مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
داستان کوتاه
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی دوره بیداری و بعد از مشروطه، جنبه اجتماعی و سیاسی فراوانی دارند و می توان آنها را از دیدگاه جامعه شناختی، نقد و بررسی کرد. یکی از شیوه های کارآمد در نقد متون ادبی به ویژه داستان کوتاه، نقد جامعه شناختی است. در این روش، ارتب اط س اختار و محت وای داستان ب ا وض عیّت و دگرگونیهای جامعه، بررسی و چگونگی انعکاس و بازنمایی هنرمندان ه اجتم اع در جه ان تخیّل ی اث ر ادبی، نقدوتحلیل می شود. سابقه این گونه از پژوهش و به کارگیری ای ن شیوه در نقد داستان کوتاه ایران، کارایی نقد جامعه شناختی در نقد و بررسی داستان کوتاه را ثابت کرده است. داستان کوتاه به عنوان گونه ای از ادبیّات داستانی، در ایران در حدود سال ۱۳۰۰ ه.ش توسط کسانی چون جمال زاده، شکل گرفت و هم زمان با جریانات ادبی به روند توسعه و تکامل خود ادامه داد. نسل اول نویسندگان داستان کوتاه، ضمن آشنایی با این پدیده نوظهور، توانستند آثاری درخور توجّه بیافرینند و هر یک برای خود سبکی خاص را دنبال کنند که در آینده، شالوده داستان کوتاه ایرانی را بنیان نهاد. نگارنده در این پژوهش با روش تحلیلی –توصیفی و بر پایه چارچوب نظری نقد اجتماعی به این نتیجه دست یافته است که داستان کوتاه نیز همچون هر پدیده ادبی دیگر، همسو با اجتماع و جریانات سیاسی- اجتماعی به حیات خود ادامه داده، بدیهی است که در این مسیر از اجتماع، تأثیر پذیرفته، بر آن تأثیر گذاشته است. لذا بررسی محتوایی این نوع ادبی می تواند رهیافتی جدید در حوزه مطالعات اجتماعی باشد.
تحلیل رمزگانی داستان کوتاه «چرخ فلک» اثر سپیده شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۳
179 - 207
حوزه های تخصصی:
تحلیل رمزگان ها، در کانون توجّه قراردادن نشانگانی است که با شیوه ای نظام مند، دست یابی به معانی ثانویه را محقّق می سازند. مسئله بنیادین آن است که چگونه نشانه ها در ارتباطی هم افزا با استفاده از موقعیت داستان کوتاه منجر به گریز متن از برخورد یک جانبه شده و تکثّر معنایی را با مشارکت خواننده فعّال از طریق رمزگان های ارجاع دهنده، امکان پذیر می کنند. این جستار به بررسی داستان کوتاه چرخ فلک از مجموعه "دستکش قرمز" اثر سپیده شاملو پرداخته و با روش توصیفی – تحلیلی و بر مبنای رمزگان ها از دیدگاه نظریه پردازانی چون چندلر، بارت و با تکیه بر طبقه بندی های نوین انجام شده است. بررسی عناصر ساختاری ، وجه دیگر این کوشش می باشد که در تحلیل اثر مؤثّر افتاده است. رمزگان های بازتاب یافته، بیانگر نظام های قراردادی مسلّط اعم از: اجتماعی، رفتاری، کالایی، بدنی، تفسیری، اسطوره ای، معنایی، زمانی و مکانی است که به بازتولید الگوهای فرهنگی، اجتماعی و... در پیش روی مخاطب منتج می شود.
نقد جامعه شناختی ادبی دو داستان کوتاه «زن شیشه ای » و «مثل همه عصرها»
حوزه های تخصصی:
نقدجامعه شناختی با نظریه پردازانی چون لوکاچ و گلدمن مطرح می شود ، هر نوشته ادبی از عمق جامعه بر می خیزد پس نوشته حاضر به نقد جامعه شناختی دو داستان کوتاه «زن شیشه ای» نوشته راضیه تجار و «مثل همه عصرها» زویا پیر زاد می پردازد و ضمن تحلیل اجتماعی داستان ها به بازیابی فراموش شده گی زنان در اجتماع داستان می پردازد و به خود جویی ها و خودیابی ها و همچنین دغدغه های زنان اجتماع داستان می رسد و مشخص می نماید که دغدغه زنان داستان نویس امروزی تنهایی ، سکوت وناامیدی ووابستگی های اجتماعی است هرچند در مقایسه این نوشته ها زندگی اجتماعی زنان مسیر تکاملی خوبی را طی می کند .
