فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۲۶۱ تا ۶٬۲۸۰ مورد از کل ۵۵٬۵۸۴ مورد.
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۹)
167-168
حوزههای تخصصی:
سالمندی جمعیت، کاهش نرخ زادوولد و افزایش امید به زندگی، تعهدات صندوقهای بازنشستگی سنتی DB-PAYG را افزایش داده و باعث شده تا نیاز به سرمایهگذاری داراییها به منظور برآورده کردن این تعهدات روز افزون افزایش یابد. این در حالی است که در دهههای گذشته در بسیاری از سالها، ارزش دارایی صندوقها در پی سقوط بازارهای مالی کاهش یافته و باعث شده تا تجربه سیستمهای بازنشستگی با مشارکت معین (DC) نیز چندان موفق نباشد؛ بهگونهایکه نمیتوان با قطعیت گفت در آینده آیا بهکارگیری سیستمهای بازنشستگی با مشارکت معین (DC) سرعت خواهد گرفت یا نه؟ اما آنچه مشخص است لزوم اصلاحات و کاستن از تعهدات بدون پشتوانه است و این نیازمند شناخت دقیقتر عوامل ناکارایی سیستمهای DB-PAYG و تلاش برای رفع آنهاست.
کاهش تأخیر و افزایش نرخ تحویل بسته با بهبود فاز کشف مسیر در پروتکل مسیریابی AODV در شبکه های خودروئی
حوزههای تخصصی:
شبکه بین خودرویی مجموعه ای است از خودروهای سیار یا متحرک مجهز به گیرنده و فرستنده به منظور برقراری ارتباطات بی سیم گره ها که به دلیل وجود محدودیت هایی در فرستنده و گیرنده های خود نمی توانند با تمام گره ها ارتباط مستقیم برقرار کنند. به همین دلیل لازم است در مواردی که امکان برقراری چنین ارتباط مستقیمی وجود ندارد داده ها از طریق بقیه ی گره ها که در این حالت نقش مسیریاب را ایفا می کنند منتقل شوند. با این حال متحرک بودن گره ها باعث شده شبکه مدام در حال تغییر بوده و مسیر های مختلفی بین دو گره به وجود آید. عوامل دیگری همچون چند گامی، اندازه ی بزرگ شبکه و تنوع نوع و ساختار آنها، طراحی پروتکل های مسیر یابی مناسب را به یک مشکل جدی تبدیل کرده است. در این مقاله روشی برای مسیریابی برای شبکه های بین خودرویی ارائه شده است که کیفیت سرویس را در شبکه افزایش می دهد. این روش مبتنی بر پروتکل مسریابیAODV می باشد که با انتخاب مسیر مناسب کارایی شبکه را بهبود می بخشد و همچنین این روش پیشنهادی در یک سناریو شبیه سازی با نرم افزار شبیه ساز شبکه (NS-2) شبیه سازی شده و نتایج شبیه سازی نشان دهنده کارایی بهتر نسبت به حالت استاندارد پروتکل مسیر یابی AODV می باشد.
بررسی تاثیر رهبری تحول آفرین بر کارکرد مدیریت منابع انسانی و فرسودگی شغلی در دوران پاندمی کرونا (مورد مطالعه: سازمان های دولتی استان بوشهر)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با بررسی تاثیر رهبری تحول آفرین بر کارکرد مدیریت منابع انسانی و فرسودگی شغلی در دوران پاندمی کرونا (مورد مطالعه: سازمان های دولتی استان بوشهر) صورت گرفت. تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و ماهیت آن توصیفی می باشد. در بخش توصیفی با استفاده از ابزارهای روش کتابخانه ای و میدانی و پرسشنامه استفاده شده است. جامعه ی آماری این تحقیق، 153 کارکنان سازمان های دولتی استان بوشهر بودند. در این پژوهش برای روایی متغیر رهبری تحول آفرین از پرسشنامه استاندارد باس و آولیو (2000) و برای ارزیابی مدیریت منابع انسانی از پرسشنامه ادجر و گری (2005) و فرسودگی شغلی از پرسشنامه مسلش (1981) استفاده شده است و پایایی آن با توجه به ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SmartPLS.2 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد کهرهبری تحول آفرین بر کارکرد مدیریت منابع انسانی و فرسودگی شغلی کارکنان سازمان های دولتی استان بوشهر رابطه مثبت و معناداری است و همچنین بین رهبری تحول آفرین بر مدیریت منابع انسانی سازمان های دولتی استان بوشهر تاثیر مثبت و معناداری وجود دارد و بین رهبری تحول آفرین بر فرسودگی شغلی کارکنان سازمان های دولتی استان بوشهر تاثیر معکوس و معناداری وجود دارد.
ارتباط تعهد مدیریتی با اهرم مالی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط تعهد مدیریتی با شاخص اهرم مالی در بورس اوراق بهادار تهراناست. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در بازه زمانی 5 ساله 1390 الی 1395 است که از طریق نمونه گیری حذف سیستماتیک در مجموع 128 شرکت مورد مطالعه قرار گرفتند. در جمع آوری داده های پژوهش از روش کتابخانه ای و نرم افزارهای اطلاعات مالی شرکت های بورس اوراق بهادار استفاده شد. در بررسی روابط میان متغیرهای پژوهش، از مدل ایدا گورمزی (2017) استفاده شد. در تجزیه و تحلیل داده ها، از آمار استنباطی (تحلیل رگرسیون) و نرم افزار Eviews استفاده گردید. یافته های مطالعه نشان می دهد تعهد مدیریتی به شکل منفی با شاخص اهرم ارتباط دارد. دوگانگی وظیفه مدیر عامل و میزان مالکیت سهام مدیر عامل با شاخص اهرم مالی ارتباط معناداری دارد.
