مطالب مرتبط با کلیدواژه

علم تفسیر


۱.

شمس تبریزی و تفسیرهای بدیع او از آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم مقالات شمس تبریزی علم تفسیر تفسرهای عرفانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۸۹
قرآن کریم از آن هنگام که از طرف باری بر قلب رسول خویش نازل گردید، به دلیل ساخت زبانی، بافت معنایی و ویژگیهای بلاغی بی مانندش مورد توجه مخاطبان قرار گرفت؛ به گونه ای که حتی سوالات متعددی را بر اصحاب پیامبر اکرم (ص) به وجود می آورد و آن حضرت به فراخور درک و آگاهیشان به رموز معنایی پاره ای از آیات اشاره می کردند. بنابراین، می توان گفت تفسیر قرآن از بدو نزول آیات آغاز گردید و با گسترش اسلام و افزایش تعداد مخاطبان و رشد آگاهیهای دینی پیروان آن، وسعت و عمق بیشتری یافت. به طوری که رویکردهای متفاوتی در تفسیر قرآن اعم از بررسی اختلاف قرائتها، تفسیر لغوی و نحوی، تاریخی، کلامی، سیاسی و عرفانی در میان مسلمانان به وجود آمد و مفسران اسلامی در هر یک از حوزه ها، آثار پرشمار و ارزشمندی خلق کردند. تفسیرهای عارفانه نیز در کنار سایر تفاسیر از قرون اولیه مورد اهتمام قرار گرفت و آثار مدونی در این زمینه نگاشته شد. اما عارفانی بودند که به صورت پراکنده و در لابه لای آثار خویش بعضی از آیات قرآن را تفسیر یا تاویل می نمودند. جستجو، یافتن و تحلیل این تفسیرها کمک شایانی به تبیین سنت تفسیر نویسی عارفانه خواه نمود. شمس الدین محمد تبریزی در تنها اثر خویش؛ یعنی «مقالات» نظریه های جالب تفسیری و تاویلات بدیعی از پاره ای از آیات قرآن دارد و خود ادعا می کند از هیچ مفسر پیش از خود تاثیر نپذیرفته است. در این مقاله ضمن تشریح نظریه و رویکردهای وی به علم تفسیر، نمونه هایی از تفسیرهای او را آورده و با تفسیرهای عرفانی پیش از وی مقایسه کرده ایم. شمس تبریزی در تفسیرهای معدود خویش، تفسیر واژگانی، تاریخی و کلامی را نادیده می گیرد و به تفسیر تخیلی متکی بر اسطوره های مذهبی نیز توجهی نمی کند. بلکه بر اساس «تجزیه عارفانه شخصی» خویش، آیات را تفسیر و تاویل می کند. با مقایسه تفسیرهای وی با آثار پیشینیان، به این نتیجه رسیدیم که شمس، هر چند نتوانسته است خود را یکسره از سیطره سنت تفسیرنویسی عرفانی قبل از خود خارج کند، در تفسیرهای معدود خود رهیافتهای کاملا بدیع و تازه ای دارد و به دلیل اصالت دریافت و تاویلات وی، نمی توان در سنت تفسیرنویسی عرفانی آنها را نادیده گرفت.
۲.

پیوند مسأله تفسیری تکلیف در حد وسع و مسأله کلامی جبر و اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تکلیف وسع جبر و اختیار کسب تفویض أمربین الامرین علم کلام علم تفسیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۱ تعداد دانلود : ۵۵۲
این تحقیق مسأله پیوند معرفتی «تکلیف در حد وسع» و «جبر و اختیار» و ابعاد آن در میراث علمی تفسیر و کلام را با رهیافت تاریخی-تطبیقی و با روش تحلیلی-انتقادی بررسی می کند. از آنجا که بحث از این پیوند، در منابع تفسیری کلام گرا به میان آمده است، این تحلیل برپایه دیدگاه ده مفسر مؤثر انجام می شود. تحلیل تاریخی – تطبیقی مفسران برپایه مبانی کلامی در جبر و اختیار به تفسیر آیات پنج گانه وسع می پردازد. معتزله این آیات را دال بر نفی جبر و اثبات تفویض می دانند. اشاعره متقدم به مفهوم سازی جدید از وسع می پردازند تا آیات را با دیدگاه جبرگرایانه سازگار کنند. اشاعره متأخر به نظریه های جبرگرایی معتدل روی می آورند. مفسران شیعه این آیات را دال بر نفی جبر و تفویض می دانند. رهاورد این پژوهش دستیابی به تمایز سه گونه پیوند تصوری، تصدیقی و تأویلی است. با این تمایز می توان چالش های تاریخی کلام بنیان در تفسیر آیات وسع را بین دو مسأله تکلیف درحد وسع و جبر و اختیار تبیین کرد.
۳.

