مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۵٬۲۸۱ تا ۴۵٬۳۰۰ مورد از کل ۵۲۴٬۶۸۵ مورد.
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
287 - 310
حوزههای تخصصی:
گروه های سلفی جهادی جزو جریان های اسلام گرای افراطی محسوب می شوند که به تفسیر خاصی از اسلام پایبند هستند. با توجه به اهمیت روزافزون خشونت جنسیتی در گروه های سلفی جهادی که مدعی فعالیت اسلامی اند، درک نقش عملیاتی و نمادین زنان برای مقابله با تهدید این گروه ها در سطح جهانی بسیار حائز اهمیت است. زنان نه تنها به طور نامتناسبی قربانی درگیری های مدرن شده اند، بلکه نقش مهمی را در عملیات تاکتیکی گروه های سلفی جهادی ایفا می کنند. نگرش گروه های سلفی جهادی نسبت به نقش زنان، از فعالیت های پشتیبانی در خطوط تا مشارکت فعال در میدان جنگ تکامل یافته است. این تکامل از تهیه سلاح، تدارک غذا برای مبارزان، پرستاری از مجروحان و گسترش ایدئولوژی جهادی تا جذب اعضای جدید، به مشارکت واقعی زنان در عملیات های جهادی در میدان رزم یا انجام عملیات بمب گذاری انتحاری رسیده است. این تحولات با اصول ایدئولوژیک این گروه ها در تعارض است؛ بنابراین با این سؤال اصلی مواجه هستیم که گروه های سلفی جهادی چه نگرشی به نقش زنان در جهاد دارند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد نگرش این گروه ها نسبت به نقش زنان، از یک نقش سنتی به یک نقش فعال و رادیکال در حال تغییر است. این تغییر در برخی موارد بستگی به شرایط و استراتژی های مختلف دارد. نویسنده درصدد است با روش توصیفی - تحلیلی، جزئیات تغییر نقش زنان در گروه های سلفی جهادی و همچنین تناقضات موجود در این زمینه بررسی شود.
چالش های پیش روی دیپلماسی دفاعی جمهوری اسلامی ایران و پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیپلماسی دفاعی، بخشی از قدرت ملی کشورها است که در کنار سیاست خارجی، منبع اعمال قدرت برای ارتقای ظرفیت اقدام و کنش یک کشور در روابط خارجی را شکل می دهد؛ به طوری که این نوع دیپلماسی نه تنها ناظر بر کاربست سیاست دفاعی در عرصه دیپلماسی بلکه متضمن سهیم شدن دیپلماسی در حوزه سیاست دفاعی خواهد بود، و جمهوری اسلامی ایران با توجه به موقعیت خاص ژئوپلتیکی و داشتن همسایگانی متنوع و بی ثبات همچون پاکستان، به عنوان یکی از بی ثبات ترین و بحران خیز ترین کشورهای جهان، نیازمند شناخت و تبیین مولفه های تاثیر گذار بر امنیت ملی خود می باشد که در این میان بررسی و شناخت این کشور و مناسبات نظامی – امنیتی آن به خصوص در قالب دیپلماسی دفاعی می تواند کمک شایان به تحقق راهبرد دفاعی ایران نماید. در این پژوهش بر اساس روش تبیینی در صدد پاسخ به این پرسش هستیم که دیپلماسی دفاعی چه نقش و جایگاهی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال پاکستان دارد؟ روش گردآوری داده ها در این مقاله به شیوه کتابخانه ای و اسنادی است.
شرور وحشتناک و سکوت خداوند از دیدگاه مریلین آدامز با رویکرد الهیات اگزیستانسیال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال بیستم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۷)
247 - 258
حوزههای تخصصی:
مسئله سکوت خداوند مسئله ای است که برای بسیاری از خداباوران رخ می دهد. بسیاری از مؤمنان هنگام رنج های خود، زمانی که خداوند را با همه وجود صدا می زنند و هیچ حضوری از خداوند را حس نمی کنند، گمان می کنند تکیه گاه خود را از دست داده اند و به حدی در ایمان خود تردید می کنند که گویی دیگر با این خدا نمی توان زندگی کرد. هیچ تئودیسه و دفاعیه ای نمی تواند پاسخگوی این مسئله باشد. زیرا این مسئله یک مسئله عاطفی است که به قلب خداباوران خدشه وارد می کند و نه صرفاً به عقلشان. مریلین آدامز نیز با تکیه بر الهیات اگزیستانسی رویکرد جدیدی به این مسئله داشته است. آدامز پاسخ به رنج ها را تنها در گرو خداباوری ممکن می داند. زیرا همه از کنار ما می روند، اما خداوند همیشه کنار ما حضور دارد و ما باید با مراقبت های معنوی حضور آرامش بخش خداوند را در کنار خود حس کنیم. آدامز با بیان سه مرحله از شکست رنج ها به روش توصیفی تحلیلی به حل این معضل می پردازد. این سه مرحله عبارت است از: 1. ایجاد یک رابطه وحدت بخش بین دو جنبه ترس از شرور وحشتناک و صمیمیت با خدا؛ 2. بهبود ظرفیت های معناسازی برای فرد درگیر رنج؛ 3. بازسازی رابطه فرد درگیر رنج با جهان مادی به گونه ای که دیگر در برابر رنج های این جهان آسیب پذیر نباشد.
