فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۸۱ تا ۴٬۴۰۰ مورد از کل ۷۶٬۰۳۳ مورد.
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۹
119 - 144
حوزههای تخصصی:
الخلفیه والهدف: نظرًا لأن الأدب المقارن هو وسیله لعبور الحدود السیاسیه والعرقیه والثقافیه ، فإن البیانات العقلیه تجد الفرصه للتطویر والخروج من قفلها لتوفیر أساس للإلمام بأعمال مماثله بین المجموعات العرقیه الأخرى. بطبیعه الحال ، ستکون النتیجه اکتشاف القواسم المشترکه ، والتی ستکشف دراسه کل منها ، بالإضافه إلى الکشف عن التأثیر والتفاعلات ، تأثیر العوامل الخارجیه والبیئیه فی تکوین تأثیرات مماثله. تکتسب الرمزیه المقارنه معناها فی هذا السیاق وتزیل العوامل التی تؤثر على تکوین کل منها. من الواضح أن اللجوء إلى الرمز یتجنب التصریح، والذی له أسباب مختلفه ، ومن أبرز هذه الأسباب تکاثر الصوره المستحدثه على عدد الجماهیر ، وهذا الاتساع والتعدد للصوره التی تم إنشاؤها هو أحد الأسباب الرئیسیه لدوام الرمز فی الأعمال الأدبیه.النتیجه: فی النهایه ، أصبحت الرموز الرومانسیه والقومیه لنزار قبانی ورموز سیمین بهبهانی الشخصیه والطبیعیه أکثر بروزًا من أی شیء آخر ، ویتضح موقف کل منهما بذکر أمثله فی هذا الصدد. فی هذا المقال، قمنا بدراسه مقارنه لشاعرین معاصرین إیرانی وعربی، هما سیمین بهبهانی ونزار قبانی، بمنهج الدراسات المکتبه والمنهج الوصفی، وفحص تأثر هذین الشاعرین بالرمز.
بررسی تطبیقی مسائل مربوط به راهنماشناسی در آراء کلامی شیخ صدوق و شیخ مفید (با محوریت دو کتاب «الإعتقادات» و «تصحیح اعتقادات الإمامیّة»)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
115-132
حوزههای تخصصی:
علما و محدّثان شیعه در دوران غیبت امام عصر (علیه السلام) نقش بسزایی در حفظ و صیانت از معارف اهل بیت (علیهم السلام) و خنثی ساختن تهمت ها و شبهات وارد بر شیعیان ایفا کرده اند. از این میان تلاش شیخ صدوق در تبیین دیدگاه اعتقادی و کلامی شیعیان در نگارش الإعتقادات با استناد به آیات و روایات ستودنی است. به دلیل جایگاه بلند این کتاب، شیخ مفید آن را مورد بازنگری قرار داده و سعی نموده که در تصحیح اعتقادات الإمامیّه با افزودن استدلال و استنباط های عقلی بر استدلال های صرفاً نقلی بر غنای این کتاب بیافزاید. از جمله اصول عقاید، مسائل مربوط به نبوت و امامت (راهنماشناسی) است که شیخ صدوق در الإعتقادات به آن پرداخته است و دیدگاه های شیخ مفید ذیل برخی از مباحث همچون نزول یک باره قرآن در شب قدر، مقتول یا مسموم شدن پیامبر اکرم و ائمه (علیهم السلام)، سهوالنبی (ص) و ... با او متفاوت است و به صراحت مخالفت خود را با آراء شیخ صدوق بیان می دارد و از مواردی که اتفاق نظر دارند می توان به عدم تحریف قرآن به زیاده و نقصان، نزول تدریجی قرآن کریم، پذیرفتن فضائل پیامبر و خاندانش، شمار انبیای الهی و افضل بودن ایشان از ملائکه اشاره کرد.