قواعد در تفسیر سوره عبس بر اساس تفسیر المیزان

کلیدواژه‌ها: تفسیر قرآن علم تفسیر قواعدتفسیر سورهعبس المیزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۷ تعداد دانلود : ۶۲۱
قواعد تفسیر، دستور العمل هایی کلی برای تفسیر قرآن مبتنی بر مبانی عقلی، نقلی و عقلایی است که با وجود آن ها تفسیر ضابطه مند می شود و با رعایت آن ها خطا در فهم معنا و مراد آیات کاهش می یابد و مفسر اگر چه  ممکن است در متن تفسیر نامی از این قواعد ذکر نکرده باشد؛ لکن  با تکیه به این قواعد برای بدست آوردن مراد جدی خداوند کوشش می نماید. علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان با رعایت قواعد و اصول ، تفسیری ماندگار و ارزشمند را برای کسانی که خواهان فهم قران می باشند به یادگار گذاشته اند.شناخت این قواعد برای قرآن پژوهان اندیشه امری ضروری می باشد. در ایننوشتار، قواعد تفسیری به کار رفته در  سوره عبس از تفسیر المیزان با استفاده از روش تبیینی-تحلیلی، استخراج شده است؛ مهم ترین قواعد به کار رفته عبارتند از: تبیین مفردات و ساختار ادبی کلمات، توجه به قرائن متصل و منفصل آیات و لزوم علم یا علمی بودن مستندات تفسیر.
۴.

نقطه پایان علم کجاست؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قران کریم تحول علم تاریخ علم تفسیر نظریه پردازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۱ تعداد دانلود : ۳۵۲
بشر همواره برای شناخت بیشتر دنیای پیرامونش تلاش نموده به یافته های جدید علمی دست پیدا کند تا آنجا که میان پیشرفت های علمی و انتفاع بشر از پدید های عالم هستی نسبت مستقیم وجود داشته و دارد. در این میان فهم چیستی ، غایت و نهایت علم به معنای اخص آن یعنی دانش تجربی از دیر زمان به عنوان پرسش بزرگ اندیشمندان بوده است.در خصوص غایت و نهایت علم، از تلقی بی پایان بودن ان تا باور به بلوغ کامل علم هر یک طرفدارانی دارد. سه نظریه خطی و چرخشی و سلسله مراتبی هرکدام باورمندانی دارد که روند تحول و خط پایان علم را از نگاه خود تبیین نموده اند، لکن در این میان معرفت مبتنی بر منطق قرآن جلوه متفاوتی از موضوع پایان علم و افق بلند مرز تولید علم ارایه می نماید. به نظر می رسد دقت در حوزه معنایی آیات تسخیر در قرآن کریم دستمایه بزرگیست تا نظریه قرانی متقن و متفاوتی با نظریه های رایج تحول معرفت علمی رایج در دنیا به دست بیاید.از منظر قرآن کریم انسان بالقوه قدرت انتفاع و تصرف در آنچه در آسمان ها و زمین را داراست بنابر این نقطه پایان علم بشر به فعلیت در آمدن آن قوه است.
۵.

واکاوی عملکرد علمی مجاهدبن جبر، محمدبن کعب قرظی و حسن بصری، از مفسران موالی، در عصر تابعین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مجاهدبن جبر محمدبن کعب قرظی حسن بصری تابعین علم تفسیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸ تعداد دانلود : ۴۱
پس از این که اسلام در عصر فتوحات از سرزمین حجاز فراتر رفت، اقوام و نژادهای گوناگون به آن گرویدند و تابع خلافت اسلامی گشتند؛ ازاین رو، میان مردمان سرزمین های فتح شده و عرب ها مراودات گسترده ای انجام پذیرفت. در این میان، افرادی از آنان با پذیرش اسلام، تحت عنوان «موالی» تحت حمایت یک حامی عرب قرار گرفتند و بدین ترتیب، جذب جامعه عربی شدند؛ بنابراین موالی با استفاده از این امتیاز، در حوزه های مختلف سیاسی و اجتماعی و بالاخص علوم اسلامی، ازجمله زهد و فقه اسلامی و تفسیر پیشرفت نمودند و کتب برجسته ای تألیف کردند. در همین راستا، این سؤال مطرح می شود که چرا آثار مفسران موالی همچون مجاهدبن جبر و محمدبن کعب قرظی و حسن بصری، در عصر تابعین اهمیت داشت؟ فرضیه موردنظر چنین است که آنان با پرداختن به علم تفسیر توانستند به عنوان اشخاصی دارای اصالت غیرعرب، تفاسیر ساده تری نسبت به مفسران عرب پدید آورند که مطالعه آن برای مردم خسته کننده نباشد و در زندگی از آن بهره بیشتری ببرند. این مقاله با استفاده از پژوهش تاریخی مبتنی بر توصیف و تحلیل، ابعاد و زوایای این موضوع را با دقت بررسی می کند. یافته های تحقیق نشان می دهد که گرچه موالی آشنایی کاملاً عمیقی با زبان عربی نداشتند، عملکرد آن ها سبب شد تا مفسران شیعی هم در کنار اهل سنت، آثار خوب و ساده تری پدید آورند و به رشد این علم در اسلام مساعدت نمایند.