فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۳
1 - 13
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر،تعیین اثربخشی آموزش هیجان مدار بر اضطراب مرگ، باورهای فراشناختی و رفتارهای خودآسیب رسان دختران با طرحواره های ناسازگار اولیه از منظرفرهنگی بود. جامعه آماری تمامی دختران 15-25 سال با طرحواره ناسازگار اولیه در شهرستان مهریز سال 1401 بود. نمونه پژوهش 30 نفر از دختران با طرحواره ناسازگار اولیه بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب وبه صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل، هرگروه 15 نفرجایگزین شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه طرحواره ناسازگار یانگ(2005) ، مقیاس اضطراب مرگ تمپلر(1970)، پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز و هاتون(2004) و پرسشنامه رفتارخودآسیب رسان جانسون (1998) بود. گروه آزمایش، آموزش گروهی هیجان مدار را در 9 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کرد و گروه کنترل آموزشی را دریافت نکرد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش هیجان مدار بر اضطراب مرگ، باورهای فراشناختی و رفتارهای خودآسیب رسان موثر بود. هم چنین آموزش هیجان مدار به دختران با طرحواره ناسازگار اولیه از منظر فرهنگی کمک می کند بتوانند هیجانات را مدیریت کنند و از این طریق باعث کاهش رفتارهای خودآسیب رسان در آن ها شود.
اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر استرس ادراک شده و انعطاف پذیری کنشی زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی مبتنی بر عوامل فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۳
55 - 67
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان براسترس ادراک شده و انعطاف پذیری کنشی زنان مبتلا به اختلال وسواس مبتنی بر عوامل فرهنگی بود. جامعه آماری شامل زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز در سال 1403 بود. نمونه پژوهش 50 زن مبتلا به اختلال وسواس فکری -عملی بود. که به روش دردسترس از بین زنان مراجعه کننده به یکی از مراکز مشاوره انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (25 نفر) و کنترل (25 نفر) گمارش شدند. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی واز نوع پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار پژوهش شامل مقیاس استرس ادراک شده کوهن و همکاران(1983) و پرسشنامه انعطاف پذیری کنشی کانر و دیویدسون (2003)، بود. گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان متمرکز بر هیجان را دریافت کردند و گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تک متغیره انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که درمان متمرکز بر هیجان بر استرس ادراک شده و انعطاف پذیری کنشی زنان مبتلا به اختلال وسواس مبتنی بر فرهنگ اثربخش است و می تواند به عنوان یک درمان کمکی برای زنان مبتلا به وسواس مبتنی بر عوامل فرهنگی استفاده شود.
نسبت تیپ هنری به گروش پوشاک و بررسی عوامل تأثیرگذار در آن (مطالعه موردی: دختران و زنان 20 تا 40 سال شهر تهران در سال 1400-1401)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
77 - 98
حوزههای تخصصی:
پوشاک زنان در نقش پدیده ای اجتماعی پس از انقلاب، تغییرات فراوانی پیدا کرد و سبک خیابانی پوشش روزمره تنوع یافت. با توجه به آنکه تیپ هنری یکی از سبک های رایج پوشش دهه های اخیر و از خرده فرهنگ های شکل دهنده فرهنگ ایرانی است، پژوهش حاضر با هدف شناخت تیپ هنری به گروش پوشاک دختران و زنان شهر تهران صورت گرفته و نسبت تیپ هنری به گروش پوشاک و عوامل اثرگذار در آن را بررسی می کند. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی و جامعه آماری آن شامل دختران و زنان 20 تا 40 ساله هنری پوش است. حجم نمونه 123 نفر از بین گروه های هنری و غیرهنری انتخاب شد و جمع آوری داده ها با پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفت. براساس یافته ها، رشته تحصیلی و شغل هنری با گروش به تیپ هنری ارتباط دارد. بین تنوع و آزادی در طرح و رنگ، اکسسوری ها، جذابیت، به کارگیری و تلفیق نقوش سنتی، مدرن و دست دوز، ارتباط معنادار وجود دارد. گسترش تبلیغات در شبکه های اجتماعی، افزایش هنرمندان دانشگاهی و غیردانشگاهی، بازاندیشی هویت زنان در جامعه ایران با گروش به تیپ هنری ارتباط معناداری دارد. طبق نتایج، تیپ هنری در بین هنرمندان، فراوانی بیشتری دارد. خاستگاه خانوادگی تأثیری در گروش به این سبک ندارد. گروش رشته ها و مشاغل غیرهنری نشان داد تیپ هنری به عنوان یکی از سبک های خرده فرهنگ خاص بر سایر افراد جامعه تأثیرگذار است. طیف وسیع طرح، رنگ و مدل بیشترین تأثیر را در گروش به تیپ هنری نشان داد
