مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
خلیفه
حوزه های تخصصی:
پس از تکوین حکومت اسلامی و یا همراه تکوین حکومت اسلامی که با حضور پیامبر و به رهبری ایشان صورت گرفت، آن حضرت علاوه بر وظیفه قانونگذاری، وظایف دیگر حکومتی از جمله رهبری سیاسی جامعه را پس از خویش به حسب زمان و مکان بیان داشت و بارها به طور شفاف و روشن حضرت علی (ع) را به عنوان ادامه دهنده خط نبوت که همان امامت و رهبری جامعه بود معرفی فرمود. در این مقاله سعی شده است از طرق شیعه و اهل سنت ثابت شود که رسول مکرم اسلام )ص( بارها پیروان علی(ع) را به عنوان شیعه معرفی نمود و در زمان حیات آن حضرت همچنان که اسلام تکون یافت شیعه هم تحقق پیدا کرد؛ یعنی پیدایش شیعه همزمان با پیدایش اسلام میباشد و این دو در واقع یک مسیر بودند.
خلافت الاهی ؛ با تاکید بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۴
حوزه های تخصصی:
یکی از ارزشهای والای انسانی، مقام خلافت الاهی است که به نوع بشری تعلق دارد. در قرآن کریم، حضرت آدم در مقام الگوی بشری، بهعنوان خلیفه الاهی از سوی خداوند متعال معرفی شده است و معیار این انتخاب نیز، در پاسخ به اعتراض استفهامی فرشتگان، علم به اسماءالله بیان شده است همچنین از منابع اسلامی بر میآید که منظور از اسماءالله، حقایقی از جهان غیب و خزائن است. گستره خلافت انسان محدود به زمین نیست، بلکه وی در زمین و آسمان، خلافت الاهی را به عهده دارد و از باب سنخیّت خلیفه با خداوند متعال، به غیر از صفات کبریاء و الوهیت متصف به تمام صفات الاهی است. انسان کامل، بهعنوان مصداق بارز خلیفه الاهی، مظهر تام اسمای حسنای الاهی است و در تمام هستی، جانشین و خلیفه خداوند متعال است و توان کون جامع را دارد. وی خلیفه بیواسطه خداوند متعال است و دیگر انسانهای کامل، به واسطه او خلیفه الاهیاند. جنبه اصلی خلافت انسان، آگاهی از اسمای الاهی و مظهریت تام آنهاست و منظور از اسمای الاهی، حقایقی از جهان غیب (عالم خزاین) است. مقام خلافت، به دلیل محدود بودن مستخلف عنه نیست؛ زیرا او محیط محض و ظاهر محض است، بلکه به علت محدودیت و ناتوانی مستخلف علیه از کسب فیوضات الاهی است. خلیفه الاهی، آینه تمامنمای اسماء الاهی و هدایتکننده تکوینی موجودات هستی و هدایتگر تشریعی بشر و نیز، معلّم تمام موجودات اعم از ممکن و مجرد است. وی فانی در خداوند متعال است و از خود هویتی ندارد. از همین رو، تشکیک خلافت به مراتب اتصاف به صفات الاهی ممکن خواهد بود.
فضلالله بن روزبهان خنجی و شریعتنامه نویسی در قرن نهم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
با ظهور شاه اسماعیل صفوی و تاسیس حکومت صفویه، در ایران و ایجاد حکومتی متمرکز بر اساس عقاید شیعی، شریعت نامه نویسی بار دیگر مورد توجه قرار گرفت. یکی از افرادی که برای مقابله با صفویان اندیشه تجدید خلافت و جمع کردن آن با سلطنت مطلقه را در قالب شریعت نامه نویسی مورد توجه قرار داد، فضل بن روزبهان خنجی است. مقاله حاضر به بررسی آرا و نظریات وی در این زمینه در دو دوره از زندگی اش، یعنی در عصر آق قوینلوها و پس از ظهور صفویه در دربار خوانین ازبک در ماوراء النهر، پرداخته و او را به عنوان آخرین میراث دار شریعت نامه نویسی که این جریان را به انحطاط کشیده معرفی کرده است.
