مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
بهشیاری
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی برنامه کاهش استرس بهشیاری محور به شکل گروهی بر شدت فیبرومیالژی بود. در یک طرح شبه آزمایشی، یک کارآزمایی کنترل شده تصادفی با سنجش در خط پایه، پس از مداخله و پی-گیری با گروه کنترل انجام گرفت. تعداد 25 بیمار با تشخیص فیبرومیالژی از میان بیماران مراجعه کننده به بیمارستان پارسیان شهر تهران به صورت در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی به گروه آزمایش (13 = n؛ تحت برنامه کاهش استرس بهشیاری محور طی 8 جلسه گروهی یک بار در هفته) و گروه کنترل (12 = n) گماشته شدند. کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه اطلاعات جعیت شناختی و شاخص ترکیبی شدت فیبرومیالژی (ICAF) را در سه مرحله خط پایه، پس از مداخله و پی گیری تکمیل کردند. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که بیماران دریافت کننده برنامه کاهش استرس بهشیاری محور در دو مرحله پس از مداخله (سه ماه بعد از سنجش خط پایه) و پی گیری (9 ماه پس از سنجش خط پایه) شدت پایین تر فیبرومیالژی را گزارش کردند و عملکرد کلی آنان در مقایسه با گروه کنترل بهتر شده بود. طبق نتایج این پژوهش، برنامه کاهش استرس بهشیاری محور به شیوه گروهی روش موثری برای کاهش شدت فیبرومیالژی است. این یافته دارای دستاوردهای کاربردی برای مسیرهای پژوهشی در آینده و نیز کار بالینی در این زمینه است.
پیش بینی سطوح بهوشیاری براساس استحکام من(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهشیاری را به عنوان توجه به تجربه در حال جریان و زمان حال تعریف کرده اند. این مفهوم اشاره به آگاهی و تجربه بهشیار افکار و احساسات بصورت آنی دارد. مطالعات رابطه بهشیاری با دیگر متغیرهای روانشناختی از جمله متغیرهای خودکنترلی، خودتنظیمی و استحکام من را نشان داده اند. استحکام من بیانگر عملکرد روانی فرد در ارتباط با خود و محیط است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پیش بینی کنندگی استحکام من در رابطه با بهشیاری در دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران انجام شد. تعداد 268 دانشجو (231 پسر، 36 دختر) از طریق نمونه گیری در دسترس، در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان در پژوهش خواسته شد تا مقیاس استحکام من ( EES ) و مقیاس توجه آگاهانه بهشیارانه ( MAAS ) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری شامل میانگین، انحراف استاندارد و رگرسیون خطی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که استحکام من با بهشیاری رابطه مثبت معنادار دارد. استحکام من توانست حدود 11 درصد از تغییرات بهشیاری را به صورت معناداری، به لحاظ آماری، پیش بینی کند (11/0= R 2 ، 01/0> P ) . براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که استحکام من دارای نقش پیش بینی کنندگی در بهشیاری است.
نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهشیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هجدهم پاییز (مهر) ۱۳۹۸ شماره ۷۹
785-796
حوزه های تخصصی:
زمینه: بهشیاری از آیین های شرقی و بخصوص بودا گرفته شده است که به عنوان توجه آگاهانه به لحظه حال و تجربیات درونی و بیرونی فرد تعریف می شود. مطالعات پژوهشی حکایت از وجود رابطه بهشیاری با سبک های دلبستگی دارند اما آیا استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهشیاری نقش واسطه ای دارد؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهشیاری در دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی و همبستگی است. تعداد 268 نفر دانشجو (231 مرد، 36 زن) بصورت نمونه گیری در دسترس در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا مقیاس دلبستگی بزرگسال (بشارت، 1392)، مقیاس استحکام من (بشارت، 1395) و مقیاس توجه آگاهانه بهشیارانه (قربانی، واتسون و ویتینگتون، 2009) را تکمیل کنند. یافته ها: برای تحلیل داده های پژوهش از روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که دلبستگی ایمن با بهشیاری رابطه مثبت معنادار (0/50 r= ؛ 0/01 p< )، دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرا با بهشیاری به ترتیب رابطه منفی معنادار (0/28 r=- و 0/43 r=- ؛ 0/01 p< ) و نمره های استحکام من بالا با نمره های بهشیاری رابطه مثبت معنادار (0/34 r= ؛ 0/01 p< ) دارد. دلبستگی ایمن با استحکام من رابطه مثبت معنادار (0/24 r= ؛ 0/24 p< ) و دلبستگی ناایمن با استحکام من رابطه منفی معنادار (0/34 r=- ؛ 0/01 p< ) داشت. نتیجه گیری: این بدان معنی است با افزایش سطح بهنجاری سبک دلبستگی، استحکام من و بهشیاری نیز بالا می رود و با افزایش سطوح استحکام من در افراد میزان بهشیاری نیز بالا می رود. نتایج همچنین نشان داد که نقش واسطه ای استحکام من در رابطه بین سبک های دلبستگی و بهشیاری قابل تأیید است. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت استحکام من دارای نقش واسطه ای بین سبک های دلبستگی و بهشیاری است.