اثربخشی برنامه آموزشی پردازش حسی مبتنی بر الگوی دان به مادران کودکان پیش دبستانی مضطرب بر نشانگان اختلال های اضطرابی کودکان آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
671 - 687
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش سبک های پردازش حسی مبتنی بر الگوی دان به مادران، بر کاهش مشکلات اضطرابی فرزندان پیش دبستانی آن ها انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه تجربی و با طرح های پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش، مادرانِ کودکان مضطرب مهدکودک های شهر کرج بود. نمونه پژوهش شامل مادران چهل کودک مبتلا به اضطراب مقطع پیش دبستانی بود که به روش در دسترس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس اضطراب کودکان پیش دبستانی (PAS) و پرسش نامه پردازش حسی فرم کودک (CSP) بود. گروه آزمایش با استفاده از بسته آموزشی سبک های پردازش حسی مبتنی بر الگوی دان مورد مداخله قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل شدند.
تحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمره های زیرمقیاس های اضطراب جدایی، ترس ناشی از جراحات جسمانی، اضطراب اجتماعی و اضطراب تعمیم یافته در پس آزمون و پیگیری، بین دو گروه آزمایش و گواه (001/0= p، 26/21، 32/33، ،56/24، 14/11= F) تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p). باتوجه به نتایج حاصل از پژوهش حاضر و باتوجه به کاهش معنادار اضطراب کودکان می توان نقش آموزش سبک های پردازش حسی را بر کاهش نشانگان اضطرابی کودکان مبتلا به اضطراب اثرگذار دانست.
مطالعه کیفی مساله هویت، تعارض هویتی و عوامل موثر برآن در دختران نوجوان (متوسطه اول و دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
1451 - 1496
حوزههای تخصصی:
اهویت دارای ابعاد مختلفی است و مهم ترین آن هویت فردی و اجتماعی است. دراین میان، هویت دختران و زنان به عنوان افرادی که تربیت نسل های آینده در دست دختران نوجوان است، اهمیت بیشتری دارد. این پژوهش در صدد احصاء نظام مسائل دختران نوجوان در موضوع هویت می باشد. درواقع ما در این پژوهش به تعریف هویت، تعارض هویتی و عوامل مؤثر آن و میزان رضایت از هویت جنسی از نگاه دختران نوجوان پرداخته ایم. این پژوهش با روش کیفی و با تکنیک تحلیل محتوای کیفی صورت گرفته است. جامعه هدف پژوهش حاضر دانش آموزان دختران مقطع متوسطه اول و دوم از استان های مختلف (برخی از استان های کشور) می باشد که در این پژوهش 18 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. بررسی مصاحبه ها و تحلیل داده ها نشان داد به طور کلی برخی از دختران نوجوان نسبت هویت خود در ابعاد مختلف شناخت داشته؛ اما برخی نه تنها شناخت ندارند بلکه از هویت خود ناراضی هستند. نارضایتی از هویت به خصوص در بُعد هویت جنسی بسیار مشهود است. از نگاه مصاحبه شوندگان عوامل مختلفی از جمله خانواده، ساختارهای اجتماعی، رسانه، گروه همسالان در عدم رضایت از هویت دختران نوجوان نقش دارند. در بررسی هویت دینی دختران نوجوان، در باب اصل دین در میان بسیاری از نوجوانان باور به توحید و یگانگی خداوند وجود دارد. برخی از نوجوانان به دلیل عدم شناخت جامع و کافی از اسلام و ناآگاهی در خصوص فلسفه برخی احکام مسئله تغییر دین را مطرح می نمایند. برخی دیگر از نوجوانان به مسئله ضعف و کوتاهی در انجام مناسک و احکام دینی دچار هستند. مهم ترین شبهه های نوجوانان دختر در این باره مربوط به موضوع قیامت، امام زمان (عج)، حجاب و گرایش به آرایش های نوپدید می باشد.
بازسازی تجربی سفال نقش کنده معروف به نوع آقکند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر باهدف بازسازی فناوری ساخت سفال نقش کنده نوع آقکند به روش تجربی تحلیلی به بررسی سفال نقش کنده قرون میانی دوره اسلامی می پردازد. براساس مطالعات اسنادی -کتابخانه ای و تحلیلی بر مبنای مطالعه برروی نمونه های بدست آمده ازسفال معروف به نوع آقکند برای پاسخگویی به سؤالاتی ازجمله 1-فرآیند شکل گیری و تحولات سفال نقش کنده تا دوران اوج آن به چه صورت بوده است؟ 2-باتوجه به مطالعه نمونه هاودر رابطه بافرایند فنی سفال نقش کنده نوع آقکند چگونه می توان مراحل ساخت آن را احیا نمود؟ اقدام شده است. درهمین راستاتاریخچه و فنون سفال نقش کنده وتحولات آن درایران، مراحل ساخت سفال نقش کنده، با تأکید بر پانزده نمونه از سفال نوع آقکندصورت گرفته است. از آزمایش های تجربی جهت نمونه سازی و آزمون بدنه ی سفال و لعاب، براساس مشاهدات مجموعه سفال های آقکندوهمچنین تحلیل مطالعات در رابطه باروش ساخت و لعاب مصرفی استفاده شده است. در بخش بازسازی، مرحله ی ساخت مجدد بدنه، گلابه و لعاب ها مورد آزمایش و تحلیل قرارگرفته است. نتایج نشان دادبادر نظر گرفتن مواردی از قبیل هماهنگی بدنه رسی، هماهنگی گلابه سفید با لعاب رنگی و هماهنگی لعاب رنگی با پوشش لعاب شفاف بر بدنه وکنترل فرمول و مقادیرمواد، می توان لعاب موردنظر را بازسازی نمود.