طراحی مدل یادگیری کارآفرینانه مبتنی بر تجارب شکست کارآفرینان برتر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۱
69 - 84
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش طراحی مدل یادگیری کارآفرینانه مبتنی بر تجارب شکست کارآفرینان برتر ایران می باشد. روش پژوهش آمیخته با طرح اکتشافی- متوالی، روش پدیدارشناختی و هدف کاربردی- توسعه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل نخبگان و صاحب نظران دانشگاهی مدیریت کارآفرینی بودند. در این پژوهش با بهره گیری از روش با نمونه گیری نظری هدفمند، تعداد 24 مصاحبه نیمه ساختاریافته با کارآفرینان و اساتید دانشگاهی حوزه مدیریت کارآفرینی صورت پذیرفت. در بخش کمی نیز با نمونه گیری به حد کفایت نرم افزار تعداد صد کارآفرین و دانشجوی فعال در کارآفرینی به پرسشنامه محقق ساخته مستخرج از بخش کیفی پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده های کیفی تا رسیدن به اشباع و اجماع نظری جهت کدگذاری های باز، محوری و انتخابی مقوله های پژوهش در هفت سازه پژوهش و تحلیل کمّی آن با نرم افزار آماریSmartpls انجام شد. بر اساس نتایج، الگوی یادگیری کارآفرینانه مبتنی بر تجارب شکست کارآفرینان برتر ایران شامل هفت سازه تجربه های کارآفرینان، زمینه اثرگذار، موانع، انگیزاننده ها، توانمندسازها، جذابیت ها و پیامدها بود. در نتایج کمّی وجود رابطه بین مقوله ها و سازه های مدل و کیفیت اندازه اثر مقوله های هر سازه، بالاتر از متوسط و قوی ارزیابی شد. برازش مدل پژوهش، مناسب و قوی (653.0=GOF ) بود. رابطه بین سازه های مدل پژوهش مثبت و معنا دار (58.2 ≤ T) در سطح اطمینان 99 درصد تأیید شد. در نهایت، به مدیران و کارآفرینان نوپای ایران پیشنهاد می گردد که با پیاده سازی برنامه های عملیاتی مناسب، جهت بکارگیری مدل این پژوهش، با اصلاح برخی فرآیندهای بازدارنده، سعی در افزایش هر چه بهتر و بیشتر پیامدهای مذکور استفاده از تجارب شکست کارآفرینان برتر ایران در یادگیری کارآفرینانه کوشا باشند.
تأثیر هموارسازی سود از طریق فعالیت های واقعی و مؤلفه های آن بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
659 - 683
حوزههای تخصصی:
هدف: نتایج پژوهش های اخیر، این دیدگاه را تأیید می کنند که شرکت ها برای تأمین مالی پرداخت های نیروی کار خود، به سرمایه خارجی نیاز دارند و اصطکاک های تأمین مالی، بر سرمایه گذاری نیروی کار اثرگذار است. هموارسازی سود، از طریق فعالیت های واقعی، می تواند بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار، از طریق تأثیر آن بر اصطکاک های بازار ناشی از عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و تأمین کنندگان منابع سرمایه خارجی، تأثیر بگذارد. با توجه به این مقدمه، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هموارسازی سود از طریق فعالیت های واقعی و مؤلفه های آن بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار است.
روش: از آنجا که نتایج پژوهش می تواند در فرایند تصمیم گیری استفاده شود، مطالعه حاضر از شاخه پژوهش های کاربردی محسوب می شود و چون داده ها بر اساس اطلاعات واقعی گذشته جمع آوری شده اند، از نوع پس رویدادی است. همچنین این پژوهش، از لحاظ ماهیت توصیفی هم بستگی است. هدف این گونه پژوهش ها، مطالعه و بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش است. برای اندازه گیری متغیر کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار، از رویکرد پینوک و لیلیس (۲۰۰۷) استفاده شده است. متغیر هموارسازی سود از طریق فعالیت های واقعی و مؤلفه های آن، بر اساس مدل های پیاده سازی شده در پژوهش تاکر و زاروین (۲۰۰۶) و روشی که دوو، هوپ و توماس (۲۰۱۳) برای تفکیک مؤلفه های هموارسازی سود استفاده کرده اند، اندازه گیری شده است. بر اساس شرایط و محدودیت های اعمال شده، جامعه آماری غربال شده، متشکل از ۱۰۶ شرکت پذیرفته شده در بورس تهران بود که با استفاده از الگوهای رگرسیونی چند متغیره آزمون شدند.
