مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
معنای زندگی
زمینه و هدف: معنای زندگی در انسان می تواند سایر ابعاد زندگی او را تحت تأثیر قرار دهد. میزان سرزندگی تحصیلی افراد از جمله آن ها است؛ لذا این پژوهش با هدف بررسی رابطه ادراک از سبک های والدگری با سر زندگی تحصیلی با نقش واسطه-ای معنای زندگی در دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر زنجان انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر زنجان در سال تحصیلی 99-1398، تعداد 20866 نفر بود. مطابق جدول مورگان 392 نفر ولی برای افزایش اعتبار یافته ها تعداد 400 نفر انتخاب و با روش تصادفی طبقه ای توزیع شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد واﻟﺪﮔﺮی آﻻﺑﺎﻣﺎ (1991)، سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1391) و معنای زندگی استیکر و همکاران (2006) استفاده گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS24 تحلیل و از نرم افزار آماری AMOS در مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که؛ بین ادراک از سبک های والدگری با سرزندگی تحصیلی رابطه معنی دار وجود دارد (01/0< P ) و همچنین، بین ادراک از سبک های والدگری و معنای زندگی رابطه معنی دار وجود دارد (01/0< P ). معنای زندگی در رابطه بین سبک های والدگری با سرزندگی تحصیلی نقش واسطه ای دارد (01/0< P ) . نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که برای ایجاد سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان، ادراک از سبک های والدگری نقش تعیین کننده داشته و معنای زندگی می تواند منجر به سرزندگی تحصیلی در فرزندان شود.
امکان زندگی معنادار در یک جهان موجبیتی با انبساط فزاینده کیهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۹
7 - 32
پرسش اصلی مقاله حاضر این است که آیا این ادعای طبیعت گرایان موجه است که بحث از «امکان معناداربودن زندگی» وابسته به دستاورد های علمی، به ویژه فیزیک مدرن است. در این راستا ابتدا دو مفهوم از یکدیگر متمایز می شوند: یکی «معنای زندگیِ نوع (یا گونه) انسان» در جهان (به اختصار «معنای زندگی») و دیگری «معنا در زندگی یک انسان مشخص». (به اختصار «معنا در زندگی). سپس بر اساس دو مفهوم مزبور، دو چالش متناظر، که طبیعت گرایان برای هدفمندی جهان و نیز معناداری حیات و زندگی انسان مطرح کرده اند، مورد شرح و بررسی قرار می گیرد: مسئله اول مرتبط با یافته ها و مدل های کیهان شناسی مدرن در خصوص سرگذشت و سرنوشت جهان و نیز تصویر آن از جایگاه فضا زمانی انسان در جهان فیزیکی و مسئله دوم مرتبط با مناقشه موجبیت گرایی/ ناموجبیت گرایی در فیزیک، به ویژه مکانیک کوانتمی است. در این مقاله، ادعای طبیعت گرایان مبنی بر نفی معنای زندگی (مفهوم اول)، به تفصیل مورد بررسی و نقد قرار می گیرد سپس نشان داده می شود که برخلاف ادعای طبیعت گرایان، دفاع از امکان پذیری معنا در زندگی (مفهوم دوم) به هیچ وجه مستلزم پیروی از تعبیر ناموجبیت گرایانه مکانیک کوانتمی و تعمیم آن به جهان ماکروسکپی نیست. در ادامه نیز ضمن نقد و طرد رهیافت های سلبی به مسئله معنا در زندگی در جهان موجبیتی، رهیافت های ایجابی برای دفاع از امکان معنا در زندگی در جهان موجبیتی مورد شرح و بررسی قرار می گیرند.
