صدور روایات تحلیل شده است.
نگارنده، نمونه هایى از موضوع هاى این روایات را بدین سان برمى شمارد: بازسازى بنیان تفکّر ولایت مدار، ترسیم محورهاى تفکّر مهدوى، تعیین مصادیق آیات.
توحید صفاتی و ارتباط آن با وحدت مصداق و کثرت مفهوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مقالهٔ حاضر، مسئلهٔ توحید صفاتی و ارتباط آن با وحدت مصداق و کثرت مفهوم است. در این مسئله، فرضیه عدم کاشفیت کثرت مفهوم از کثرت مصداق به ثبوت می رسد و فرضیهٔ رقیب؛ یعنی کاشفیت کثرت مفهوم از کثرت مصداق، ابطال می شود. هدف اصلی از طرح مسئله مزبور، تبیین نظریهٔ توحید صفاتی است. شیوهٔ تحقیق مقاله، تحلیل مفهومی و گزاره ای و روی آورد تحلیلی- منطقی است. مهم ترین نتایجی که این مقاله به آن ها دست یافته عبارتند از: 1. مفهوم واحد فقط از حیث معنایی خود و نه حیثیات دیگر از مصداق حکایت دارد؛ از این رو، صدق مفاهیم کثیر بر مصداق واحد، جایز است؛ 2. مصداق وجود، مجمع و منشأ انتزاع مفاهیم کثیر است؛ 3. صدق مفاهیم مغایر بر ذات واحد مغایرت در مصداق را جز در موارد اختلاف حیثی یا تغایر حقیقت مصداق، اقتضا ندارد؛ 4. از مصداق واحد بسیط حق تعالی، مفاهیم کثیر اوصاف انتزاع می شود.
منطق فازی ابزاری جهت ساخت و سنجش مفاهیم در علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفاهیم اجتماعی بر معانی فهمیده شده ای دلالت دارند که می توان آنها را در ""مصادیق""[1] مشخص و مطالعه کرد. بنابراین، مفاهیم اجتماعی از دوپارة ذهنی[2] و عینی[3] تشکیل شده اند. به عبارت دیگر، وجود رابطة دیالکتیکی بین ذهن و عین است که مفهوم اجتماعی را می سازد. گاه چگالی تأثیر پارة ذهنی بالاتر است و گاه پارة عینی، اما در هردو صورت، درجه ای از چگالی تأثیر پارة دیگر نیز در مفهوم وجود دارد. بنابراین، درباب مفاهیم اجتماعی با درجاتی از انتزاع[4] و انضمام[5] روبه رو هستیم که سبب ساز وجود نوعی ابهام در صدق معنا به مصداق می شود. به عبارت دیگر، به جای حالات دوگانة ""صدق""/""عدم صدق"" با حالات چندگانة ""درجات صدق"" مواجهیم که می توانند در موقعیت هایی بین حالات دوگانة مزبور قرار گیرند. ازاین روست که رویکرد مبتنی بر منطق فازی[6] در ساخت و سنجش این مفاهیم می تواند مؤثر واقع شود.
اعم بودن علیّت حد وسط در برهان لمّ از خارجی و تحلیلی و پیامد آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
آنچه از معنای علیّت مرتکز در ذهن است، علیّت خارجی است و، به دنبال آن، معمولاً شناخت از علیّتِ حد وسط در برهان لمّ به گونه علیت خارجی است. از این رو، برخی همچون علامه طباطبایی بر این باورند که در فلسفه اولی به دلیل اینکه موضوع آن «موجود بما هو موجود» است و، بنابراین، چیزی بیرون از این موضوع نیست تا علت آن باشد، برهان لمّ که حد وسط در آن علت خارجی نتیجه است راه ندارد. این نوشتار بر آن است که در نقد این دیدگاه، افزون بر اشاره به پاسخ های دیگر، بر این پاسخ تمرکز کند که علیّت، اعم از خارجی و تحلیلی است تکیه کلام بر سخنان برخی اندیشمندان است که ماهیت علیّت تحلیلی را آشکار کرده، نشان می دهد که علیّت حد وسط در برهان لمّ می تواند به گونه تحلیلی باشد و براهین لمِّ به کاررفته در فلسفه اولی این گونه اند.
