جامعه شناسی نهادهای اجتماعی

جامعه شناسی نهادهای اجتماعی

جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره 10 پاییز و زمستان 1402 شماره 22 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

رابطه سرمایه اجتماعی و فرهنگی با مسؤولیت پذیری زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مسؤولیت پذیری زیست محیطی سرمایه اجتماعی سرمایه فرهنگی بوردیو یاسوج

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۵
اهداف: امروزه از مهم ترین مسائل زیست انسانی، توجه به محیطی است که در آن زندگی می کند. هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و فرهنگی با مسؤولیت پذیری زیست محیطی بر مبنای مفهوم سرمایه در اندیشه بوردیو است. روش مطالعه: این پژوهش به روش پیمایشی با جامعه آماری شهروندان 15 ساله و بیشتر شهر یاسوج اجرا شده است. حجم نمونه مبتنی بر فرمول کوکران و بر اساس واریانس محاسبه شده از پیش آزمون و با 95 درصد اطمینان، 323 نفر تعیین شد. اعتبار پرسش نامه نیز از نوع صوری و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که بین سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی تجسم یافته با مسؤولیت پذیری زیست محیطی رابطه معناداری وجود دارد. بین متغیرهای زمینه ای (جنسیت، تحصیلات، وضعیت اشتغال، وضعیت تأهل) با مسؤولیت پذیری زیست محیطی رابطه معناداری وجود ندارد. مدل یابی معادله ساختاری نشان داد که 44 درصد از واریانس متغیر مسؤولیت پذیری زیست محیطی توسط متغیرهای سرمایه اجتماعی (با تأثیر بیشتر) و سرمایه فرهنگی تبیین می شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش و نظریه بوردیو، هرچه سرمایه اجتماعی و فرهنگی شهروندان بیشتر باشد مسؤولیت پذیری زیست محیطی مطلوب تری دارند. در شهر یاسوج به دلیل التزام به روابط و پیوندهای قومی و طایفه ای، برخورداری از سرمایه اجتماعی در قالب حمایت اجتماعی در شبکه های ارتباطی نقش بسیار مؤثری در ترغیب مردم به رفتارهای مسؤولانه زیست محیطی دارد. بنابراین، در راستای آموزش های نظری و عملی افراد در رفتارهای مسؤولانه زیست محیطی با استفاده از خود شهروندان، صدور مجوز فعالیت به سازمان های مردم نهاد در حیطه محیط زیست با حداقل دخالت دولت، برگزاری کارگاه ها و همایش ها و اجتماعات عمومی، تقویت پل های ارتباطی بین مردم و سازمان های مسؤول در حوزه محیط زیست به ویژه از طریق فضای مجازی، تقویت ارتباطات و اعتمادسازی بین مردم و سازمان های غیردولتی از جمله نهادهای مذهبی و آموزش خانواده ها از طریق مدارس پیشنهاد می شود.
۲.

