فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
کادر درمان با دانش تخصصی و تجربه های عملی خود، تأثیر مستقیمی بر نتایج درمانی و بهبود خدمات بهداشتی دارند. این پژوهش به بررسی تأثیر تعهد و ادارک عدالت سازمانی بر انگیزه های اشتراک دانش کادر درمان بیمارستان حضرت ابوالفضل (ع) شهرستان کاشمر پرداخته است. هدف اصلی تحقیق، بررسی تأثیر تعهد سازمانی و ادارک عدالت سازمانی بر انگیزه های اشتراک دانش در بیمارستان حضرت ابوالفضل (ع) شهرستان کاشمر است. این پژوهش از نوع کاربردی بوده که جامعه آماری شامل ۱۱۲ کادر درمان بیمارستان مذکور بود که پرسشنامه به صورت سرشماری بین کلیه اعضا توزیع گردید، و درنهایت ۹۸ پرسشنامه قابل استفاده جمع آوری شد . تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها با استفاده از تکنیک بوت استراپینگ و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Smart PLS انجام شد که این تحلیل ها به ویژه بر روی تأثیرات موجود در بیمارستان حضرت ابوالفضل (ع) متمرکز است. روایی محتوایی پرسشنامه ها توسط متخصصان تأیید گردید و همچنین پایایی آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده است. نتایج نشان داد که تعهد سازمانی با ضریب تأثیر 0/377 و ادراک عدالت سازمانی با ضریب تأثیر 0/470 تأثیر مثبت و معناداری بر انگیزه های اشتراک دانش دارند. به ویژه، افزایش تعهد سازمانی و احساس عدالت در محیط کار به طور قابل توجهی انگیزه کادر درمان برای اشتراک دانش افزایش می دهد. این مطالعه بر اهمیت تقویت تعهد و عدالت سازمانی تأکید دارد و پیشنهاد می کند مدیران بیمارستان ها بر این عوامل تمرکز کنند تا به بهبود کیفیت خدمات درمانی و افزایش کارایی تیم های درمانی کمک نمایند.
شناسایی و رتبه بندی چالش ها، محدودیت های محوری و راهبردهای بلوغ حسابداری انتقادی و کیفیت منافع اجتماعی با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۲ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
591 - 623
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف شناسایی و رتبه بندی چالش ها و محدودیت های کلیدی و راهبردهای مرتبط با بلوغ حسابداری انتقادی و بهبود کیفیت منافع اجتماعی انجام شد. یافته های این پژوهش به غنای ادبیات علمی در این حوزه کمک کرده است و در گسترش کیفیت منافع اجتماعی در نظام حسابداری نقش دارد. نتایج این پژوهش می تواند در اختیار دولت، پژوهشگران، شرکت ها، حسابداران و انجمن های حرفه ای حسابداری قرار گیرد و به عنوان مبنایی برای تدوین و بهبود گزارشگری پایدار استفاده شود. روش: در این پژوهش، از روش نظریه داده بنیاد برای ارائه الگویی در راستای بلوغ نظریه انتقادی در حسابداری و ارتقای کیفیت منافع اجتماعی استفاده شده است. داده ها از طریق مصاحبه با ۳۳ نفر از خبرگان گردآوری شدند. شرایط علّی و زمینه ای پس از ارزیابی و غربالگری، با استفاده از روش دلفی فازی ارائه شدند. این پژوهش در سال های ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۳ انجام شد. خبرگان و متخصصانی که در حوزه مرتبط با موضوع پژوهش، تخصص و تجربه کافی داشتند، برای جامعه آماری مدنظر قرار گرفتند. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد و مصاحبه ها به صورت عمیق و نیمه ساختاریافته صورت گرفت. فرایند نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه ای باز، در قالب مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای استخراج گویه های مصاحبه، سه فرایند کدگذاری، شامل کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی، براساس مدل پارادایمی استراوس و کوربین (۱۹۹۸) به کار گرفته شد. در مرحله کمّی، برای فازی سازی دیدگاه خبرگان از اعداد فازی مثلثی استفاده شد. نظرسنجی از خبرگان براساس روش دلفی فازی و در قالب مقیاس لیکرت هفت درجه ای، به منظور صحه گذاری و غربال سازی ابعاد و شاخص های شناسایی شده در مرحله کیفی انجام گرفت. علاوه براین، تحلیل داده ها نیز براساس نظریه داده بنیاد برای غربالگری و اطمینان از اهمیت شاخص های شناسایی شده صورت پذیرفت و برای انتخاب شاخص های نهایی، از روش دلفی فازی استفاده شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که مؤلفه های مربوط به مسائل آموزش عالی با بار عاملی 896/0 و چالش های نظام حسابداری با بار عاملی 892/0، به ترتیب در رده های اول و دوم از نظر اهمیت قرار دارند. همچنین، در بین مقوله های مرتبط با راهبردهای پژوهش، مؤلفه های مربوط به دانش افزایی با بار عاملی 874/0، اصلاحات قانونی با بار عاملی 857/0 و اصلاح نظام حسابداری با بار عاملی 641/0، از نظر اهمیت، به ترتیب در جایگاه های اول تا سوم قرار دارند. نتیجه گیری: حسابداری انتقادی می تواند سیستم های اجتماعی را از طریق فرایندهای اجتماعی به سمت اهداف مشخص هدایت کند. در کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران، گسترش و توسعه حسابداری، بخش مهمی از زیرساخت های لازم برای دستیابی به اهداف توسعه اقتصادی و ارتقای کیفیت منافع اجتماعی در دولت هاست که این امر، به گسترش شاخص های منافع اطلاعاتی، نظام حسابداری و اجتماعی بستگی دارد. براساس نتایج به دست آمده، پیشنهاد می شود که تمرکز بر شناسایی نیازها و اهداف کنونی و آینده ذی نفعان اجتماعی، به ویژه در راستای اصلاح نظام حسابداری در امور علمی و دانش افزایی، بهبود شفافیت و کیفیت گزارشگری مالی و اصلاح استانداردهای حسابداری و برخی مفاد قانونی و هم راستایی با استانداردهای بین المللی حسابداری صورت گیرد. این اقدامات می تواند زمینه ساز نهادینه سازی منافع اجتماعی شود. همچنین، ارائه استانداردهای حسابداری منطبق با تئوری انتقادی به منظور بهبود کیفیت منافع اجتماعی در این حوزه می تواند مؤثر باشد. علاوه براین، پیشنهاد می شود که در تدوین استانداردهای حسابداری، علاوه بر رویکرد انتقادی به منافع اجتماعی، منافع نظام حسابداری و همچنین، منافع اطلاعاتی که در بهبود مسائل اجتماعی کاربردی و مفیدند، مدنظر قرار گیرد. همچنین، تدوین استانداردهای حسابداری که توجه ویژه ای به ذی نفعان انتقادی دارد، باید در دستور کار قرار گیرد و توجه خاصی به آن معطوف شود.
