فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۷
107 - 117
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی مؤلفه های روان شناختی و فرهنگی طراحی فضای شهری مختص بانوان بود. جامعه پژوهش تمام متون و اسناد فضاهای شهری بود. نمونه پژوهش مطالب مربوط به فضاهای شهری مختص بانوان شهر تهران بود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای انجام گرفت. یافته ها نشان داد که پارک ها و فضاهای سبز مختص بانوان یکی از مراکز مهم خدمات رفاهی و تفریحی است که علاوه بر جنبه بهداشتی و روانی، در توسعه پایدار شهری و بهبود کیفیت زندگی بانوان اهمیت بسزایی دارد. ایجاد بازارچه های کارآفرینی، استفاده نیروهای آموزش دیده در نگهداری پارک و برخی مسائل فنی آنان و اداره مکان ها موقعیت مناسب و امنی در اختیار تعدادی از زنان جویای کار قرار خواهد داد. پارک های ویژه زنان با اختصاص مکانی سرسبز و آزاد برای استفاده از نور خورشید و امکانات ورزشی و تفریحی مسئله سلامت روانی و جسمانی را مد نظر قرار داده و با متمرکز کردن تعداد زیادی از زنان در محل پارک و برگزاری کلاس های آموزشی- بهداشتی و ورزشی به این ضرورت اصلی جامعه خواهد پرداخت. با توجه به آداب و رسوم و فرهنگ مردم، نیاز به احداث فضایی باز مخصوص بانوان جهت تفریح، ورزش و تخلیه هیجانات روحی وجود دارد. در نظر گرفتن فضایی مختص بانوان با طراحی خاص، که منطبق با فرهنگ جامعه باشد بسیار ضروری است. با توجه به دین اسلام، که محور فرهنگ جامعه است احداث پارک بانوان نه تنها موجب کاهش ارزش زن نمی شود بلکه نشان از توجه به زنان می باشد.
آسیب شناسی مشارکت سیاسی زنان شهر تهران بر اساس نظریۀ زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
837 - 866
حوزههای تخصصی:
موضوع مشارکت سیاسی زنان در کشورهای درحال توسعه، پدیده پیچیده ای است و به پویایی و توسعه نظام های سیاسی مربوط می شود. هدف این پژوهش، درک و تحلیل وضعیت مشارکت سیاسی زنان است که با روش شناسی کیفی و روش نظریه زمینه ای انجام شد. به این منظور با هفده زن ساکن شهر تهران که با روش نمونه گیری هدفمند و ترکیبی از راهبرد های گلوله برفی و حداکثر تغییرات انتخاب شده بودند، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته انجام شد. پس از تحلیل داده ها، 85 کد اولیه، هفت مقوله محوری و یک مقوله هسته از خلال نظام کدگذاری داده ها استخراج شد: شرایط علی (مسائل و چالش های اقتصادی، حکمرانی برابرمحور)، شرایط زمینه ای (ساختار سیاسی نابرابر و چالش های مردسالارانه)، شرایط مداخله گر (عوامل شخصیتی- روحی)، راهبرد ها (شایسته سالاری و ایجاد بستر شکوفایی) و پیامدها (کنشگری فعال سیاسی زنان و طرد انفعال سیاسی). همچنین «مشارکت سیاسی زنان؛ کنشی معنادار و چندوجهی» به عنوان مقوله هسته احصا شد و درنهایت مدل پارادایمی مستخرج از داده ها تنظیم شد. یافته ها بر این دلالت دارند که زنان در مشارکت سیاسی عاملان و کنشگرانی فعال بوده و دست به کنش های مبتنی بر زمینه های سیاسی می زنند؛ کنشی از نوع مشارکت که با شناسایی موانع و عوامل تسهیل گر می تواند راه گشای مشارکت سیاسی فعال آنان به عنوان شهروندانی اثرگذار در حوزه سیاست بدل شود.
تأثیر آموزش شناخت درمانی (مبتنی بر ذهن آگاهی) بر فرسودگی شغلی و کیفیت زندگی زنان فرهنگی شاغل در آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
203 - 214
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف:. هدف از پژوهش حاضر تأثیر آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر فرسودگی شغلی و کیفیت زندگی زنان فرهنگی شاغل در آموزش و پرورش شهر مرودشت است. روش شناسی: روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان فرهنگی شاغل در آموزش و پرورش شهر مرودشت در سال تحصیلی 1402- 1401 بودند. برای نمونه گیری در ابتدا به صورت خوشه ای مرحله ای از مدارس شهر مرودشت، 6 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شد و زنان فرهنگی شاغل آن مدرسه ها که داوطلب شرکت در پژوهش بودند به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش (30 نفر) و گواه (30 نفر) قرار داده شدند. و از طریق پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی مورد سنجش قرار گرفتند. داده های گردآوری شده در دو سطح مورد تجزیه وتحلیل (آمار توصیفی و آمار استنباطی) قرار گرفت. در سطح آمار از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش فرسودگی شغلی و افزایش کیفیت زندگی زنان فرهنگی شاغل در آموزش و پرورش شهر مرودشت تاثیر مثبت دارد. نتیجه گیری: آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان یک حالت ارتقا دهنده ی تفکر خودآگاهی به ویژه در معلمان زن شاغل فرهنگی در کنار سایر آموزش ها می تواند نتایج مفیدی داشته باشد.
