فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۴۱ تا ۳٬۳۶۰ مورد از کل ۵۵٬۵۸۴ مورد.
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
213 - 245
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مطالعه ی رفتارهای مصرفی پایدار در منطقه عسلویه انجام شده است تا پیامدهای زیست محیطی شرکت های فعال در این منطقه شناسایی شود و بر این اساس، استراتژی ها و سیاست گذاری های مناسبی برای حفظ محیط زیست، جلوگیری از تخریب آن و تلاش برای رشد و توسعه ی پایدار تدوین گردد.روش: این پژوهش با رویکرد کیفی انجام شده و از مصاحبه های عمیق برای گردآوری داده ها استفاده شده است. تحلیل داده ها به روش تحلیل تم انجام شده است که در آن، موضوعات اصلی و فرعی مورد بحث در مصاحبه ها استخراج و تحلیل شده اند.یافته ها: در مجموع، ۱۶۵ کد باز استخراج شد که در قالب ۴۷ تم فرعی (کد محوری) و ۷۰ تم اصلی (کد انتخابی) دسته بندی گردید. از میان این تم های اصلی، ۳۲ پیامد کلیدی شناسایی شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که رفتارهای زیست محیطی سازمان ها پیامدهای متعددی دارند ازجمله ی آن ها می توان به بهره وری سازمانی، برندسازی سازمانی، کاهش هزینه های عملیاتی و افزایش مسئولیت پذیری اجتماعی اشاره کرد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می تواند به مدیران صنعت پتروشیمی در کشور کمک کند تا تصمیمات مؤثرتری در جهت حفظ محیط زیست و بهبود عملکرد سازمان های خود اتخاذ کنند. اتخاذ سیاست های مناسب در این زمینه نه تنها به کاهش آلودگی محیطی کمک می کند، بلکه موجب افزایش بهره وری سازمان ها، ارتقای جایگاه برند آن ها و کاهش هزینه های عملیاتی نیز خواهد شد. همچنین، این پژوهش به محققان و صاحب نظران کمک می کند تا در تحقیقات آینده به توسعه ی مطالعات مرتبط با رفتارهای زیست محیطی پرداخته و راهکارهای مؤثرتری را در جهت پایداری محیط زیست ارائه دهند.
بررسی تأثیر مدیریت منابع انسانی پایدار دیجیتال بر عملکرد نوآورانه و شهرت سازمانی با درنظر گرفتن نقش میانجی نوآوری سازمانی (مورد مطالعه: شرکت های مستقر در پارک علم و فناوری استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
83 - 102
حوزههای تخصصی:
امروزه، کسب وکارها تحت تاثیر دو چالش بنیادین؛ تحولات دیجیتال و پایداری و توسعه پایدار قرار گرفته اند و شرکت ها را وادار ساخته تا در جهت تطبیق خود با چنین شرایطی، این مفاهیم را در کل سازمان و خصوصاً بخش منابع انسانی خود، نهادینه و فرهنگ سازی نمایند و ازاین رو، موضوع مدیریت منابع انسانی پایدار دیجیتال، موردتوجه قرار گرفته است. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مدیریت منابع انسانی پایدار دیجیتال بر عملکرد نوآورانه و شهرت سازمانی با درنظر گرفتن نقش میانجی نوآوری سازمانی در پارک علم و فناوری استان کردستان است. این پژوهش، از لحاظ هدف، کاربردی با رویکرد کمی و ماهیت توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری، شرکت های مستقر در پارک علم و فناوری استان کردستان به تعداد 120 شرکت بود که تمام این شرکت ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده، پرسشنامه بود و در نهایت 95 پرسشنامه به صورت کامل از طرف شرکت های موردبررسی برگشت داده شد و مبنای پژوهش حاضر قرار گرفت. جهت روایی و پایایی پژوهش؛ از روایی محتوایی، روایی همگرا و روایی واگرا و آزمون های پایایی استفاده شد و موردتأیید قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از نرم افزارهای SmartPLS4 و SPSS26 استفاده شد و درنهایت، نتایج نشان داد که مدیریت منابع انسانی پایدار دیجیتال هم به صورت مستقیم و هم از طریق میانجی گری نوآوری سازمانی، بر عملکرد نوآورانه و شهرت سازمانی تأثیر مثبت و معنادار دارد. بنابراین به مدیران شرکت ها، توصیه می شود که به مفاهیم پایداری و تحولات دیجیتالی در بخش منابع انسانی، به صورت همزمان توجه نمایند تا اینکه زمینه های بروز نوآوری و شهرت سازمانی و نهایتاً عملکرد نوآورانه کارکنان فراهم شود.
