مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
داستان کوتاه
حوزه های تخصصی:
منابعی که در زبان فارسی راجع به ژانر موسوم به «داستانک» تالیف شده، به نسبت داستان کوتاه، بسیار اندک است. داستان نویسان ما به نوشتن داستانک بسیار کمتر از داستان کوتاه روی آورده اند در این مقاله، پس از تعریف نوع ادبی موسوم به «داستانک» نخست وجوه شباهت ساختار داستانک و داستان کوتاه تبیین گردیده و سپس عناصر این ژانر کمیاب، بر شمرده شده است. در بخش بعدی، تحلیل مبسوطی از داستانک «صفحه حوادث» نوشته داستان نویس معاصر علی قانع، به منزله نمونه ای موفق از این شکل ادبیات داستانی، ارایه گردیده است. در این تحلیل، استدلال شده که نویسنده با بهره گیری از توانمندی های این ژانر، توانسته است از برخی واقعیت های اجتماعی آشنایی زدایی کند و در واقع، این داستانک حکم تفسیری نقادانه از فرهنگ مسلط اجتماعی ما دارد که طی آن، نویسنده خو گرفتن به روزمرگی فاجعه و نیز رفتارهای خودمدارانه را مورد موشکافی نقادانه قرار می دهد.
هنر شروع داستان در حکایات سعدی و داستان های کوتاه غرب
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک حکایت
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر داستان و داستان کوتاه
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه سعدی پژوهی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق زبان و ادبیات فارسی و ادبیات غرب
داستان کوتاه، از نظر فشرده سازی و حذف و گزینش، روند تکاملی را طی کرده است که برخی مراحل و نشانه های آن، در آثار ناب کلاسیک ادبیات فارسی و شاید برجسته تر از همه، گلستان سعدی، دیده می شود. هنر آغاز یا به عبارتی انتخاب نقطه آغاز پیش از آنکه در آثار نویسندگان بزرگ امروز تجلی یابد، در حکایات گلستان دیده می شود. جایی که انتخاب نقطه شروع مناسب، سبب شده است تا منحنی های ادراکی و احساسی در کوتاه ترین زمان ممکن بر هم منطبق شده، برداشت ذهنی و حظ حسی به صورت تلفیق شده در سیستم عصبی خواننده پدید آید. در این پژوهش، با نگرشی کالبد شکافانه، نوع آغازهای سعدی با آغازهای نویسندگان برجسته داستان کوتاه جهان مقایسه شده است. در این مقایسه چند عامل اساسی ملاک قرار گرفته؛ از جمله استفاده از هنر حذف و گزینش در آغازها، حذف زمانی، القای باورپذیری از طریق مستندسازی، هنر چینش واژه ها، و نوع به کارگیری ریتم برای تعمیق باورپذیری حکایات. نتیجه بررسی نشان داده است که دامنه نبوغ سعدی، به طور غریزی این عناصر را پیش از آنکه ادبیات غرب از طریق اکتسابی در نگارش داستان های کوتاه و به ویژه داستان های کوتاه موسوم به مینی مال، به کار گیرد، در حکایات خود، پوشش داده است.
ریخت شناسی داستان کوتاه
حوزه های تخصصی:
داستان کوتاه نوعى ادبى است که از میانهء قرن نوزد هم، همزمان با انقلاب صنعتى، به خاطر حجم کمتر آن به نسبت رمان و مجال خواندن آن در مدت زمانى کوتاه، در اروپا رواج پیدا کرد. ساده اندیشى است اگر بخواهیم به این نوع ادبى، در مقایسه با انواع دیگر، اهمیت کمترى بدهیم. زیرا داستان کوتاه چه واقع گرایانه باشد چه شگفت انگیز، ساختارى استوار دارد که از نظر ریخت شناسى، فضا، زمان، شخصیت و... داراى اهمیت بسیار است که کوشیده ام تا در این نو شتار، بدان ها بپردازم.