اتصاف خارجی معقول ثانی منطقی: بررسی موردپژوهانة پارادوکس معدوم مطلق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در منطق و فلسفة اسلامی معمولاً گفته می شود در معقول ثانی منطقی اتصاف، و به عبارتی ظرف صدق و مطابَق، کاملاً ذهنی است. این نوشتار نشان می دهد برخی اندیشمندان مسلمان در عمل، گاهی، مثلاً در مورد مباحث پارادوکس معدوم مطلق، ناخواسته آن را نقض کرده اند. ما به تقویت این نقض خواهیم پرداخت و ادلّة قوی تری بر اتصاف خارجی و عینی دست کم برخی از معقول های ثانی منطقی، یعنی اموری که به حیث التفاتی و دلالت گره خورده اند، هم چون «لایخبرعنه» و «لایعلم»، «یخبرعنه» و «یعلم»، «خبر» و «شناخت»، «خبر/ شناخت پذیری» و «خبر/ شناخت ناپذیری»، «صدق»، «وصف پذیری» و «وصف ناپذیری»[i]، عرضه خواهیم کرد و بدین وسیله کلیت قاعده نقض خواهد شد.
بازخوانی لوازم معرفت شناختی و هستی شناختی تفکیک معنا از مفهوم و مصداق و واقع(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در برابر نظریه وجود ذهنی، اخیراً دیدگاهی ارائه شده است که در آن دیدگاه، وجود ذهنی ماهیات در علمِ حصولیِ ما به آنها نفی می شود و برای معلوم بالذات مطلق و معلوم بالذات مقید - که در این دیدگاه به ترتیب «معنا» و «مصداق» خوانده شده اند - تحققی جدا و مستقل از تحقق علم حصولی - که در این دیدگاه «مفهوم» خوانده می شود - ادعا می شود. در این دیدگاه، از تفکیک معنا و مصداق و مفهوم و واقع از همدیگر لوازمی به دست می آید که پذیرفتن آنها سبب بروز تغییراتی اساسی در دیدگاه های معرفت شناختی و هستی شناختی خواهد شد. در این نوشتار، ما به بررسی این مسئله خواهیم پرداخت: آیا صاحبان این دیدگاه دلیلی در اثبات تمایز معلوم بالذات از علم حصولی آورده اند یا نه نشان خواهیم داد که نه تنها این دیدگاه بدون دلیل است بلکه لوازمی که در این دیدگاه برای تفکیک معنا از مفهوم و واقع و مصداق ذکر شده است با هم سازگار نیستند.
روش های به کارگیری قاعده جری و تطبیق در حوزه فهم قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
الفاظ و معارف قرآن از حقایق و اصولی جامع سرچشمه گرفته اند که فرامنطقه ای و فراتاریخی می باشند. بر این اساس می توان با کشف مفهوم حقیقی و حکم جامع و گذر نمودن از خصوصیات مصداقی، مفاد ظاهری آیات را بر مصادیق دیگر تطبیق نمود. بنابراین آنچه این نوشتار به دنبال آن است، پرداختن به روش های به کارگیری قاعده جری و تطبیق می باشد و در همین راستا، به بررسی مفهوم و مصداق منطقی و روش تنقیح مناط می پردازیم؛ زیرا در قاعده جری و تطبیق نیز این گونه است. بعد از انجام اموری که مقدمه فهم متن به شمار می آیند، آیات هم موضوع در کنار هم قرار داده می شود تا با کمک الغای خصوصیات غیر مؤثر، حکم عام کشف شود (جری) و این حکم و مناط، می تواند مبنایی مطمئن برای تطبیق بر مصادیق دیگر باشد.
