مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
آیکونولوژی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
7 - 21
حوزه های تخصصی:
سیمرغ یکی از نقوش پرتکرار دوره باستان بر آثار و ابنیه مختلف است که دارای بن مایه اساطیری و در رابطه با مفاهیم سیاسی و مذهبی است. در این پژوهش نیز هدف شناخت و بررسی نقش سیاسی و آیینی سیمرغ بر پارچه های ساسانی است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و براساس رویکرد آیکونولوژی است. این پژوهش سعی دارد جهت یافتن محتوا و دلالت معنایی نقش سیمرغ بر پارچه ها با توجه به آرای اروین پانوفسکی به خوانش تصویر و مراتب سه گانه مورد نظر در متن اثر هنری بپردازد. حجم نمونه شامل 5 نمونه موردی از پارچه های در دسترس است که به صورت هدفمند انتخاب شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که نقش سیمرغ از فرهنگ و آئین مردم ایران زمین نشات گرفته و از نقش برجسته ای برخوردار است که در دوره ساسانی این پرنده به صورت موجودی ترکیب شده از اجزای جانوران واقعی همچون سرسگ، گردن و سینه اسب، بال های عقاب، پاهای شیر و دم طاووس تصویرسازی و نماد اتحاد بین قدرت های مادی و مینوی و فر است. درواقع، نقش سیمرغ در لباس شاهنشاه ساسانی، نشان دهنده حمایت خداوند از وی و در نتیجه مشروعیت سیاسی و دینی وی بوده است؛ زیرا سیمرغ به او فر عطا کرده و با بال های گشوده از وی حمایت می کند و قدرت خویش را به وی داده است.
واکاوی لایه های معنایی نماد «شمسه هشت» در بافت اجتماعی و فرهنگی ایران و نمود آن در گرافیک معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی هنر در بافت اجتماعیِ آن، پیشینه ای طولانی در مطالعات هنر دارد. یکی از مهم ترین شاخه های پژوهشِ تاریخیِ هنر که رویکردی جامعه شناختی به هنر و هنرمندان دارد، بر تحلیل هنر در متنِ زمینه فرهنگی تأکید می ورزد و اروین پانوفسکی، که از سردمداران این رویکرد است، با تعریف آیکونولوژی، روشی برای تحلیل هنرهای تجسمی در بستر اجتماعی آن ارائه داد. در این شیوه، معنای هر عنصرِ بصری در رابطه مستقیم با ریشه های فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و غیره، در سه لایه یا سه سطح معنایی (شامل توصیف پیش آیکونوگرافی، تحلیل آیکونوگرافی و تفسیر آیکونولوژی) مورد خوانش قرارگرفته و از شرح به تحلیل و در نهایت، به تفسیر اثر می رسد. در این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد آیکونولوژی انجام گرفته، نماد «شمسه هشت»، در بستر اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار گرفته است. شمسه هشت از جمله نمادهایی است که از دوران باستان و پیش از اسلام در هنرهای ایرانی قابل مشاهده است، اما پس از اسلام و به ویژه در دوران تشیع، استفاده از این نماد از گستردگی بیشتری برخوردارگشته است که قابل مقایسه با سایر شمسه ها نیست که در تاریخ هنر ایران مورد استفاده قرارگرفته اند. این فراوانی، در آثار هنریِ معاصر به ویژه گرافیک کاملاً مشهود است. در این پژوهش، دلایلِ ماندگاری این نماد در بستر اجتماع در طول تاریخ تا دوران معاصر و گستردگی استفاده از آن در گرافیک معاصر در سیر تحول و تطور معناشناختیِ آن بررسی شده و لایه های معنایی شمسه هشت براساس روش آیکونولوژی اروین پانوفسکی مورد واکاوی قرارگرفته است.