الزام زوجین به «معاضدت» در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد (بررسی فقهی حقوقیِ مادّه 1104 قانون مدنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۰
27 - 53
حوزههای تخصصی:
تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد از جمله دغدغه های بنیادین اسلام و فقه اسلامی است که در قوانین موضوعه از جمله قانون مدنی ایران، نیز بازتاب یافته است. هدف از نگارش مقاله، تبلور آموزه های دینی و فقهی در مادّه 1104 قانون مدنی در خصوص معاضدت زوجین در باره تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد، و بررسی الزام یا عدم الزام زوجین به معاضدت از دیدگاه فقها و حقوقدانان می باشد. روش تحقیق در این نوشتار، توصیفی تحلیلی است و از منابع فقهی و حقوقی در این زمینه، استفاده شده است. فقها و حقوقدانان در خصوص ماهیت معاضدت زوجین، اقوال مختلفی دارند. برخی معتقدند مادّه مذکور، جنبه حقوقی دارد. گروهی دیگر، قائل به اخلاقی بودن مفاد مادّه، هستند. این پژوهش، در مقام پاسخ به این سؤال بود که: معاضدت زوجین در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد، باتوجه به مبانی آن و مواد قانونی مربوطه، توصیه ای اخلاقی است یا الزام حقوقی دارد؟ فرضیه پژوهش، در بدو امر، بر اخلاقی بودنِ این مسأله فقهی، استوار بود امّا پژوهش انجام شده نشان داد که این فرضیه چندان قابل دفاع نیست و مسأله مورد تحقیق، صرفاً اخلاقی یا حقوقی نیست بلکه حداقل باید ماهیت این مسأله را تلفیقی از اخلاق و حقوق دانست. مهمترین نتایج مقاله: در موضوع معاضدت زوجین، تأثیر اخلاق بر گزاره های فقهی، کاملاً مشهود است؛ رعایت قواعد اخلاقی و وفاداری زوجین نسبت به یکدیگر، کمک شایانی به تشیید مبانی خانواده می کند؛ تربیت اولاد، الزام و تکلیفی است که توسّط شرع و قانون بر عهده والدین نهاده شده است.
مطالعه ی عوامل مداخله گر در آسیب پذیری زنان پس از طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۲
157 - 178
حوزههای تخصصی:
عوامل مداخله گر می توانند منجر به کاهش یا افزایش آسیب پذیری زنان پس از طلاق شوند. این پژوهش با هدف واکاوی عوامل مداخله گر در آسیب پذیری زنان پس از طلاق، در قالب طرح کیفی، مبتنی بر تحلیل محتوای کیفی، رهیافت تحلیل محتوای قراردادی، از طریق نمونه گیری هدفمند با حداکثر تنوع، با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 35 زن انجام شد. مثلث سازی داده ها به سه روش مختلف مشاهده، مصاحبه و مطالعه ادبیات طلاق انجام شد. طبق یافته ها 2 تم اصلی، 5 مقوله و 25 زیر مقوله شناسایی شد. نتایج نشان داد که به طور کلی عوامل مداخله گر فردی و فرا فردی در آسیب پذیری زنان پس از طلاق اثر گذارند. اگرچه امکان مداخله در همه عوامل شناخته شده وجود ندارد، یکی از عوامل شناخته شده امکان پذیر جهت مداخله روانشناختی، افزون بر خود فرد، خانواده زنان است که می توان با آگاهی بخشی در مورد شرایط استرس زا طلاق و ایجاد فرهنگ سازی مراجعه والدین به مشاور جهت یادگیری نحوه برخورد مناسب با دخترشان پس از طلاق، شدت آسیب پذیری زنان را کاهش داد.
بررسی نقش سرمایه اجتماعی در تامین مالی و موفقت کسب وکارهای خانگی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
69 - 106
حوزههای تخصصی:
کسب وکارهای خانگی برای راه اندازی، در حین انجام و گسترش کار نیازمند منابعی برای تأمین مالی هستند. صاحبان این کسب وکارها، که اکثریت آنان زنان هستند، در دستیابی به منابع نهادهای رسمی مشکلاتی دارند، بااین حال، راه حل هایی برای تأمین مالی پیدا می کنند که عموماً ناشی از سرمایه های اجتماعی آنان است. هدف بررسی شیوه های تأمین-مالی این کسب وکارها و ارتباط آن ها با سرمایه اجتماعی و موفقیت آنهاست. این امر ابتدا با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با زنانی که صاحبان کسب وکارهای موفق خانگی هستند و سپس در پیمایشی با صاحبان کسب وکارهای خانگی بررسی شد. مشخص شدکه در مرحله راه اندازی کسب وکار خانگی "روش تأمین خود راه انداز" و در ادامه برای گسترش از روش "تأمین مالی از طریق وام بانکی، صندوق و نهادهای حمایتی" و روش هایی که اتکای بیشتری بر سرمایه اجتماعی افراد دارد، استفاده می شود. پیمایش نشان داد که کسب وکارهای خانگی موفق نسبت به ناموفق ها از هر دو روش تأمین مالی بهره بیشتری برده اند و سرمایه اجتماعی بالاتری دارند، که به آن ها در بهره مندی بیشتر از روش های تأمین مالی کمک می کند. هرچه قدر سرمایه اجتماعی افراد افزایش می یابد دسترسی آن ها به منابع مالی دیگران از طریق قرض، پرداخت با تأخیر، وام و ... بیشتر می شود، به عبارتی آنان سرمایه اجتماعی را تبدیل به سرمایه اقتصادی می کنند.