پیوند عقل و عشق در معنی دادن به زندگی، در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
اگرچه مولانا در پاسخ به این پرسش که «معنای زندگی چیست؟» به صراحت سخن نمی گوید، در عمل، تمام آن چه در مثنوی گفته به نوعی با زندگی و معنای آن سروکار پیدا می کند. زیرا مثنوی از آغاز تا انجام، مخاطبی ره گم کرده را در نظر دارد، که جای خالی معنا را در زندگی اش احساس می کند؛ اما مشغله های زندگی مادی، راه ورود او را به زندگی معنوی مسدود کرده است. از آنجا که هرکس به شیوه ای خاص به زندگی معنا می دهد، مولانا در خلال ارائه تصویری از مولفه های زندگی معنادار خود، می خواهد به مخاطب در، یافتن این مؤلفه ها کمک کند. امّا البته یافتن نشانه ها که در زندگی شکوهمند، ژرف و گسترده مولانا، با توجه به نظم پریشان مثنوی، آسان نیست. اما از آن جا که جهان بینی مولانا، از دو سرچشمه عقل و عشق آب بر می گیرد، او این دو را در جهت دادن به زندگی هر انسانی، مقوله هایی تعیین کننده به شمار می آورد. مقاله حاضر با این فرض آغاز می شود که عقل و عشق و ملایمات هر یک، به مثابه دو مقوله متقابل و متعامل که اصلی ترین مولفه های زندگی معنادار است، توانایی آن را دارند که اولاً هر معنایی را که در نهایت عاطفی یا عقلانی است، از صافی خود عبور دهند و ثانیاً گنجایش آن را دارند که هر اندیشه متقابلی به یاری آن ها تأویل گردد. این مقاله که داده هایش با روش کیفی تحلیل و توصیف شده با هدف نشان دادن پیوندپذیری عقل و عشق به مثابه دو مولفه اصلی زندگی مادی و معنوی انسان، نگارش یافته است. مهم ترین دستاورد این پژوهش این است که زندگی هر انسان، تنها می تواند در پیوند عقل و عشق، معنادار شود. زیرا عقل حوزه خردمندانه و عشق قلمرو عاطفی زندگی را به مثابه دو ساحت بنیادین وجود او، تکامل می بخشد.
تاثیر مداخله آموزشی هوش مثبت بر توانمندی های منشی و معنای زندگی معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر بسته آموزشی هوش مثبت در ارتقای توانمندی های منشی و معنای زندگی معلمان دوره ابتدایی انجام شد. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با دو گروه آموزش هوش مثبت و کنترل است که بر اساس هدف کاربردی است. حجم نمونه شامل شامل 44 معلم دوره ابتدایی بود که به شیوه نمونه گیری ملاکی انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آموزش هوش مثبت (22 نفر) و کنترل (22 نفر) گمارده شدند. تمام شرکت کنندگان از طریق پرسشنامه توانمندی و ارزش ها در عمل سلیگمن و پرسشنامه معنا در زندگی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه مورد سنجش قرارگرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل ورایانس آمبخته طرح اندزه گیری تکراری، تحلیل شدند. در گروه آموزشی هوش مثبت، زیرمولفه های توانمندی منش شامل خلاقیت، کنجکاوی، هوش اجتماعی، معنویت و امید بطورمعناداری نسبت به خط پایه ارتقا یافتند (0001/0=p). در مولفه معنای زندگی نیز افزایش معناداری در گروه آموزش هوش مثبت مشاهده شد (0001/0=p). با توجه به نتایج مطالعه حاضر، می توان گفت که آموزش هوش مثبت باعث بهبود توانمندی های شخصیتی و معنای زندگی در معلمان مدارس ابتدایی می شود. از این رو کاربرد آن برای سایر معلمان و مربیان توصیه می گردد.
