تأثیر برجسته سازی شبکه ای رسانه ها و ارتباطات بین فردی بر نگرش مردم ایران به مردم و دولت امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش سنجش تأثیر رسانه ها و ارتباطات بین فردی بر نگرش مردم ایران به امریکا (به تفکیک مردم و دولت این کشور) بوده است. در این پژوهش، پاسخ دهندگان از لحاظ نوع رسانه های مصرفی و تجارب شخصی مانند ارتباط داشتن یا نداشتن با تبعه امریکایی و همچنین از نظر متغیرهایی همچون سن، عقاید مذهبی و سیاسی مقایسه شدند. روش پژوهش تلفیقی از روش کمّی (پرسش نامه) و کیفی (مصاحبه عمیق) بوده است. در تحلیل نتایج پژوهش تأکید بر نظریه های ارتباطیِ برجسته سازی شبکه ای و نظریه دریافت بوده است. نتایح حاصل از هر دو روش این پژوهش نشان می دهد که اگرچه ارتباطات و تجربه شخصی پاسخ دهندگان در نوع انگاره ذهنی آن ها در خصوص امریکا تأثیرگذار بوده، اما برداشت و ذهنیت آن ها متفاوت با خوانش رسانه های مرجع و مورداستفاده آن ها بوده است؛ به عبارت دیگر، مخاطبان رسانه های گوناگون، اعم از داخلی و خارجی، معانی آشکار و پنهان پیام های رسانه ای را دریافت کرده اند؛ اما دارای خوانشی متفاوت با خوانش رسانه های مرجع خود بوده اند. مهم ترین دلالت این پژوهش آشکارکردن ضعف سازمان های رسانه ای در استفاده از الگوهای نوین ارتباطی و اطلاع رسانی، ازجمله برجسته سازی شبکه ای، در اقناع مخاطبان است. با توجه به تحول در مفهوم و کارکرد رسانه و ازجمله نقش بیشتر مخاطب در جریان ارتباط، ماهیت ارتباط در جامعه شبکه ای امروزی بیشتر افقی و از پایین به بالاست؛ ضمن آنکه تعیین دستورکار برای بحث و گفت وگوی عمومی در رسانه های شبکه ای با تولید محتوا به سبک سنتی متفاوت است و این موضوعی است که آشکارا از آن غفلت شده است. از طرفی، نتایج این پژوهش نشان داد که در دنیای شبکه ای شده امروز، ارتباطات میان فردی و بین فرهنگی بیش از ارتباطات رسانه ای (به خصوص رسانه های رسمی) می تواند به شکل گیری باورها و ذهنیت های جدید کمک کند.