بررسی آثار فراگیری مالی بر رشد اقتصادی: رهیافت گشتاورهای تعمیم یافته و چندکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
274 - 296
حوزههای تخصصی:
هدف: فراگیری مالی یک چالش اجتماعی اقتصادی برای سیاست گذاران، بازارها و مؤسسه های مالی است. فراگیری مالی محرک رشد اقتصادی است. در این مقاله، اثر فراگیری مالی بر رشد اقتصادی در کشورهای با درآمد متوسط ارزیابی و فراگیری مالی با در نظر گرفتن سه بُعد نفوذ بانکی، در دسترس بودن خدمات بانکی و کاربری محاسبه شد. دسترسی افراد به ابزارهای مالی برای مؤسسه های مالی، به منظور گسترش سهم بازاری خود ضروری به نظر می رسد. با وجود این، فراگیری مالی و دسترسی همه افراد به بازارهای مالی، از جنبه های توسعه اقتصادی، برای سیاست گذاران اهمیت زیادی دارد؛ از این رو، هدف این مقاله، نخست طراحی شاخص جامع فراگیری مالی و سپس ارزیابی آثار آن بر رشد اقتصادی در کشورهای درحال توسعه است. روش: روش این پژوهش کمّی است که به صورت طراحی شاخص جامع فراگیری مالی با استفاده از گشتاورهای تعمیم یافته و چندکی، برای دوره زمانی ۲۰۰۲ تا ۲۰۲۲ برای ۴۹ کشور توسعه یافته انجام شده است. یافته ها: برآوردهای به دست آمده از روش پنل دیتا نشان می دهد که فراگیری مالی، بر رشد اقتصادی کشورهای با درآمد متوسط، اثر قوی مثبت و معنادار داشته است. اثر IFI بر رشد اقتصادی، بدون توجه به روش برآورد (اثرهای ثابت، اثرهای تصادفی و گشتاورهای تعمیم یافته) پایدار است و با اینکه مقدار اثر تغییر می کند، جهت اثرگذاری ثابت است. برآورد به روش چندکی نشان داد که اثرگذاری IFI بر رشد اقتصادی در کشورهای با درآمد کمتر، بیش از کشورهای با درآمد بالا است و نشان می دهد IFI می تواند محرک مناسبی برای رشد اقتصادی کشورهای فقیر باشد. این نتیجه با بازدهی نزولی سرمایه سازگار است؛ بدین معنا که تأمین زیرساخت های بانکی و تعمیق فراگیری مالی در مراحل اولیه، اثرهای بیشتری در پی دارد و از اثر آن به تدریج کاسته می شود. همچنین یافته ها نشان داد که محیط اقتصاد کلان (نرخ تورم، باز بودن اقتصاد و تشکیل سرمایه) اثر مثبت و نرخ بیکاری اثر منفی بر رشد اقتصادی داشته است. ساختار جمعیت (نرخ رشد جمعیت) و نظام سلامت (امید به زندگی) هم از عوامل اثرگذار بر رشد اقتصادی بوده اند. از این رو، بهره برداری از ابزارهای جدید بانکداری، مانند اینترنت بانک و همراه بانک، به ویژه در مناطق کم برخوردار، ارائه خدمات متنوع از طریق شعب، گسترش بانکداری خُرد، بهره برداری از اپلیکشن های ساده و متناسب با توانمندی های مردم، در توسعه و تعمیق فراگیری مالی به همراه رشد اقتصادی، نقش کانونی خواهد داشت. باید توجه شود که متوسط نرخ تورم حدود ۶ درصد است و این کشورها تجربه تورم شتابان و دورقمی را به ندرت تجربه می کنند. نتیجه گیری: نتایج برآورد به روش چندکی نشان می دهد که شاخص فراگیری مالی بر رشد اقتصادی مؤثر است. به جز متغیر باز بودن اقتصاد، نتایج این روش با روش گشتاورهای تعمیم یافته سازگار و هم سو است. برآوردها به روش چندکی گویای اثرگذاری بیشتر شاخص فراگیری مالی در کشورهای با درآمد کمتر است؛ بنابراین تعمیق و توسعه مالی برای کشورهایی که هنوز درآمد کمتری دارند، اهمیت زیادی دارد و می تواند به رونق اقتصادی کمک کند.
واکاوی ابعاد و مؤلفه های حفظ و نگهداشت منابع انسانی در شرکت ملی نفت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی ابعاد و مؤلفه های حفظ و نگهداشت منابع انسانی در شرکت ملی نفت ایران در سال 1402 است. این پژوهش از نظر جهت گیری در دسته تحقیقات کاربردی، از نظر فلسفه تحقیق اثبات گرا، از نظر رویکرد پژوهش استقرایی و از جهت هدف، تحقیقی توصیفی اکتشافی است. استراتژی پژوهش بررسی موردی شرکت ملی نفت ایران است که در آن از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. داده های کیفی با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 15 نفر از خبرگان و صاحب نظران آشنا به موضوع حفظ و نگهداشت منابع انسانی شرکت ملی نفت ایران گردآوری و به مرحله اشباع رسید، همچنین برای تحلیل مضمون از نرم افزار تحلیل کیفی مکس کیودا 2018 ویرایش دو استفاده شد. پس از انجام مصاحبه عمیق با خبرگان و صاحب نظران حوزه منابع انسانی شرکت ملی نفت ایران و با مطالعه دقیق و خط به خط جملات و اصطلاحات مصاحبه ها، 444 کد توصیفی که مشتمل بر چهار بُعد و 43 مؤلفه بود احصاء شد. ابعاد حفظ و نگهداشت مشتمل بر نگرش های شغلی، کیفیت زندگی کاری، توانمندسازی و انگیزش هستند. بُعد نگرش های شغلی مشتمل بر تعهد، رضایت شغلی، دل بستگی شغلی و...، بُعد کیفیت زندگی کاری مشتمل بر تعادل کار و زندگی، منطقه جغرافیایی خدمت، ثبات مدیریتی و...، بُعد توانمندسازی شامل آموزش و توسعه، چرخش شغلی، تفویض اختیار و...، بُعد انگیزش مشتمل بر احترام و قدردانی، ارزیابی عملکرد عادلانه، نظام شایستگی و... بود
Assessing the Growth and Trends of Smart Packaging: A Case of Food Distribution(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Smart packaging plays a pivotal role in food distribution by integrating innovative technologies to enhance product safety, quality, and efficiency throughout the supply chain. Leveraging smart packaging minimizes waste, reduces spoilage, and enables real-time monitoring. However, producers face a few challenges with smart packaging, including high initial investment costs, compatibility issues with existing infrastructure, and regulatory hurdles concerning data privacy and safety standards. Additionally, ensuring widespread adoption and addressing consumer acceptance pose significant challenges and the need for continuous innovation to keep pace with evolving market demands and technological advancements. Therefore, this study aims to identify the current landscape of smart packaging within food distribution, outline the main themes within this field, highlight potential areas for further study, and provide a roadmap for future research endeavors. To fulfill this aim, a comprehensive bibliometric analysis was undertaken, utilizing data extracted from the Scopus database. A total of 1,094 documents relevant to the chosen keywords were successfully gathered for analysis. Frequency analysis was conducted using Microsoft Excel, while citation metrics and further analysis were performed utilizing R package software. The outcomes of this investigation are presented using standard bibliometric metrics, encompassing publication year, authorship, subject area, document type, source title, citation analysis, keyword analysis, active institutional participation, geographic distribution, and language. The analysis revealed a significant increase in publications concerning smart packaging within food distribution since 1990. This upward trend underlines the crucial role of technology in the food industry, potentially impacting the environment, economy, and societal dynamics.