پیش بینی طرحواره ناسازگار خود انضباطی ناکافی بر اساس انگیزه پیشرفت، معنای زندگی و دشواری تنظیم هیجانی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، پیش بینی طرحواره ناسازگار خودانضباطی ناکافی بر اساس انگیزه پیشرفت، معنای زندگی و دشواری تنظیم هیجانی در دانشجویان بود. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم بود که نمونه ای متشکل از 368 نفر از آن ها به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های طرحواره یانگ و همکاران، انگیزه پیشرفت هرمنس، معنای زندگی استیگر و همکاران، و دشواری تنظیم هیجانی گراتز و رومر جمع آوری شد و با روش رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. یافته ها رابطه منفی و معنی داری بین انگیزه پیشرفت و دو زیر مقیاس وجود معنا و جستجو برای یافتن معنا در زندگی با طرحواره ناسازگار خودانضباطی ناکافی را نشان دادند (p <0.05). همچنین زیرمقیاس های عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، دشواری در انجام رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی و دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی، رابطه مثبت و معنی داری با طرحواره خودانضباطی ناکافی دارند (p <0.05). یافته ها به طور کلی بیانگر آن است که وجود انگیزه ضعیف پیشرفت، نبود معنای شایسته در زندگی و دشواری داشتن در تنظیم هیجانات می تواند باعث تداوم طرحواره ناسازگار خودانضباطی ناکافی در افراد گردد.
بررسی تطبیقی نسبت درد و رنج و معنابخشی به زندگی از نظر مولانا و جان هیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
275 - 296
حوزه های تخصصی:
وجود درد و رنج به عنوان یکی از امور غیر قابل انکار برای هر انسانی است و همواره خاستگاه درد و رنج، دلایل وجودی و فواید و مضرّات وجود این امور، مورد سؤال بوده و می باشد. در این مقاله با امعان نظر به دیدگاه و جهان بینی خاص مولانا و جان هیک ، در زمینه وجود درد و رنج و نوع نگاه ایشان به آلام موجود در این عالم، راهکارهای برون رفت، کاهش عملی آثار آن ها و معنابخشیدن به زندگی، سخن خواهیم راند. در پایان اثبات خواهیم کرد که مولانا و جان هیک با وجود فاصله مکانی و زمانی بسیاری که با هم داشته اند و همچنین اختلافات نظر جزئی در بعضی زمینه ها، نظیر هبوط انسان؛ دارای نگرش عالی نسبت به مسأله درد و رنج بوده و دارای اشتراکات بنیادین نظری زیادی در این خصوص می باشند؛ به نحوی که می توان اندیشه های آن ها را در یک راستا و مطابق با هم دانست.
قرآن و پرسش های بنیادی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
163 - 189
حوزه های تخصصی:
قرآن، انسان و جهان را به عنوان مخلوقات الهی معرفی می کند که آن ها مطابق فاعلیت الهی و تحت قوانین و حاکمیت الهی قرار دارند. در قرآن، معنای زندگی انسان، تنها بر اساس نگرش خداباوری تعریف می شود که در پرتو آن تحمل شرور و ارزانی شدن خیرات نیز دارای فلسفه الهی خاص خود هستند. نهایتاً اینکه، قرآن غایت زندگی انسان را جهان آخرتی معرفی می کند که آدمی، ماهیت زندگی اش را در آن بر اساس عملکرد این جهانی اش می سازد. در این مقاله، پاسخ های جهانشمول و کلی قرآن به پرسش های بنیادی انسان مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد، تا جامعیت قرآن اثبات گردد.
فلسفه وجودی معنای زندگی از منظر آموزه های روان شناسی و قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
337 - 360
حوزه های تخصصی:
در تعریف معنای زندگی باید گفت زندگی برای مردم زمانی معنادار است که آن ها بتوانند الگو یا هدفی را در رویدادهای زندگی برای خود در نظر بگیرند. در نقطه مقابل زندگی زمانی بی معنا است که به نظر برسد همه چیز فرو ریخته است و نمی توان هیچ احساسی را در ماورای آنچه انجام می شود یا رویدادهای که در زندگی اتفاق می افتد، پیدا کرد. معنای زندگی به محتوایی اشاره می کند، داشتن هدف در زندگی تضمین کننده سلامت عمومی افراد و کارکرد سالم جامعه می باشد؛ بین هدف در زندگی با کاهش علائم افسردگی، بیش ترین رابطه وجود دارد؛ در همین راستا در جهان بینی اسلامی، مبانی تمامی ارزش های الهی و آموزه های دینی بر فطرت، معنویت، اندیشه، اهداف دینی و سبک زندگی الهی استوار است و فلسفه وجودی معنای زندگی رسیدن به حیات طیبه است. هدف از پژوهش حاضر با روش تحلیلی- توصیفی مقایسه معنای زندگی از دیدگاه روان شناسان و آموزه های قرآنی می باشد.