تعارض فرهنگ عرف با احکام فقهی مرتبط با زنان و اثر آن بر سبک زندگی در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تعارض فرهنگ عرف با احکام فقهی مرتبط با زنان و اثرآن بر سبک زندگی خانواده بود. جامعه پژوهش کلیه متون مرتبط با تعارض فرهنگ عرف با احکام فقهی در مورد زنان و اثرآن بر سبک زندگی درخانواده می باشد. نمونه پژوهش متون تعارض فرهنگ عرفی، احکام فقهی و سبک زندگی در خانواده بود. پژوهش توصیفی- تحلیلی است. گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای و به صورت فیش برداری از منابع فقهی و روان شناسی جمع آوری شد. داده ها به صورت تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج یافته ها نشان داد که یکی از عمده ترین مشکلی که نظام اجتماعی را تهدید می کند وجود ارزش ها و سبک زندگی متفاوت و متناقض است که به زنان و به نسل های آینده منتقل می شود. تغییر در نحوه الگوهای فرهنگ مصرف و الگوهای مرجع در کاهش پایبندی به ارزش های دینی، سنتی وتضعیف روابط خانوادگی تأثیر داشته است اما به وسیله ی فرهنگ سازی، سبک زندگی وآموزش، می توان جامعه زنان را برای پذیرش احکام و قوانینی غیر از فرهنگ عرفی که به آن عادت کرده و آن را باور نموده اند، آماده نمود و گرایش و تفکر آن ها را تغییر داد. فرهنگ و عرف فاسد باعث محرومیت جامعه از ثمرات حضور زنان مؤمن و متخصص، بحران های اجتماعی و ناهنجاری در خانواده به خصوص بانوان، افت منزلت زن و ضایع شدن حقوق آنان و در مواردی افزایش گناه و فساد در جامعه را فراهم می کند. دگرگونی ارزش ها در زنان یک جامعه بستر بسیار مناسبی برای تغییرات ساختار ارزش های فرهنگی و اجتماعی را فراهم می کند.
الگوی فضایی شکل گیری خانوارهای زن سرپرست در ایران: نقش مکانیسم های محرک و فشار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
275 - 304
حوزههای تخصصی:
در دهه اخیر، به دلیل تحولات اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی اشکال ناهمگونی از خانوارها در ایران شکل گرفته است. در این میان افزایش خانوارهای زن سرپرست یکی از تغییرات جمعیتی کشور به حساب می آید. این مقاله با بهره گیری از داده های تمام شماری شهرستانی مرکز آمار ایران و با استفاده از روش های خودهمبستگی فضایی، خوشه بندی میانگین کا و رگرسیون حداقل مربعات معمولی در چارچوب نظریه های گذار دوم جمعیتی و نابرابری، به ارزیابی نقش دو مکانیسم محرک اختیاری و فشارهای اجباری بر توزیع خانوارهای زن سرپرست در شهرستان های کشور در سال 1395 می پردازد. نتایج خودهمبستگی فضایی نشان می دهد تمرکز بالاترین مقادیر خانوارهای زن سرپرست در جنوب شرق کشور و تمرکز پایین ترین مقادیر خانوارهای زن سرپرست در شمال غرب و در امتداد خطی تا مرکز قابل مشاهده است. مدل خوشه بندی فضایی نیز مشخص کرد خانوارهای زن سرپرست در پنج خوشه قرار می گیرند که یکی از آن ها تنها شامل سه شهرستان و خوشه ای پرت است. سایر خوشه ها عبارت اند از: 1) شهرستان های شمال غرب، جنوب و شمال شرق و متأثر از محرک های اقتصادی؛ 2) شهرستان های مرکزی و شمالی و متأثر از محرک های اجتماعی و جمعیتی؛ 3) شهرستان های غربی و جنوب غربی و متأثر از فشارهای جمعیتی و اقتصادی؛ و 4) شهرستان های جنوب شرق و شرق و متأثر از فشارهای اجتماعی و اقتصادی. نتایج رگرسیون حداقل مربعات معمولی نشان داد 75 درصد از نوسانات فراوانی خانوارهای زن سرپرست به وسیله متغیرهای مورد بررسی تبیین می شود. بدین ترتیب اجرای سیاست های حمایت مالی، فرهنگی و بنیادی سطح خرد با تأکید بر نقش مکانیسم های محرک و فشار امری ضروری است.