بررسی سیر تحول باورهای کلیشه ای جنسی با نقش واسطه ای تحصیلات در زنان (یک مطالعه فرهنگی بین نسلی)
حوزههای تخصصی:
سلامت جنسی حالت و وضعیتی فیزیکی، عاطفی، ذهنی و اجتماعی مرتبط با جنسیت و امور جنسی تعریف می شود و صرفا ً به معنای نبود بیماری، اختلال و یا ضعف در آن امور نیست. این رفتار همانند سایر رفتارهای انسان متاثر از دانش و نگرش وی نسبت به مسایل جنسیتی و جنسی است. لازمه رفتار جنس ی س الم، برخ ورداری از دانش جنسی صحیح، برخورداری از نگرش مناسب است چراکه افکار، نگرش و ارزش های افراد بخشی از مولفه های مهم رفتار جنسی هستند و منابع مهم موثر بر پاسخ دهی جنسی محسوب می شوند. هدف این پژوهش بررسی سیر تحول باورهای کلیشه ای جنسی در طول 5 دهه گذشته بود و تاثیر تحصیلات بر میزان باورهای کلیشه ای جنسی زنان در طول 50 سال گذشته را مورد مطالعه قرار داد. جامعه آماری تحقیق، شامل 5 دهه از زنان متاهلی بود که در سال های 1400-1401 در استان فارس ساکن بودند. به روش نمونه-گیری دردسترس 500 نفر از زنان متاهل ساکن فارس به تکمیل پرسشنامه های جمعیت شناختی و کلیشه های جنسی پرداختند. تحلیل داده ها از طریق آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون، آزمون مانوا و واریانس با استفاده از نرم افزار SPSS-26 انجام گرفت. نتایج ضرایب همبستگی پیرسون مشخص کرد، بین باورهای کلیشه ای جنسی زنان با تحصیلات رابطه منفی وجود دارد و نتیجه تحلیل رگرسیون به صورت کلی نشان داد، مدل رگرسیون 23 درصد، میزان باورهای کلیشه-ای جنسی را تبیین می کند و تحصیلات به صورت معناداری قادر به پیش بینی میزان باورهای کلیشه ای است. در آخر بر اساس نتایج آزمون آماری مانوا مشخص شد، سیر تحول باورهای کلیشه ای جنسی در طول 50 سال گذشته نزولی بوده است. با توجه به نتایج پژوهش یک بازاندیشی نسبت به تفکرات و تابوهای جنسی در بین زنان دیده می شود. در حالی که سطح تحصیلات و سواد زنان در طی 50 سال گذشته به طور چشمگیری افزایش یافته است اما شاهد افزایش بسیار کم دانش جنسی زنان هستیم.
مسئله بی حجابی: ستیز فرهنگی و کنشی سیاسی و امنیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مسئله شناسی بی حجابی در جامعه ایران انجام شد. روش پژوهش کیفی و مبتنی بر نظریه پردازی زمینه ای و با بکارگیری تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 نفر از اساتید (14 مرد و 6 زن) رشته های علوم اجتماعی و آینده پژوهی از دانشگاه های تهران، علامه طباطبائی و شهید بهشتی به عنوان جامعه نخبگانی مصاحبه شد. روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اشباع نظری بود. متن مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار 10MAXQDA کدگذاری شد. نتایج نشان داد ستیز فرهنگی و کنش سیاسی و امنیتی بی حجابی در ایران به عنوان مقوله هسته پژوهش در دو قالب عدم پذیرش حجاب به عنوان یک تکلیف قانونی و شکل گیری اعتراض در قالب نافرمانی مدنی به شکل عادی سازی پوشش های ناهنجار نمایان شده است. همچنین مقوله هایی چون تغییر تدریجی فضای گفتمانی جامعه زنان به ازای افزایش بهره مندی علمی و شکل دهی به جنبش های اجتماعی، کم رنگ شدن فضا-مکان های زنانه و محوری شدن فضا-مکان خیابان به عرصه کنشگری زنانه و همراهی مرجعیت الگویی در قالب سلبریتی ها در باورمندی به پدیده بی حجابی به عنوان عوامل ستیز فرهنگی جامعه شناسایی شد که در مواجهه با آنها، راهکارهایی نظیر ِفعال کردن مکانیسم و شیوه های بازدارندگی بدحجابی و بی حجابی از مسیر تقویت بنیان خانواده، اجتناب از دوگانه سازی گفتمان شرعی -الزام قانونی، کثرت گرایی فرهنگی-سیاسی سبک زندگی مطابق با قواعد نظام و اتخاذ سیاستگذاری مناسب در محیط های کسب و کار خصوصی و غیر خصوصی از طریق ارائه دستورالعمل های خاص مربوط به نوع پوشش در محیط های کسب وکار و تقویت گفتمان اقناع سازی ارائه شد. با توجه به نتایج پژوهش، برای جلوگیری از نافرمانی مدنی به کنش سیاسی توجّه همزمان به دو بعد فرهنگی و سیاسی حجاب به صورت توأمان پیشنهاد می گردد.