معنای زندگی از دیدگاه علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
23-40
حوزه های تخصصی:
چیستی معنای زندگی، یعنی هدفمندی و عبث نبودن حیات، از موضوعاتی است که اندیشه بشری را به خود مشغول داشته است. این مسئله از مسائلی است که شکست در پاسخ بدان موجب پیدایش بحران های فکری و اجتماعی در جوامع مختلف، به ویژه در جوامع غربی شده است. در این راستا، علامه محمدتقی مصباح یزدی، از فلاسفه اسلامی معاصر، چیستی معنای زندگی را به ژرفی کاویده و در نهایت معناداری زندگی را که استعاره از هدف زندگی است، مصداقاً با قرب الهی قرین دانسته اند. قرب الهی، یعنی نزدیک شدن به خدا، مقام حقیقی است که در سایه سار اعمال اختیاری در مسیر عبودیت الهی برای انسان حاصل می شود. این مقاله، پس از طرح مسئله و مفهوم شناسی معنای زندگی و اشاره به نگرش ها و چالش هایی که در این باره وجود دارد، به نقد و بررسی آنها به نحو تطبیقی می پردازد و در ادامه، دیدگاه آیت الله مصباح یزدی را باره معنای زندگی تبیین کرده و ارتباط آن را با قرب الهی تشریح می کند.
ساختار عاملی پرسش نامه ی هدف در زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۷
7 - 32
حوزه های تخصصی:
امروزه نقش بنیادین حضور هدف در زندگی، در راستای افزایش سلامت تن و روان، به تأیید رسیده است. از نگاه ویکتور فرانکل، وجود هدف در زندگی، به زندگی معنا می دهد و تاب آوری در برابر دردها و آسیب های شدید را ممکن می سازد. اهمیت سازه ی هدف در زندگی، نیاز به وجود ابزاری معتبر و روا برای اندازه گیری آن را آشکار می سازد. پرسش نامه ی هدف در زندگی کرامباف و ماهولیک، نخستین ابزار و یکی از پرکاربردترین ابزارهای سنجش هدف مندی زندگی است. هدف از این پژوهش، تعیین ساختار عاملی پرسش نامه ی هدف در زندگی است. بدین منظور، این پرسش نامه بر روی 206 تن از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد که به شیوه ی تصادفی طبقه ای گزیده شده بودند، اجرا شد. تحلیل عاملی اکتشافی، وجود دو عامل ((اندریافت)) و ((هدف)) را در این پرسش نامه نشان داد، که این یافته با تحلیل عاملی تأییدی، تأیید گردید. روی هم رفته یافته های این پژوهش، نشان دهنده ی روایی عاملی پرسش نامه ی هدف در زندگی با الگوی دوعاملی است.
مدل مفهومی معنای زندگی براساس آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
5 - 35
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین مدل مفهومی معنای زندگی براساس آیات قرآن کریم و بررسی میزان روایی آن بود. برای این منظور، مفاهیم و گزاره های مرتبط با معنای زندگی با استفاده از دو راهبرد "جست و جوی واژگانی" و "متن خوانی باز" از قرآن کریم گردآوری و با استفاده از روش تحلیل کیفی محتوای متون دینی (شجاعی، 1399الف) مورد بررسی قرار گرفت. سپس برای حصول اطمینان از تطابق آن ها با محتوای متون دینی از یک سو و کاربرد آن در حوزه روان شناسی از سوی دیگر، اعتبار یافته ها با استفاده از ارزیابی نظرات متخصصان به وسیله 8 کارشناس با محاسبه شاخص روایی محتوا (CVI) و نسبت روایی محتوا (CVR) مورد بررسی قرار گرفت. پس از بررسی گزاره های قرآنی، هفت مولفه به دست آمد که شامل: خدا به عنوان مبدأ و مقصد هستی، هدفمندی خلقت، مسیر زندگی یگانه، ناپایداری زندگی دنیا، آسیب پذیری زندگی دنیا، گریز ناپذیری مرگ و زندگی جاودانه آخرت بود. سپس مدل مفهومی معنای زندگی براساس آیات قرآن استخراج گردید. براساس مدل مفهومی، این جهان دارای مبدأ و مقصدی است و همه موجودات تکوینا به سمت مقصد در حرکتند. هدف نهایی زندگی، رسیدن به زندگی سعادتمند اخروی است و راه رسیدن به این هدف، مسیر یگانه و صراط مستقیم است.
