مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۹۶۱ تا ۷٬۹۸۰ مورد از کل ۵۳۱٬۶۳۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
سیاست گذاران زمانی که نمی توانند برای حل مسأله ای به اجماع دست یابند و یا سیاست های اقتصادی را به طور مکرر تغییر می دهند، معمولاً نااطمینانی اقتصادی قابل توجهی خلق می کنند. این فرآیند که به نااطمینانی سیاست اقتصادی شهرت یافته است، می تواند بخش های مختلف از جمله بازار سهام و بازده آن را تحت تأثیر قرار دهد. از سوی دیگر، با توجه به این که سیاست گذار نتایج اقدامات خود را در بازار سهام جستجو می کند و امکان دارد تحت تأثیر فشارهای سیاسی و گروه های ذی نفع قرار گیرد، بازده سهام نیز می تواند منجر به نااطمینانی سیاست اقتصادی شود. از این رو، بررسی رابطه میان نااطمینانی سیاست اقتصادی و بازده بازار سهام می تواند دلالت های سیاستی مهمی را آشکار سازد. بر این اساس، پژوهش حاضر از تبدیل موجک پیوسته و داده های دوره زمانی 1402 – 1369 استفاده کرد تا رابطه میان نااطمینانی سیاست اقتصادی و بازده بازار سهام در ایران را در حوزه زمان – فرکانس تحلیل نماید. نتایج نشان داد در افق کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت، بازدهی در بازار سهام سابقه تحریک نااطمینانی سیاست اقتصادی را دارد. با این توضیح که اثرگذاری آن بعد از دهه 1390 قطع شده است. از دهه 1390 به بعد،افزایش (کاهش) اثرگذاری نااطمینانی سیاست اقتصادی باعث کاهش (افزایش) بازده سهام شده است.
تحلیل ساختاری تاثیر آموزش های مهارت کارآفرینی بر نگرش کارآفرینانه و باور خودکارآمدی دانش آموزان هنرستان های شهرستان کارون(مقاله علمی وزارت علوم)
در دنیای متحول و عصر نوآوری و تغییرات مداوم، کامیابی برای جوامع و سازمانهایی است که بین منابع کمیاب و قابلیتهای مدیریتی و کارآفرینی منابع انسانی خود، رابطه معناداری برقرار کنند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزشهای مهارت کارافرینی بر نگرش کارآفرینانه و باور خودکارآمدی دانش آموزان هنرستانهای شهرستان کارون است. این مطالعه ازنظر هدف، پژوهشی کاربردی و از نظر نحوه گردآوری دادهها توصیفی- همبستگی بهشمار میرود. بدین منظور برای انجام پژوهش، 325 نفر از دانشآموزان هنرستانهای شهرستان کارون بهروش تصادفی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای استاندارد دارای روایی و پایایی بوده است. تجزیه و تحلیل دادهها و آزمون فرضیهها با روش مدلسازی معادلات ساختاری و با نرم افزار لیزرل انجام شد. نتایج پژوهش حاکی از تاثیر مثبت و معنادار آموزشهای مهارتی بر نگرش کارآفرینانه و باور خودکارآمدی دانشآموزان؛ و تاثیر مثبت نگرش کارآفرینانه بر باور خودکارآمدی دانشآموزان است. همچنین نقش میانجی نگرش کارآفرینانه در تاثیر آموزشهای مهارتی بر باور خودکارآمدی دانشآموزان بهطور معنادار تایید گردید. نتایج این پژوهش میتواند در جهت تصمیمگیری و اقدامات مناسب برای ایجاد و راهاندازی کسب و کارهای کارآفرینانه دانشآموزان در آینده مورد توجه مسئولین و مدیران آموزش و پرورش، سازمان فنی و حرفهای و هنرستانهای شهرستان کارون قرار گیرد.
اثربخشی برنامه آموزشی تلفیقی تولید محتوا بر پایه استوری لاین و کمتزیا بر میزان یادگیری و خودکارآمدی کارآموزان مرکز آموزش فنی و حرفه ای خواهران نایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
۱۵۰-۱۲۵
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثربخشی برنامه آموزشی تلفیقی تولید محتوا بر پایه استوری لاین و کمتزیا بر میزان یادگیری و خودکارآمدی کارآموزان مرکز آموزش و فنی و حرفهای شهرستان نایین در نیمه دوم سال 1400 بود. از میان جامعه کارآموزان دختر مرکز فنی و حرفهای نایین تعداد ۲۸ نفر کارآموز دختر در رشته تولید و پرورش قارچ دکمهای بر اساس نمونهبرداری هدفمند و در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه به روش قرعهکشی قرار گرفتند. گروه آزمایش در معرض برنامه آموزش تلفیقی تولید محتوا قرار گرفت. در پایان دوره آموزشی آزمون کتبی(برای سنجش میزان یادگیری) به عمل آمد و همه کارآموزان به طور همزمان به وسیله پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران(1982)، مورد آزمون قرار گرفتند. دادههای گردآوری شده به وسیله آزمون آماری تیدوهتلینگ به کمک نرم افزار آماری spss ۲۲ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که؛ بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر میانگین نمرات متغیرهای یادگیری و خودکارآمدی تفاوت معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر برنامه آموزش تلفیقی تولید محتوا بر پایه استوری لاین و کمتزیا بر میزان یادگیری و خودکارآمدی کارآموزان دختر رشته تولید و پرورش قارچ اثر معنی داری داشته است. بنابراین پیشنهاد میگردد سازمان فنی و حرفهای کشور با استناد به نتایج این تحقیق، روش آموزش مهارتهای فنی و حرفهای را تغییر داده و در تمام رشتههای مهارتی خود تا حد امکان از نرم افزارهای تولید محتوای تعاملی برای انتقال یادگیری و مهارت و دوام و پایداری آموزشها استفاده نماید.