ارائه مدل گردش نخبگان در بخش عمومی جمهوری اسلامی ایران با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
61 - 79
حوزههای تخصصی:
گردش نخبگان به معنای حرکت از نقطه ای به نقطه دیگر در حوزه مدیریتی است ؛ هدف این پژوهش مدل یابی گردش نخبگان در بخش عمومی ایران است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر رویکرد، پژوهشی کیفی با استفاده از روش داده بنیاد است .به این منظور ضمن انجام مصاحبه عمیق با 25 نفر از اساتید و خبرگان، مجموعه ای از مضامین اولیه (302 مضمون) طی فرآیند کدگذاری باز گردآوری شدند و از دل آن ها مقوله هایی (16 مقوله) استخراج گردید.اجزای پارادایم کدگذاری محوری ذیل عناوین شرایط علّی؛ راهبردها؛ شرایط زمینه ای شامل: ویژگی های شخصی: ماکیاولیسم، حسادت، بخل و رفتارهای منافقانه و ویژگی های رفتاری: قانون گریزی، مدیریت فرسایشی ، شرایط مداخله گر( مدیریت فرسایشی، ساختار اداری و ساختار سیاسی، سیاست زدگی جامعه)، مقوله اصلی (گرایش به گردش نخبگان) و پیامدهای گردش نخبگان در بخش عمومی(تزریق ایده های نو، بهره گیری از توانمندی جوانان تحصیل کرده، حفظ و نگهداشت نخبگان، آموزش و بالندگی نخبگان، توزیع قدرت در جامعه، تقویت مردم سالاری، افزایش تعهد نخبگان به نظام اداری، کاهش سیاست زدگی) تعیین شدند. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد عدم استفاده از نخبگان در مدل گردش نخبگان نقاط قوت بخش عمومی را به ضعف و فرصت ها را به تهدید بدل خواهد کرد.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه توانمندسازی معلمان مدارس عادی ابتدایی در آموزش های تلفیقی- فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۳
259 - 300
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتبار سنجی برنامه توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی در آموزش های تلفیقی- فراگیربود. مطالعه به روش آمیخته( کیفی-کمی )انجام شد. اطلاعات مورد نیاز جهت نیل به این مقصود از طریق انجام 25 مصاحبه نیمه ساختارمند با متخصصان آموزش های تلفیقی- فراگیر که در ارتباط با موضوع تحقیق از تجارب ارزشمندی برخودار بودند با استفاده از نمونه گیری هدفمند (گلوله برفی) و نیز با بررسی متون و اسناد به مجموع 33 منبع، جمع آوری شد. داده های به دست آمده به روش تحلیل مضمون با رویکرد قیاسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس کدهای حاصل از انجام مصاحبه ها با داده های استخراج شده از اسناد، تجمیع شد. یافته های این پژوهش، الگوی مطلوب برنامه توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی در آموزش های تلفیقی- فراگیر را به دست داد که در آن ویژگی ها و مصادیق عناصراهداف، محتوای آموزشی، روش تدریس و روش ارزشیابی شناسایی شد. همچنین نتایج به دست آمده با استفاده از روش دلفی فازی مورد اعتباریابی قرار گرفت. نتایج حاکی از این بودند که به کارگیری الگوی به دست آمده در دوره های توانمندسازی معلمان مدارس ابتدایی در آموزش های تلفیقی-فراگیر می تواند اثربخش و لازم التوجه باشد.
واکاوی تأثیر حس تعلق بر قلمروی همگانی در بوستان آزادی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
204 - 222
حوزههای تخصصی:
مقدمه احساس تعلق از مهم ترین و تأثیرگذارترین مفاهیم در مطالعات شهری، روان شناسی محیط، جامعه شناسی فضا، طراحی و برنامه ریزی شهری است که نقش اساسی و تعیین کننده در ارتقای کیفیت فضاهای عمومی و توسعه پایدار شهری ایفا می کند. این مفهوم به عنوان پیوندی عمیق و چندبعدی میان انسان و محیط پیرامون تعریف می شود و بازتابی از تجربه زیسته، ادراک ذهنی، خاطرات عاطفی، و کنش های اجتماعی کاربران نسبت به محیط اطرافشان است. احساس تعلق، نه فقط به معنای حضور فیزیکی در یک فضا، بلکه بیانگر نوعی حضور ذهنی و احساسی است که به شکل گیری رابطه ای معنادار، پایدار و متمایز میان فرد و محیط پیرامون منجر می شود. این رابطه می تواند زمینه ساز بروز رفتارهای مسئولانه، مشارکت اجتماعی، حس مالکیت جمعی، ارتقای امنیت روانی و افزایش سطح رضایت از محیط زندگی شود. در این میان، فضاهای عمومی شهری نظیر پارک ها و بوستان ها، به دلیل برخورداری از ماهیتی باز، مشارکتی و قابل دسترس، بستری مناسب برای تحقق و ارزیابی مفهوم احساس تعلق به شمار می روند. پارک ها به عنوان کانون تعاملات اجتماعی، تجربه های فرهنگی، فعالیت های تفریحی و خاطرات جمعی، می توانند سهم بسزایی در تقویت هویت مکانی و مشارکت مدنی شهروندان داشته باشند. از همین منظر، پژوهش حاضر با هدف بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر شکل گیری و ارتقای احساس تعلق در فضاهای عمومی شهری، به مطالعه موردی پارک آزادی در کلان شهر شیراز پرداخته است. این پارک، به دلیل پیشینه تاریخی، وسعت بالا، موقعیت جغرافیایی خاص، و حافظه جمعی تثبیت شده در ذهن شهروندان، به عنوان نمونه ای مطلوب برای واکاوی این مفهوم انتخاب شده است. پارک آزادی شیراز با وسعتی حدود ۲۱ هکتار و قدمتی بیش از 5 دهه، از قدیمی ترین و شناخته شده ترین فضاهای سبز شهری در جنوب کشور محسوب می شود. این بوستان که در مجاورت بافت های متراکم مسکونی و فرهنگی قرار دارد، همواره یکی از فضاهای پرتردد و پرکاربرد برای شهروندان بوده و نقشی نمادین در خاطره شهر ایفا کرده است. با این حال، بررسی میدانی پارک نشان می دهد برخی از بخش های آن دچار فرسودگی کالبدی، ضعف در روشنایی، نبود تجهیزات مناسب، و عدم امنیت کافی شده اند که می تواند موجب بروز رفتارهای منفی و تضعیف حس تعلق کاربران شود. مواد و روش ها پژوهش حاضر از نظر نوع، کاربردی و از نظر روش شناسی، توصیفی تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه ای ساختاریافته، بر مبنای ادبیات نظری حوزه، گردآوری و طراحی شده اند. جامعه آماری شامل ۲۰۰ نفر از شهروندان مراجعه کننده به پارک آزادی بود که با روش تصادفی ساده و بر پایه فرمول کوکران انتخاب شدند. داده ها از طریق نرم افزار SPSS و با روش تحلیل عاملی اکتشافی (EFA) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. روایی ابزار با استفاده از آزمون KMO و بارتلت تأیید شده و پایایی آن با مقدار آلفای کرونباخ 0/848 سنجیده شد که نشان دهنده اعتبار علمی ابزار پژوهش بود. یافته ها نتایج تحلیل ها پنج عامل کلیدی را در شکل گیری و تقویت احساس تعلق به پارک آزادی مشخص کردند که شامل: 1 تعامل پذیری و حضورپذیری: این عامل با امکان حضور آزادانه و ارتباط مؤثر شهروندان با یکدیگر در فضاهای مختلف پارک ارتباط مستقیم دارد. فضاهایی که تسهیل گر ارتباطات میان فردی و اجتماعی هستند، مانند فضای پیک نیک، زمین های بازی و مسیرهای پیاده روی، بیشترین نقش را در تقویت حس حضور فعال و تعلق به مکان دارند. 2- زیبایی شناسی بصری: دریافت های زیبایی شناختی کاربران از فضای پارک از جمله طراحی منظر، تنوع گیاهی، هماهنگی رنگی، کیفیت نورپردازی و چیدمان اجزای فضایی، تأثیر مستقیمی بر احساس آرامش، لذت و درک زیبایی مکان دارد. این مؤلفه در شکل گیری پیوند احساسی میان فرد و مکان مؤثر است. 3- تأمین فعالیت ها و تنوع فضایی: پارک آزادی با برخورداری از امکانات متنوع از جمله شهربازی، تالار اجتماعات، فضای سبز، مسیرهای دوچرخه سواری، ایستگاه های فرهنگی و محوطه های باز، توانسته پاسخ گوی نیازهای متنوع گروه های مختلف باشد. این تنوع، میزان بازدید و تکرار تجربه حضور را افزایش می دهد و از این طریق به ارتقای حس تعلق می انجامد. 