فهم قرآنی با انذار و هدایتگری اراده انسان در تلاقی ساحت های عقل نظری و عقل عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
135 - 156
حوزههای تخصصی:
پرسش اصلی که زمینه ی این پژوهش را فراهم آورده است، برآمده از دغدغه مومنانه ای است مبنی بر اینکه متن مقدّس قرآن کریم، چه روش و معیاری را برای فهم بیان نموده است؟ برای پاسخ به این پرسش، با به کارگیری تفسیر آیه به آیه، تمام آیات مرتبط با فهم قرآنی استقراء شده است و پس از بررسی تفاسیر ناظر به آیات مزبور و مقوله بندی مفاهیم استنباط شده از آن ها، الگوی فهم قرآنی در ساحت تلاقی عقل نظری و عقل عملی ارائه گردیده است. فهم قرآنی هنگامی به طور کامل درک می شود که آثار آن تمام شئون نفس انسانی – اعم از ساحت نظر و عمل- را فراگرفته باشد. در این راستا، غایت انذار قرآنی برای تولید خشیت در جان انسانی و با هدایتگری اختیار او، معیاری را برای سنجش معانی و تقریب تفاسیر محتمل در اختیار «من» شخص مخاطب آیات قرآنی قرار می دهد. البته، کثرت تفاسیر شخصی از آن حیث که طولی می باشد، تشتت نظری را در پی نخواهد داشت.
تبیین ضرورت توجّه به «وجوه قرآنی» منقول از اهل بیت (ع) در ترجمه صحیح قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش مفردات، با هدف خدمت به فهم واژگان و عباراتِ دشواریاب قرآنی بنیان نهاده شد. پیشینه بنیان گذاریِ این دانش، به سده دوم هجری بازمی گردد. نخستین آثار تفسیری نگاشته شده در جهان اسلام، به واقع کتابهایی در جهت تفسیر و تبیین مفرداتِ دشوار قرآنی بوده اند که در قالب غریب القرآن ها، معانی القرآن ها و مجاز القرآن، پا به عرصه نشر نهادند. دانش مفردات خود از زیرشاخه هایی تشکیل شده است؛ «وجوه القرآن» یکی از کهن ترین و مهم ترین شاخه های دانش مفردات به شمار می رود. «وجوه قرآنی» به معانی مختلف واژگان یا عباراتی از قرآن اطلاق می گردد که در سیاق های مختلف قرآن معانی مختلفی دارند. بی شک بدون توجّه بدین مهم، دست یابی به فهم درست واژگان و عبارات قرآنی فراهم نخواهد بود. نگاهی به میراث روایِ اهل بیت (ع) نشان می دهد که حجم گسترده ای از «وجوه قرآنی» در دو سطح مفردات (420 واژه) و عبارات (60 عبارت) تبیین و تفسیر گشته است. نظر به جایگاهِ الهیِ خاندان وحی، و پیشوایی ایشان در عرصه سخن دانی، بهره گیری از نظرات صائب این پیشوایان، نقش مؤثری در مقابله با کژفهمی ها در فهم واژگان قرآن و تأویلات ناروا از عبارات قرآنی دارد. در گذار تاریخ اسلام، عالمان بسیاری در این موضوع، آثاری نگاشته اند، امّا با وجود تنوّع و تعدّد آثار موجود در این زمینه، در هیچ یک از آن ها دیدگاه های خاندانِ وحی که نقش مهمی در دست یابی به فهم صحیح از قرآن دارند، انعکاس نیافته است. ...
واکاوی مبانی عرفانی ابن عربی در توسعه مصادیق انسان آرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
23 - 38
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که در مکاتب و اندیشه های گوناگون مورد بررسی قرارگرفته، موضوع انسان کامل است. هرچند عرفای مسلمان نیز به این بحث توجه داشتند ولی ابن عربی توانست غنای کافی به آن ببخشد که در نوشته هایش مورد مشهود است. فراوانی تعاریف انسان کامل موجب آسیب به این موضوع شده که عدم تعیین حد و مصادیق آن است. لذا، این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی با بررسی مبانی عرفانی ابن عربی به این سؤال خواهدپرداخت که آیا وی به محدود بودن مصادیق انسان آرمانی به انبیا و اولیای الهی معتقد است و یا به توسعه در مصادیق آن و صدق بر انسان های سالک دیگر که به مقاماتی مشخص رسیدند اعتقاددارد؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که هرچند رسولان الهی در بالاترین درجه چنین انسان هایی قراردارند، ولی با توجه به تعریف ابن عربی انسان آرمانی، اضافه کردن خود به عنوان خاتم ولایت مقیده، معرفی مصادیق متعددی از انسان های آرمانی و تفسیری که از وُسع و ظرفیت هریک از انسان ها برای رسیدن به کمال معرفی می نماید، کثرت در مصادیق انسان آرمانی نتیجه گرفته می شود.
