فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۷٬۹۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ اسلام، برگزاری مراسم حج تأمین امنیت حجاج در رفت و برگشت از دغدغه ها و برنامه های مهم حکومت های اسلامی بوده و در این راستا مقام امیرالحاج که زعامت این مناسک را عهده دار بود، مهمترین مسئولیت را بر عهده داشت. پژوهش حاضر بر اساس این مسأله شکل گرفته است که منصب امیرالحاجی در دوره سلجوقی از چه جایگاهی برخوردار بود و چه وظایفی را در برگزاری حج بر عهده داشته است؟ سلجوقیان به مانند حکومت های پیشین چون غزنویان و آل بویه و فاطمیان، به این نتیجه رسیده بودند که بهترین وسیله برای سلطه برجهان اسلام حفظ اقتدار معنوی و کسب مشروعیت از طریق تسلط بر مکه و راه اندازی حج و امور مربوط به آن است. بنابراین در زمینه راه اندازی کاروان های حج و تأمین امکانات سفر و اقامت آنها در مسیر راه و مکه و مدینه توجه ویژه ای داشتند. سلجوقیان جهت اطمینان در راستای دست یابی به اهداف و برنامه های خود، از همان ابتدا مقام امیر الحاجی را به امرای نظامی ترک که دارای موقعیت برتر نظامی و وجاهت اجتماعی و مذهبی بودند، می سپردند. و این امر در سیاست های آنها تاثیر بسزایی داشت.
هم نشینی اسکندر و ارسطو در روایات ایرانی
حوزههای تخصصی:
دربارهٔ پیوند اسکندر و ارسطو در تاریخ و ادبیات گزارش ها و روایت ها و افسانه هایی وجود دارد. در واقع این پیوند، یکی از مهمترین پیوندهای مثبت میان فرزانگان و سیاستمداران است. چه نه سیاستمداری بزرگتر از اسکندر در تاریخ دیرین جهان به این اندازه از نامداری رسیده و نه امروز کسی را بلندمرتبه تر از ارسطو در دانش عهد باستان می شمارند. تا آنجا که گاه او را نخستین دانشمند راستین (Genuine Scientist) می دانند. اگرچه آن دو تنها سه سال در کنار یکدیگر بودند، تا پایان عمر اسکندر، نامه نگاری جای درس و مشق مکتبی را گرفته بوده است. اسکندر و ارسطو هر دو در ایران، نه به اتفاق که در میان برخی از گرایشها، ستوده شده اند. این پژوهش پس از بررسی روندِ ایرانی مآبی اسکندر و ارسطو در سپهر فرهنگ و ادب ایرانی، تلاش می کند به این پرسش پاسخ دهد که آیا ستودگی این دو و برجستگیِ هم نشینی آنان بر اساس ویژگی های ذاتی آنان بوده و یا بیش از آنکه به آنان مرتبط باشد، به خودِ ایرانیان برمی گردد؟
خوانش بینامتنی داستان عاشیقی اصلی و کرم: تغییر و تطور نقش قهرمان در یک سنت ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی سیر تغییر و تطور شخصیت پردازی قهرمانان در سنت شفاهی عاشیقی، در فرایند گذار از نوع ادبی حماسی به نوع ادبی داستان عاشیقی است. از این رو این پرسش مطرح می شود که تغییر و تطور گذار جامعه از موقعیت های مختلف تاریخی، چگونه در شخصیت پردازی قهرمانان داستان های ترکی تاثیر داشته است؟ در این راستا، به داستان عاشیقی اصلی و کرم می پردازیم که محصول سنت شفاهی عاشیقی ترکی است و در قفقاز، آناتولی، آسیای صغیر، ایران و حتی ارمنستان و گرجستان گسترده شده است. مدعای اصلی بر این امر استوار است که با مطالعه ی شواهد ادبی این گذار، می توان ردپای تبدیل روحیه ی جهانگیری ترکان کوچ نشین به زندگی ساده ی روستانشینی یا شهرنشینی و تغییر برداشت از زن و خانواده را بازجست. سایر یافته های پژوهش نشان می دهد؛ شخصیت شناسی هر یک از این انواع ادبی و مطالعه ی نوع روابط قدرت میان این شخصیت ها تا اندازه ای می تواند بیانگر ارزش های جامعه ی مخاطبین اثر و آفرینندگان آن ها باشد.