پیش بینی سطوح بهشیاری براساس سبکهای دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلبستگی یکی از سازه های روانشناختی است که تحت تاثیر ارتباط اولیه مراقب-کودک شکل می گیرد. انواع سبک های دلبستگی برحسب نوع تعاملی که کودک با مراقب داشته است دیگر ویژگی های روانشناختی را تحت تاثیر قرار می دهد. بهشیاری که به صورت توجه به زمان حال و آگاهی از حالت های درون فردی و برون فردی تعریف شده است از جمله این ویژگی ها است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی سطوح بهشیاری براساس سبک های دلبستگی بود. تعداد 268 نفر (231 پسر، 36 دختر) از دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران به صورت نمونه گیری در دسترس از رشته های مختلف تحصیلی در این پژوهش انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا مقیاس دلبستگی بزرگسال ( AAI ) و توجه آگاهانه بهشیارانه ( MAAS ) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که دلبستگی ایمن با بهشیاری همبستگی مثبت معنادار و دلبستگی ناایمن (اجتنابی/دوسوگرا) با بهشیاری همبستگی منفی معنادار داشتند. تحلیل رگرسیون خطی نشان داد که سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا توانستند به طور معناداری بهشیاری را پیش بینی کنند، درحالی که سبک دلبستگی اجتنابی نتوانست بهشیاری را پیش بینی کند. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا می تواند بهشیاری را پیش بینی کنند.
مقایسه اجتناب تجربه ای، بهشیاری، نارضایتی از تصویر بدن، اضطراب، افسردگی و استرس در افراد متقاضی جراحی زیبایی و افراد غیر متقاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(تیر) ۱۳۹۹ شماره ۸۸
421-429
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش ها در زمینه رابطه اجتناب تجربه ای، بهشیاری، نارضایتی از تصویر بدن، اضطراب، افسردگی و استرس بایکدیگر انجام شده است، اما مقایسه این متغیرها با یکدیگر مورد غفلت واقع شده است. بنابراین مسئله این است: آیا بین اجتناب تجربه ای، بهشیاری، نارضایتی از تصویر بدن، اضطراب، افسردگی و استرس در افراد متقاضی جراحی زیبایی و افراد غیر متقاضی تفاوت وجود دارد؟ هدف: هدف بررسی مقایسه اجتناب تجربه ای، بهشیاری، نارضایتی از تصویر بدن، اضطراب، افسردگی و استرس در افراد متقاضی وغیر متقاضی جراحی زیبایی بود. روش: پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر عبارت بود از افراد متقاضی جراحی زیبایی که به کلینیک های زیبایی شهر شیراز مراجعه کرده بودند. از بین افراد مراجعه کننده 100 نفر (مشتمل بر 13 مرد و 87 زن) به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گروه کنترل نیز 100 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شیراز به شیوه ی نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار عبارتند از: پرسشنامه ترس از تصویر بدن لیتلتون، آکسوم و پری (2005)، پرسشنامه ی بهشیاری براون و رایان (2003)، پرسشنامه ی پذیرش و تعهد باند، هیز و زتل (2011) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لاویبوند (1995). تحلیل داده ها از طریق تحلیل واریانس چند متغیره انجام شد. یافته ها: بین افراد متقاضی جراحی زیبایی و افراد غیر متقاضی از نظر متغیرهای مورد پژوهش تفاوت معناداری وجود دارد (0/001 ≤ p ). نتیجه گیری: می توان اظهار نمود که نارضایتی از تصویر بدن، اجتناب تجربه ای، افسردگی، اضطراب و استرس، همچنین پایین بودن سطح بهشیاری منجر به افزایش جراحی زیبایی در افراد می شوند.