تحلیلی جامعه شناختی از موانع اجتماعی پذیرش فناوری های پیشرفته در بخش کشاورزی- روستایی ایران (مورد مطالعه: فناوری کودهای بیولوژیک)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: موانع اجتماعی پذیرش کود زیستی سرمایه داری رفاقتی تحلیل چندسطحی جامع کشاورزی - روستایی مطالعه موردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۶
اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسی علل اجتماعی ضعف در پذیرش فناوری کود زیستی، با وجود گذشت سه دهه از دست یابی فناوران ایرانی به تولید صنعتی آن است. روش مطالعه: روش در این مطالعه کیفی بوده و از راهبرد مطالعه موردی استفاده شده است. تکنیک گردآوری داده ها، مطالعه اسنادی، مصاحبه ساخت نیافته و مشاهده مشارکتی است و واحد مورد مطالعه، نظام فنی- اجتماعی کود است. داده ها از میان گروه های بازیگر شامل بخش های سیاست گذار، شرکت های دولتی، خصوصی و دانشگاه ها گردآوری شده و به روش ساخت تبیینی، مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته ها: در طول سه دهه مورد مطالعه، آشیانه های سیاستی در حوزه قوانین و نهادسازی توسط دولت و آشیانه های فناوری در حوزه ارتقای فناوری و توسعه بازار توسط تولیدکنندگان کود زیستی ایجاد شده است. همچنین در سایه تحولات جهانی تحریم، جنگ، افزایش قیمت کود و تقاضا برای محصولات سالم، دورنمای داخلی نیز تحت فشار قرار گرفته اما منجر به افزایش قابل توجهی در پذیرش کود زیستی نشده است. نتیجه گیری: علاوه بر ویژگی های اقتدارگرایی و تصلب نسبت به تغییر رویه ها در دستگاه اجرایی، متولی تأمین و توزیع کود در کشور به عنوان شبکه ای از بنگاه های متصل سیاسی با به کارگیری سازوکارهای تصرف مقرراتی، کتمان و انکار اثربخشی فناوری، تحدید دسترسی رقبا و تبعیض در اجرای قانون، اجازه شکل گیری پنجره های فرصت را در نظام فنی- اجتماعی کود نداده است. همچنین گره خوردگی دورنمای خودکفایی در محصولات کشاورزی با تأمین یارانه ای کود شیمیایی در قالب واردات، شکل گیری پیکربندی جدید در نظام فنی- اجتماعی کود را ناممکن ساخته است. نهاد متولی درعین حال موانع انتشار کود زیستی را قیمت بالای آن، فقدان اثربخشی در عملکرد و موانع کاستی پذیرش آن را خرده مالکی، سالخوردگی و تحصیلات پایین جامعه کشاورزی ایران برساخت می کرد. موضوعی که در میدان عمل صحت نداشت.
۳.

تحلیل انتقادی گفتمان خصوصی سازی آموزش و پرورش در گفتمان های پس از انقلاب اسلامی ایران: مطالعه موردی گفتمان های اصلاح طلب و اصول گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خصوصی سازی آموزش و پرورش تحلیل انتقادی گفتمان اصلاح طلب اصول گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۳
اهداف: خصوصی سازی آموزش یکی از موضوعات پرمناقشه ای که در سال های اخیر در کانون توجه سیاست گزاران بوده است. خصوصی سازی آموزش و پرورش علاوه بر کاهش فشار بر بودجه دولت، ایجاد بازار رقابتی و یاددهی و یادگیری به کارآیی بیشتر در استفاده از منابع است. هدف از این پژوهش تحلیل انتقادی گفتمان خصوصی سازی آموزش و پرورش ایران پس از انقلاب اسلامی دولت اصول گرایی و اصلاح طلب می باشد. روش مطالعه: تحقیق حاضر یک مطالعه کیفی است که با استفاده از روش تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف به توصیف، تفسیر و تبیین ماهیت و عناصر گفتمانی آموزش و پرورش در این دوره های تاریخی پرداخته است. یافته ها:  نشان داد در متون گفتمان اصلاح طلب، تأکید بر مشارکت مردم در آموزش و پرورش، شرایط بومی و توجه به اقلیت ها در عرصه تعلیم و تربیت و در متون گفتمان اصول گرایی تأکید بیشتری بر حمایت از مدارس غیردولتی، توجه به نیازهای محلی و منطقه ای، مشارکت گرایی، تمرکززدایی و شوراهای آموزش و پرورش است، مؤلفه هایی که در متون گفتمان رقیب نمود کمتری دارد هر گفتمان با طرد گفتمان پیشین و برجسته سازی و محوری نمودن نظرات و سیاست های مورد نظر، موجودیت خود را تحکیم و تثبیت نموده است. نتیجه گیری: گفتمان های بعد از انقلاب به همه مقوله ها و شاخصهای خصوصی سازی آموزش به صورت متوازن و متعادل نپرداخته اند. در غالب موارد، اسناد مورد بررسی از الگوی تک گفتمانی پیروی می کنند و علاقه ای به استفاده از عناصر گفتمان های رقیب ندارند.
۴.