واکاوی قصد رفتاری زنان روستایی عضو صندوق های خرد محلی استان لرستان نسبت به خود اشتغالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
943 - 973
حوزههای تخصصی:
اشتغال زنان روستایی، یکی از راهکارهای درآمدزایی، کاهش فشار بر منابع و در پی آن توسعه روستایی است. در این بین بخش تعاون می تواند در زمینه اشتغال زنان روستایی، نقش بسزایی داشته باشد. اما موضوع مهمی که در این راستا حائز اهمیت است، عواملی است که بر تصمیم و قصد زنان روستایی عضو صندوق های خرد محلی برای شروع سرمایه گذاری و فعالیت در تشکل های تعاونی اثرگذار است. در این راستا، این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر بر قصد رفتاری زنان روستایی عضو صندوق های اعتباری خرد استان لرستان به خوداشتغالی در قالب تشکل های تعاونی به روش پیمایش انجام شد. جامعه آماری زنان روستایی عضو فعال صندوق های اعتباری خرد استان لرستان شامل 1087 نفر است که به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتساب، متناسب با حجم نمونه و بر پایه جدول کرجسی و مورگان، نمونه ای 307 نفری برای تحقیق انتخاب شدند. گردآوری داده ها در این پژوهش با پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. پس از تهیه پرسشنامه، روایی شکلی و محتوایی آن توسط متخصصان موضوعی و پایایی آن از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای متغیرهای مختلف تحقیق تأیید شد. برای تعیین عامل های مؤثر بر قصد زنان روستایی به خوداشتغالی در تعاونی ها از مدل معادله های ساختاری و نرم افزار AMOS24 استفاده شد. یافته ها نشان داد متغیر علائق، بیشترین تأثیر مستقیم را بر قصد زنان روستایی به اشتغال در تعاونی ها دارد و خودکارآمدی، دارای بیشترین تأثیر غیرمستقیم بر قصد زنان روستایی به اشتغال در تعاونی ها است.
رابطه بین خشونت خانگی و ناپایداری ازدواج با میانجی گری نگرش ناکارآمد بر تعهد زنان شهر کرج طی همه گیری کووید- 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کووید-19 منجر به تاثیرات فراوانی بر سلامت روان و مسائل مربوط به خانواده شده است. این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین خشونت خانگی و ناپایداری ازدواج با میانجی گری نگرش ناکارآمد بر تعهد زنان شهر کرج طی همه گیریکووید-19 انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان متأهل ساکن شهر کرج در سال 1401-1400 بود. تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه تعهد زناشویی، پرسشنامه خشونت خانگی، پرسشنامه استاندارد بی ثباتی ازدواج، پرسشنامه نگرش ناکارآمد پاسخ دادند. مدل پیشنهادی با روش مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و آموس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد مسیرهای مستقیم شامل تأثیر خشونت خانگی بر تعهد زنان، ناپایداری ازدواج بر تعهد زنان، نگرش ناکارآمد بر تعهد زنان و خشونت خانگی بر ناپایداری ازدواج در افراد نمونه در سطح 05/0 دارای همبستگی و رابطه معنادار است. همچنین اثرات غیرمستقیم ناپایداری ازدواج و خشونت خانگی از طریق نگرش ناکارآمد بر تعهد زناشویی دارای همبستگی و رابطه بین آنها معنادار است. مدل ساختاری اصلاح شده پژوهش برازش مطلوب و خوبی با داده های پژوهش داشت. نتایج نشان داد که داده های جمع آوری شده روی مدل ساختاری موردنظر همخوانی دارند بنابراین مدل خوبی بوده و روایی آن تایید شد. بنابراین رابطه بین خشونت خانگی و ناپایداری ازدواج با میانجی گری نگرش ناکارآمد بر تعهد زنان شهر کرج طی همه گیری کووید-19 تایید می شود. یافته های پژوهش با نظریه اقتدار جانسون، نظریه تعهد استانلی و مارکمن نیز مورد بحث قرار گرفت.