رابطه استحکام من با جرأت مندی: نقش تعدیل کننده بهشیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده بهشیاری در رابطه استحکام من با جرأت مندی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دانشگاه تهران در سال تحصیلی 97-98 بود. نمونه آماری شامل 301 دانشجو بود که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا به پرسشنامه های جرأت مندی راتوس (راتوس، 1973)، استحکام من (بشارت، 1386) و بهشیاری براون و رایان (براون و رایان، 2003) پاسخ دهند. یافته های حاصل نشان دادند که بین جرأت مندی با استحکام من و جرأت مندی با بهشیاری رابطه مثبت معنا دار وجود دارد. نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که بهشیاری نمی تواند به عنوان عامل تعدیل کننده در رابطه استحکام من با جرأت مندی اثر گذار باشد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی، خودپنداره بدنی و بهشیاری در زنان متقاضی جراحی زیبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: از آن جایی که جراحی های زیبائی بیشتر برای تغییر ظاهر افراد و افزایش اعتماد به نفس آنها انجام می شود، می توان گفت در متقاضیان جراحی زیبائی، تحمل آشفتگی و بهشیاری پایین و خودپنداره بدنی منفی بالا است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مولفه های تحمل پریشانی، خودپنداره بدنی و بهشیاری در زنان متقاضی جراحی زیبائی بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را کلیه زنان متقاضی جراحی زیبائی که در شش ماه اول سال 1399 به درمانگاه زیبائی شکوفه شهر تهران مراجعه کردند، تشکیل دادند. از بین آنها 40 نفر (20 نفر در گروه) به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شدند سپس به صورت کاملا تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه گمارده شدند. گروه آزمایش در هشت جلسه نود دقیقه ای، آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی را دریافت نمودند اما گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تحمل پریشانی، خودپنداره بدنی و بهشیاری استفاده شد. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس در نرم افزار آماری SPSS-24 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد پس از کنترل پیش آزمون بین دو گروه آزمایش و کنترل در متغیر تحمل پریشانی؛ خودپنداره بدنی منفی و بهشیاری تفاوت معنادار وجود دارد. یعنی، میانگین نمرات تحمل پریشانی و بهشیاری گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش و میانگین نمرات خودپنداره بدنی منفی به طور معناداری کاهش یافته است. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر این مداخله در افزایش تحمل پریشانی و بهشیاری و کاهش خودپنداره بدنی منفی متقاضیان جراحی زیبائی می توان کارگاه ها و دوره های آموزشی مبتنی بر ذهن آگاهی برای مشاوران مراکز و بیماران در نظر گرفته شود.
مداخلات بهشیار حسی حرکتی: روشی نوین جهت افزایش سلامت ذهن و بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهشیاری به عنوان یک خصیصه پیش بینی کننده سلامت روان و بدن، اخیرا مورد توجه بسیاری از متخصصان حوزه سلامت روان قرار گرفته است و بسیاری از روش های درمانی در صدد بالا بردن بهشیاری مراجعین جهت دستیابی به سلامت هستند. با این وجود، تفاوتی بین اثربخشی رواندرمانی ایستا و رویکردهای متمرکز بر بهشیاری وجود ندارد، همچنین روش های درمانی بهشیاری معمولا مداخلات بهشیاری را یه سبک سنتی و به صورت ایستا انجام می دهند که منجر به سرکوب هیجان می شود و این روش ها با سرعت و پویایی دنیای مدرن و پویایی ذهن انسان پست مدرن امروز سازگار نیستند. در بهشیاری حسی حرکتی، حرکت، مداخلات درمانی روان درمانی پویشی، چالش و بازی های مهیجی طراحی شده است.. در پژوهش حاضر با استفاده از روش آمیخته، داده های به دست آمده 20 نفر از مراجعین به کلینیک روانشناسی (شامل 10 مرد و 10 زن) ، مداخلات بهشیاری حسی حرکتی طراحی و با استفاده از رویکرد زیستی- روانی- اجتماعی مدون شد، در مطالعه کمی پژوهش، اثربخشی مداخلات طراحی شده بر خودشناسی انسجامی بر یک نمونه 30 نفری (شامل 19مرد و 11 زن) سنجیده شد. در این مقاله، پژوهش های حوزه رواندرمانی که تائید کننده مینای نظری مداخلات بهشیاری حسی حرکتی هستتند، در قسمت بحث و نتیجه گیری مقاله، وارسی شدند. نتایج این پژوهش نشان داد مداخلات بهشیاری حسی حرکتی همسو با به روز ترین پژوهش های حوزه سلامت و روان درمانی است و این مداخلات، طیف وسیعی از روش های درمانی را در دل خود جای داده است. مطالعه کمی پژوهش نیز نشان داد مداخلات بهشیاری حسی حرکتی سبب افرایش خودشناسی انسجامی می شود (p<0/05). باتوجه به اینکه خودشناسی انسجامی یکی از مهم ترین فرآیندهای خودنظم بخشی هیجانی و پیش بینی کننده سلامت و نشانه هشیار شدن به ناهشیار است، نتایج این پژوهش نشان داد مداخلات بهشیار حسی حرکتی منجر به سرکوب زدایی، بازسازی صحنه های واقعی زندگی هر فرد، مواجه شدن مشفقانه با واقعیت ذهنی و بدنی بدون موانع کلامی می شود. همچنینن توانمندسازی ذهن و بدن با استفاده از چالش ها و بازی های متنوعی که خصیصه های گسترده شخصیتی را در هر فرد به حیطه آگاهی می رساند، فرد را به خودشکوفایی و پرورش استعدادها می رساند.
