فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۴۱ تا ۱٬۹۶۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
413 - 438
حوزههای تخصصی:
مهاجرت ماهیتاً فرایندی جنسیتی است، زیرا می تواند در ساختار جمعیتی مبدأ تغییر ایجاد کند و به تبع آن در بروز تحولات اقتصادی اجتماعی، به خصوص در ارتباط با جنسیت، تأثیر بسزایی داشته باشد. هدف پژوهش تحلیل پیامدهای مهاجرت مردان سرپرست خانوار بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی زنان جامانده در روستاست. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و حجم نمونه 289 زن سرپرست خانوار مهاجر در شهرستان مشهد بوده است. تأثیرات مهاجرت در دو بعد اقتصادی و اجتماعی با 15 اثر مثبت و منفی در طیف لیکرت کمی شد. نتایج نشان داد از دیدگاه زنان، میانگین تأثیرات مثبت مهاجرت مردان با 88 / 2 بیشتر از تأثیرات منفی با 09 / 2 بوده است. در بعد اجتماعی، میانگین تأثیرات مثبت مهاجرت با 26 / 3 بیشتر از تأثیرات منفی با 99 / 1 و در بعد اقتصادی میانگین تأثیرات مثبت با 54 / 2 بیشتر از تأثیرات منفی با 23 / 2 بوده است. این امر با نوع غالب مهاجرت مردان در شهرستان مشهد، که عمدتاً روزانه است، قابل توجیه است، زیرا میانگین تأثیرات منفی مهاجرت در خانوارهایی که مردان مهاجرت روزانه داشته اند 06 / 2 در مهاجرت کوتاه مدت 18 / 2 و در مهاجرت طولانی مدت به 53 / 2 افزایش می یابد. لذا مهاجرت انفرادی مردان از نواحی روستایی، در صورتی که روزانه باشد، تأثیرات مثبتی بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی زنان جامانده در نواحی روستایی دارد.
نقش جنسیت مدیران ارشد شرکتبر محافظه کاری شرطی و غیرشرطیبا تأکید بر ریسک تجاری و مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه جنسیت مدیران ارشد شرکت (در سطح هیئت مدیره و مدیرعامل) با توجه به ریسک گریزی و حساسیت اخلاقی زنان بر محافظه کاری شرطی و غیرشرطی است. برای بررسی این رابطه، تعداد 132 شرکت طی سال های 1390 الی 1394 انتخاب گردید. تجزیه تحلیل داده ها از طریق دادهای پانل و با استفاده از الگوی اثرات ثابت انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مدیران ارشد زن در قیاس با مدیران ارشد مرد دارای محافظه کاری شرطی بالاتری هستند؛ که این نتیجه بیانگر این است، زنان نسبت به مردان اخبار بد را سریع تر گزارش می کنند. درحالی که در محافظه کاری غیرشرطی رابطه معناداری بین مدیران ارشد زن و محافظه کاری غیرشرطی مشاهده نشد. همچنین بین مدیران ارشد زن و محافظه کاری شرطی در مواجه با ریسک تجاری رابطه مثبت و معناداری یافت شد؛بنابراین، امکان اظهارنظر صریح در خصوص پذیرش یا عدم پذیرش وجود رابطه معنادار بین مدیران ارشد زن و محافظه کاری شرطی وجود ندارد. ولی بین مدیران ارشد زن و محافظه کاری در مواجه با ریسک مالی در مدل محافظه کاری شرطی و ریسک مالی و تجاری در مدل محافظه کاری غیرشرطی رابطه معناداری مشاهده نشد
ارائه الگوی مفهومی برای مهارت آموزی دانشجویان دختر دانشگاه های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد تعداد دانش آموختگان دختر در سالهای اخیر و چالش ناشی از تمایل زنان برای ورود به بازار کار و کمبود فرصتهای شغلی، لزوم توجه به آموزشهای مهارتی در طی دوران تحصیلات دانشگاهی را مورد توجه قرار داده است. هدف این پژوهش تدوین الگویی مفهومی برای مهارت آموزی دانشجویان دختر دانشگاه های کشور براساس تجربه زیسته جمعی از صاحبنظران در زمینه موضوع مورد بررسی است. نوع پژوهش کیفی است که با استفاده از راهبرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شده است. داده های این بررسی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از شاخص اشباع نظری از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 20 نفر از استادان، کارافرینان و دانش آموختگان زن دانشگاه ها جمع آوری و به وسیله نرم افزار کیفی Nvivo نیز بررسی شده است. نتایج تحلیل داده ها شامل 16 مقوله کلی است که در چارچوب الگوی پارادایمی در قالب شرایط علی (سیاستگذاری، منابع انسانی، فرهنگی)، راهبردها (اصلاحات فرایندی در قوانین و سیاستگذاری، اصلاحات فرایندی در منابع انسانی، اصلاحات فرایندی در اهداف و فعالیتها، اصلاحات دروندادی در قوانین و سیاستگذاری، اصلاحات دروندادی در منابع انسانی، اصلاحات دروندادی در اهداف، اصلاحات ساختاری)، زمینه (عوامل سیاسی و قانونی، فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی و فنّاورانه)، شرایط مداخله گر (عوامل خرد و کلان مؤثر در مهارت آموزی)، پیامدها (اصلاح در بروندادهای اقتصادی و اجتماعی، اصلاح در بروندادهای فرهنگی) بر پدیده کانونی مهارت آموزی دانشجویان دختر دانشگاه ها و ارائه الگوی مهارت آموزی مؤثر است.