4-خاطره انگیزی و تعلق مکانی: با توجه به اینکه پارک آزادی نقش مهمی در خاطرات نسل های مختلف شهروندان داشته، بسیاری از افراد با شنیدن نام آن، فضاهایی خاص مانند دریاچه مصنوعی، لانه پرندگان یا زمین بازی کودکان را به یاد می آورند. این مؤلفه به عنوان مهم ترین پیوند عاطفی و تاریخی فرد با مکان، عامل اساسی در شکل گیری حس مالکیت، دلبستگی و تعلق درازمدت است. 5-دسترسی و خوانایی: دسترسی راحت از خیابان های پیرامونی، وضوح بصری مسیرها، وجود علائم راهنما و روشنایی مناسب، نقش تعیین کننده ای در درک امنیت و اطمینان کاربران دارد. در پارک آزادی، بخش هایی که فاقد این ویژگی ها بودند (همچون حاشیه جنوبی پارک) به عنوان قرارگاه های رفتاری منفی شناخته شده اند که در آن ها رفتارهای مزاحم یا ضد اجتماعی مشاهده شده و حس تعلق را کاهش داده اند. تحلیل کیفی قرارگاه های رفتاری نشان داد مکان هایی که با طراحی هدفمند، نورپردازی کافی، مبلمان مناسب و دیدپذیری باز همراه هستند، دارای «قرارگاه های رفتاری مثبت» بوده اند؛ در حالی که بخش هایی با نور ضعیف، خلوتی شدید یا مبلمان ناکارآمد، محل بروز رفتارهای منفی بوده اند و در نتیجه، کاهش حس تعلق را رقم زده اند. برای مثال، فضای بازی کودکان در شمال غرب پارک نمونه ای موفق از قرارگاه رفتاری مثبت شناخته شده، در حالی که بخش هایی از مرکز پارک با مشکلاتی همچون زباله ریزی یا رفتارهای مزاحم نمونه ای از قرارگاه رفتاری منفی هستند. در ادامه، پژوهش بر اساس یافته های میدانی و نظری، مجموعه ای از پیشنهادهای کاربردی برای بهبود کیفیت فضایی و ادراکی پارک آزادی ارائه می دهد که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: طراحی مسیرهای پیاده روی خوانا و ایمن با روشنایی کافی؛ بهسازی و نوسازی مبلمان شهری با توجه به سنین مختلف؛ توسعه فعالیت های فرهنگی، تفریحی و آموزشی در فضای پارک؛ حفظ و تقویت عناصر خاطره انگیز و نمادین با ارزش تاریخی؛ افزایش امنیت محیطی با ایجاد نظارت رسمی و طبیعی؛ استفاده از هنرهای شهری و نمادهای فرهنگی بومی برای تقویت هویت مکان. نتیجه گیری بنابراین، احساس تعلق نه تنها به عنوان یک موضوع نظری در مطالعات شهری و روان شناسی محیط، بلکه به مثابه ابزاری راهبردی برای سیاست گذاری، طراحی و مدیریت فضاهای شهری باید تلقی شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد ارتقای احساس تعلق به مکان در گرو به کارگیری نگاه کل نگر و مشارکتی در فرایند طراحی فضاهای عمومی است؛ نگاهی که نه تنها عوامل کالبدی و فیزیکی، بلکه مؤلفه های ذهنی، عاطفی، رفتاری و فرهنگی را نیز در بر گیرد. کاربرد عملی این پژوهش در بازآفرینی فضاهای شهری، تدوین دستورالعمل های طراحی مکان محور، تقویت مشارکت اجتماعی و ارتقای سرمایه اجتماعی شهری قابل مشاهده است. پارک آزادی شیراز به عنوان نمونه ای عینی از فضای عمومی دارای ظرفیت های چندگانه، می تواند به فضایی پویا، ایمن، خاطره انگیز و معنادار بدل شود. اجرای چنین راهبردهایی در سایر شهرها نیز، به ویژه در فضاهای رهاشده یا کم رمق، می تواند بازتابی مثبت در کیفیت زندگی شهری ایجاد کند. در نهایت، پژوهش حاضر تأکید دارد که برنامه ریزی برای فضاهای عمومی موفق نیازمند رویکردی میان رشته ای، مبتنی بر مشارکت کاربران، تحلیل داده های میدانی و توجه به تجربه زیسته شهروندان است. احساس تعلق نه تنها یک پیامد فردی، بلکه شاخصی برای سنجش کیفیت اجتماعی، فرهنگی و فضایی یک شهر است. از این رو، تقویت آن می تواند سنگ بنای توسعه شهری انسانی، پایدار و مشارکتی در آینده محسوب شود.
تأثیر مدیریت منابع انسانی سبز بر تعهد سازمانی کارکنان وزارت ورزش و جوانان با نقش میانجی رفتارهای دوستانه با محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
305 - 321
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آزمون برازش مدل ساختاری ارتباط مدیریت منابع انسانی سبز و تعهد سازمانی با میانجیگری رفتارهای دوستانه با محیط زیست انجام شد. روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی بود و از طریق مدلسازی معادلات ساختاری به شیوه حداکثر درست نمایی انجام شد. جامعه آماری شامل همه کارکنان وزارت ورزش و جوانان بود و 261 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مدیریت منابع انسانی سبز فرخی وهمکاران، پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و میر و پرسشنامه رفتارهای دوستانه با محیط زیست تامپسون و برتون استفاده شد. تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و سطح استنباطی شامل مدل سازی معادلات ساختاری از طریق نرم افزارهای SPSS و AMOS در سطح معناداری 05/0 صورت گرفت. نتایج نشان داد ضریب مسیر بین مدیریت منابع انسانی سبز و رفتارهای دوستانه با محیط زیست و بین مدیریت منابع انسانی سبز و تعهد سازمانی معنادار هست و ضریب مسیر بین رفتارهای دوستانه با محیط زیست و تعهد سازمانی معنادار نمی باشد. نتایج شاخص های نیکویی برازش نشان داد مدل مفروض پژوهش با داده های تحقیق برازش دارد. در نهایت براساس نتایج بدست آمده از روش بوت استراپ نقش میانجی رفتار دوستانه با محیط زیست در ارتباط بین مدیریت منابع انسانی سبز و تعهد سازمانی تایید نشد. برنامه های جبران خدمت می تواند موجب ایجاد انگیزه و تحقق برنامه ها مدیریت منابع انسانی سبز در کارکنان شده و میزان تعهد سازمانی و رفتارهای دوستانه با محیط زیست را افزایش دهد.
سنتز پژوهی شایستگی های مدیران دانشگاهی: طراحی یک الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۲
125 - 150
حوزههای تخصصی:
یکی از اساسی ترین مشکل دانشگاه ها، فقدان الگوی مناسب برای انتخاب شایسته ترین افراد در پست های مدیریتی است. پژوهش حاضر باهدف طراحی الگوی شایستگی مدیران دانشگاهی انجام شده است. رویکرد پژوهش کیفی و از نوع سنتز پژوهی است.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مطالعات داخلی و خارجی چاپ شده در حوزه شایستگی مدیران دانشگاهی در بین سال های 1392 تا 1402 به تعداد 80 مقاله بوده است. در این راستا کلیدواژه های مرتبط با اهداف پژوهش مورد جستجو قرار گرفت و با در نظر گرفتن معیارهای ورود به مطالعه و حذف پژوهش های نامرتبط ازلحاظ عنوان و کلیدواژه ، چکیده و نتیجه گیری و بررسی تفصیلی مقالات بر اساس مرتبط بودن با سؤالات و کیفیت پژوهش ها ازنظر اعتبار ابزارها و روش های تحلیل مورداستفاده، درنهایت تعداد 31 مقاله جهت بررسی و تحلیل انتخاب شدد. پس از پالایش چندمرحله ای و تحلیل و ترکیب داده ها، درنهایت الگوی شایستگی مدیران دانشگاهی با 4 مضمون فراگیر و 8 مضمون سازمان دهنده و 102 مضمون پایه ترسیم که مضامین فراگیر شامل شایستگی های آستانه ای (شخصیتی و اخلاقی)، شایستگی های متمایز (رهبری و تفکر نظام مند) و شایستگی های کانونی (اجتماعی، اجرایی) و شایستگی حرفه ای (دانشی، مهارتی) بودند.