پیش بینی کیفیت خواب دانش آموزان بر اساس حساسیت اضطرابی، اعتیاد به اینترنت و بهشیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۲)
۱۴۸-۱۳۵
حوزه های تخصصی:
خواب یکی از مهم ترین فرایندهای چرخه های شبانه روزی است که نقش زیادی در سلامت ذهنی و جسمی فرد بویژه در دوران نوجوانی دارد. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی کیفیت خواب دانش آموزان بر اساس حساسیت اضطرابی، اعتیاد به اینترنت و بهشیاری بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های توصیفی و از لحاظ روش از نوع همبستگی است. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره منوسطه دوم دبیرستان شهرستان دامغان در سال 1400-1399 تشکیل دادند که از بین آنها 329 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی حساسیت اضطرابیASI (ریس و همکاران، 1986)، اعتیاد به اینترنت IAT (یانگ، 1998)، بهشیاری MMAS(رایان و براون، 2003) و کیفیت خوابPSQI (بویس، 1989) بود. داده های پژوهش با روش های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین حساسیت اضطرابی، اعتیاد به اینترنت و بهشیاری با کیفیت خواب دانش آموزان رابطه معناداری وجود داشت (05/0p<). همچنین نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که متفیرهای پیش بین حساسیت اضطرابی، اعتیاد به اینترنت و بهشیاری می توانند 17/0واریانس کیفیت خواب را در دانش آموزان تبیین کنند (001/0p<). نتایج نشان می دهدکه حساسیت اضطرابی، اعتیاد به اینترنت و بهشیاری در کیفیت خواب دانش آموزان نقش دارد. توجه روانشناسان و متخصصان بهداشت به نقش این متغیرها می تواند در بهبود کیفیت خواب دانش آموزان نقش مؤثر و پیشگیرانه داشته باشد.
نقش واسطه ای شفقت خود و بهشیاری در رابطه بین استرس ادراک شده و سلامت روانی- جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای شفقت خود و بهشیاری در رابطه بین استرس ادراک شده و سلامت روانی-جسمانی بود. این پژوهش از نظر هدف، بنیادین و از منظر روش، توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان سال آخر مقطع کارشناسی 1398-99 دانشگاه تهران بود که تعداد 249 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس های استرس ادراک شده ( PSS ، کوهن و همکاران، 1997)، اضطراب و افسردگی ( CCAS ، کستلو و کمری، 1967)، فهرست علائم بدنی بارتون و همکاران (1989)، مقیاس پنج وجهی بهشیاری ( FFMQ ، بائر و همکاران، 2006) و مقیاس شفقت خود نف (2003) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل مسیر و نرم افزار Amos مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد استرس ادراک شده به صورت منفی بهشیاری و شفقت خود را پیش بینی می کند و این دو نیز به صورت منفی پیش بینی کننده علائم جسمانی و افسردگی و اضطراب هستند (01/0 p< ). همچنین مدل های جداگانه نشان داد که بهشیاری و شفقت خود، در رابطه بین استرس و علائم جسمانی و افسردگی و اضطراب نقش واسطه ای دارند (01/0 p< ). با این حال هنگام ورود همزمان متغیرهای بهشیاری و شفقت خود بعنوان واسطه، مدل تحلیل مسیر نشان داد که شفقت خود نقش واسطه ای خود را بر هر سه متغیر علائم جسمانی و افسردگی و اضطراب حفظ کرده، درحالی که نقش واسطه ای بهشیاری تنها بر اضطراب باقی ماند. می توان نتیجه گرفت به منظور کاهش تاثیر استرس ادراک شده بر سلامت روانی-جسمانی دانشجویان می توان بر تقویت شفقت خود متمرکز شد.