بررسی اثربخشی مداخلات آنلاین سازگاری بعد از طلاق بر روی استرس، اضطراب و کیفیت زندگی در زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
219 - 241
حوزههای تخصصی:
یکی از خدماتی که از پیامدهای بیماری کرونا متاثر شد، خدمات مشاوره و روانشناختی بود. در حالی که قبل از این بیماری افراد به صورت حضوری از خدمات مشاوره و روانشناختی بهره می بردند ولی در حال حاضر با وضعیت جدید روبرو شده به طوری که ادامه خدمات با استفاده از ابزارهای ارتباطی از راه دور ممکن خواهد بود و لذا آموزش ها و خدمات روانشناختی نیز به سمت و سوی خدمات غیرحضوری سوق پیدا کردند. هدف از پژوهش حاضر اثربخشی مداخلات آنلاین سازگاری بعد از طلاق بر روی استرس، اضطراب و کیفیت زندگی در افراد مطلقه شهرستان ایذه در سال 1400 بود. پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه مداخله و گروه گواه بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل تمامی افراد مطلقه شهرستان ایذه در سال 1400بودند. نمونه آماری شامل 24 نفر، دو گروه 12 نفره (گروه اول با مداخلات آنلاین و گروه دوم بدون مداخله) بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. سپس برای گروه آزمایش مداخلات آنلاین (پروتکل مداخلات آنلاین سازگاری بعد از طلاق صادقی، گودرزی و کریمی ثانی، 1400) طراحی شده در یک اپلیکیشن در مدت 6 ماه و گروه کنترل بدون مداخله انجام شد. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن، مقیاس اضطراب بک و پرسشنامه کیفیت زندگی وبر و شربون بود. یافته ها نشان داد که مداخلات آنلاین سازگاری بعد از طلاق بر روی استرس، اضطراب و کیفیت زندگی در افراد مطلقه شهرستان ایذه موثر می باشد. بنابراین در زمان آموزش های غیرحضوری می توان از این اپلیکیشن برای سازگاری بعد از طلاق افراد مطلقه استفاده کرد.
آزمون مدل ساختاری رابطه بین ترومای کودکی با اضطراب مرگ و میانجی گری عدم تحمل بلاتکلیفی در دانشجویان زن از منظر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۳
95 - 109
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، آزمون مدل ساختاری رابطه بین ترومای کودکی با اضطراب مرگ و میانجی گری عدم تحمل بلاتکلیفی در دانشجویان زن از منظر فرهنگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان زن دانشگاه آزاد کرج در سال 1403 بود که 249 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی-همبستگی با استفاده از معادلات ساختاری بود. شرکت کنندگان به پرسشنامه های اضطراب مرگ کالت-لستر (1969)، عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون و همکاران (1994)، و ترومای دوران کودکی برنستاین و همکاران (2003) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از نرم افزارSPSS برای سنجش همبستگی بین متغیرها و نرم افزار Amos برای تحلیل متغیر میانجی استفاده شد. نتایج نشان داد ترومای کودکی به طور مستقیم بر عملکرد عدم تحمل بلاتکلیفی تاثیر دارد. و عدم تحمل بلاتکلیفی نیز به طور مستقیم بر اضطراب مرگ تاثیر دارد. ترومای کودکی بر اضطراب مرگ از طریق متغیر عدم تحمل بلاتکلیفی تاثیر غیرمستقیم دارد. عدم تحمل بلاتکلیفی رابطه مثبتی با هر دو متغیر دیگر دارد. هم چنین نتایج نشان داد که کاهش تجربیات تروماتیک دوران کودکی، به کاهش غیرمستقیم اضطراب مرگ منجر می شود. و عدم تحمل بلاتکلیفی نقش مهمی در این رابطه ایفا کرد. بنابراین مداخلات روان شناختی مبتنی بر فرهنگ بر بهبود تحمل بلاتکلیفی و کاهش تاثیرات ترومای کودکی و کاهش اضطراب مرگ تاثیردارد.
الگوی حل تعارض در روابط بین فردی مبتنی بر منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
243 - 275
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به جهت دستیابی به الگوی حل تعارض در روابط بین فردی بر اساس منابع اسلامی به روش آمیخته (کیفی و کمی) انجام شد. جامعه متنی پژوهش، کلیه مستندات قرآنی و روایی از کتب درجه «الف» و «ب» از نرم افزار جامعه الاحادیث است داده ها بر اساس ضعف کتب و عدم ارتباط مفهومی طی دو مرحله غربال شدند. بدین منظور در بخش کیفی پژوهش، ابتدا با استفاده از روش تحلیل محتوا و بر اساس تحلیل معنایی، منابع اسلامی موردبررسی و از میان 63648 گزاره، با توجه به اصل اشباع و غربال داده ها (ضعف کتب و عدم ارتباط مفهومی) 8134 گزاره انتخاب شد که با تحلیل گزاره ها، 512 کدباز، 80 کد محوری و 23 کد انتخابی به دست آمد. در بخش کمی با استفاده از روش دلفی، میزان مطابقت کدهای انتخابی و محوری با کدهای باز و یافته ها، میزان ارتباط مفاهیم در سه سطح توسط متخصصان (cvi=0.90) تائید شد. نسبت سنجی میان مقوله های هسته ای و عرضه آن ها به مستندات نشان داد، حل تعارض در روابط بین فردی از چهار مقوله تشکیل شده است. روایی الگوی حل تعارض نیز توسط کارشناسان (cvi=1) مطلوب ارزیابی شد. یافته های پژوهش نشان داد الگوی حل تعارض متشکل از چهار سطح مبانی، زمینه سازها، راهبردها و پیامدها سامان یافته و روابط فرضی میان آن ها بررسی شد. الگوی به دست آمده قابلیت تبدیل به پروتکل های آموزشی و روان شناختی را خواهد داشت.
