مقالات
حوزه های تخصصی:
قوه خیال نزد ابن سینا و ملاصدرا از جمله قوای باطنیِ نفس محسوب میشود. ابن سینا بدلایلی به مادی بودن این قوه و ملاصدرا نیز با ادله یی به مجرد بودن آن قائل شده است. ابن سینا با مادی دانستن خیال با مشکلات فلسفی عدیده یی همچون معاد جسمانی و بقای برخی نفوس روبروست. ملاصدرا ضمن پاسخ به ادله وی، برای مدعای خود دلایل متعددی ذکر کرده است. در سنجش میان دلایل هر یک از این دو فیلسوف، ادله ملاصدرا را در مقایسه با نظر شیخ الرئیس متقنتر و مقبولتر می یابیم. در ضمن، ملاصدرا با قبول تجرد قوه خیال، به نتایج متعددی همچون توجیه بقاء حافظه در پیری، توجیه مسائل فراروانشناختی، اثبات معراج و معاد جسمانی و بقاء نفوس ساده انسانی نائل شده که ابن سینا در پی آنها بوده است. لذا میتوان نتیجه گرفت نظریه ملاصدرا در این باب، یعنی اعتقاد به تجرد قوه خیال کاربردیتر است و با آن بنحو ساده تری میتوان برای برخی معتقدات دینی، دلیل و توجیه عقلانی اقامه کرد.
تحلیل معنا و مفهوم «سلامت معنوی» در روانشناسی و آموزه های فلسفی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «معنویت» در مقابل مادیت و جهان مادی، اصل اصیل همه ادیان آسمانی و حتی غیر آسمانی است. وجود و هستی حقیقی در ادیان، امری فرامادی و معنوی است. مفهوم معنویت، یعنی باور قلبی به وجود حقایق متعالی و مافوق طبیعی که بنظر ملاصدرا، کانون و اصل آن وجود واحد حق تعالی است. چنین اعتقادی، به رفتار و زوایای گوناگون زندگی رنگ و جهتی خاص میبخشد، بنحوی که فرد از «بودن» خود، دیگران و جهان نه تنها احساس بیهودگی و پوچی نمیکند بلکه از حس خوشایند رضایتمندی نیز برخوردار میشود. این معنا در روانشناسی لزوماً معطوف به آموزه قدسی یک دین خاص نیست؛ اگرچه با آن مخالفتی هم ندارد. صدرالمتألهین شیرازی بر پایه اصول حکمت متعالیه خود در علم النفس و ارتباط متقابل بدن و نفس، بر آن است که رفتار و اعمال ظاهری و بدنی و نیز علوم و آگاهیهای آدمی تأثیری ژرف بر نفس و روح انسان دارند و نهایتاً در فرآیند حرکت و صیرورت جوهری، سرنوشت او را رقم میزنند. طبق این اصول، سلامت و نیز بیماری معنوی و باطنی در گرو آگاهی و رفتار شخص خواهد بود. دانش روانشناسی، بویژه در شاخه انسانگرایانه آن، نیز بر نقش مهم معنویت در سامانمندی زندگی و سلامت رفتار و شخصیت فرد تأکید نموده است. طبق نظریه برخی از روانشناسان وجودی (اگزیستانسیالیست) همچون فرانکل و یونگ، سلامت معنوی یکی از مؤلفه های مهم «شخصیت سالم» است.
مسئله توحید ذاتی و ارتباط آن با کاشفیت وحدت مفهوم از وحدت مصداق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، ضمن اثبات حکایت و کاشفیت مفهوم واحد از مصداق واحد و ابطال جواز انتزاع مفهوم واحد از مصادیق کثیر، شبهه ابن کمونه بر برهان توحید رد و توحید ذاتی حق تعالی تبیین میشود. شبهه ابن کمونه بر مبنای اصالت و تباین وجودها و به مسلک اصالت ماهیت، وارد است و بر مبنای اصالت و تشکیک خاصی وجود، دفع میشود. روش این پژوهش، توصیفی تحلیلی با رویکرد انتقادی است. مهمترین نتایجی که این تحقیق به آنها دست یافته عبارتند از: 1. مفهوم و مصداق ذاتاً واحد هستند 2. انتزاع مفهوم واحد از مصادیق کثیر از حیث کثرت، ممتنع است 3. حقیقت مشترک، مبدأ انتزاع مفهوم واحد است 4. وحدت مفهوم از وحدت مصداق کاشفیت دارد 5. نسبت عنوان وجوب وجود به حقیقت وجود، نسبت ذاتی به صاحب ذاتی است و مفهوم وجوب وجود، از حاق وجود واجب، بدون حیثیت تقییدی و تعلیلی، انتزاع میشود 6. شبهه ابن کمونه بر برهان توحید واجب الوجود بر مبنای امتناع انتزاع مفهوم واحد از مصادیق کثیر دفع میشود 7. در فرضی که واجب الوجود، وجود صرف یا بسیط دانسته شود، شبهه طرح نمیشود.