امکان سنجی استفاده از آیکونولوژی جهت تفسیر آثار هنری آبستره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
37 - 46
حوزه های تخصصی:
آیکونولوژی به عنوان یک رویکرد- روش در مطالعات هنر، جهت تفسیر آثاری با سابقه تاریخی دستمایه قرار گرفته و علیرغم ادعای کارکرد آن در باب تفسیر آثار هنری مدرن، هیچ گاه در تفسیر یک اثر هنری آبستره مورد استفاده قرار نگرفته است. هدف این مقاله امکان سنجی استفاده از روش آیکونولوژی در تفسیر آثار تجسمی آبستره است و پرسش این پژوهش بدین قرار است که آیا روش آیکونولوژی که در پی شناخت معنا در مقابل فرم(صورت) است، در تفسیر آثار هنری آبستره روشی کاربردی خواهد بود یا خیر. فرضیه این جستار این چنین است که آیکونولوژی مبتنی بر معنای اثر بوده و این معنا در دنیای نسبی گرای هنر آبستره خارج از دسترس و اساساً متکثر و نسبی است. بنابراین آیکونولوژی در باب آثار هنری آبستره کاربردی نخواهد بود. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و روش تحقیق بکار برده شده در این پژوهش تحلیلی- تاریخی است. یافته های تحقیق بدین قرار است که شناخت معنای واقعی یا ابتدایی در آثار آبستره نانگاره پرداز ممکن نیست و این بدان معناست که آیکونولوژی در همان گام اول متوقف می شود. در آثار آبستره حامل تصویر هم، از پس صورت اثر نمی توان به معنای واحدی رسید و هویتی که بازشناخته می شود متکثر بوده و منطبق بر ماهیت اثر نیست.
واکاوی لایه های معنایی در نگاره های نسخه ی خاوران نامه با رویکرد آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
23 - 34
حوزه های تخصصی:
منظومه ی حماسی - مذهبی خاوران نامه ی ابن حسام خوسفی، در سال 830 ه.ق سروده و تصاویر و تذهیب نسخه، کار «فرهاد نقاش» دانسته شده است. نگارگر با به تصویر درآوردن این اثر ادبی، دایره دلالت های آن را گسترش داده و لایه های معنایی جدیدی بر آن افزوده است. مسئله ای که مطرح می شود این است که چه لایه های معنایی آشکار و پنهانی در نگاره های خاوران نامه وجود دارد. از این رو ضروری می نماید که این گنجینه ی هنری با رویکردهای جدیدی که در حوزه ی نقد هنری و زیباشناسی مطرح است مورد تحلیل قرار بگیرد. برای نیل به این مقصود در این مقاله تلاش شده است تا با روش توصیفی - تحلیلی، نگاره های خاوران نامه طبق الگوی آیکونولوژی -که توسط اروین پانوفسکی، مورخ آلمانی در قرن بیستم میلادی ارائه شد- خوانش و در مراحل سه گانه ی آن مورد بررسی قرار بگیرد. تا از این طریق لایه های مختلف معنایی آن آشکار گردد. این پژوهش نشان داد که مضامین و نحوه ی دید هنرمندان در سنت نگارگری ایران، نه به جهان واقعی بلکه به گفتمان ادبی/هنری مسلط ارجاع دارد که این گفتمان خود به وسیله حماسه از گفتمان اسطوره ای تغذیه می شود. از این رو لایه ی پنهان معنایی که در طی سه مرحله حاصل گردید، معطوف به عناصر چهارگانه و رمزگان اسطوره ای بود.
خوانش آیکونولوژیک «مجنون» در نگاره های دوران صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
59 - 68
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهایی که برای بررسی محتوای متون تصویریِ غالبا غربی سودمند می باشد رویکرد آیکونولوژی (= شمایل شناسی) است. با در نظر گرفتن پاره ای از ویژگی هایِ خاص نگارگری ایرانی، این رویکرد برای مطالعه برخی نگاره های ایرانی نیز مناسب است. از نگاره های مربوط به داستان عاشقانه لیلی و مجنون، اثر منظوم نظامی گنجوی (۱۲۱۱ ۱۱۴۱م./۶۰۸ ۵۳۵ ه.ق)، می توان به عنوان متون تصویری یاد کرد که رویکرد آیکونولوژی برای بررسی آنها، بدون هیچ پیش شرطی، نتیجه بخش است. در این راستا، تمرکز مقاله پیش رو بر خوانش آیکونولوژیک انعکاس تصویری «مجنون» در نگاره هایی از دوران صفویه (۱۷۳۶ ۱۵۰۱م./۱۱۴۸ ۹۰۷ ه.ق) است که وی را پس از ترک قبیله خود به تصویر کشیده اند. هدف از این پژوهش مطالعه بازتاب ارزش های نمادین در نگاره ها و شرح فرهنگی و اجتماعی آنها می باشد، که به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه، منجر به تولید ویژگی های بصری شخصیت مجنون در نگاره های مورد نظر گردیده است. نتیجه آن که نوع پوشش مجنون در نگاره های مورد نظر نشان از عدم وابستگی او به هرگونه سامانه و یا جایگاه اجتماعی شناخته شده در دوران صفویه دارد. ازاین رو در این مقاله، پس از معرفی اجمالی رویکرد آیکونولوژی، با استفاده از سه لایه درک معنا در این رویکرد به بررسی و مطالعه انعکاس تصویری مجنون در نگاره های دوران صفویه پرداخته می شود.