واکاوی معنایی برساخت هویت زنان در گردشگری (مورد مطالعه: زنان شاغل در اقامتگاه های بوم گردی استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
82 - 53
حوزههای تخصصی:
هویت، منشأ و کانون ارزش های یک فرد را نشان می دهد. افراد با عضویت در گروه های اجتماعی مختلف به تعریف هویت اجتماعی خود می پردازند. زنان به عنوان بخش بزرگی از نیروی کار در صنعت گردشگری، با عضویت در گروه های مختلف و فعالیت در بستر جدید گردشگری که گاهی در تقابل با ارزش های سنتی آنان است، در معرض تغییر و تحولات هویتی قرار می گیرند. هدف اصلی این پژوهش، ارائه تحلیل شبکه مضمونی برساخت هویتی زنان شاغل در گردشگری و به طور خاص زنان شاغل در اقامتگاه های بوم گردی استان کرمان است. در این پژوهش، از روش شناسی کیفی مردم نگاری استفاده شده است. بیست نفر از زنان شاغل در این اقامتگاه ها از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه عمیق صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از تحلیل شبکه مضامین اتراید-استرلینگ استفاده شد. در فرایند شش مرحله ای تحلیل، 88 کد اولیه به 33 مضمون بنیادین، 13 مضمون سازمان دهنده و یک مضمون فراگیر «سیر گذار هویتی زنان از وابستگی سنتی به استقلال مدرن در بستر گردشگری» تقلیل یافتند. تحلیل شبکه مضامین حاکی از آن است که تجربه فرصت های جدید از طریق توسعه گردشگری در کنار تجارب زیسته مطلوب و نامطلوب گذشته و اکنون زنان و همچنین فعالیت در بستر اجتماعی فرهنگی موجود، به برساخت هویتی در ابعاد مختلف منجر می شود. این فرایندهای هویتی حاصل تعامل زنان با دنیای بی پایان گردشگری و ابعاد مختلف مدیریتی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آن است؛ زنانی که تا پیش از ورود به دنیای گردشگری درگیر مسائل فردی در حوزه نهاد خانواده بوده اند.
رابطه بین تاب آوری و مهارت های زندگی زنان سرپرست خانواده شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
125 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف شناخت رابطه بین تاب آوری و مهارت های زندگی زنان سرپرست خانواده شهر اصفهان صورت پذیرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان سرپرست خانواده شهر اصفهان (کمیته امداد امام و سازمان بهزیستی) می باشدروش : پژوهش ازنوع کمی و به روش پیمایشی می باشد ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش 2 پرسشنامه (پرسشنامه تاب آوری و پرسشنامه مهارت های زندگی زنان) می باشد . روایی ابزار این پژوهش پس از تدوین نهایی و تأیید استاد راهنما با استفاده از نظرت اساتید محترم در گروه جامعه شناسی دانشگاه، اعتبار صوری انجام شده و اعتبار محتوا هم به قضاوت متخصصان مورد تأیید قرارگرفته است. پایایی ابزار پژوهش نیز بر اساس آزمون آلفای کرونباخ برای پرسشنامه تاب آوری 78/0 و برای مهارت های زندگی 75/0 به تأیید رسیده است.حجم نمونه با استفاده از نرم افزار SAMPLE POWER spssبرابر با 270 نفر و شیوه نمونه گیری ، سهمیه ای می باشد. ابزار تجزیه وتحلیل نرم افزار آماری (1968محصول شرکت IBM)SPSS & AMOS بوده است.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد؛ 37 درصد از عامل تغییرات مهارتهای زندگی مربوط به متغیر تاب آوری و مؤلفه های آن (ظرفیت و توانایی تطبیق، بازتوانی و احیاء، ظرفیت تحمل و جذب فشار، سرعت بازگشت به شرایط عادی) می باشد ومقدار سطح معناداری نیز در خروجی نرم افزار و در کادر وزن های رگرسیونی نیز برابر با 0001/0 گزارش شده است. بنابراین می توان مهارتهای زندگی را بر اساس تاب آوری در جامعه آماری پیش بینی نمود. همچنین با توجه به اینکه تاب آوری مفه ومی چندبعدی اس ت ، فرهن گ کل ی جامع ه، خرده فرهنگها، خانواده ها، مدارس، مراکز آموزش عالی و حمایته ای اجتم اعی مناس ب می تواند در توانایی تاب آوری افراد م ؤثر باشد. بنابراین پیشنهاد می شود از آن جا که تاب آوری به عنوان متغیری کارآمد وموثر برای افزایش سلامت روان، خوش بینی و رضایت از زندگی زنان سرپرست خانوار محسوب می شود، لذا ارگانهای دخیل در این بخش ، آموزش تاب آوری را در دستور کار خود قرار دهند.