تصمیم کاوی در فرآیندهای فناوری اطلاعات- مطالعه موردی فرآیند تبدیل شناسایی ایده های جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
91 - 128
حوزههای تخصصی:
فرآیندهای دانش بنیان جزء جدایی ناپذیر فرآیندهای کسب و کار شرکتهای فعال در حوزه فناوری اطلاعات هستند. در این صنعت، فرآیندهای دانش بنیان که مبتنی بر دانش نیروی ماهر اجرا می شوند و در زنجیره ارزش شرکتهای فعال این حوزه نقشی اساسی ایفا می کنند. مهمترین عنصر در فرآیندهای دانش بنیان، تصمیم گیری های صورت گرفته در این فرآیندها است. از این رو مساله شناسایی قواعد و مدلهای تصمیم فرآیندهای دانش بنیان دارای اهمیت به سزایی است. در این مقاله یکی از مهمترین فرآیندهای موجود در صنعت نرم افزار (فرآیند شناسایی و تصمیم گیری در خصوص ایده های مطرح شده) مورد بررسی قرار می گیرد و با استفاده از لاگ های تصمیم گیری موجود در یکی از بزرگترین شرکتهای نرم افزاری کشور، به تحلیل این فرآیند با استفاده از نظریه مجموعه های ژولیده پرداخته می شود. بر اساس این نظریه و با بهره گیری از الگوریتم کاست سریع، روشی گام به گام برای تحلیل داده ها و شناسایی قواعد تصمیم گیری ارایه می شود. این الگوریتم در گام نخست خصیصه های حیاتی مورد استفاده در نقطه تصمیم را شناسایی نموده و سپس مدل تصمیم گیری را به صورت قواعد اگر-آنگاه ارایه می کند. نتایج ارزیابی نشان می دهد که در نتیجه بهره گیری از این مدل حجم مورد نیاز برای مراجعه مستقیم به تصمیم گیرندگان کاهش قابل توجهی خواهد داشت و فرآیند تصمیم گیری و در نتیجه مدت زمان کل فرآیند کاهش قابل ملاحظه ای خواهد یافت.
Designing the Market Share Development Model of Refah Kargaran Bank with the Approach of Analyzing the Competitive Environment of Iranian Banking(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This research has been carried out with aim of designing a model for development of market share of Refah Kargaran Bank with approach of analyzing the competitive environment of Iranian banking. The current research is considered to be a type of mixed research in terms of its applied-developmental goal and in terms of its implementation. The statistical population studied in this research includes experts. To determine the sample size, the snowball method was used, and based on this, the sample size was selected as 25 branch managers of Refah Kargan Banks. In order to analyze the quantitative data in this research, descriptive and inferential statistics were used. The findings showed that use of customer relationship management policies (need assessment, responsiveness, satisfaction and loyalty) had the most impact on increasing the market share of Refah Kargaran Bank with coefficient of 0.8425 and support and facilitation services of Refah Kargaran Bank were also It has taken the last place with a proximity coefficient of 0.4449. Based on results of research, proposed model presented by connecting and creating integration in effective themes in competitive environment will lead to the creation of coherent, comprehensive and coordinated cycle of the performance of each element in activities of Refah Bank.
طراحی دوره تربیت و آماده سازی کادر مدیریتی تراز دولت اسلامی (متد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۳
7 - 45
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های نظام اداری و نظام اداره کشور، کمبود مدیرانی است که در راستای گفتمان دولت اسلامی فکر و عمل کنند. بر همین اساس، موضوعی که در این مقاله به آن پرداخته شد این است که با چه سازوکار تربیتی می توان کادر مدیریتی تراز دولت اسلامی را تربیت کرد. در این راستا، در این پژوهش ضمن بهره مندی از روش تحلیل محتوای کیفی، تجربه زیسته نویسندگان در حوزه طراحی دوره های تربیتی، مبنای کار قرار گرفت. داده های بخش تحلیل محتوا، از طریق روش گروه کانونی گردآوری شد. افراد شرکت کننده در گروه کانونی مدیران دخیل در امر ضابطه گذاری برای تأمین و تربیت مدیران دستگاه های اجرایی کشور بودند. تحلیل داده ها نشان داد که سازوکار تربیتی مدنظر را می توان در سه قالب آماده سازی، رشد و توانمندسازی و ثبت تجربه طراحی کرد. همچنین خروجی کار نشان داد که برای اجرای هر یک از این سازوکار تربیتی ما به تعیین مواردی همچون مخاطبین، شایستگی های مدیر تراز، سازه و نظام محتوایی، مجریان و استاندارد برگزاری نیاز داریم.
نقش نگرش معلمان و فرهنگ مدرسه در پیش بینی خودکارآمدی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۴
223 - 246
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق مطالعه نقش نگرش معلمان و فرهنگ مدرسه در پیش بینی خودکارآمدی معلمان دوره ابتدایی بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و ماهیت این تحقیق از نوع کمی و از نظر شیوه اجرا هم تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق کلیه معلمان دوره ابتدایی شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که تعداد آنان 2600 نفر بود. بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه تعداد 335 نفر(مرد و زن) با میانگین سنی 40 سال و مدرک تحصیلی غالبا لیسانس ، فوق لیسانس و دکتری، تعیین شد که این نمونه آزمودنی ها بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه خودکارآمدی معلم اسچانن، موران و وولفولک (2001)، پرسشنامه استاندارد فرهنگ مدرسه گرونرت (2005) و پرسشنامه استاندارد نگرش حرفه ای معلمان اقبال (2013) بودند که به مدت دو ماه به صورت مجازی و آنلاین، در برنامه ی شاد صورت گرفته است. و با روش رگرسیون و با استفاده از نرم افزار spss25 تحلیل شد. نتیجه اینکه، مدل کلی رگرسیونی مورد تایید واقع شد و نگرش معلمان و فرهنگ مدرسه توانستند خودکارآمدی معلمان را به صورت همزمان پیش بینی کنند (p<0.05). در نهایت با توجه به اهمیت نگرش حرفه ای معلمان و فرهنگ مدرسه در راستای خودکارآمدی معلمان برگزاری آموزش های مستمر و حرفه ای، ایجاد فضایی مشترک برای اشتراک تجربیات، اعطای فرصت به معلمان برای مشارکت در تصمیم گیری های مدرسه، تشویق به رشد حرفه ای، ارتقاء مهارت های روابط انسانی و ارتقاء فرهنگ تحول و نوآوری پیشنهاد می شوند.
