مقالات
حوزه های تخصصی:
«فراست» از مفاهیمی است که به دلیل تعلق به ساحت ها، طبقات، گفتمان ها و ایدئولوژی های مختلف، به طور همزمان در شبکه های مختلف مفهومی قرار می گیرند. با تامل در حوزه های کاربرد و نظام اصطلاح شناسی آن می توان دست کم به دو گفتمان متفاوت، یعنی گفتمان عرفی- تجربی و گفتمان عرفانی رسید.
در این مقاله پس از ذکر معنای قاموسیِ فِراست، حوزه معناییِ هریک از این دو گفتمان را با همبسته های مفهومی آنها بازمی نماییم. ابتدا به بررسی آثار این دو حوزه می پردازیم. سپس به طور خاص از آراءِ مولوی در مثنوی براساس «حدیثِ فِراست» استفاده می کنیم. این حدیث در معرفت شناسیِ عرفانی/ مثنوی از احادیثِ کلیدی است، و سرشتِ «تابشی- انعکاسیِ» فِراست، بصیرت و معرفتِ مبتنی بر تجربه هایِ وجودی- شهودی عرفا و ارتباط آنها با موضوعاتی چون «پیش آگاهی»، «غیب بینی» و «اندیشه خوانی» را تبیین می کند. همان طورکه بر جداسازی این گفتمان از آن دیگری اصرار می ورزد.
تحلیل شطح برمبنای تفکیک وجودشناختی و معرفت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسی ساختارِ معرفتی و زبانی شطح، رویکردهای متفاوتی وجود دارد. برخی از این رویکردها، عموماً شطح را ناشی از وجودِ پارادوکس در سطحِ گزاره- اعم از پارادوکسِ وصفی و اسنادی- می دانند. برخی دیگر سعی در رفعِ تناقض و تقلیلِ شطح به گزاره های حقیقی دارند. بعضی هم با بررسی احوالِ عارفانه و معرفتِ شهودی سعی می کنند بین این شکلِ خاصِ بیانی و اشکالِ ویژه تجاربِ عارفانه پیوند ایجاد کنند.
همه این رویکردها، ضمن روشن ساختنِ برخی از خصیصه های زبانِ عرفانی، بهطور عام، و شطح، به طور خاص، سعی در تحلیل و تاویلِ شطحیات دارند. با وجود این، به نظر می رسد یکی از شاخص های اصلی و بنیادینِ شطح؛ یعنی تفکیک وجودشناختی و معرفت شناختی در همه نگرش های رایج، مغفول مانده است. این مقاله به بررسی شاخص های تفکیک وجودشناختی و معرفت شناختی و اهمیتِ آن در پیدایی و تاویلِ شطح می پردازد.
تحلیل فرمالیستی پیرنگ در داستانهای کوتاه معاصرِ فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نظر فرمالیست ها «داستان» عبارت است از زنجیره رخدادها و کنش ها مطابق با نوع ترتیب آنها در تسلسل زمانی، و درواقع «چیستیِ» محتوای روایت و مواد خام و سویه بالقوه آن است؛ اما پیرنگ از دیدگاه آنها برخلاف اراده دیگر روایت شناسان، «روابط و مناسباتِ علت و معلولی میانِ رخ دادها» نیست، بلکه سویه بالفعلِ روایت، و شاملِ کلیه «تمهیداتِ زیباشناختی و صناعات آشنازداینده ای» است که نویسنده برای بیان داستان یا محتوای روایت به کار می بندد تا آن را هنری و زیباشناختی جلوه دهد. ازاین رو، با توجه به مفهوم پیرنگ، فرمالیست ها بیشتر در پی بررسیِ جنبه ها و ابعاد آشنایی زداینده و زیباشناختیِ هنر روایت پردازی بودند. همانندِ آشنایی-زدایی، پیرنگ هنری نیز در سطوحِ سه گانه «زبان، درون مایه و صناعات» جلوه گر می شود.
در این مقاله به بررسی دیدگاه فرمالیست ها در بابِ تفاوت و تمایزِ داستان و پیرنگ پرداخته شده، و از همین منظر، جلوه های گوناگون پیرنگ، به مدد داستان های کوتاهِ فرمالیستیِ معاصرِ فارسی مورد تحلیل قرار گرفته است.