رابطه سرمایه اجتماعی و فرهنگی با مسؤولیت پذیری زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: امروزه از مهم ترین مسائل زیست انسانی، توجه به محیطی است که در آن زندگی می کند. هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و فرهنگی با مسؤولیت پذیری زیست محیطی بر مبنای مفهوم سرمایه در اندیشه بوردیو است. روش مطالعه: این پژوهش به روش پیمایشی با جامعه آماری شهروندان 15 ساله و بیشتر شهر یاسوج اجرا شده است. حجم نمونه مبتنی بر فرمول کوکران و بر اساس واریانس محاسبه شده از پیش آزمون و با 95 درصد اطمینان، 323 نفر تعیین شد. اعتبار پرسش نامه نیز از نوع صوری و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که بین سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی تجسم یافته با مسؤولیت پذیری زیست محیطی رابطه معناداری وجود دارد. بین متغیرهای زمینه ای (جنسیت، تحصیلات، وضعیت اشتغال، وضعیت تأهل) با مسؤولیت پذیری زیست محیطی رابطه معناداری وجود ندارد. مدل یابی معادله ساختاری نشان داد که 44 درصد از واریانس متغیر مسؤولیت پذیری زیست محیطی توسط متغیرهای سرمایه اجتماعی (با تأثیر بیشتر) و سرمایه فرهنگی تبیین می شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش و نظریه بوردیو، هرچه سرمایه اجتماعی و فرهنگی شهروندان بیشتر باشد مسؤولیت پذیری زیست محیطی مطلوب تری دارند. در شهر یاسوج به دلیل التزام به روابط و پیوندهای قومی و طایفه ای، برخورداری از سرمایه اجتماعی در قالب حمایت اجتماعی در شبکه های ارتباطی نقش بسیار مؤثری در ترغیب مردم به رفتارهای مسؤولانه زیست محیطی دارد. بنابراین، در راستای آموزش های نظری و عملی افراد در رفتارهای مسؤولانه زیست محیطی با استفاده از خود شهروندان، صدور مجوز فعالیت به سازمان های مردم نهاد در حیطه محیط زیست با حداقل دخالت دولت، برگزاری کارگاه ها و همایش ها و اجتماعات عمومی، تقویت پل های ارتباطی بین مردم و سازمان های مسؤول در حوزه محیط زیست به ویژه از طریق فضای مجازی، تقویت ارتباطات و اعتمادسازی بین مردم و سازمان های غیردولتی از جمله نهادهای مذهبی و آموزش خانواده ها از طریق مدارس پیشنهاد می شود.
بلاغت جدید و نقد بلاغی معاصر، رهیافتی در بلاغت تربیت (با تمرکز بر ادبیات کودک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
105 - 122
حوزههای تخصصی:
بلاغت جدید و نقد بلاغی معاصر، ظرفیت های فراوانی برای ایجاد رهیافت های مفید و مؤثر در نقد با رویکرد تربیتی و رسیدن به بلاغت تربیت دارند. این پژوهش با هدف آزادسازی این ظرفیت ها، شفافیت و تعمیق بلاغت جدید و نقد بلاغی معاصر و نیز سامان بخشیدن به آشفتگی و بی ثمری رویکردهای تربیتی در نقد انجام شده است. در این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی بر پایه جمع آوری داده های کتابخانه ای، بلاغت جدید و نقد بلاغی معاصر، توصیف شده، ضرورت ها و تجلی های بلاغت تربیت، تبیین شده و کارآمدی ویژگی های بلاغت جدید و نقد بلاغی معاصر در پاسخ به نیازهای بلاغت تربیت، تحلیل و بررسی شده است. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، بلاغت جدید و نقد بلاغی معاصر مناسب ترین بستر نظری برای شکل دادن به الگوی نقدی علمی با رویکرد تربیتی و رسیدن به بلاغت تربیت است؛ زیرا ویژگی های آنها ازین قرار است: توجه به ارتباط و تأثیر و تغییر در مخاطب، توجه هم زمان به متن و مخاطب، برداشتن هرگونه محدودیت در متن موضوع نقد، دربرگیری تمام انواع تأثیر، انتقال وصف «بلاغی» از جنس متنِ موضوع نقد به روشِ نقد متن، بهره گیری از نظام های دیگر همچون روان شناسی و جامعه شناسی، محدودنبودن در بهره گیری از روش ها و ابزارهای گوناگون و یافتن روش ها و ساخت ابزارهای جدید، نگاه به نقد به صورت سنجش و نزدیکی به فضای ساخت معادله (فرمول). بهره گیری از این الگوها الزاماتی دارد که از مهمترین آنها تهیه جدول (ماتریس )های بلاغی پیونددهنده شناسه های متن با ابعاد وجود مخاطب برای گونه های مختلف ادبیات، ساخت معادله (فرمول) ها در درایه های این ماتریس ها، دسته بندی مخاطبان و رفتن به سمت تجربه و آزمایش است.