ناپایداری پایدار؛ روایتی زنانه از موج های مهاجرتی در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مهاجرت داخلی مناطق مهاجرپذیر و مهاجرفرست ناکارآمدی سیاست ها روایت زنانه شهر یزد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۷
اهداف: کشور ایران در چند دهه اخیر مهاجرت های داخلی گسترده ای را تجربه کرده و این روند مهاجرتی در بعد بین استانی همچنان در حال افزایش است. این مهاجرت ها با چالش های وسیعی در مناطق کشور همراه بوده است. از این رو پژوهش حاضر به دنبال روایتی زنانه از موج های مهاجرتی است. موج هایی که به واسطه ناپایداری دوسویه در مناطق مهاجرفرست و مهاجرپذیر شکل می گیرند. روش مطالعه: روش پژوهش حاضر، کیفی و از رویکرد نظریه زمینه ای استفاده شده است. مشارکت کنندگان، 21 نفر از زنان مهاجر به شهر یزد از استان های مختلف کشور بوده اند که به صورت هدفمند و به شیوه نمونه گیری نظری انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها به شیوه کدکذاری باز، محوری و گزینشی انجام گرفته است. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر از وجود ناپایداری پایدار در چرخه مهاجرت داخلی کشور خبر می دهد. بسترهای مهاجرفرست بر اثر ناکارآمدی سیاست های منطقه ای با ناپایداری گسترده روبه رو بوده که زمینه ساز مهاجرت های وسیع گروهی از این مناطق شده است. از سوی دیگر ناکارآمدی سیاست ها در مناطق مهاجرپذیر در جذب درست و متناسب جمعیت مهاجر سبب برهم خوردن تعادل بین جمعیت و منابع شده و بسترهای این مناطق نیز با ناپایداری های شدید در ابعاد گوناگون مواجه کرده است. نتیجه گیری: عدم توجه به ناپایداری برخاسته از مهاجرت های کنترل نشده و فقدان مداخله به هنگام و مناسب دولت سبب شگل گیری موج جدید مهاجرت از مناطق مهاجرپذیر می شود و این مناطق را به بسترهای جدید مهاجرفرست تبدیل می کند که در این مسیر اولویت با افراد با سرمایه های انسانی و اقتصادی بیشتر جهت حرکت به سوی کلان شهرهای توسعه یافته تر است. از این رو این مسیر نیازمند رصد دقیق تر و مدیریت و سیاست گذاری کارآمدتر است.
۵.

تحلیل جامعه شناختی نقش شبکه های اجتماعی مجازی در شکل گیری مؤلفه های نوسازی اجتماعی در بین دانشجویان (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه پیام نور استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نوسازی شبکه های اجتماعی مجازی دانشجویان پیام نور گلستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۵
اهداف: مقاله با هدف بررسی شکل گیری مؤلفه های نوسازی اجتماعی در ارتباط با شبکه های اجتماعی مجازی انجام یافته است. روش مطالعه: پژوهش تبیینی بوده و با تکنیک پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور استان گلستان به تعداد 6168 نفر که به روش نمونه گیری کوکران 463 نفر به صورت طبقه ای نسبتی و تصادفی انتخاب شدند. یافته ها: نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که رابطه بین استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی با مؤلفه های نوسازی اجتماعی شامل متغیرهای عام گرایی، فردگرایی، بی طرفی عاطفی و خانواده گرایی معنادار بوده و با سایر مؤلفه های نوسازی اجتماعی شامل متغیرهای تفکیک، اکتساب و جهان گرایی معنادار نبود. نتایج الگویابی معادلات ساختاری در آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد متغیر استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی به ترتیب قادر به تبیین بی طرفی عاطفی، فردگرایی، تفکیک و عام گرایی از مؤلفه های نوسازی اجتماعی بوده است. نتیجه گیری: نتیجه تحقیق بیان می کند استفاده بیش تر از شبکه های اجتماعی توسط دانشجویان شکل گیری مؤلفه های نوسازی اجتماعی را (عام گرایی، فردگرایی، بی طرفی عاطفی و تفکیک) در آن ها بیش تر کرده است؛ بنابراین می توان از شبکه های اجتماعی مجازی در شکل گیری مؤلفه های نوسازی اجتماعی بهره گرفت.
۶.