تحقق معنا و مصداق در تفسیر و تطبیق قرآن از نگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«تفسیر قرآن به قرآن» روش علامه طباطبایی برای تفسیر کتاب الهی است. در این روش در فهم الفاظ قرآن، به عرف و فهم عامه تنها به عنوان امری ابتدایی برای تحقق موضوع تخاطب نگاه می شود و ملاک اصلی در فهم، آیات دیگر هستند؛ به گونه ای که به قرآن به عنوان مجموعه ای واحد نگاه می شود و تمامی آیات ناظر به یکدیگر در نظر گرفته می شوند و بر این اساس، لفظ، معنا و یا مصداق خود را می یابد. البته ممکن است از نگاه عرف، معنا و یا مصداق لفظ متفاوت باشد که پس از آن مسئلة تطبیق مطرح می شود. بر این اساس، مفاهیم آیات قرآن منطبق بر مصداقی خاص می شوند که در این بخش روایات اهل بیت علیهم السلام نقش ویژه پیدا می کنند. بنابراین می توان گفت روش علامه مشتمل بر دو بخش تفسیر و تطبیق است و تبیین آن می تواند ارائه دهندة روشی ممتاز در تفسیر قرآن باشد. نوشتة حاضر با بررسی مقدمات تفسیر قرآن به قرآن، به تبیین این مسئله در روش تفسیری علامه می پردازد.
پژوهشی نو در گونه شناسی مدالیل روایات تفسیری و فواید آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
45-76
حوزه های تخصصی:
بنا بر دلایل قرآنی، روایی و عقلی، باید در فهم قرآن از احادیث پیامبر 2 و اهل بیت k مدد گرفت. لذا گونه شناسی روایات تفسیری به منظور درک درست و عمیق از معرفتی که هر گزاره روایی در ارتباط با محوری از آیه به دست می دهد، از ضروریات فهم قرآن و حدیث است. طی یک تحقیق، با بررسی چند هزار روایت تفسیری و مداقه در آن، همه گونه های روایات تفسیری به دو بخش کلی تقسیم شده است: 1. گونه هایی که مرتبط با مدلول آیه است؛ 2. گونه هایی که مرتبط با مدلول آیه نیست. در این مقاله، گزارش بخش اول با روش تقسیم ثنایی بیان شده است؛ بدین صورت که هر گزاره روایی که بیانگرمدلولی از الفاظ آیه است به دو قسم کلی «بیان معنا» و «عدم بیان معنا» تقسیم می شود. گزاره هایی که بیانگر معنایی از آیه است نیز به دو بخش قابل تقسیم است: یا بیان منطوق آیه، اعم از منطوق لغوی(شامل معنای واژگانی، معنای صرفی، معنای نحوی) و منطوق اصطلاحی(مخصوص شریعت اسلام(بطن و تأویل) و سایر شریعت ها) است یا بیانگر منطوق نیست بلکه بیانگر مفهومی از آیه شامل مفهوم موافق، مفهوم مخالف، دلالت های التزامی و... می شود. گزاره هایی که بیانگر مدلولی از آیه است اما آن مدلول از معانی آیه نیست، بیانگر مصداقی از آیه است. تبیین گونه ها به روش تقسیم ثنایی، ارائه گونه هایی جدید و تعریف متفاوت گونه شناسی و بیان فواید گونه شناسی از تمایزات این مقاله با سایر مقالات گونه شناسی است .
نحوه تحقق مفاهیم فلسفی در فلسفه مشاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران معاصر اغلب شاهد قرائت هایی صدرایی و یا نوصدرایی از دیدگاه مشائیان در مسئلة نحوة تحقق مفاهیم فلسفی هستیم؛ قرائتی که بر اساس مبانی فلسفی مشاء و آثار برجای مانده از آنها و نیز قرائت برجسته ترین شارحان و منتقدان فلسفة مشاء، از جمله صدرالمتألهین، مردود است و قابل دفاع نیست. امروزه اغلب این دیدگاه به مشائیان نسبت داده می شود که این جماعت مفاهیم فلسفی را به نحو عرض تحلیلی و متحد با معروض، در خارج موجود می دانند؛ لکن مراجعه به آثار برجای مانده از فیلسوفان مشاء، ما را به یک سلسله مبانی در فلسفه مشاء می رساند که طبق آن مبانی، اساساً فلسفة مشاء ظرفیت طرح نظریة عرض تحلیلی و اتحاد عرض با معروض را ندارد و نیز بر اساس همین مبانی، نحوة وجود اعراض صرفاً به صورت انضمامی ممکن خواهد بود. البته لازم است یادآور شویم که در آثار ابن سینا گاه وی در مواردی قائل به اتحاد چند مفهوم متباین در مصداق واحد است. ما این دیدگاه را به عنوان دیدگاه نادر و غیررایج در فلسفة مشاء ارزیابی می کنیم که البته همین دیدگاه، بعدها در حکمت متعالیه به عنوان دیدگاه رایج در نحوة تحقق مفاهیم فلسفی شناخته شد.