ارائه مدلی برای قصد خرید سبز با تعدیلگری فشار اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
223 - 242
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بدنبال شناسایی، انتخاب و بررسی پیشاندهای قصد خرید سبز می باشد. که پیشایندها ی مورد بررسی در این پژوهش شامل فشار اجتماعی، اثربخشی درک شده مصرف کننده ، هویت سبز، تعهد اخلاقی، حساسیت قیمت و هزینه درک شده، می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-پیمایشی است و از نظر نوع داده ها پژوهشی کمی است که از طریق پرسشنامه داده ها جمع آوری شد. جامعه آماری این پژوهش مشتریان فروشگاه زنجیره ای رفاه شهر یاسوج است. به دلیل نامحدود بودن جامعه آماری و عدم امکان دسترسی به همه مشتریان از نمونه گیری غیرتصادفی دردسترس استفاده شد. از 350پرسشنامه پخشش شده بین افراد 247 پرسشنامه معتبر و قابل قبول مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از طریق روش های مختلف نمونه گیری حداقل میزان نمونه گیری مشخص شد که نمونه جمع آوری شده بیشتر از حداقل جمع آوری شد و از طریق آزمون KMO کافی بودن این حجم نمونه برای تحلیل آماری مورد تایید قرار گرفت. برای بررسی پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که این ضریب برای تمام گویه های بالاتر 7/0 بود و مورد تایید قرار گرفت و روایی هم از طریق چندین روش تحلیل محتوا و روایی سازه مورد بررسی قرار گرفت و روایی آن تایید شد. در ادامه داده ها از طریق مدلسازی معادلات ساختاری بوسیله نرم افزارهای SPSS و AMOS مورد بررسی و تحلیل های آماری قرار گرفت. نتیجه نشان داد که متغیرهای فشار اجتماعی، اثربخشی درک شده مصرف کننده و هویت سبز و حساسیت قیمت بر قصد خرید سبز تاثیرگذار هستند و فشار اجتماعی رابطه بین حساسیت قیمت و قصد خرید سبز را به طور مثبت تعدیل می کند و هزینه درک شده و تعهد اخلاقی بر قصد خرید سبز تاثیر گذار نیستند.
واکاوی علل شکست ارزشیابی اجرای خط مشی های زیربنایی در ایران (حیطه پژوهش: خط مشی های توسعۀ صنعتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
13 - 43
حوزههای تخصصی:
هدف: مطابق شواهد تجربی و مطالعات مختلف، ارزشیابی اجرای خط مشی های زیربنایی در ایران، در چند دهه اخیر نتوانسته است به اهداف ارزشیابی منتهی شود که همانا ارائه بازخورد مناسب به مسئولان امر، افزایش انباشته تجربه و یادگیری، ارائه پیشنهادهای اصلاحی در خط مشی ها یا فرایند اجرای آن ها، ترمیم و تکمیل این خط مشی ها یا رفع موانع محیطی در ارتباط با اجرای این خط مشی ها است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش هایی اجرا شده که به چنین اشکالاتی منجر شده است و در پی پاسخ به چرایی مؤثر نبودن ارزشیابی های مزبور (شکست ارزشیابی) با تمرکز بر خط مشی های توسعه صنعتی است.
روش: پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق کیفی و تحلیل مضمون انجام شده است. در این پژوهش با ۴۸ نفر از خبرگانی مصاحبه شد که با حوزه ارزشیابی خط مشی آشنا بودند و در سازمان های نظارتی (ارزشیاب)، دانشگاه ها و پژوهشکده ها، دستگاه های اجرایی و سازمان های خط مشی گذار در حوزه ارزشیابی فعالیت می کردند. این افراد به روش هدفمند و نمونه برداری گلوله برفی انتخاب شدند. داده های حاصل از مصاحبه با خبرگان، به کمک روش تحلیل تم، تجزیه وتحلیل و به استخراج ۵۶۴ کد از این مصاحبه ها منتهی شد.
یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل مضمون داده های پژوهش نشان داد که به طورکلی، پنج ابرچالش کلان (مضمون فراگیر اصلی) در نظام ارزشیابی ایران وجود دارد که به شکست ارزشیابی اجرایی خط مشی های زیربنایی منجر شده است. از این پنج ابرچالش، دو چالش «ایجاد بستر نهادی لازم برای ارزشیابی مؤثر» و «حکمرانی ضعیف سامان دهی نظام ارزشیابی»، در سطح ملی و کلان کشور نمود دارد که رفع آن ها، به اقدام های اصلاحی در سطح کلان نیاز دارد. سه ابرچالش دیگر، یعنی «چالش مربوط به روش ها و فرایندهای ارزشیابی»، چالش اختصاصی مرتبط با «ویژگی های سازمانی» و چالش مربوط به «ارائه نتایج ارزشیابی»، در سطح سازمانی نمود یافته و در آن سطح نیز رفع می شود. همچنین، از مجموع ۱۳۶ عامل (مضمون پایه) ۱۷ چالش کلان فرعی (مضمون فراگیر فرعی) و ۴۸ چالش جزئی تر (مضمون سازمان دهنده) نیز در زیرمجموعه هر یک از این ابرچالش ها به دست آمد که هر یک عاملی بسیار مهم برای شکست اجرای ارزشیابی خط مشی های زیربنایی در ایران به حساب می آید.
نتیجه گیری: مطابق یافته های پژوهش، برای ارزشیابی اجرای خط مشی های زیربنایی در ایران چالش های متعددی وجود دارد که به شکست ارزشیابی اجرای خط مشی های زیربنایی کشور منجر شده است؛ به نحوی که ارزشیابی های انجام شده به لحاظ کمّی، محدود است و برخی از آن ها، متناقض، مبهم، کلی، بی استفاده و دور از دسترس خط مشی گذاران قرار دارد. تنها با رفع چالش های موجود می توان به موفقیت ارزشیابی اجرای خط مشی ها در تحقق اهداف اصلی خود در درس آموزی، عبرت گیری، درک درست از اصلاحات لازم در اجرا و محتوای خط مشی های مصوب امیدوار بود. مطابق نتایج پژوهش، پیشنهاد می شود که برای رفع این چالش ها، ضمن بازبینی و اصلاح قوانین و مقررات حوزه ارزشیابی، بهبود فرهنگ ارزشیابی و پرورش نیروهای متخصص ارزشیابی در کشور و امکان پذیر کردن ایجاد مؤسسه های خصوصی و مردم نهاد ارزشیابی و بازمهندسی ساختار و بافتار سازمان های ارزشیاب متناسب با ویژگی های لازم، روی روش ها و فرایندهای بومی ارزشیابی، نظام های آماری مناسب برای ارزشیابی و انتشار به موقع و آزادی در نشر نتایج ارزشیابی تأکید و اقدام شود.
بررسی سطوح هستی شناختی و شناسایی شاخص های توسعۀ رهبری با تأکید بر نظریۀ رهبری مبتنی بر وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
122 - 156
حوزههای تخصصی:
هدف: در محیط تجاری جهانی شده امروزی، شرکت ها با طیف وسیعی از ذی نفعان، از جمله تأمین کنندگان، مشتریان، تنظیم کننده های دولتی و صنعتی یا کارمندانی از پیشینه های مختلف چندفرهنگی، قومی و مذهبی تعامل دارند. این چالش بزرگی است؛ زیرا تعالی عملکرد آن ها، به توانایی شرکت برای هدایت رفتار کارکنان به سمت اهداف جمعی بستگی دارد. اغلب، مزیت رقابتی یک شرکت بستگی دارد به اینکه چقدر در مشاهده و تفسیر بافت پویای جامعه ای که در آن فعالیت می کند، موفق باشد، چگونه به آن معنا ببخشد و چگونه راه هایی را برای ترکیب درک خود از این جامعه ای بیابد که در آن فعالیت می کند. این چالش ها شرکت ها/ سازمان ها را مجبور کرده است که به دنبال رهبرانی باشند که توانایی تأثیرگذاری بر افراد متفاوت از خودشان را به روش های متعدد و مرکب داشته باشند و از آن ها می خواهد برای موفقیت سازمان هایشان از جهان بینی های فرهنگی متنوع استقبال کنند. چنین رهبرانی می توانند هزینه ها و نگرانی هایی از جمله مشکلات ارتباطی، تعارضات بین فردی و درون سازمانی و جابه جایی را کاهش دهند. درواقع سازمان ها به رهبرانی نیاز دارند تا نیازهای ذی نفعان مختلف را با تمرکز متوازن بر سود اقتصادی، تأثیر اجتماعی (از جمله کارکنان) و پایداری محیطی ادغام کنند. این منعکس کننده توافق کلی برای ظهور مدیران و رهبرانی است تا سازمان های خود را به روش هایی هدایت کنند که تأثیر آن ها بر زمین، جامعه و سلامت اقتصادهای محلی و جهانی را در نظر بگیرند. نظریه رهبری مبتنی بر وجود (TBCL) تحت این نیاز توسعه یافت. این مقاله با تأکید بر نظریه رهبری مبتنی بر وجود، به شناسایی شاخص های توسعه رهبری در هر یک از پنج سطح وجود می پردازد. پنج سطح وجود به عنوان زمینه ای برای رهبری مؤثر استفاده می شود که به ترتیب از پایین ترین سطح به بالاترین سطح عبارت اند از: ۵. دنیای فیزیکی؛ ۴. دنیای تصاویر و تخیل؛ ۳. مرتبه آگاهی از نفس؛ ۲. سطح روح؛ ۱. سطح غیر دوگانه. بر این اساس، ابتدا بررسی کردیم که چگونه هر یک از سطوح پنج گانه هستی، وسیله ای برای پیشبرد تئوری و عمل رهبری فراهم می کند. دوم، با درنظر گرفتن تئوری های رهبری مختص هر سطح، نشان دادیم این سبک های رهبری شامل چه شاخص هایی بوده است.