معنای زندگی در ساحت اخلاق؛ پژوهشی در فلسفه ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۴)
137 - 152
حوزه های تخصصی:
مقوله اخلاق، به عنوان یکی از کلیدی ترین و در عین حال بحث برانگیزترین مسائل در عرصه تعالیم بشری، همواره مورد توجه و بحث قرار گرفته است. بررسی اصول و قواعد اخلاقی و تدوین نظریات متعدد در این حوزه، به منظور یافتن بهترین مدل زندگی، به عنوان یکی از مهمترین کاوش های اندیشه ای بشر به شمار می رود. پژوهش حاضر با واکاوی آراء ویتگنشتاین، در حوزه اخلاق، با نظر به شیوه هستی نگری وی، به ارتباط این مقوله با مبحث زندگی، پرداخته و خوانشی نو از مسیر دست یافتن به زندگی معنادار در ساحت اخلاق ارائه می نماید. بر این اساس با تحلیل مفهوم زیست اخلاقی در فلسفه ویتگنشتاین به طور خاص، استدلال می شود که زندگی اخلاقی-معنادار در نظر وی مبتنی بر به کاربستن اراده اخلاقی خیر و حل معمای زندگی است که هردو نیازمند اتخاذ دیدگاهی ویژه نسبت به جهان هستند. در این نظرگاه، جهان در ساحتی ازلی مشاهده می شود.
مدل یابی نقش میانجی سرمایۀ روان شناختی در رابطۀ علّی هوش معنوی و خوددلسوزی با معنای زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
89 - 116
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش واسطه ای سرمایه روان شناختی در رابطه بین هوش معنوی و خوددلسوزی با معنای زندگی صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه این پژوهش شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی مرکز آموزش عالی پلدختر در سال تحصیلی 400-1399 بود. حجم نمونه آماری بر اساس قاعده سرانگشتی کلاین، 210 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس و با پرسشنامه برخط انجام شد. ابزارهای این پژوهش، پرسشنامه معنای زندگی، پرسشنامه سرمایه روان شناختی، مقیاس خودارزیابی هوش معنوی و مقیاس خوددلسوزی بود. تحلیل داده ها به روش آماری تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزارهای آماری اس.پی.اس.اس-22 و آموس-24 انجام شد و برای بررسی نقش واسطه ای متغیّرها از آزمون بوت استراپ استفاده شد. یافته ها: هوش معنوی بر معنای زندگی تأثیر مستقیم و به واسطه سرمایه روان شناختی بر معنای زندگی تأثیر غیر مستقیم دارد. خوددلسوزی بر معنای زندگی اثر مستقیم نداشت، اما به واسطه سرمایه روان شناختی، بر معنای زندگی اثر غیر مستقیم داشت. نتیجه گیری: معنای زندگی تحت تأثیر هوش معنوی و خوددلسوزی است و هوش معنوی و خوددلسوزی از طریق افزایش سرمایه روان شناختی، میزان معنای زندگی را تحت تأثیر خود قرار می دهند