استراتژی رقابتی و عملکرد صادرات: با تاکید بر نقش بازارگرایی و نهادهای محلی
حوزههای تخصصی:
صادرات یک ابزار حیاتی برای کشورها جهت دستیابی به رشد و موفقیت اقتصادی است. میزان موفقیت یک شرکت در زمینه صادرات، از طریق عملکرد صادراتی ارزیابی می شود. ازجمله عوامل تأثیرگذار بر عملکرد صادراتی می توان به بازارگرایی صادراتی و استراتژی های صادراتی اشاره نمود. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر استراتژی رقابتی بر عملکرد صادرات با نقش میانجی بازارگرایی و نقش تعدیل گری نهادهای محلی در شرکت پارس خودرو می باشد. ماهیت پژوهش حاضر توصیفی - پیمایشی بر اساس معیار هدف در گروه پژوهش های کاربردی، بر اساس معیار روش جمع آوری اطلاعات یک پژوهش میدانی است. تجزیه وتحلیل پاسخ های نظرسنجی جمع آوری شده از 333 نفر از مدیران، روئسا و کارکنان شرکت پارس خودرو با نرم افزار اس پی اس اس 26 و اسمارت پی ال اس3 مورد آزمون قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که استراتژی های رقابتی بر بازارگرایی در شرکت پارس خودرو تاثیر دارد. بازارگرایی نقش واسط ه ای بین استراتژی های رقابتی و عملکرد صادراتی شرکت پارس خودرو دارد. بازارگرایی بر عملکرد صادرات در شرکت پارس خودرو تاثیردارد و نهادهای محلی ارتباط بین بازارگرایی و عملکرد صادرات را در شرکت پارس خودرو تعدیل نمی کند. یافته ها نشان می دهد که شرکت پارس خودرو با استراتژی های تمایز بیشتر از نهادهای محلی قوی سود می برد. پویایی در محیط های کسب وکار که به دلیل ب روز عواملی چون رشد یا سقوط اقتصادی، فزون ی و ش دت رقاب ت، جهانی سازی، ادغ ام ه ا و ترکیب ها و نوآوری های تکنولوژیکی به وجود آمده اس ت قابلیت مدیران رده بالا را در درک به موقع و پاسخ صحیح ب ه این تغییرات به چالش کشیده است. در بازارهای به شدت رقابتی جهانی، شناخت نیاز مشتریان و متمایز ساختن خودشان از رقبا بیش ازپیش اهمیت حیاتی پیدا کرده است.
تاثیر مالکیت نهادی و مالکیت مدیریت بر رابطه بین مشارکت سهامداران و عملکرد نوآورانه در شرکت های بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
131 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی تاثیر مالکیت نهادی و مالکیت مدیریت بر رابطه بین مشارکت سهامداران و عملکرد نوآورانه در شرکت های بورس اوراق بهادار تهران است. عملکرد نوآورانه، ترکیبی از موقعیت های کلی سازمان است، که در نتیجه تلاش های صورت گرفته برای نوسازی، بهبود و به کارگیری جنبه های مختلف نوآوری در سازمان صورت می گیرد. شرکت ها با نوآوری می توانند به تغییرات محیطی پاسخ دهند و قابلیت های جدیدی برای بهبود عملکرد به وجود آورند. بر اساس نظریه نمایندگی مدیرانی که به دنبال بهبود عملکرد پایدار هستند، سرمایه گذاری های قابل توجهی در نوآوری انجام نمی دهند در صورتی که سهامداران عمده انتظار دارند که درآمدهای آینده خود را از طریق سرمایه گذاری در فعالیت های نوآوری افزایش دهند.
روش پژوهش: نمونه ای شامل 103 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طی سال های 1390 تا 1398 انتخاب گردید. روش آماری مورد استفاده برای آزمون فرضیه های پژوهش روش داده های تابلویی و تحلیل مؤلفه اصلی است.آزمون ها با استفاده از نرم افزار آماری R انجام شده است.
یافته ها و نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد بین مشارکت سهامداران و عملکرد نوآورانه رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد مالکیت مدیریت بر رابطه بین مشارکت سهامداران و عملکرد نوآورانه تأثیر معناداری دارد. علاوه بر این مالکیت نهادی بر رابطه بین مشارکت سهامداران و عملکرد نوآورانه تأثیر معناداری دارد.
واکاوی تجارب زیسته مدیران مدارس از مدیریت و رهبری آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجارب زیسته مدیران مدارس از پدیده مدیریت و رهبری آموزشی با نظر به نقش ها و مسئولیت های آنان در مدرسه انجام شده است.روش شناسی پژوهش: در این مطالعه از روش پژوهش پدیدارشناسی از نوع توصیفی استفاده شد. شرکت کنندگان این پژوهش را مدیران مدارس نواحی یک، سه، چهار و منطقه تبادکان مشهد در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند که با روش نمونه گیری هدفمند و معیارهایی مانند تجربه مدیریتی بالاتر از 15 سال، جنسیت (زن و مرد)، دخترانه و پسرانه بودن مدرسه و در هر دو مقطع ابتدایی و متوسطه، 28 نفر از مدیران مدارس جهت توصیف نقش ها و مسئولیت های آنان در مدرسه از نگاه و زبان خودشان به عنوان مطلعان کلیدی انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساخت یافته و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. همچنین به منظور تامین اعتبار نتایج از سه تکنیک اعتباریابی توسط اعضا، مقایسه تحلیلی و بازبینی خارجی بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده های کیفی نشان داد رهبری آموزشی (برنامه ریزی و هدف گذاری آموزشی، دغدغه بهبود یادگیری دانش آموزان، حضور مستمر مدیر، نظارت و ارزیابی آموزش و یادگیری و یادگیری حرفه ای معلمان)، ارتباطات مدرسه (ارتباط با خارج از مدرسه، ارتباط بین مدرسه ای)، فرهنگ حمایتی مدرسه (حمایت دانش آموزان، حمایت معلمان و ایجاد جو صمیمی)، فرهنگ مشارکتی مدرسه (مشارکت جویی والدین، تصمیم-گیری مشارکتی در مدرسه) و مدیریت امور اداری و اجرایی ( امور مالی، آماده سازی مدرسه در تابستان، اختیارات سازمانی) مهم ترین نقش ها و مسئولیت های مدیران موردمطالعه را در پدیده مدیریت و رهبری آموزشی معرفی می کنند.بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد نقش ها و مسئولیت های مدیران در مطالعات اخیر در بطن الگو های رهبری آموزشی، رهبری مبتنی بر یادگیری، رهبری توزیعی، رهبری تحولی، رهبری اخلاقی، رهبری مدیریتی، رهبری بین فردی و رهبری مشارکتی مورد توجه قرارگرفته اند.