یافته ها: نتایج نشان می دهد که با افزایش سطح هموارسازی سود از طریق فعالیت های واقعی، کارایی سرمایه گذاری نیروی کار شرکت ها نیز افزایش پیدا می کند. این نتیجه برای مؤلفه اطلاعاتی هموارسازی سود نیز صادق است و اثر مثبت و معناداری بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار دارد؛ اما تأثیر مؤلفه گیج کننده بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار تأیید نشد.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده بیان می کند که مدیران از هموارسازی سود از طریق فعالیت های واقعی، برای انتقال اطلاعات پنهانی استفاده می کنند که نشان دهنده چشم انداز آتی شرکت است و با هموارسازی سود در طی سال های متوالی، چشم اندازی روشن و مثبت از آینده شرکت را در اختیار سرمایه گذاران و اعتباردهندگان قرار می دهند. در واقع مدیران با استفاده از ابزار علامت دهی عدم تقارن اطلاعاتی را کاهش می دهند و این موضوع سبب می شود که برای سرمایه گذاری های خود روی نیروی کار، منابع مالی کافی در اختیار داشته باشند و تصمیم های کارایی بگیرند. به طور کلی بر اساس دیدگاه علامت دهی اطلاعات خصوصی، می توان نتیجه گیری کرد که هموارسازی سود از طریق فعالیت های واقعی، اطلاعات خصوصی مدیران را در رابطه با درآمدهای آتی شرکت منتقل می کند. در نتیجه عدم تقارن اطلاعاتی بین شرکت ها و تأمین کنندگان، سرمایه خارجی را کاهش می دهد و از این طریق موجب کارایی سرمایه گذاری نیروی کار خواهد شد. در خصوص مؤلفه فرصت طلبانه هموارسازی سود نیز با توجه به رد فرضیه تأثیر آن بر کارایی سرمایه گذاری نیروی کار، می توان نتیجه گیری کرد که عوامل احتمالی مختلفی از جمله ناآگاهی یا گمراهی برخی از فعالان بازار، وجود رفتارهای غیرمنطقی و اعتقاد به ثبات عملکردی و همچنین تأثیر بیش از حد مؤلفه اطلاعاتی، می تواند این اثر را خنثی کرده باشد. در نهایت، علاوه بر برجسته کردن نقش مثبت هموارسازی سود از طریق فعالیت های واقعی در افزایش کارایی سرمایه گذاری نیروی کار، با توجه به اهمیت این موضوع و همچنین عدم تشخیص قصد مدیریت از هموارسازی سود، این پژوهش پیشنهاد می کند که مطالعات بیشتری در این زمینه انجام پذیرد.
ارائه الگویی برای شناسایی عناصر مهم گزارشگری پایداری شرکتی با تأکید بر اصول و ارزش های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
684 - 724
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت پایداری در اسلام، شرکت های اسلامی می توانند با پایبندی به الزامات پایداری و گزارشگری پایداری، نقش مهمی را در توسعه پایدار ایفا کنند. در اسلام مفاهیم ارزشمندی برای پایداری وجود دارد. با وجودی که بعضی از نویسندگان، دیدگاه هایی در ارتباط با گزارشگری پایداری شرکتی با رویکرد اسلامی ارائه کرده اند، تاکنون الگوی جامعی برای شناسایی عناصر آن ارائه نشده است تا بتواند الگوهای متداول را با لحاظ کردن آموزه های اسلامی کامل کند. در این راستا پژوهش حاضر درصدد است تا الگویی برای شناسایی عناصر مهم گزارشگری پایداری شرکتی با تأکید بر اصول و ارزش های اسلامی، به منظور سنجش سطح افشای فعالیت های پایداری شرکت های اسلامی، از جمله شرکت های ایرانی ارائه کند.
روش: پس از بررسی گزارش های پایداری نمونه ای از شرکت های مورد تأیید شریعت در مالزی و اندونزی، بررسی گسترده ادبیات موضوع و نظرخواهی از خبرگان، عناصر اولیه الگو با استفاده از روش تحلیل مضمون استخراج شد و به کمک روش دلفی فازی، این عناصر غربال شدند. جامعه آماری در بخش اجرای روش دلفی فازی خبرگان گزارشگری پایداری و مالی اسلامی بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. عناصر اولیه شناسایی شده، در قالب پرسش نامه، برای غربالگری در سال ۱۴۰۱ برای آنان ارسال شد.
یافته ها: درمجموع، ۲۰۳ شاخص به عنوان عناصر اولیه الگو شناسایی شد. از کل شاخص های شناسایی شده، ۱۵۸ شاخص مرتبط با استانداردها و رهنمودهای گزارشگری پایداری متداول و ۴۵ شاخص مرتبط با فعالیت های مسئولیت پذیری اسلامی شرکت ها بود. شاخص ها بر اساس تشابه در قالب ۱۳ مؤلفه متداول و چهار مؤلفه اسلامی قرار گرفتند. مؤلفه ها نیز در قالب چهار بُعد اجتماعی، زیست محیطی، راهبری پایداری و اقتصادی دسته بندی شدند. در بُعد اجتماعی ۸۴ شاخص شناسایی شد که در مؤلفه های رضایت مشتریان، رفاه کارکنان، مشارکت در جامعه محلی و فعالیت های مسئولیت پذیری اجتماعی اسلامی طبقه بندی شدند. بُعد زیست محیطی شامل ۴۳ شاخص بود که در مؤلفه های مدیریت مصرف منابع طبیعی، مدیریت آلایندگی، نوآوری محصولات و خدمات و فعالیت های مسئولیت پذیری زیست محیطی اسلامی طبقه بندی شدند. ۴۶ شاخص شناسایی شده برای بُعد راهبری پایداری، در مؤلفه های رویه های گزارشگری پایداری، ساختار راهبری پایداری، حقوق سهام داران و راهبری شرعی قرار گرفتند. بُعد اقتصادی نیز شامل ۳۰ شاخص بود که در مؤلفه های عملکرد اقتصادی، تأثیرهای غیرمستقیم اقتصادی، مدیریت زنجیره تأمین، مبارزه با رشوه و فساد و فعالیت های مسئولیت پذیری اقتصادی اسلامی طبقه بندی شدند. در مرحله غربالگری با استفاده از روش دلفی فازی، در مجموع ۲۱ شاخص حذف شد و عناصر مهم الگو در قالب ۱۸۲ شاخص، ۱۷ مؤلفه و ۴ بُعد نهایی شد.