ویژگی ها و راهبردهای نگارش داستان کوتاه
حوزه های تخصصی:
داستان کوتاه که نوع اروپایی آن ریشه در قرن هاى گذشته دارد و به دکامرون بوکاچیو مى رسد به شکل امروزى خود از قرن نوزده، با صنعتى شدن اروپا و کم شدن فرصت مطالعه در جامعهء کتابخوان حضور پیدا کرد. شاید نگارش داستان کوتاه، از نگاه نویسنده اى مبتدى و نوپا و خوانندگان معمولى، کارى نه چندان پر زحمت به نظر برسد و چنین انگاشته شود که مى توان با قرار دادن یک یا چند شخصیت، در بطن کنشى یگانه، داستان کوتاه نوشت اما در عمل، نگارش این نوع ادبى- همچون سایر انواع ادبى- گذشته از استعداد، قریحه، ذوق، انگیزه، آگاهى و دانش، هنر و دیگر ویژگى هاى نویسندگى، نیاز به راهبردهایى دارد که معمولا پس از مطالعهء تعداد قابل توجهى از داستان هاى کوتاه و تجزیه و تحلیل آن ها و استخراج عناصرى که ساختار داستان کوتاه را تشکیل مى دهند، به دست مى آید. در این مقاله، با استفاده از نظریه هاى صاحبنظران در زمینهء نگارش داستان کوتاه، ویژگى هاى کلى آن برشمرده و راهبردهاییارانه مى گردد.
نقش تکرار عناصر زبانی در تحلیل داستان کوتاه: رهیافتی زبانشناختی در تحلیل متون ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش کوشیده است تا با تحلیل عناصر زبانی در سه داستان کوتاه از همینگوی، راجرز و چوبک با استفاده از رایانه نشان دهد که می توان راهیافتی به منظور تحلیل ادبی به دست داد. در این راستا این پژوهش کوشیده است تا با توجه به معیارهای کمی راهی به منظور تحلیل متون ادبی به گونه ای که با روح ادبیات سازگار باشد و وارد عرصه های ارزشی ادبیات نشود به دست دهد. در این پژوهش با استناد به داده های سه داستان کوتاه نقش تکرار در این داستان ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. تکرار در این سه نثر ادبی به گونه هایی متفاوت به کار گرفته شده است. در دو داستان کوتاه انگلیسی از تکرار به منظور برجسته کردن شخصیت داستان و حفظ حضور زنده او در طول داستان استفاده شده است. در حالیکه در داستان کوتاه فارسی از تکرار بیشتر به منظور ایجاد توازن آوایی و انتقال معنای مورد نظر از این طریق استفاده گردیده است. این پژوهش همچنین نشان می دهد که دو داستان کوتاه انگلیسی از نقل قول به نسبت کاملاً متفاوتی بهره جسته اند. همچنین مقایسه طول جملات در دو داستان کوتاه انگلیسی نشان می دهد که این دو اثر کاملاً از این لحاظ نیز متفاوت می باشند. این پژوهش در مجموع گامی در جهت تبیین استفاده از ابزارهای زبان شناسی آن هم به شکل کمی در تعیین سبک فردی و همچنین تفاوت های ادبیات های متفاوت که مورد نظر ادبیات تطبیقی می باشد، تلقی می گردد.
تلفیق افسانه و اسطوره در داستانهای کوتاه ژان- ماری گوستاو لوکلزیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان کوتاه، همواره به عنوان یکی از ژانرهای اصلی بسیاری از روایات ادبی مطرح بوده و مطالعات فراوانی که در زمینه ویژگی ها و عناصر سازنده آن صورت گرفته، مؤید همین مهم است. در واقع همین ویژگی هایند که روایت را در داستان های کوتاه از سایر انواع ادبی متمایز می سازند. اما گاهی ادبیات معاصر فرانسه این مرزها را در هم آمیخته و تشخیص ژانرهای ادبی را بسیار دشوار می سازد. اغلب داستان های ژان ماری گوستاو لوکلزیو در زمره آثار نویسندگانی است که خود را متعلق به هیچ سرزمین و یا فرهنگی نمی دانند. او از ادبیات جهانی برای نوشتن داستان های کوتاه خود بهره می برد و با تلفیق افسانه و اسطوره در داستان کوتاه، شکل نوینی از داستان نویسی را ابداع می کند. مقاله حاضر به طرح این مهم می پردازد که ابعاد این شکل نوین داستان نویسی کدامند و از چه عناصری تشکیل شده است. از این رو، در پاسخ به این پرسش ها، به بررسی گستره ادبیات جهانی در روایت موندو و داستان های دیگر ژان ماری گوستاو لوکلزیو با رویکردی تطبیقی پرداخته ایم.