رابطه ی سرمایه روانشناختی با توانمندی خانواده: نقش میانجی معنای زندگی و حمایت اجتماعی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی برازش الگوی سرمایه روانشناختی باتوانمندی خانواده با نقش میانجی معنای زندگی وحمایت اجتماعی ادراک شده بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است که درقالب الگو یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان زن متاهل دانشگاه گیلان درسال تحصیلی1401-1400بودندکه از این بین230 نفربه شیوه نمونه گیری دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه های سرمایه روانشناختی لوتانز (2007)، توانمندی خانواده شام و همکاران (2001)، معنای زندگی استگر (2010) و مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988) به منظور جمع آوری داده ها استفاده شد. نرم افزارSPSS و AMOSبرای تحلیل داده ها و بررسی برازش مدل استفاده شد و روش بوت استرپ در برنامه ماکرو پریچر و هایز (2008) برای بررسی نقش متغیرهای میانجی مورداستفاده قرارگرفت. نتایج نشان داد الگوی ساختاری پژوهش ازبرازش مطلوبی برخورداراست و تمامی متغیرهای برونزا و میانجی 48 درصد از تغییرات توانمندی خانواده را پیش بینی می کنند که این میزان در حد متوسط می باشد. همچنین به جز مسیر مستقیم سرمایه روان شناختی به توانمندی خانواده، تمامی ضرایب مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم معنادار بودند. همچنین معنای زندگی و حمایت اجتماعی ادراک شده دررابطه بین سرمایه روانشناختی وتوانمندی خانواده نقش میانجیگرانه دارد. بنابراین، معنای زندگی و حمایت اجتماعی با تقویت سرمایه روان شناختی، توانمندی خانواده را ارتقاء می دهد که می تواند در برنامه مداخلاتی مشاوران در قبل و بعد از ازدواج استفاده شود.
نسبت «حضور دیگری» و «معناداری زندگی» در اندیشه ی ژان پل سارتر و مارتین بوبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
129 - 157
حوزه های تخصصی:
ژان پل سارتر و مارتین بوبر هر دو به انسان، مسائل و اضطراب های وجودی او توجه کرده و درباره آن ها فلسفه ورزی نموده اند. ازجمله ی این مسائل، موضوع «دیگری» و «معنای زندگی» است. هدف پژوهش حاضر بررسی حضور «دیگری» و تأثیر آن در «معناداری» یا «بی معنایی» زندگی ازنظر این دو متفکر است. آراء سارتر در جایگاه یک اندیشمند خداناباور درباره «دیگری» در دو رویکرد ظاهر می شود؛ ابتدا دیدگاه افراطی او نسبت به «دیگری» که به حدی بدبینانه است که او را جهنم می نامد و ارتباط «من» با «دیگری» را مبتنی بر «ستیز» می داند. زندگی در این نگاه پوچ و بی معناست. سارتر در آراء متأخرش رویکردی اعتدالی پیدا می کند و معتقد است که باید به «جعل معنا» برای زندگی پرداخت و «دیگری» می تواند در این معنایابی نقش مؤثری داشته باشد. از طرفی، مارتین بوبر، اگزیستانسیالیستی الهی است که «دیگری» و «معنای زندگی» را در پیوندی عمیق با یکدیگر می بیند. در اندیشه ی او دستیابی به ارتباط اصیل و در پی آن کشف «معنای زندگی» تنها وقتی ممکن است که «تو»یی وجود داشته باشد. البته «تو» مراتبی دارد و بلندمرتبه ترین «تو»، «توی ابدی» است که در سایه ی «فیض» او، «معنای زندگی» کشف می شود.