جایگاه خلیفه و فرمان روایان ایرانی در تاریخ نوشته های ایرانیان (از آغاز دوره اسلامی تا سقوط خلافت عباسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع جایگاه خلیفه و حکومتگران ایرانی در تاریخ نوشته های مورخان ایرانی، با تعلق حق خلافت به مدعیان آن آغاز می شود و سپس با بحث تقسیم قدرت معنوی و دنیوی خلفا و انتقال قسمتی یا تمامی آن به حکومتگران ایرانی ادامه می یابد. مورخان، در این مرحله، از نظریه پردازی های فقهای مذاهب برای توجیه لزوم و بیان چگونگی انتقال قدرت دنیوی خلیفه سود جستند. این بحث، با گذشت زمان و با تأثیر پذیری از حکمت عملی، بخشی از اندیشه ایرانیان پیش از اسلام دربارة آیین ملک داری، به واگذاری قدرت معنوی به علمای دین و حکومتگران ایرانی، انجامید. منظور از پرداختن به این مقاله نشان دادن چگونگی تأثیر پذیری مورخان از وضع سیاسی و فکری جامعه و تأثیر گذاری آن در نوشتارهای تاریخی است. به طوری که، در بررسی سیر تحول نگاه مورخان به جایگاه خلیفه و حکومتگران، می توان به تحول در اندیشه متفکران نسبت به جایگاه خلیفه و حکومتگران و علل آن پی برد.
تأثیر تعاملات نهاد خلافت و سلطنت در واگرایی دو فرقه اشاعره و حنابله در بغداد عصر سلجوقی
حوزه های تخصصی:
هم گرایی و واگرایی فرقه های اسلامی در بغداد عصر سلجوقی، زمینه مناسبی را برای تولید فکر و گاه بحران و تنش فراهم می نمود. در این بین دو فرقه اشاعره و حنابله نسبت به سایر فِرق و مذاهب اهل سنت، در مسائل فکری و اعتقادی، از اشتراکات بیشتری برخوردار بودند؛ ولیکن نباید از منازعات این دوفرقه در عهد سلجوقی غافل ماند. این منازعات که متأثر از گرایش های کلامی نظیر گرایش حنابله به «تجسیم» و گرایش اشاعره به «تصوف» و «اعتزال» بوده، با رقابت دو نهاد قدرت، یعنی خلافت و سلطنت بین سال های 467 تا 512 ق شدت بیشتری یافت؛ زیرا سلاطین سلجوقی با حمایت از اشاعره و خلافت عباسی با عنایت و توجه خود به حنابله، منازعات این دو فرقه را به صحنه جنگ و خون ریزی کشاندند. در این پژوهش سعی برآن است تا در خلال بررسی تعامل و تقابل نهاد خلافت و سلطنت در عصر سلجوقی، تأثیر هم گرایی و واگرایی این دو نهاد قدرت، بر هم گرایی و واگرایی اشاعره و حنابله مشخص گردد.
نگاهی به سرگذشت ابن علقمی، واپسین وزیر شیعی عباسیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن علقمی واپسین، قدرتمندترین و باکفایت ترین وزیر شیعی آل عباس بود که طی چهارده سال وزارتش، با دوراندیشی سعی کرد با سازش و ایجاد روابط دوستانه با مغولان، مانع از یورش آنان شود؛ ولی این تلاش ها به دلیل نادانی خلیفه و کینه ورزی برخی درباریان و دشمنان ابن علقمی ناکام ماند. در نتیجه سیل عظیم سپاه مغولان به راه افتاد و دولت خلافت را ساقط کرد. این در حالی است که تعدادی از مورخان سعی کردند حقایق را وارونه جلوه دهند و ابن علقمی را خائن و همدست مغولان و مسبب سقوط خلافت عباسی قلمداد کنند. ابن علقمی علاوه بر شایستگی سیاسی، دانشمند و ادیبی توانا و پشتیبان علما و اندیشمندان بود. وی چند ماه پس از سقوط بغداد در همان سال 656ق از دنیا رفت؛ ولی همچنان تا به امروز در مظان اتهام قرار دارد.