شیخ احمد جام و افسانه کرامات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ احمد جام ازجمله عارفانی است که پیوند شخصیت و زندگی وی با کرامات سبب شده است که چهره حقیقی و اندیشه وی در لایه هایی از خرافات و هاله ای از ابهام باقی بماند. علاوه بر این، کرامات منسوب به او موجب نوعی تناقض شخصیتی و اندیشه ای در وجودش شده است، چنان که فاصله شیخِ جامِ تصویرشده در مقامات ژنده پیل تا شیخِ پدیدارشده در آیینه آثار او، همان فاصله افسانه تا حقیقت است. این معماها و تناقضات در قلمرو شخصیت و اندیشه شیخ، وی را به یکی از بحثانگیزترین چهره های تاریخ عرفان و تصوف مبدل کرده است.
در این مقاله ابتدا با ذکر مقدماتی در تعریف کرامات و اثبات آن، به سیر کرامت سازی برای مشایخ صوفیه، از جمله شیخ احمد جام، پرداخته ایم. سپس با ارائه دلایل و شواهدی، ضمن نشان دادن برخی از کرامات شگفت آور مقامات ژنده پیل و بررسی صحت و سقم آنها کوشیده ایم به شخصیت و اندیشه های اصیل و غیر افسانه ای شیخ جام بیشتر نزدیک شویم.
نشانه های تالشی در مناطق تات زبان خلخال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاتی خلخال و تالشی از هم متاثرند، اما مقدار این تاثیر در مناطق مختلف متفاوت است. شدت نزدیکی این دو گویش با یکدیگر عاملی برای مخفی ماندن حدود و ثغور جغرافیای زبانی این دو شده است، چنان که گاه گونه های تاتی در دل تالشی، و گونه هایی تالشی در دل تاتی یافت می شوند. دو روستای «اسکستان» و «اسبو»، از توابع شاهرود خلخال، از دیرباز در مسیر راه تالش و شاهرود قرار گرفته و ارتباط تنگاتنگی با تالش داشته اند، این دروازه در تحقیقات زبان شناسی تاتی و تالشی جدی گرفته نشده است.
این مقاله با توجه به دلایل مختلف زبان شناختی، اجتماعی و جغرافیایی در پی آن است که نشان دهد زبان دو گونه اسکستانی و اسبویی، برخلاف معروف، به نظر می رسد گونه ای از تالشی باشد. ویژگی ها و مؤلفه های مهم زبانی خاص تاتی و تالشی، سابقه ارتباط این دو منطقه با هم، ارائه شواهد و مثال هایی در چند بخش آوایی، ساختواژی، و واژگانی، و بررسی ملاحظات جغرافیایی منطقه مؤید این مدعاست.
ساخت همپایگی: با نگاهی به زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نخست از حروف ربط همپایگی و انواع ساخت همپایگی و پیشینه مطالعات آن در زبان فارسی بحث شده است، سپس رویکرد چندهسته ای و رویکرد حرف ربط همپایگی به مثابه یک هسته نقشی مورد مطالعه قرار گرفته و به نارسائی های انگاره مشخصگر- هسته- متمم و افزودگی برای ساخت همپایگی اشاره شده است. در رابطه با نوع و بنیان همپایه ها تصریح می شود که همپایگی در هر سطحی حتی در سطح پایین تر از واژه نیز امکان پذیر است. بخش پایانی این مقاله نیز به شرح همپایگی به منزله حاصل از فرایند ادغام خالص به عنوان رویکردی نوین در ساخت همپایگی پرداخته شده است. براساس این رویکرد، همپایگی در هر سطحی میسر است و در تبیین داده های زبان فارسی رویکرد اخیر می تواند کارآمد باشد.
استعلا در معانی حروف جر عربی و حروف اضافه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های تطبیقیِ زبان ها این امکان را فراروی محققان قرار می دهد تا به میزان اثرپذیری زبان ها از یکدیگر پی ببرند و در مواردی رفع مشکلات دستوری و معنایی یک زبان را به کمک اسالیب زبان یا زبان های دیگر امکان پذیر می سازد.
پژوهش حاضر با تکیه بر دستور زبان عربی و فارسی و مطالعات دستورپژوهان و فرهنگ نویسان این دو زبان، و نیز براساس روش تحلیلی- تقابلی به بررسی مفهوم «استعلا» بهعنوان یکی از مهم ترین معانی حروف جر عربی و حروف اضافه فارسی پرداخته است، و ویژگی های آن دسته از حروف جر و اضافه را که نمایانگر این مفهوم اند تبیین کرده است. از مهم ترین دستاوردهای این جستار بیان وجوه افتراق، اشتراک و اثرپذیری دو زبان عربی و فارسی در حوزه حروف جر و حروف اضافه است.