پاسخ به یک اشکال دیرین در نحوه مواجهه ملاصدرا با ادله سهروردی بر انکار وجود نفس پیش از بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره وجود پیشینِ نفس وجود نفس پیش از تعلق به بدن ؛ خواه این وجود پیشین حادث باشد و خواه ازلی میان حکیمان اختلاف است. ملاصدرا هرچند، نفس با تعین خاص نفس بماهی نفس را برآمده از حرکت جوهری جسم (جسمانیه الحدوث) میداند، وجود پیشین آن را نیز میپذیرد ولی آن را وجودی عقلی میشمارد. وی در این بحث، ادله سهروردی برای نفی وجود پیشین نفس را بررسی، نقد و رد میکند. بین شارحان کلام ملاصدرا همواره این پرسش مطرح بوده که چرا او ادله سهروردی را بر نفی وجودِ پیشین نفس با تعین خاص خود حمل نکرده است تا با یکدیگر همسخن شوند، با آنکه کلام و ادله سهروردی زمینه چنین برداشتی را دارد؟ از اینرو، هم بعضی از مفسرانِ متقدم ملاصدرا و هم بعضی از معاصرین، بر او خرده گرفته اند و اشکالهای وی بر سخن سهروردی را نابجا دانسته اند. این مقاله ضمن اشاره اجمالی به نکات بنیادین در ادله سهروردی و نقدهای ملاصدرا بر آن، نکته اصلی رویگردانی او از حمل کلام سهروردی بر رای مختار خود را بیان میکند.
تحلیلی بر دیدگاه ابن سینا پیرامون ارتباط بدن، مرگ و حیات اخروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مصاحبت بدن با نفس در حیات دنیوی شکی وجود ندارد اما همراهی بدن دنیوی با نفس در حیات اخروی، محل بحث و اختلاف است. مطابق مبانی بوعلی سینا، بدن دنیوی نمیتواند حیات اخروی داشته باشد اما برخی آثار ناشی از حیات دنیوی بدن، تا ابد با نفس باقی میماند و بر حیات اخروی و ابدی انسان تأثیر میگذارد. بدن در نظر ابن سینا، نقش اساسی در وقوع مرگ دارد چراکه تغییر و انحلال ترکیب آن، عامل مفارقت نفس از بدن و در نتیجه خاتمه یافتن حیات دنیوی میگردد. با شروع مرحله اخروی حیات، اگرچه پیوند نفس با بدن مادی قطع میشود اما آثار ناشی از برخی افعال و ملکات دنیویِ بدن زایل نمیشود و بنحوی بر کیفیت سرنوشت نهایی انسان و زندگی ابدی او تأثیر میگذارد. تحقق اتصال تام به عقل فعال که با رفع موانع و محدودیتهای بدنی صورت میگیرد، ادراک حقیقی لذات معنوی و ادراک حقیقی ذات نفس، از جمله این آثار است. ملکات ناشی از هیئات بدنی که در نفس رسوخ یافته اند، تا حیات بعدی باقی میمانند و در فراهم کردن بستر سعادت و شقاوت نفس و تعیین کم و کیف ثواب و عقاب اخروی آن دخالت میکنند.
بررسی انتقادی استدلال سید شریف جرجانی بر بساطت مشتق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله بساطت یا ترکب مشتق، از دغدغه هایی است که در عین شباهت آن به مباحث اعتباری، در مقاطعی بر بحثهای فلسفی تأثیرگذار بوده است. نوشتار حاضر درصدد است به بررسی انتقادی استدلال جرجانی بر بساطت مشتق بپردازد. مطابق استدلال وی هرگاه مشتق، مرکب از «شیء له المشتق منه فرض گردد، در صورت أخذ مفهوم «شیء»، دخول عرض عام در فصل و در صورت أخذ مصداق «شیء»، انقلاب قضایای ممکن به ضروری اتفاق می افتد. در صورت نخست فصل، از فصل بودن می افتد و در فرض دوم جهت امکان از عالم واقع جمع میگردد. برای تبیین کیفیت انقلاب، راهکاری ارائه شده است که به تحلیل مفهوم حصه و نقش قید و تقید در محمول باز میگردد. در ادامه، برغم بینقص شمردن این استدلال، روشن خواهد شد که دلیل مزبور برای اثبات بساطت مشتق ناکارآمد است و تنها از عهده اخراج مفهوم یا مصداق «شیء» از حقیقت مشتق برمی آید.
دیدگاه حکیم سبزواری درباره برهان تضایف و نقش آن در اثبات اتحاد عاقل و معقول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکیم سبزواری اگرچه همانند صدرالمتألهین از طرفداران نظریه اتحاد عاقل و معقول است اما بر خلاف وی، در باب برهان تضایف که مهمترین برهان صدرالمتألهین برای اثبات این نظریه است سخنان گوناگونی گفته و مواضع متفاوتی اختیار کرده است؛ گاه آن را ناتمام خوانده و اشکالات آن را برشمرده، گاه تقریری دیگر از آن بدست داده و گاه آن را تمام دانسته و به دفاع از آن پرداخته است. این مقاله به گزارش، تحلیل و بررسیِ سخنان گوناگون حکیم سبزواری درباره برهان تضایف اختصاص دارد. حاصل آنکه تلقیِ حکیم سبزواری از برهان صدرالمتألهین، تلقیِ خاصی است که در برخی موارد با کلام ملاصدرا سازگار نمینماید و بر استدلالهای وی برای رد آن برهان نیز اشکالهایی وارد است اما در مجموع میتوان گفت م واض ع گ ون اگ ون او کم اب ی ش ب ا ی ک دی گ ر هماهنگند.