تحلیل شگردهای منتخب زبانی (واژگان و اصطلاحات)، داستانی (فضاسازی) و محتوایی (رویاپردازی) در داستان های کوتاه نویسندگان زن دهه های 70 تا 90(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه سیر داستان نویسی زنان و شگردهای رایج در آثار آنان، از موضوع های مورد توجه در پژوهش های داستانی معاصر بوده است؛ با این حال در تحقیقات پیشین، اغلب به بررسی رمان های زنان توجه شده و مجموعه داستان های کوتاه نویسندگان پیشروِ زن، به ویژه در دهه های اخیر کمتر واکاوی شده است. نان،آنان، بر این اساس، در این مقاله، مجموعه داستان کوتاه از 9 نویسنده زن برگزیده در جوایز ادبی دهه های 70 تا 90 (هر دهه سه نویسنده) انتخاب و داستان های کوتاه آنان به روش تحلیلی-تطبیقی با تکیه بر سه شگرد زبانی (واژگان و اصطلاحات)، داستانی (فضاسازی) و محتوایی (رویاپردازی) بررسی و سیر تحول این شگردها، در سه دهه اخیر تحلیل و مقایسه شده است. نتایج کلان این پژوهش نشان می دهد، هرچه از دهه 70 به دهه 90 نزدیک می شویم، نویسندگان زن، با بسامدی کمتر از واژگان و اصطلاحات زنانه در داستان های کوتاه خود استفاده کرده اند. خلاف سیر زبانی داستان ها، از منظر فضاسازی، نویسندگان داستان های دهه 90 بیش از دیگر دهه ها (به ترتیب دهه های 80 و 70) از فضاهای خانگی بهره برده اند؛ همچینن از بین فضاهای خانگی، بیش ترین تاکید نویسندگان زن مربوط به فضاهای غمگین بوده است. از منظر عنصر محتوایی رویابافی، داستان های دهه 70، متمایز با دیگر دهه ها بوده و در دهه های 90 و 80 این عنصر بازنمودی اندک در داستان زنان داشته، نکته ای که شاید به دلیل گریز از مفاهیم رمانتیک و تمایل به واقع گرایی در داستان کوتاه این دو دهه بوده است.
بررسی تطبیقی شخصیت در داستان های منتخب گلی ترقی و آلیس مونرو بر مبنای نظریه اناگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
155 - 183
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی نقش مهمی در شناخت جایگاه نویسندگان ایران در جهان ایفا می کند. شناخت پیوندها و تفاوت های دو فرهنگ، مرزبندی ها و هم پوشانی ها را تغییر می دهد و نگرش جدیدی را بازآفرینی می کند. از طرفی، واکاوی روان شناختی ادبیات داستانی، شناخت زوایای پنهان آن را میسر می سازد. اِناگرام یک تیپ شناسی نوین است که از مطالعه بر روان انسان ها حاصل شده است. این نظریه روان شناسی، صفات رفتاری انسان ها را در 9 تیپ شخصیتی کمال گرا، امدادگر، موفقیت طلب، فردگرا، پژوهشگر، پرسشگر، خوش گذران، ریاست طلب و صلح طلب دسته بندی می کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تطبیق پذیری شخصیت های اصلی آثار منتخب گلی ترقی و آلیس مونرو، با تیپ های نُه گانه اناگرام و تحلیل روان شناختی شخصیت ها به منظور شناخت دقیق تر و همچنین مقایسه و برابر نهادنِ نتایج تحلیل، جهت دستیابی به شباهت ها و تفاوت های دیدگاه هر دو نویسنده بوده است. مقاله حاضر، پژوهشی توصیفی- تحلیلی است. نتایج به دست آمده، حاکی از آن است که شخصیت های داستانی گلی ترقی و آلیس مونرو، انطباق پذیری بالایی با نظریه اناگرام دارند و هر دو نویسنده از تیپ های 2 (امدادگرا) و 8 (ریاست طلب) با بیشترین فراوانی بهره جسته اند و تفاوت شان در این است که شخصیت پردازی در آثار آلیس مونرو تنوع بیشتری نسبت به آثار گلی ترقی دارد.