واکاوی لایه های معنایی در نگاره های فالنامه نسخه طهماسبی با رویکرد آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
51 - 64
حوزه های تخصصی:
فالنامه های مصور دوره صفوی از چند جنبه دارای اهمیت فراوانی هستند. با توجه به این که فالنامه از نخستین نسخ موجود مکتب قزوین به شمار می رود، نگاره های آن از جنبه ی سبک شناختی دارای ارزش مطالعاتی بسیاری است. اهمیت دیگر آن به ارتباط بینامتنی نگاره ها با متون چندگانه ی عصر خویش که شکل دهنده ی مضامینی مختلف در یک راستای مشخص است، بازمی گردد و دیگر این که هنر نگارگری برخلاف کارکرد معمولش در سنت کتاب آرایی و تصویرسازی متون ادبی، این بار در کارکردی متفاوت ظاهرشده است. بدین ترتیب نگاره های فالنامه به لحاظ معنامندی، از ساختاری چندلایه تشکیل شده اند. مسئله این است که چه لایه های معنایی آشکار و پنهانی در نگاره های فالنامه های عصر صفوی حضور دارند؟ در این مقاله تلاش شده است تا با روش توصیفی-تحلیلی، نگاره های فالنامه نسخه طهماسبی (پراکنده) طبق الگوی آیکونولوژی، خوانش و در مراحل سه گانه ی آن مورد تحلیل قرار بگیرد. نتیجه این پژوهش نشان داد که وجود مضامین دینی و قرآنی و همچنین فراوانی این مضامین نسبت به دیگر مضامین در نگاره های فالنامه طهماسبی (پراکنده) در جهت ایجاد این تلقی بوده که فالنامه کتابی منطبق بر سنت استخاره و در نتیجه از نظر شرع بدون اشکال است و در کنار آن نیز دیگر باورها از طریق مضامین غیردینی نگاره ها فرصت حیات یافته اند.
تحلیل معنای قالیچه محرابی «سلیمان نبی» با روش آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
99 - 108
حوزه های تخصصی:
با خوانش متون هنری به شکل نظام مند، می توان اندیشه ی دوره ای که اثر هنری در آن خلق شده است را بهتر شناخت. از جمله این متون، قالی و قالیچه های محرابی است که در دوره صفویه جایگاه ویژه ای دارد. اکثر قالیچه های محرابی در دوره صفویه با آیه آمن الرسول یا آیه الکرسی آغاز می گردد؛ ولیکن در این بین تعدادی قالیچه موجود است که با نام سلیمان قسمتی از آیه 30سوره نمل آغاز می گردند. حال پرسشی که مطرح می شود این است، چرا در دوره ای خاص این متن جانشین دیگر متون می شود؟ برای رسیدن به پاسخی مطلوب، نیاز است معنای متن دریافت گردد. این گذار از صورت ظاهریِ قالیچه و درک معنای نهفته در آن، فرایندی است که به روش آیکونولوژی قابل تحصیل است. پس از مطالعه قالیچه به روش توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات با توجه به اسناد موجود در کتابخانه و سایتهای اینترنتی و با روش آیکونولوژی، شبکه ای از معانی ایجاد می گردد، که در ارتباط با کل اثر می تواند بیانگر تفکرات آیینی- اسطوره ای با مفهومی اسلامی باشد. بنابراین به نظر می رسد حضور نام سلیمان در آستانه در کنار قسمتی از سوره انعام و فرم محراب علاوه بر مفهوم عروج، دلالت به مفهوم شهریاری در مفهوم ایرانی-اسلامی آن و مشروعیت بخشی به حکومت پادشاهان صفوی را دارد.