مقاله به زبان عربی: بررسی جایگاه خلیفه در شعر الأخطل (صورة الخلیفة فی شعر الأخطل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی جایگاه خلیفه اموی در شعر الأخطل التغلبی – شاعر امویان – می پردازد و نقش این جایگاه را با تمامی مظاهر آن بررسی خواهد کرد. الأخطل در شعر خود بطور قابل توجهی به خلیفه اموی توجه داشته و از او مکرر در شعر خود یاد کرده است، این جایگاه از سه منظر قابل تأمل است:
جایگاه دینی
جایگاه سیاسی
جایگاه سنتی
بطور کلی الأخطل، خلیفه اموی را دارای جایگاهی دینی معرفی می کند که با سیاست نیز پیوند دارد و این پیوند را می توان از رهگذر دلایل باطلی که درباره اثبات حق امویان در خلافت اقامه می کند، دریافت. پژوهشگر با تکیه بر توصیف و تحلیل و در برخی موارد با کمک از تاریخ، به توضیح و تبیین رویدادهایی که متن در آن خلق شده، پرداخته است.
رابطه عقیدتی - معرفتی انسان و خدا در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی توحید و اوصاف الهی در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی انسان و جامعه در روایات انسان در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث کلیات موارد دیگر متون حدیث نهج البلاغه پژوهی
مفهوم «رابطه» یک صد و پنجاه سال پیش هرگز به معنای امروزی به کار نمی رفت. با این وجود، مفاهیم جانشین آن از قبیل «انس» در نهج البلاغه به کرّات آمده است که هریک از آنها بیان کننده اصناف و مراتب رابطه اعم از رابطه انسان و خدا و سایر رابطه هایند. در زمینه روابط انسان، در مجموع با چهار رابطه مواجهیم: رابطه انسان با خدا، خودش، انسان های دیگر و طبیعت. هریک از این روابط هم در پنج ساحت وجودی انسان تحقق می یابند که در مجموع بیست نوع رابطه را دربر می گیرد که یکی از آنها، رابطه عقیدتی - معرفتی انسان و خداست. این رابطه شامل روابط بندگی، خلیفگی، عاشقانه و همکاری است که روابط اول و سوم و دوم به ترتیب از بسامد بالایی در نهج البلاغه برخوردارند. اما رابطه همکاری به آن شکلی که در ادیان خاور دور نظیر دائویی (Taoism) مطرح است، در نهج البلاغه طرح نشده است؛ اما در عین حال، خدا و بنده همکاری می کنند تا رفتارهای انسان بهتر و به کمال خود نزدیک شود.
مبانی انسان شناختی عرفان سیاسی
حوزه های تخصصی:
علم عرفان متناسب با تعریفی که از انسان و جهان دارد، حوزه سلوک معنوی انسان و میزان گستردگی آموزه های معنوی اش را معین می گرداند. در نگرش عرفانی، انسان موجودی کشیده شده از ظاهر به باطن عالم است و ابعاد گوناگون وجودش، در تناسب با دنیا، برزخ و قیامت طراحی شده است. ازاین رو، ظواهر بیرونی و شئون گوناگون زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی انسان نیز در تعامل و تناسب با عالم غیب رقم می خورد و شأنی فراگیر نسبت به دنیا و آخرت پیدا می کند. ازاین رو، انسان شناسی عرفان، عارف را به حوزة سیاست می کشاند و او حق ولایت سیاسی جامعة اسلامی را به انسان کامل می سپارد.