واکاوی جایگاه فرهنگی حجاب اسلامی در ارضاء نیازهای زیستی و معنوی بانوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۳
81 - 93
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی جایگاه فرهنگی حجاب در ارضاء نیازهای زیستی و معنوی بانوان بود. جامعه پژوهش، تمامی متون مربوط به حجاب بود. نمونه پژوهش، مطالب مرتبط با حجاب و نیازهای زیستی ومعنوی بانوان بود. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بود. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و به صورت فیش برداری ازمنابع مکتوب صورت گرفت. سپس داده ها به صورت توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که در آیات قرآن و روایات معصومان، حدود و شرایط پوشش برای حجاب مشخص شده است. هم چنین نتایج حاکی از این است که نیازهای زیستی انسان طبق نظر مزلو، نیاز فیزیولوژیکی و نیاز به ایمنی است و نیازهای روانی-معنوی نیز شامل نیاز به تعلق پذیری و محبت، نیاز به احترام، نیاز به خودشکوفایی، نیاز ربط و تعلق به خدا، نیازهای ایمنی جویی معنوی، نیاز دوستی با خدا، نیاز به کرامت(عزت نفس و آزادگی اخلاقی)، نیاز به خودشکوفایی معنوی و تقرب به خدا بود. به عبارتی رعایت حجاب در ارضاء این نیازها در بانوان تاثیرات به سزایی دارد و با رعایت پوشش مورد توصیه در اسلام، ارضاء این نیازها نیز تسهیل می شود. در کل حجاب نقش مهمی در ارضای نیازهای زیستی و روانی-معنوی زنان دارد.
سازوکار اعمال قدرت زنان متاهل شهر کابل در زندگی خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
117 - 148
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تجارب و استراتژی های اعمال قدرت زنان متاهل شهر کابل در زندگی خانوادگی، پرداخته است. در این راستا، پژوهش حاضر به روش کیفی و با استفاده از مصاحبه عمیق و مقوله بندی مفهومی در قالب تحلیل تماتیک، انجام شد. جمعیت آماری پژوهش را 20 تن از زنان متاهل، شاغل و دارای تحصیلات دانشگاهی تشکیل می دهند. نمونه گیری به صورت هدفمند صورت گرفت بدین صورت که ابتدا کسانی که بیشترین اطلاعات را در راستای اهداف پژوهش دارند، انتخاب شدند، سپس بر اساس روش نمونه گیری نظری، تا رسیدن به اشباع نظری (دستیابی به اطلاعات تکراری) ادامه یافت. یافته ها نشان می دهد که استراتژی های بکار گرفته شده توسط زنان در محورهای زنانگی، محور همسری، محور شغلی و محور مادری به ترتیب عبارتند از؛ سیاست های زندگی پشت درهای بسته، نمایش لحظه به لحظه رخداد های زندگی، مبارزه جانانه جهت همیاری، سایه بزرگان فامیل بر امر قانونی، رهایی بدن، آمادگی ماندن، غلبه پیشرفت حرفه ای بر سایر نقش ها، شکایت علیه سو استفاده های نادرست، الگوسازی مادری مطلوب و مادری به تعویق افتاده می توان نام برد و نهایتا پیامدهایی همچون: مفاهمه جهت تصمیم گیری، سردی عاطفی در تکاپوی آرامش، پی بردن به ارزش وجودی، تنبیه از مجازات، به رسمیت شناختن تصویر ساخت شکنانه از سایر مادران و مصایب مادر نشدن را برایشان بدنبال داشته است.