پیش بینی فکر خودکشی براساس تنظیم شناختی هیجان با واسطه گری تعلق پذیری خنثی در نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
129-173
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خودکشی پدیده اجتماعی مهمی است که می تواند سلامت روانی جامعه را به خطر بیندازد. به عبارت دیگر، میزان خودکشی و اقدام به خودکشی را می توان از مهم ترین شاخصهای بهداشت روانی افراد در یک جامعه به حساب آورد. این پژوهش با هدف بررسی، پیش بینی فکر خودکشی بر اساس تنظیم شناختی هیجان با واسطه گری تعلق پذیری خنثی در نوجوانان انجام شد. روش: روش این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. برای انجام پژوهش حاضر، تعداد 230 نفر از دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم در شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های موردنیاز این پژوهش از سه پرسش نامه افکار خودکشی بک، تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایچ و پرسش نامه نیازهای بین فردی استفاده شد. پس از جمع آوری داده ها، فرضیه ها و مدل پیشنهادی پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد تنظیم مثبت و منفی هیجان به ترتیب تأثیر منفی و مثبت بر تعلق پذیری خنثی دارند و همچنین تعلق پذیری خنثی بر فکر خودکشی تأثیر مثبت دارد. شاخصهای ارزیابی کلیت مدل در دامنه ای مطلوب است. بحث: با وجود اینکه تنظیم منفی هیجان و تنظیم مثبت هیجان به صورت مستقیم قادر به پیش بینی فکر خودکشی نبودند اما به صورت غیرمستقیم و با میانجی گری تعلق پذیری خنثی پیش بینی کننده فکر خودکشی بودند. ازاین رو، متغیر تعلق پذیری خنثی در رابطه بین تنظیم مثبت هیجان، تنظیم منفی هیجان و فکر خودکشی دانش آموزان نقش واسطه ای دارد.
مطالعه تجارب مشاوران خانواده قوه قضائیه جهت شناسایی ویژگی های اثربخش مشاوره خانواده در کاهش اختلافات خانوادگی و تحکیم خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۱
۹۷-۶۶
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی تجارب مشاوران خانواده قوه قضائیه جهت شناسایی ویژگی های اثربخش مشاوره خانواده در کاهش اختلافات خانوادگی و تحکیم خانواده بود. روش: این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. شرکت کنندگان در پژوهش شامل 20 نفر (13 زن و 7 مرد) از مشاوران خانواده قوه قضائیه چند شهر ایران در سال 1400-1399 بود. شرکت کنندگان به شیوه نمونه گیری هدفمند و براساس ملاک های ورود انتخاب شده و نمونه گیری تا رسیدن به اشباع ادامه یافت. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، در ابتدا داده ها ثبت و کدگذاری شده و سپس با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناسی تفسیری ون منن مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش شامل 6 مضمون اصلی و 33 مضمون فرعی از تجارب مشاوران به عنوان ویژگی های اثربخش درمانی بود. مضامین اصلی به دست آمده شامل: اهداف پیگیری شده جهت کاهش اختلافات خانوادگی و تحکیم خانواده، ویژگی های مشاور، اقدامات تسهیل گر و پیش برنده مشاوره کناردادگاه، شکست مقاومت در مراجعین کناردادگاه، مداخلات دستیابی به تغییر در جهت کاهش اختلافات خانوادگی و تحکیم خانواده و ویژگی های مکان مشاوره در جهت افزایش اثربخشی مشاوره های کناردادگاه بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد مشاوران قوه قضائیه ای که نسبت به سایر همکاران خویش در کار با مراجعین متقاضی طلاق، نرخ طلاق کمتری در پایان جلسات مشاوره داشته و در حل و فصل کردن مشکلات خانواده موفقیت بیشتری کسب می کنند، ویژگیهای شخصی و اصول حاکم بر جلسات آن ها به گونه ای بوده که شرایطی ایمن و مطلوب برای این دسته از مراجعین فراهم می کند و مسیر را برای طرح مسائل، شنیدن آن ها و در نهایت حل و فصل آن ها هموار می کنند. شماره ی مقاله: ۳
فلسفه اسلامی معاصر و چالش های پیش روی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه اسلامی معاصر در ابعاد و زمینه های مختلفی با چالش های مهمی مواجه است، برخی از این چالش ها عبارتند از: 1. عدم تنوع در روش ها، موضوعات، مسائل، رویکردها و نظریات آن، 2. عدم ارتباط آن با پرسش های فلسفی انسان معاصر، 3. کاربردی نبودن، 4. انتزاعیت و انضمامی نبودن، 5. مشکل وابستگی به مکاتب فلسفی قبلی، 6. عدم تعامل کافی آن با دیگر حوزه های معرفتی بشر، 7. عدم ظرفیت بالفعل لازم برای تولید فلسفه های مضاف، 8. عدم استقلال از آموزه های الهیاتی و ایدئولوژی های دینی،9. نظریه پردازی به جای شرح نویسی، 10. عدم گفتگو با مکاتب فلسفی دیگر و جذب قابلیت های آنها، و 12. عدم خودانتقادگری و دوری از جزم گرایی. در این تحقیق نشان داده می شود که بحران فلسفه اسلامی معاصر در مواجهه با چالش های اساسی مزبور است، به این معنا که نه تکثر قابل قبولی در موضوعات و مسائل دارد، نه با پرسش های فلسفی انسان مسلمان سروکار دارد، نه یک فلسفه عینی و کاربردی است؛ بلکه شدیداً به سنت فلسفی گذشته وابسته است. ضمن اینکه هنوز هم دچار مشکل شرح و حاشیه نویسی است. بین فلسفه اسلامی معاصر و الهیات اسلامی نوعی خلط و پیوند غیرمنطقی وجود دارد. همچنین با دیگر زوایای زندگی انسان مسلمان و معارف بشری ارتباط لازم و معنادار ندارد. و اینکه رویکرد انتقادی قوی ای در فلسفه اسلامی معاصر وجود ندارد و با دیگر مکاتب فلسفی در گفتگوی سازنده نیست. در این تحقیق تلاش می شود راه کارهایی پیشنهادی برای برون شد فلسفه اسلامی معاصر از چالش های پیش رو معرفی گردد، از جمله آنها توجه به مسائل طرح شده از سوی فلسفه معاصر غرب، اقبال به فلسفه های مضاف، و استقلال جویی از الهیات اسلامی، و اتخاذ رویکرد عینی، کاربردی و انتقادی بسیار مهم هستند.