بازتاب اوضاع اقتصادی و رفاه اجتماعی قرن پنجم در سفرنامه ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفرنامه ها منابعی هستند که با استفاده از آن ها می توان به بررسی مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، دینی، تاریخی، جغرافیایی، نوع لباس، خوراک و آداب و رسوم و غیره پرداخت. در میان سفرنامه های فارسی، سفرنامه ناصر خسرو را شاید بتوان دقیق ترین منبع در نوع خود به شمار آورد. توصیف ناصر خسرو در این اثر از مکان ها، جوانب مختلف را در بر می گیرد. یکی از این جنبه ها توجّه به وضعیّت اقتصادی مناطق است. وی با دقّت، به توصیف اوضاع اقتصادی مناطقی که در طی سفر از آن ها عبور کرده، از جمله وضعیّت تجارت، کشاورزی، صنعت و عوامل موثّر بر رشد اقتصادی شهرها و نیز شاخص های رفاه مانند عمارت ها، تولیدات کشاورزی و مشاغل پرداخته است. رونق و شکوفایی اقتصاد شهرها بیشتر به عواملی چون: تدبیر حاکمان، شرایط اقلیمی، رواج تجارت و تنوّع مشاغل بستگی داشته است. بر اساس توصیف های ناصر خسرو، مصر از جهات مختلف، از اقتصاد و رفاه بهتری برخوردار و از نظر شکوه عمارت ها، تنوّع محصولات و گوناگونی مشاغل در میان شهرها شاخص بوده است. این تحقیق به روش کتابخانه ای و اسنادی و تحلیل محتوا انجام گرفته است.
کاوش و گروش؛ مطالعه موردی زندگی و آثار مراد ویلفرد هوفمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسلام بر اثر آموزههای اصیل و کاربردی اش از آغاز ظهورش موضوع کنج کاوی های جویندگان حقیقت بوده است؛ چنان که بسیاری از پژوهش گران غربی سده های اخیر به انگیزه های گوناگون، گوشه و کنار آن را بررسیده و شماری از آنان بدان گراییده اند. باری، آگاهی اندکی درباره دلایل کاوش ها و گرایش هوفمان به اسلام در آثار پژوهش گران یافت می شود. جست وجو درباره چگونگی مسلمان شدن نامسلمانان غربی، کار نادری نیست، اما بررسی تحلیلی و موشکافانه دلایل گروِش و چگونگی اسلام آوری هوفمان و اندیشه های اسلام شناسانه و آثار اسلام شناختی او، کاری نوپدید است. این مقاله به پاسخ گویی چیستی همین دلایل می پردازد. گمان می رود کِشش های اسلام و رانِش های مسیحیت از این دلایل بوده باشد. به تعبیر دیگر، هوفمان نخست بر اثر کمبودهای آیین نیاکانی اش از آن جدا شد و در کَند و کاوهای حقیقت خواهانه اش، به اسلام رسید و گرایید. با بررسی گونه شناختی و مطالعه موردی زندگی و آثار مراد ویلفرد هوفمان به چگونگی اسلام آوردن این شخصیت برجسته علمی و کاتولیک متعصب بر اثر مطالعه قرآن کریم و مشاهده زندگی مسلمانان، می توان پاسخ گفت. او آثار فراوانی در این باره پدید آورد و اندیشه های اسلامی را درونی کرد؛ چنان که به اجرای مناسک و عبادات اسلامی، بسیار ملتزم بود.