خوانش نقاشی دیواری «داوری واپسین» اثر جیوتو برمبنای نظریه اروین پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
همواره در کتب مقدس مسیحیت به مسئله پایان جهان، فرجام بشریت و مفهوم داوری واپسین پرداخته شده است. از منظر مسیحیت، بشریت در پایان زندگی مادی، داوری خواهند شد که این؛ داوریِ روز رستاخیز را از آنِ خداوند می دانند. و با توجه به اینکه، مسیح؛ مظهر حق در مسیحیت است بنابراین، خودِ خداست در زمین که داوری نهایی را انجام خواهد داد. این مسئله از موضوعات رایج در نقاشی مسیحی نیز بوده که در ادوار مختلف تاریخ هنر مسیحیت، مکرر موضوع آثار هنرمندان قرار گرفته است. نقاشی دیواری داوری واپسین جیوتو از جمله آثار ماندگار در این زمینه می باشد که هنرمند برای بیان این مفهوم، در یک نقاشی عظیم دیواری به روایت تصویری این مسئله پرداخته است. لذا در این پژوهش برآنیم تا با تکیه بر رویکرد پانوفسکی براساس مراتب 3 گانه؛ توصیفی، تحلیلی و تفسیری، به بررسی نقاشی دیواری پرداخته و به این پرسش پاسخ دهد که مفهوم عناصر تصویری در نقاشی دیواری داوری واپسین اثر جیوتو، از منظر دین مسیحیت چه می باشد؟ هدف شناخت و تفسیر عناصر بصری نقاشی دیواری با مفهوم داوری واپسین بر مبنای اصول برگرفته از ایدئولوژی مسیحیت بوده است. یافته های حاصل، به روش توصیفی- تحلیل محتوا انجام گرفته اند، بیان می کنند که بررسی این نقاشی، بستری فراهم نموده تا برای پی بردن به مفهوم اثر و خوانش عناصر بصری، با تمایز قائل شدن میان فرم و معنای اثر، به روابط متقابل بین اثر هنری و باور مسیحیان در سطوح فرهنگی، تاریخی و یا مذهبی و به طورکلی، جهان بینی حاکم در عصر و زمانه هنرمند پرداخته شود.
تحلیل نقش دست در بیرق و عَلَم در نگاره های شاهنامه داوری با رویکرد آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه از جمله کتب ادبی- حماسی است که در زمان های مختلف مورد توجه بوده است و نگارگران به تصویرسازی آن همت گماشتند. در این نگاره ها نبرد، جایگاه ویژه ای دارد و عَلَم و بیرق از عناصر جدایی ناپذیر در نبردهای مصور است. این عنصر در شاهنامه داوری که از شاهنامه های دوره قاجار است- به شکل دست، سرو، اژدها ختم می شود. آنچه در بین عَلَم های ذکرشده با توجه به دلالت های اسلامی آن توجه مخاطب را به خود جلب می کند عَلَم هایی است که به شکل دست منتهی می شود. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که: دلیل استفاده از شکل دست در نوک عَلَم ها چیست؟ نقش دست بر روی عَلَم ها بیانگر چه معنایی است؟ هدف از این پژوهش تحلیل و تبیین نگاره های شاهنامه داوری بر اساس نقش عَلَم و بیرق با نماد دست است. بنابراین برای رسیدن به پاسخ مناسب با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد آیکونولوژی (شمایل شناسانه) نگاره هایی که دارای عَلَم با نقش دست هستند توصیف، تحلیل و تبیین می گردند. یافته های پژوهش نشان می دهد که در اکثر تصاویر، پهلوانی که عَلَمی به شکل «دست» را برافراشته، پیروز میدان و حریفی که عَلَمی به شکل بته، گرز یا اشکال دیگر در دست دارد، مغلوب است. افزون بر این می توان معنای ضمنیِ یاری رسانیِ دست حضرت عباس یا پنج تن را در تصاویر موجود مشاهده کرد. به نوعی می توان گفت که نگارگر به شکل آگاهانه یا غیرآگاهانه پیروز میدان را کسی معرفی می کند که برخوردار از حمایت نیروهای مذهبی است.
