مطالب مرتبط با کلیدواژه

مالتیپل اسکلروزیس (MS)


۱.

نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و سازگاری با بیماری مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مالتیپل اسکلروزیس (MS) استحکام من دلبستگی سازگاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۷ تعداد دانلود : ۳۸۴
زمینه: شناخت متغیرهای تأثیرگذار بر سازگاری با بیماری MS اهمیت بسزائی دارد و آگاهی از نحوه عملکرد این متغیرها در حوزه کمک به این بیماران بسیار مهم و مؤثر است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و سازگاری با بیماری MS انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی و روش پژوهش همبستگی بود. از شرکت کنندگان در پژوهش (91 زن، 29 مرد) خواسته شد که مقیاس دلبستگی بزرگسال ( AAI ؛ بشارت، 1392، 2011)، مقیاس استحکام من ( EES ؛ بشارت، 1386، 1395) و مقیاس سازگاری با بیماری ( AIS ؛ بشارت، 1389، 1390) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از روش همبستگی پیرسون و برای آزمون مدل فرضی پژوهش از تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که: 1) سبک دلبستگی ایمن با سازگاری با بیماری MS رابطه مثبت معنادار دارد (0/001 p< )؛ 2) سبک های دلبستگی ناایمن با سازگاری با بیماری MS رابطه منفی معنادار دارند (0/001 p< )؛ 3) استحکام من با سازگاری با بیماری MS رابطه مثبت معنادار دارد (0/001 p< )؛ 4) سبک دلبستگی ایمن با استحکام من رابطه مثبت معنادار دارد (0/001 p< )؛ 5) سبک های دلبستگی ناایمن با استحکام من رابطه منفی معنادار دارند (0/001 p< )؛ 6) استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و سازگاری با بیماری MS نقش واسطه ای داشت. نتیجه گیری: توجه به این عوامل به منظور ارتقای کیفیت زندگی و سازگاری با بیماری MS می تواند تلویحاتی برای متخصصین این حوزه به همراه داشته باشد.
۲.

بررسی تأثیر طرحواره درمانی بر بهبود شاخص های عصبی افراد مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (MS)

تعداد بازدید : ۱۸۸ تعداد دانلود : ۱۷۲
زمینه و هدف: بیماری مالتیپل اسکلروزیس (MS ) شایع ترین بیماری خود ایمنی مرتبط با التهاب سیستم عصبی مرکزی انسان است که اثرات منفی زیادی بر شاخص های عصبی و کارکردهای اجرایی مغز دارد. یکی از رویکردهای درمانی که برای حل مشکلات مزمن و سختی مانند ام اس طراحی شده، طرحواره درمانی است و هدف این پژوهش بررسی اثر طرحواره درمانی بر شاخص های عصبی بیماران مبتلا به ام اس است . روش پژوهش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود و در قالب طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از کلیه افراد مبتلا به بیماری ام اس در تهران که در پاییز سال 1400 شمسی به یکی از مراکز درمانی شهر تهران مراجعه کرده اند. از میان این جامعه 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگذاری شدند. گروه آزمایش 8 جلسه تحت طرحواره درمانی قرار گرفت و پیش و پس از مداخله هر دو گروه توسط دستگاه الکتروآنسفالوگرافی مورد سنجش شاخص های عصبی قرار گرفتند . یافته ها: نتایج تحلیل واریانس آمیخته نشان داد طرحواره درمانی به طور معناداری شاخص F3 ( F=5.88, P<0.05 )، شاخص F4 ( F=6.44, P<0.05 ) و شاخص CZ را بهبود بخشید ( F=13.04, P<0.001 ). نتیجه گیری: این نتایج حاکی از این است که اصلاح طرحواره های ناسازگار باعث بهبود معنادار شاخص های عصبی بیماران مبتلا به ام اس می گردد.