واکاوی زیبایی شناختی، درونمایگانی و مفهومی عنوان ها در متون منثور فنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۳
269 - 293
حوزههای تخصصی:
عنوان های متون ادبی در هر دوره تاریخی داده های ارزشمندی را درباره مؤلفان آنها، شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه آن دوره و دیگر مسائل به دست می دهند. در این میان، عنوان های متون منثور فنی با توجه به ماهیت هنری و ادبی شان، علاوه بر به دست دادن داده های تاریخی یا اجتماعی، می توانند آشکارساز رویکردهای فرهنگی و ادبی ادوار مختلف در سنت ادبی پارسی باشند. مطالعه پیش رو با این انگاره و با اتخاذ رویکردی استنادی تاریخی در گردآوری داده ها می کوشد ضمن درنگ در عنوان های 38 متن منثور فنی، آنها را از منظر ارزش های زیبایی شناختی، درونمایگانی و استعاره های مفهومی واکاوی نماید. مطالعه حاضر ضمن شناسایی دو کلان گروه ادبی و غیرادبی از عنوان ها از منظری زیبایی شناختی، دو زیرگروه مسجع و استعاری را در ذیل کلان گروه ادبی قرار می دهد. در این میان، هرچه محتوای متن به سوی امر عینی میل یابد، عنوان نیز به سوی سجع گرایش می یابد و در مقابل، گرایش محتوای متن به امر انتزاعی، عنوان را به سوی استعاره شدگی سوق می دهد. عنوان های غیرادبی و کارکردگرا نیز ضمن تهی شدگی از ارزش های زیبایی شناختی، بیشترین همگرایی با محتوای متن را نشان می دهند. همچنین، براساس این مطالعه، گسترده ترین دایره موضوعی عنوان ها به موضوعات تاریخی تعلق دارد که در تمام گونه ها و زیرگونه های عنوان ها دیده می شود. این گستردگی برونداد پارادایم فکری حاکم بر طبقات سیاسی حاکم و نشانگر رابطه دوسویه حاکم فرهیخته از یک سو و بیانگر نوعی گسست میان آن طبقات و توده جامعه آن روزگار ایران از سوی دیگر است. از منظر هدف گزینش عنوان هم، برخی از عنوان ها ماهیتی انگیزشی، بخشی ماهیتی کارکردگرایانه و شماری هم ماهیتی ترکیبی و درآمیخته دارند. در بخش دیگری از پژوهش با بهره گیری از اندیشه استعاره های مفهومی، مشخص شده است که حوزه معنایی جهت و حرکت و نیز گیاهان بنا به دلایل تبیین شده در پژوهش، بیشترین کاربرد را داشته اند.
بواعث ظهور هجاء المدن والأقالیم في الشعر العربي بخراسان خلال القرنین الرابع والخامس الهجریین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازدهر الشعر العربی بخراسان فی القرنین الرابع والخامس الهجریین ویمتاز فن الهجاء بین الفنون الشعریه التی راجت عند الشعراء فیها. تناول الشعراء الهجاء بأنواعه المختلفه فی خراسان لکن هجاء المدن والأقالیم ظاهره شعریه أکثر الشعراء منه لأسباب مختلفه کما أورثوا لنا فی طیاته بوصفهم ألسنه الدهر تاریخاً شعریاً عن خراسان وما تتصل بها من أخبار قلّما نجدها فی الکتب التاریخیه مما یستحق النظر والتأمل. ذکر الثعالبی والباخرزی فی موسوعتیهما یتیمه الدهر فی محاسن أهل العصر ودمیه القصر وعصره أهل العصر من أشعار الشعراء بخراسان عدداً وفیراً فی هجاء المدن والأقالیم أکثره فی شکل مقطوعات قصیره تُظهر لنا جوانب من حیاتهم الأدبیه والثقافیه؛ الأمر الذی یحتاج إلی بحث علمی یشرح لنا بواعث هذا اللون من الهجاء ویتیح لنا التعرف علی تراثنا الثقافی؛ ومن ثم تهدف هذه المقاله إلی تناول البواعث التی سببت ظهور هذا اللون من الهجاء إلی جانب سائر أنواع الهجاء فی الشعر العربی بخراسان معتمده المنهج الوصفی _ التحلیلی. وتوصّل البحث إلی أنّ النتائج أن الأسباب فی هذا الصدد هی مناخ المدینه أوالإقلیم، وشعور الشاعر بالغربه، وظلم عمال الدوله، والفسق والفجور، ووجود القاذورات والروائح الکریهه، ومعاناه الشاعر وغضبه من أهل المدینه، وبخل أهل المدینه.کما تبیّن لنا أن هجاء الشعراء للمدن والأقالیم کان غالباً بدافع شخصی، أی أنه کان قائماً على تجربه شخصیه مزعجه، وتبعا لذلک لم یقصدوا الشعراء من وراء الهجاء إلا السخریه والتدمیر.