بررسی اتحاد وجود و ماهیت در مصداق
منبع:
تأمل سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
39 - 57
حوزه های تخصصی:
بحث اصالت وجود و ماهیت، از زمان مطرح شدن آن توسط میر داماد (ره) و ملا صدرا (ره)، همواره محل نزاع صاحبان اندیشه بوده است، به تبع این نزاع ها با گذشت زمان تفسیر های مختلف و مباحث جدیدی از اصالت وجود و ماهیت شکل گرفته است. اگر منظور از اصالت عینیت و سنخیت باشد، آیا می توان هم وجود و هم ماهیت را اصیل دانست(؟) و اینکه آیا وجود و ماهیت در مصادیق با هم متحدند(؟) آیا ماهیت خودش از سنخ وجود است، یا این که سنخاً به حسب تقرر ماهویش با وجود متفاوت است(؟). در این گفتار سعی شده است، تا به این پرسش ها پاسخ داده شود و به بررسی دو تفسیر ذیل از اصالت وجود و اعتباریت ماهیت پرداخته شود. 1. «الموجود موجود بالذات و الماهیه موجوده بالعرض»، ماهیت نه مصداق خارجی دارد و نه واقعیت خارجی؛ این همان تفسیری است که بیشتر از فرمایشات علامه طباطبایی و بعضی از شاگردان این بزرگوار مطرح می شود. 2. «الموجود موجود بالذات و الماهیه الموجوده موجوده بالذات»، ماهیت هم مصداق خارجی دارد و هم واقعیت خارجی. به ظاهر می توان گفت که این تفاسیر گوناگون شاید به عبارت خود مرحوم آخوند باز گردد.
طباطبایی و المیزان (پرسش ها و پاسخ ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طباطبایی براى قرآن کریم معناى تنزیلى و تأویلى قائل است و در تفسیر المیزان مىکوشد با استمداد از سیاق و آیات دیگر، معناى تنزیلى را بیان کند. همچنین او ذکر مصادیق را تفسیر نمىداند و غالباً از ذکر مصادیق امتناع ورزیده است. صاحب تفسیر المیزان معتقد است با ارجاع متشابهات به محکمات معانى مراد متشابهات کشف مىشود و مقصود از تفسیر قرآن به قرآن نیز همین امر است. او مىگوید: گرچه قرآن مشتمل بر مجملات است، ولى این امر باعث نمىشود که ما قرآن را کتابى نامفهوم و گنگ بدانیم. قرآن کتابى روشن و گویاست و روشن کنندة هر چیز دیگرى نیز هست. طباطبایی گرچه در گفتار، بسندگى قرآن به قرآن در تفسیر را مطرح مىکند، اما در عمل معتقد به نیازمندى تفسیر به سنت است و در مواردى پر شمار به این نیازمندى اعتراف کرده است.