نتیجه گیری: با تأییدشدن اکثریت شاخص های شناسایی شده در الگو، می توان اذعان کرد که اغلب آن ها از دید خبرگان حائز اهمیت بودند. به علاوه، تأیید شدن اکثریت شاخص های اسلامی در هر یک از ابعاد الگو، اهمیت لحاظ کردن اصول و ارزش های اسلامی را در تکمیل عناصر الگو نشان می دهد. مطالعه حاضر می تواند تکمیل کننده مطالعات مربوط به گزارشگری پایداری و مالی اسلامی باشد و بستری را برای ایفای تعهدهای شرکت های اسلامی نسبت به خداوند متعال، ذی نفعان و محیط زیست فراهم کند.
شناسایی و اولویت بندی اهداف و نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان گزارش های مالی شرکت های برق منطقه ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع و هدف مقاله: شرکت های برق منطقه ای سازمان هایی هستند که هردوی اهداف اجتماعی و اهداف مالی را جهت انجام ماموریت های محول شده دنبال می کنند، بنابراین ایفا و ارزیابی مسئولیت پاسخگویی به واسطه اهداف دوگانه ای که دارند، از اهمیتی اساسی برخوردار است. در پژوهش حاضر با بررسی نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان گزارش های مالی این شرکت ها، ضعف ها و نارسایی های صورت های مالی در این بخش مورد مطالعه قرار گرفته است. روش پژوهش: داده های مورد نیاز پس از مطالعه کتابخانه ای و جستجوی اکتشافی در مبانی نظری و قوانین و مقررات مالی و محاسباتی حاکم بر روابط این اشخاص و با استفاده از پرسشنامه ، جمع آوری و با بهره گیری از آزمون های مناسب آماری، تجزیه و تحلیل شده است. یافته های پژوهش: شواهد حاصل از تجزیه و تحلیل دیدگاه های پرسش شوندگان نشان می دهد اطلاعات ارائه شده در صورت های مالی که در جهت هدف ایفا و ارزیابی مسئولیت پاسخگویی که از اولویت برخوردار است، کافی نیست و بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب فاصله قابل توجهی وجود دارد. یافته ها حاکی از آن است که استفاده کنندگان علاوه بر اطلاعات مالی در رابطه با کلیت سازمان، به اطلاعاتی در خصوص وضعیت مالی، عملکرد مالی و بودجه هر یک اهداف سازمان نیز نیاز دارند. نتیجه گیری، اصالت و افزوده آن به دانش: با توجه به یافته های پژوهش که استفاده کنندگان با هدف ارزیابی مسؤولیت پاسخگویی صورت های مالی شرکت های برق منطقه ای را مورد استفاده قرار می دهند، طراحی و پیاده سازی مدل گزارشگری مناسب جهت بهبود ایفا و ارزیابی مسئولیت پاسخگویی ضروری است.
تاثیر تعدیل گر نوآوری و بازسازی در رابطه سرمایه اجتماعی- انسانی و عملکرد مالی با مسئولیت اجتماعی در شرکت های خدمات گردشگری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله با هدف بررسی تاثیر تعدیل گر نوآوری و بازسازی در رابطه سرمایه اجتماعی- انسانی و عملکرد مالی با مسئولیت اجتماعی در شرکت های خدمات گردشگری تهران انجام شد.روش: از لحاظ هدف، کاربردی؛ ماهیت آزمون فرضیه، محیط انجام پژوهش میدانی، استراتژی همبستگی، واحد تجزیه وتحلیل فرد و در نهایت از نظر افق زمانی، مقطعی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران و کارشناسان شرکت های گردشگری شهر تهران است. با استفاده از فرمول کوکران و انتخاب تصادفی، نمونه ای به تعداد 150 نفر انتخاب شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از روش مدل معادلات ساختاری در قالب نرم افزار پی ال اس استفاده گردید. یافته ها: سرمایه انسانی توانایی نوآوری و تجدید ساختار استراتژی های سازمان را دارد. مهارت ها، دانش و شایستگی های اداری کارکنان، به شرکت های جهانگردی و توریستی کمک می کند تا خدماتی نوآورانه ایجاد کنند که منجر به افزایش بهره وری و عملکرد مالی سازمان گردد.نتیجه: نتایج تحقیق نشان داد که سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی بر عملکرد مالی تاثیر دارد و عملکرد مالی بر مسئولیت اجتماعی شرکت تاثیرگذار است. متغیرهای نوآوری در خدمت و بازسازی استراتژیک رابطه بین هر دو بعد سرمایه، یعنی سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی با عملکرد مالی را به طور مثبتی تعدیل می کنند.