جنبش دانشجویی و رادیکالیسم سیاسی؛ چگونه مبارزه های دانشجویی در سه دهه اول سلطنت پهلوی دوم به نتیجه ناخواسته تثبیت وضعیت موجود منجر می شد؟(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: جنبش دانشجویی رادیکالیسم میانه روی ارتجاع پهلوی دوم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۵
 اهداف: هدف این مقاله نشان دادن یکی از آسیب های فرهنگ سیاسی در ایران است. در وضعیتی که جامعه، نهادمندی سیاسی را تجربه نکرده باشد. مواجهه و تعامل نیروها و گروه های رقیب با یکدیگر می تواند به راحتی به یک رابطه آنتاگونیستی فرسایشی تبدیل شود. بر این اساس، این مقاله در صدد بررسی برخی از برهه های حساس در تاریخ جنبش دانشجویی در دوران پهلوی دوم است تا نشان دهد چگونه پافشاری بر حفظ جهان بینی اعتراضی و تبدیل شدن سازش ناپذیری به یک فضیلت سیاسی، می تواند راه را بر تحلیل واقع بینانه امور ببندد و به شکلی متناقض، مجالی برای بهره برداری نیروهای ارتجاعی از رادیکالیسم انقلابی فراهم کند. روش مطالعه: این مقاله با روش مطالعه اسنادی و بهره گیری از تحلیل طبقاتی کارل مارکس از نیروهای سیاسی فعال در فرانسه پس از انقلاب 1848 انجام شده است. یافته ها: در برخی از مقاطع حساس تاریخی، اعتراضات دانشجویی برخلاف انتظار به جای به نقد کشیدن قدرت حاکم و دیکتاتوری دربار، ناخواسته به یاری آن شتافته است و در عمل به حامی دربار و قدرت شاه تبدیل شده است. در سه مقطع نخست وزیری احمد قوام، محمد مصدق و علی امینی سیاست مدارانی به قدرت رسیدند که توانایی احیای قدرت دولت در برابر دربار را داشتند. اما اعتراضات دانشجویی در عمل باعث تضعیف قدرت این دولت ها شد؛ تا جایی که دربار توانست این رقبا را از سر راه خود بردارد و دیکتاتوری خود را بیش از گذشته تثبیت کند. نتیجه گیری: یکی از ابعاد آسیب زای فرهنگ سیاسی در ایران معاصر عدم توجه به ارزش تاکتیکی رادیکالیسم و تبدیل شدن آن به یک خط مشی ثابت و تغییرناپذیر در برخی مقاطع تاریخی است. شناخت الگوها و انتخاب هایی که با قصد ایجاد فضای باز سیاسی در عمل به بسته تر شدن جامعه منجر شده اند، باید دستمایه تأمل انتقادی-تاریخی قرار گیرند تا تکرارشان به تشدید مشکلات و مصائب سیاسی نینجامد.  
۷.

درهم تنیدگی اعتماد و تأثیر آن بر سلامت اجتماعی (مورد مطالعه دانش آموزان متوسطه دوم شهر جهرم)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سلامت اجتماعی اعتماد تعمیم یافته اعتماد شخصی اعتماد نهادی جهرم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۷
اهداف: هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت سلامت اجتماعی دانش آموزان و رابطه آن با اعتماد خاص، اعتماد تعمیم یافته و اعتماد نهادی است. روش مطالعه: پژوهش حاضر کمی و از نوع پیمایش است. 359 نفر از دانش آموزان از طریق فرمول کوکران و با روش تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه استاندارد سلامت اجتماعی کییز (1998) و پرسش نامه محقق ساخته اعتماد اجتماعی بود که پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ و شاخص پایایی ترکیبی (CR) و روایی آن از طریق میانگین واریانس استخراج شده (AVE) و روایی تشخیصی برآورد گردید. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی از طریق نرم افزار SPSS و استنباطی از طریق روش حداقل مربعات جزئی (PLS) انجام شد. یافته ها: یافته های توصیفی نشان دادند که وضعیت سلامت اجتماعی دانش آموزان در حد متوسط قرار دارد. یافته های استنباطی نشان داد هر سه متغیر با سلامت اجتماعی رابطه مثبت و معنی داری دارند؛ اما اعتماد تعمیم یافته تأثیر قوی تری نسبت به دو متغیر دیگر دارد. علاوه بر این اعتماد نهادی اثر اعتماد خاص و تعمیم یافته بر سلامت اجتماعی را میانجی گری می کند. نتیجه گیری: نتایج بر اهمیت پرورش اعتماد در سطوح مختلف برای افزایش سلامت اجتماعی تأکید می کند. مؤسسات آموزشی و سیاست گذاران باید در جهت پرورش محیط هایی که اعتماد را در همه سطوح ترویج می کنند، تلاش نمایند.
۸.