بررسی و تحلیل سطوح معنایی اصطلاح «التباس» و نسبت آن با تثلیثِ «عشق، زیبایی و تجلیّ» در نگرش عرفانی شیخ روزبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
31 - 53
حوزههای تخصصی:
شیخ روزبهان یکی از مشایخ تأثیرگذار در تحول جریان تصوف است که به سبب پیچیدگی های نظام اندیشگانی و زبانی اش کمتر شناخته شده است. یکی از این پیچیدگی ها که در مرکز نگرش عرفانی وی قرار دارد و با تثلیث بنیادین ساختار فکری او یعنی: «عشق، زیبایی و تجلی» و نیز مراحل سه گانه سلوک روزبهانی پیوندی ناگسستنی برقرار می کند، اصطلاح «التباس» و لایه های مختلف معنایی آن است. به رغم پیچیدگی مفهوم «التباس» و اهمیت آن در زمینه ادراک جهان بینی عرفانی روزبهان، تاکنون تحقیقی که تمام جوانب این اصطلاح را روشن گرداند، انجام نشده است. در این پژوهش با تفحص و غور در آراء شیخ، روشن می شود که اصطلاح التباس در نگرش شیخ، دو معنای کلی دارد؛ نخست، التباس در معنای ساده پوشش و لباسی از جنس طاعت، نور و زیبایی است و دوم، در معنای حجاب یا واسطه ای است که ظرف تجلی است و تجلی از مسیر همان حجاب رخ می دهد. «التباس» در معنای دوم خود، کارکردی بسیار اساسی در تمام منازل سلوک شیخ دارد. اگر سلوکِ مبتنی بر منظومه فکری روزبهان را دارای سه منزلگاه اصلی (عشق انسانی، عشق الهی، معرفت و توحید) فرض کنیم، التباس، با سه لایه معنایی گوناگون، یعنی تجلی التباسی از نوع اول، تجلی التباسی از نوع دوم و تجلی التباسی از نوع سوم، در تمام مراحل حضور فعال دارد.
تحلیل و بررسی همه درخداانگاری به روایت چارلز هارتسهورن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
97 - 118
حوزههای تخصصی:
چارلز هارتسهورن (1897-2000 م) سرشناس ترین فیلسوف و الهیدان پویشی، پس از وایتهد (1861-1947 م)، است. وی در پیِ نقد این وجه از خداباوری سنتی، که به واسطه تعالی گرایی، مانع ارتباط دوسویه میان خدا و جهان است، بدیل متفاوتی را مطرح می کند، که مطابق آن، خدا واجد دو قطب انتزاعی و غیرانتزاعی (بالفعل)، فرض می شود. به زعم او، قطب انتزاعی خداوند مطلق و تغییر ناپذیر است و قطب بالفعل او نسبی و تغییر پذیر؛ و به واسطه همین قطب تغییرپذیر است که خداوند، جهان را در خود جای می دهد. به نظر می رسد، همین نگرش دوقطبی هارتسهورن به ساحت الهی است که به نظریه «همه درخداانگاری» انجامیده است. پژوهش حاضر، با روش تحلیلی-انتقادی، ضمن تحلیل نظریه «همه درخداانگاری» و استخراج مشخصه های آن از آثار هارتسهورن، به بررسی خداباوری دوقطبی به عنوان بن مایه اصلی «همه در خداانگاری» می پردازد. یافته های پژوهش پیش رو حکایت از این دارند که «همه درخداانگاری»، متضمّن پیامدهایی، چون زمانمند شدن خدا و علم او، تغییرپذیری کمال الهی، تأثیرپذیری خدا از مخلوقات، حلول خدا در جهان و محدودیت قدرت الهی است. دیدگاه های هارتسهورن، همچنین به خاطر تأکید بر پویش و تغییرپذیری خداوند، نمی تواند به عنوان جایگزین مناسبی برای خداباوری سنتی پذیرفته شود. با وجود این، در جهان شناسی هارتسهورن، چون خدا و مخلوقات به عنوان هویّاتِ متمایز از یکدیگر، به رسمیت شناخته شده اند، نظام فکری او متمایز از اندیشه «همه خداانگاری» است که یکسانی و همسانی خدا و جهان را مسلم فرض می کند.