واکاوی اجرت المثل کار متعارف زوجه از منظر فقیهان امامیه با تأکید بر شرط ضمنی ارتکازی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مالی در حوزه خانواده، اجرت المثل کارهای متعارف زوجه در سنوات زندگی مشترک با شوهر است که زمینه ساز اختلاف نظر در بین فقیهان امامیه به ویژه معاصرین شده است. این اختلافات غالباً بر اساس ارتکازات عرفی است که از شرط ارتکازی «انجام تبرعی کارهای منزل توسط زوجه» متأثر می شود. مراد از شرط ارتکازى، شرط ثابت در اذهان عقلا در معاملات رایج میان آنان است. جستار حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، به دنبال یافتن تأثیر شرط ضمنی ارتکازی بر اجرت المثل کار متعارف زوجه از منظر فقیهان امامیه است. دراین زمینه دو قول مطرح است: مشهور فقیهان امامیه، شرط ضمنی ارتکازی را به دلیل عدم ذکر در متن عقد معتبر نمی دانند؛ ازاین رو با پیش فرض عدم وجوب کار متعارف زوجه، با تحقق شرایط عمومی، قائل به استحقاق اجرت المثل می باشند. اما برخی از فقیهان امامیه، شرط ضمنی ارتکازی را همچون شرط صریح در ضمن عقد، معتبر می دانند و در موارد متعددی، از جمله خدمات زوجه، مورد استناد قرار داده اند. شرط ضمنی ارتکازی این است که زن – حتی با پیش فرض عدم وجوب - کار خانه را بدون مطالبه اجرت انجام می دهد. نگارنده بر این است ارتکاز عرفی در عقد نکاح، نوعی اشتراط ایجاد کرده است؛ ازاین رو در هر منطقه ای که ارتکاز عرف، تبرعی بودن کارهای منزل است و زوجه معمولا از خدمات اضافی رفاهی و تفریحی بهره مند است و زوج به تعهدات خود عمل می کند، زوجه اجرت المثل مطالبه نمی کند.
انقلاب جنسی؛ آسیب ها و راهبردهای مقابله با آن (با رویکرد بیانیه گام دوم انقلاب)
حوزههای تخصصی:
انقلاب جنسی به نوعی جنبش اجتماعی می باشد که نظام سنتی غربی را به چالش کشیده و در اروپا و کشورهای آمریکایی جریان داشته است که به لحاظ عملی دارای پشتوانه های متفاوتی بوده است. متأسفانه در دهه های اخیر این موضوع با افت وخیز ادامه یافته و بسیاری از تغییرات حاصله در آن دوره، جریانات امروزه را در کل جهان غالب شده است. این نوشته با استفاده از شیوه پژوهشی توصیفی، تحلیلی و جمع آوری اطلاعات با استفاده از کتب، مقاله ها و پایگاه های اینترنتی، انجام گرفته و سعی بر آن دارد تا با بررسی و تبیین انقلاب جنسی، به ارائه راهبردهایی مبنی بر کنترل و پیشگیری از این انقلاب با استفاده از مبانی بیانیه گام دوم انقلاب بپردازد. نتایج تحقیق حاکی از این مطلب است که انقلاب جنسی به عنوان مخرب ترین جنبش اجتماعی تاریخ بشریت بوده که از آن به عنوان آزادی جنسی تعبیر شده است. این انقلاب آسیب هایی نظیر، وصلت آزاد، هم باشی و دگرباشی را سبب خواهد شد. با توجه به بیانیه گام دوم انقلاب، مهم ترین راهبرد مقابله با انقلاب جنسی را می توان برپایی تمدن نوین اسلامی، شبکه سازی، ایجاد گفتمان، جهاد تبیین و تعمیق معنویت دانست.
تحلیل حقیقت منزلت متعالی زن در گفتمان قرآن کریم و عترت طاهرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
105 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف: در این مقاله، حقیقت مقام و منزلت زن در گفتمان و اندیشه قرآن کریم و عترت طاهرین(ع) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. هدف اصلی این مقاله، رفع ابهامات و تبیین برخی از زوایای اندیشه اسلامی درباره جایگاه زن است. با ظهور اسلام، گفتمانی جدید بر مبنای اخلاق مطرح شد؛ از همین رو پیامبر اکرم(ص) هدف از بعثت را تکمیل مکارم اخلاقی بیان کرد.
روش : روش تحقیقِ این پژوهش توصیفی و تحلیلی، و مطالب آن به صورت کتابخانه ای و با استفاده از منابع اینترنتی جمع آوری شده است.
یافته ها: برابریِ زن و مرد در شخصیت و احترام، تجلیگاه بی نیازی زن و ضرورتِ دریافت مخارج زندگی، تداوم بخشی و حفظ حیات نوع بشر، تساوی زن و مرد در وجوب تحصیل علم، تکریم شئون اجتماعى زن، حمایت از حقوق زنان، زایل کننده ناآرامى هاى روانى، زینت و زیباکننده زندگی، سرشار بودن زن از عاطفه و احساسات، ظرفیت استجابت دعا بانوان و پذیرش شفاعت، عاملِ حرکت در مسیر خوشبختى و سازندگى، عدم منافاتِ مقام پیامبری با داشتن زن، همسانی زن با مرد در محافظت از انحرافات و عیوب، همگونی زن با مرد در اصل خلقت و عدم برتری مردان بر زنان، از نمونه های عینیِ منزلت متعالی مقام و بزرگداشت زن در اندیشه اسلامی به شمار می روند.
جایگاه زن به مثابه شر در سینمای کیمیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
133 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی جایگاه زن در سینمای کیمیایی باتوجه به اهمیت جایگاه مسعود کیمیایی در سینمای ایران و نظر به اهمیت نقش مردانگی و رفاقت در آن، به بررسی و ریشه یابی دلایل رویکرد زن ستیزانه در سینمای مردسالار کیمیایی و تبدیل زنان به شخصیت های درجه دو در سینمای موردنظر، هدف این تحقیق می باشد.
