مطالب مرتبط با کلیدواژه

فلسفه اسلامی معاصر


۱.

سوژه سه ساحتی در فلسفه اسلامی معاصر (دیدگاه مرتضی مطهری)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مطهری ماهیت سوژه فلسفه اسلامی معاصر سوژه سه وجهی وجوه معرفتی وهستی شناختی و روان شناختی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۹۸۷ تعداد دانلود : ۴۲۱
می توان تعریف یا تفسیر سوژه یا فاعل شناسا را در نظام های مختلف فلسفی که متضمن بحث از آن اند یا باآن مرتبط اند، مورد پرسش و پی جویی قرار داد.با این وصف مساله تحلیل و تفسیر مقایسه ای حقیقتی به نام فاعل شناسا را می تواند یکی از مهم ترین مسایل  مربوط به فرا معرفت شناسی(metaepistemology) به شمار آورد. در همین چارچوب،مساله این نوشتار آن است که اگرماهیت سوژه یا فاعل شناسا در فلسفه جدید و در نزد فیلسوفانی مانند کانت تک ساحتی است، درفلسفه اسلامی معاصر، که در مقام مواجهه و گفتگو با چنین فلسفه هایی برآمده است، چند ساحتی است؟در اینجا اختصاصا به آرای یکی از فیلسوفان اسلامی معاصر یعنی  مرتضی مطهری در این باب خواهیم پرداخت. با این وصف سوال این است که دیدگاه مطهری، به عنوان یکی از مفسران فلسفه اسلامی و طراحان معرفت شناسی معاصر فلسفه اسلامی در مواجهه با فلسفه جدید و به ویژه کانت، در باب ابعاد و جنبه های سوژه چیست؟  براساس مجموعه آرا واندیشه های مطهری، مبداء شناسایی وفاعل شناسایی از سه وجه معرفتی، هستی شناختی و روان شناختی (فلسفی) برخوردار است. وجه معرفتی وعلمی آن مربوط به طرح نظریه عقلانیت شهودی او مبتنی بر معقولات ثانی و تصدیقات بدیهی است، وجه هستی شناختی را باید در مولفه هایی مانند نظریه وجود ذهنی وتجرد ادراک پی جویی کرد و در نهایت وجه روان شناختی (فلسفی)را در رابطه با مولفه هایی چون علم حضوری، قوای ادراکی و... یافت.
۲.

معرفی، نقد، و بررسی مقدمه ای بر فلسفه اسلامی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۳۴ تعداد دانلود : ۳۳۹
تاریخ فلسفه اسلامی معاصر وضعیتی متفاوت با پیشینه خود دارد. تأثر آن از دیگر حوزه های معرفتی به ویژه فلسفه غرب و نیز مواجهه با مسائل کلامی جدید موجب شده است تا بخش های متفاوت و ادوار گوناگون این قسمت از تاریخ فلسفه اسلامی به گونه ای متمایز از دیگر اجزای خود از عهد فارابی تا کنون باشد. محمد فنایی اشکوری در کتاب مقدمه ای بر فلسفه اسلامی معاصر کوشیده است تا این ره یافت را درقالب روایتی تاریخی بررسی و تفسیر کند. تلاش برای تبیین مسائل و نیز شیوه رویکردهای فکری متفکران مسلمان در حوزه و دانشگاه اصلی ترین انگیزه تألیف این کتاب بوده است. این که هریک از این متفکران به قدر سهم فکری خود در استخراج مسائل فلسفه اسلامی و تطبیق آن بر وضعیت کنونی تفکر در ایران چه نقش ویژه ای داشته اند نشان می دهد که مؤلف کتاب به دنبال ضرورت های تاریخ معاصر فلسفه اسلامی بوده است. مبنای نظر به تاریخ در مقدمه ای بر فلسفه اسلامی معاصر مغفولٌ عنه مانده است و معلوم نیست فلسفه اسلامی معاصر از کدام مبنای نظر به تاریخ بررسی شده است.
۳.

تأملی در «فایده و ضرورت» معرفت شناختی بحث های «منشأ تصورات و مفاهیم»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: منشأ تصورات و مفاهیم معرفت شناسی هیوم فلسفه جدید غرب فلسفه اسلامی معاصر فایده و ضرورت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۰ تعداد دانلود : ۴۴۲
در دوره هیوم و بعد از آن، به واسطه برخی از آراء و دیدگاه های او این انگاره در ذهن و فکر برخی از اندیشمندان شکل گرفته است که تبیین نحوه پیدایش تصورات و مفاهیم یک راه و بلکه تنها راه برای احراز اعتبار معرفت شناختی (واقع نمایی) آن هاست؛ بدین معنا که «اگر نتوانیم نحوه پیدایش یک مفهوم را تبیین نماییم، آن مفهوم فاقدِ اعتبار معرفت شناختی خواهد بود». با پذیرش این انگاره، سرنوشت مسائل بسیار مهمی همچون امکان علم و امکان مابعدالطبیعه به بحث «منشأ تصورات و مفاهیم» گره می خورد و بدین ترتیب این بحث شأن و جایگاه فوق العاده ای پیدا می کند. ردّ پای این انگاره در فلسفه اسلامی معاصر نیز، کم یا بیش، قابل مشاهده است. من در مقاله پیش رو این انگاره را به چالش کشیده و کوشیده ام با اقامه استدلال هایی نشان دهم؛ تضمین اعتبار معرفت شناختی و واقع نمایی یک تصور یا مفهوم، بیش و پیش از هر چیزی در خودِ آن تصور یا مفهوم نهفته است که در تطبیق آن با واقعیت آشکار می شود و بر همین اساس تبیین نحوه پیدایش تصورات و مفاهیم اولاً تنها راه، ثانیاً بهترین و کوتاه ترین راه برای احراز اعتبار معرفت شناختی و واقع نمایی آن ها نیست و دشواری های قابل توجهی در بطن خود دارد. اگر این ادعا صحیح باشد، آنگاه نتایج بسیار مهمی بر آن مترتب خواهد شد. از جمله؛ 1) گره زدن سرنوشت علم و مابعدالطبیعه به بحث درباره منشأ تصورات و مفاهیم امری نادرست و یک اشتباه معرفتی-تاریخی است و بنابراین 2) بحث درباره منشأ تصورات و مفاهیم، آن فایده و ضرورت معرفت شناختی ای را که برخی اندیشمندان برای آن قائل شده اند، ندارد.