کراهت یا ترس از مرگ و درمان آن از دیدگاه ملاصدرا و مقایسه آن با ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
137 - 147
حوزههای تخصصی:
ترس از مرگ امری است ضروری و همچون خود مرگ از حکمت های الهی است. دلایل فلسفی و وجودی مبتنی بر علل فاعلی و غایی که از اختصاصات ملاصدرا است، دو دلیل اصلی وی در تبیین این ترس است. نفس، فاعل ترس است چون دوستدار خدا و صفت جاودانگی او است و هم به دلیل غلبه احکام بدن زوال دنیوی را ناخوش می دارد. غایت وجودی این ترسِ نهفته در نفس نیز محافظت از بدن برای رسیدن به کمال لایق است. دلایل غیروجودشناسانه صدرا برای ترس نفس از مرگِ بدن، ارزش شناختی (اخلاقی)، معرفت شناختی و روان شناختی است. راه حل های استنباط شده از آثار وی برای غلبه براین ترس،افزایش آگاهی است؛ چراکه اصولاً ترس از مرگ، بی فایده و فرار از آن ناسودمند است. برای غلبه بر این ترس، باید به معرفت خدا و شناخت راز تقدیرات الهی نائل شد.در حالی که ملاصدرا با طرح دلایل وجودشناسانه، وجود این ترس را ضروری می داند؛ اما ابن سینا با طرح دلایل صرفاً غیروجودشناسانه، این ترس را ناموجّه تلقّی می کند. درمان این ترس از نگاه ابن سینا همچون ملاصدرا مجموعا افزایش معرفت و آگاهی است؛ هرچند چاره ساز بودن این راه حل برای اکثریت مردم، محل تردید و ابهام است.
حمایت دین از سلامت کودک ممیز با اعتبار اذن او به درمان های سطحی
منبع:
فقه و فقاهت سال ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
117-142
حوزههای تخصصی:
مسأله اذن و آثار آن در فقه پزشکی، بسیار مهم و دارای نقشی بسزا در روابط حقوقی و اجتماعی پزشک و بیمار است، از طرفی در جمع بیماران کودکانی هستند که می توانند خوب را از بد و سود را از زیان تمیز دهند، این تحقیق به دنبال روشن کردن آن است که حجر کودک، نسبت به رجوع به پزشک و اذن به درمان سطحی، بی دلیل و مانع سلامت کودک است بلکه در راستای حفظ سلامت کودک ممیز در نگاه دین، برای جواز شرعی پزشک در اقدام به درمان سطحی در جایی که آزمایشات و یا جراحی در میان نباشد، می توان به اذن و مراجعه ایشان به پزشک اکتفا کرد. باتوجه به استثنای برخی از تصرفات مربوط به کودک ممیز در منابع اصیل اسلامی و مباح بودن پاره ای از اعمال حقوقی که جنبه مالی ندارد و به مصلحت کودک صغیر است، اذن کودک ممیز به درمان های سطحی یعنی غیر از آزمایشات سنگین و جراحی معتبر است و شرع سلامت کودک ممیز را تسهیل کرده است. در راستای پاسخ به مسئله و اثبات فرضیه یادشده با روش کتابخانه ای به جمع آوری داده ها از منابع اصولی و فقهی پرداخته شده است، سپس با تحلیل داده ها به روش اجتهادی اعتبار اذن کودک ممیز به درمان سطحی در راستای سلامت کودک کشف می شود. شرع با حجت دانستن اذن کودک ممیز به درمان های سطحی از سلامت او حمایت کرده است، در این موضوع دو دیدگاه جواز بسنده کردن و جایز نبودن بسنده کردن به اذن کودک ممیز وجود دارد که هرکدام دارای ادله ای است، دلیل های جایزنبودن اکتفا به اذن کودک ممیز به درمان سطحی، عبارت است از: حدیث رفع، روایات عدم جواز امر کودک، شهرت، اجماع و روایات خطا بودن عمد کودک که همگی قابل نقد است و دلیل های جواز بسنده کردن به اذن کودک ممیز به درمان سطحی نیز عبارت است از: بنای عقلا، قاعده تسلط بر جسم، روایات گوناگون، سیره عقلا و سیره متشرعه که پشتیبان حمایت شارع از سلامت کودک ممیز است.