بررسی مؤلفه های مدرنیسم در چهار داستان کوتاه مهرنوش مزارعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدرنیسم جریانی است که تقریباً در اواخر قرن نوزدهم میلادی در عرصه های مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... وسعت یافت. این جنبش به گسستی تمام عیار و رادیکال از سنت های فرهنگی و هنری غرب و خلق شکل های نوین بیان هنری اشاره دارد. مدرنیسم به تدریج وارد عرصه ادبیات و داستان نویسی شد و به سبب برخورداری از ویژگی های ادبی خاص، از شکل های سنتی و تکنیک های بیانی قدیم فاصله گرفت. مدرنیسم دارای شاخصه هایی از قبیل سنت ستیزی، علم گرایی، انسان مداری، فردگرایی، آزادی خواهی، انتزاعی سازی، انسانیت زدایی، نسبیت گرایی، اعتراض به جهان صنعتی مدرن، آشنایی زدایی، ضدقهرمان گرایی، تأکید بر ضمیر ناخودآگاه و همچنین گرایش های فمینیستی است. مهرنوش مزارعی از جمله داستان نویسان مهاجر ایرانی تبار معاصر است که در زمینه داستان های کوتاه مدرنیستی، صاحب چندین مجموعه داستان و یک رمان است. در این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی، ضمن بررسی عناصر و مؤلفه های مدرنیستی در چهار داستان برگزیده از مهرنوش مزارعی، ویژگی های مدرنیستی موجود در این داستان ها با توجه به آرای سوزان فرگوسن و چارلز می و نگاه و اهمیت او به جایگاه حقوق زنان در جامعه مردسالاری طبق نظریات جامعه شناسی آنتونی گیدنز تحلیل می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد مهرنوش مزارعی از بسیاری از عناصر و مؤلفه های مکتب مدرنیسم در داستان های خود استفاده کرده است. این مؤلفه ها عبارت اند از: آغاز بدون مقدمه داستان، پایان باز، محدودیت مکان و زمان و کاربرد استعاری آن ها، توجه به ذهنیت شخصیت ها، درون مایه های مدرن (بیگانگی، تنهایی، انزوا، فردگرایی و...)، ذهنیت مرکزی، فشرده سازی زبان و ایجاز، پیرنگ های حذفی و استعاری، عدم قطعیت، وجود ضدقهرمان، درهم آمیختن رؤیا و واقعیت، بی قصگی، چندلایگی ذهنی شخصیت ها و روایت های نامتوالی.
انعکاس اجتماعیات در داستان های کوتاه ابوالقاسم پاینده (با تکیه بر کتاب های دفاع از ملانصرالدین، مرده کشان جوزان، ظلمات عدالت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوالقاسم پاینده از نویسندگانی است که در مکتب داستان نویسی اصفهان مغفول واقع شده است. وی با انعکاس مسائل مهم اجتماعی عصر خود در داستان های کوتاهش از عهده ی رسالت خویش در مقام نویسنده و مصلح اجتماعی به خوبی بر آمده است.
در جامعه شناسی ادبیات، اثر ادبی از این دیدگاه که اجتماع و هنرمند با یکدیگر رابطه ای زنده و جدایی ناپذیر دارند مورد بحث و ارزیابی قرار می گیرد. اما در پژوهش هایی که صرفاً به اجتماعیات در ادبیات می پردازد، محقق می کوشد با محور قرار دادن اثر ادبیِ مورد نظر، اندیشه های اصلی و دغدغه های نویسنده یا شاعر را طبقه بندی و بر مبنای این رویکرد نوع نگاه خالق اثر را به جامعه ی معاصر خود تشریح کند.