بررسی نگاره مرد سوار بر پرنده در نسخه خطی دقایق الحقایق نصیرالدین محمد معزم هیکلی با رویکرد آیکونولوژی پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
95 - 111
حوزه های تخصصی:
کتاب دقایق الحقایق؛ یکی از نسخه های خطی مصور در باب علوم غریبه است که در آناتولی در سال 671 و 672 قمری به خط مؤلف و با 51 نقاشی از کاتب نسخه تصویرگری شده است. تلفیق علوم لیمیا، هیمیا، سیمیا و احکام نجوم در شکل گیری این کتاب تأثیر داشته است. تصاویر این نسخه ارزش زیادی دارند چراکه اطلاعات گسترده ای از اعتقادات مشایخ مسلمان آسیای صغیر، در دوره سلجوقی در اختیار ما قرار می دهد. هدف از این پژوهش بررسی مفهوم نگاره مردی سوار بر پرنده در نسخه دقایق الحقایق بر اساس رویکرد آیکونولوژوی پانوفسکی است. آیکونولوژی دارای سه مرحله اساسی است که می تواند لایه های معنایی ظاهری و پنهان نقوش را برای ما آشکار کند. سؤال هایی که در این زمینه مطرح می شوند: 1. تصویر مردی سوار بر پرنده در این کتاب بر اساس رویکرد آیکونولوژی بر پایه چه اعتقاداتی شکل گرفته است و 2. آیا این اعتقادات منشایی ایرانی دارد؟ ریشه اصلی تصویر مردی سوار بر پرنده بر اساس رویکرد آیکونولوژی را در کجا می توان یافت؟ اهمیت و ضرورت بررسی تصاویر این نسخه آشنایی با اعتقادات پیشینیان و تصویرگری علوم غریبه در قرن هفتم است. برای پاسخ به این سؤال از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و گردآوری کتابخانه ای استفاده شده است. پس از توصیف نقش مرد سوار بر پرنده و مطالعه متن کتاب، مصادیق تصویری در سایر نسخه ها گردآوری شده است تا به کمک آن ها بتوان علت استفاده از چنین مضمونی را دریافت و ریشه های پنهان تصویری مرد سوار بر پرنده را تفسیر کرد. مهم ترین نتیجه پژوهش علت استفاده از چنین نقش مایه ای را مرتبط با مفاهیم کیهان شناختی هند می داند. این نقاشی احتمالاً باید از غاز مرکب برهما -خدای سیاره مشتری- الهام گرفته باشد و یا از گارودا، مرکب ویشنو که با سیاره عطارد در ارتباط است.
تحلیل نگاره نبرد بهرام گور با اژدها منسوب به کمال الدین بهزاد با روش آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نگارگری ایرانی نیز می توان تفسیر هنرمند را از طریق بررسیِ مصورسازی متون و مضامین ثابت توسط نگارگران برجسته مطالعه کرد. از این زاویه دید مسئله تفسیر هنرمند از متن ادبی اهمیت فراوانی می یابد و نگارگران در مصورسازی نسخه های متنوع آن، از تفسیر شخصی خود از متن اولیه بهره برده و معنای دیگری علاوه بر مضمون اثر در نگاره ها خلق کرده اند. اژدهاکشی بهرام به دلیل ویژگی هیجانی در بیشتر نسخ خمسه نظامی با نوآوری هایی تصویرسازی شده است. نگارگران در ترسیم نگاره های خمسه نظامی در مکتب هرات درواقع معنای دیگری را در نگاره ها خلق کرده اند که در حقیقت نشان دهنده مؤلف بودن نگارگر در ترسیم صحنه های خمسه نظامی است. یکی از نگاره هایی که نگارگر به عنوان مؤلف یک اثر معنای افزوده ای را ایجاد کرده است، تصویر نگاره «نبرد بهرام گور با اژدها» منتسب به کمال الدین بهزاد در نسخه خمسه نظامی کتابخانه بریتانیا هست. پژوهش حاضر با هدف شناسایی معنای لایه های پنهانی در نگاره بهرام گور با اژدها به روش آیکونولوژی شکل گرفته است و با مطالعات اسنادی و کتابخانه ای به طرح این پرسش می پردازد که «چه لایه های معنایی پنهان در نگاره نبرد بهرام گور با اژدها وجود دارد؟» نگاره مذکور در این نوشتار به روش تحلیلی با رویکرد آیکونولوژی انجام گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که این نگاره ازنظر بصری و رابطه بین متن ادبی و خود اثر با سایر نگاره هایی با چنین مضمونی تفاوت دارد و بیانگر سیر صعودی بهرام به سوی حق و به نوعی نمایانگر سلوک معنوی بهرام است. حرکت بهرام در حقیقت مراحل رسیدن به کمال را نشان می دهد. بهرام در این نگاره با از بین بردن غرور، نفس درونی که با شکست اژدها همراه است دچار تزکیه درونی می شود در حقیقت گورخر نماد نفس هشداردهنده و لوامه است که به مدد آن بهرام موفق به کشتن اژدها که نماد نفس اماره است می شود؛ و شکست اژدها به نوعی شکست این نفس بوده است. که در آن بهرام سیر سلوک وادی حق را طی می کند که به نوعی نمایانگر حرکت از عالم ناسوتی به عالم لاهوتی هست که با سختی هایی همراه است.