تحلیل انتقادی مفروضات اولیه مبانی نظری شاخص توانمندسازی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های قضاوت در مورد توسعه اقتصادی استفاده از شاخص است و استفاده از شاخص نیازمند داشتن درکی از چگونگی محاسبه و دلالتهای آن است. در این مقاله شاخص «توانمندسازی زنان» مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهشهای داخلی مبانی این شاخص را مدنظر نداشته و توانمندسازی را مبتنی بر نیازها و فرهنگ زنان ایرانی تعریف نکرده اند. مسئله اصلی این مقاله ارتباط میان مفروضات اولیه شاخص توانمندسازی و تحلیل این شاخص است. این مقاله درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا می توان تعریفی جهانشمول از «توانمندسازی زنان» ارائه کرد. پاسخ این سؤال با استفاده از روش تحلیل تماتیک و شیوه لایه شناسی مضمونی و با بررسی مبانی نظری شاخص توانمندسازی در چارچوب مقایسه ای اقتصاد فمینیستی، نئوکلاسیک و اسلامی صورت گرفته است. هدف این است که نشان داده شود فروض توانمندسازی در چارچوب کدام یک از دیدگاه های اقتصادی قرار دارد و چگونه می تواند به پژوهشگران برای استفاده و تحلیل این شاخص یاری برساند. این مقاله فروض برابری، برابری در نتایج یا فرصتها، برابری تحصیلی، کارخانگی زنان، فرض نان آور بودن مردان و برابری شغلی زنان و مردان را در تعریف این شاخص شناسایی و تحلیل کرده است. مهمترین نتایج این تحقیق این است که شاخص توانمندسازی زنان بر محور نظریه قابلیتها و عاملیت آمارتیا سن و اقتصاد فمینیستی قرار دارد. این شاخص جهانشمول نیست و به وضعیت وابسته است. مبانی نظری آن در گزارش توسعه انسانی 1995 دارای تناقضاتی است که با عدالت اسلامی قابل حل است
بررسی رابطه جامعه پذیری سیاسی با مشارکت سیاسی زنان شهر اهواز با رویکرد الگوسازی معادله ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی ارتباط جامعه پذیری سیاسی با مشارکت سیاسی بین زنان شهر اهواز انجام شده است. جامعه آماری پژوهش تمام زنان 18 تا 64 سال شهر اهواز است که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب 384 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها توصیفی پیمایشی است. داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است. نتایج نشان می دهد که میان متغیرهای جامعه پذیری سیاسی، سن، قومیت و طبقه اجتماعی با متغیر مشارکت سیاسی رابطه معناداری وجود دارد؛ هم چنین نتایج نشان می دهد که متغیرهای قومیت و طبقه اجتماعی بر متغیر جامعه پذیری سیاسی نیز تأثیرگذار است. نتایج الگوسازی معادلات ساختاری نشان می دهد که در ارزیابی بخش اندازه گیری الگو، بارهای عاملی تمامی سنجه های مرتبط با متغیرهای مشارکت سیاسی و جامعه پذیری سیاسی، از 4/0 بیشتر است. بنابراین می توان گفت الگوی اندازه گیری در زمینه شاخصهای متغیرهای مکنون از پایایی کافی برخوردار است. مقدار آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی (CR) دو متغیر از 7/0 بیشتر است و مقدار میانگین واریانس به اشتراک گذاشته شده (AVE) متغیر مشارکت سیاسی از 5/0 بیشتر و متغیر جامعه پذیری سیاسی برابر 5/0 است. بنابراین الگوی اندازه گیری از پایایی و روایی قابل قبولی برخوردار است. در بخش الگوی ساختاری نیز شاخصهای برازش، ریشه دوم میانگین مربعات خطای برآورد یا RMSEA با مقدار 7/0، شاخص برازش