مطالب مرتبط با کلیدواژه

علم النفس صدرایی


۱.

نفس شناسی ملّاصدرا و پژوهش های انسان شناسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکمت متعالیه روان شناسی نفس شناسی علم النفس صدرایی انسان شناسی معاصر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : ۱۴۹۵۲ تعداد دانلود : ۱۱۴۱
بی اغراق می توان گفت که علم النفس ملّاصدرا با توجه به نظام و قواعد منسجمی که در این بحث ارائه می دهد در رأس همه مباحث نفس شناسی در میان مکاتب مختلف فلسفه اسلامی قرار دارد. مباحث نفس شناسی ملّاصدرا از سه منظر قابل بررسی است: اول بحث های روش شناختی در این مسئله؛ دوم اصولی که در این مبحث ارائه داده است، و سوم به کارگیری لوازم این اصول در تدوین حکمت عملی و علوم روان شناختی. محتوای منسجم نفس شناسی ملّاصدرا و اصولی که ارائه می دهد، می تواند به منزله نظریه ای رقیب برای نظریاتی که بر مبنای مادی گرایی در عصر ما شکل گرفته اند، تلقی شود. مقایسه و تبیین برتری و کارآمدی نفس شناسی صدرایی در مقایسه با بسیاری از انسان شناسی های معاصر از این سه منظر، هدف اصلی این مقاله است. دسترسی به شناختی جامع و کل نگر درباره انسان و امکان بحث منطقی پیرامون حقوق مشترک بشری، ثمره بحث اول، گذر از اندیشه هایی همچون نهیلیسم، فردمحوری و بحران هویت، نتیجه بحث دوم، و امکان طراحی نظامی عملی و کاربردی در حوزه تعلیم و تربیت براساس نفس شناسی، ثمره بحث سوم خواهد بود.
۲.

از علم النفس صدرایی تا فلسفه الاجتماع صدرایی: بررسی وجوه ضرورت و مزیت استفاده از الگوی انسان شناسی حکمی برای تمهید علم اجتماعی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: علم النفس صدرایی فلسفه علوم اجتماعی الگوی نفس و بدن روش شناسی علوم اجتماعی اصالت جامعه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱ تعداد دانلود : ۳۰
هدف این مقاله اثبات ضرورت بهره گیری از علم النفس صدرایی به عنوان یک الگوی جامع و برهانی برای بازسازی علم اجتماعی اسلامی است. به این منظور در سه بخش مجزا با روش توصیفی-تحلیلی و روش دلالت پژوهی وجوه ضرورت، جامعیت و وجاهت برهانی این الگو موردبحث و بررسی قرار گرفته است. در بخش نخست پس از ذکر چالش های بنیادین علوم اجتماعی در فهم رابطه انسان و طبیعت با ذکر ادله مختلفی نشان داده شده که این الگوی معرفتی می تواند به نحو بنیادین این مسئله را حل نماید و امکان تبیین و تفسیر و نقد ظاهر و باطن پدیده های اجتماعی را به صورت منسجم و هم افزا فراهم آورد. در بخش دوم توضیح داده شده که چرا برخلاف سایر الگوهای استعاری که برای شناخت جامعه استفاده می شوند این الگو به خاطر داشتن جامعیت می تواند تمامی ابعاد تبیینی، تفسیری و انتقادی پدیده های اجتماعی را در خود پوشش دهد و ما را دچار تقلیل گرایی در فهم پدیده های اجتماعی نکند و در بخش سوم توضیح داده شده است که دلالت های حاصل از این الگوی روشی تنها در حد یک تمثیل، اعتبار ظنی ندارند بلکه می توان با اتکا بر مباحث اصالت جامعه برهانی بودن دلالت های آن و نحوه تسری قواعد علم النفس به علوم اجتماعی را روشن و مبرهن ساخت و از این طریق پای بسیاری از قواعد علم النفس صدرایی را به شناخت پدیده های اجتماعی به گونه ای برهانی و اثرگذار باز نمود.