نقد دیدگاه اریک ج. ویلنبرگ در کتاب ارزش و فضیلت در جهان بدون خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
127 - 159
حوزه های تخصصی:
ویلنبرگ در کتاب " ارزش و فضیلت در جهان بدون خدا" طبیعت گرایی را به عنوان یک روایت بی خدا از گیتی در مدنظر قرار داده است. او ابتدا بی معنایی زندگی در شرایط نبود خدا را با چهار روایت معرفی و سپس با استعانت از سه دیدگاه، آن را به چالش می کشد. در ادامه او سراغ راه های ابتنای وجودشناسانه اخلاق بر دین می رود و سعی دارد نشان دهد که این راه ها بن بست است. او در این کتاب دیدگاه جایگزین خود را روشن نساخته لیکن در کتاب" اخلاق نیرومند"، مشخص می شود او یک ناطبیعت گراست. او در پاسخ به این پرسش که چرا بایستی اخلاقی زیست؟ می خواهد نشان دهد فارغ از خدا هم امکان انگیزش اخلاقی هست هرچند خدا هم می تواند یک پشتیبان خوب برای اخلاق باشد. او در مقام معرفی فضایل در زیست بوم پیشنهادی خود، دیگر به صرف ارائه دیدگاه اثباتی بسنده نکرده و تلاش دارد نشان دهد برخی از فضایل در نبود خدا متولد می شوند و یا حداقل معنای ژرف تری دارند. مهمترین نقد وارد بر او یکسان انگاری خداباوری با مسیحی بودن است.
نسبت هنر با زندگی در تفکّر هیدگر: هنر به مثابه راه نجات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
419 - 447
حوزه های تخصصی:
نسبت هنر با زندگی همواره از مهمّ ترین مسائل مورد توجّه فیلسوفان هنر بوده است. مارتین هیدگر از فیلسوفان بزرگی است که هنر در اندیشه اش نقشی محوری به عهده دارد و، بنابراین، در جستار حاضر به کاوش در باب نسبت هنر با زندگی در اندیشه او پرداختیم و کوشیدیم با استفاده از تحلیل فلسفی، هرمنوتیک و تحلیل گفتمان دریابیم که هیدگر قائل به چه نسبتی میان هنر و زندگی بوده است.باری، هیدگر هنر را به مقام راه نجات آدمی آدمی برمی کشد و معتقد است که هنر می تواند در مواجهه ما با مسائل وجودی مان کمک کار ما باشد. و به گمان او، البتّه، این نجات بخشی تنها از عهده هنر بزرگ برمی آید، هنری که بتواند از پس وظایفی در قبال زندگی بشر بربیاید.کار دوم این جستار کشف و احصاء این وظایف از دل فلسفه هنر هیدگر بود. به نظر می رسد که هنر این وظایف را در قبال زندگی بشر دارد: برگشودن عالم، تقدیس آن، فهم چگونه زیستن، آفریدن قوم، آزادی، بیرون کشیدن از روزمرّگی، ایجاد تفاوت وجودشناسانه، و زایش عالم معنادار از دل یک زمینه بی معنا و رازآمیز.و در نهایت، کار سومی که بدان پرداختیم این بود که، از نظر هیدگر، هنر چگونه و از چه راه هایی می تواند این وظایف را به انجام برساند و، به تعبیری، آدمی را نجات دهد. بر طبق آراء او، هنر از طریق موضوع قراردادن، تکرار، نشان دادن وجه دیگر امور، فراهم آوردن تجربه شورمندی، پرداختن به جزئیّات، نشان دادن خطوط ساده و اساسی عالم، و فاصله گرفتن از امور می تواند از عهده وظایف پیش گفته بربیاید.