افزایشی یا IFI با مقدار 91/0، شاخص برازش تطبیقی یا CFI با مقدار 91/0، شاخص برازش هنجار شده مقتصد یا PNFI با مقدار 62/0، شاخص برازش تطبیقی مقتصد یا PCFI با مقدار 64/0، شاخص نیکویی برازش مقتصد یا PGFI با مقدار 57/0 و شاخص کای اسکوئر بهنجار یا CMIN/DF با مقدار 368/3 نشان داد که الگو از برازش خوبی برخوردار است؛ هم چنین تمام فرضیه های پژوهش با توجه به اینکه قدرمطلق آماره T- Statistic برای همه فرضیه ها از 96/1 بیشتر است، مورد تأیید قرار می گیرد. بنابراین تأثیر متغیرهای جامعه پذیری سیاسی (15/Beta=)، سن (18/Beta=)، طبقه اجتماعی (15/Beta=) و قومیت (10/Beta=) بر مشارکت سیاسی و تأثیر طبقه اجتماعی (14/Beta=) و قومیت (19/Beta=) بر جامعه پذیری سیاسی معنادار و تأیید می شود.
پیامدها و دلایل ورود زنان به مشاغل مردانه(سخت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
127 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی پیامدها و دلایل ورود زنان به مشاغل مردانه (سخت) می باشد. استفاده از نظریه زمینه ای برای رسیدن به این هدف در نظر گرفته شد. موضوع و هدف اصلی پژوهش حاضر در زمره پژوهش های کیفی قرار می گیرد. ازاین رو، با اتخاذ یک طرح اکتشافی از نوع کیفی به اجرا درآمد. میدان تحقیق زنانی بودند که در مشاغل مردانه فعالیت داشتند. نمونه گیری به شیوه ی هدفمند و مشارکت کنندگان به روش گلوله برفی و نظری انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از یک منشور مصاحبه نیمه ساختار یافته با شش سؤال استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کد گذاری که شامل کدگذاری باز، محوری و گزینشی است، استفاده شد. بیشترین مشکلات آنان «ناهماهنگی انتظارات نقش های خانوادگی شغلی و تبعیض جنسیتی» بوده است. پاسخ دهندگان، احترام گذاشتن، تشویق کردن، توجه بیشتر زنان به مشتری، بی تفاوتی نسبت به زنان را مهم ترین واکنش مشتریان نسبت به اولین برخورد با زنان و واکنش سایر هم صنفی ها بیان کردند. زنان از بعد اجتماعی، مدیریت خوب و تصدی در پست های اجرایی، قدرت، امنیت شغلی، بعد اقتصادی، بعد فرهنگی، بعد اجتماعی و نیاز به حضور در جامعه را از مزایای ورود زنان به مشاغل مردانه دانسته بودند. عوامل روحی و روانی، مسائل ارتباطی، دور بودن از خانواده، وقت ناکافی برای خانواده، آسیب های فیزیکی، سوءاستفاده رفتاری را می توان به عنوان آسیب های ورود زنان به این مشاغل مطرح نمود.
بررسی شخصیت پردازی زنان در رمان «هرس»
منبع:
زن و فرهنگ سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
67-80
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی شخصیت پردازی زنان در رمان «هرس» از نسیم مرعشی می باشد. جامعه در این تحقیق شامل شخصیت های زنان در رمان مذکور می باشد. مقاله ی حاضر، به شیوه ی تحلیلی – توصیفی، در ابعاد گوناگون، به بررسی شخصیت پردازی زنان در رمان «هرس» پرداخته است. در این اثر داستانی، نسیم مرعشی با استفاده از فضاهای متعدد روایی، سرنوشت یک خانواده ی جنگ زده را در دوره ی زمانی طولانی روایت می کند. نتایج حاکی از آن است که، اغلب شخصیت های زنان این داستان پویا هستند، زیرا در طی حوادث جنگ، امیدواری ها و شور و شعف زندگی و انرژی های سازندگی و خلاقیت، در وجود شخصیت ها رنگ باختند، و این افراد را دچار تحول و دگرگونی کردند.