خلیفه و خلافت در اندیشه اهل سنت و زیر ساخت های تحول امامت و خلافت به سلطنت آسمانى و خلیفة اللهى
حوزه های تخصصی:
در تاریخ اسلام میان اصطلاح های خلافت، امامت و سلطنت هیچ وحدتی وجود ندارد و این خلط معنایی صرفا لفظی و لغوی نبوده، بلکه حاصل تحولاتی تاثیرگذار در تاریخ اندیشه اسلامی بوده است. اصطلاح «خلیفه»، به تفاوت، عنوانى برای تمام زمامداران یا خلافت نبوى در زعامت سیاسى مسلمانان و جانشینى خلیفه رسول الله، یا منصبى شرعى و نه عرفى به تمام خلفاى راشدین، امویان و عباسیان نیز به کار برده می شد. درباره «امامت» باید گفت متکلمان اهل سنت که به وضوح شاهد فساد دستگاه خلافت بودند و میان خلفاى راشدین با خلفاى اموی و عباسی تفاوتى ماهوى مى یافتند، به دلیل تداعى فساد خلفاى وقت، مایل نبودند اصطلاح امامت را که بر خلفاى زمانه آنان نیز اطلاق مى شد، مورد استفاده قرار دهند. همچنین در این نوشتار نشان داده می شود که تلاش براى آسمانى کردن سلطنت اسلامى و کوشش براى استحاله امامت و خلافت نبوى از سوى عوامل اموى و راویان آن دوره، در ادوار بعدى نیز ادامه یافت و در دوره عباسیان، فرمانروایان این خاندان نیز خود را خلیفه خداوند و حاکم الهى در روى زمین توصیف کردند. در واقع، با ابهام و خلل در اصول سیاست نبوى و سیاست خلفاى اولیه با نظام استیلایى و فرمانروایى سلطنتى، سنت هاى نبوى و اصول سیاست قرآنی مغفول ماند و سلطنت از این وضعیت بهره را کافى برد. با تبدیل خلافت به سلطنت، مصادیق نظریه امامت، به خلفاى اولیه محدود شد.
آسیای مرکزی زیر سلطه عرب ها و ترکان: مقایسه ای در نظام حکومت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از زمان ظهور اسلام در پهنه آسیای مرکزی چند نوع امپراتوری حکم رانده اند؛ امپراتوری اعراب، شامل امویان و عباسیان، امپراتوری غزنویان و سلجوقیان، امپراتوری مغولان و تاتارها، و امپراتوری روس ها. دوران اقتدار امپراتوری عباسیان بیش از یک قرن و نیم دوام نیاورد و به تدریج حکومت هایی مستقل از شرقی ترین نقاط این امپراتوری سر بر آوردند. نقش دستگاه خلافت تنها به مشروعیت بخشیدن به این حکومت ها محدود شد. در این نوشتار دستگاه دیوانی دو نوع از این امپراتوری ها، یعنی امپراتوری عباسیان و امپراتوری غزنویان و سلجوقیان بررسی و مقایسه می شود. روش پژوهش استفاده شده در این نوشتار، مراجعه به منابع دست اول، متون تاریخی و کلاسیک فارسی و پژوهش های موجود در این زمینه است. هدف نوشتار پاسخ به این پرسش است که مهم ترین وجوه تفاوت این دو امپراتوری چیست؟ ابتدا شکل روی کار آمدن امپراتوری عباسیان و دستگاه دیوانی آن، و شکل روی کار آمدن هریک از امپراتوری های غزنویان و سلجوقیان و دستگاه دیوانی آنها بررسی می شود؛ سپس به سه مورد تفاوت دستگاه دیوانی عباسیان، غزنویان و سلجوقیان(میزان تمرکز در امپراتوری، نیروی نظامی، و تعدد دیوان ها ) اشاره می شود.
بررسى تقریبى تطبیقى مسئله مهدویت در «صحیح مسلم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریکى از مؤلفه هاى مهم اعتقادى مسلمانان موضوع امام مهدى (عج) است که در طول تاریخ، مورد توجه علما و محدثان بوده است. بى شک، توجه به چنین مؤلفه مهمى، که در ساختار اعتقادى مسلمانان تأثیرى ژرف دارد، بسیار بااهمیت است. وجود این موضوع در صحیح مسلم، که از معتبرترین منابع اهل سنت است، نشان مى دهد که این کتاب در جهات گوناگون به این مسئله توجه داشته است. برخلاف تصور برخى که سعى کرده اند «صحیح مسلم» و «صحیح بخارى» را از مباحث مهدوى دور جلوه دهند. مسلم در «صحیح» خود به موضوع خلفاى اثناعشر و نیز حدیث ثقلین پرداخته و نیز نشانه هاى ظهور امام مهدى (عج) و برخى از موضوعات مهم آن، مانند نزول حضرت عیسى و قیام سفیانى و خسوف در بیداء را آورده است.
این مقاله به روش تحلیل توصیفى و نیز با نگاه تقریبى و تطبیقى به این نکات توجه کرده و سعى نموده است هیچ دخل و تصرفى خارج از فهم و معیارهاى معتبر در بررسى ها و تطبیق این روایات نداشته باشد تا این تحلیل از سوى دیگران داورى شود و مقبول افتد.