در این مقاله کوشیده ایم با استفاده از رویکرد دوم، یعنی انعکاس اجتماعیات در اثر ادبی، مهم ترین اندیشه های اجتماعی پاینده را تقسیم بندی کنیم. این اجتماعیات عبارت اند از نقد باورهای عامیانه، انتقاد از وضع آموزش، فساد اخلاقی طبقات اثرگذار جامعه، رشوه گیری، رباخواری، وضعیت نامطلوب اداره ها در امور اجرایی، فقر و جایگاه اجتماعی زنان از ???? تا ???? ه . ش. در پایان مقاله نیز به تشریح طنز اجتماعی به مثابه ی یکی از بخش های اساسی داستان های کوتاه پاینده پرداخته ایم که در تأثیرگذاری اجتماعیات منعکس شده در آثار او نقش بسیار مهمی بر عهده دارد.
زنان پس از« بازیابی هویت» در داستان های کوتاه معاصر از منظر روان شناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه «هویت زنان» و تلاش آنان برای «بازیابی هویت جنسیتی» به عنوان بخشی از سبک زندگی که رفتار و تجربیات آنان را دچار تغییر می کند، هدف پژوهش حاضر است که به کمک روان شناسی اجتماعی و با واکاوی تعدادی از داستان های کوتاه معاصر صورت گرفته است. برای دستیابی به این هدف از نظریه روان شناسی اجتماعی مایرز و بارون و نیز نظریه جامعه شناسی جنکینز بهره گرفته ایم و معتقدیم داستان ها، بنایی بازسازی شده از کنش ها و واکنش های بینافردی از واقعیت های اجتماعی در جامعه هستند و این قابلیت را دارند که به جای نمونه گیری و تکمیل پرسش نامه و یا مصاحبه، از طریق مطالعه گفتمان ها و تک گویی ذهنی و زبانی شخصیت ها و از میان باورها، رفتارها و خاطرات فرد، طرز نگرش آنان به تحلیل رفتارها و تعامل های فردی و اجتماعی در نظام رفتاری جامعه پرداخت. جامعه پژوهشی این تحقیق، شخصیت های زن مجرد و متأهل از طبقه اجتماعی زنان فعال و شاغل 24 تک داستان از مجموعه داستان های کوتاه برگزیده دهه هشتاد بوده است که پس از تحلیل به شیوه پژوهش کیفی و تحلیل محتوا به این نتیجه رسیده ایم که این زنان پس از بازیابی هویت خود و فاصله گرفتن از «هویت زن سنتی»، تحت تأثیر «جامعه پذیری، تعهدات فرهنگی و ارزش های ناظر بر الگوهای مقبول رفتاری و نقش جنسیتی زنان در جامعه»، به گزینش «هویت و نقش جنسیتی همسری» می پردازند و همچنین بررسی ها نشان می دهد که یکی از مسائل زنان متأهل طبقه اجتماعی شاغل و تحصیل کرده، نابرابری جنسیتی، تعارض و دوگانگی هویتی ناشی از نفوذ اجتماعی باورهای قالبی و کلیشه های رفتاری منتسب به نقش های زن سنتی بوده است.
نمود شخصیت اصلی در داستان های کوتاه غلامحسین ساعدی (با تکیه بر ساخت گرایی تکوینی گلدمن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باتکیه بر شیوه ساختگرایی تکوینی به بررسی شخصیت های اصلی سه مجموعه داستان «شب نشینی با شکوه»، «عزادارن بیل» و «دندیل» نوشته غلامحسین ساعدی می پردازد و ویژگی های شخصیت های اصلی داستان های او شناسایی و باتوجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی زمان نگارش آثار تحلیل می شود. این بررسی نشان می دهد رابطه هم ارزی میان وقایع اجتماعی روزگار نویسنده و شخصیت پردازی او وجود دارد. آگاهی جمعی نویسنده و جهان بینی او به عنوان نویسنده، روانپزشک و روشنفکر موجب گردیده دنیای خیالی داستان هایش مملو از شخصیت هایی باشد که هریک نمودی از معضلات و کاستی های اجتماعی هستند. ویژگی های شخصیت های اصلی این سه مجموعه داستان، که مدت کوتاهی پس از انجام اصلاحات ارضی و انقلاب سفید در دوران پهلوی منتشر شده اند، بازتابنده مسائل و مشکلات فرهنگی و اجتماعی است. شخصیت های تنها، روانپریش، منفعل و مسئله دار داستان های ساعدی از مشکلات ناشی از عدم رشد و پویایی اجتماع حکایت دارد. تقابل سنت و مدرنیته، فقر، بی سوادی، فرهنگ استبدادی و ساختار اداری ناکارآمد از مهم ترین مؤلفه هایی هستند که بر شخصیت پردازی ساعدی تأثیر گذاشته اند.