مدیریت تعارض انبیاء اولوالعزم با طاغوت
حوزههای تخصصی:
توصیف، طبقه بندی و تحلیل گونه شناختی سفال های اشکانی منطقه رومشگان لرستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵
51 - 68
حوزههای تخصصی:
شهرستان رومشگان واقع در غرب استان لرستان، از مناطق تقریباً ناشناخته در باستان شناسی ایران است. با وجود این که در این منطقه آثار و استقرارهای متعددی از دوره اشکانی دیده می شود، اما تاکنون پژوهش و تحقیق هدفمندی در این رابطه انجام نشده است. یقیناً مطالعه و بررسی این استقرارها می تواند افق روشن تری از وضعیت مادی-فرهنگی منطقه و همچنین چگونگی تعاملات فرهنگی آن با مناطق همجوار بدست دهد. بدین منظور، در این مقاله یافته های سفالی اشکانی به دست آمده از بررسی محوطه های استقراری رومشگان مورد مطالعه، گونه شناسی، مقایسه و تحلیل قرار گرفته اند که در نتیجه، آن چهار نوع سفال معمولی، جلینگی، منقوش و لعاب دار شناسایی شد. مطالعه و مقایسه تطبیقی سفال ها نشان می دهد که فرهنگ مادی این منطقه طی دوره اشکانی، با وجود تأثیرپذیری از برخی ویژگی های بومی-محلی، در نهایت بخشی از گستره فرهنگی غرب کشور به شمار می رود. از دیگر نتایج تحقیق روشن شدن ارتباط فرهنگ سفالگری این منطقه با حوزه های فرهنگی همجوار مانند: جنوب غرب، شمال غرب و بین النهرین است.
تپه کرسف محوطه ای از دوره اسلامی میانی در شهرستان خدابنده استان زنجان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵
89 - 110
حوزههای تخصصی:
تپه کرسف، در جنوب غربی شهر کرسف و در شهرستان خدابنده استان زنجان قرار گرفته است. این اثر باقیمانده کوچکی است از تپه ای بزرگتر که متاسفانه در اثر فعالیت های انسانی از گذشته تا کنون، حجم بسیار کمی از آن باقی مانده است. به علت حجم بالای تخریب های صورت گرفته در محوطه و نجات بخش باقی مانده محوطه و جمع آوری حداکثر اطلاعات ممکن، تصمیم به کاوش در این محوطه گرفته شد. طی فعالیت های باستان شناختی در این محوطه، چند ترانشه و گمانه در ابعاد مختلف برای کاوش افقی و درک وضعیت معماری و نیز لایه نگاری و شناسایی تسلسل فرهنگی محوطه و نیز درک بهتر از وسعت محوطه و تشخیص هرچه بیشتر عرصه آن ایجاد گردید. با کاوش در این محوطه، شواهدی از آثار معماری از دوره میانی اسلامی (قرون ششم و هفتم هجری قمری) همراه با یافته های سفالی خصوصاً سفال های با نقش کنده زیر لعاب های سبز و سفید و سفالی خاص از این دوره با عنوان سفال نوع گروس بدست آمد.
تأملی بر آرشیو سازی رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در سال های اخیر، شمار کاربران شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک، توییتر، گوگل پلاس، اینستاگرام و سایر شبکه های اجتماعی به سرعت در حال افزایش است؛ بنابراین، پژوهش حاضر در نظر دارد ضمن بررسی متون در خصوص آرشیوسازی رسانه های اجتماعی به عنوان ابزارهای جدید و تعاملی انتقال اطلاعات به معرفی برخی از نرم افزارهای ویژة آرشیوسازی محتوا بپردازد و درنهایت به عنوان یک مطالعة موردی، بعضی از رسانه های اجتماعی موردِ استفادة کاربران داخلی را در پایگاه آرشیو اینترنتی ارزیابی کند.
روش/رویکرد پژوهش: در مقالة حاضر از روش بررسی متون دربارة آرشیوسازی وب، برداشت داده از نرم افزارهای رسانه های اجتماعی و نیز برای بررسی رسانه های اجتماعی از روش توصیفی با رویکرد پیمایشی استفاده شده است.
یافته های پژوهش: پژوهش حاضر نشان داد که بیش از ده نرم افزار برای آرشیوسازی رسانه های اجتماعی وجود دارد که اکثر آن ها هزینه دار هستند اما هنوز در ایران نرم افزاری برای برداشت محتوای رسانه های اجتماعی و آرشیوسازی آن ها وجود ندارد.