بررسی سیر تحول شیوه های روایت و زاویه ی دید در داستان های کوتاه سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی نهضت رئالیسم در داستان های کوتاه فارسی و اردو (نگاه اجمالی و مقایسه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی نقش زنان در چند داستان کوتاه دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده دفاع مقدس همراه با هشت سال مقاومت سرافرازانه مردم این مرز و بوم بر تمامی جنبه های زندگی آنان، خصوصا بر ادبیات و فرهنگ تاثیر نهاد و موجب تولد ادبیات خاص دفاع مقدس گردید. تاثیر جنگ را در تمامی انواع ادبی، به ویژه ادبیات داستانی می توان مشاهده نمود. در خلق حماسه های جنگ، زنان نیز همچون مردان سهم بزرگی داشته اند و این حماسه های جاودان در ادبیات داستانی، خصوصا در داستان های کوتاه به تصویر کشیده شده است.این مقاله به بررسی نقش زن در چند داستان کوتاه دفاع مقدس پرداخته است. هدف از این بحث، بیان نقش زنان از دیدگاه جامعه شناختی در داستان های کوتاه دفاع مقدس می باشد. زنان بر اساس نقش هایشان در این داستان ها دسته بندی شده اند و برای هر نقش، نمونه ای از داستان های کوتاه آورده شده است. برای هر داستان، نخست خلاصه ای ازآن بیان گردیده و سپس، با استفاده از نمونه هایی از نثر داستان، به تحلیل نقش زنان در این گونه داستان ها، پرداخته شده است. در این مقاله، داستان های کوتاه دفاع مقدس به دو دوره زمانی تقسیم می گردد و زنان، نقش های خاصی را در هر یک از داستان ها دارند که این نقش ها، در هر دوره به طبقه های مخلتفی تقسیم شده است.
بررسی برخی وجوه اشتراک و افتراق داستان های کوتاه صادق چوبک و ارنست همینگوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
صادق چوبک از جمله بینان گذاران داستان کوتاه در ایران است. علیرغم نوسان هایی که در تکنیک او وجود دارد، وی نویسنده ای توانمند و تاثیرگذار در تاریخ ادبیات داستانی ایران بوده است. به همین ترتیب نقش ارنست همینگوی از نظر تاثیر در شکل گیری داستان کوتاه به عنوان یک قالب جدی هنری در جهان انکارناپذیر است. چوبک برخی داستان های کوتاه خود را کاملا به سبک همینگوی نوشته است. در بسیاری از داستان های کوتاه او، ردپای همینگوی مشاهده می شود. علاوه بر این، تاثیر همینگوی حتی در رمان او (تنگسیر) مشهود است. با این حال، به طور طبیعی برخی از ویژگی های داستان نویسی او چه در بعد اندیشه و چه در بعد تکنیک با همینگوی متفاوت است و در مواردی این تفاوت به طور کامل خود را نشان می دهد. در این بررسی، هدف آن است که وجوه مشترک و متفاوت شیوه نویسندگی چوبک در مقایسه با ارنست همینگوی مورد توجه قرار گیرد. در این مجال بررسی داستان ها و مقایسه آنها در دو بعد درونمایه و ساختار انجام گرفته است. نتایج بررسی نشان داده است که صادق چوبک نخستین نویسنده ایرانی است که به گرته برداری از ارنست همینگوی پرداخته است. عینی گرایی، استفاده از ضدقهرمان ها و بکارگیری شیوه نگارشی خاص همینگوی، از موارد عمده شباهت میان برخی آثار دو نویسنده است. از وجوه مهم تفاوت دو نویسنده، یکی عدم پیروی چوبک از یک سبک واحد، دیگری درونمایه های آشکار و صریح داستان های چوبک و در نهایت گرایش چوبک به داستان هایی با لایه های سطحی روان شناختی است که در آثار همینگوی قابل مشاهده نیست. ضمن این که چوبک نیز مانند بسیاری از پیروان همینگوی در درک عمیق شیوه نگارشی او موفق نبوده و تنها به گرته برداری سطحی پرداخته است.