بررسی و تحلیل کهن الگوی مادر مثالی در اشعار سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
1 - 20
حوزههای تخصصی:
یونگ، روان پزشک سوئیسی، در روان شناسی تحلیلی خود کهن الگوهای بسیاری را مطرح کرده است که می توانند معیارها و ملاک های مفیدی در سنجش، بررسی و تحلیل آثار ادبی در نقد روان شناختی باشند. تمرکز یونگ بر روی کهن الگوها بوده است. یکی از مهم ترین و حیاتی ترین این کهن الگوها، کهن الگوی «مادر مثالی» است که تصویری ذهنی و جهان شمول در شخصیت و فردیّت بشر است و به دو صورت مثبت و منفی جلوه می کند. سیمین بهبهانی از جمله شاعران معاصر ادبیات فارسی است که نمودهای مادر مثالی در اشعار او بازتاب داشته است. پژوهش حاضر که به روش تحلیلی-توصیفی و مبتنی بر جزئیات مد نظر یونگ انجام گرفته است، به دنبال کشف نمودهای کهن الگویی مادر مثالی در مفاهیم و سازه های شعری سیمین بهبهانی و شناسایی نمودهای مثبت و منفی آن با نگرش نقد اسطوره ای-روان شناختی است. نتایج پژوهش نشان از بازتاب 60 درصدی نمود مثبت و 40 درصدی نمود منفی مادر مثالی در شعر سیمین بهبهانی دارد؛ به گونه ای که در شکل مثبت به ترتیب بسامد، همذات پنداری با گیاهان، مادر زمینی، زایش و پرورش، شوق و شفقت، فصل بهار، آفتاب و وطن بیشترین نمود را دارند و در بعد منفی بیشترین بسامد مربوط به فصل های منفی (تابستان، پاییز و زمستان)، مرگ اندیشی، شب، مرداب، زمین سترون و شهر است.
تجارب زیسته و ادراک زنان از فضاهای عمومی شهری (مورد مطالعه: زنان شهر سقز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
565 - 597
حوزههای تخصصی:
هنگام تحقیق درمورد فضای شهر مهم است که نه تنها خود فضا، بلکه افرادی که از آن استفاده می کنند و درواقع چگونه از آن استفاده می کنند، درنظر گرفته شود. پژوهش حاضر بر زنان شهرستان سقز متمرکز می شود تا تجربیات ظریف زنان در حین حرکت در فضاهای عمومی و چگونگی استفاده و مذاکره زنان از این فضاها را در سلسله مراتب جنسیتی، طبقاتی و اجتماعی-فضایی منعکس کند. از میان رویکردهای متعدد تحقیق کیفی برای بررسی تجارب زیسته زنان از فضاهای عمومی شهری، رویکرد پدیدارشناسی برگزیده شد تا به ارائه گزارش عمیق و دقیق تر افراد از تجاربشان بپردازد. جمعیت مورد مطالعه در این تحقیق شامل زنانی بود که در شهر سقز زندگی کرده اند و تجربه حضور در فضاهای عمومی را دارند. روش نمونه گیری که در پدیدارشناسی استفاده می شود، نمونه گیری هدفمند است؛ زیرا افرادی انتخاب می شوند که از پدیده های مربوط آگاهی داشته باشند تا امکان درک تجربه زیسته زنان در فضای عمومی فراهم شود. حجم نمونه تا شرکت کننده 20 ادامه یافت و تحلیل داده های پژوهش با روش پدیدارشناسی توصیفی کلایزی انجام گرفت. نتایج مطالعه در قالب هفت مضمون «برهم کنشی فضای عمومی-خصوصی»، «مرزبندی های فضایی»، «از ضرورت تا لذت حضور»، «دربرگیری و طرد فضایی»، «از کلیشه های حضور تا مقاومت فضایی»، «حس مکان» و «ادراک از شهر و الگوی ایدئال زنانه» با 19 دسته مضمونی ارائه شد و به توصیف جامعی از هریک از این مضامین پرداخته شد.
بررسی ارتباط و تأثیر متقابل حجاب و بهداشت روانی، با تکیه بر مفهوم لباس در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
یکی از اصول مسلم در ارتباطات انسانی، به کارگیری قواعدی است که بهداشت روانی جامعه را تضمین کندوقسم عمده ای از تحقق بهداشت روانی رعایت اخلاق جنسی مخصوصا رعایت حجاب است. اهمیت موضوع حجاب و تاثیر و ارتباط آن با بهداشت روانی آنجا آشکار می گردد که شیطان در اولین رویارویی اش با انسان، تلاشی برای عریان نمودن او دارد تا وی را در موقعیت فشار روانی قرار دهد؛ لذا هدف از مقاله پیش رو که با روش مطالعه توصیفی تحلیلی صورت گرفته، پیگیری این نکته است که بین حجاب و بهداشت روانی ارتباطی تنگاتنگ برقرار است و اگر برخی به بهانه شعارِ زن، زندگی، آزادی در پی حذف حجابند، در حقیقت به دنبال افزایش فشار روانی بر جامعه هستند؛ اما تکیه بر واژه لباس در قرآن کریم از آن جهت است که این واژه در بررسی های صورت گرفته می تواند بار معنایی پوشش و آرامش را در خود داشته باشد. قرآن کریم در کنار اشاره به لباس به عنوان نماد پوشیدگی در انسانها، به نماد آرامش بخشی آن نیز توجه داشته است. در بررسی معناشناسانه، لباس(پوشاک) با ریشه "سکن" - به معنای آرامش - در یک حوزه معنایی قرار می گیرد؛ هم آیی این دو بیانگر ارتباط تنگاتنگ و اثر گذاریشان بر هم است. نتیجه اینکه حجاب در سیر تحقق خود بدون ارائه دقیق الگوهای کارآمد در بهداشت روانی – که تحت عنوان سطوح پیشگیری از آنها یاد می شود- امکان پذیر نیست؛ همچنین تحقق کامل بهداشت روانی در جامعه بدون در نظر گرفتن نقش کاربردی حجاب غیر ممکن است.