بررسی تطبیقی آراء تجرد و بقای نفس از منظر افضل الدین مرقی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ گویی و تحلیل سؤال «نظر باباافضل و ملاصدرا درباره تجرد و بقای نفس چیست؟» شکل گرفته است. تجرد، مهم ترین ویژگی نفس است، چرا که بقای نفس رابطه تنگاتنگی با بحث معاد دارد. در فرایند پژوهش مشخص شده است، دو فیلسوف هر کدام براساس مبنای فکری خود به اثبات تجرد و بقای نفس پرداخته اند. ملاصدرا، نفس را بر اساس حرکت جوهری، جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء می داند. از نظر باباافضل، مرگ نه فنا است نه عدم، بلکه تفریق صفت وصل است، به گونه ای که میان روح و جسم و میان ما و آنچه غیرماست، صفت وصل و میراندن است، نه اعدام و نه افناء. آنها معتقدند که نفس بعد از کمال به مرحله ای می رسد که به بدن نیاز ندارد و ذاتاً مستغنی و مستقل از بدن است، به همین دلیل در طول مسیر خود علاقه اش به بدن به تدریج کم می شود تا زمان مرگ که بدن را رها می کند و به زندگی خود در جایی دیگر ادامه می دهد. هر دو فیلسوف قائل به تجرد نفس می باشند، با این تفاوت که ملاصدرا تجرد نفس را ذومراتب می داند. در این مقاله ابتدا پیش فرض های این دو فیلسوف، مراتب نفس و این که نفس در کدام مرتبه خویش به تجرد کامل می رسد، بیان شده، سپس ادله هر دو فیلسوف بر بقاء نفس با هدف تبیین و تحلیل تجرد و بقای آن از منظرافضل الدین کاشانی و ملاصدرا ارائه گردیده است.
بررسی تأثیر هدفمند کردن یارانه ها بر قیمت تمام شده مسکن (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۸
۵۳-۴۱
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله، بررسی تأثیر اجرای هدفمندکردن یارانه ها بر قیمت تمام شده مسکن در شهر تهران می باشد. در این راستا، از مدل اقتصاد کلانی استفاده می شود که دارای پایه های اقتصاد خرد است. برآورد مدل با استفاده از داده های فصلی طی دوره 1395-1374 و با بکارگیری مدل خود توضیح برداری با وقفه های گسترده انجام می شود. نتایج حاصل از این مقاله نشان می دهد که ضریب متغیر مجازی هدفمند کردن یارانه ها درطی دوره Q41395-Q11374 در کوتاه مدت و بلند مدت برابر است با مقادیر 0046921/0- و 016077/0- که بیانگر حداقل تأثیر منفی بر قیمت تمام شده مسکن در شهر تهران می باشد، این مقادیر بیانگر آن است که در هر دوره قیمت تمام شده مسکن با اجرای هدفمند کردن یارانه ها به اندازه 0046921/0 درصد درکوتاه مدت و به اندازه 016077/0 درصد در بلندمدت کاهش می یابد و همچنین ضریب تصحیح خطا در هر دوره مقدار 29184/0- است که براساس این مقدار، در هر دوره حدود 29184/0 درصد از عدم تعادل در قیمت تمام شده مسکن، تعدیل می شود.
بررسی اثر گرایش کارآفرینانه بر روش تامین مالی خارجی شرکت های استارت آپی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۷)
29 - 66
حوزههای تخصصی:
درک ترجیحات استارت آپ ها برای تأمین مالی خارجی از طریق بدهی یا سهام می تواند به کارآفرینان، سرمایه گذاران سیاست گذاران کمک کند تا مناسب ترین گزینه تأمین مالی را به استارت آپ ها پیشنهاد نمایند. بر اساس همین درجه اهمیت، در مطالعات پیشین تحت عنوان عوامل تعیین کننده ساختار سرمایه، متغیرهای مختلف مؤثر بر شیوه تأمین مالی خارجی (بدهی یا سهام) شرکت ها به طور گسترده موردبررسی قرارگرفته است. در این مطالعات دو شکاف عمده وجود دارد. اولاً، در این مطالعات به متغیر استراتژی شرکت توجه نشده است و ثانیاً، مطالعات به شرکت های استارت آپی توجه چندانی نداشته اند. در این مطالعه، اثر گرایش کارآفرینانه مدیران استارت آپ ها به عنوان مجموعه ای از ویژگی ها شامل نوآوری، پذیرش ریسک و پیشتازی در کنار سایر متغیرهای مرتبط با شرکت و بنیان گذاران بر شیوه تأمین مالی سرمایه خارجی موردبررسی قرارگرفته است. داده های این پژوهش با استفاده از پرسشنامه ای که در میان استارت آپ های شهر تهران و تبریز در سال 1402 تا 1403 توزیع شده، جمع آوری و برای تحلیل داده ها از روش توبیت و نرم افزارSTATA استفاده شده است. یافته های تحقیق بر اساس داده های جمع آوری شده از 110 شرکت استارت آپ نشان می دهد که استارت آپ ها با گرایش کارآفرینانه بیشتر به هیچ یک از روش های تأمین مالی خارجی تمایل نداشته و رابطه این متغیر با هر د و متغیر تأمین مالی بدهی و تأمین مالی سهام منفی است. همچنین نتایج نشان می دهد که با افزایش ریسک صنعت درک شده توسط مدیران، اثر منفی گرایش کارآفرینی بر نسبت های تأمین مالی خارجی کاهش می یابد.