تحلیل مضمونی نگاره معراج پیامبر (ص) منسوب به عبدالرزاق به روش آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
7 - 22
حوزه های تخصصی:
نگارگر، در بازنمودهای تصویریِ روایت و داستان های ادبی در هر دوره تاریخی متأثر از مذهب، فلسفه، ادبیات، علم و سیاست و زندگی اجتماعی و فرهنگ همان دوره بوده است که در مواردی به دلیل مؤلف بودن نگارگر، معنای دیگری به یک اثر بخشیده می شود. یکی از آثار شاخص نگارگری ایران نگاره های خمسه نظامی کتابخانه بریتانیا در مکتب پسین هرات است که به نظر می رسد نگارگران معنای دیگری را در نگاره ها خلق کرده اند که در حقیقت نشان دهنده مؤلف بودن نگارگر در ترسیم صحنه های خمسه نظامی در آن دوران است. از نگاره هایی که نگارگر به عنوان مؤلف یک اثر معنای افزوده ای را ایجاد نموده، تصویر نگاره معراج پیامبر منتسب به عبدالرزاق را می توان نام برد که هدفمند برگزیده شده است. هدف این پژوهش شناسایی معنای لایه های پنهان در نگاره معراج پیامبر به روش آیکونولوژی بوده بنابراین این تحقیق بر مبنای هدف در زمره پژوهش های بنیادین است و براساس ماهیت توصیفی تحلیلی می باشد. نگارندگان تلاش دارند با مطالعات اسنادی به طرح این پرسش بپردازند که «چه لایه های معنایی پنهان در نگاره معراج پیامبر در نسخه خمسه نظامی بریتانیا وجود دارد؟ نتایج حاصل نشان می دهد که هرچند نگاره قواعد زیبایی شناختی نگارگری ایرانی را رعایت کرده اما با ممزوج کردن مضامین ادبی و مذهبی و با تحلیلی ناب درباره امامان شیعی نوع نگرش خود و اوضاع حاکم بر جامعه را جهت دستیابی به تفکرات تشیع و تصوف مصور نموده است و در این نگاره به وضوح شاهد نشان دادن مضامین افزوده توسط نقاش در ارتباط با عرفان، صوفی گری و همچنین اعتقاد به شیعه دوازده امامی هستیم.اهداف پژوهش:شناسایی معنای لایه های پنهان در نگاره معراج پیامبر به روش آیکونولوژی.بررسی مضامین افزوده توسط نقاش در نگاره معراج پیامبر.سؤالات پژوهش:چه لایه های معنایی پنهان در نگاره معراج پیامبر در نسخه خمسه نظامی بریتانیا وجود دارد؟نقاش در نگاره معراج پیامبر، چه مضامینی در ارتباط با عرفان، صوفی گری و اعتقادات شیعی افزوده است؟
تاثیر هویت مردانه بر شکل گیری آیکون زن در فیلم نوآرهای دهه ۱۹۴۰ میلادی هالیوود
منبع:
فردوس هنر سال ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۰
92 - 113
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: یکی از رویکردهای علمی در خوانش محتوای آثار هنری تصویری رویکرد آیکونولوژی است. باوجود آن که ازاین رویکرد تا به امروز بیشتر در خوانش آثار هنر تجسمی بهره برده اند، اما استفاده از آن در خوانش آثار سینمایی نیز با رعایت الزامات آن امکان پذیر است. آیکونولوژی شاخه ای از تاریخ هنر است که توجه خود را به محتوای اثر هنری در برابر فرم آن معطوف می کند. آنچه در خوانش آیکونولوژیک مطرح است شناسایی جزء تکرارشونده در اثر هنری، آیکون، و تفسیر دلایل شکل گیری آن بر مبنای شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه شکل دهنده آن آیکون است. با توجه به خصوصیات تکرارشونده ژانر فیلم نوآر و تصویر تثبیت شده آن از زن می توان فیلم های این گونه سینمایی را با استفاده از رویکرد آیکونولوژی موردبررسی قرارداد. در تاریخ هنر سینما ژانر نوآر همواره به عنوان یکی از نقاط اثرگذار این هنر برشمرده شده است. به همین منظور پژوهش حاضر به مطالعه تاثیر هویت مردانه بر شکل گیری آیکون زن در فیلم نوآرهای دهه 1940 میلادی آمریکا می پردازد. به همین جهت در این مقاله ابتدا رویکرد آیکونولوژی مختصراً معرفی می شود و سپس خوانش آیکونولوژیک پنج اثر شاخص فیلم نوآر با تکیه بر شخصیت زن در این فیلم ها صورت می گیرد.