تحلیل و ارزیابی مولفه های کلیدی در ایجاد گردشگری سلامت پایدار در شهر تهران با کاربست مدل پادین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
61 - 102
حوزههای تخصصی:
از دیرباز تاکنون، گردشگری سلامت یکی از انواع جذاب و پرطرفدار گردشگری بوده است. علل و عوامل مختلفی در ایجاد و توسعه این نوع از گردشگری وجود دارند که نیازمند تحلیل و بررسی می باشند. تحقیق حاضر، با هدف تحلیل و ارزیابی مؤلفه های کلیدی در ایجاد گردشگری سلامت پایدار در شهر تهران انجام شده که از مدل پادین به عنوان بستری در راستای نیل به هدف استفاده کرده است. روش تحقیق، ترکیبی بوده که با استفاده از روش کیفی پنل خبرگان و روش کمی پیمایش به بررسی موضوع پرداخته است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات در روش کیفی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در مرحله کمی، پرسشنامه می باشند. تجزیه و تحلیل آماری داده های تحقیق با استفاده از نرم افزارهای SPSS-26 و Smart-PLS3 انجام شدند. در مرحله کیفی، تعداد 15 خبره از رشته های مرتبط در پنل، مشارکت داشتند و در مرحله کمی، با استفاده از نمونه گیری طبقه ای تعداد 26 خبره به سؤالات پرسشنامه پاسخ دادند. مطابق با تحلیل و کدگذاری مصاحبه های نیمه ساختاریافته تعداد 71 مضمون پایه، 24 مضمون سازمان دهنده و 6 مضمون فراگیر استخراج شدند و در مرحله کمی، ضمن تأیید تمامی مؤلفه ها، مقادیر مؤلفه اقتصادی از سایر موارد بالاتر و بیشتر محاسبه گردید. مطابق با نتایج تحقیق، گردشگری سلامت می تواند از جمله جایگزین های قابل اعتماد در زمینه های مختلف باشد. همچنین می تواند به مثابه عاملی در هدایت خط مشی ها و سیاست های مرتبط برای توسعه گردشگری پایدار در آینده باشد.
ارائه الگویی برای پایداری کسب و کار مبتنی بر مهارت های دیجیتال در همه گیری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، ظهور مفهوم تحول دیجیتال به معنای ایجاد تغییرات اساسی در رویکردهای تولید و ارائه محصولات و خدمات است که بقا و پایداری کسب وکارها را تحت تاثیر قرار داده است؛ از سوی دیگر، به دلیل نقش مهم شرکت ها به عنوان مسئول جامعه، پایداری شرکت ها بسیار مورد توجه محققان قرار گرفته است. این پژوهش با هدف ارائه الگویی برای پایداری کسب و کار مبتنی بر مهارت های دیجیتال در همه گیری کرونا به شیوه ی توصیفی انجام شده است. از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختارمند به تدوین و اعتباریابی چارچوبی مفهومی با روش داده بنیاد پرداخته است. جامعه ی آماری شامل مدیران و صاحب نظران و کارشناسان در شرکت های فعال در شهرک صنعتی فناوری تبریز هستند که از بین آنها ۱3نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در این مطالعه مشارکت کردند. تعداد نمونه ها از قاعده اشباع پیروی می کند. ﺑﺮای ﺗﺠﺰﯾﻪوﺗﺤﻠﯿﻞ دادهﻫﺎ، از روش ﮐﺪﮔﺬاری ﺑﺎز، ﻣﺤﻮری و ﮔﺰﯾﻨﺸﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ یافته های پژوهش نشان می دهد مفاهیم در قالب یک مقوله محوری و 12 مقوله اصلی و 26 مقوله فرعی و 145 ﻣﻔﻬﻮم ﯾﺎ ﮐﺪ ﺑﺎز ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﺷﺪ. در ﻧﻬﺎﯾﺖ ﻣﺪل ﭘﺎراداﯾﻤﯽ پایداری کسب و کار مبتنی بر مهارت های دیجیتال در همه گیری کرونا اراﺋﻪ ﺷﺪ. شرایط علی شامل(هوش رقابتی، ارزش آفرینی هوشمند، ارتقای خودآگاهی)، شرایط زمینه ای شامل (زیرساخت های دیجیتالی همگرا، انطباق منابع مالی) شرایط مداخله گر (سنت های فرهنگی، فقدان تکنیک ها و رویه ها، مسائل امنیتی فناوری های دیجیتال)، راهبردها (شفافیت و پاسخ گویی، جهت دهی هوشمند فرایندها)، پیامدها شامل (مسئولیت پذیری اجتماعی، ارتقای اهداف بلندمدت اقتصادی، تلفیق حفاظت و توسعه محیطی) دسته بندی شدند.
ارائه و اعتبارسنجی الگوی مدیریت تجربه مشتریان در بازاریابی املاک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
168 - 180
حوزههای تخصصی:
بهبود نگرش مشتریان شرط لازم برای موفقیت در دستیابی به اهداف بازاریابی املاک است که از طریق مدیریت تجربه مشتریان قابل حصول است. هدف از انجام این مطالعه ارائه و اعتبارسنجی الگوی مدیریت تجربه مشتریان در بازاریابی املاک است. مطالعه حاضر از نظر هدف یک مطالعه کاربردی-توسعه ای و از منظر روش و بازه زمانی گردآوری داده ها، یک پژوهش پیمایشی مقطعی است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی شده است. همچنین برای اعتبارسنجی پرسشنامه از روایی محتوایی و روایی همگرا بهره گرفته شده است. جامعه آماری این پژوهش در بخش ارائه الگو، شامل مدیران بازاریابی املاک و در بخش اعتبارسنجی الگو شامل مشتریان مسکن می باشند. در گام نخست با استفاده از مدلسازی ساختاری-تفسیری الگوی اولیه ای طراحی گردید. برای اعتبارسنجی و ارائه الگوی نهایی از روش مدل معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS استفاده شده است. نتایج نشان داد متغیرهای آمیخته بازاریابی و مشتری نوازی دارای قدرت نفوذ بالایی هستند و از تاثیرپذیری پایینی برخوردار هستند، بنابراین متغیرهای مستقل هستند. متغیرهای اعتماد مشتری و تجربه مشتری نیز از قدرت نفوذ و وابستگی مشابهی برخوردار هستند بنابراین متغیرهای پیوندی می باشند. متغیر بازاریابی املاک نیز از وابستگی بالا اما نفوذ اندکی برخوردار است بنابراین متغیر وابسته محسوب می شود. بنابراین می توان اذعان داشت مولفه های آمیخته بازاریابی و مشتری نوازی بر اعتماد مشتری و تجربه مشتری تاثیر می گذارند.