طراحی مدل رهبری بصیر بر اساس تجارب زیسته مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: از اساسی ترین عوامل موثر در ارتقاء عملکرد سازمان های صنعتی، رهبری بصیر است. هدف اصلی این پژوهش، طراحی مدل رهبری بصیر بر اساس تجارب زیسته مدیران آموزش و پرورش در استان خوزستان بود.روش شناسی پژوهش: تحقیق حاضر بر اساس هدف از نوع اکتشافی، بر حسب ماهیت داده ها از نوع کیفی و بر اساس گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی است. با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد به صورت کیفی اجرا شده است. جمع آوری داده ها، با استفاده از مصاحبه های عمیق با مشارکت 30 نفر از خبرگانی بود که به صورت هدفمند بر اساس روش سهمیه ای انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام گرفت و بر اساس آن، مدل کیفی پژوهش طراحی شد.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان دهنده استخراج بالغ بر 242 گزاره مفهومی اولیه، 43 مقوله فرعی و 15 مقوله اصلی است که در قالب مدل سبک رهبری بصیر بر اساس تجارب زیسته مدیران صنعت آموزش و پرورش، در 6 دسته به صورت عوامل علی (چالش های تولید، عدم انعطاف پذیری، عوامل فنی و سیاسی حوزه مدیریت)؛ عوامل زمینه ای (اقتدارگرایی، تفاوت های شخصیتی کارکنان، ارزیابی ورودی و خروجی سازمان)؛ راهبرد (مدیریت روابط انسانی، ارائه چشم انداز، نظارت، مدیریت نیروی انسانی)؛ عوامل مداخله گر (عدم یکپارچگی درون سازمانی ، ضعف در پایش و کنترل، نواقص امر مدیریتی و عدم رعایت پروتکل های ایمنی) و پیامد (بقاء چرخه تولید)، قرار گرفت.بحث و نتیجه گیری: نتایج پارادایم ارائه شده در تحقیق نشان داد که سبک رهبری بصیر، متاثر از شرایط علی، شرایط مداخله گر، استراتژی ها و عوامل زمینه ای است که این عوامل، بر خصوصیات و عملکرد مدیران اثرگذار بوده و سبک رهبری بصیر را شکل می دهد.
طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه آموزشی نیروی انسانی آموزش و پرورش استان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اعتباربخشی به عنوان ابزار تضمین کیفیت و عاملی برای ارزیابی برنامه های سازمان آموزش و پرورش معرفی شده است. با اینحال، هنوز مدلی برای اعتباربخشی برنامه های آموزشی این سازمان وجود ندارد. بر این اساس مدل سازی معادلات ساختاری اعتباربخشی برنامه آموزشی نیروی انسانی آموزش و پرورش استان قزوین مورد پژوهش قرار گرفته است. روش شناسی پژوهش: این تحقیق کاربردی، از نظر گردآوری اطلاعات پیمایشی و از نظر زمان مقطعی می باشد. جامعه آماری تحقیق، 16689 نفر نیروی انسانی آموزش و پرورش استان قزوین بر اساس داده های سامانه LTMS بود. حجم نمونه با بهره گیری از جدول کرجسی و مورگان 300 نفر برآورد و با روش تصادفی طبقه ای انتخاب شد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته برگرفته از بخش کیفی استفاده شد. در ادامه از آزمون های تحلیل عاملی تأییدی و آزمون فریدمن به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در محیط نرم افزارهای spss و smartpls استفاده گردید.یافته ها: براساس نتایج آزمون تحلیل عاملی تأییدی، الگوی اعتباربخشی برنامه آموزش نیروی انسانی آموزش و پرورش استان قزوین دارای ابعاد منابع انسانی، عوامل زمینه ای، سازمانی، به صرفه بودن و عملکرد و همچنین مؤلفه و شاخص ویژه هر بعد است. همچنین براساس نتایج آزمون فریدمن، تفاوت معنی داری بین رتبه های ابعاد و مؤلفه های سازنده این الگو وجود دارد.بحث و نتیجه گیری: الگوی ارائه شده از برازش و اعتبار مناسبی برخوردار است و می توان از آن جهت ارزیابی برنامه آموزش نیروی انسانی آموزش و پرورش استان قزوین استفاده کرد. با اینحال عدم ارتباط دوسویه ابعاد الگو، نشان دهنده عدم انعطاف پذیری و اصلاح مؤلفه های این برنامه است
ارائه مدل ساختاری شاخص ها و مؤلفه های کارآیی فناوری بلاکچین در واحد حسابداری و حسابرسی سازمان بنادر و دریانوردی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات علوم مدیریت دریایی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
151 - 178