روش :در این پژوهش از روش تحلیل محتوای کیفی و روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است و با توجه به رویکرد کیمیایی به زنان با استفاده از تحلیل و دسته بندی ویژگی های کاراکتر زن فیلم در 20 فیلم کیمیایی و بررسی 29 کاراکتر زن به بررسی تأثیر منفی زنان آثار مذکور بر زندگی قهرمان مرد پرداخته شده است. سؤال اصلی این است که چرا زنان در سینمای کیمیایی دارای نقش حاشیه ای اند و به عنوان نماد شر تصویر می شوند؟ فرضیه اصلی این پژوهش این است که کیمیایی با ارائه سه تصویر از زنان یعنی هوس باز و فتنه انگیز، معشوقه بی وفا و ناموس تجاوز پذیر، ایشان را عامل اصلی تباهی و مرگ همچون شری گریزناپذیر برای قهرمانان مرد فیلم هایش تصویر کرده است.
یافته ها: طی بررسی سینمای کیمیایی می بینیم در آن سوژه زنانه همگی به مانند زنان اسطوره ای هستند که مردان را به سوی شر و نیستی و مرگ هدایت می کنند؛ همچنین قهرمانان فیلم های کیمیایی، مردانی نیستند که زندگی پرارزش خود را فدای عشق به یک زن کنند؛ بلکه در راه آرمان ها و ارزش هایی که قهرمانان فیلم بالاتر می دانند که همانا مردانگی است جان فشانی می کنند؛ چراکه حضور زنان در زندگی آنان بدون اصالت بوده و حتی تجربه رهاشدن از یک عشق زنانه، گاهی آنان را پخته تر و ستایش برانگیز تر کرده است؛ بنابراین در این تحقیق تلاش داریم به واکاوی هرچه بیشتر نقش زنان در فیلم های مهمی همچون قیصر ، سرب ، اعتراض. و .. بپردازیم.
درک پدیدارشناسانه از زیست جهان دختران مرزنشین در مواجهه با وضعیت فارغ التحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
381 - 406
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، درک پدیدارشناسانه از زیست جهان دختران مرزنشین از مواجهه با وضعیت فارغ التحصیلی است. برای این منظور، تجربیات دختران فارغ التحصیل مناطق مرزی مطالعه شد تا تعین چندگانه موقعیت فرودست مرزنشینی، جنسیتی و آموزشی آن ها تحلیل شود. برای تحقق این امر، به تجربه زیسته دختران فارغ التحصیل دانشگاه های دولتی در چهار بعد بدن زیسته، زمان زیسته، فضای زیسته و روابط انسانی زیسته پرداخته شد. از رویکرد هرمنوتیک و روش شناسی ماکس وان مانن برای تفسیر و تحلیل تجربیات سی نفر در رشته های مختلف دانشگاه های دولتی مناطق روستایی و شهری مرزی شهرستان های مریوان، سروآباد و بانه استفاده شد. نتایج نشان داد درک مصاحبه شوندگان از بدنشان، حکایت از بدن فرسوده درحال تحلیل دارد که ورود به آموزش عالی و موقعیت مرزنشینی را مسبب آن می دانند. دختران زمان را به صورت استرس و همراه با رنج اجتماعی زیست می کنند و فضای مرز برای آن ها بعد از فارغ التحصیلی، به صورت فضای ناامن و بی ثباتی درک می شود که نشان از تجربه وضعیت استثنایی موقعیت آن ها در مرز است. آن ها همچنین روابط انسانی را متناقض تفسیر می کنند که حاکی از گسست از روابط قبل و بعد از فارغ التحصیلی شان دارد؛ روابطی که ناپایدار و به صورت انقطاعی تجربه می شود؛ بنابراین آن ها اگرچه نتوانسته اند با فارغ التحصیلی، موقعیت خود را تغییر دهند، درک عمیقی از آن را پیدا کرده اند که بیانگر نقد جدی به نقش آموزش عالی در تغییر زنان در مناطق مرزی است.