مادری دلسوزانه؛ تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از مادری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مادری تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۶
اهداف: هدف پژوهش حاضر درک و فهم تجربه زیسته مادری زنان سرپرست خانوار است. روش مطالعه: این مطالعه به صورت کیفی و روش پدیدارشناسی بر روی 15 نفر از زنان سرپرست خانوار تحت پوشش اداره بهزیستی شهر مرند که تجربه مادری داشته اند، در سال 1401 طی بازه زمانی 3 ماهه با روش نمونه گیری هدفمند و با تکنیک مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته انجام گرفت. داده ها براساس روش کولایزی تحلیل گردید. یافته ها: تجربه زیسته مادران سرپرست خانوار تحت پنج مقوله اصلی «مادری نگران»، «فداکاری مادرانه»، «هویت یابی از نقش های متکثر و متعارض»، «فشار مالی مضاعف»، «سازگاری نابهنجار» و سیزده مقوله فرعی «احساس نگرانی از آینده فرزند»، «عدم تحمل ناراحتی فرزند»، «ابراز پشیمانی از مادر شدن»، «فداکاری و از خودگذشتگی»، «تحمل سختی به خاطر بودن با فرزند»، «عدم تمایل به ازدواج مجدد به خاطر فرزند»، «نقش پدری و سرپرستی، مادری»، «ناتوانی در برآورده کردن نیازها»، «بدرفتاری و تنبیه فرزند»، «انگ و طمع ورزی جنسی»، «طرد از سوی فامیل و آشنایان»، «پنهان سازی هویت» دسته بندی شدند. نتیجه گیری: تجربه مادری زنان سرپرست خانوار با چالش های متعدد و متناقضی در زیست فردی، خانوادگی و اجتماعی همراه است. آن ها بعد از پذیرش نقش سرپرستی خانوار وظایف مادری و پدری را توأم انجام می دهند که فراتر و سخت تر از وظایف مادرانگی صرف است. با وجود اینکه در ایفای نقش خود به خاطر فرزندشان دلسوزانه و فداکارانه تلاش می کنند، اما به دلیل فشارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تعدد وظایف دشواری های منحصربه فردی را تجربه می کنند. اتخاذ تدابیر و سیاست گذاری هایی مناسب چه در زمینه اقتصادی و چه اجتماعی فرهنگی و روانی از سوی سیاست گذاران و نهادهای حمایتی برای توانمندسازی و شرایط متفاوت آن ها توصیه می شود تا مادران سرپرست خانوار بتوانند با دغدغه های کمتری نقش مادری خود را ایفای کنند.
۹.