تفاوت نفقه زوجه و اقارب در فقه امامیه
حوزههای تخصصی:
نیازهای حیاتی، به حفظِ نفس انسان وابسته است که وجوب تأمین آن در روابط زوجین و خویشاوندان، در ادله استنباط حکم شرعی آمده است. نویسنده، گلچین این ادله را کنار هم میگذارد تا از مقایسه آنها تفاوت نفقه زوجه و اقارب مشخص شود. شرط وجوب نفقه زوجه، ازدواج دائم، تمکین و همدینی است. پیمانی تشریعی به درازای زندگی مشترک، لاینقطع، بی توجه به توان زوجین، مقدم بر همه نفقه ها و دیون، نفقه مفوته دین، و در زمان های سه گانه، قابل مطالبه اند. در نفقه اقارب، فقر منفق علیه، تمکن منفق و دوام این دو شرط است. اگر جای متمکن و فقر عوض شود، نفقه عکس و به تناوب واجب و ساقط می گردد. نفقه تابع پیوند خونی، بدیلپذیر و در طول عمود نسبت الاقرب فالاقرب حتی نفقه کافر هم واجب است. تنها نفقه حال و آینده قابل مطالبه است نه گذشته. ضمانت اجرای آن به این تفصیل و قدرت ضمانت اجرای نفقه زوجه نیست.
شناسایی و سنجش عوامل تأثیرگذار بر قصد کارآفرینانه در دانشجویانِ مهندسیِ دانشگاه الزهرا (س)
منبع:
پژوهش های میان رشته ای زنان دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
55 - 74
حوزههای تخصصی:
سیر تحولات اقتصادی کشورها از اقتصاد منبع بنیان به اقتصاد دانش بنیان، ضرورت تحول مأموریت دانشگاه ها از آموزش و پژوهش به سه گانه آموزش، پژوهش و کارآفرینی را دوچندان می کند. دانشجویان به عنوان یکی از مهم ترین سرمایه های انسانی دانشگاه ها در تحقق این امر نقش کلیدی دارند. هدف این پژوهش شناسایی و سنجش عوامل تأثیرگذار بر قصد کارآفرینانه در دانشجویان مهندسیِ دانشگاه الزهرا است. برای این منظور از راهبرد پیمایش با حجم نمونه 438 نفر استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ویژگی های شخصیتی کارآفرینی بین دانشجویان با نگرش به کارآفرینی در آن ها رابطه مثبت معنادار دارد. همچنین نگرش به کارآفرینی با قصد کارآفرینانه دانشجویان رابطه مثبت معنادار دارد. در عوامل زمینه ای، رابطه مثبتِ معنادار بین حمایت های درک شده از کارآفرینی و قصد کارآفرینانه ملاحظه شد اما رابطه منفیِ معنادار بین موانع درک شده از کارآفرینی و قصد کارآفرینانه ملاحظه نشد. همچنین در بین رشته های مختلف مهندسی، دانشجویان رشته مهندسی مکانیک و در بین سال های مختلف تحصیلی، دانشجویان سال اول، بیشترین قصد کارآفرینانه را دارند. مهم ترین توصیه های سیاستی این پژوهش شامل آموزش های کارآفرینی به دانشجویان، پایش مستمر نگرش به کارآفرینی و قصد کارآفرینانه دانشجویان و در نهایت انجام فعالیت های ترویجی و اصلاحات ساختاری به منظور افزایش حمایت از کارآفرینیِ دانشجویی و کاهش موانع کارآفرینیِ دانشجویی است.
تحلیل عوامل اثرگذار بر توان مندسازی زنان روستایی دریافت کننده ی اعتبارات خرد در شهرستان نهاوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
97 - 120
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام تحقیق حاضر شناخت عوامل تأثیرگذار بر توان مندسازی اقتصادی و اجتماعی زنان دریافت کننده ی اعتبارات خرد در شهرستان نهاوند و تعیین میزان اثرات مستقیم و غیرمستقیم هر یک از متغیرها بر میزان توان مندی آنان می باشد. تحقیق مذکور از نوع مطالعات پیمایشی و ابزار مورد استفاده ی گردآوری اطلاعات، پرسش نامه بود. جامعه آماری زنان دریافت کننده ی وام های خرد شهرستان نهاوند، در سال های 1389 تا 1393، می باشند (N= 200). حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 130 نفر تعیین شد. نمونه گیری به صورت طبقه ای با انتساب متناسب انجام شد. پایایی و روایی پرسش نامه، به ترتیب با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و روش اعتبار محتوایی مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS انجام شد. طبق نتایج آمار توصیفی 4/55 درصد، علی رغم دریافت وام، خانه دار و بدون شغل بودند. بر اساس نتایج تحلیل مسیر متغیرهای اثرگذار بر توان مندسازی زنان به ترتیب عبارتند از: نگرش افراد نسبت به اعتبارات خرد، میزان نظارت نهاد پرداخت کننده ی اعتبار بر نحوه ی مصرف وام، میزان مصرف وام در فعالیت های توان مندساز، آموزش نهاد پرداخت کننده در خصوص مصرف اعتبار و مبلغ کل وام دریافتی.