ارائه مدل خط مشی گذاری شواهد محور در حوزه بانکداری دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود رقبای نوظهور در عرصه دیجیتال و افزایش تقاضای مشتری، بانک ها را مجبور به یافتن منابع جدید و نوآورانه می کند. هدف از این تحقیق کیفی ارائه مدل خط مشی گذاری شواهد محور در حوزه بانکداری دیجیتال است. در این تحقیق از روش داده بنیاد چندگانه کرانهلم و گولد کوهل استفاده شده است. افراد مورد مطالعه این تحقی را خبرگان حوزه بانکداری دیجیتالی تشکیل می-دهد که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع نمونه گیری نظری انتخاب شدند. برای استخراج مؤلفه های اصلی مدل خط مشی گذاری شواهدمحور در حوزه بانکداری دیجیتال از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده و با 30 نفر از متخصصان و تصمیم گیران حوزه بانکداری دیجتالی مصاحبه های عمیقی انجام شده است. در این تحقیق در مرحله کدگذاری استقرایی 5 مقوله (مقوله محوری، بسترهای حمایتی و بسترهای شکل گیری، شرایط علی، موانع و شرایط مداخله گر، نتایج و پیامدها) و 25 مفهوم استخراج شد. و سپس پالایش مفهومی، کدگذاری الگویی (ارائه مدل)، انطباق نظری مدل، اعتبارسنجی تجربی و ارزیابی انسجام نظری مدل و غنی سازی نظریه تشریح گردیدند. یافته های تحقیق نشان می دهند فرآیند بانکداری دیجیتالی در یک محیط ایستا فعالیت نمی کند و بایستی به صورت پویا و یا سازماندهی شده شکل داده شود. بنابراین مراکز فناوری اطلاعات بانک ها نیازمند آن هستند که مدل خط مشی گذاری شواهدمحور در حوزه بانکداری دیجیتال خودش را براساس ویژگی هایش تنظیم نماید و نظام بازخورد و ارزیابی برای آن تأسیس نماید و اقدامات لازم را متناسب با سطح تکنولوژی خود مورد استفاده قرار دهد.
تأثیر رفتار شهروند سازمانی بر رضایت مشتری با نقش میانجی گری رضایت شغلی در صنعت بانکداری (مورد مطالعه: بانک سرمایه)
حوزههای تخصصی:
افزایش رضایت شغلی کارمندان بانک و جلب رضایت مشتری، مورد توجه اغلب مدیران در صنعت بانکداری خصوصی و دولتی است. از آنجایی که رفتار شهروند سازمانی می تواند موجب بهبود رضایت شغلی کارمندان و رضایت مشتریان شود، از جمله سازمان هایی مانند بانک که ارباب رجوع بسیاری دارند، هدف تحقیق حاضر، انجام یک مطالعه تجربی در بخش خدمات (بانک سرمایه) به منظور بررسی تأثیر رفتار شهروند سازمانی بر رضایت مشتری با نقش میانجی گری رضایت شغلی در صنعت بانکداری است. برای بررسی تحقیق نمونه ای شامل 220 نفر به صورت خوشه ای تصادفی از کارکنان شعب بانک سرمایه در شهر تهران انتخاب شد. ابزار گردآوری داده پرسش نامه استاندارد با 23 سؤال که روایی و پایایی آن تأیید و بین جامعه آماری توزیع شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام گرفت. در سطح آمار توصیفی از شاخص هایی چون فراوانی و درصد فراوانی؛ در سطح آمار استنباطی از روش های همبستگی، مدل معادلات ساختاری، تحلیل مسیر انجام شده است؛ که برای این منظور از نرم افزارهای spss و lisrel استفاده شد. نتایج تجزیه وتحلیل از وجود تأثیر رفتار شهروند سازمانی بر رضایت مشتری و رضایت شغلی حکایت دارد. به طورکلی، توانایی بانک سرمایه برای راضی کردن مشتریان خود به طور مستقیم و غیرمستقیم، از طریق رفتار شهروند سازمانی کارکنان بانک و رضایت شغلی کارکنان در ارتباط است.