از ترجمه تا متن قدسی: بازتاب قرائت های مختلف در ترجمه های کهن قرآن به فارسی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۴ مرداد و شهریور ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۲۰۱)
73 - 108
حوزههای تخصصی:
برگردان آیات قرآن در ترجمه ها و تفسیرهای کهن قرآن به فارسی منابعی ارزشمند برای گردآوری و بررسی اختلاف قرائات قرآنی اند که در تحقیقات قرائت شناسی به کلی مغفول مانده اند. در مقاله پیش رو، نویسنده از شیوه های دستیابی به قرائت های مختلف بر اساس ترجمه های کهن قرآن به فارسی سخن می گوید و با عرضه شواهد متنوع و متعدد راه های گوناگون فهم و کشف قرائت های قرآنیِ بازمانده در ترجمه های کهن قرآن را شرح می دهد و مخصوصاً به نمونه هایی اشاره می کند که در منابع اختلاف قرائات ذکری از آنها نیست. نویسنده، با توضیح و تبیین چند نمونه، این نکته را یادآور می شود که برای کشف قرائات قرآنی در ترجمه های قدیم فارسی، آگاهی تاریخی از زبان فارسی کهن و گویش های گوناگون آن، افزون بر آشنایی با زبان عربیِ قرآن، ضروری است.
بررسی مقایسه ای دیدگاه احمد غزالی و ژان لوک ماریون درباره عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی به مقایسه اندیشه احمد غزالی و ژان لوک ماریون درباره عشق می پردازد. با وجود تفاوت های بین این دو اندیشمند در زمینه فکری و زمانه، محتوای اندیشه آنها از جهاتی شباهت دارد. غزالی در نگارش سوانح العشاق از روش تأویل برای کشف رموز صوفیه استفاده می کند و ماریون نیز با بهره گیری از پدیدارشناسی هایدگر، زوایایِ پنهانِ رویدادِ عشق را بیان می دارد. برحسب اینکه برخی مستشرقین مثل هانری کربن، روش پدیدارشناسی در سنت غربی را با روش تأویل گرایانه یا کشف المحجوب عرفای مسلمان در یک راستا می دانند، به نوعی هم افق کردن رویکرد پدیدارشناسانه ماریون و تأویل گرایی غزالی توجیه می شود. این دو متفکر از اشتراک معنوی مفهوم عشق سخن می گویند و عشق را به مجازی و حقیقی تقسیم بندی نمی کنند؛ بنابراین، غزالی و ماریون عشق را، خواه در ارتباطات انسانی و خواه در ارتباط با خداوند، به یک معنا می دانند. هدف اصلی ماریون، فراروی از غلبه متافیزیک بر الهیات و نفی نگرش مفهومی و بُت گونه درباره خداوند است و غزالی نیز با تأویل تجربه زیسته عارفان، از حصار تنگ مفاهیم فلسفی عبور و از زبان تمثیل و رمز برای تبیین موضوع عشق استفاده می کند.
پژوهشی در اسناد و اعتبار حدیث رفع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال ۵۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۳۴
103 - 121
حوزههای تخصصی:
حدیث رفع را می توان یکی از مهمترین احادیثی دانست که در اصول فقه برای اثبات اصل برائت شرعی بدان استناد شده و در فقه به کار گرفته می شود. برخی از بزرگان معاصر اشکالاتی را در اعتبار سندی این حدیث و امکان استناد به آن مطرح نموده اند و مباحثاتی در این باره میان فق ها و اصولیان شکل گرفته است. ما در این مقاله ضمن طرح و نقد و بررسی دیدگاه های بزرگان کوشیده ایم که با تتبع در متون و جمع آوری و مقارنه شواهد، اعتبار سندی احادیثی که بر رفع ما لا یعلمون مشتمل است را بر اساس مبانی مختلف در اعتبار اخبار و اسناد نشان دهیم. در این راستا مسیر هایی برای توثیق عام و خاص راویان و وثوق به صدور مضمون رفع ما لا یعلمون با توجه به استفاضه و کثرت نقل را پی جسته ایم.