مطالعه تطبیقی معنای زندگی از منظر سورن کری یر کگور و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
91 - 108
حوزه های تخصصی:
معنای زندگی یکی از بزرگ ترین دغدغه های بشر امروز است که رنج ها، روزمرگی، پوچی، مرگ و... ضرورت آن را می طلبد. سورن کرکگور با ترسیم سه ساحت در زندگی انسان، انتخاب یکی از آنها را اولین و مهمترین انتخاب هر فرد می داند و معتقد است جهش از ساحات حسانی و اخلاقی به ساحت ایمانی است که می تواند فرد را در دل رنج ها و سختی ها آرام کند و زندگی وی را معنا بخشد. علامه طباطبایی با استعانت از آیات قرآن، قائل به دو ساحت دنیوی و اخروی است و انتخاب دین در ساحت اخروی را معنابخش زندگی فرد می داند. نتیجه این پژوهش، شناخت ساحات زندگی انسان، به ساحت «حسانی دنیوی»، «اخلاقی دنیوی»، «دینی دنیوی» و «دینی اخروی» می باشد. دو ساحت «حسانی اخروی» و «اخلاقی اخروی» نیز ذیل ساحت «دینی اخروی» تعریف می شود. نتیجه دیگر این پژوهش، تفاوت میان ساحت «دینی دنیوی» و «دینی اخروی» است که در ساحت «دینی دنیوی» هرچند فرد پایبند به مناسک دینی است اما چون با اهداف دنیوی، به انجام مناسک می پردازد، این ساحت، وی را در بن بست دنیا دچار پوچی خواهد کرد. این پژوهش با جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای از اسناد نوشتاری و روش داده پردازی توصیفی-تحلیلی به تطبیق معنای زندگی از منظر این دو اندیشمند پرداخته است.
نقش واسطه ای عواطف مثبت و منفی در رابطه بین معنای زندگی و سلامت روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
157 - 171
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای عواطف مثبت و منفی در رابطه بین معنای زندگی و سلامت روانی صورت گرفت. طرح پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی است. نمونه پژوهش شامل 337 دانشجو (153پسر، 184دختر) از دانشگاه تهران، در مقاطع تحصیلی لیسانس، فوق لیسانس و دکترا بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه معنای زندگی، سیاهه سلامت روانی و فهرست عواطف مثبت و منفی را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون، و برای بررسی نقش واسطه ای متغیرها از تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین معنای زندگی با بهزیستی روانشناختی و درماندگی روانشناختی به ترتیب رابطه مثبت و منفی معنادار وجود داشت. تحلیل آماری داده ها نشان داد که عواطف مثبت و منفی در رابطه بین معنای زندگی و سلامت روانی، نقش واسطه ای دارند. بر اساس یافته های این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که توجه به معنای زندگی و ارتقا آن در زندگی دانشجویان سبب افزایش بروز عواطف مثبت و درنتیجه افزایش سطح سلامت روانی و کاهش بروز عواطف منفی و سطح درماندگی روانشناختی می شود.
مدل یابی ارتباط ساختاری استرس و اختلال خوردن با میانجی گری معنای زندگی و اجتناب تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
509 - 518
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، مدل یابی ارتباط استرس و اختلال خوردن با میانجی گری معنای زندگی و اجتناب تجربی بود. روش تحقیق توصیفی از نوع مدل های ساختاری همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان در حال تحصیل دانشگاه فردوسی مشهد در سال 98 می باشد. از بین شاغلین به تحصیل با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 387 نفر انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های استاندارد نگرش به خوردن (گارنر و همکاران، 1979)، اجتناب تجربی چندبعدی (گامز و همکاران، 2011)، معنای زندگی (استگر و شین، 2010) و ارزیابی استرس دانشجویی (راس، نایبلینگ و هکرت، 1999) را تکمیل نمودند. داده ها با نرم افزار SPSS-23 و AMOS-23 تجزیه و تحلیل شد. سطح معنی داری در تحلیل مدل اثر کامل و مدل اثر میانجی کوچکتر از 01/0 بدست آمد. نتایج تحلیل مدل اثر کامل نشان داد که متغیر استرس به صورت مستقیم و در جهت مثبت با متغیر اختلال خوردن ارتباط دارد. تحلیل مدل اثر میانجی نشان داد در ارتباط بین استرس و اختلال خوردن، اجتناب تجربی در جهت مثبت به صورت جزئی و معنای زندگی در جهت منفی به صورت جزئی میانجی گری می کنند. این پژوهش علاوه بر مفهوم سازی اختلال خوردن، رابطه استرس با اختلال خوردن را نشان داد و نقش اجتناب تجربی و معنای زندگی را به عنوان دو عامل زمینه ساز و تداوم بخش که باید در درمان این اختلال در نظر گرفته شوند، آشکار ساخت.