خلیفه و امام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره مفاهیم و واژگان دینی سیاسیِ امام، خلیفه و سلطان، تعاریف گوناگونی از سوی علمای مذاهب کلامی و فقهی مختلف ارائه شده است. در صدر اسلام و سده های میانه اسلامی، خلیفه و امام مفاهیمی دینی بودند و کارکردی عمدتاً سیاسی داشتند. این مفاهیم را مسلمانان پس از پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم- بر حاکمان سیاسی نیز اطلاق کردند. کوشش برای تعریف این مفاهیم و تعیین مصادیق آن، زمینه و موجب نزاع ها و اختلاف های زیادی شد. این پژوهش می کوشد با رویکردی تاریخی تحلیلی، به این پرسش پاسخ دهد که در فاصله زمانی درگذشت پیامبر(ص) تا سقوط خلافت عباسی، در جامعه اسلامی، چه رابطه معناداری بین دو مفهوم خلیفه و امام وجود داشت و از نظر تاریخی، چه تغییراتی در گستره معنایی و مفهومی این دو حاصل شد. فرضیه پژوهش آن است که این دو مفهوم در ابتدا، با توجه به زمینه های اجتماعی ، معنایی یکسان داشتند و به تدریج با ورود این واژه ها به منازعات کلامی، سیاسی، و مذهبی، تغییراتی در معنا و مفهوم آن ها ایجاد شد.
ظرفیت شناسی حاکمیت فقیه در اندیشه سیاسی اهل سنت
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
93 - 118
حوزه های تخصصی:
یافتن مشابهت ها و نقاط همگون اوصاف و شرایط حاکم در نظام سیاسی اهل سنت و ولایت فقیه در اندیشه شیعی مهم ترین دغدغه این مقاله است. نگارنده اذعان دارد، مبانی مشروعیت ولایت فقیه، بنا بر مشهور، نصب الهی است و خلیفه سنی بر مبنای انتخاب مردمی الهی منعقد می گردد؛ با این توصیف، معتقد است در مرحله تحقق عملی ولایت فقیه، اوصاف و شرایطی حاکم است که در اندیشه سنی همان ویژگی ها را برای خلیفه مطلوب مسلمین برشمرده اند. تأکید اهل سنت بر جانشینی از پیامبر، ضرورت تبعیت از وی، اجتهاد حاکم و اجرای شریعت، اوصافی است که مبنای مشروعیت حکومت ولایت فقیه در اندیشه شیعی است؛ لذا برای ارائه یک الگوی دینی از حاکم به جهان سنی کافی است اوصاف و شرایطی را که در کلام بزرگان اهل سنت بیان شده را مروری دوباره کرد؛ با نگاهی دقیق به این اوصاف و شرایط می توان دریافت که اوصاف حاکم دینی سنی با اجتهاد، عدالت و مدیریت در نظریه ولایت فقیه همپوشانی دارد؛ لذا بررسی تطبیقی ولایت فقیه با صفات حاکمِ مطلوب در اندیشه سنی می تواند مورد تحلیل قرار گیرد
معناشناسی «خلیفه» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفسران به دلیل اختلاف نظر در مقام خلیفه در ذیل آیه «انی جاعل فی الأرض خلیفه» (بقره/30) دیدگاه های متفاوتی را مطرح کرده اند. پندارهای تفسیری آنان در مواردی چون حقیقت مصداق خلیفه و مستخلف عنه، گوناگون است. این نوشتار تلاش کرده است، به استناد بافت کلامی آیات و قواعد ادبیات عرب و قراینی نظیر برهان عقلی، روایات صحیحه، ادعیه و تاریخ صدر اسلام، مدلول واژه خلیفه را روشن و نشان دهد که با اثبات تقیید و تخصیص آیات، مقام خلافت تنها برای انبیاء و ائمه علیهم السلام است و تعمیم خلافت به تمام ابناء آدم علیه السلام جایز نیست. از سوی دیگر این مقاله تبیین نموده که مستخلف عنه خدای متعال نیست بلکه انبیاء و ائمه اطهار علیهم السلام یکی پس از دیگری هستند و شرافت مقام خلیفه نیز به دلیل مستخلِف و معطی آن است و کاربرد اندک ترکیب خلیفه الله در متون روایی، اضافه معنوی است که حرف جرّ «من» و یا «ل» در تقدیر دارد.