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این تحقیق، ارائه مدل ساختاری شاخص ها و مؤلفه های کارآیی فناوری بلاکچین در واحد حسابداری و حسابرسی سازمان بنادر و دریانوردی کشور می باشد. روش شناسی: روش تحقیق به صورت کیفی و کمی بود. اطلاعات تحقیق به وسیله مصاحبه جمع آوری شد. جامعه آماری تحقیق شامل خبرگان، اساتید و متخصصین حوزه حسابداری به تعداد نامشخص بودند که تعداد 20 نفر تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. روش نمونه گیری به صورت گلوله برفی بود که از مصاحبه شوندگان خواسته شد افرادی مطلع در رابطه با موضوع تحقیق را جهت انجام مصاحبه های بعدی معرفی نمایند. در مرحله بعد، هر چند مفهوم در قالب یک مقوله قرار گرفتند تا 20 مقوله برای این پژوهش به دست آمده باشد.یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که، 3 مقوله به عنوان مقوله محوری ظاهر شدند که شامل: تکنولوژی، عوامل سیاسی، عوامل قانونی می باشند. سایر مقوله ها برای ارائه در مدل تصویری در پنج دسته شرایط علّی(4 مقوله)، بستر یا زمینه(2 مقوله)، شرایط مداخله گر (3 مقوله)، راهبردها(3 مقوله)، پیامدها (5 مقوله) قرار گرفتند. نتیجه گیری: فناوری بلاکچین به عنوان یک نوآوری انقلابی در زمینه فناوری اطلاعات، پتانسیل زیادی برای بهینه سازی فرآیندهای حسابداری و حسابرسی در سازمان های مختلف از جمله سازمان بنادر و دریانوردی دارد. مدل ساختاری شاخص ها و مؤلفه های کارآیی فناوری بلاکچین می تواند به عنوان یک چارچوب ارزشمند برای ارزیابی و بهبود سیستم های موجود در این سازمان مورد استفاده قرار گیرد.
پیشایندهای رفتارهای مخرب سازمانی مبتنی بر نظریه مبادله اجتماعی به روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتارهای مخرب سازمانی هزینه های مستقیم و غیر مستقیم زیادی را بر سازمانها تحمیل می نماید لذا در شرایط کنونی، توجه به آن از یک انتخاب فراتر رفته و به یک ضرورت تبدیل گردیده است. این پژوهش با هدف شناسایی پیشایندهای رفتارهای مخرب سازمانی در سازمان بنادر و دیانوردی انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف توسعه ای و از نظر نحوه گردآوری داده ها از نوع اسنادی – فراترکیب می باشد. بدین منظور پس از جستجو در پایگاه های اطلاعاتی، در فاصله زمانی 2000 تا 2024، تعداد 671 مقاله در حوزه رفتارهای مخرب سازمانی ارزیابی و در نهایت 65 مقاله به روش هدفمند انتخاب و وارد مرحله تحلیل شدند. بر اساس چارچوب نهایی پژوهش، پیشایندهای رفتارهای مخرب سازمانی در قالب دو مقوله اصلی و شش مقوله فرعی دسته بندی گردیدند. مقوله های اصلی حاصل از نتایج پژوهش عبارتند از: پیشایندهای تسهیل گر و پیشایندهای محدود کننده رفتارهای مخرب سازمانی. پیشایندهای تسهیل گر و محدود کننده رفتارهای مخرب سازمانی هر یک شامل سه مقوله عوامل رفتاری، ساختاری و زمینه ای تسهیلگر و محدود کننده نیز می باشند. چارچوب به دست آمده را می توان به عنوان ابزاری برای برنامه ریزی راهبردی در حوزه رفتارهای مخرب سازمانی مورد استفاده قرار داد.
شناسایی عوامل مؤثر بر خودکارامدی پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: خودکارامدی پژوهشی به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر افزایش سطح پژوهشهای علمی دانشجویان تحصیلات تکمیلی، در میان این دانشجویان پایین است. بنابر این، هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل مؤثر بر خودکارامدی پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی بود که به روش دلفی در سه دور اجرا شد. جامعه آماری پژوهش، تمامی خبرگان حوزه موضوعی پژوهش با سابقه کار پژوهشی در دانشگاهها و پژوهشگاههای مختلف بودند. ابزار پژوهش، پرسشنامه دلفی بود. خبرگان پنل دلفی به روش هدفمند انتخاب شدند و در نهایت، 31 نفر از خبرگان برای شرکت در پنل دلفی همکاری کردند. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه های دلفی، شاخصهای توصیفی، آزمون دوجمله ای و ضریب هماهنگی کندال محاسبه شد. یافته ها: بر اساس نتایج، سه دسته عوامل ذیل به عنوان عوامل مؤثر بر خودکارامدی پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی شناسایی شدند: عوامل فردی(شامل مقطع تحصیلی، خودارزیابی، اضطراب، نگرش به پژوهش، مهارتهای پژوهش، آشنایی با روشهای آماری و مهارتهای نرم افزارهای آماری، تجارب پژوهشی، رشته تحصیلی، وضعیت سکونت(بومی- غیر بومی)، علاقه به پژوهش، موفقیت طلبی، باورهای خودکارامدی)؛ محیط پژوهشی(شامل امکانات پژوهشی محل تحصیل، جوّ پژوهشی محل تحصیل، میزان دسترسی به منابع پژوهشی، تشویق پژوهش)؛ عوامل آموزشی(شامل نقش استاد، نحوه ارائه درس روش پژوهش، برگزاری کارگاههای روش پژوهش). نتیجه گیری: این پژوهش با شناسایی عوامل مؤثر بر خودکارامدی پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی، می تواند به دست اندرکاران آموزش و پژوهش و دانشجویان در راستای افزایش و ارتقای خودکارامدی پژوهشی کمک کند و در نهایت، سطح پژوهش و تمایل به پژوهش را در آنان افزایش دهد.