نتیجه گیری: داشتن برنامة راهبردی در این زمینه اهمیت دارد. بااین حال، خروجی و محتوای این منابع زودگذر است و برای طولانی مدت دسترس پذیر نیست. درواقع می توان از این منابع، استفادة آنی کرد و برای استفاده های آتی باید تدبیری اندیشید.
تحلیل کیفیت بازنمایی مقام سلطنت در گفتمان سفرنامه نویسی عصر صفوی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نهاد سلطنت در دولت ملی، مقتدر و دارای ایدئولوژی تمایزبخش صفویه که در شخص پادشاه نمود داشت، یکی از کانون های توجه سفرنامه نویسان خارجی آن روزگار است. پژوهش پیش رو، می کوشد با بهره گیری از روش شناسی تحلیل گفتمان انتقادی، به ویژه خوانش تئو فن لیوون از مفهوم بازنمایی، به بازنمایی تصویری بپردازد که گفتمان سفرنامه نویسی عصر صفوی از نهاد سلطنت ارائه می دهد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در این سفرنامه ها فراگرد بازنمایی شاه صفوی در دو زاویه به انجام رسیده است: نخست، بازنمایی نهاد سلطنت به عنوان امری ناظر بر متافیزیک و سنّت، و دوم، بازنمایی مقام سلطنت به عنوان نهاد و جایگاهی معطوف به کارآمدی و کارایی. تصویر برآمده از بازنمایی در این سفرنامه ها، دایره ای گسترده ای از معنادهی و انتساب دال ها به مدلول ها و مصادیق را دربرمی گیرد. در این منطق، مقام سلطنت در عصر صفوی، دارای دو کیان مادی و فرامادی تصویر شده است. در این بازنمایی، شاه در نسبت با پنج منبع مشروعیت بخش این خاندان، یعنی: تصوف، تشیع، سنّت ایران شهری (شاه آرمانی ایرانی)، خوانش ایرانی شیعی از خلافت اسلامی و امواج اوّلیه مشروعیت مبتنی بر کارآمدی برآمده از موج نوپدید مدرنیته غربی تصویر شده است. این سفرنامه نویسان، کوشیده اند تا در کنار وصف شخص شاه، کیفیت ارتباط وی با دربار، نخبگان و طبقات و شئون اجتماعی را نیز بازنمایی کنند. از دید آنان، رابطه میان نهاد سلطنت و دیگر طبقات، به جز سلسله علما و فقهای شیعه، عموماً یک سویه، خطی و از بالا به پایین بوده است.
استقرارهای دوره مس سنگی حوضه آبریزگاورود در شرق زاگرس مرکزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵
1 - 16
حوزههای تخصصی:
دشت میان کوهی گاورود با ۹۸۵ کیلومتر مربع مساحت در قسمت شرقی زاگرس مرکزی در شمال شهرستان سنقر به لحاظ دارا بودن شرایط زیست محیطی مناسب استقرارهای زیادی در دوران روستانشینی (مس سنگی) را در خود جای داده است. ارتباط فرهنگی این دشت همواره با حضور گونه های سفالی منطقه ای (گودین)، سه گابی و دالمایی آشکار و همچنین، تکامل و هم زمانی فرهنگ های مس سنگی این منطقه با زاگرس مرکزی با توجه به میان کوهی بودن این دشت نمایان است. در این پژوهش، به تحلیل عوامل زیست محیطی مرتبط با الگوی استقراری پرداخته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که انتخاب محل استقرار در دشت گاورود تابع شرایط مناسب زیست محیطی، آب وهوایی و قابلیت زمین بوده است. بر این اساس، می توان دریافت که تراکم زیاد منابع آبی نظیر چشمه ها و سراب ها در دره های میان کوهی در گستره گاورود و پراکندگی آن ها، شرایط مساعدی را برای شکل گیری جوامع مس سنگی فراهم آورده است. همچنین، به نظر می رسد، نفوذ فرهنگ فرامنطقه ای دالما توانایی این دشت را در تأمین مایحتاج زندگی و وارد عرصه ارتباطات فرامنطقه ای می کند.