بررسی برخی وجوه اشتراک و افتراق داستان های کوتاه صادق چوبک و ادگار آلن پو (عنوان عربی: دراسة عدد من جوانب الاشتراک والافتراق فی قصص صادق تشوبک وإدغار آلان بو)
حوزه های تخصصی:
صادق چوبک ازجمله بنیانگذاران داستان کوتاه در ایران است. نقش ادگار آلن پو نیز به عنوان بنیانگذار اصول و مبانی ساختاری داستان کوتاه در جهان انکارناپذیر است. چوبک نخستین کسی بود که شعر مشهور «غراب» از آلن پو را ترجمه کرد.در مقاله حاضر، برخی وجوه شباهت و تفاوت درونمایه و ساختار داستان های کوتاه دو نویسنده بررسی شده است. نتایج نشان داده است که صادق چوبک، همانند صادق هدایت، از آلن پو تاثیر گرفته است.اما تفاوت هایی نیز میان دو نویسنده وجود دارد. عمده ترین این تفاوت ها، به مضامین و زمینه داستان های دو نویسنده برمی گردد. برخلاف آلن پو، صادق چوبک نویسنده ای با حال و هوای عمیق اعتراضی است.ویژگی مهم ساختاری پو، بدعت های او در به کارگیری حوادث فرعی و تصویرسازی است.چکیده عربی:یعتبر صادق تشوبک من مؤسسی القصص القصیرة فی إیران، وبالرغم من تذبذباته الفنیة إنه کاتب قدیر، وذات تأثیر فی تاریخ الأدب القصصی فی إیران. ویعتبر إدغار آلان بو، رائد الأصول الشکلیة للقصص القصیرة فی العالم. وکان صادق تشوبک، أول من قام بترجمة شعر غراب لآلان بو. کما کتب عددا من قصصه متأثرا بأجواء بو القصصیة، وهذا ما فعل هدایت فی بعض قصصه.ویمکن للقارئ فی باقی قصص صادق تشوبک، مشاهدة استخدامه تجارب آلان بو، وبالرغم من هذا کلّه، فإن هناک مفارقات أساسیة بین الکاتبین سیما فی المضامین. یعالج هذا المقال عددا من جوانب الاشتراک، والافتراق فی الشکل والمضمون، فی قصص الکاتبین الشهیرة.
سبک شناسی داستان های کوتاه ابوالقاسم پاینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک خاصی که پاینده در آثار ادبی خود، بویژه داستانهای کوتاهش به کار برده، از حیث زبانی و ادبی قابل توجه است. کاربرد زبان آرکائیک، واژگان عربی، اصطلاحات عامیانه و محلّی، در چارچوب تشبیه، کنایه و اطناب، ساختار تازهای به داستانهای او عرضه کرده است. محوریت غالب فکری بر این زبان داستانی، اجتماع و دردهای مردم فرودست را نشان میدهد. در این مقاله کوشیدهایم، تا به بازنمایی سبکی داستانهای کوتاه پاینده با تکیه بر سه کتاب دفاع از ملانصرالدین، مرده کشان جوزان و ظلمات عدالت بپردازیم و سپس تحلیلی مختصر از سه سطح زبانی، ادبی و فکری وی ارائه دهیم.
مطالعه شکلی و ساختاری داستان های کوتاه صادق چوبک
حوزه های تخصصی:
صادق چوبک متعلّق به نسل دوّم نویسندگان ایرانی است که پس از تثبیت داستان کوتاه، در ارائه نمونه هایی موفق در این عرصه کوشیدند. چوبک در داستان هایش به زندگی اقشار بینوا و فرودست پرداخت و از زبان و لحن آنان سود برد تا واقعیت های زشت و تلخ حیات را با دقّت و جزئیات تمام به تصویر کشد. او در این راه از امکانات و صناعاتٍ روایی ویژه ای استفاده کرد که بررسی مجموعه آنها موضوع تحقیق حاضر است. در این مقاله کوشش شده است همه اجزای روایی در داستان های کوتاه چوبک از طرح و شخصیّت گرفته تا زاویه دید، زبان، ... تجزیه و تحلیل شود.