منطق دیالوگی و بازخوانی خطوط نانوشته در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
کارآمدی روش های فهم برای متن پژوهی در گِرو کشف مراد جدی خداوند از آیات است. مفسران همواره برای کشف و تبیین مفاهیم آیات، از روش های مختلف استفاده کرده اند. قرائن فهم نوشتاری از متن متضمّن ساختار گفتاری متفاوت است، در ساختار شفاهی قسمتی از متن به صورت خطوط نانوشته همواره مغفول باقی می ماند. نوشتار حاضر به دنبال معرفی روش پژوهش با عنوانِ «منطق دیالوگی» متناسب با سبک و ساختار گفتاری قرآن می باشد. مبنای روش مذکور، نزول شفاهی و تدریجی قرآن، عنصر دیالوگ و گفتگو در قالب ساختار گفتاری قرآن است و عناصر روش فهم منطق دیالوگی عبارتند از: دانایی، مؤلفه های شخصیتی متکلم و مخاطب، پیام و موقعیت. توجه به عناصر مذکور، فضای قرآنیِ دیالوگ ها را فضایی زنده نشان داده و مفاهیمی با عنوان خطوط نانوشته به تصویر می کشد و لمس عمیق و دقیق تری از معانی آیات ارائه می دهد. کاربست نظریه منطق دیالوگی به عنوان یک روش معناشناسی جدید در نمونه-های قرآنی نشان از کارآمدی آن در کل قرآن دارد.
رابطه بینامتنی مضامین صفوه الصفا و اسرارالتوحی (براساس نظریه ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
1 - 22
حوزههای تخصصی:
ژرار ژنت از محققان برجسته عرصه بینامتنیت، هر متن را با متون پیش از خود مرتبط دانسته و در نظریه بیش متنیت، رابطه هر بیش متن را با پیش متن خود مطرح کرده است. از آنجا که در طول ادوار عرفانی، بحث عارفان هم مشرب با دیدگاه های مشابه قابل توجه بوده است و ساختار تذکره های عرفانی همچون صفوه الصفا و اسرارالتوحید نیز بر مبنای کرامات، اندیشه ها و گفتار عارفان خاصی تدوین شده است؛ این پژوهش با هدف روشنگری زوایای عرفانی قرن هشتم، برآن است که کرامات و آرا و اندیشه های شیخ صفی الدین اردبیلی را با دیدگاه ها و کرامات عارفانی هم چون ابوسعید ابوالخیر از منظر نظریه ژنت بسنجد. چنان که این پژوهش جهت گیری بینامتنی صفوه الصفا را در استقبال از اندیشه های ابوسعید ابوالخیر هویدا می کند؛ تشابه مضامین صفوهالصفا با اسرارالتوحید از حیث کراماتی همچون طی الارض، فراست، مسائل مربوط به مرگ، نجات مردم و همانند آن ها و همچنین مفاهیم اخلاقی و تربیتی متصوفه، نظیر تربیت نفس، رفع حجاب و مسائل دیگر، رابطه بینامتنی بین این دو اثر را تأییدمی کند.
Being Commanded by God: Katharsis for Righteousness(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Many people in Jewish, Christian, and Islamic monotheistic traditions testify to their experience of being commanded by God to do something or to be a certain way. Is this kind of testimony from experience credible in some cases, and, if so, on what ground? The main thesis of this article is that it is credible in some cases and a suitable ground is available in the morally purifying experience of the human conscience. The article looks to the Hebrew Bible, the New Testament, and the Qur’an for relevant testimony to the importance of righteous divine commanding experienced by humans. The relevant commands are not abstract or merely theoretical but grounded in human moral experience and potentially motivating for righteous action. The article doubts that God would be God if there were no divine commanding given directly to receptive people in their moral experience. It contends that God would not be a morally righteous guide of the divine kind needed for the worthiness of worship by humans in the absence of God’s commanding people directly in their experience.