اثربخشی مشاوره راه حل محور بر بخشش و دلزدگی زناشویی در زنان ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مشاوره راه حل محور بر بخشش و دلزدگی زناشویی زنان ناسازگار است که به روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام زنانی که در سال 1395 برای طلاق به دادگستری شهر اردبیل مراجعه کرده اند، بود که تعداد سی نفر از آنان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور مساوری در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسش نامه بخشش و پرسش نامه دلزدگی زناشویی پاینز جمع آوری شد. نتایج تحلیل کوواریانس بر روی داده های پژوهش نشان داد که مشاوره راه حل محور به طور معناداری سبب افزایش میزان بخشش و کاهش دلزدگی زناشویی در زنان ناسازگار شد. این نتایج می تواند پشتوانه ای برای به کارگیری این روش مشاوره ای در کاهش دلزدگی زناشویی و افزایش میزان بخشش در زنان ناسازگار برای جلوگیری از فروپاشی بنیان خانواده و بهبود روابط زناشویی باشد.
سهم خودکارآمدی و هیجان خواهی در پیش بینی اعتیاد به اینترنت در دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی سهم خودکارآمدی و هیجان خواهی در پیش بینی اعتیاد به اینترنت انجام گرفت. پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری را دختران دانش آموز پایه دوم و سوم دوره دوم متوسطه تشکیل می داد که در سال تحصیلی 95-1394 در مدارس دولتی منطقه 8 تهران به تحصیل اشتغال داشتند.240 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه های خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران، هیجان خواهی زاکرمن و اعتیاد به اینترنت یانگ اجرا شد. نتایج تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری سلسله مراتبی نشان داد که خودکارآمدی و هیجان خواهی می توانند اعتیاد به اینترنت را در گروه نمونه پیش بینی می کنند.همچنین یافته های نشان داد بین خودکارآمدی با اعتیاد به اینترنت همبستگی منفی و معنادار؛ و بین مؤلفه های هیجان خواهی با اعتیاد به اینترنت همبستگی مثبت و معناداری وجود داردواز چهار مؤلفه هیجان خواهی تنها مؤلفه ماجراجویی به صورت مثبت و معنادار اعتیاد به اینترنت را پیش بینی می کند. بنابراین، می توان گفت با توجه به اهمیت استفاده از اینترنت در زندگی امروز و در نظر گرفتن سهم هر یک از متغیرهای خودکارآمدی و هیجان خواهی درپیش بینی اعتیاد به اینترنت می توان برای استفاده مناسب از اینترنت،طرح ریزی های دقیق انجام داد.
تبارشناسی اجتماعی دستکاری بدن در زنان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مطالعه تبارشناسی اجتماعی دستکاری بدن در زنان ایرانی می پردازد. در این راستا تلاش شده است با تأکید بر روش تبارشناسانه فوکویی و مراحل مهم کاربست این روش به بررسی و شناخت موضوع پرداخته شود. این تحلیل نشان می دهد که بدن زنان در طول تاریخ تحت تأثیر گفتمان ها و قدرت های موجود در بستر شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مذهبی مورد خوانش و دستکاری قرار گرفته است وبدن زنان منعکس کننده روابط قدرت وگفتمان در هر مقطع تاریخی بوده است.. در این پژوهش سعی برآن شده است تا دستکاری بدن را در سه دوره مختلف تاریخی(امپراطوری، مشروطیت و مدرنیته)مورد بررسی قرار داده و بیشترین تمرکز بر مراحل کشف گفتمانهای بدن، تحلیل قدرت، تحلیل مقاومت و تحلیل تصادف در روش شناسی فوکویی می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد بدن زنان در گفتمان امپراطوری حول دال مرکزی اعتدال، در مشروطیت حول دال مرکزی پیشرفت و غربی گری و در دوران مدرنیته حول دال مرکزی انضباط و تغییر مورد خوانش قرار گرفته است.نهایتاً،دو گفتمان اصول گرایی واصلاح طلبی را به عنوان دو گفتمان رقیب در مرحله تحلیل قدرت ومقاومت وچگونگی تأثیر آنها بر دستکاری و بازنمایی بدن در زنان را مورد کاوش قرارداده ایم. این در حالی است که در گفتمان دینی بدن تحت تاثیر مذهب به سمت همذات پنداری، جمع گرایی و عدم نمایش و در دوران اصلاح طلبی بیشتر به سمت مصرف گرایی، نمایش فردیت ها و جراحی های پلاستیک حرکت کرده است.