اثر تعاملی نوآوری و کیفیت نهاد حکمرانی بر تولید ناخالص داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
با توجه به وجود شکاف قابل توجه تولید ناخالص داخلی کشورهای درحال توسعه با کشورهای توسعه یافته، شناسایی عوامل ایجادکننده این شکاف از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ازجمله مهم ترین این عوامل تفاوت در سطح نوآوری معرفی شده است. نوآوری و بهبود آن، نویدبخش بهبود رشد اقتصادی است و از سویی تلاش جهت شناسایی عوامل مؤثر بر نوآوری از پیش شرط های لازم برای طراحی سیاست های مؤثر بر رشد اقتصادی محسوب می شود که ازجمله این عوامل ساختار اقتصادی و کیفیت نهادی است. نهادها با تقویت انگیزه های کلیدی عوامل اقتصادی بر سرمایه گذاری فیزیکی، انسانی، فناوری و سازمان دهی تولید تأثیر می گذارند؛ بنابراین کیفیت نهادی را نیز می توان به عنوان یک عامل کلیدی و زمینه ساز رشد اقتصادی مستمر و باثبات پذیرفت. درنهایت وجود کیفیت نهاد مناسب از کانال قوانین و ابزارهای اقتصادی موجب گسترش نوآوری و خلاقیت در فرایند تولید می شود. با این زمینه مطالعه حاضر با رویکرد داده های تابلویی و روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) به بررسی اثر تعاملی نوآوری و کیفیت نهادی بر تولید ناخالص داخلی کشورهای منتخب تولیدکننده علم به تفکیک کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه طی دوره 2011-2020 پرداخته است. نتایج نشان می دهد اثر تعاملی نوآوری و کیفیت نهادی بر تولید ناخالص داخلی هر دو گروه کشورهای منتخب توسعه یافته و منتخب درحال توسعه مثبت و معنادار بوده اما شدت اثرگذاری آن بر تولید ناخالص داخلی در کشورهای منتخب توسعه یافته بیشتر است. همچنین اثرات متغیرهای دیگر مدل ازجمله انباشت سرمایه فیزیکی، نیروی کار و سرمایه انسانی بر تولید ناخالص داخلی در هر دو گروه از کشورهای منتخب با تفاوت در شدت اثرگذاری، مثبت و معنادار برآورد شده است.
چالش های راهبرد بازدارندگی ایران در نظم پساجنگ سرد از منظر رهیافت اقتصاد سیاسی (2024-1990)(مقاله علمی وزارت علوم)
پس از فروپاشی نظام دوقطبی به دلیل اهمیت منطقه خاورمیانه در راهبردهای مدیریتی ایالات متحده آمریکا، اقدامات تهدیدآمیز خارجی علیه ایران با شدت و نوع دیگری اعمال گردید. جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به این تهدیدات بر استراتژی بازدارندگی تأکید دارد؛ اما عملکرد ایران نشان می دهد که هرچه از فروپاشی نظام دوقطبی به زمان حال نزدیک می شویم (2024-1990) بازدارندگی در متقاعدسازی و منصرف سازی بازیگران مختلف از ادامه اقدامات خصمانه علیه ایران نامکفی بوده است. پژوهش حاضر با هدف ارائه یک مدل تحلیلی و تبیین عملیاتی استراتژی بازدارندگی ایران و با بهره گیری از روش کیفی و رویکرد قیاسی-تبیینی درصدد پاسخ به این سؤال بوده است که «چرا استراتژی بازدارندگی ایران در طی سال های 2024-1990 در برابر تهدیدات آمریکا و متحدانش علیه ایران در خاورمیانه نامکفی بوده است؟» فرضیه مورد بررسی این است که «تمرکز بیشتر بر یک بُعد بازدارندگی و عدم بهره گیری هم زمان از مؤلفه های اقتصادی، سیاسی و نظامی بازدارندگی باوجود تهدیدات زمینه ای جدید در ابعاد و سطوح مختلف سبب نامکفی بودن بازدارندگی ایران در برابر تهدیدات آمریکا و متحدانش در طی سال های 2024-1990 شده است». یافته های این پژوهش با استفاده از مدل تحلیلی برآمده از چارچوب نظری بازدارندگی نشان می دهد که اقدامات تهدیدآمیز آمریکا و متحدانش بیشتر در ابعاد اقتصادی و سیاسی علیه ایران و باوجود تهدیدات زمینه ای اقتصادی، سیاسی، نظامی و ادراکی در سطوح مختلف افزایش یافته است اما عملکرد ایران بیشتر بر محور بازدارندگی نظامی بوده و در حوزه بازدارندگی اقتصادی و سیاسی در متقاعدسازی و منصرف سازی بازیگران مختلف از ادامه تهدید علیه ایران نامکفی بوده است.
عوامل مؤثر بر مصرف گل و روان گردان های جدید در بین جوانان (مورد مطالعه: شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
۵۴-۳۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر مصرف گل و روان گردان های جدید در بین جوانان شهر کرمانشاه بود. روش: روش پژوهش حاضر آمیخته از نوع کیفی-کمی با رویکرد اکتشافی بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل همه خبرگان حوزه مبارزه با مواد مخدر در شهر کرمانشاه بود که از این بین براساس نمونه گیری هدفمند و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها، 8 نفر انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی شامل همه جوانان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کرمانشاه بودند که از این بین 377 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، در بخش کیفی از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. داده های کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون و داده های کمی با استفاده از ضریب تغییرات مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کیفی نشان داد که مفاهیم به دست آمده از کدگذاری عوامل زمینه ساز دارای 3 مقوله عوامل فردی، روانی و بین فردی با 18 زیر مقوله بود. همچنین، عوامل آشکارساز با مقوله عوامل خانوادگی دارای 6 زیر مقوله و عوامل تداوم بخش با 3 مقوله عوامل اجتماعی، فرهنگی و محیطی و 14 زیر مقوله دسته بندی شدند. نتایج بررسی بخش کمی با استفاده از روش ضریب تغییرات نشان داد که به ترتیب عوامل فردی، روانی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، بین فردی و محیطی بر مصرف گل و روان گردان های جدید مؤثر بودند. همچنین، با بررسی در بین همه زیرمقوله ها، ضعف اراده رتبه اول و شرایط زندگی بی ثبات رتبه آخر را داشت. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش، ضعف اراده مهم ترین عامل درگرایش جوانان به اختلال مصرف گل و روانگردان های جدید بود. بنابراین، به منظور پیشگیری از این مشکل لازم است آموزش های لازم جهت آشنایی با عوارض مصرف مواد، راهکارهایی برای افزایش عزت نفس و تقویت اراده به جوانان ارائه گردد.