روش: روش اجرای تحقیق کیفی است و ماهیت اکتشافی دارد که روش اصلی آن، بر کدگذاری به روش تحلیل مضمون مبتنی بوده است. جامعه آماری پژوهش، مجموعه مقاله ها و پژوهش های مرتبط با رهبری مبتنی بر وجود بوده است که در پایگاه های داده معتبر خارجی مثل، اسکوپوس، گوگل اسکالر، وب آو ساینس و همچنین پایگاه های داده داخلی چون نورمگز، پرتال جامع علوم انسانی، مگ ایران، گنج ایرانداک و پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID)، از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۴ منتشر شده است. جست وجو در این پایگاه های داده خارجی بر اساس کلیدواژه های Spiritual leadership، Leader، Spiritual و being-centered leadership انجام شد. با توجه به جدید بودن رهبری مبتنی بر وجود، منابع در این زمینه بسیار محدود است. از طرفی، صاحب نظر اصلی در این زمینه، به دکتر فرای برمی گردد و تمام مقاله های نوشته شده در این زمینه، حاصل تلاش دکتر فرای و همکارانش بوده است. برای بخش نظریه های هر سطح رهبری مبتنی بر وجود نیز، تلاش شد از کتب اصلی حوزه نظریه سازمان و مدیریت و مقاله های مرتبط در این زمینه استفاده شود. به همین دلیل، تنها ۱۷ منبع (مقاله، کتاب و رساله) به عنوان نمونه برای کدگذاری و استخراج شاخص های رهبری مبتنی بر وجود انتخاب شد. بر این اساس، ابتدا با بررسی ادبیات تحقیق و مطالعه مقاله ها و منابع مرتبط با رهبری مبتنی بر وجود، شاخص های محدودی از رهبری مبتنی بر وجود، بر مبنای سطوح پنج گانه رهبری یافت شد؛ سپس کدگذاری شاخص های کلیدی رهبری در هر سطح، در سه طبقه انجام گرفت.
یافته ها: کدگذاری و تحلیل مضامین شاخص های توسعه رهبری مبتنی بر وجود در پنج سطح، به کشف ۱۵۹ مضمون پایه، ۳۷ مضمون سازمان دهنده و ۱۷ مضمون فراگیر منتهی شد. یافته های این پژوهش، مبنی بر شناخت شاخص های توسعه رهبری با توجه به رفتار و عمل یک رهبر، می تواند به درک و آگاهی جایگاه رهبران سازمانی در پنج سطح وجود کمک کند.
نتیجه گیری: رهبری مؤثر بلندمدت وجود، نه تنها بر سطح وجود رهبر فردی استوار است، بلکه یک فرایند اجتماعی مداوم است که همه ذی نفعان مرتبط را درگیر می کند و افراد را قادر می سازد تا به روش های عمیق تر و معنادارتر با هم کار کنند. رهبری از این منظر شامل ایجاد ظرفیت برای سازگاری فردی و جمعی بهتر در طیف گسترده ای از موقعیت هاست. در این دیدگاه، رهبری شامل توسعه شایستگی بین فردی برای ایجاد اعتماد، احترام و در نهایت تعهد و عملکرد سازمانی است. بنابراین، رهبری مبتنی بر وجود، نه تنها به ویژگی های رهبری مؤثر، بلکه به چگونگی سیر تکامل رهبر در زمینه های بسیار ظریف نیز توجه دارد.
طراحی چارچوب شتاب دهنده سازمانی تخصصی متناسب با اکوسیستم کارآفرینی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
228 - 249
حوزههای تخصصی:
هدف: شتاب دهنده سازمانی، یکی از عوامل مؤثر در ارتقای اکوسیستم کارآفرینی و توسعه اقتصادی پایدار است. با وجود این، در سال های اخیر، شتاب دهنده های سازمانی در کانون توجه بسیاری از سازمان ها و کسب وکارها قرار گرفته اند؛ اما هنوز نقاط تاریک زیادی درباره اینکه فرایندهای شتاب دهنده های سازمانی چیست، چرا و چگونه کار می کنند، وجود دارد. از طرفی سازمان ها و کسب وکارها از شتاب دهنده های سازمانی برای درونی کردن فرصت های ارائه شده توسط استارتاپ های خارجی استفاده می کنند. فرضیه اصلی پژوهش حاضر این است که بر اساس مدل های شتاب دهنده سازمانی تخصصی موفق در دنیا، می توان مدل شتاب دهی مناسبی برای اکوسیستم کارآفرینی ایران طراحی کرد. بنابراین، در پژوهش حاضر، به دنبال طراحی یک فرایند شتاب دهی سازمانی تخصصی در اکوسیستم کارآفرینی ایران هستیم. هدف و سؤال اصلی این است که چارچوب و فرایند شتاب دهی در شتاب دهنده های سازمانی تخصصی در اکوسیستم کارآفرینی ایران، باید چگونه باشد؟
روش: در این پژوهش، هم زمان با جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعات موردی چندگانه و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۲۰ نفر از بنیان گذاران، مدیران و مربیان شتاب دهنده های سازمانی در ایران، مدل ها و برنامه های موفق شتاب دهی و همچنین سازوکار و جزئیات مربوط به شتاب دهنده های سازمانی موفق جهان با روش الگوبرداری بررسی شدند. در پایان، داده های جمع آوری شده دسته بندی و مؤلفه های لازم شناسایی شد و مدل نهایی مربوط به شتاب دهنده سازمانی تخصصی متناسب با اکوسیستم کارآفرینی ایران، مشتمل بر ۲۶ شاخص ارائه شد.
یافته ها: هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های اصلی در فرایند شتاب دهی موفق در شتاب دهنده های سازمانی تخصصی است؛ بنابراین اولین یافته این پژوهش، بررسی ۲۶ شاخص شناسایی شده در مصاحبه های نیمه ساختاریافته با بنیان گذاران، مدیران و مربیان شتاب دهنده های سازمانی بود. سپس به منظور طراحی مدل شتاب دهی در شتاب دهنده های سازمانی تخصصی متناسب با اکوسیستم کارآفرینی ایران، باید این شاخص ها تجزیه وتحلیل می شد. در خصوص برخی از مهم ترین یافته های این پژوهش، می توان به بررسی نمونه های موفق شتاب دهنده های سازمانی در دنیا، فرایند شتاب دهی مناسب برای شتاب دهنده سازمانی و در نهایت، طراحی چارچوب و مدل نهایی پیشنهادی برای شتاب دهنده سازمانی تخصصی متناسب با اکوسیستم کارآفرینی کشور ایران اشاره کرد.