رویکردهای روایی جهت بررسی نظام مند و ترکیب شواهد در پی هویت بخشی اجتماعی وابسته به معماری زمینه گرا (مطالعه موردی: شهر کلاله)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هویت بخشی اجتماعی زمینه گرایی برنامه دهی معماری نقش سرمایه اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۳
اهداف: توجه به آینده یک جامعه شهری و تغییرات روزافزون آن ضرورتی اساسی در سیستم مدیریت محسوب می شود و شناخت مناسب آینده، توانمندی های مدیران را در مسیر حفظ هویت اجتماعی ارتقا خواهد داد. کارآمدی سازمان های هنری در سطح جامعه شهری به دلیل عدم وضوح سیاست های مدیران این حوزه و غفلت آنان از نقش سرمایه اجتماعی، دارای ابهام است. به واسطه جهت گیری دیدگاه های اخیر زمینه گرایی به سمت گفتمان های فرهنگی- اجتماعی، پژوهشگر با تمرکز بر برنامه دهی معماری مجموعه ای هنری برای جامعه شهری کلاله، به دنبال درک بهتر پتانسیل ها و محدودیت های جامعه هنری است. روش مطالعه: آن چه این مقاله از روند برنامه دهی در نظر دارد، لزوم تعامل حرفه ای مدیران حوزه هنر با هنرمندان بومی به عنوان عاملی در راستای تحقق پایداری اجتماعی شهر است. این مطالعه کیفی به کمک دو سبک گفتمانی مصاحبه با مدیران هنری و پرسشنامه همدلی نوشته شده توسط هنرمندان شهر کلاله و همچنین استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی برای پاسخ به دو سؤال به تجزیه و تحلیل می پردازد: ویژگی های یک مجموعه هنری موفق چیست و چه چیزی می تواند مانع پویایی آن شود؟ روش تحلیل گفتمان انتقادی، به عنوان رویکردی مطلوب برای ترسیم چشم انداز هنر بومی و بازتعریف ادراکات و انتظارات دو گروه هنرمندان و مدیران در سازمان های هنری مورد توجه قرار گرفته است. یافته ها: در نتیجه گیری مقاله موضوعاتی چون اولویت بندی آسیب-پذیرترین هنرمندان، اطمینان از نمایندگی برابر همه گروه های فرهنگی در روند برنامه دهی و شناخت اثرات قابل توجه و ناخواسته زمینه، از جمله فعالیت های انحصاری سیاسی- اقتصادی مطرح می گردد. نتیجه گیری: تعامل حرفه ای بین مدیران و هنرمندان بومی به واسطه برجسته سازی اثرات متمایز نهادهای اجتماعی- محلی، یعنی سرمایه اجتماعی جامعه، تجربه هنری جامع تری برای هر دو طرف ایجاد می کند که از پایداری و موفقیت آینده پشتیبانی می کند.
۱۰.

مصرف فرهنگی، طبقه اجتماعی یا فردیت؟ (مورد مطالعه شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مصرف مصرف فرهنگی کالاهای فرهنگی طبقه فردیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۸
اهداف: مصرف و مصرف فرهنگی از پدیده های مهم جامعه معاصر است که ضمن تأثیرپذیری از عوامل مختلف فردی و اجتماعی، ابعاد مختلف زندگی افراد را متأثر می کند. بسیاری از صاحب نظران، مصرف و مصرف فرهنگی را متأثر از طبقه اجتماعی و نیز معرفی برای آن می دانند. برخی مطالعات، به ویژه در دنیای مدرن علاوه بر طبقه، ویژگی های فردی و فردیت را نیز عامل مهم تعیین کننده مصرف و مصرف فرهنگی دانسته اند. هدف این مقاله بررسی میزان و نوع مصرف فرهنگی شهروندان تهرانی و عوامل مؤثر بر آن با تأکید بر دو رویکرد فوق است. روش مطالعه: روش مقاله، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بوده است. پاسخ گویان550 نفر از شهروندان 15 تا 75 سال مناطق 22 گانه شهر تهران بوده که با نمونه گیری تصادفی طبقه ای، انتخاب و با آنان مصاحبه انجام شده است. یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد هم فردیت و هم طبقه افراد با میزان و نوع مصرف فرهنگی آن ها رابطه دارند؛ اما رابطه آن ها در کالاهای فرهنگی مختلف متفاوت است. در کل متغیرهای مدرن- سنتی بودن، تمایلات فرهنگی، طبقه، سکولار- دین دار و تمایلات اجتماعی با مصرف فرهنگی (688/0=R) همبستگی چندگانه دارند و می توانند (461/0 = R2) از تغییرات مصرف فرهنگی را تبیین نمایند. بیشترین وزن به متغیرهای تمایلات فرهنگی، مدرن - سنتی بودن و پس از آن طبقه تعلق دارد. نتیجه گیری: معادله رگرسیون بینش نظری مقاله را که مدعی است مصرف فرهنگی به طور هم زمان از فردیت و طبقه افراد متأثر است، تأیید می کند. بنابراین نتایج نشان می دهد که هم متغیر طبقه و هم فردیت هر دو بر مصرف فرهنگی تأثیرگذار است؛ اما وزن آن ها در مورد کالاهای فرهنگی متفاوت است.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۲