ارائه مدل شکست سکوت حسابرسان داخلی در شرکت های ایرانی از طریق نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
154 - 185
حوزههای تخصصی:
حسابرسی داخلی فعالیت مشاوره ای و اطمینان دهی مستقل و بی طرفانه به منظور ارزش افزایی و بهبود عملیات یک سازمان است. ازاین رو، به عنوان عنصر مهم نظام حاکمیت شرکتی می تواند نقش بااهمیتی در ایجاد بستری مناسب برای پیشگیری از تقلب و سوء استفاده های مالی ایفا کند. هدف این پژوهش ارائه مدل شکست سکوت حسابرسان داخلی در شرکت های ایرانی است. لذا این پژوهش ازلحاظ هدف، از نوع پژوهش های بنیادی می باشد. بر اساس پارادایم تفسیری، این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از طرح نظریه داده بنیاد انجام شده است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نفر خبره در حوزه مالی و حسابرسی، منتخب به روش نمونه گیری نظری، جمع آوری گردید. به منظور اعتبارپذیری و روایی داده ها از روش های رویکرد قضاوت خبرگان و درصد توافق بین دو کدگذار استفاده شد. داده های پژوهش در قالب فرایندی به نام کُدگذاری، طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی با کمک نسخه 2020 نرم افزار مکس کیودی اِی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند و به مفاهیم مجزا تفکیک شدند و تعداد 23 مقوله کلی به دست آمد. نهایتاً در چارچوب مدل پارادایمی، مدل جامع شکست سکوت حسابرسان داخلی ارائه گردید که این مدل شامل پدیده محوری (شکست سکوت حسابرسان داخلی)، 6 مقوله برای شرایط علّی، 5 مقوله برای شرایط زمینه ای، 4 مقوله برای شرایط مداخله گر، 4 مقوله برای راهبردها و 3 مقوله پیامدهای مرتبط با پدیده محوری پژوهش می باشد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد انواع سوگیری ها به همراه ناهنجاری های روانی بر شرایط زمینه ای و مداخله ای که شامل عوامل ذهنی، فرهنگی، فردی و سازمانی هستند، تأثیرگذار بوده و تعاملات این مؤلفه ها موجب بروز یک پدیده اصلی در قالب ارزشیابی، طبقه بندی و کدگذاری شده است که این مؤلفه ها موجب شکست سکوت حسابرسان داخلی می شوند.
تبیین نقش رهبری تحول آفرین در تاب آوری کارکنان با میانجی گری جانشین پروری در اداره کل امور مالیاتی استان آذربایجان شرقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات رفتاری در مدیریت سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
75 - 104
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش میانجی گری جانشین پروری در رابطه بین رهبری تحول آفرین و تاب آوری سازمانی انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان اداره کل امور مالیاتی استان آذربایجان شرقی بود. طبق روش گرین نمونه ای به حجم 120 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های رهبری تحول آفرین سیسوانتو، تاب آوری پرایاگ و همکاران و جانشین پروری متقی و بهشتی فر بود که روایی و پایایی آن ها در پژوهش های قبلی مورد تائید بود. تحلیل فرضیه ها با ضریب همبستگی پیرسون، آزمون بوت استراپ و سوبل به کمک نرم افزار SPSS-28 و SmartPLS-4 انجام شد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین رهبری تحول آفرین با جانشین پروری و تاب آوری کارکنان رابطه مثبت معنی دار وجود دارد (001/0>P). همچنین بر اساس نتایج رابطه مثبت معنی دار بین جانشین پروری و تا ب آوری کارکنان وجود دارد (001/0>P). شاخص GoF جهت بررسی نیکویی برازش الگو به اندازه 0/706 نشان داد الگوی ترسیمی در حد قوی مورد تائید است. نتایج حاصل از دستور بوت استراپ و آزمون سوبل نشان داد که جانشین پروری در رابطه بین رهبری تحول آفرین و تاب آوری کارکنان نقش میانجی گری معنی دار دارند (001/0>P). نتایج پژوهش بینش های معناداری برای کاهش تاب آوری که دلیلی حیاتی برای کاستی های اداره کل امور مالیاتی است، ارائه می کند.
بررسی رابطه حمایت سازمانی ادراک شده و رضایت شغلی با رفتار شهروندی سازمانی: نقش میانجی تعهد سازمانی (مورد مطالعه: کارکنان سازمان جهاد کشاورزی استان خراسان شمالی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات رفتاری در مدیریت سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
157 - 191
حوزههای تخصصی:
رفتار شهروندی سازمانی به عنوان مجموعه ای از رفتارهای داوطلبانه کارکنان که فراتر از وظایف تعریف شده آنهاست، نقشی کلیدی در موفقیت سازمان ایفا می کند. این پژوهش با هدف بررسی رابطه حمایت سازمانی ادراک شده و رضایت شغلی با رفتار شهروندی سازمانی و نقش میانجی تعهد سازمانی در این بین در کارکنان سازمان جهاد کشاورزی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-پیمایشی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان سازمان جهاد کشاورزی بجنورد (90 نفر) بود و از روش سرشماری برای جمع آوری داده ها استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد حمایت سازمانی آیزنبرگ (2001)، رضایت شغلی آمینو (2012)، تعهد سازمانی ریان و ارگان (2002) و رفتار شهروندی سازمانی آرگان (1998) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 24 و Amos 22 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین حمایت سازمانی ادراک شده و رضایت شغلی با رفتار شهروندی سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین تعهد سازمانی نقش میانجی گری کاملی در رابطه بین حمایت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی و نقش میانجی گری جزئی در رابطه بین رضایت شغلی و رفتار شهروندی سازمانی ایفا می کند لذا، مدیران سازمان جهادکشاورزی باید با ایجاد محیطی حمایتی و ارتقای رضایت شغلی کارکنان، زمینه را برای افزایش تعهد سازمانی و در نهایت، ارتقای رفتار شهروندی سازمانی آنان فراهم کنند.