ناپایداری پایدار؛ روایتی زنانه از موج های مهاجرتی در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: کشور ایران در چند دهه اخیر مهاجرت های داخلی گسترده ای را تجربه کرده و این روند مهاجرتی در بعد بین استانی همچنان در حال افزایش است. این مهاجرت ها با چالش های وسیعی در مناطق کشور همراه بوده است. از این رو پژوهش حاضر به دنبال روایتی زنانه از موج های مهاجرتی است. موج هایی که به واسطه ناپایداری دوسویه در مناطق مهاجرفرست و مهاجرپذیر شکل می گیرند. روش مطالعه: روش پژوهش حاضر، کیفی و از رویکرد نظریه زمینه ای استفاده شده است. مشارکت کنندگان، 21 نفر از زنان مهاجر به شهر یزد از استان های مختلف کشور بوده اند که به صورت هدفمند و به شیوه نمونه گیری نظری انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها به شیوه کدکذاری باز، محوری و گزینشی انجام گرفته است. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر از وجود ناپایداری پایدار در چرخه مهاجرت داخلی کشور خبر می دهد. بسترهای مهاجرفرست بر اثر ناکارآمدی سیاست های منطقه ای با ناپایداری گسترده روبه رو بوده که زمینه ساز مهاجرت های وسیع گروهی از این مناطق شده است. از سوی دیگر ناکارآمدی سیاست ها در مناطق مهاجرپذیر در جذب درست و متناسب جمعیت مهاجر سبب برهم خوردن تعادل بین جمعیت و منابع شده و بسترهای این مناطق نیز با ناپایداری های شدید در ابعاد گوناگون مواجه کرده است. نتیجه گیری: عدم توجه به ناپایداری برخاسته از مهاجرت های کنترل نشده و فقدان مداخله به هنگام و مناسب دولت سبب شگل گیری موج جدید مهاجرت از مناطق مهاجرپذیر می شود و این مناطق را به بسترهای جدید مهاجرفرست تبدیل می کند که در این مسیر اولویت با افراد با سرمایه های انسانی و اقتصادی بیشتر جهت حرکت به سوی کلان شهرهای توسعه یافته تر است. از این رو این مسیر نیازمند رصد دقیق تر و مدیریت و سیاست گذاری کارآمدتر است.
واکاوی معنایی زمینه های ازدواج زنان ایرانی با اتباع افغانستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
219 - 264
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به واکاوی معنایی زمینه های ازدواج زنان ایرانی با اتباع افغانستانی می پردازد. ایران در چند دهه گذشته به یکی از مقصدهای اصلی مهاجران افغانستانی تبدیل شده است؛ این امر به دلیل وجود مرز گسترده بین دو کشور و همچنین آشفتگی سیاسی، جنگ های متعدد، شرایط اقتصادی وحشتناک، ترس از جان، و سایر عوامل اقتصادی و سیاسی است. رویکرد پژوهش، کیفی و روش آن داده بنیاد است. مشارکت کنندگان در پژوهش، زنان ایرانی دارای همسر افغانستانی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و داده ها با انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. تعداد مشارکت کننده با معیار اشباع نظری، 12 نفر بود. داده ها با بهره گیری از کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری و گزینشی) استخراج و تحلیل شدند. در فرایند کدگذاری و تحلیل داده ها، تعداد 106 مفهوم، 35 مقوله فرعی، 10 مقوله اصلی و یک مقوله هسته استخراج شد. مقوله های اصلی پژوهش در قالب شرایط علی («رویه پدرسالارانه و ازدواج اجباری»، «سماجت و پافشاری اتباع بیگانه»)، شرایط زمینه ای («مصائب خانه پدری»، «نبود و کمبود آگاهی»، «فقر و احساس محرومیت» و «تقدیرگرایی»)، و شرایط مداخله گر («ادراک واکنش های متنوع»، «موانع اداری و حقوقی»، «نبود آینده نگری» و «بی پشتوانگی و ناپایداری شغلی و اقتصادی اتباع بیگانه») دسته بندی شدند. مقوله هسته نیز به «گزینش و زندگی ناخواسته» اشاره دارد. نتیجه این که، ازدواج و زندگی زنان ایرانی با اتباع افغانستانی، گونه ای از چالش در پیوند با موقعیت زنان و خانواده های آن ها در جامعه است که راهی ناخواسته را فراروی آن ها قرار می دهد.