مطالعۀ تطبیقی نقوش لباس بانوان در شهرستان میناب و سفال کلپورگان بلوچستان مبتنی بر رویکرد پیش متنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
301 - 325
حوزههای تخصصی:
همجواری سیاسی و جغرافیایی دو استان سیستان و بلوچستان و هرمزگان در ایجاد اشتراکات فرهنگی آنها موثر می باشد، از جمله این اشتراکات، شباهت های موجود بین نقوش سفالینه های کلپورگان با نقوش لباس بانوان میناب است که خود مستلزم بررسی و پژوهشی مستقل است، لذا محور اصلی این پژوهش، بررسی پیش متن ها و نیز وجوه اشتراک و افتراق نقوش به کار رفته در دو صنعت هنری مذکور می باشد. پرسش های این مقاله عبارت است از اینکه پیش متن نقوش لباس بانوان میناب و سفال کلپورگان چیست و نقاط تشابه و تمایز بین آن ها چه می باشد؟ این تحقیق از نوع کیفی، به روش توصیفی - تحلیلی و دارای مبانی نظری مبتنی بر رویکرد بینامتنیت است. اطلاعات آن بر پایه مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی گردآوری شده است. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که کاربرد پیش متن های مشترک چون طبیعت، باورهای قومی و ذوق بانوان در ایجاد اشتراکاتی بین نقوش سفال کلپورگان و نقوش لباس بانوان میناب، نقشی کلیدی بر عهده داشته، این وجوه مشترک هم در کاربرد فنون بصری چون تکرار، تقارن و تعادل مشهود است و هم در ساختار طراحی نقوش که مشتمل بر سه نوع گیاهی، حیوانی و هندسی است، به ویژه کاربرد وسیع نقوش هندسی که در سفالینه ها عمدتاً در قالب اشکال دایره و لوزی جلوه گر شده و در نقوش لباس بانوان در شکل مثلث دیده می شود. وجود این مشترکات در کنار اندک تمایزها منجر به پیدایش وجوه مشترک در فرهنگ و هنرهای دیگر مناطق مذکور شده و بالطبع در تقویت ارزش های فرهنگی آن ها موثر بوده است.
نقش میانجی تاب آوری و بخشودگی در رابطه بین سبک زندگی اسلامی با تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش میانجی تاب آوری و بخشودگی در رابطه بین سبک زندگی اسلامی و تعارض های زناشویی در زنان متأهل به روش پیمایشی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل شهرستان آستارا بود که به منظور جمع آوری داده ها، 230 نفر از ایشان به روش نمونه گیری دردسترس برای ورد به پژوهش انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش بااستفاده از پرسش نامه بخشودگی پولارد و همکاران (FFS)، پرسش نامه تاب آوری کانر و دیویدسون (CD- RISK)، پرسش نامه تعارضات زناشویی ثنایی (MCO) و فرم کوتاه پرسش نامه سبک زندگی اسلامی کاویانی (ILST) جمع آوری شده. داده ها بااستفاده از نرم افزار SPSS26 و AMOS24 به روش تحلیل مسیر و نیز تحلیل میانجی با روش بوت استرپ، در برنامه ماکرو پریچر و هایز تحلیل شد. نتایج نشان دهنده برازش مناسب مدل فرضی بود. همچنین نتایج نشان داد که سبک زندگی اسلامی تأثیر مستقیم و منفی بر تعارض های زناشویی دارد. همچنین تاب آوری و بخشودگی بین سبک زندگی اسلامی و تعارض های زناشویی نقش میانجی دارد. براین اساس، می توان گفت سبک زندگی اسلامی با ارائه چهارچوب مناسب برای رشد و بهتر زیستن، تاب آوری و بخشودگی را افزایش می دهد که به دنبال آن مشکلاتی همچون تعارضات زناشویی کاهش می یابد.
فراتحلیل متغیرهای روان شناختی همبسته با عفاف و حجاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حجاب و عفاف به عنوان یک پدیده فردی- اجتماعی، با متغیرهای روانی و اجتماعی در ارتباط است. هدف از پژوهش حاضر فراتحلیل متغیرهای روان شناختی همبسته با حجاب و عفاف در دو دهه 1377 تا 1397 است. این پژوهش بر اساس هدف، کاربردی و بر اساس روش گردآوری داده ها توصیفی است و در اجرای آن از دو روش مرور نظام مند و فراتحلیل استفاده شد. برای تحلیل آماری داده ها از نرم افزار فراتحلیل جامع (CMA2) استفاده گردید. جامعه در این پژوهش، مدارک منتشرشده در بانک های اطلاعاتی جهاد دانشگاهی، پورتال جامع علوم انسانی، پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران، بانک اطلاعات نشریات کشور، پایگاه مجلات تخصصی نور و پایگاه سیویلیکا بود. تعداد 22 مدرک براساس ملاک های ورود و خروج و تأیید دو ارزیاب بر اساس مقیاس نیوکاسل- اتاوا وارد فراتحلیل شدند. یافته ها نشان می دهد میانگین اندازه اثر کلی مطالعات در حوزه عوامل روان شناختی برای مدل اثرات ثابت برابر 4/0 و مدل اثرات تصادفی 337/0 می باشد که هر دو در سطح 001/0 معنادار است. میانگین اندازه اثر کلی مطالعات در حوزه پیامدهای روان شناختی برای مدل اثرات ثابت برابر 333/0 و مدل اثرات تصادفی 359/0 می باشد که اولی در سطح 001/0 و دومی در سطح 04/0 معنادار است. درنتیجه، عوامل روان شناختی از جمله سازه های روانی و ویژگی های شخصیتی درون زاد فرد و ویژگی های برون زاد حاصل از تربیت خانوادگی که در درجات و ضرایب مختلف در افراد نمایان می شود بر وضعیت حجاب و عفاف تأثیرگذار است. همچنین حجاب و عفاف بر برخی مؤلفه های روان شناختی مانند سلامت روان، آرامش و امنیت روانی و اجتماعی تأثیرگذار است.