بازتاب اسطورة کاوه در داستان کوتاه رجل سیاسی جمالزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به بازتاب داستان اسطوره ای «کاوه و ضحّاک» از شاهنامة فردوسی در داستان کوتاه «رجل سیاسی» از مجموعة یکی بود یکی نبود سیّد محمّد علی جمالزاده می پردازد و همانندیهای این دو داستان در طیِّ آن به تفصیل مورد بحث قرار می گیرد. در بن مایه داستان «کاوه و ضحّاک» نبرد همیشگی «خیر و شر» نهفته است و چون عالی ترین و ملموس ترین داستان برای این نبرد اسطوره ای در نوع حماسه از زبان حکیم فردوسی سروده شده، بارها و بارها در تاریخ ادبیّات ما این داستان در شعر و نثر بازتاب یافته است. با شروع جریان داستان کوتاه، توسّط سیّد محمّد علی جمالزاده در سال1300 بازتاب این اسطوره با زبان طنز دیده میشود. در سیر تبدیل اسطورة حماسی به طنز اجتماعی – سیاسی معاصر از نظریّة «نورتروپ فرای» استفاده شده تا همانندی و تضاد در ساختار روایی «رجل سیاسی» که به تقلید از داستان «کاوه و ضحّاک» صورت گرفته است، تفسیر و تحلیل گردد.
پژوهشی در مضامین داستان کوتاه در آثار عبد السلام عجیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبد السلام عُجیلی پزشک، ادیب و داستان نویس معاصر سوری با سبک خاص و شیوه شخصی اش در توصیف و بیان، حلقه اتصال بین نویسندگان پیشگام دهه های سی و چهل قرن بیستم از سویی و نوپردازان دهه های پنجاه و شصت از سوی دیگر است. آفرینشهای هنری او آمیخته ای از تواناییهای این دو نسل است. او سبکی آسان، شیوا و غیر متصنع دارد. از پدیده های بارز شیوه بیان او تکیه بر فصاحت زبان و به کارگیری واژه های علمی در داستان است. شخصیتهای داستانی او شامل همه سطوح و طبقات اجتماع می شوند. مهمترین مضامین داستانهای او که پیوندی نزدیک با مسائل و مشکلات مردمش دارد، از تجربیات زندگی شخصی و اجتماعی و رویدادهای مختلف سرچشمه گرفته یا حاصل اطلاعاتی است که از رهگذر سفرهای بی شمار به کشورهای مختلف به دست آورده است.
نگاهی به طنز اجتماعی در دو اثر از آنتون چخوف و صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش دو داستان « علویه خانم » و «حاجی آقا» از هدایت و « ویولن روتچیلد » و «بانو و سگ ملوس» چخوف از دیدگاه طنز اجتماعی مورد تحلیل و مقایسه قرار گرفته اند. درون مایه این داستان ها نابسامانی هایی است که به صورت طنز گونه و خنده دار به تصویر کشیده شده اند. هریک از شخصیت ها نمایندة قشر خاصی هستند. شباهت های اخلاقی و شخصیتی خاصی بین شخصیت های داستان ها از جمله حاجی آقا و یاکوف و همچنین آنا بانوی داستان چخوف و علویه خانم وجود دارد. اما آنچه در آثار این دو نویسنده متفاوت است نوع نگرش آن ها است؛ چخوف با لحنی امیدوارانه انتقاد می کند، حال آنکه یأس و ناامیدی در داستان های هدایت به افراط دیده می شود. مهم ترین موضوعاتی که در آثار مورد بررسی این دو نویسنده قابل توجه است عبارت اند از معضلات اجتماعی، بی عدالتی، وجود فساد در بین طبقات مختلف جامعه و همدردی با انسان ها، که همة این موارد با طنزی گزنده بیان شده اند و مخاطب را به ابراز همدردی وا می دار ند. هدف در این پژوهش بررسی مشترکات این دو نویسنده در شیوة پرداختن به طنز اجتماعی و مقایسة آن دو با یکدیگر است.