نتیجه گیری: با توجه به اهمیت روزافزون پدیده شتاب دهنده های سازمانی، به عنوان عامل محرک توسعه اقتصادی پایدار و یکی از اعضای اکوسیستم کارآفرینی، این موضوع اهمیت بسیار زیادی دارد؛ اما زوایای پنهان زیادی در خصوص این پدیده، به ویژه در کشور ایران، وجود دارد. در این پژوهش و با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که با وجود شباهت های بسیار زیاد در مدل ها و فرایندهای شتاب دهی در شتاب دهنده های سازمانی دنیا، طراحی شتاب دهنده های سازمانی تخصصی باید در هر کشور و متناسب با اکوسیستم کارآفرینی آن صورت پذیرد. همچنین چارچوب کلی شتاب دهنده های سازمانی موفق دنیا، شاخص های مشترک دارند؛ اما این شاخص ها ممکن است در برخی کشورها نظیر ایران که در حال توسعه است، متفاوت باشد. از طرفی با توجه به بررسی نمونه های موفق شتاب دهنده سازمانی در دنیا، می توان گفت که همچنان فضای کار بسیار زیادی در این حوزه، به ویژه در ایران، وجود دارد.
مسئولیت اجتماعی شرکتی در کسب وکارهای خانوادگی: با تأکید بر پایداری و رویکردی بیبلیومتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
375 - 408
حوزههای تخصصی:
هدف: پایداری در دهه اخیر، توجه زیادی را در حوزه های مختلف از جمله رسانه ها، نهادها، سازمان های سیاست گذار ملی و بین المللی به خود جلب کرده است. همچنین ادبیات مسئولیت اجتماعی، به ویژه در شرکت های خانوادگی که ویژگی های منحصربه فردی دارند و آن ها را از سایر نهادهای خصوصی متمایز می کند، به تازگی گسترش سریعی را در رابطه با مفهوم پایداری تجربه کرده است و زمینه های پژوهشی متفاوت و جذابی را شکل داده است. این پژوهش در تلاش است تا با تجزیه وتحلیل بیبلیومتریک پژوهش های پیشین مسئولیت اجتماعی شرکتی در کسب وکارهای خانوادگی و ادغام آن با پایداری، به یکپارچه سازی مطالعات گذشته بپردازد و از این طریق، شکاف اقدام های پراکنده مسئولیت اجتماعی کسب وکارهای خانوادگی در صنایع مختلف را پوشش دهد.
روش: روش این پژوهش، آمیخته و ترکیبی از روش کمی کیفی با رویکردی بیبلیومتریک و طراحی مدلی مبتنی بر چارچوب اِی دی اُ (پیشایندها، تصمیمات و نتایج) و تی سی اِم (نظریه، زمینه، روش) است. در این مطالعه برای تحلیل علم سنجی، از پایگاه داده اسکوپوس، بزرگ ترین پایگاه داده قابل اعتماد و مورد استفاده فراوان در پژوهش های علم سنجی بین سال های ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۳ استفاده شد. از میان ۵۹۲ مقاله استخراجی، ۱۲۰ مقاله، پس از غربالگری اولیه، برای تحلیل علم سنجی انتخاب و وارد نرم افزار وی اُاِس ویور شد. در فاز عملیاتی پژوهش، برای حذف مقاله های نامرتب، از مدل پیشنهادی آیدن و همکاران (۲۰۱۷)، در چهار مرحله بهره گرفته شد: الف. شناسایی و استخراج مقاله های مرتبط؛ ب. غربالگری بر اساس عنوان و چکیده مرتبط با حوزه اصلی پژوهش؛ ج. غربالگری مجدد با بررسی مقدمه، نتایج و انتخاب مقاله های مرتبط؛ د. ارزیابی و بررسی مقاله های غربالگری، بر اساس هدف پژوهش و انتخاب ۳۶ مقاله نهایی.
یافته ها: یافته ها نشان داد که علاقه به مسئولیت اجتماعی شرکتی در شرکت های خانوادگی پس از سال ۲۰۱۰ به طور چشمگیری گسترش یافته است. مطالعات آغازین ردپایی در پژوهش های اروپای غربی و آمریکای شمالی دارد؛ اما اکنون مرکز ثقل مطالعات به سمت آسیا و به ویژه مطالعات در کشورهایی با اقتصاد نوظهور یا پیشرفته نظیر چین، تغییر جهت داده است. این تحلیل نقش محوری مطالعات کمّی، به ویژه با روش های تحلیل رگرسیون را برجسته می کند و بسیاری از تحقیقات در این زمینه مبتنی بر آن هستند.
نتیجه گیری: بر اساس مدل آیدن و همکاران با غربالگری ثانویه، یک مدل محقق ساخته از ۳۶ مقاله احصا شده، طراحی شد. نتایج نشان داد که سهم بیشتر پیشایندها در زمینه های مسئولیت اجتماعی شرکت عبارت اند از: توسعه پایدار، اهداف توسعه پایدار (SDG)، اخلاق و عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی. بسیاری از تصمیم ها در زمینه استراتژی های شرکتی با جهت گیری های بلندمدت و در سطح تصمیم های هیئت مدیره با تمرکز بر روش های مدیریت سود، ساختار مالکیت، افشای عملکرد محیطی، کوچک سازی، کاهش مشاغل، تنوع جنسیتی و سرمایه گذاری است. بررسی این پژوهش ها نشان می دهد که هدف این مداخله ها، افزایش شفافیت در افشای پایداری، تقویت رویکردهای مسئولانه و تنظیم سرمایه گذاری در راستای پایداری بوده که یکی از روندهای اصلی سال های اخیر است. علاوه براین، مطالعه کنونی، مشارکت های چشمگیری از شرکت های خانوادگی در کشورهای آسیایی مانند چین، کره جنوبی، روسیه، ترکیه و کشورهای اروپایی مانند لیتوانی، بلغارستان، جمهوری چک، استونی، لتونی، لهستان، اسلواکی، اسلوونی، بلاروس، اوکراین آلبانی، بوسنی و هرزگوین، کوزوو، مولداوی، مونت نگرو، مقدونیه شمالی، صربستان قبرس، یونان، ایتالیا، پرتغال و کشورهای آمریکایی از جمله ایالات متحده آمریکا را برجسته می سازد. افزون بر موارد یاد شده، در این دسته از مقاله ها، نظریه هایی مانند نظریه ثروت اجتماعی – عاطفی، نظریه ذی نفعان، نظریه نهادی و دیدگاه مبتنی بر منابع، نظریه نونهادی، نظریه سرپرستی، نظریه نمایندگی، نظریه سیستم های هدف، نظریه رفتار برنامه ریزی شده و نظریه سیگنالینگ، بر مشارکت شرکت های خانوادگی در اقدام های مسئولیت پذیری شرکتی تأکید می کنند.
Digital Transformation through Artificial Intelligence in Organizations: A Systematic Literature Review(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current paper reviews the present literature in the most known scientific databases in the management and business fields about artificial intelligence (AI) and digital transformation within organizations. The main objective is to extract related research axes and uncover gaps in this emergent topic. The methodology used is a systematic literature review with RStudio software based on 36 selected papers from the Scopus and Web of Science (WOS) databases in the period of 2019-2024. The main axes identified are AI potential for organizations’ performance, innovation and AI potentials, and AI adoption determinants. Regarding the discussion and analysis of the results, future directions are projected to cover all sides of digital transformation through AI tools. The main contribution of this paper is to provide researchers and practitioners with current advancements and changes in Al tools utilized to facilitate digital transformation within evolving economic and social landscapes for companies.