مقام خلافت از دید ملاصدرا و عزیزالدین نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۸۶
129 - 148
حوزه های تخصصی:
مقام خلافت یکی از مقامات انسان کامل است. باری تعالی از بین تمام موجودات تنها انسان را بدین مقام منصوب نمود؛ اما آیا در دستیابی بدین مقام تمام انسان ها یکسان اند؟ چه تفاوتی بین خلافت حقیقی و اعتباری و خلافت کبری و صغری وجود دارد؟ در اینجا به بیان دیدگاه های صدرا به عنوان یک فیلسوف و نسفی به عنوان یک عارف می پردازیم. در این مقاله بر آن ایم که با روش تطبیقی به این پرسش بپردازیم که آیا نظریات صدرا و نسفی درباره مقام خلافت با یکدیگر هماهنگ است یا بین دو دیدگاه تفاوت وجود دارد؟ هرچند در بادی امر چنین می نماید نظریات این دو با یکدیگر هماهنگ است؛ اما با دقت در عبارات بدین نکته رهنمون می شویم که بین دو دیدگاه تفاوت وجود دارد.
کلام سیاسی مکتب اعتزال
حوزه های تخصصی:
مسأله شرایط جانشین پیامبر و چگونگی برگزیدن وی و اینکه آیا می توان با وجود فردی برتر (افضل) در جامعه انسانی، به مشروعیت حاکمیت انسان فروتری (مفضول) رسید یا خیر، از جمله مسائلی است که موجب انشعاب مسلمانان به جبهه های گوناگونی شده است. در این میان، معتزله به گفتگویی جدی در این باب روی آورده اند. نویسنده در نوشتار حاضر می کوشد تا از منظر معتزله به طرح بحث درخصوص امامت که حاکمیت جامعه را به عهده دارد، پرداخته و در سایه آن، نگره بغدادیون از جمله ابن ابی الحدید را بازنماید. در راستای این هدف، وی در ابتدای نوشتار، تطور تاریخی مکتب معتزله را بررسی و سپس بحث پیرامون مسئله رویکرد معتزلیان به مقوله امامت را به میان می آورد. نویسنده در ادامه با طرح موضوع تقدیم افضل یا فاضل، اظهار می دارد که وجوب امامت واجب است یا جواز امامت فاضل از مقولات مهم اندیشه سیاسی متکلمان است. سپس وی با پذیرش لزوم امامت افضل، به سراغ پرسش دیگر متکلمان درخصوص اینکه افضل امت پس از پیامبر کیست، رفته و مصداق افضل پس از پیامبر را بیان می دارد. ذکر دلایل افضلیت امام از دید اسکافی، قول به تفضیل در میان متأخران بصره و در نهایت، یادی از ابن حدید به عنوان شخصیتی اعتزالی از دیگر مباحث مطرح در نوشتار حاضر می باشند.
بازنمایی تحلیلی _ تطبیقی مهدویت در صحاح سته
منبع:
مطالعات مهدوی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۳
94-126
حوزه های تخصصی:
بدون تردید مسئله مهدویت از مسائل مهم اعتقادی مسلمانان بوده که در طول تاریخ مورد توجه علما و محدثین قرار گرفته است. لذا پرداختن به چنین مسئله ای که در ساختار معرفتی و اعتقادی مسلمانان تاثیر عمیقی دارد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از سوی دیگر تحقیق در چنین موضوعی در صحاح سته که مهمترین منابع دینی اهل سنت می باشد اهمیت مسئله را مضاعف می کند. برخلاف تصور برخی که گمان کرده اند در صحیحین (صحیح بخاری و مسلم) هیچ اشاره ای به این مطلب نشده است . نگارنده بر این عقیده است که مسئله مهدویت از جهات گوناگون در صحاح سته و نیز صحیح بخاری و مسلم مورد توجه واقع شده است. در صحاح سته به حدیث معرفت و نیز روایت دوازده خلیفه پرداخته شده و نیز به برخی از موضوعات مهم علائم ظهور مانند نزول عیسی ع در آخر الزمان و اقتدا به امام مهدیQ و ظهور سفیانی و خسف بیداء و... تصریح کرده است. در این مقاله سعی شده به روش تحلیلی و با نگاه تطبیقی تقریبی این موارد را بازنمایی کند و این تحقیق را مطابق معیارهای معتبر در فهم و تطبیق تحلیل کرده و هیچ دخل و تصرفی در داوری نداشته باشد تا حق مطلب ادا شده و نزد محققان مقبول افتد.