مطالعه اثر استراتژی کسب و کار بر معاملات با اشخاص وابسته تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در رسوایی های مالی اخیر، معاملات با اشخاص وابسته به عنوان یکی از کانون های نگرانی بوده است، به گونه ای که استفاده هدفمند از این معاملات و عدم افشای آن ها یا کافی نبودن افشا، از عوامل سقوط شرکت ها می باشد. با توجه به مطالب فوق هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه اثر استراتژی کسب وکار بر معاملات با اشخاص وابسته تجاری می باشد. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی، ازنظر منطق اجرا استقرائی، ازنظر زمان مقطعی، ازنظر نوع داده ها کمی، ازنظر نحوه اجرا توصیفی پیمایشی و روش پژوهش ازنظر ارتباط بین متغیرها علّی و پس رویدادی است. جامعه آماری پژوهش بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1395 تا 1399 است؛ که 112 شرکت به عنوان نمونه انتخاب شد. یافته های پژوهش نشان داد که؛ استراتژی رهبری هزینه و استراتژی تمایز محصول بر معاملات با اشخاص وابسته تجاری اثر مثبت و معناداری دارد. همچنین نتایج نشان داد که؛ استراتژی کسب وکار معمولاً در سطح محصولات یا واحد تجاری استراتژیک اجرا می شود و بر بهبود موقعیت رقابتی کالاها و خدمات شرکت در یک صنعت خاص یا یک بخشی از بازار خاص تأکید دارد. به عبارت دیگر، هم استراتژی رهبری هزینه و هم استراتژی تمایز محصول تاثیر مثبتی بر معامله با اشخاص وابسته دارد، و وجود این استراتژی ها، میزان معاملات با اشخاص وابسته بالاتری را نشان می دهند. این یافته ها نشان می دهد اشخاص وابسته با توجه به برتری اطلاعاتی خود نسبت به سایر شرکت کنندگان در بازار، از آن استفاده می کنند؛ و این اطلاعات آنها را قادر می سازد تا سود معاملاتی بالاتری کسب کنند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل ارتقای مشارکت فرهنگی سازمانهای مردم نهاد باتاکید برتولید محتوا در فضای مجازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۵
47-65
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل ارتقای مشارکت فرهنگی سازمان های مردم نهاد با تاکید بر تولید محتوا در فضای مجازی و اولویت بندی آنها انجام شد.پژوهش ازنظر هدف،کاربردی و ازنظر داده ها،کیفی و مبتنی بر رویکرد داده بنیاد نظام مند بود.جامعه آماری کلیه خبرگان حوزه مشارکت های فرهنگی،سازمان های مردم نهاد و فضای مجازی بود.تعیین حجم نمونه به شیوه اشباع نظری و نمونه گیری به روش گلوله برفی صورت گرفت.ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته وشبه دلفی بود. اعتبارسنجی داده ها از روش کثرت گرایی استفاده شده. تجزیه و تحلیل داده ها با روش کدگذاری در قالب سه دسته کد باز، محوری و انتخابی انجام شد. نهایتاً عوامل ارتقای مشارکت فرهنگی سازمان های مردم نهاد در تولید محتوا فرهنگی در فضای مجازی با 78 کد باز و 37 کد محوری بدست آمدکه سطوح مشارکت، تکنیکهای مشارکت و انواع مشارکت(شرایط علی)، فرایند سازمانی، ارتباطات سازمانی، کیفیت محتوا و دانش سازمانی(شرایط زمینه ای)، تهدیدات امنیتی، توسعه زیرساخت های فناورانه، انگیزه مالی، تنوع سلیقه و تخصیص بودجه دولتی( شرایط مداخله گر)، ارتقاء خود آگاهی فردی و اجتماعی، مشارکت آزادانه، تغییر نگرش مردم نسبت به دولت، تغییر نگرش اقتدارگرایانه دولت مردان و باور کردن مردم، اجتناب از تمرکزگرایی در سیاستگذاری فرهنگی، بسیج منابع و اثربخش کردن مشارکت (راهبردها) و قانونمند شدن فعالیت های فرهنگی، بومی شدن در فعالیت ها، تناسب فعالیت های فرهنگی با نیازهای کنونی و بالفعل، مشارکت مردمی در تمام فرایند فعالیت های فرهنگی و اجرا و ارزیابی و سنجش فعالیت ها (پیامدها) مدل پارادایمی را ساختند. سنتی
تجزیه و تحلیل ریسک با استفاده از ارزیابی ترکیبی فازی (FSE) مبتنی بر (FMEA) در صنعت آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دانشگاه ها در حوزه های علمی، فناوری، اقتصادی و بین الملل با چالش های بزرگی مواجه هستند. شناخت این چالش ها کمک می کند تا بتوان ظرفیت های توسعه را فراهم نمود. از این رو در این پژوهش به شناسایی و اولویت بندی ریسک های موجود در صنعت آموزش عالی ایران پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا با برسی عمیق ادبیات پژوهش لیستی از ریسک ها و گروه های ریسک مرتبط در آموزش عالی شناسایی شد، سپس از طریق مصاحبه با خبرگان (تکنیک دلفی) به تکمیل و اعتبارسنجی لیست های شناسایی شده پرداخته شد، بعد از کسب همگرایی خبرگان با اجرای روش ارزیابی ترکیبی فازی(FSE) مبتنی برFMEA به اولویت بندی فاکتورهای ریسک و گروه های ریسک براساس درجه بحرانی پرداخته شد و در نهایت درجه بحرانی ریسک کلی محاسبه گردید. براساس نتایج حاصل بحرانی ترین ریسک موجود در صنعت آموزش عالی "عدم توجه به شایسته سالاری" و بحرانی ترین گروه ریسک "عدم برقراری ارتباط خوب با صنعت" شناسایی شد و درجه بحرانی ریسک کلی نیز در این صنعت عدد 75/3 به دست آمد که بیانگر اهمیت ریسک های آموزش عالی و لزوم اجرای اقدامات پیشگیرانه و کنترلی برای ریسک های موجود در این صنعت می باشد.