روند رواج و برگزیدن نام های کیانی در میان شاهان و شاهزاده گان سلاجقهٔ روم
حوزههای تخصصی:
حکومت سلاجقهٔ روم در حدود 470 ه . ق با جدا شدن از حکومت سلجوقیان بزرگ به همت یکی از بزرگان این خاندان به نام سلیمان بن قتلمش در بخشی از سرزمین جدایی ناپذیر روم در قلب امپراتوری بیزانس یعنی در منطقه آسیای صغیر تاسیس گردید. با تاسیس این سلسله شاهد نفوذ، احیا و گسترش هویت فرهنگ ایرانی، زبان فارسی و به کار گیری روش سیاست-مداری و احیای سنت های ایرانشهری و مشروعیت گزینی در خارج از مرز های ایرانشهر و درون سرزمین روم رقیب جهانگشای ایران پیش از اسلام هستیم اما شاید مهم ترین موضوع مرتبط با اندیشه ایرانی و احیای سنت های ایران باستان در حکومت سلجوقیان روم حضور اسامی ایرانی و شاهنامه ای بخصوص نام شاهان کیانی در اسامی پادشاهان و شاهزاده گان سلجوقی هستیم روند رواج نام های کیانی که با سلطنت غیاث الدین کیخسرو اول هفتمین سلطان این سلسله آغاز گردید، تا پایان دوران سلاجقه در نام شاهان و شاهزادگان سلجوقی تکرار می شود. چرایی و چگونگی نفوذ عناصر ایرانی و نام های کیانی، پرسش اساسی در این پژوهش است که با رویکردی تحلیلی و تفسیری، تلاش شده به شناسایی عوامل مؤثر و میزان نقش این عوامل در اشاعه اندیشه ایرانی گرایی در میان سلاجقه روم پرداخته شود و به علل و چگونگی انتخاب نام های پادشاهان حماسی ایران توسط سلاجقه روم پاسخ داده شود.
بازشناسی هنر بودایی از طریق شمایل شناسی مودراها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باورهای دینی و اسطوره ای در تاریخ تفکر همیشه سر منشأ بسیاری از حرکت های انسانی بوده است و همواره تحولات معرفتی و فکری بشر به نوعی به اسطوره و دین پیوند خورده است. در کنار آیین ها و باورهای دینی، هنر بهترین وسیله برای به تصویر کشیدن این تفکر دینی و اسطوره ای است. در هنر ادیان، برخی نقش ها و نمادها صرفاً تصویر نیستند، بلکه نماد یک حقیقت رمزی یا متعالی محسوب می شوند، هنر بودایی، مانند اغلب هنرهای دینی، سرشار از رموزی است که هر یک حامل مفاهیم نمادین و ژرفی هستند که بدون تحلیل و معناشناسی قابل فهم نیستند. نمادهای به کار رفته در هنر دینی بودایی به سه دسته ی کلی نمادهای غیرشمایلی، نیمه شمایلی و شمایلی تقسیم می شوند. نمادهای شمایلی شامل تمثال ها و مجسمه های بودا است و مهم ترین آن ها مودراهای بودایی است که مراحل زندگی و سیر و سلوک او را نشان می دهند و بخش مهمی از هنر بودایی محسوب می شوند. این پژوهش در صدد است معنای نمادین مودراهای بودایی را با توجه به ویژگی های حاکم بر هنر بودایی با روش توصیفی تحلیلی به تصویر کشد.
تصویر زن ایرانی در سفرنامه های فرانسویان از اوایل دوره قاجار تا انقلاب مشروطه بر اساس نظریه بازنمایی استوارت هال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفرنامه نویسان فرانسوی عصر قاجار در گزارش های خود، به مسأله ی زنان توجه ویژه ای نشان داده اند. از آن جایی که زنان شهری کارکردی متفاوت با زنان روستایی در ایران داشتند، این موضوع بازتابی جدی در سفرنامه های آنان داشت. پژوهش حاضر، با استفاده از نظریه ی بازنمایی استوارت هال و روش توصیفی تحلیلی تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که نگرش سفرنامه نویسان فرانسوی نسبت به زنان ایران در دوره قاجار چگونه بوده است؟ در پاسخ می توان این مدعا را مطرح کرد که دو نگرش کلی در مقوله ی زن از این سفرنامه ها قابل استنباط است: نگرش تحسین آمیز و دیگر، نگاه شرق شناسانه نسبت به زن ایرانی. نگاه نخست، بیشتر مثبت و نگاه دوم تا حدودی منفی است. یافته های دیگر پژوهش نشان می دهد که هرچند سیاحان فرانسوی در سفرنامه هایشان، زن ایرانی را از جهات متعددی مورد توجه و گاه آنان را مورد ستایش قرارداده اند و توصیف های آنان با توجه به محدودیت هایشان در مطالعه ی زنان جامع بوده است؛ ولی در بازنمایی این مؤلفه ها چندان موفق عمل نکرده اند.