هدف: هدف این پژوهش نشان دادن امکان استفاده از رویکرد آیکونولوژی در خوانش آثار سینمایی و بررسی تاثیر هویت مردانه بر شکل گیری شخصیت تکرارشونده از زن در آثار فیلم نوآر شده اند.سؤال مقاله : دلایل شکل گیری شخصیت تکرار شونده زن در فیلم نوآرها چیست؟ هویت مردسالارانه جامعه چه تاثیری بر شکل گیری شخصیت زن در فیلم نوآرها داشته است؟روش تحقیق: در این مقاله از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی استفاده شده و منابع کتابخانه ای مورد استناد قرار گرفته اند.نتیجه گیری: طبق یافته های این پژوهش آیکون زن در فیلم نوآرهای هالیوود حاصل سنت های بصری و روایی دوره خود از جمله وجود سیستم استودیویی، نقش پذیری زنان در جامعه آمریکا و هویت مردانه حاکم بر آن جامعه است.
تحلیلی بر نقوش ابزارجنگی محفوظ در موزه کراکو منسوب به شاه صفی (سلیمان )بر اساس رویکرد آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
140 - 155
حوزه های تخصصی:
نبرد و جنگ با اهریمن از جمله موضوعاتی است که از آغاز آفرینش در اساطیر وجود داشته و در همه ادوار مورد توجه بوده است. برای نبرد و جنگ نیاز به ابزاری بود که گاه قهرمانان به همان ابزار شناخته می شدند. این ابزار جنگی در دوره صفویه علاوه برکاربرد نظامی، کارکرد زیبایی شناسانه نیز داشت. از جمله این ابزار، ابزارآلات جنگی منسوب به صفی دوم(شاه سلیمان) بوده که در موزه کراکو محفوظ است. این ابزار شامل چهار آیینه، سپر، ساعدبند و کلاهخود بوده و مزین به اشعاری به زبان فارسی، نام سلیمان، تصاویر گرفت و گیر، شکار و نقش خورشید است. در همه وسایل مذکور ارزش بصری خورشید بیش از دیگر نقوش است و نوشتار موجود در کتیبه ها نیز اشاره به قهرمانان شاهنامه، ایران باستان و نام شاه سلیمان دارد. با توجه به آنکه این رزم افزارها در دوره صفویه و در گفتمانی اسلامی، خلق شده است، بنابراین این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که چرا خورشید و نشانگانی چون شاخ و شکار، در زره افزار شاه صفی دوم(سلیمان) نقشی اساسی دارند و معنای این نقوش چگونه قابل تبیین است؟ با توجه به آنکه هدف از این پژوهش تحلیل نقوش جنگ افزارهای منسوب به شاه صفی دوم است، برای رسیدن به پاسخی مناسب به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد آیکونولوژی تصاویر موجود تحلیل و تفسیر شده است. داده های پژوهش بیانگر آن است تغییر نام صفی میرزا به سلیمان، بیانگر اعتقادات ماورائی وی و آن دوران است، همچنین در این دوران حکمت ایرانی و اشراقی از نو زنده می-شود و به نظر می رسد که استفاده از نقوشی چون خورشید، شاخ، شکار و پرنده در ابزارجنگیِ وی نیز بیانگر برخورداری از قدرت مهر یا نور است. از آنجا که در آیین مهری، میترا خدای حامی جنگجویان نیز بود، این اعتقادات در جهان بینی مردم وارد شده و هنرمند آگاهانه یا ناآگاهانه از خورشید، تصاویر نبرد و شاخ به منظور مراحل تشرف در آیین مهر و مدد رسانی مهر یا میترا در نبرد به شاه سلیمان و بیان قدرت وی استفاده کرده است.