جایگاه زن در ادبیات ایران و اسپانیا (مطالعه موردی: داستان های کوتاه جلال آل احمد و نمایش نامه های فدریکو گارسیا لورکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۳
169 - 182
در این پژوهش تطبیقی جایگاه، نقش و ویژگی های زنان در خانواده و جامعه در ادبیات ایران و اسپانیا مورد بررسی قرار می گیرد. برای محدودساختن حوزه مطالعاتی پژوهش به داستان های کوتاه جلال آل احمد و نمایش نامه های فدریکو گارسیا لورکا به عنوان دو نویسنده صاحب نام و صاحب نظر در هر دو کشور اکتفا شده است. در آغاز به معرّفی اجمالی تاریخچه زندگی و فعالیّت های سیاسی- اجتماعی- فرهنگی هر دو نویسنده پرداخته شده و زن، جایگاه و تصویر او ابتدا در آثار هر کدام به صورت جداگانه و سپس به صورت تطبیقی بررسی گردیده است. برای رسیدن به مقصود به بررسی تطبیقیِ عناوینِ مختلفی که حاکی از جایگاه زن در داستان های کوتاه جلال آل احمد و فدریکو گارسیا لورکا باشد، سخن به میان می آید؛ این مقایسه و تطبیق هم نمودار شباهت ها و اشتراکات دو فرهنگ و هم گویای تفاوت ها و اختلاف نظر آن هاست؛ هم از مصادیق بیان واقعیّت اجتماعی و خانوادگی زن در زمینه تاریخی آثار نمونه آورده شده و هم آنجا که هر دو نویسنده از کلیشه ها سخن گفته اند؛ مشخّص گردیده است.
نقد جامعه شناختی مجموعه داستان کوتاه «خاطره های پراکنده» از گلی ترقی(مقاله علمی وزارت علوم)
نقد جامعه شناختی ادبیات رشته ای علمی است که در ابتدا، با محور قرار دادن محتوا، به استخراج مسائل اجتماعی از خلال آثار ادبی می پرداخت. در قرن بیستم، جورج لوکاچ، فیلسوف مجارستانی، تغییرات عمده ای در این شیوه ایجاد کرد. در روش ساخت گرایی تکوینی لوسین گلدمن، با تکیه بر آرای لوکاچ، شگردهای ادبی متن درکنار محتوای آن بررسی می شود و ساختارهای کلی اثر ادبی با ساختارهای اجتماعی که اثر در آن تکوین یافته، در تناظر قرار می گیرد. با توجه به اینکه حوزه پژوهش های موردنظر رمان بوده است، مقاله حاضر در نظر دارد با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد ساخت گرایی تکوینی، به سراغ داستان کوتاه برود و با مطالعه موردی مجموعه «خاطره های پراکنده» از گلی ترقی، چگونگی بازنمایی جامعه در جهان تخیلی یک مجموعه داستان کوتاه را بررسی کند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که اگرچه همه داستان های مجموعه در یک زمان اتفاق نمی افتد، اما کتاب تا حدودی، در محتوا و فرم، با رویدادهای جامعه ایران، پس از انقلاب و پس از جنگ تحمیلی، هماهنگ است و با بیان پیامدهای تعصب در دهه اول انقلاب و مدرنیته در دهه دوم، مخاطب را به طور ضمنی، به تکثرگرایی و دوری از تجمل گرایی دعوت می کند.