نقد کاربست قاعده تفویض در فرآیند اجتهاد
منبع:
فقه و فقاهت سال ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
45-64
حوزههای تخصصی:
قاعده تفویض مستفاد از روایات متعددی است که می تواند در گستره وسیعی از فقه اقتصادی، سیاسی، پزشکی ومسائل مستحدثه موثر باشد. مفاد قاعده مذکور این است که امور شخص مومن اعم از تکوینی و اعتباری به خود او واگذار شده و هیچ کس نمی تواند او را از تصرفی منع کند مگر این که موجب ذلت مومن گردد. اهمیت ویژه آزادی عمل در عرصه های اجتماعی و انواع معاملات مالی در جامعه کنونی، موجب پررنگ شدن نقش این قاعده فقهی در عرصه قانون گذاری و تنظیم روابط اجتماعی است. قائلین به این قاعده با تمسک به آن مشروعیت و جواز تصرفات تکوینی و اعتباری مانند صحت انواع معاملات جدید را ثابت میکنند. در این مقاله بعد از بیان مستندات این قاعده و بررسی سند و اثبات آن به بیان مفاد دلالی این روایات پرداخته شده است، سپس مناقشات وارد شده بر این قاعده بیان شده است و تبیین شده است که تنها مناقشه اول وارد است و این قاعده مانند قاعده سلطنت نمیتواند مشرع به حساب آید. مفاد دلالی روایات این قاعده تنها به این مقدار است که دیگران نمیتوانند شخص را از تصرف در امور مربوط به شان خود منع نمایند و بیش از این چیزی استفاده نمیشود یعنی نمیتوان این قاعده را مشرع دانست و در مواردی که شک در مشروعیت امری وجود دارد نمیتوان به آن تمسک نمود.
سنّ شروع حیض در دختران از منظر فقه امامیه
منبع:
فقه و فقاهت سال ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
119-140
حوزههای تخصصی:
دین مقدس اسلام، احکام خاصی برای زن حائض بیان کرده است بنابراین باید سنّ شروع حیض (عادت ماهانه) در دختران مشخص شود تا از آن سنّ، احکام خاص را مترتب کنند. دیدگاه برگزیده در این تحقیق این است که سنّ شروع حیض، 9 سالگی است. اگر چه با نظر إجمالی و سطحی به اقوال فقهاء مشخص می شود که در مورد سنّ شروع حیض در بین علماء شیعه دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه اول: سنّ شروع حیض، 9 سالگی است دیدگاه دوم: سنّ شروع حیض، همان سنّ بلوغ است ولی با نظر دقیق، ثابت خواهد شد که برگشت دیدگاه دوم به دیدگاه اول است در نتیجه می-توان گفت همه علمای شیعه دیدگاه واحد دارند یعنی همه قائل هستند که سنّ شروع حیض، 9 سالگی است.سه دلیل بر این دیدگاه(سنّ شروع حیض، 9 سالگی است) إقامه شده است:روایات، إجماع و دلیل خارجی. همچنین حکم خونی که قبل از 9 سالگی خارج می شود مورد بررسی قرار می گیرد و به این نتیجه می رسیم که سنّ شروع حیض در دختران طبق رویات مطرح شده همان سن 9 سالگی است.
تطبیق دیدگاه تفسیری ابوالفتوح رازی و بیضاوی در آیه ابتلاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سفینه سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۱ «ویژه باورشناخت»
71 - 85
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با روش توصیفی _ تحلیلی به تطبیق دیدگاه تفسیری دو مفسر فریقین، ابوالفتوح رازی و بیضاوی، ذیل آیه ابتلاء (البقره/124) می پردازد. تمایز دیدگاه تفسیری دو مفسر نامبرده به اختلاف مبنایی مذهبی و اعتقادی ایشان در موضوع امامت خصوصا در لزوم نصب و تعیین امام (به نص الهی یا انتخاب شورا)، و نیز مصداق و ویژگی خاص عصمت و علم امام بر می گردد.