خوانشی بر پیشران های اثرگذار بر وضعیت آینده متابولیسم شهری (مطالعه موردی: منطقه 22 کلان شهر تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
امروزه رشد سریع شهرها، جوامع شهری را با مشکلات متعددی مواجه کرده است و اهمیت مسائل محیط زیست شهری، هیچ گاه به انداز ه امروز نمایان نبوده است. زیرا امروزه شهرها به عنوان مهم ترین دستاورد تلاش های تکنولوژیکی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی انسان محسوب می شوند،که به تناسب رشد سریع جمعیت شهری و شهرنشینی، مصرف منابع و انتشار آلودگی های زیست محیطی هم در شهر ها افزایش پیدا کرده است. این مقاله کوشیده است با روش تحلیل ساختاری، پیشران های موثر بر وضعیت آینده متابولیسم شهری منطقه 22 کلانشهر تهران را بازشناسی و خوشه بندی کند. داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش پیمایشی بر پایه تکنیک دلفی تهیه شده است. جامعه آماری20 نفر از خبرگان شهری بر اساس نمونه گیری هدفمند و پیشران های توسعه، 36 نیروی پیشران در 5 بعد اقتصادی، اجتماعی، نهادی-مدیریتی، کالبدی و زیست محیطی است که با روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MICMAC پردازش شده است. یافته ها از نظر تحلیل کلی محیط سیسم نشان داد که 645 رابطه عدد 3 دارد و این به معنای آن است که روابط پیشران های کلیدی بسیار زیاد بوده و از تاثیرگذاری و تاثیرپذیری زیادی برخوردارند. همچنین نتایج دیگر پژوهش از تحلیل اثرات متقابل، بیانگر پراکندگی نیروهای پیشران در وضعیتی پیچیده و بینابین از اثرگذاری و اثرپذیری است؛ نظام خوشه بندی پیشران ها حاکی از تمرکز پیشران های دوگانه است. از مجموع 36 نیروی پیش-برنده توسعه، 8 پیشران کلیدی شامل زیرساخت های شهری، ساختار شهری، رشد جمعیت، توسعه مسکن، پذیرش فناوری های پایدار، حفاظت از محیط زیست، ایمنی و بهداشت و توسعه امکانات فرهنگی و تفریحی شناسایی شده است.
تأثیرتأثیر تجربه برند آنلاین و شخصیت برند بر انعطاف پذیری در برابر اطلاعات منفی با تأکید بر نگرش و تبلیغات توصیه ای آنلاین (مورد مطالعه: مشتریان بانک دی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر تجربه برند آنلاین و شخصیت برند بر انعطاف پذیری در برابر اطلاعات منفی با تأکید بر نگرش و تبلیغات توصیه ای آنلاین است. پژوهش حاضر از منظر هدف کاربردی است و از منظر روش و ماهیت، در زمره پژوهش های توصیفی-همبستگی قرار می گیرد. جامعه آماری پژوهش مشتریان بانک دی در شهر تهران هستند که از خدمات الکترونیکی بانک دی استفاده کرده و عضو یکی از شبکه های اجتماعی (اینستاگرام، تلگرام و...) بوده اند که با توجه به فرض نامحدود بودن جامعه آماری 384 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و پرسشنامه در میانشان توزیع شد. روش نمونه گیری مورد استفاده در این پژوهش اتفاقی از نوع خوشه ای ساده بود. ابزارگردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه استاندارد با طیف پنچ گزینه ای لیکرت می باشد که پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ و روایی آن از طریق روایی محتوا و تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. با توجه به تجزیه و تحلیل داده ها که از طریق نرم افزار پی ال اس انجام گرفت نشان می دهد که شخصیت برند و تجربه برند آنلاین بر نگرش برند، تبلیغات توصیه ای آنلاین و انعطاف پذیری در برابر اطلاعات منفی تأثیر دارد. ضمن اینکه نتایج موید تاثیر نگرش برند و تبلیغات توصیه ای آنلاین بر انعطاف پذیری در برابر اطلاعات منفی بود.