نماد رنگ در توصیف صحنه ها و احساسات در داستان های کوتاه "وولفگانگ بورشِرت"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
1150 - 1171
نماد رنگ در توصیف صحنه ها و احساسات در داستان های کوتاه "وولفگانگ بورشِرت" وولفگانگ بورشِرت از نامدارترین نویسنده های دوره "ادبیات پس از جنگ" آلمان در آثار خود در کنار ساختارهای زبانی و سَبکی، از آرایه های ادبی و نمادهای متعدد از جمله رنگ ها استفاده می کرد. بورشِرت به شکلی استادانه در داستان های کوتاه خود رنگ ها را برای توصیف طبیعت، صحنه های جنگ، بیان احساس ها و وضعیت روحی و روانی شخصیت ها بکار می برد. در نمونههای تحلیل شده از سه داستان که رنگ ها در آن ها نقشی کلیدی و بسیار شاخص دارند، در کنار ویژگی های عمومی، با توجه به جنبه های نمادین آن ها در ادبیات آلمانی نیز بررسی شده اند. نتیجه این بررسی نشاندهنده دقت و ظرافت بورشِرت در کاربرد استفاده و توصیف رنگ ها متناسب با محتوای متن و تاثیر آن بر خواننده است، که حس شخصیت ها و فضای داستان را با تحلیل ویژگی های رنگ ها از دیدگاه نمادشناسی به خوبی دریافت می کند. کلیدواژه ها: بورشِرت – ادبیات پس از جنگ آلمان – داستان کوتاه – نماد رنگ ها
تحلیل تمثیل های اجتماعی در داستان های کوتاه «آب زندگی» و «قضیه خر دجال» اثر صادق هدایت
هدف از نوشتار حاضر شناخت و تبیین نقش و کارکرد یکی از آرایه های ادبی در آفرینش تصاویر و مضامین اجتماعی در داستان کوتاه است. پاسخ دادن به این سؤال که آیا صنایع گوناگون ادبی به کار رفته در داستان های کوتاه فارسی، به ویژه تمثیل، می توانند علاوه بر نمایش ظرافت های بیانی و بلاغی، نقش عناصر زیبایی شناختی را به عنوان پدیده ای پویا، در نمایش بهتر شرایط سیاسی و اجتماعی زمان ساخت اثر نشان دهند؟،اهمیت و ضرورتِ بررسی تمثیل و کارکرد اجتماعی آن را در یکی تازه ترین انواع ادبی در زبان فارسی به خوبی معلوم می سازد. به طوری که می توان ادعا کرد درک و برداشت اجتماعی از داستان های تمثیلی بر جذابیت مباحث و مطالعات فرامتنی می افزاید. روش گردآوری در این جستار بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و شیوه پژوهش بر پایه روش توصیفی-تحلیلی است که ابتدا خلاصه ای از هر دو داستان آمده و سپس مصادیقی از تمثیل های اجتماعی به کاررفته در آن ها کشف و مورد تحلیل مضمون و محتوا قرارگرفته است. بافت و ساختار درونی هر دو داستان مورد بحثِ ما در این مجال به گونه ای است که پس از این بررسی، این نتیجه حاصل شد که نویسنده از قالب تمثیل برای بهتر نشان دادن وجوه نواقص و معایب جامعه ی روزگارش بهره برده و مفاهیم اجتماعی – سیاسی عصرش را در بطن یک داستان تمثیلی جای داده است.