شاه اسماعیل صفوی و شاهنامه صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاه اسماعیل حکومتی در ایران تأسیس کرد که شالوده اصلی آن را دیانت وملّیت تشکیل می داد. وی جهت ایجاد وحدت ملّی در ایران، مذهب تشیع را رسمیت بخشید. اوقصد داشت پیوند های ملّی را در ایران مستحکم تر کند. حضور ازبکان در نواحی شرقی و عثمانی درغرب، این ضرورت را ایجاب می کردکه حس میهن دوستی و وطن پرستی در ایرانیان بیش از پیش تقویت گردد. شاه اسماعیل عقیده داشت تقویت روحیه جنگاوری وسلحشوری در رویارویی با دشمن تنها با انگیزه های مذهبی تحقق پیدا نمی کند. آثار فراوانی که در دوره صفویه، به ویژه شاه اسماعیل اول به تأثیر از شاهنامه فردوسی پدید آمده، مؤیّد این است که فردوسی موردتوجه شاهان و درباریان و مهم ترین منبع الهام شاعران و هنرمندان این دوره بوده است. به گواهی تاریخ، شاه اسماعیل حامی اصلی آثاری است که با محوریّت شاهنامه فردوسی شکل گرفته است. نگارندگان در این پژوهش در پی پاسخ به چرایی این توجّه هستند. ازآنجاکه شاه اسماعیل شیعه مذهب است و بنا بر پیشینه اعتقادی خود به فردوسی به عنوان شاعری شیعه علاقه فراوانی داشته است، پیش فرض این تحقیق این است که شاهان صفوی به طور عام و شاه اسماعیل به صورت خاص به دلیل شیعی بودن به فردوسی توجه داشته اند. بررسی ها نشان می دهد غیر ازانگیزه های مذهبی، مصالح سیاسی وتمرکزگرایی عامل مهمّ توجه شاه اسماعیل به وحدت ملّی و احیای هویّت ملّی ایران و به تبع آن شاهنامه بوده است.
بررسی فلسفه زروان در تفکرّات دینی بر پایه اندرزنامه های پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زُروان نام یکی ازایزدان باستانی است که درنوشته های پهلوی خدای زمان بوده و در دوره میانه به عنوان خدای یگانه ظهور می یابد؛ به عبارتی در دوره میانه، زروان شخصیتی کاملاً مستقل یافته و در رأس اهورا مزدا و اهریمن، ثنویّت زردشتی را تحت تأثیر قرار می دهد. نمونه چنین تفکّری در اساطیر دیگر ملل نیز دیده می شود و همواره زمان در دیدگاه بشری به عنوان خدای خالق جهان مورد نظر بوده است. حضور و نقش نحلة زروانی و این ایزد زمان در ایران زمین و تفکّرات ایرانیان، به گونه ای است که حتّی شخصی چون مانی که برای جلب افکار عموم، نام خدایان هر منطقه را بر نام ایزد بزرگ خویش(پدرِ عظمت) می گذارد، نام زروان را برای پدر عظمت بر می گزیند. مسئله اصلی پژوهش این است که زروان چه تأثیری بر اندیشة ایرانی و دین مزدیسنی گذارده است و بازتاب این نقش را به چه صورت در متون ایرانی میانه می توان مشاهده نمود؟ گفتنی است که برای بررسی این ایزد و رّدپای زروان گرایی و تأثیرآموزه های آن بر دین مزدیسنان و افکار ایرانیان متون پهلوی و به ویژه اندرزنامه های پهلوی، از منابع مورد استناد و معتبر قابل ارجاع هستند که می توان آنها را به عنوان متونی که بیانگر شیوه تفکّر دینی در این دوره بوده اند، ملاک ارزیابی قرار داد و و باور به این خدا را در آنها پیگیری کرد و با رویکردی توصیفی-تحلیلی ملاحظه کرد که برخی آموزه ها و مؤلّفه های زروان باوری همچون تقدیرگرایی، زن ستیزی و باور به تأثیر نجوم و ستارگان در سرنوشت آدمی و همچنین توسّل به دعا و قربانی، در باورهای مزدیسنی نقش نمایان و پر رنگی دارند.
