دانش مکی و مدنی همچون برخی دیگر از مباحث علوم قرآنی با هدف اثرگذاری در تفسیر قرآن و خدمت به فهم آن شکل گرفته است. اما در عمل، «نقش آفرینی این دانش در تفسیر» به برشمردن چند فایده در کتب علوم قرآن محدود گشته و در لا به لای هزاران صفحه تفسیر ناپیدا مانده است؛ از این رو، برای نمایاندن چگونگی و گستره اثرگذاری این دانش در پیشبرد مباحث تفسیری و نیز آموزش نحوه به کارگیری آن در فهم آیات، لازم است مراجعه ای دوباره به منابع تفسیری صورت گیرد. بررسی دامنه کارکردهای دانش مکّی و مدنی در تفسیر نشان می دهد که شناخت مکّی و مدنی در مقوله «نقد» در تفسیر اثرگذار بوده است. این کارکرد فراتر از فوائدی است که در کتب علوم قرآنی برای دانش مکّی و مدنی برشمرده می شود. شناخت مکّی و مدنی در مقوله نقد در تفسیر المیزان در دو شکل، با ساز و کاری کاملاً متفاوت دیده می شود: نخست نقد «جزءنگر» و دیگر نقد «کل نگر». نمونه های هر یک از این دو شکل نقد را می توان در سه حوزه «نقد روایت»، «نقد آراء تفسیری» و «نقد نسخ آیه» در تفسیر المیزان بازیافت...