درهم تنیدگی رئالیسم جادویی و داستان موقعیت تحلیل موردی: داستان گیاهی در قرنطینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئالیسم جادویی و داستان موقعیت، دو شیوه یا جریان نوین در داستان نویسی معاصرند که علاوه بر ویژگی های مستقل، به دلیل چند مولفه بنیادی و زیرساخت مشترک، قابلیت و امکان هم بستری در یک داستان را دارند. داستان موقعیت به نسبت رئالیسم جادویی، در ایران جریانی نوپا و ناشناخته است که کم تر به آن پرداخته شده است. داستان کوتاه گیاهی در قرنطینه اثر بیژن نجدی، محملی برای تلفیق این دو رویکرد داستان نویسی است.مقاله ی حاضر، مولفه های منفرد رئالیسم جادویی و داستان موقعیت مانند شخصیت پردازی، رازگونگی و عینییت پدیده، ساختار و جنس موقعیت و همچنین ویژگی ها و زیرساخت مشترک هر دو شیوه، مانند چاره ناپذیری، فقدان روابط علی و واکنش اعتراضی به صورت بندی های مدرنیته استخراج و طبقه بندی می کند و در هر مولفه برای آشنایی بیشتر خواننده، نمونه هایی داستانی را از چهره های شاخص این دو جریان، یعنی مارکز و بورخس در رئالیسم جادویی و کافکا در داستان موقعیت، ارائه می نماید؛ سپس داستان مذکور را از زاویه ی موردنظر، تحلیل و بررسی می کند. با تحلیل هم زمان داستان، از منظر دو شیوه مذکور، امکان واکاوی داستان گسترش می یابد و ابعاد جدیدی پیش چشم خواننده گشوده می شود. این مقاله با تکیه بر پیامدهای مدرنیته، همچون حاکمیت عقل، تکنولوژی تحمیلی، نظارت و دخالت سازمان ها بر افراد، الگوی یکسان سازی و... انسانی را نشان می دهد که او را از تخیل، باورهای متافیزیکی، فرهنگ بومی، هویت فردی و... تهی کرده اند. انسان عاجز و ناتوانی که توان و امکان تغییر شرایط پیرامونش را ندارد.
تحلیل فرمالیستی پیرنگ در داستانهای کوتاه معاصرِ فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نظر فرمالیست ها «داستان» عبارت است از زنجیره رخدادها و کنش ها مطابق با نوع ترتیب آنها در تسلسل زمانی، و درواقع «چیستیِ» محتوای روایت و مواد خام و سویه بالقوه آن است؛ اما پیرنگ از دیدگاه آنها برخلاف اراده دیگر روایت شناسان، «روابط و مناسباتِ علت و معلولی میانِ رخ دادها» نیست، بلکه سویه بالفعلِ روایت، و شاملِ کلیه «تمهیداتِ زیباشناختی و صناعات آشنازداینده ای» است که نویسنده برای بیان داستان یا محتوای روایت به کار می بندد تا آن را هنری و زیباشناختی جلوه دهد. ازاین رو، با توجه به مفهوم پیرنگ، فرمالیست ها بیشتر در پی بررسیِ جنبه ها و ابعاد آشنایی زداینده و زیباشناختیِ هنر روایت پردازی بودند. همانندِ آشنایی-زدایی، پیرنگ هنری نیز در سطوحِ سه گانه «زبان، درون مایه و صناعات» جلوه گر می شود.
در این مقاله به بررسی دیدگاه فرمالیست ها در بابِ تفاوت و تمایزِ داستان و پیرنگ پرداخته شده، و از همین منظر، جلوه های گوناگون پیرنگ، به مدد داستان های کوتاهِ فرمالیستیِ معاصرِ فارسی مورد تحلیل قرار گرفته است.
«مولانا و مینی مالیسم» (بررسی داستان های مینی مالیستی در دیوان کبیر)
حوزه های تخصصی:
یکی از تصورات رایج، اما قطعاً نادرست در مورد نظریه و نقد ادبی، آن است که نظریه و نقد ادبی را فقط در متون معاصر میتوان اعمال کرد. حال آنکه نقد یک ابزار علمی است و هر متن ادبی، خواه کلاسیک و خواه معاصر، از دیدگاه مدرنیستی قابل نقد و بررسی است. یکی از گونه های ادبی که در طول سال های اخیر دست خوش تغییراتی مهم بوده است داستان کوتاه است و شکلی نوین از روایت داستانی که هر روز، کوتاه و کوتاه تر میشود، مینیمالیسم (minimalism) است که آن را در زبان فارسی «خردگرایی» و «حداقل گرایی» نامیده اند که دارای ویژگیهایی مشترک است.
در ادبیات غنی کلاسیک فارسی، چه در نثر و چه در نظم، حکایت ها و داستان هایی فراوان وجود دارد که از جهاتی بسیار قابل انطباق با خصوصیات داستان های مینی مالیستی است. مقاله حاضر میکوشد با ارائه و بررسی نمونه هایی از داستان های بسیار کوتاه دیوان کبیر مولانا، ویژگیهایی را که برای سبک مینیمالیسم برشمرده اند تبیین نماید.