جنسیت و روش شناسی فهم متن تاملی بر راهبردهای هرمنوتیکی شوسلر فیورنزا در بازخوانیِ متن مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتقاد به الاهیات سنتی و منظر روشی آنان فمینیست ها را به سوی بازخوانی متن مقدس و نگرشی زنانه از آن سوق داد. الاهی دانان فمینیست تلاش کردند تا چشم انداز جدیدی را در ارتباط انسان با خدا، از طریق زنان و تجربه آنان در سنت دینی فکری غربی ارائه کند. از این رو تحلیل های زنانه نگر بنیان های مفهومی، فلسفی و الاهیاتی مذکرمحور در تاریخ فلسفه و اندیشه الاهیاتی را به پرسش گرفت و مقوله جنسیت به مثابه مولفه ای صریح و یا ارتکازی در برداشت های از متون دینی بدل شد. پژوهش حاضر با بررسی روش شناسی شوسلر فیورنزا متأله مسیحی درصدد پاسخ به این سوال است که جنسیت و هرمنوتیک چه نقشی در روش شناسی فهم از منظر فیورنزا دارد؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد فیورنزا با روش هرمنوتیک انتقادی، خوانش مردانه از متن مقدس را به پرسش می گیرد و برساخت های ایجابی و مفهومی از کتاب مقدس را به عنوان بنیانی نو برای خوانش زنانه پی ریزی می کند. سپس در پی دگرگونی فهم از رویکردهای تاریخی الاهیاتیِ مردانه و چرخش تئوریک آن با عاملیت زنان است. تاکید فیورنزا بر تفاوت زنانگی در بازسازی الاهیاتِ موقعیت مند و جنسیت محور به معنای نسبی گرایی معرفت و یا انحصار معرفت شناسی زنانه و محدود کردن فهم متون با خوانش زنانه نیست.
تبیین شادکامی زنان متأهل شهر مشهد بر اساس خود شفقت ورزی و تعارضات زناشویی با نقش واسطه ای خود کارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شادکامی و بهزیستی در زندگی فردی و وجود رضایت در زندگی زناشویی از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا پژوهش حاضر با هدف تبیین شادکامی زنان متأهل شهر مشهد بر اساس خود شفقت ورزی و تعارضات زناشویی با نقش واسطه ای خودکارآمدی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی – همبستگی مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه زنان متاهل شهر مشهد در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۱ می باشند که 411 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، پرسشنامه های شادکامی آکسفورد آرگایل (2001)، خود شفقت ورزی نف (2003)، تعارضات زناشویی براتی و ثنایی (1375)، خودکارآمدی شرر و همکاران (1982) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای خود شفقت ورزی، تعارضات زناشویی و خودکارآمدی با شادکامی زنان متأهل رابطه معناداری دارند. در رابطه بین خود شفقت ورزی با شادکامی، مقدار آماره t به صورت مستقیم 15/6 و غیرمستقیم 746/8 بود. رابطه بین تعارض زناشویی با شادکامی مقدار آماره t به صورت مستقیم 798/4 و غیرمستقیم 803/2 است. رابطه بین خود شفقت ورزی و تعارض زناشویی با شادکامی مقدار آماره t به صورت غیرمستقیم برابر 724/5 به دست آمد (05/0≥p). در نهایت نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که خودکارآمدی زنان متأهل نقش واسطه ای در پیش بینی شادکامی بر اساس خود شفقت ورزی و تعارضات زناشویی دارد. با توجه به اهمیت شادکامی در رضایت زناشویی بسترسازی برای ایجاد خود شفقت ورزی، خودکارآمدی در جهت افزایش شادکامی زنان متأهل شهر مشهد از الزاماتی است که مسئولان و برنامه ریزان باید به آن اهتمام بورزند.