تحلیل مضامین خدمات فرانهادی کتابخانه ها: مطالعه اخبار وب سایت نهاد کتابخانه های عمومی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: علی رغم رشد تجارب عملی در سال های اخیر، دانش چندانی در مورد خدمات فرانهادی کتابخانه های عمومی کشور موجود نیست. در همین رابطه، مهم ترین هدف پژوهش حاضر شناسایی مضامین و مفاهیم مرتبط با خدمات فرانهادی در کتابخانه های عمومی کشور است. روش: پژوهش حاضر کیفی بوده و به روش تحلیل مضمون اخبار مندرج در وب سایت نهاد کتابخانه های عمومی کشور انجام شده است. بر اساس ملاک های ازپیش تعریف شده، 37 خبر واجد شرایط بودند که بررسی شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار مکس کیودی ای (نسخه 2019) تحلیل شد. یافته ها: با تحلیل اخبار مندرج در وب سایت نهاد کتابخانه های عمومی کشور پنج مضمون اصلی در فعالیت های فرانهادی کتابخانه های عمومی شناسایی شد: «شاملیت اجتماعی»، «خلق سرمایه اجتماعی»، «تقویت بهزیستی اجتماعی»، «ترویج فرهنگ مطالعه»، و «تقویت ارزش های اجتماعات». دو مضمون «شاملیت اجتماعی» و «خلق سرمایه اجتماعی» به ترتیب 95 و 65 درصد مضمون بیشترین اخبار خدمات فرانهادی بوده اند. همچنین مقوله «تمرکز بر محرومیت ها» و «خلق نشاط اجتماعی» به ترتیب با 14 و 13 درصد بیش از سایر مقوله ها در اخبار منعکس شده اند. نتیجه گیری: بررسی حاضر از نخستین پژوهش هایی است که به بررسی مضامین و مقوله های مرتبط با خدمات فرانهادی کتابخانه های عمومی کشور پرداخته است. مضامین شناسایی شده که عمدتاً در پیوند با نقش و مسئولیت اجتماعی کتابخانه های عمومی هستند، نشان دهنده «ارزش و خیر اجتماعی» این سازمان ها در اجتماعات هستند. این پژوهش می تواند مبنایی برای طراحی مدل خدمات فرانهادی کتابخانه های عمومی باشد. همچنین توجه به این مهم، می تواند موجب برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های کتابخانه های عمومی در راستای توجه به اجتماعات محروم باشد.
تخیل به مثابه زبان مشترک علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم تخیل مثل یک منشور دارای جنبه های علمی و عملی است و از طرف دیگر رشد، پیشرفت و تکامل انسان و جامعه را نشان می دهد.تخیل عبارت از هویت، شخصیت و فردیت یافتن انسانهاست و از جنس باورهای دینی، اخلاقی و حتی عرفی است که مقدس نیز می باشد.تخیل ماهیت هویتی دارد و می تواند علوم انسانی را شکل دهد. پژوهش، نقّادی و خلّاقیّت هم که سه عنصر مهم تکوین علوم انسانی و تداوم حیات آن هستند، در نسبت وثیقی با تخیل محقق می شوند.از حیث روش شناختی، رویکرد تخیلی یک رهیافت و چهارچوب نظری است که ذهن را از قید و بندهای روش شناختی ظاهرگرایانه آزاد می کند و با نگاه از درون به مسئله، امکان درک بهتر ذهنیت ها، انگیزه ها، باورها، دغدغه ها و نوع اندیشه و نگاه دیگران به جهان را فراهم می کند. اصطلاح «تخیل جامعه شناختی» اولین بار، توسط سی رایت میلز با توجه به جایگاه تخیل در علوم انسانی و ماهیت تخیلی این علوم مطرح شد. علوم انسانی با تخیل پیش می رود و عبارت از خلاقیت های خیالی است. جامعه هم با تخیل ساخته می شود. به این ترتیب جامعه و علوم انسانی بتدریج یکی می شوند.تخیل برای هدفی در آینده شکل می گیرد، هرچند که خود هدف است.
Oil Revenue, Government Size, and Inflation in Iran: A Markov Switching Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The Iranian economy is intensely affected by the size of the government and oil income. Oil incomes might influence the relationship between inflation and government size since financing the budget in Iran is based to a significant degree on oil revenues. Due to the significance of government size and oil income on the price level, the oil revenue-government size-inflation nexus in Iran during the period 1991-2021 is considered. Estimation results of a Markov switching model recommend that government size incorporates a significant positive affect on inflation. Moreover, the growth of oil income is found to have a significant negative affect on the inflation. Based on the findings, it appears that there are two regimes being considered: Regime 1, which represents a high inflation regime, and Regime 2, which represents a low inflation regime. Our findings suggest that once in the low inflation regime (Regime 2), there is a moderate chance of remaining in that state. However, if initially in the high inflation regime (Regime 1), there is a higher probability of staying in that state and a lower probability of transitioning to the low inflation regime.