بررسی تحلیلی مفهوم و مصداق صراط مستقیم در قرآن و حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عرف قرآن صراط، یک راه بیش نیست و مستقیم است؛ راه مستقیم آن است که انحرافی و اعوجاجی یا کژی در آن نباشد بر خلاف راههای انحرافی. صراط، شاهراهی است که بر همه ی«سبیل»های رسیدن به خدا برتری و احاطه دارد . میان خدا و بندگان، چند سبیل و یک صراط مستقیم برقرار است.تفسیر های مختلفی که مفسران در باره صراط مستقیم نقل کرده اند، همه در واقع به یک چیز باز می گردد: همان دین و آئین الهی در جنبه های اعتقادی و عملی که راه و رسم رساندن خلایق به سوی خدایند. این مقاله به روش توصیفی – تحلیلی و تفسیری و بررسی اقوال مختلف، مفهوم عام از صراط مستقیم را ترجیح می دهد. اقوال و اشارات مختلف در روایات و تفاسیر بیان مصادیق این مفهوم عام است. در این مقاله روایت قرآن از صراط مستقیم به تصویر کشیده شده است. ظهور این تصویر در سوره حمد که عصاره تمام قرآن است آشکار است. به نظر می آید این دیدگاه با کلیت آموزه های قرآن و روایات در تبیین معنای صراط مستقیم سازگارتر باشد.
معنا شناسی وحدت در قرآن و بازشناسی ارتباط آن با بیداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وحدت اسلامی یکی از مسائل بسیار مهم و در عین حال حساسی است که بالاخص در جهان اسلام حائز اهمیت است. با توجه به این که طرح یک موضوع، قبل از هرچیز نیازمند شفاف سازی درباره معناشناسی موضوع و بیان گستره ی آن است، این پژوهش در صدد است تا با روش اسنادی- کتابخانه ای و با پیمایش مراحل سه گانه توصیف، تحلیل و تبیین، واژه وحدت در قرآن کریم را مورد واکاوی قرار داده و از سوی دیگر، به دلیل تاثیرات متقابلی که بین وحدت و بیداری اسلامی وجود دارد، به کشف رابطه معناشناختی بین آن دو نیز بپردازد. بنابراین ضمن بازشناسی معنای لغوی و اصطلاحی واژه وحدت، ارتباط مفهومی این واژه با واژگان هم نشین و جانشین و ارتباط سازمان یافته آن ها مورد تحلیل قرار گرفته، و سپس با استفاده از قاعده سیاق و دقت در مقتضیات آیات، چگونگی کاربرد واژه وحدت در سراسر قرآن کریم تبیین گردیده است. یکی از نتایج مهم این بررسیِ توصیفی، آشکار شدن پیوند معناییِ عمیقِ وحدت با سایر واژگان هم حوزه در قرآن و بالاخص با بیداری اسلامی در عصر حاضر است.
مسئله توحید ذاتی و ارتباط آن با کاشفیت وحدت مفهوم از وحدت مصداق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، ضمن اثبات حکایت و کاشفیت مفهوم واحد از مصداق واحد و ابطال جواز انتزاع مفهوم واحد از مصادیق کثیر، شبهه ابن کمونه بر برهان توحید رد و توحید ذاتی حق تعالی تبیین میشود. شبهه ابن کمونه بر مبنای اصالت و تباین وجودها و به مسلک اصالت ماهیت، وارد است و بر مبنای اصالت و تشکیک خاصی وجود، دفع میشود. روش این پژوهش، توصیفی تحلیلی با رویکرد انتقادی است. مهمترین نتایجی که این تحقیق به آنها دست یافته عبارتند از: 1. مفهوم و مصداق ذاتاً واحد هستند 2. انتزاع مفهوم واحد از مصادیق کثیر از حیث کثرت، ممتنع است 3. حقیقت مشترک، مبدأ انتزاع مفهوم واحد است 4. وحدت مفهوم از وحدت مصداق کاشفیت دارد 5. نسبت عنوان وجوب وجود به حقیقت وجود، نسبت ذاتی به صاحب ذاتی است و مفهوم وجوب وجود، از حاق وجود واجب، بدون حیثیت تقییدی و تعلیلی، انتزاع میشود 6. شبهه ابن کمونه بر برهان توحید واجب الوجود بر مبنای امتناع انتزاع مفهوم واحد از مصادیق کثیر دفع میشود 7. در فرضی که واجب الوجود، وجود صرف یا بسیط دانسته شود، شبهه طرح نمیشود.