نقش بلدیّه در کنترل بازار در دورة پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنترل و تنظیم بازارهای شهری، از موارد اعمال نفوذ حکومت ها بوده است. در دوره پهلوی اول برای تنظیم بازار از ابزارهای مختلفی استفاده شد؛ یکی از این ابزارها نهاد بلدیّه بود. نهاد نوپایی که دیرزمانی از تأسیس آن نمی گذشت و در دوره پهلوی اول به عنوان ابزاری در دست حاکمیت در جهت نوسازی جامعه استفاده می شد و از این جهت نهاد پر اهمیتی بود. یکی از وظایفی که بر عهده بلدیّه نهاده شده بود، تنظیم بازار و جلوگیری از قحطی و کمبود کالاهای اساسی در شهر بود. در راستای این وظیفه،بلدیّه امکان مداخله در امور مربوط به بازار را یافت و تا حدی بر اصناف گوناگون کنترل پیدا کرد. در همین راستا بلدیّه به گسترش فضای فیزیکی بازار پرداخت، از سدمعبر توسط کسبه جلوگیری کرد، به بهداشت مواد غذایی که در بازار ارائه می شد، پرداخت و از همه مهم تر به تنظیم بازار کالاهای اساسی مانند نان و گوشت پرداخت. در کنار مخالفت هایی که بخش سنتی جامعه با این تغییرات داشت گروه های دیگر جامعه از این اقدامات رضایت داشتند و حتی برخی از اصناف خواستار ورود بیشتر بلدیّه در امور مربوط به بازار و صنف هایشان بودند. این تحقیق با روش توصیفی و تحلیلی و بر اساس بهره گیری از اسناد و روزنامه های دورة پهلوی اول تنظیم شده است. هدف این تحقیق بررسی فعالیت های نهاد نوپای بلدیّه در زمینه چگونگی عرضه و تقاضای کالاهای اساسی و کنترل و تنظیم بازار است و سعی دارد به این پرسش اساسی پاسخ دهد که در اثر فعالیت های بلدیّه در این زمینه چه تغییراتی در وضعیت معیشت مردم ایجاد شد؟ در پاسخ به این پرسش به وظایف مشخص شده بلدیّه در این زمینه پرداخته می شود و سپس اقداماتی که این نهاد در زمینه کنترل اقلام معیشتی مردم انجام داد را بررسی کرده، به اعتراضات و شکایات مردم پرداخته و در نهایت نتیجه فعالیت نهاد بلدیّه در این زمینه ذکر می شود.
پنهان در تاریخ؛ زنان و نقش اقتصادی آنان در ایران عصر قاجار و پهلوی
حوزههای تخصصی:
یک نسل قبل مورخ طرفدار حقوق زنان در بریتانیا، شیلا روبوثام(1974م) پرسشی را با این مضمون مطرح نمود که «چرا نقش زنان در تاریخ ناپیداست؟» او تلاش نمود تا گستره ای در مورد تاریخ زنان یافت نماید. چندین سال بعد، گایا تری اسپیواک(1988) نیز سوالی مطرح نمود که می توان در این مورد به جزیئات نیز پرداخت و ابعاد جدیدی به آن افزود. در سرتاسر دوره مارکسیستی در مورد ارتباط بین تقسیم جنسیتی و روش تولید تحقیقاتی صورت پذیرفت. همچنین گزارش قطعی انگل در مورد وضعیت خانواده و بازآفرینی (تاریخ جهانی در مورد نابودی جنس مونث) متعاقبا توسط تحلیلگران به فراموشی سپرده شد و توجه عمده آنان فقط به طبقه اصلی(مردان کارگر) معطوف بود. این مضامین چارچوب مقاله را دربر می گیرد و در مورد تاریخ و تاریخ نگاری طبقه زنان کارگر در ایران به بحث می پردازد.