بازیابی صور بلاغی در فواصل آیات سورۀ ابراهیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف و مقدمه: این مقاله با هدف بررسی و شناسایی صور بلاغی به کار رفته در فواصل آیات سورهٔ ابراهیم و تبیین جایگاه این فواصل در بلاغت قرآن کریم تدوین شده است. فصاحت و بلاغت قرآن کریم، به عنوان یکی از وجوه اعجاز و ابزارهای تأثیرگذاری آن بر مخاطبان، در طول تاریخ موردتوجه بوده است. اگرچه این ویژگی در تمام آیات قرآن جاری است، اما فواصل آیات، به عنوان حسن ختام، از اهمیت ویژه ای برخوردار است و باید از زیبایی و جمال منحصربه فردی بهره مند باشد تا محتوای آیه به نحو مؤثری در جان و دل شنونده نفوذ کند. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤالات اساسی است که جایگاه فواصل در بلاغت قرآن چگونه است و چه صنایع بلاغی در فواصل آیات سورهٔ ابراهیم به کار رفته است؟
روش شناسی: این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. بدین ترتیب که ابتدا، با بررسی منابع و متون مرتبط، مفاهیم کلیدی مانند فاصله، بلاغت و صنایع بلاغی تعریف و تبیین شده است. سپس، با مرور ادبیات موضوع، جایگاه فواصل آیات در علوم بلاغی و تفسیری بررسی شده و آنگاه فواصل سورهٔ ابراهیم به عنوان نمونه ای از آیات قرآن تحلیل شده است. صنایع بلاغی به کار رفته در فواصل این سوره بر اساس سه دانش بلاغی (معانی، بیان و بدیع) دسته بندی و تحلیل شده است. منابع تفسیری و بلاغی کلاسیک و معاصر نیز به عنوان مبنای نظری پژوهش استفاده شده است.
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهد که، در فواصل 52 آیهٔ سورهٔ ابراهیم، طیف گسترده ای از صور بلاغی به کار رفته است که هر یک به نحوی به زیبایی و اثرگذاری کلام الهی کمک کرده است. از جمله مهم ترین این صنایع می توان به موارد زیر اشاره کرد؛ دانش بدیع: تصدیر، توشیح، ایغال و تمکین. دانش معانی: تأکید، تقدیم و تأخیر، امر، التفات، حصر، تمنّی و ترجّی، مدح و ذم. دانش بیان: تشبیه، مجاز، استعاره و کنایه. بر اساس این سه دانش برخی یافته های کلیدی عبارت است از: در صنایع بدیعی: صنعت تصدیر که در آن کلمهٔ فاصله با کلمه ای در ابتدا یا میانهٔ آیه مطابقت دارد، به هماهنگی و انسجام صوتی و معنایی کلام کمک می کند. توشیح در فواصل باعث ارتباط قوی بین ابتدا و انتهای آیات می شود. همچنین، صنعت تمکین که در آن زمینهٔ آیه به گونه ای فراهم می شود که بخش پایانی آن به خوبی با مضمون آیه تناسب داشته باشد، به زیبایی و اثرگذاری کلام می افزاید. در دانش معانی: تأکید و تقدیم و تأخیر از جمله صنایعی هستند که به زیبایی و اثرگذاری کلام کمک می کنند. تأکید با استفاده از ادواتی مانند «إنَّ» و «أنَّ» و «لام تأکید» به تثبیت معنا در ذهن مخاطب کمک می کند، در حالی که تقدیم و تأخیر با تغییر جایگاه کلمات در جمله به زیبایی اسلوب و شیوایی تعبیر می افزاید. در علم بیان، تشبیه و مجاز از جمله صنایعی است که به ملموس سازی مفاهیم انتزاعی و نزدیک تر کردن آنها به ذهن مخاطب کمک می کند. استعاره های به کار رفته در فواصل این سوره، علاوه بر زیبایی های ادبی، باعث انتقال معانی عمیق تری به مخاطب شده است. بدین ترتیب، در فواصل آیات سورهٔ ابراهیم، 11 مورد «تصدیر»، 5 مورد «توشیح»، 7 مورد «ایغال» و در همهٔ آیات سورهٔ «تمکین» مشاهده می شود. همچنین، صنایع بلاغی مربوط به علم معانی شامل تأکید در 22 آیه، تقدیم و تأخیر در 19 آیه، امر در 4 آیه، تمنی و ترّجی در 2 آیه، ذمّ در 2 آیه، حصر در 2 آیه و التفات در 4 آیه است. در نهایت، صنایع مربوط به علم بیان شامل تشبیه در 2 آیه، مجاز و استعاره در 4 آیه و کنایه در 1 آیه شناسایی شده است.
بحث و نتایج: این پژوهش نشان داد که فواصل آیات سورهٔ ابراهیم، به عنوان بخشی مهم از ساختار بلاغی قرآن کریم، نقش بسزایی در انتقال مفاهیم و تأثیرگذاری بر مخاطب دارد. استفاده از صنایع بدیع، معانی و بیان در فواصل آیات موجب افزایش زیبایی و رسایی و عمق معنایی این بخش ها می شود و به تثبیت پیام الهی در ذهن و قلب شنوندگان کمک می کند. تنوع ساختار و شکل فواصل نشان از بیان مطلب بر اساس مقتضای حال مخاطب و تأثیرگذاری آن دارد که مهم ترین ویژگی بلاغت است. به طور کلی، نتایج این تحقیق مؤید این نکته است که قرآن کریم، به عنوان کلام الهی، از چنان سطح بالایی از فصاحت و بلاغت برخوردار است که هر جزء آن، از جمله فواصل آیات، با بهره گیری از انواع صنایع ادبی و بلاغی، به بهترین شکل ممکن به ایفای نقش هدایتی و تربیتی خود می پردازد. این امر نه تنها بر غنای ادبی و هنری قرآن می افزاید، بلکه به درک عمیق تر و مؤثرتر پیام آن نیز کمک می کند. طرح گسترده و دقیق ابزارهای بلاغی موجب شده است تا کلام الهی به بهترین ویژگی های بلاغی آراسته و ارائه گردد و بیشترین اثرگذاری را بر مخاطب قرآن بر جای گذارد.
کارکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف در بررسی پیشینه های فرهنگی طه حسین و عباس محمود العقّاد (بررسی موردی قصیدۀ «إبراهیمیّه» أبونواس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف و مقدمه: نقد ادبی در طول تاریخ همواره تحت تأثیر بسترهای فرهنگی، اجتماعی و ایدئولوژیک ناقدان قرار داشته است. در این میان، تحلیل شخصیت های ادبی از منظرهای متفاوت وابسته به رویکردهای فکری و گرایش های شخصی منتقدان است. أبونواس، شاعر مشهور عباسی، از جمله شخصیت هایی است که ناقدان متعددی، در طول تاریخ ادبیات عربی، وی را نقد و بررسی کرده اند. دو تن از مهم ترین ناقدانی که به تحلیل این شاعر پرداخته اند، طه حسین و عباس محمود العقاد هستند که هر یک، با پیشینه های فرهنگی و روش شناسی خاص خود، دیدگاه هایی متفاوت دربارهٔ او ارائه کرده اند. طه حسین، به عنوان متفکری نواندیش و تأثیرپذیرفته از فلسفهٔ شک گرایانه، نقدی بر مبنای تحلیل تاریخی و اجتماعی ارائه داده و شخصیت أبونواس را در بستر فرهنگی دوران عباسی بررسی کرده است. در مقابل، عباس محمود العقاد، با رویکردی روان شناختی، او را فردی خودشیفته و گرفتار عقده های اجتماعی معرفی کرده و تحلیل خود را بر پایهٔ ویژگی های شخصیتی و روانی شاعر بنا نهاده است. این اختلاف دیدگاه، ناشی از تفاوت های اساسی در روش نقد و پیشینهٔ فکری این دو ناقد است. هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی دیدگاه های این دو ناقد دربارهٔ شخصیت أبونواس براساس رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف است. این پژوهش تلاش دارد تا نشان دهد که چگونه نقدهای ادبی می تواند بازتابی از پیشینه های فکری، اجتماعی و فرهنگی ناقدان باشد. همچنین، با تحلیل زبان و سبک بیان هر دو ناقد، این پژوهش روشن می سازد که چگونه ویژگی های زبانی و گفتمانی در نقدهای آنان به بازتولید ایدئولوژی های مختلف می انجامد. در نهایت، این مطالعه در پی آن است که نشان دهد نقد ادبی نه تنها بازتابی از باورهای شخصی ناقدان است، بلکه متأثر از گفتمان های قدرت، سنت های فرهنگی و جریان های فکری زمانهٔ آن ها نیز هست.روش شناسی: این پژوهش با استفاده از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف انجام شده که شامل سه مرحلهٔ توصیف، تفسیر و تبیین است. در مرحلهٔ توصیف، ویژگی های زبانی نقدهای طه حسین و عقاد و، در مرحلهٔ تفسیر، رابطهٔ میان زبان و پیشینهٔ فکری آنان تحلیل شده است. در مرحلهٔ تبیین، چگونگی بازتولید گفتمان های مختلف از طریق این نقدها بررسی شده است. داده های پژوهش شامل متون انتقادی این دو ناقد دربارهٔ أبونواس و مقایسهٔ واژگان، سبک بیانی و استدلال های آنان است. پژوهش بر این نکته تأکید دارد که هر کدام از این ناقدان، با توجه به پیشینهٔ فرهنگی و اجتماعی خود، به شیوه ای خاص و با توجه به آرمان های خود به تحلیل آثار أبونواس پرداخته اند. تحلیل گفتمان به ما کمک می کند تا متوجه شویم که چگونه زبان و انتخاب واژگان می تواند به عنوان ابزاری برای انتقال و تقویت ایدئولوژی های مختلف عمل کند و در نهایت تأثیرات آنان را بر جامعه و فرهنگ های مختلف بررسی کنیم. یافته ها: بررسی متون نقدی نشان داد که طه حسین از واژگان علمی و سبک زبانی استدلالی استفاده می کند و نقدهای او دارای ساختاری تحلیلی و منطقی است. او أبونواس را به عنوان نمایندهٔ یک جریان اجتماعی-فرهنگی معرفی کرده و تحلیل های خود را در چهارچوب تاریخ و جامعه انجام می دهد. در مقابل، عقاد از واژگان احساسی، قضاوت محور و روان شناختی بهره می گیرد و تحلیل او بر ویژگی های فردی و عقده های شخصیتی أبونواس متمرکز است. سبک زبانی عقاد شامل جملات کوتاه و مستقیم با تأکید بر اخلاق گرایی و شخصیت شناسی است. دیدگاه های انتقادی این دو ناقد تحت تأثیر گفتمان های فرهنگی و اجتماعی متفاوتی قرار دارد که در زبان و سبک بیان آن ها منعکس شده است. این تفاوت ها در شیوه های تحلیلی و زبانی نشان دهندهٔ تفاوت های عمیق در نگرش های فلسفی و اجتماعی هر دو منتقد به مسائل ادبی و فرهنگی است. طه حسین، با تمرکز بر جنبه های اجتماعی و تاریخی، رویکردی علمی و تحلیلی به آثار أبونواس دارد، در حالی که عقاد با تأکید بر ابعاد فردی و روان شناختی به بررسی شخصیت شاعر می پردازد.بحث و نتایج: نتایج این پژوهش نشان داد که تحلیل گفتمان انتقادی می تواند به درک عمیق تری از تأثیر پیشینه های فرهنگی و اجتماعی بر نقد ادبی منجر شود. طه حسین، با نگرش عقل گرایانه و تاریخی، نقدی جامعه شناختی از أبونواس ارائه می دهد که او را در چهارچوب تاریخ و سنت های فرهنگی تحلیل می کند. در مقابل، عباس محمود العقاد، با تأکید بر ابعاد روان شناختی، تصویری فردگرایانه از أبونواس ارائه داده و او را شخصیتی خودشیفته معرفی می کند. این تفاوت در دیدگاه ها نشان دهندهٔ تأثیر پیشینه های فکری و فرهنگی بر قضاوت های منتقدان است. از منظر فرکلاف، گفتمان های انتقادی نه تنها بر اساس زبان، بلکه تحت تأثیر ساختارهای اجتماعی و ایدئولوژیک شکل می گیرند. تفاوت در زبان و سبک بیان ناقدان نتیجهٔ جایگاه آنان در گفتمان های فرهنگی متفاوت است که یکی به سمت نوگرایی و تحلیل اجتماعی و دیگری به سمت محافظه کاری و تحلیل فردی گرایش دارد.