از بررسی این دو دیدگاه به دست می آید که هر دو مفسر قائل به اختصاص مقام امامت برای حضرت ابراهیم؟ع؟ علاوه بر مقام نبوت هستند و بنا به پاسخ خداوند مبنی برعدم تخصیص عهد الهی به ذریه ظالم آن حضرت، اعتقاد به تداوم این مقام در ذریه غیر ظالم آل ابراهیم؟ع؟ دارند؛ اما وجه تمایز آنکه بیضاوی همچون اکثر اهل سنت و خصوصا دیدگاه اشاعره معتقد به نصب امام بعد از پیامبر اکرم؟صل؟ به نص الهی و تعیین مصداق مشخص نیست، بلکه قائل به انتخاب شورا و بیعت مردم است و توصیه های پیامبر اکرم؟صل؟ را در این مورد تعیینی نمی داند. بیضاوی عهد را در آیه ابتلاء به معنای عهد عام الهی می داند که شامل هر منصب الهی در دین است و صرفا دلالت بر ظالم نبودن یعنی فاسق نبودنِ جانشین پیامبر به عنوان امام امت دارد؛ در حالی که ابوالفتوح رازی با استناد به دیگر آیات قرآن و نیز بنا به ظاهر و سیاق آیه ابتلاء و توجه به روایات معصومین، عهد را به معنای عهد خاص یعنی امامت خاص معصومان می داند که به آل ابراهیم؟ع؟ می رسد و بعد از پیامبر اکرم؟صل؟ صرفاً عترت معصوم پیامبر شایسته این مقام هستند.
حجیّت قطع و یقین از نظر مرحوم میرزا مهدی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سفینه سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۱ «ویژه باورشناخت»
129 - 141
حوزههای تخصصی:
این مقاله در مورد معنای دو کلمه قطع و یقین، حجیت آنها، تفاوت علم با قطع و دیگر نکات مربوط به این آموزه ها و مفاهیم است که نگارنده در بیان شماری از عالِمان شیعی به ویژه سید علی مدنی و میرزا مهدی اصفهانی آنها را تبیین می کند.
حکم و شرایط قضاء بر اساس شهادت بر شهادت در فقه امامیه و حقوق موضوعه ایران
منبع:
رسائل سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
121 - 148
حوزههای تخصصی:
چکیدهشهادت بر شهادت در فرضی مطرح می شود که در فرآیند دادرسی، حضور شاهد نزد قاضی برای اداء شهادت، به دلایلی همچون غیبت، بیماری، مسافرت یا حبس متعذر باشد. از دیدگاه فقها در چنین مواردی شهادت بر شهادت با شرایط خاصی، فی الجمله پذیرفته شده است. مشهور فقها قائل به عدم جواز این نوع شهادت در حدود هستند؛ اما در حقوق الله که جنبه حدّی نداشته و صرفاً احکام شرعیه را اثبات می کنند و همچنین در حقوق الناس، شهادت بر شهادت را صحیح می دانند. یکی از ادله عدم جواز شهادت بر شهادت در حقوق الله، روایت امام باقر؟ع؟ است و دلیل قائلین به جواز نیز اطلاق روایات باب شهادت و روایات دیگری همچون معتبره غیاث بن إبراهیم است. شهادت برشهادت در حقوق الناس یا مربوط به دیون، املاک و عقود است که مشهور فقها در این حالت، با تمسک به عموم روایات، این شهادت را پذیرفته اند؛ و یا مربوط به قصاص است که تنها عده قلیلی از فقها به استناد اجماع و اطلاق روایات، این مورد را نپذیرفته اند. همچنین طبق نظر مشهور فقها، به استناد ظهور روایات در رجولیت، شهادت بر شهادت توسط زنان صحیح نیست.فقها درباره شرایط صحت شهادت بر شهادت، اختلاف نظر دارند و تطابق مواد قانونی با نظرات برخی فقها نیز محل ایراد است؛ چراکه به نظر می رسد برخی شروطی که قانون گذار مقرر کرده است، همچون شرط تعذر حضور شاهد اصل که در ماده 188 قانون مجازات اسلامی آمده است، با توجه به ادله فقهی، صحیح نیست. از سویی دیگر، در برخی فروض همچون شهادت بر شهادت شاهد فرع، شهادت بر شهادت صحیح به نظر می رسد؛ اما قانون به تبع نظر برخی فقها، آن را صحیح ندانسته است.