تحلیل کارکرد ادبی صفت در آثار چوبک با تاکید بر دو اثر: رمان تنگسیر و مجموعه داستان کوتاه انتری که لوطی اش مرده بود
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
37 - 62
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تلاش می شود نقش فرادستوری صفت در پرداخت شخصیت ها، ساخت فضا، مکتب ادبی نویسنده، ترسیم صحنه و کارکرد ادبی بررسی شود. بدین منظور در رمان تنگسیر و مجموعه داستان انتری که لوطی اش مرده بود چگونگی کارکرد ادبی و معناییِ صفت بررسی گردید. با تحلیل داده ها به روش توصیفی- تحلیلی این نتیجه حاصل شد که صفت در ساخت و پرداخت شخصیت ها، بیان دیدگاه آن ها، روابط، و طرز فکر شخصیت ها از همدیگر مؤثر است، هم چنین در ساخت آرایه های ادبی ای نظیر استعاره، حس آمیزی، و برجسته سازی های ادبی نقش دارد. صفت در ساخت فضای حاکم بر داستان نیز از طریق بسامد کاربرد، تیرگی یا روشنی، و ویژگی هایی نظیر ویژگی های فیزیکی و نوع ساختمان تأثیرگذار است. از نظر رده شناختی با بررسی بسامد صفات به کاررفته این نتیجه حاصل شد که بسامد صفات سرنمون، چه در رمان و چه در مجموعه داستان کوتاه، بیشتر از صفت غیرسرنمون است. نویسنده بیشتر از صفات بیانی ساده استفاده کرده است و اغلب آن ها صفات سرنمون هستند. یعنی، بالاترین درجه صفت بودن را دارند و برای شخصیت اول یا قهرمان داستان به کار برده شده اند.
بررسی تأثیر پذیری صادق چوبک در آثارش از ارنست میلر همینگوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۷
149 - 163
حوزه های تخصصی:
صادق چوبک به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان داستان کوتاه معاصر ایران، در کنار جلال آل احمد و صادق هدایت تلاش فراوانی در رواج ساده نویسی و شکستن سنت ادبیات مودبانه و دست و پاگیر دوره ی قبل انجام داده است.او نویسنده ای رئالیست است و داستان هایش در بردارنده ی واقعیاتی است که خواننده را با اوضاع و احوال رایج در قرن چهاردهم آشنا می کند. سبک نویسندگی چوبک نیز در عین استقلال و منحصر به فرد بودن، یادآور شیوه ی نویسندگی نویسندگان قرن بیستم آمریکاست.در این مقاله سعی می شود تا تأثیری که چوبک از ارنست میلر همینگوی، خالق داستان زیبای پیرمرد و دریا و برنده ی جایزه ی ادبی نوبل گرفته است نمایانده و بررسی شود
داستان کوتاه در ایران و مصر؛ بررسی تطبیقی داستان "ندارد" علی اشرف درویشیان و "یک نگاه" یوسف ادریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۲۳
139 - 168
حوزه های تخصصی:
گفته می شود که ادبیات هر عصر آینه تمام نمای آن عصر است و مطالعه ادبیات هر دور های ویژگی آن دوره را بیان می کند. این امر به ویژه در گونه های نوین ادبیات از قبیل رمان و داستان کوتاه مشهود می باشد . در هر کشوری ادبیات تحت تأثیر اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن می باشد . در این بین ، ایران و مصر از این قاعده مستثنی نیستند. در هر دو کشور، نویسندگانی بود ه اند که برای بیان مشکلات اجتماع خویش به داستان کوتاه با سبک واقع گرایانه روی آورد هاند. این مقاله دو تن از نویسندگان ایران و مصر به نا م ها ی علی اشرف درویشیان و یوسف ادریس که دارای سبک تقریبا مشابهی در داستان نویسی هستند و دو داستان کوتاه از آ نها را انتخاب کرده است و پس از ارائه خلاصه ای از زندگی آنها و بیان عوامل ظهور داستان کوتاه در ایران و مصر ، با استفاده از تحلیل و توصیف به بررسی و مقایسه این دو داستان پرداخته و در نهایت موارد تشابه و تمایز تفکر اجتماعی آنان را بیان کرده است.
داستان پردازی داستان های کوتاه صادق هدایت و ویلیام فاکنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۳
71 - 102
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به شناخت بهتر ادبیات داستانی ایران و آمریکا می پردازد. هدف آن تبیین ساختار روایتی داستان های کوتاه هدایت و فاکنر است. سه داستان کوتاه(سه قطره خون، داش آکل، سگ ولگرد) از مجموعه آثار صادق هدایت و سه داستان کوتاه(یک گل سرخ برای امیلی، سپتامبر خشک، انبار سوزی) از ویلیام فاکنر انتخاب شد؛ سپس با در نظر گرفتن ویژگی های داستان های کوتاه میزان توجه هدایت و فاکنر را به عناصر داستانی در داستان پردازی مورد بررسی قرار دادیم. در این مقاله شیوه صادق هدایت و ویلیام فاکنر در داستان گویی، شخصیت پردازی، پی رنگ، گفت وگو، زاویه دید، صحنه پردازی، لحن و درون مایه بررسی شده است.