رهیافت انتقادی به مکتب جامعه شناسی شهری شیکاگو: واسازی مناسبات ثروت، قدرت و حرکات فضایی-سکونتی جمعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
481 - 514
حوزههای تخصصی:
براساس تفسیر مکتب جامعه شناسی شهری شیکاگو، طبقات بالای اقتصادی همواره در رقابت برای بهترین نقش های اجتماعی و موقعیت های فضایی پیروز می شوند و دارای قدرت دستکاری و اصلاح فضای شهری در راستای منافع خود هستند. نوشتار حاضر می کوشد از طریق ارائه یک تفسیر جایگزین، یعنی تفسیر مبتنی بر مکتب واسازی، تفسیر مکتب فوق را درباره مناسبات میان ثروت، قدرت و حرکات فضایی جمعیت واسازی کند. برای دستیابی به این هدف، نظریه شهر مناطق متحدالمرکز که توسط برگس ارائه شده است، به عنوان چارچوب تحلیل پژوهش حاضر انتخاب می شود. تفسیر حاضر استدلال می کند که طبقات ثروتمند همواره طبقات اصلح و قدرتمند رقابت های شهری نبوده و دارای نقش تعیین کنندگی نهایی برای شکل دهی به حرکات جمعیتی درون شهر نیستند، بلکه طبقات کم درآمد اجتماعی نیز قادرند مکان استقرار طبقات بالای اقتصادی را در راستای منافع طبقاتی خود، تعیین و کنترل کنند. تفسیر مقاله حاضر نشان می دهد که طبقات بالای اقتصادی نمی توانند ساختار فضایی- اجتماعی شهر را صرفاً برحسب اراده آزاد و منافع طبقاتی خود دستکاری و کنترل کنند، زیرا آن ها در رقابت با طبقات کم درآمد برای تصرف بهترین موقعیت های فضایی برای سکونت که در فاصله کمتری از مرکز شهر قرار دارتد، شکست می خورند. در تحلیل الگوی حرکات سکونتی جمعیت، باید ساختار قدرت شهری را به صورت شبکه ای از مناسبات قدرت در نظر گرفت که در میان تمام طبقات اجتماعی توزیع شده است و در تملک یک طبقه خاص اجتماعی نیست. شهر یک کلیت ساختاری است و طبقات اجتماعی، نه براساس اراده آزاد و مطلق طبقاتی خود، بلکه در راستای وحدت کلی حاکم بر آن کلیت عمل می کنند.
نظریه زمینه ای پیرامون اقدام به تکرار قاچاق موادمخدر (موردمطالعه: زندانیان زندان مرکزی کرمان زمستان 1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
257 - 304
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه دسترسی به نظریه زمینه ای[1] درباره تکرار قاچاق موادمخدر براساس عمیق ترین درک ممکن کنشگران از این پدیده اجتماعی است. در مطالعه حاضر ابعاد مختلف تکرار جرم در پارادایم تفسیری با استفاده از رویکرد کیفی و با روش نظریه زمینه ای حاصل شد. زندانیانی که قبلاً به جرم قاچاق موادمخدر محکوم شده اند، اما باز جرم خود را تکرار کرده و دستگیر شده اند، جمعیت هدف این تحقیق بودند که 34 نفر از زنان و مردان زندانی در زندان مرکزی شهر کرمان بودند و با روش هدفمند انتخاب شدند. یافته های حاصل شامل 120 کد اولیه، 15 طبقه میانی و چهار طبقه اصلی است که می توان براساس آن ها به تفسیر تکرار جرم زندانیان کرمان پرداخت. این طبقات عبارت اند از: 1. تکرار جرم به مثابه کنش عقلانی؛ 2. تکرار جرم به مثابه کنش اجتماعی؛ 3. تکرار جرم به مثابه کنش کمال گرایانه؛ 4. تکرار جرم به مثابه کنش اجتناب ناپذیر. مقوله مرکزی این پژوهش «تکرار جرم به مثابه بن بستی برای جبران زندگی ازدست رفته» است که با شرایط علّیِ ویژگی های فردی، الگوی رفتاری مجرمانه، طبقه اجتماعی و سرگشتگی زنان، در شرایط زمینه ای الگوی رفتاری تحقیرآمیز و بی اعتمادی، مشکلات اقتصادی، نبود فرصت کاهش جرم در جامعه و الگوی رفتاری انگ زنی با مداخله باورهای کمال گرایانه، روابط زناشویی و شالوده شکنی دینی و استراتژی های الگوی رفتاری عدالت محور، زیرساخت های حمایتی شکل گرفته و به پیامدهای تشدید بحران هویت و طرد اجتماعی و بدبینی منجر شده است. [1]. Grounded Theory