پیش بینی دین داری زنان متأهل براساس نمرات طرح واره های ناسازگار اولیه و باورهای غیرمنطقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش طرح واره های ناسازگار اولیه و باورهای غیرمنطقی در پیش بینی دین داری زنان متأهل استان سمنان انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان متأهل استان سمنان بود که از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 391 نفر از ایشان برای گروه نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش حاضر با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته برای جمع آوری مشخصات جمعیت شناختی و پرسش نامه های طرح واره های ناسازگار اولیه (YSQ-SF)، باورهای غیرمنطقی (IBT) و دین داری (JRAQ) جمع آوری و با روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان داد که همبستگی معناداری بین متغیرهای پژوهش وجود دارد و متغیرهای طرح واره های ناسازگار اولیه و باورهای غیرمنطقی، توان پیش بینی دین داری را دارند. بنابراین، با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان برای تغییر در دین داری بر تغییر در متغیرهای طرح واره های ناسازگار اولیه و باورهای غیرمنطقی متمرکز شد.
مطالعه پوشاک زنان ایران در سده ششم هجری و تأثیر آن بر جایگاه اجتماعی زنان بر اساس نگاره های سفال مینایی
منبع:
زن و فرهنگ سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
21-36
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی چگونگی نوع پوشاک متداول زنان ایران در سده ششم هجری و تأثیر آن بر جایگاه اجتماعی زنان آن دوره بر اساس نگاره های سفال مینایی می باشد. جامعه تحقیق حاضر نقوش زنان بر سفالینه های مینایی است که با تکیه بر مستندات عینی از پوشش زنان مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. شیوه گردآوری اطلاعات با کمک منابع کتابخانه ای و مطالعه میدانی به صورت بازدید از نقوش سفالینه های مجموعه های هنری صورت پذیرفته است. مطالعه منطقی و روشمند شواهد باستان شناختی، از جمله مشاهده چگونگی نوع پوشاک جوامع گذشته می تواند در بازسازی نظام اجتماعی و فرهنگی آنها نقش مهمی داشته باشد. شواهد باستان شناسی در دوره میانی اسلام همچون؛ نقاشی ها و نگاره های موجود بر سفالینه های مینایی و زرین فام، می تواند نقشی ارزشمند در شناخت و بازتاب نحوه نگرش و تأثیرات ساختار اجتماعی و فرهنگی بر نوع پوشاک زنان این دوره داشته باشد. برآیند مطالعه نشان می دهد که در این دوره عوامل مختلفی از جمله نوع اقلیم منطقه، الگوپذیری از سبک های کهن، سبک های بومی و نوع تقاضا بر کیفیت و چگونگی شکل ظاهری لباس تأثیرگذاربوده است. نوع پوشش زنان این دوره نیز متناسب با فضای اجتماعی و مجالسی که در آن حضور پیدا می کردند. در حقیقت مضامین و نوع نقوش روی پوشاک زنان دوره سلجوقی می تواند بیانگر بخشی از فرهنگ و جایگاه و مرتبه اجتماعی زنان آن دوره باشد.