مطالعه تطبیقی رئالیسم جادویی در آثار ساعدی و مارکز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
155 - 174
حوزه های تخصصی:
در این مقاله بر آن بوده ایم که عناصر رئالیسم جادویی را در آثار غلامحسین ساعدی و گابریل گارسیا مارکز بررسی نموده و شیوه بکارگیری این عناصر را در آثار این دو نویسنده به صورت تطبیقی بررسی نماییم. ساعدی یکی از مشاهیر ادبیات معاصر ایران در زمینع داستان نویسی می باشد. گابریل گارسیا مارکز نیز شخصی است که اسم او با رئالیسم جادویی گره خورده است و پیشگام این نوع ادبی محسوب می شود. این دو نویسنده در بکارگیری عناصر این سبک آثار مشابهی از خود به جا گذاشته اند، هر دو را می توان در نوشته هایشان کابوس زده، تلخ و مرگ اندیش یافت، به همان اندازه هم می توان آن دو را طنزاندیش و پوچ گرا دید.
بررسی تطبیقی رئالیسم کثیف در آثار صادق چوبک و ریموند کارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
241 - 262
حوزه های تخصصی:
رئالیسم مکتبی ادبی است که در فاصله سال های 1850 تا 1880م در اروپا و آمریکا رواج یافت. مهم ترین ویژگی آثار رئالیستی آن است که انسان را به عنوان موجودی اجتماعی مطرح می کند و ریشه همه رفتارهای نیک و بد او را در اجتماع جست وجو می کند. ریموند کارور یکی از برجسته ترین داستان کوتاه نویسان آمریکا است که از پیشروان رئالیسم کثیف می باشد. صادق چوبک نیز یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان معاصر ایران است که رئالیسم کثیف در آثار او مشهود است. این تحقیق کاوشی است تطبیقی با هدف شناخت شباهت ها و تفاوت های موجود در داستان های کوتاه چوبک و کارور که بر مبنای روش تحلیلی- توصیفی نوشته شده است. رویکرد این تحقیق تاریخی و مبتنی بر چهارچوب نظری «مکتب امریکایی» است. با بررسی آثار هر دو نویسنده می توان به این نتیجه رسید که آنان راوی ویرانی، شکست و خلاء انسان درهم شکسته و پوچ اجتماع خود هستند که هر دو به یاری زبان مشترک داستان، موفق به خلق داستان های خود می شوند.
نقد فمینیستی مجموعه داستان «دخترخاله ونگوک»اثر فریده خرمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فمینیسم، واژه ای فرانسوی به معنی «طرفداری از حقوق زن» و «جنبش آزادی زنان» است که اگرچه با معنای کنونی، واژه ای نوین است، قدمتی به اندازه ی تاریخ دارد. نقد فمینیستی نیز بر آن است تا نقش زنان را در دو محور خالق اثر (زن در مقام نویسنده) و شخصیت خلق شده (چهره ی ارایه شده از زن در آثار نویسندگان)، بررسی کند. محور و گرایش اول با عنوان «نقد زنان» و گرایش دوم با نام «جلوه های زن» مطرح شده است. در این مقاله به نقد فمینیستی و بررسی چهره ی زن مجموعه داستان «دخترخاله ونگوک» از فریده خرمی پرداخته می شود. در همین راستا، ابتدا خلاصه ای از داستان ها ذکر، آن گاه به نقد داستان ها از دو دیدگاه مذکور پرداخته شده است. ضمن نقد این مجموعه درمی یابیم که اثر مذکور گواه دغدغه ی زنانه ی نویسنده ی آن است. مضمون داستان ها، مسائل عاطفی اجتماعی زنان در برابر مردان و جامعه است. محور موضوعات بدون هیچ تردیدی زن، مسائل زنان و محدودیت هایشان می باشد و اندیشه ی زن محور نویسنده سبب خلق و ظهور ایده های مردستیز گشته است.