تصویر کووید-19 در وب سایت های نهادهای ملی و بین المللی تحلیل اینفوگرافیک های سازمان جهانی بهداشت، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و خبرگزاری ایرنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پاندمی کووید-19 بشر را دچار بحرانی کرد که پاسخ به آن جز از طریق مدیریت جهانی امکان پذیر نبود. به منظور مقابله با آن، آموزش و اطلاع رسانی صحیح به عموم مردم به عنوان رسالت اصلی نهادهای متولی مبارزه با کرونا تعریف شد و حجم عظیمی از اطلاعات توسط نهادها و رسانه های مختلف منتشر شد. مطالعه این پیام ها می تواند ضمن ارائه شناختی دقیق از چگونگی مواجهه با کرونا توسط نهادهای مختلف، در بحران های آینده نیز کارساز باشد. مقاله حاضر اینفوگرافی های تولیدشده در خصوص ویروس کووید-۱۹ توسط «سازمان جهانی بهداشت» در سطح بین المللی و «وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» و «خبرگزاری ایرنا» را در سطح ملی مطالعه می کند.در این پژوهش 560 اینفوگرافی وب سایت نهادهای مذکور از ابتدای اسفند 1398 تا پایان 1400 برمبنای دو الگوی اعتقاد بهداشتی و موازی توسعه یافته با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی مطالعه می شود.یافته ها گویای این است که سازمان جهانی بهداشت بیشتر از تکنیک اقناعی «خودترغیبی» استفاده کرده بود؛ یعنی به منظور ترغیب مخاطب به رعایت پروتکل های بهداشتی، به بیان استدلال و مزایای پیشنهاد های مطرح شده پرداخته است؛ درحالی که ضمیر شخصی ما پرکاربردترین تکنیک اقناعی در وزارت بهداشت است؛ یعنی این وزارتخانه بیش از هر چیز بر مقوله جمع گرایی و تقویت روحیه ملی گرایی ایرانیان تأکید کرده است. ایرنا نیز بیشتر از تکنیک «شواهد (استفاده از آمار و نمودار)» و «گواهی دادن متخصصان» استفاده کرده است.توجه صرف پزشکی به اپیدمی موجب تبدیل آن به مسئله اجتماعی می شود. برخلاف سازمان جهانی بهداشت که به ابعاد اجتماعی و روانی که درنتیجه این بحران رخ داده بود، توجه نشان داد، دو نهاد داخلی به پدیده کرونا صرفاً با نگاهی پزشکی نگریستند این در حالی است که آثار کرونا صرفاً به بخش سلامت و امنیت جان افراد محدود نشده بود، بلکه با گذشت زمان، کرونا به مسئله ای اجتماعی تبدیل شد.
پویایی شناسی الگوی حکمرانی در جمهوری اسلامی ایران؛ توصیف و توصیه های سیاستی بر مبنای خوانشی از دیدگاه های آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه در ایران معاصر همواره مورد توجه دولت ها، مراجع تصمیم گیری، مراکز علمی تحقیقاتی و نیز روشنفکران و افکار عمومی بوده است. در سال های اخیر الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت به عنوان جایگزینی برای مدل توسعه در ایران مطرح شد اما فراتر از سندی نیمه کاره که توسط مرکز مربوطه ارائه شده، تاکنون نتوانسته در عرصه عملیاتی نمایان شده یا پیاده سازی شود. نویسندگان این پژوهش بر این باورند که الگوی حکمرانی در ایران نیازمند ارائه چشم اندازی عینی تر نسبت به جایگاه تاریخی کشور است تا تأمین کننده و تضمین گر پیشرفت کشور باشد. اهمیت پرداختن به این موضوع از آن جهت است که تا زمانی که الگوی پیشرفت بر اساس ظرفیت ها و اولویت های کشور در سطح حکمرانی طراحی نشود، سندنویسی ها به تنهایی کمکی به پیشرفت کشور نخواهند کرد. به این ترتیب، سوال اصلی پژوهش چنین است: مولفه ها و مراحل الگوی حکمرانی در جمهوری اسلامی ایران برای پیشرفت چیست؟ روش گردآوری داده ها در اینجا اسنادی کتابخانه ای و روش پردازش آن تحلیل مضمون است. فرایند رسیدن به پاسخ سوال اصلی از تشریح ضرورت الگوی پیشرفت بومی بر پایه خوانشی از دیدگاه های آیت الله خامنه ای آغاز شده و در نهایت به این گزاره می رسد که الگوی حکمرانی در ایران باید بر اساس سه گام بنیادی در تأمین نیازهای مشترک، متمایز و اختصاصی جامعه بر پایه ارزشِ کانونی کارآمدی طراحی شود. هر یک از این گام ها نیز بخشی از مسیر کشور برای رسیدن به دولت اسلامی را شامل می شود.
ویتگنشتاینِ کریپکی و قابلیت گراییِ تقلیل گرایانه هانا گینزبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
99 - 118
حوزههای تخصصی:
کریپکی در تفسیر مشهور خود از ویتگنشتاین، استدلال می کند که هیچ فکت یا امر واقع ای درباره یک گوینده وجود ندارد که بتواند دو شرط مهم را برآورده سازد: شرط برساخت متافیزیکی معنا و شرط هنجارین بودن آن. وی به خصوص دیدگاه قابلیت گرایی را مورد حمله قرار می دهد و استدلال می کند که فکت ها درمورد قابلیت های گوینده نمی توانند هیچ یک از این دو شرط را برآورده سازند. یکی از واکنش ها به استدلال های کریپکی ازسوی گینزبِرگ، فیلسوف زبان معاصر بوده است که تلاش می کند دیدگاه قابلیت گرایانه تقلیل گرایانه ای را ارائه کند که شرط هنجارین بودن معنا را هم زمان با شرط برساخت برآورده سازد. در این مقاله نشان داده می شود که تلاش وی موفق نخواهد بود.