بررسی رابطه ی کوچینگ و رهیافت آن با سیاست
حوزههای تخصصی:
کوچینگ یک مشارکت یا همراهی با مراجع (همان کوچی) در فرآیندی است که باعث برانگیختن تفکر و خلاقیت شود، برای ترغیب مراجع در به حداکثر رساندن توانایی های بالقوه شخصی و حرفه ای ؛ هدف از انجام این تحقیق، بررسی رابطه ی کوچینگ و رهیافت آن با سیاست؛بود. این تحقیق بصورت کیفی و کتابخانه ای صورت گرفت. مطالب مرتبط از کتب معتبر و مقالات علمی فیش برداری و جمع آوری شدند؛ سپس مفاهیم و معانی متفاوت سیاست و کوچینگ گرد آوری شده است. در نتیجه در این تحقیق بیان شد همان گونه که وجود کوچ برای هر فرد و شغلی لازم است دنیای سیاست نیز جدای از بقیه ی امور نبوده و نیست و جهت پیشبرد اهداف سیاسی و دیپلماسی ضروری است که از کوچینگ سیاسی بهره گرفته شود تا امور مربوط به آن روند بهتر و رشد سریع تری یابند.
شناسایی پسایندهای درگیرسازی مشتری مبتنی بر داستان سرایی دیجیتال در رسانه های اجتماعی در صنعت گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
478 - 517
حوزههای تخصصی:
هدف: برای کسب وکارها و شرکت ها ضروری است که مشتریان را درگیر روابط بلندمدت سودمند کنند. به تازگی تلاش های چشمگیری برای بهبود تجربه درگیرسازی مشتریان به صورت آفلاین و آنلاین توسط بازاریابان انجام شده است. از سوی دیگر، گسترش رسانه های اجتماعی فرصت مناسبی برای مدیران ایجاد کرده است تا با استفاده از تکنیک های جدیدی همچون داستان سرایی دیجیتال، فرایندهای ارتباطی و درگیرسازی مشتریان را تسهیل کنند. استفاده از داستان سرایی دیجیتال نوعی استراتژی تجاری و مدل تجاری در برندسازی، تبلیغات و بازاریابی محصولات است که به حفظ، وفاداری و درگیرسازی بهتر مشتری منجر می شود. پیش از این نیز فعالیت های درگیرسازی، خلاقانه و ابتکاری بوده اند؛ اما با پیدایش فناوری های جدید، پرداختن به پیامدهای درگیرسازی مشتریان برای اندازه گیری میزان اثربخشی این فعالیت ها الزامی است. ازاین رو هدف پژوهش حاضر، شناسایی پسایندهای درگیرسازی مشتری، مبتنی بر داستان سرایی دیجیتال در رسانه های اجتماعی در حوزه گردشگری کشور ایران است.روش: فلسفه این پژوهش تفسیرگرایی، رویکرد پژوهش استقرایی قیاسی و راهبرد آن نظریه داده بنیاد با رویکرد چندگانه گلدکوهل و کرونهلم است. روش گردآوری داده ها استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته بوده است. بدین منظور از جامعه پژوهشی، شامل کلیه خبرگان متخصص در حوزه های گردشگری و بازاریابی در رسانه های اجتماعی ایران با استفاده از روش گلوله برفی، نمونه گیری صورت گرفت. تعداد افراد نمونه برای مصاحبه ۱۸ نفر بود.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که پسایندهای درگیرسازی مشتری را می توان به دو بخش پسایندهای درگیرسازی مثبت مشتری و پسایندهای درگیرسازی منفی مشتری دسته بندی کرد که در هر بخش، چهار دسته مقوله اصلی جای می گیرد که عبارت اند از: مشتری محور، سوژه محور، رسانه محور و محیط محور. در مجموع، یافته های پژوهش حاضر شامل ۸ دسته مقوله اصلی بود که هر دسته نیز، چند مقوله فرعی داشتند.نتیجه گیری: شرکت ها و کسب وکارها به منظور درگیرسازی مشتریان خود، باید از رسانه های اجتماعی بهره ببرند و از پیامدها و اثرهای این پدیده بر مشتریان، رسانه و محیط کلان آگاه باشند. شناخت و اندازه گیری پیامدهای درگیرسازی مثبت و منفی مشتری، به مدیران کسب وکارها کمک می کند تا برای مدیریت صحیح مشتریان، بتوانند استراتژی ها، روش ها و تکنیک های مناسبی را تعیین کنند و آن ها را به کار ببرند. مدیران با شناخت و توجه بیشتر به پیامدهای درگیرسازی منفی مشتری، می توانند با ایجاد تغییرات مطلوب در استراتژی ها و جایگزینی روش های مناسب، عوامل مولد منفی را کنترل و حذف کنند و از آسیب ها و پیامدهای مخرب آن که نتیجه اش، بازاریابی منفی و تخریب برند خواهد بود، جلوگیری به عمل آورند. این اقدام ها همچنین می تواند در نگهداشت و پیشگیری از کوچ مشتریان فعلی مؤثر واقع شود. آگاهی و توجه به پیامدهای درگیرسازی مثبت مشتری نیز، مدیران را به تقویت استفاده از شیوه ها و استراتژی هایی ترغیب می کند که این نوع درگیرسازی مشتری را شکل می دهد و این عمل نیز به جذب و وفادارسازی مشتریان جدید کمک می کند و در نهایت، ارزش اقتصادی و سودآوری بیشتری را برای کسب وکار به ارمغان می آورد.