طراحی و اعتبار سنجی الگوی خرید اجباری مصرف کنندگان در صنعت خرید تلویزیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی خرید اجباری مصرف کنندگان در صنعت خرید تلویزیونی با استفاده از تئوری داده بنیاد است. برای پاسخ به این سؤال از روش پژوهش آمیخته (کیفی و کمی) استفاده شد در بخش کیفی از نظریه داده بنیاد و در بخش کمی از روش تحقیق توصیفی - همبستگی استفاده شد. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از نرم افزار MaxQDA2020 و در بخش کمی از نرم افزار لیزرل استفاده شده است. روش نمونه گیری در بخش کیفی از نوع هدفمند که در مجموع با انجام 10 مصاحبه با اساتید و خبرگان حوزه های بازاریابی و فروش، مدیریت، جامعه شناسی و روان شناسی به اشباع رسید و در بخش کمی داده ها با استفاده از پرسشنامه از جامعه آماری خریداران تلویزیونی شهر مشهد گردآوری شد. تعداد 384 پرسشنامه بر اساس جدول مورگان و براساس نمونه گیری تصادفی گردآوری شد. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی صوری و محتوا و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. نتایج و یافته های پژوهش نشان داد که پدیده محوری خرید اجباری از تلویزیون است دارای دو مقوله اصلی شامل خرید بدون فکر و سریع و خرید غیرمنطقی و احساسی است و در ضمن عواملی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم موجب بروز این رفتار می شود را مشخص نموده ایم. برخی از مهم ترین آن عوامل شامل طراحی آمیخته بازاریابی متناسب برای فروش تلویزیونی، قابلیت های بازاریابی شرکت های فروش تلویزیونی، ویژگی های دموگرافیک فرد، علل شخصیتی، علل روان شناختی، سبک زندگی، خانواده و نقش ساختارهای فرهنگی و اجتماعی بودند.
واکاوی ویژگی اجتماعی دانش آموزان ابتدایی از منظر معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۲
34 - 49
حوزههای تخصصی:
هدف: توجه به ویژگی اجتماعی دانش آموزان در فهرست اهداف آموزشی دوره ابتدایی همواره در طول طراحی و برنامه ریزی درسی مدنظر بوده است؛ زیرا دوره ابتدایی به عنوان دوره ای حیاتی تأثیر بسزایی در آموزش رسمی و ضمنی بعد اجتماعی دانش آموزان به صورت مقطعی و آینده نگر دارد. این مطالعه با هدف واکاوی ویژگی اجتماعی دانش آموزان دوره ابتدایی از منظر معلمان انجام شد.روش: پژوهش حاضر با رویکرد روش شناختی کیفی و روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی انجام شد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند بود. مشارکت-کنندگان پژوهش در سال تحصیلی 1402-1401 به روش هدفمند از میان معلمان دوره ابتدایی شهرهای مختلف کشور ایران انتخاب شدند و با تعداد 14 معلم اشباع اطلاعات حاصل شد. تجزیه وتحلیل محتوای کیفی داده ها به کمک نرم افزار انجام شد.یافته ها: یافته ها نشانگر مهم ترین ویژگی اجتماعی دانش آموزان ابتدایی در شش کد محوری و هفده کد باز و شامل مفهوم دیگران، درک تفاوت ها، مسئولیت پذیری، حقوق و وظایف، مهارت تعاملی و عملکردگریزی بود. نتایج نشان دهنده کاهش ویژگی های مسئولیت پذیری، آگاهی از حقوق و مهارت تعاملی دانش آموزان و افزایش ویژگی های درک دانش آموزان از مفهوم دیگران، تفاوتها و عملکردگریزی در مقایسه با گذشته است.نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر توجه به ابعاد مسئولیت پذیری، حقوق و وظایف، مهارت تعاملی و عملکردگریزی را در پرورش ویژگی اجتماعی دانش آموزان تأیید کرد. تغییرات ایجادشده در ابعاد مختلف ویژگی اجتماعی دانش-آموزان باید سبب تغییر و اصلاح عناصر برنامه درسی ازجمله روش تدریس و گروه بندی دانش آموزان و درنتیجه اصلاح برنامه درسی اجراشده معلمان دوره ابتدایی شود.
بررسی تاثیرمیزان مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت ها و اخلاق حرفه ای حسابرسان بر اثربخشی حسابرسی داخلی
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۶ (جلد ۳)
141 - 152
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش ، بررسی تاثیرمیزان مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت ها واخلاق حرفه ای حسابرسان براثربخشی حسابرسی داخلی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. روش تحقیق، توصیفی پیمایشی و گردآوری داده ها به صورت میدانی و از پرسشنامه استفاده گردید. جامعه آماری شامل مدیر عاملین و مدیران مالی وحسابداران و حسابرسان و بازرسان داخلی وروش نمونه گیری تصادفی ساده به تعداد 260 نفر انتخاب شدند. سپس برای آزمون فرضیه های تحقیق از مدل رگرسیونی و مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته های حاصل از تحقیق حاکی از آنست که میزان مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت ها واخلاق حرفه ای حسابرسان براثربخشی حسابرسی داخلی تاثیرگذاراست. بنابراین می توان نتیجه گرفت که اساس تغییرات مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت ها و اخلاق حرفه ای براثربخشی گزارشات حسابرسی داخلی در شرکت ها تبیین پذیر است.
روش های ارزیابی قابلیت اطمینان سیستم های چند جزئی: یک بررسی جامع و کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی قابلیت اطمینان سیستم های چند جزئی در شرایط وابستگی بین اجزا، یکی از حوزه های مطالعاتی جذاب و با اهمیت در مهندسی قابلیت اطمینان است که محققان در سال های اخیر به صورت جدی به آن توجه کرده اند. معمولاً سیستم های موجود در دنیای واقعی، از اجزای متعددی تشکیل شده اند، به طوری که وابستگی و آثار متقابل بین این اجزا، قابلیت اطمینان کل سیستم را تحت تأثیر قرار می دهد. این مقاله در صدد است تا در یک بررسی جامع، ابعاد مختلف مطالعات انجام شده را برای شناسایی حوزه جدید به صورت ساختار یافته، تحلیل کند. در این مقاله ابتدا اهمیت ارزیابی قابلیت اطمینان سیستم تشریح و سپس انواع وابستگی بین اجزای سیستم ها و رویکردهای مختلف در نظر گرفتن وابستگی بین اجزای سیستم ها بررسی شده است. در این بررسی، روش های ارائه شده در پیشینه، در قالب یک ساختار منسجم و کاملاً جامع از دیدگاه توابع ریاضیاتی، فرض ها، اهداف و نتایج عملکردی، ضعف و قوت، به تفکیک انواع وابستگی بین اجزای سیستم تشریح می شود. در این مقاله ضمن دسته بندی مطالعات انجام شده با رویکردی جدید، بر مبنای نوع سیستم، وابستگی، روش در نظر گرفتن وابستگی و اهداف روش های پیشنهادی و چالش های مختلف برای انجام مطالعات آتی بررسی شده است.