مدل یابی تنیدگی والدگری مادران کودکان اُتیسم براساس بهشیاری و فراوالدگری با میانجی گری خودکارآمدی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: شناسایی عوامل مرتبط با سلامت روانی و کیفیت کلی زندگی والدین، به ویژه مادران کودکان اُتیسم از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تنیدگی والدگری بر اساس بهشیاری و فراوالدگری با نقش میانجی گر خودکارآمدی والدینی مادران کودکان مبتلا به اُتیسم انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع همبستگی مبتنی با روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل همه مادران دارای کودک 2 تا 14 سال مبتلا به اختلال اُتیسم مراجعه کننده به کلینیک های درمانی شهر تهران در سال 1400 بودند که 250 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به پرسش نامه های تنیدگی والدگری، بهشیاری، فراوالدگری و خودکارآمدی والدینی پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS نسخه 24 انجام شد. یافته ها: ضریب مسیر کل بین بهشیاری (0/671-=P<0/01, β )، فراوالدگری (0/256-=P<0/01, β) و خودکارآمدی والدینی ( β=-0/352 ,P<0/01) با تنیدگی والدگری منفی و معنادار بود. همچنین ضریب مسیر غیرمستقیم بین بهشیاری و فراوالدگری با تنیدگی والدگری به ترتیب (0/153 -=P<0/01, β) و (0/116-=P<0/01, β) منفی و در سطح 0/01 معنادار بود. همچنین مجموع مجذور همبستگی های چندگانه (R2) برای متغیر تنیدگی والدگری برابر با 0/63 حاصل شد. نتیجه گیری: بهشیاری و فراوالدگری به صورت مستقیم و هم با میانجی گری خودکارآمدی والدینی، تنیدگی والدگری را در مادران کودکان مبتلا به اُتیسم پیش بینی می کند؛ بنابراین به منظور توسعه آزمایشات برای کاهش یا جلوگیری از سطوح بالای تنیدگی والدگری ضرورت دارد از یافته های حاصل برای ارتقای بهزیستی والدین و بهبود روابط والد فرزندی بهره گرفته شود.
نقش واسطه ای خودشناسی و بهشیاری در رابطه بین نظم جویی هیجانی و تکانش گری در یک واحد نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
75 - 89
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای خودشناسی و بهشیاری در رابطه بین نظم جویی هیجانی و تکانش گری بین نظامیان صورت گرفته است. روش: طرح پژوهش از نوع کاربردی و با روش توصیفی همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه نظامیان مرد یک پادگان نظامی شهر تهران در سال 1398 تشکیل می دهند که حجم جامعه آماری برابر 1500 نفر است. حداقل حجم نمونه 200 نفر می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی منظم از پادگان نیروی دریایی تهران انتخاب شدند و از مقیاس های خودشناسی انسجامی (قربانی و همکاران، 2008) بهشیاری ماس (براون و رایان، 2003)، نظم جویی هیجانی گارنفسکی (گارنفسکی و همکاران، 2001) و تکانش گری بارت (بارت و همکاران، 2004) برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. به منظور توصیف و تحلیل داده های خام و ترسیم ماتریس همبستگی از نرم افزار SPSS استفاده شد و همچنین جهت تعیین تطابق مدل مفروض با داده های مشاهده شده و بررسی فرضیه پژوهش از معادلات ساختاری تحلیل مسیر و نرم افزار AMOS استفاده شد. در پژوهش حاضر براساس سطح سنجش متغیرها و فرضیه های موردنظر، در بخش توصیفی از آماره های توصیفی نظیر میانگین، انحراف معیار و نیز جداول توزیع فراوانی و نمودار استفاده شد و در بخش استنباطی نیز از روش آماری تحلیل مسیر براساس تعداد متغیرها استفاده شد. نتایج: یافته ها نشان دادند در مدل نهایی همه مسیرهای مستقیم در سطح کم تر از 0.01 معنی دار هستند و تعامل خودشناسی با تنظیم هیجانات بیشترین نقش واسطه ای را در کاهش تکانش گری دارد.