خلقت و آفرینش در مثنوی های بیدل با نظر به منابع فلسفی و عرفانی دین هندو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دین هندو یکی از مهم ترین ادیان در هند است. خلقت و آفرینش انسان و جهان هستی پایه ی جهان بینی و ایدئولوژی این دین را تشکیل می دهد. مفاهیم خلقت و آفرینش انسان و جهان در قدیم ترین متون حکمی و فلسفی آنها یعنی وداها و اوپه نیشدها مطرح شده است. در وداها خلقت و آفرینش را از عدم و نیستی می دانند. در متون اوپه نیشدها برای تبیین خلقت و آفرینش از واژه ی «برهمن» استفاده کرده اند. برهمن از یک سو عدم و نیستی است و هیچ توصیف ادراکی نمی گیرد و به آن «نیرگون برهمن» می گویند و از سوی دیگر جهان مادی و جسمانی است که آن را «سگون برهمن» می نامند. فرزانگان اوپه نیشدی می گویند عدم و نیستی مانند یک روح حقیقی در باطن انسان و جهان هستی وجود دارد. بیدل بی آنکه از اصطلاحات «نیرگون برهمن» و «سگون برهمن» استفاده کند، به گونه ای چیستی آفرینش را گزارش می کند که مخاطب آشنا با عرفان و فلسفه هند، می تواند با نظر در زوایای سخن او، تصاویر و شیوه استدلالش مفاهیم هندی «عدم و نیستی»، «انسان»، «تخم عالم کیهانی»، «نظریه ی انعکاس»، «شخص خلقت» و «وهم و خیال بودن جهان هستی» بازیابی کند.
بلاغت تکرار در غزل سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
35 - 55
حوزههای تخصصی:
تکرار یا تکریر یکی از ویژگی های کلام است که در سطوح گوناگون معنایی، نحوی، واژگانی و آوایی قابل بررسی است. تکرار گاه اسباب ابتذال سخن است و گاه موجب اعتلای آن؛ لذا صرف وجود تکرار مایه سستی یا قوت کلام نیست و بسته به عوامل گوناگون قابل نقد و سنجش است. در کتب بلاغی قدیم، تکرار بیشتر در علم معانی و کمتر در حوزه بدیع مطمح نظر بوده است. در پژوهش های امروزین به تکرار، به عنوان یک صناعت ویژه، جدا از آرایه هایی چون واج آرایی، جناس یا امثال آن، کمتر پرداخته شده است. درحالی که این ویژگی، یکی از عناصر سبک ساز در آثار برخی شاعران است. سعدی از جمله سخنورانی است که تکرار –به ویژه واژگانی- در سخن او عنصری برجسته است و نقش مهمی در سخن سرایی و بلاغت وی دارد؛ اما به طور بایسته به این وجه از سخن سعدی توجه نشده است. این تحقیق در پی آن است که به رموز هنری تکرار به عنوان یک صناعت ادبی در غزل سعدی بپردازد. بدین منظور، کیفیت تکرار واژه ها در غزل سعدی در قالب دوازده شیوه و شگرد دسته بندی شد. این دسته بندی نشان می دهد که سعدی با کاربرد ترفندهای دوازده گانه موردنظر این پژوهش، در 72 درصد از موارد تکرار بلاغی ساخته است و در 28 درصد موارد نیز تکرار ساده. همچنین عمده تکرارهای او جزو مقوله دستوری اسم است و از آن میان «دل»، «سر» و «دوست» به ترتیب پربسامدترین آنها هستند.
تاثیر دستکاری قیود تکلیف بر پارامترهای فضایی زمانی راه رفتن سالمندان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات طب ورزشی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
81 - 94
حوزههای تخصصی:
برنامه های تمرینی می توانند اثرات منفی سالمندی بر الگوهای راه رفتن را بهبود ببخشند. اما اثربخشی برنامه های تمرینی مبتنی بر دستکاری قیود تکلیف بر الگوهای راه رفتن نامشخص است. ازین رو، هدف تحقیق حاضر بررسی اثربخشی تاثیر دستکاری قیود تکلیف بر پارامترهای فضای زمانی راه رفتن سالمندان سالم است. تعداد 30 مرد سالمند سالم به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه مداخله و کنترل تقسیم بندی شدند. گروه مداخله اقدام به انجام تمرینات دستکاری قیود تکلیف به مدت 8 هفته و به صورت 3 بار در هفته نمودند. گروه کنترل نیز، طی مدت اجرای تحقیق به فعالیت عادی خود ادامه دادند. پارامترهای کینماتیک راه رفتن با استفاده از تجزیه و تحلیل گامبرداری زبریس بررسی شدند. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس با حذف اثر پیش آزمون نشان داد شاخص های طول استراید، آهنگ، سرعت و تغییرپذیری سرعت در گروه مداخله بهبود معناداری را نسبت به گروه کنترل داشتند (05/0˂P). در حالی که در شاخص زمان استراید تفاوت معناداری دیده نشد (07/0=P). تمرینات مبتنی بر دستکاری قیود در سالمندان می تواند موجب بهبود پارامترهای مرتبط با راه رفتن شده و ازاین طریق باعث کاهش میزان خطر سقوط و عوارض متعاقب آن در این گروه سنی شود.