شناسایی فناوری های کلیدی مورد نیاز آجا بر اساس سناریوهای مختلف جنگ های آینده در حوزه فاوا به روش آینده پژوهی و تدوین روش های دستیابی و توسعه فناوری های مربوطه (در افق 15 ساله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی ارتش سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳
59 - 87
حوزههای تخصصی:
در دنیای متغیر و پرشتاب امروزی، فناوری به عنوان یک عامل تعیین کننده در مناسبات اقتصادی، سیاسی، نظامی و اجتماعی محسوب گردیده و در واقع معیاری برای سنجش قدرت به کار می رود. آگاهی از آینده و همچنین اهمیت فناوری به عنوان یکی از دارایی های ارزشمند باعث گردیده تا مقوله ای به نام پیش بینی و آینده پژوهی فناوری مطرح و اهمیت خود را نمایان سازد. مقاله حاضر به دنبال تدوین روش دستیابی و توسعه فناوری های کلیدی مورد نیاز حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات آجا در افق 15ساله با رویکرد آینده نگاری و مبتنی بر پارادایم های نوین فاوا است. روش تحقیق موردی زمینه ای است. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه پژوهشگر ساخته استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 300 نفر جامعه عمومی و20 نفر جامعه خبرگان حوزه فاوا آجا بوده و برای تحلیل داده های حاصل از پرسش نامه و نظرات صاحب نظران از آمار توصیفی استفاده شده است. در این تحقیق تلاش می شود ابتدا نسبت به انجام مطالعات اکتشافی درخصوص ماهیت جنگ های آینده، بررسی ادبیات آینده پژوهی و مبانی نظری آن و شناخت فناوری های کلیدی و درحال ظهور حوزه فاوا اقدام و سپس با استفاده از فنون آینده پژوهی و با کسب نظر از خبرگان مرتبط، نسبت به اولویت بندی و شناسایی فناوری های کلیدی مورد نیاز حوزه فاوا آجا اقدام نمود. بر اساس یافته های تحقیق، تغییرات فناورانه و تأثیرات آن در سازمان آجا، حرکت به سوی شبکه مداری و ظهور تهدیدهای متنوع و پیچیده، لزوم درک بهتر و صحیح از تغییرات آینده را ایجاب می نماید. از این رو تصمیم گیری بدون رصد تغییرات آینده ، غفلت و انفعال را در سازمان به دنبال خواهد داشت.
ارزیابی عوامل مؤثر بر توسعه کسب وکارهای خانگی در سکونتگاه های غیررسمی شهر تبریز (مطالعه موردی: محله خلیل آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
57 - 74
حوزههای تخصصی:
شناسایی پتانسیل اقتصادی مناطق غیررسمی شهری، موضوعی است که مورد توجه سیاست گذاران و دست اندرکاران در کشورهای کمتر توسعه یافته قرار گرفته است. با این حال، اطلاعات کمی در مورد این که چگونه سکونتگاه های غیررسمی بر نوع و تعداد فرصت های تجاری تأثیر می گذارد، وجود دارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، سنجش و ارزیابی عوامل مؤثر بر توسعه کسب وکارهای خانگی در سکونتگاه های غیررسمی محله خلیل آباد در شهر تبریز بود. ابزار اصلی گردآوری داده ها، مصاحبه و پرسشنامه بود. جهت تحلیل یافته های پژوهش از رویکرد تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. مشارکت کنندگان در مرحله کیفی پژوهش، شامل مدیران و کارشناسان سازمان ها و شرکت های فعال در حوزه اشتغال و کارآفرینی، کارآفرینان محلی و صاحبان کسب وکارهای خانگی در سکونتگاه های غیررسمی و اساتید خبره و برجسته دانشگاهی استان آذربایجان شرقی بودند که به روش مبتنی بر هدف برای مطالعه انتخاب شدند. جامعه آماری در مرحله کمّی پژوهش شامل کارآفرینان و صاحبان کسب وکارهای خانگی در سکونتگاه های غیررسمی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابعاد مدل پیشنهادی شامل: عوامل مالی– اقتصادی (78/0)، عوامل زیرساختی (76/0)، عوامل بازاریابی (69/0)، عوامل اجتماعی– فرهنگی (64/0)، عوامل شخصیتی– فردی (58/0)، عوامل فنی– تکنولوژیکی (52/0)، عوامل حقوقی (51/0) و عوامل محیط زیستی (50/0) به ترتیب بیشترین تا کمترین تأثیر را دارند. همچنین، یافته ها نشان می دهد سازه های مذکور با توسعه کسب وکارهای خانگی رابطه مثبت و معنا داری دارند. برونداد این پژوهش، مدلی جهت توسعه کسب وکارهای خانگی در سکونتگاه های غیررسمی را فراهم می آورد.