پژوهشی وجودشناسانه درباره «فکر» و «نظر» در الهیات اثولوجیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
469 - 486
حوزههای تخصصی:
در اثولوجیا «فکر» در حوزه های مختلف وجودشناسانه، خداشناسانه، جهان شناسانه و علم النفس مطرح می شود. «نظر» نیز که در گفتمان جدید معمولاً در مقابل «عمل» بکار می رود، در اثولوجیا در مباحث جهان شناسانه و وجودی معنا می یابد. مسئله این نوشتار واکاوی کاربست دو اصطلاح «فکر» و «نظر» در الهیات اثولوجیا با رویکردی وجودی است. پرسش این است که کاربست «فکر» و «نظر» در ارتباط با خدا و جهان چگونه است؟ آیا این دو مفهوم برهم تحویل پذیرند؟ پاسخ این است در الهیات اثولوجیا «فکر» را نمی توان به خدا نسبت داد؛ (رویکرد سلبی) اما «نظر» را می توان هم بر خدا و هم بر عقل و نفس نیز نسبت داد (رویکرد ایجابی). «نظر» در نظریه فیض و صدور مطرح می شود و با جهان شناسی و خداشناسی پیوند دارد. براین اساس در این نوشتار بر آنم تا معانی مدنظر اثولوجیا از «فکر» و «نظر» در الهیات را تبیین کنم و کاربست آن ها را در خداشناسی و جهان شناسی او بررسی کنم. روش این نوشتار توصیفی-تحلیلی است.
شکاف عدالت در نظریه امید کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
411-429
حوزههای تخصصی:
نظریه امید کانت معطوف به امیدواری به خیر کامل آدمی است، که شاملِ هم فضیلت و هم سعادت اوست. به گفته کانت افراد موظفند برای تحقق فضیلت و سعادت تلاش کنند و به اقتضای اخلاق و عدالت نهفته در آن باید به خیر کامل برسند. اما آیا امیدی به تحقق خیر کامل وجود دارد؟ کانت در رویکردی الهیاتی این نوید را می دهد که بشر در جهانی دیگر و به کمک خداوند به خیر کامل دست خواهد یافت؛ و در رویکردی سکولار این امید را مطرح می کند که نوع بشر به سمت خیر کامل در حرکت است و در حرکت تدریجی خود در طول تاریخ سرانجام به آن دست خواهد یافت. ادعای مقاله این است که رویکرد سکولار برای جبران نقص رویکرد الهیاتی – که برخی بیان داشته اند - مطرح نشده، بلکه هماهنگ با آن است، و کانت هر دو رویکرد را در ارتباط با هم و مکمل یکدیگر دانسته است. با این حال نقدی به آن وارد است مبنی بر اینکه در رویکرد سکولار، فرد انسان به نفع نوع انسان مورد غفلت قرار گرفته است که می توان از آن با عنوان شکاف عدالت یاد کرد.
ردپای برگسون در تفسیر هایدگر از زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
221 - 236
حوزههای تخصصی:
در ابتدای کتاب وجود زمان نام برگسون در کنار نام ارسطو آمده است، جایی که هایدگر سعی دارد مفهوم حیث زمانی را از زمان سنتی مورد استفاده در فلسفه تمایز دهد. حال سؤال اینجاست که پس از اشاره هایدگر به نام ارسطو، چرا نام برگسون به میان می آید؟ اگر منظور آخرین فیلسوف است چرا هوسرل را نام نمی برد که استاد خود هایدگر بود و سخنرانی اش با عنوان زمان-آگاهی قرار بود تحت نظارت هایدگر به چاپ برسد؟ چرا نامی از هگل به میان نمی آید که تفسیرش از زمان در فصل ماقبل آخر وجود و زمان، موضوع بحث هایدگر قرار می گیرد؟ چرا نامی از دیلتای نیست که موضوعات تفکرش در زمینه زمان قبل از نوشتن کتاب وجود و زمان موردتوجه هایدگر بود؟ البته هایدگر در انتهای بخش دوم وجود و زمان و در قالب یک پانوشت بار دیگر به نام برگسون اشاره و ادعا می کند که تنها قصدش، تمایز قائل شدن میان نظر خودش در باب «زمان» با برگسون است، هرچند اخیراً توسط علاقه روزافزون به مکتب برگسونی و تأثیر او بر فلسفه قرن بیستم به دلیل تأثیر او بر ژیل دلوز تحقیقات پژوهشگران نشان از وامداری هایدگر از فلسفه برگسون دارد. دامنه این تحقیقات گرچه به مسئله تأثیر برگسون بر پدیدارشناسی و هایدگر هم کشیده شده اما برخی پرسش ها هنوز بی پاسخ هستند که این مقاله سعی در پاسخ به آنها را دارد