بررسی قبور و آرامگاه های دورة اسلامی سیستان (مطالعه موردی حوزة زَهَک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تدفین و توجه به دنیای پس از مرگ، در بین همه اقوام از اهمیت خاصی برخوردار بوده است؛ به همین دلیل ما شکل گیری اشکال مختلفی از تدفین در یک سرزمین واحد، در طول دوران های مختلف و بر اساس دین و اعتقادات آنها را شاهدیم. سیستان از این قاعده مستثنی نبوده و در ادوار مختلف، اَشکال متنوعی از تدفین را تجربه کرده است. سنت آرامگاه سازی اسلامی از قرن ششم هجری قمری به بعد در سیستان پدیدار شد و پیش از این تاریخ، آثاری از آرامگاه به دست نیامده است. در این نوشتار سعی شده است از طریق پژوهش های میدانی و مطالعات کتابخانه ای، تنوع اشکال تدفین و ویژگی های آرامگاه-های حوزه زَهَک سیستان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. نتایج حاصل از این مطالعات، بیان کننده این مهم است که تغییرات صورت پذیرفته در شیوه های تدفین مربوط به حوزه مورد مطالعه، ناشی از تأثیر عوامل جغرافیایی و سنت های دیرین مردمان منطقه بر اساس باورهای دینی آنان و همچنین بازتابی از شرایط اقتصادی دوره های مختلف و تفاوت های مذهبی ساکنان سیستان بوده است.
شیوه نقد اخبار تاریخ اسلام در بحار الأنوار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
34 جلد از مجموعه 110 جلدی بحار الأنوار، ذیل عناوین مرتبط با تاریخ اسلام قرار دارند و می توان این تاریخ را به سه بخش: «تاریخ پیامبر(ص) [ج 15 22]»، «تاریخ تحولات سیاسی از تشکیل سقیفه تا پایان خلافت امیرمؤمنان، علی(ع) [ج 28 34]» و «تاریخ امامان شیعه: [ج 35 53]» تقسیم نمود. مجلسی برای تکمیل دائرةالمعارف حدیثی خویش، به تدوین تاریخ اسلام با محدوده ای که خودش تعریف نموده و بر اساس منابع شیعی، همت گمارده است. مصادر تاریخ نگاری مجلسی و چینش ابواب تاریخی بحار الأنوار، بیانگر اثرپذیری تاریخ نگری وی از مبانی کلامی شیعه است؛ اما وی در مواجهه با اخبار و احادیث تاریخی و سنجش آنها، روشی غیرکلامی برگزیده است.
این نوشتار که با هدف واکاوی روش نقد گزارش های مربوط به تاریخ اسلام در بحار الأنوار تدوین شده، به این نتیجه رسیده است که مجلسی غالباً نظرات خود درباره احادیث را پس از نقل کامل روایت بیان نموده و در موارد بسیاری، به شباهت میان روایات منابع شیعه و سنّی و اقتباس های احتمالی صورت گرفته در کتاب های مختلف اشاره کرده است. نقد محتوایی روایات شیعه و سنّی، رفع تعارض میان اخبار تاریخی منابع شیعی، ارجاع غیرمستقیم به منابع اهل سنّت، توجه به عنصر زمان در نقادی ها و رفع ابهام از اسامی خاص در برخی روایات تاریخی، از دیگر شیوه های رایج شرح اخبار در بحار الأنوار علامه مجلسی است. مجلسی در زمینه شرح و توضیح اخبار، گاه به روایات موازی و گاهی نیز به استنباط های شخصی خویش متکی است. بااین-همه، برخی نقادی های مجلسی در بخش تاریخ اسلام بحار الأنوار، بر پیش-فرض های اعتقادی استوار است که شامل موارد معدود و خاصی می گردد.