تحلیل وضعیت طول مدت بیکاری زنان و مردان جویای کار مراجعه کننده به مراکز کاریابی کشور در دوره 1392-1398(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
653 - 680
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل وضعیت مدت بیکاری و مقایسه آن در بین زنان و مردان ایرانی مراجعه کننده به مراکز کاریابی است. مطالعه حاضر از نوع تحلیل ثانویه و جامعه آماری مورد مطالعه، شامل کلیه جویندگان کار 15 تا 45 ساله مراجعه کننده به کاریابی های سراسر کشور، از ابتدای سال 1392 تا پایان مهرماه سال 1398 است که با کمک تکنیک آماری تحلیل بقا انجام پذیرفته است. براساس یافته های این مطالعه، زنان دوره بیکاری طولانی تری از مردان دارند. جویندگان کار گروه های سنی 20 تا 24 سال، دارای میانگین دوره بیکاری کوتاه تری از سایر گروه های سنی هستند. کارجویان متأهل، مطلقه و بیوه، احتمال بقای بیکاری کمتری از افراد مجرد دارند. کارجویان بی سواد دارای بیشترین احتمال بیکاری هستند و افراد با سطح تحصیلات کارشناسی ارشد و دکتری در رده دوم بالاترین احتمال بیکاری قرار دارند. نتایج این مطالعه حاکی از آن است که در فرایند سیاست گذاری و مدیریت بازار کار کشور، توجه به تغییرات ساختار سنی و جنسی جمعیت، نیازمند اهتمام جدی است. زنان نیمی از جمعیت کشور هستند؛ بنابراین ضروری است استفاده از این ظرفیت، به ویژه در شرایط خروج از پنجره جمعیتی و نیز برنامه ریزی برای ایجاد اشتغال پایدار و کاهش طول دوره بیکاری، ضمن توجه به محدودیت تنوع شغلی و نقش آنان در تأهل و فرزندآوری و تربیت فرزندان، در اولویت قرار گیرد.
تغییرات و تعارض نقشی مادران شاغل در دوران پاندمی کرونا (مورد مطالعه: تجربه زیسته مادران شاغل در وزارت علوم تحقیقات و فناوری )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
17 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف: پاندمی کرونا باعث تغییرات زیادی در زندگی اجتماعی و خانوادگی شد که این موضوع بر روی شرح وظایف نقش های مادران شاغل تاثیر گذاشت. این مطالعه با هدف شناخت تجربه زیسته مادران شاغل و تمرکز بر تغییرات و تعارض نقش های خانوادگی و کاری مادران قبل از پاندمی و حین آن انجام شده است .روش : روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدار شناختی بوده و جامعه مورد مطالعه مادران شاغل در وزارت علوم (که قبل و حین بروز بیماری کرونا نقش مادری را تجربه کرده اند) می باشند که به روش نمونه گیری ترکیبی غیر تصادفی هدفمند و گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری 15 نفر از مادران شاغل مورد پرسش قرار گرفته اند. ابزار پژوهش مصاحبه حضوری نیمه ساختار یافته است که بر اساس سوالات تحقیق کلیه مصاحبه ها کدگذاری شده مقوله بندی و سپس دسته بندی شده و نتیجه گیری شده است .یافته ها: نتایج مطالعه نشان می دهد که در دوران پاندمی کرونا در نقش مادری و شغلی زنان تغییراتی رخ داده که گاها به تعارض و فشار نقش انجامیده است.کم رنگ شدن نقش مدارس، مهدکودک ها و مراکز گذران اوقات فراغت، امکان دورکاری و کاهش ساعات کار،کم شدن حمایت خانواده و کاهش ارتباطات اجتماعی به دلیل شیوع بیماری در این زمینه تاثیرگذار بوده است و حضور بیشتر مادر و گاها پدر به انجام کار مشارکتی بیشتر و شیوه ساماندهی جدیدی از زندگی خانوادگی و شغلی انجامیده که مراقبت ، آموزش و سرگرم کردن فرزندان از مهم ترین وظایف آن بوده است.نتیجه گیری: حمایت های سازمانی و شغلی به همراه حمایت های خانوادگی در روال عادی زندگی و شرایط خاص می تواند سبب آرامش بیشتر مادران، شادابی و سلامت خانواده و کارایی شغلی شود. نادیده گرفتن، تحقیر و کم ارزش دانستن انتظارات نقش های مادران شاغل ضمن ایجاد فشار و تعارض بر آنها در ادامه به طور مستقیم و غیرمستقیم بر خانواده و بهره وری کاری تاثیرگذار است.
تبیین جامعه شناسی عوامل اثرگذار بر مدیریت بدن زنان سنندج (مورد مطالعه: زنان 25 تا 45 سال ساکن شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
145 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف: مدیریت بدن؛ رسیدگی، دستکاری و توجه به بدن است که تحت تاثیر عوامل متفاوت است و این پژوهش درصدد تبیین مدیریت بدن و عوامل ظاهری اثرگذار بر مدیریت بدن زنان شهر سنندج است. چارچوب نظری این تحقیق مبتنی بر نظریات آنتونی گیدنز و اروینگ گافمن است.
روش : روش تحقیق پیمایشی و ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته است و حجم نمونه برابر با 441 نفر از زنان 25 تا 45 سال ساکن شهر سنندج که از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند.
یافته ها: طبق نتایج بین مدیریت بدن و پذیرش اجتماعی، منزلت طلبی، تمایزطلبی و هویت جنسیتی رابطه معناداری وجود دارد و طبق آزمون رگرسیون؛ منزلت طلبی بیشترین تاثیر را بر شکل دهی مدیریت بدن دارد. در واقع دستکاری و تنظیم بدن از دیدگاه پاسخگویان، ابزاری برای دریافت تایید و مقبولیت اجتماعی است، تا بتواند با بدن و ظاهری متمایز هویت نو و عامه پسند ارائه کند.
نتیجه نهایی: با این پژوهش می توان نتیجه گفت، مدیریت بدن از یک سو فرصتی برای بهبود وضعیت جسمانی و سلامتی و اتخاذ سبک زندگی سالم و از سوی دیگر تهدیدی برای سلامتی و اتخاذ سبک زندگی ناسالم و تظاهرگونه است و نکته مهم شیوه بهره مندی از این فرصت با توجه به علاقه و تعلق زنان سنندجی به سبک پوششی، سبک تغذیه و سبک مصرفی قومی جهت توانمندسازی و نمایش هنر و هویت قومی برای ارتقاء جایگاه زنان سنندجی است. به همین منظور باید مسئولین با افزایش آگاهی و مهیا کردن بستر و شرایط از این فرصت، برای معرفی و الگوسازی بهره بگیرند.
رابطه سبک زندگی و نگرش به نقش مادرانه پژوهشی در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
53 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف: زنانگی و نقش مادری به عنوان یک ساختار نقشی جنسیتی بیش از همه در نگرش به مادری تجلی می یابد و این نگرش به مادری می تواند تحت تأثیر عوامل مختلفی باشد. از دیگر سو، در پرتو تحولاتی که در سده اخیر در جهان و ایران رخ داده، بسیاری از مولفه های سبک زندگی، به ویژه در میان زنان، در معرض تغییر قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناسانه تأثیر سبک زندگی بر نگرش به نقش مادری از زنان شهر رشت انجام شده است.
روش و مواد : روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری تمام زنان متآهل دارای فرزند ساکن شهر رشت در سال 1400 است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی و با حجم نمونه 384 نفر جمع آوری داده انجام گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها، متناسب با سطح سنجش متغیرها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شده است. با توجه به هدف و فرضیه های پژوهش، نگرش به مادری و سبک زندگی زنان با نظریات بوردیو، گیدنز، مانهایم و نیز برخی روایت های فمنیستی مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: با توجه به آزمون فرضیه ها بین سبک زندگی و نگرش به مادری رابطه معنادار وجود دارد. بدین صورت که با مدرن شدن سبک زندگی، نگرش به نقش مادری در زنان نیز مدرن می شود و این مسئله در کلیه جنبه های سبک زندگی نظیر مدیریت بدن، سبک خرید، مصرف فرهنگی و اوقات فراغت به چشم می خورد .
با توجه به میانگین شاخص های پژوهش، نگرش به مادری در زنان نه سنتی است و نه مدرن بلکه بینابین؛ اما نزدیک به مدرن است؛ سبک زندگی زنان نیز در وضعیت مشابه قرار دارد و در محدوده بینابین (سنتی- مدرن) است. تحلیل مسیر نشان از آن دارد که مصرف فرهنگی بیشترین اثر مستقیم را بر نگرش به مادری دارد. همچنین مدیریت بدن و پایگاه اقتصادی و اجتماعی دارای اثرات مستقیم و غیرمستقیم و اوقات فراغت دارای اثر غیرمستقیم بر نگرش به مادری است.
مقایسه میزان استرس و رضایت زناشویی در زنان نابارور با نتیجه ی لقاح مصنوعی مثبت و منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده ی ناباروری به عنوان یکی از مشکلات شایع در زنان عامل ایجاد استرس و نارضایتی زناشویی در آن ها است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان استرس و رضایت زناشویی در زنان نابارور دارای نتیجه ی لقاح مصنوعی مثبت و منفی انجام شد.پژوهش حاضر یک مطالعه ی علی– مقایسه ای است که بر روی 80 زن با سابقه ی ناباروری تحت درمان با روش لقاح مصنوعی مراجعه کننده به مرکز ناباروری مهر شهر رشت در اسفندماه سال 1397 انجام شد.دو گروه زنان نابارور دارای نتیجه ی لقاح مصنوعی مثبت و منفی به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کردند.ابزارهای جمع آوری داده ها در این مطالعه به ترتیب عبارت بودند از: 1. پرسشنامه ی رضایت زناشویی اینریچ (1989): 2.پرسشنامه ی اضطراب، افسردگی و استرس (DASS-21) لاویبوند و لاویبوند (1995). داده های جمع آوری شده وارد نرم افزار SPSS22 شده و توسط روش های آمار توصیفی مانند فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی مانند آزمون t گروه های مستقل و تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) آنالیز شد. یافته های پژوهش نشان داد بین میانگین میزان استرس و نمره کل رضایت زناشویی و خرده مقیاس های رضایت زناشویی، ارتباط زناشویی، حل تعارض، فعالیت های مرتبط به اوقات فراغت، نقش های مساوات طلبی، خانواده و دوستان در دو گروه زنان نابارور دارای نتیجه ی لقاح مصنوعی مثبت و منفی تفاوت معنی دار وجود دارد (01/0P<).بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که زنان دارای نتیجه ی لقاح مصنوعی مثبت نسبت به زنان دارای نتیجه ی لقاح مصنوعی منفی دارای استرس کمتر و رضایت زناشویی بیشتری هستند.