پیش بینی سبک های فرزندپروری مادران بر اساس طرحواره های اولیه و سبک های دلبستگی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
167 - 196
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سبک های فرزندپروری مادران بر اساس طرحواره های اولیه و سبک های دلبستگی آنان انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، مادران دارای نوزاد تولد یافته در شش ماهه ی اول سال 1394 شهر جهرم بودند که با استفاده از روش تصادفی ساده، نمونه ای به حجم 326 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه ی سبک های فرزندپروری بامریند، پرسش نامه ی طرحواره ی یانگ و پرسش نامه ی سبک های دلبستگی کولینز و رید استفاده شد. برای ارزیابی اطلاعات از آزمون معنا داری ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چند متغیره به شیوه ی گام به گام استفاده گردید. نتایج نشان داد تمامی طرحواره های اولیه با سبک های فرزندپروری سهل گیرانه و استبدادی رابطه ی مستقیم معنادار و تنها طرحواره ی خودگردانی و عملکرد مختل با سبک فرزندپروری مقتدرانه رابطه ی معکوس معنادار دارد. سبک های دلبستگی اجتنابی و دو سوگرا با سبک های فرزندپروری سهل گیرانه و استبدادی، رابطه ی مستقیم معنادار دارد و سبک دلبستگی ایمن با سبک فرزندپروری استبدادی رابطه ی معکوس معنادار و با سبک فرزندپروری مقتدرانه رابطه ی مستقیم معنادار دارد. طرحواره ی خودگردانی و عملکرد مختل قادر به پیش بینی مثبت سبک فرزندپروری سهل گیرانه و پیش بینی منفی سبک فرزندپروری مقتدرانه، طرحواره های بریدگی و طرد و گوش به زنگی بیش از حد قادر به پیش بینی مثبت سبک فرزندپروری استبدادی و طرحواره دیگرجهت مندی قادر به پیش بینی مثبت سبک فرزندپروری مقتدرانه می باشند. سبک دلبستگی دو سوگرا توانایی پیش بینی مثبت سبک های فرزندپروری سهل گیرانه و استبدادی و سبک دلبستگی ایمن توانایی پیش بینی منفی سبک استبدادی و پیش بینی مثبت سبک فرزندپروری مقتدرانه دارد. نتیجه این که، سبک های فرزندپروری مادران، متأثر از طرحواره های اولیه و سبک های دلبستگی آنان است.
رابطه استفاده آسیب زای مادران از شبکه های اجتماعی مجازی با مشکلات رفتاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شبکه های اجتماعی مجازی تسهیلات فراوانی از جمله توسعه روابط اجتماعی را فراهم نموده اند، این شبکه ها علی رغم امکانات و مزایایی که فراهم کرده اند آسیب هایی از جمله اعتیاد به استفاده از آن ها را نیز با خود به همراه داشته اند. در پژوهش حاضر به بررسی رابطه استفاده آسیب زا از این شبکه ها توسط مادران با رضایت زناشویی آن ها، رابطه آن ها با فرزندان و مشکلات رفتاری فرزندانشان پرداخته شد؛ به همین منظور 323 نفر از مادرانی که دارای فرزندان پیش دبستانی بودند با نمونه گیری دردسترس برگزیده شده و به سؤالات ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه ی استفاده ی آسیب زا از شبکه های اجتماعی مجازی و پرسشنامه مشکلات و توانایی های کودکان ؛ مقیاس سنجش رابطه و مقیاس رابطه والد- کودک پاسخ دادند؛ روش پژوهش نیز از نوع همبستگی می باشد. نتایج نشان داد ارتباط استفاده آسیب زا از شبکه-ها با رضایت زناشویی منفی و معنادار است، میان استفاده آسیب زا با رابطه مادر-کودک نیز ارتباط منفی و معنادار برقرار است، رضایت زناشویی با رابطه مادر-کودک ارتباط مستقیم و معنادار داشته و رابطه مادر-کودک با مشکلات رفتاری کودکان ارتباط منفی و معنادار دارد؛ بین استفاده آسیب زا از شبکه ها و مشکلات رفتاری کودکان ارتباط معنادار یافت نشد، همچنین میان رضایت زناشویی و مشکلات رفتاری نیز ارتباط معناداری وجود نداشت اما بر اساس نتایج، استفاده آسیب زا از طریق تأثیر بر رضایت زناشویی و رابطه مادر-کودک بر مشکلات رفتاری کودکان اثر غیر مستقیم دارد. بررسی ارتباط ویژگی های شخصیتی مادران با استفاده آسیب زا از شبکه ها از جمله پیشنهاد های پژوهش حاضر می باشد.
بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر نظریه اجتماعی شناختی و الگوی سلامت و بیماری اسمیت بر اضطراب مادر، سبک تعامل مادر و کودک و مشکلات رفتاری کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه مبتنی بر نظریه اجتماعی شناختی و الگوی سلامت و بیماری اسمیت بر اضطراب مادر و سبک تعامل مادر و کودک و مشکلات رفتاری او بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع طرحهای پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری پژوهش شامل 30 نفر از مادران با اضطراب متوسط و زیاد بود که با روش دردسترس و با استفاده از آزمون اضطراب کتل انتخاب و سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. مادران گروه آزمایش در ده جلسه برنامه مداخله ای (90 دقیقه و هر هفته یک بار) شرکت کردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، مقیاس ارزیابی مادر کودک (MCRE)، مقیاس ارزیابی مشکلات کودکان کانرز فرم والدین و آزمون اضطراب کتل گردآوری شد. آزمونها قبل از شروع برنامه و بلافاصله بعد از پایان آن صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که بعد از مداخله، اضطراب و بیش حمایتگری در مادران و مشکلات رفتاری کودکان در گروه آزمایش کاهش یافته است (01/0≥P). براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت ارائه مداخله مبتنی بر نظریه اجتماعی شناختی و الگوی سلامت و بیماری اسمیت در کاهش اضطراب و بیش حمایتگری مادران و کاهش مشکلات رفتاری کودکان مؤثر است؛ لذا استفاده از این مداخله پیشنهاد می شود.
تحریم های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران از منظر حقوق بین الملل
حوزههای تخصصی:
تحریم های گوناگونی در طی دوره های مختلف بر کشور ایران تحمیل شده است. ایالات متحده از سال ۱۹۸۰م. و شورای امنیت سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا از ۲۰۰۹م. ایران را تحت تحریم قرار داده اند. همچنین دولت هایی به صورت یکجانبه بنا بر اقتضای عضویت در سازمان ملل طبق ماده ۲۵ منشور و جهت تأمین منافع ملی خود که آن را در تبعیت از نظام بین الملل دیدند، تحریم ها و محدودیت هایی را بر ایران اعمال کردند. تحریم های اعمال شده بر کشور به دلیل اثرات مستقیم و غیرمستقیم بر شهروندان ایرانی، مغایر با اصول و ارزش های عام و جهان شمول حقوق بشر است؛ چراکه برخی از اهداف غیرمشروع همچون بی ثبات کردن یک نظام سیاسی برای کسب منافع نامشروع، تهدید به زور یا حتی سرنگونی و براندازی یک دولت قانونی از اهداف اعلام نشده برخی تحریم ها بوده است. لذا با عنایت به این فرضیه که اعمال چنین تحریم هایی غیرمشروع و غیرقانونی دانسته می شود؛ آن هم توسط مراجعی که صلاحیت چنین کارهایی را ندارند، نگارنده را بر آن داشت تا با بررسی تحریم های یکجانبه از منظر حقوق بین الملل به این سؤال پاسخ دهد که آیا چنین تحریم هایی دارای وجهه حقوقی هستند یا خیر؟ در نتیجه سعی شده است تا به نقد و بررسی تحریم های یکجانبه ایالات متحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران پرداخته شود.
تاثیر درمان مرور زندگی بر احساس تنهایی و تاب آوری مادران مطلقه تک والد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین اثر درمان مرور زندگی بر احساس تنهایی و تاب آوری مادران مطلقه تک والد در سال 1395 بود. در این پژوهش از یک نمونه ی در دسترس مادران مطلقه تک والد در شهر مشهد استفاده شد که به فراخوان پژوهشگر برای درمان مرور زندگی پاسخ مثبت دادند. نمونه ی پژوهش شامل 20 نفر مادر مطلقه بود که به روش تصادفی در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش در 10 جلسه ی 90 دقیقه ای، تحت گروه درمانی مرور زندگی قرار گرفتند و شرکت کنندگان گروه کنترل هیچ گونه درمانی دریافت ننمودند. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار پژوهش عبارت بودند از: «مقیاس بازنگری شده ی احساس تنهایی UCLA» و «مقیاس تاب آوری کانر- دیویدسون CD-RISC». هر دو گروه پرسشنامه ها را به عنوان پیش آزمون و پس آزمون پر نمودند. نتایج نشان داد که درمان مرور زندگی به شیوه گروهی در کاهش احساس تنهایی ( F=54/17,P < 0001 ) و افزایش میزان تاب آوری (P < 0001, F=98/29 ) مادران مطلقه تک والد اثربخش بوده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت درمان مرور زندگی می تواند در کاهش احساس تنهایی و افزایش تاب آوری مادران مطلقه اثربخش و موفقیت آمیز بوده و به عنوان درمان کمکی برای سایر درمان ها مورد استفاده قرار گیرد.