حکومت اسلامی از دیدگاه ماوردی، ابن تیمیه، سید قطب و عبدالسلام فرج
منبع:
کلام حکمت سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
55 - 71
حوزه های تخصصی:
اندیشه سیاسی در اسلام قدمتی مانند دین اسلام دارد و از دیرباز با مشخصشدن عناصر اصلی و اولیه این دین مسلمانان به تفکر درباره جایگاه حاکم، نوع رابطه میان زمامدار و مردم، نوع حکومت و ... پرداختند. مقاله حاضر با بیان اندیشه چهار تن از اندیشمندان اهل سنت و سلفی، یعنی ماوردی در احکام السلطانیه، ابن تیمیه در السیاسه الشرعیه، سید قطب در معالم فی الطریق و عبدالسلام فرج در الفریضه الغائبه نوع نگاه ایشان را به حکومت، خلیفه و ویژگیهای حکومت و حاکم اسلامی مشخص میکند. نوشته حاضر به شیوهای توصیفی-تحلیلی و با نگاهی از درون به مسئله حکومت از دیدگاه این اندیشمندان پرداخته است تا سیر تطور این بحث در میان ایشان و نقاط اشتراک و اختلاف دیدگاههایشان را بیان کند. مقاله حاضر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی، اهداف حکومت اسلامی، ویژگیهای حکومت اسلامی، ارکان حکومت اسلامی، چگونگی تعیین حاکم اسلامی، شرایط حاکم اسلامی و وظایف حاکم اسلامی را از دیدگاه اندیشمندان فوق بررسی میکند. به نظر میرسد با وجود تعلق این اندیشمندان به اهل تسنن مسئله حکومت اسلامی مسیر یکسانی را نپیموده و در مسائلی مانند ادله ضرورت حکومت اسلامی، چگونگی تعیین حاکم اسلامی، ارکان حکومت اسلامی، شرایط حاکم اسلامی و ... اختلافاتی دیده میشود.
واکاوی تطبیقی دولت اسلامی و دولت مسلمانان از رهگذر تحولات تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
بحث در خصوص رابطه دین و دولت یا دین و سیاست در دوران معاصر بیش از هر دوره دیگری بویژه در ارتباط با دین اسلام مطرح شده است. این در حالی است که مسلمانان در بخش اعظم دورانهای تاریخی پس از صدر اسلام، دارای دولتهایی دینی بوده اند که یا با وصف اسلامی متصف می شده اند یا خود را به اسلام منتسب می کرده اند. با این حال، وجود و استمرار دولتهایی با عناوین یا ظواهر اسلامی در جغرافیای دنیای اسلام و در طول تاریخ جوامع اسلامی، هرگز نه از دید مسلمانان و نه از منظر اندیشمندان اسلامی به معنای این نبوده است که این دولتها مصداق عینی تام و تمامی از "دولت در اسلام" بوده اند. به همین لحاظ، همواره این ضرورت احساس شده است تا دولتهای مسلمانان در طول تاریخ، بعنوان یک امر واقع، با دولت در اسلام، بعنوان یک حقیقت، مورد مقایسه و بررسی تحلیلی – تطبیقی قرار داده شوند تا میزان انطباق یا انحراف این دولتها از دولت معیار اسلامی مشخص شود. در این راستا، مقاله حاضرضمن بررسی و تحلیل کتاب "تاریخ تحول دولت در اسلام" و طرح مباحثی بنیانی در زمینه مبانی، اهداف و عملکردهای دولت پیامبر اسلام، بعنوان دولت معیار اسلامی، تلاش بعمل می آورد تا میزان موفقیت اثر مذکور را دردستیابی به هدف مورد نظر آن، مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد.