فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا در هستی شناسی عرفانی خود، در باب مباحث تجلی اسمایی، به دلیل خلقت خاص انسان در قوس نزول با عنوان «مَظهریت اسمائی انسان به صورت بالقوه» و در قوس صعود با عنوان «مَظهریت و مُظهریت انسان به صورت بالفعل» به نظریه پردازی روی آورده است. یافته های پژوهش حاضر بیان گر آن است که همه موجودات محدود به یک اسم یا اسامی خاص هستند و از آن تجاوز نمی کنند اما تنها انسان است که چون مظهر اسم جامع الله است استعداد به ظهور رساندن همه اسما را در وجود خود دارد و با توجه به تواناییها و قوای خاصی که خداوند به او ارزانی داشته است می تواند در عرصه هستی اثرات مطلوب و یا ویرانگر از خود برجای گذارد که از آن به «مَظهریت و مُظهریت» تعبیر شده است که البته این تعابیر با توجه به ویژگی های قوس نزول و صعود در همه افراد انسانی یکسان نیست و با عنایت به اینکه هریک از افراد انسانی خلیفه ای از خلفای الهی هستند بنا به حصه وجودی خود در هستی منشأ اثر واقع می گردند که در نهایت و در سیر روند صعودی یا آیینه تمام نمای الهی می گردند یا شیطانی. پژوهش پیش رو به روش کیفی و تحلیلی- توصیفی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای با تأکید بر منابع دست اول صورت گرفته است که غایتش تبیین مسأله مظهریت و مظهریت انسان در هستی شناسی عرفانی ملاصدرا است که امید می رود پاسخی در خور به پرسش های این نگاشت فراهم آورد.
انسان آرمانی در نگاه اندیشمندان چین باستان با تاکید بر واژه «جون زِ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به مانند همه مکاتب فلسفی و البته ادیان، ویژگی های انسان آرمانی در دو مکتب بزرگ فلسفی چین یعنی "رو" و"دائوئیزم" به تفصیل بیان شده است. گرچه در آثار بزرگان مکاتب فکری چین – و نه نزد عوام - تقریبا هیچ گاه باور به وجود انسان کامل وجود نداشته، با این حال آموزه های زیادی برای خودسازی و تلاش برای رسیدن به جایگاه انسان آرمانی وجود داشته است. حکیم کنفسیوس با برشمردن ویژگی های "جون زِ" او را در قالب الگویی پیش روی جامعه نهاده و ویژگی های اخلاقی او را برشمرده و مخاطب را به سمت کسب فضایل اخلاقی سوق می دهد. گرچه این واژه پیش از این برای خطاب طبقه اشراف استفاده می شد، اما چنین می نماید که در پی تکرار پیاپی در سخنان کنفسیوس واژه جون زِ در قامت انسان آرمانی یا واژه ای برابر با انسان آرمانی ظاهر شد. پس از او و به پیروی از او به عنوان معلم اول در اندیشه چین قدیم، دیگر اندیشمندان چینی نیز به هنگام بازگویی نکات اخلاقی و ویژگی های انسان آرمانی، از همین واژه بهره جسته، آن را انسان آرمانی قرار داده و ویژگی های مورد نظر خود را بازشمردند. با این حال بوده اند اندیشمندانی که با به کارگیری واژگان، اسامی یا اصطلاحات دیگر، نمایی از شخصیت و ویژگی های انسان آرمانی یا کامل را بیان کرده و الگویی را به جامعه معرفی نموده اند که در این پژوهش به آنها نیز اشاره خواهیم کرد. نوشتار پیش روی تنها با بهره گیری از منابع چینی گردآمده و تلاش شده تا بی واسطه زبان های دیگر و منابع ترجمه شده، فهمی درست از نگاه اندیشمندان چین قبل از میلاد به انسان کامل یا انسان آرمانی به دست آید و با توجه به نگاه و جهانبینی ادیان شرقی به انسان، از میان سخنان این اندیشمندان، ویژگی های مهم و برجسته انسان آرمانی بازشمرده شود که البته از این منظر این پژوهش در نوع خود نخستین است.
سبک شناسی مواجهه اهل بیت(ع) با امامزادگان منحرف با تاکید بر مواجهه امام حسن عسکری(ع) با جعفر کذّاب
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
13 - 27
حوزههای تخصصی:
عصر حیات امام حسن عسکری(ع) همراه با ایجاد محدودیت و خفقان از جانب خلفای عباسی، همچنین ایجاد انحراف توسط مدعیان دروغین بوده که یکی از موارد آن، ادعای امامت جعفر بن علی فرزند امام هادی(ع) است. با توجه به انتساب نَسَبی جعفر به ائمه و زمینه ایجاد انحراف در جامعه اسلامی و جریان شیعی، بایستی دانست که امام حسن عسکری(ع) چگونه به مواجهه با این انحراف پرداختند. لذا مسئله پژوهش حاضر آن است که سبک مواجهه امام حسن عسکری(ع) با انحراف جعفر کذّاب چگونه بوده است؟ کشف این سبک به عنوان راهبرد اهل بیت(ع) موجب شناخت روش های مواجهه با جریان انحراف و بیانگر کارآمدی دین در مواجهه با معضلات جامعه بوده است که در دو جنبه اجرایی گردیده است. در جنبه نخست مواجهه غیر مستقیم، به صورت آشکارسازی عناصر منحرف در بستر سازمان وکالت، کادرسازی برای شبهه ستیزی در مقابل جعفر، کاربست علم غیب جهت بازنمایی جایگاه امام، موضع گیری در مقابل انحراف حامیان، تعیین مادر در جایگاه وصایت و تصریح به امامت حضرت مهدی(عج) بوده است؛ در جنبه دوم مواجهه مستقیم، به صورت بازنمایی گمراهی اعتقادی و رفتاری جعفر بوده است. در نتیجه مشخص گردید که از طرفی انتساب خانوادگی در مسیر امامت اولویت نبوده و بستگان غیرشاخص تایید نشدند، همچنین امام حسن عسکری(ع) همانند عنصری فعال در راستای زدودن انحراف از جامعه با موضع گیری در برابر انحراف و منحرفین به هدایت گری جامعه پرداختند.
آموزه سیاحت و بازشناسی تفصیلی آن با تأکید بر تفاسیر قرآنی و متون روایی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
23 - 46
حوزههای تخصصی:
یکی از سنن مهم عیسوی (ع) و ارکان تصوف اسلامی آموزه سیاحت است که با وجود تلاش های انجام گرفته از سوی محققان، به نظر می رسد هنوز تعریف دقیقی از آن در دست نیست. این نقصان در برخی از کتب و آثار مرتبط، نه تنها موجب خلط سیاحت لغوی و دیگر مفاهیم متقاربش با آموزه مزبور گردیده، که حتی مؤلفانی را به سوء برداشت در حوزه فهم برخی آیات و روایات مبتلا نموده است. با نظر به چنین چالشی، پژوهش حاضر در نخستین گام تلاش کرده است تا توجه تفصیلی مخاطب را به ضرورت بازتعریف این آموزه جلب کند. آنگاه ضمن بهره گیری از منابع قرآنی و روایی و عرفانی، با ابزار گردآوری کتابخانه ای استنادی و روش توصیفی تحلیلی، به اهداف و دیگر مؤلفه های هویتی سیاحت مصطلح دست یابد و پیرو آن تعریف مستندی از آن پیشنهاد دهد و در انتها نیز به برخی از نشانه های تمایزش با سیاحت لغوی بپردازد. یافته ها حاکی از آن است که اولاً سیاحت اصطلاحی، واجد ویژگی های استمرار، هدفمندی، ریاضت، روانه شدن در زمین و آموزه عبادی بودن است. ثانیاً بایستی در راستای تمییز چنین سیاحتی از نوع لغوی اش، افزون بر بهره مندی از بافتار و زمینه و قرائن حالیه متن موردنظر، به حضور الفاظی همراه با کلمه سیاحت، چون واژگان دالّ بر اهداف متعالی، نیت، صحّت، بطلان، استحسان، تقرّب، تسلیم و رضا، ریاضت و اذن اولیا التفاتی تامّ داشت.
ارائه معنایی جدید از معاد جسمانی در فلسفه اسلامی با الهام از کارکردگرایی در فلسفه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فلسفه اسلامی اشیاءِ محسوس مدَرک بالعرض به شمار می آیند و مدَرک بالذات صورتی است که در حس مشترک پدید می آید. گرچه فلاسفه اسلامی در مورد نحوه پدید آمدن صورت در حس مشترک اختلاف نظر دارند، اما بر این مطلب متفق اند که پدید آمدن صورت در حس مشترک معادل ادراک حسی است. ایشان تمثّل حسی موجودات غیبی را بر این اساس تبیین می کنند، بدین نحو که در فرایندی معکوس نسبت به فرایند مشاهده مستقیم اشیاء مادی، تصویری از جانب غیب (و نه از طرف حواس پنجگانه مادی) در حس مشترک نقش می بندد و بدین ترتیب موجود غیبی به نحو حسی متمثل و ادراک می شود. از طرف دیگر، بر اساس نظریه کارکردگرایی در فلسفه ذهن، ادراک حسی هر چیزی است که کارکرد ادراک حسی را ایفا کند. از آنجا که تجربه حسی بدون وساطت جسم عیناً همان است که به واسطه جسم رخ می دهد، عامل محرّک برای ادراک حسی می تواند امری غیرجسمانی باشد. بنابراین انسان می تواند بدون نیاز به بدن مادی (فیزیکی و جسمانی)، از حیث معرفت شناختی ادراکی حسی و جسمانی داشته باشد. لذا می توان انسان را حتی در نشئه ای غیرمادی دارای ادراک حسی دانست، و به همین جهت معاد جسمانی خواهد بود، زیرا جسمانی بودن معاد به این است که انسان در روز قیامت درک و تجربه ای جسمانی از بدن خود و لذات/آلام جسمانی داشته باشد، نه این که لزوماً تحقق جسمانی بیابد و واجد بدن فیزیکی باشد.
مسئله شر در الهیات نیک-غایت انگار با تأکید بر آرای جان بیشاپ و کن پرسزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای برون رفت از چالش «شر موجود»، که در قالب برهان منطقی شر مطرح می شود، فیلسوفان خداباور سعی در نشان دادن سازگاری منطقی شر و وجود خداوند داشته اند. اما عمده دفاعیات مطرح شده در این زمینه، که بر اساس پیش فرض خدای متشخص ارائه شده اند، مجدداً به چالش کشیده شده و اعتبار آنها مورد خدشه واقع شده است. این مطلب متفکرانی مانند بیشاپ و پرسزیک را بر آن داشته که پیشنهاد تصور جایگزین از خداوند را ضمن حفظ آموزه های مسیحی در آن مطرح کنند. به نظر آنها کم چالش ترین تصوری که می توان از خداوند ارائه داد در قالب الهیات نیک-غایت انگار بیان می شود. این نوع الهیات، که بر تعبیر خاصی از خدای نامتشخص استوار است، جهان را به عنوان یک کل هدفمند و بدون خالقِ فراطبیعی می نگرد که به سوی غایت خود، یعنی عشق یا خیر اعلی، در سریان است. اما نه به این معنا که خیر اعلی در نهایت محقق خواهد شد، بلکه بالفعل محقق و در واقعیت همه موجودات جاری است. بر این مبنا، شرور به عنوان نتایج طبیعی سیروت عالم فیزیکی به سوی خیر اعلی بروز می کنند، در حالی که خداوند علت یا مسئول وجود آنها نیست.
بررسی نقادانه نظریه غزالی در مورد میزان و اقسام آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه غزالی در مورد معنا و مصداق میزان در قرآن کریم یکی از مهم ترین و منسجم ترین نظریاتی است که در این مورد ارائه شده است. میزان به معنای سنجش و ارزیابی است که غالبا در آیات قرآنی در مورد میزان سنجش اعمال به کار می رود. ولی نظریه غزالی در مورد میزان، سنجش صحیح استدلال ها، درستی یا نادرستی و نهایتا کیفیت ارزیابی آن هاست. به بیان دیگر میزان در نظر غزالی به میزان اعتقادات و باورها اشاره دارد. در نظر غزالی، قرآن پنج قسم میزان را به کار می برد که عبارت اند از: میزان تعادل که خود به قسم اکبر، اوسط و اصغر تقسیم می شود، میزان تلازم و میزان تعاند که در مقابل هر یک از این موارد، میزان شیطانی نیز به نحو تبعی وجود دارد. در پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نظریه مورد بحث پرداخته شد و اثبات گردید که بر خلاف مدعای غزالی، هر دو یا یکی از مقدمات این میزان های استدلالی، نظری هستند و بدیهی نیستند، برخی از مصادیق میزان های اکبر، اوسط و اصغر با یکدیگر تداخل می نمایند و میزان شیطانی نیز دارای ابهامات و اشکالاتی است.
کاربرد قاعده انصاف در حقوق کودک از منظر فقه امامیه و حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
79 - 92
حوزههای تخصصی:
کاربرد قاعده انصاف در حقوق کودک از منظر فقه امامیه و حقوق ایران در دین مبین اسلام علاوه برتوجه خاص به حقوق کودک ؛ به رعایت انصاف در دادرسی نیزتوصیه و سفارش بسیاری شده است . برابر تعاریف ارائه شده انصاف حل و فصل دعاوی است به گونه ای که عقل و وجدان آن را بپذیرد . در این تحقیق که با روش توصیفی وتحلیلی انجام شده است به تطبیق حقوق کودک با قاعده انصاف پرداخته است . یکی از نکات بارز حقوق کودک رعایت مصلحت است که برابر قانون در برخی موارد تشخیص مصلحت با دادگاه است؛ اما به جهت اینکه این مفهوم در تمامی موارد مرتبط با حقوق کودک عمومیت ندارد پس تمسک به قاعده انصاف می تواند کمک شایانی به اجرای بهتر عدالت نماید. هدف از این تحقیق ارائه نتایج کاربرد قاعده انصاف در حقوق کودک است. یافته ها نشان می دهد به جهت ارتباط نزدیک واژه مصلحت و انصاف در اغلب موارد انصاف در تأمین نیازهای جسمی روحی کودک رعایت شده است و محاکم در بیشتر موارد این اجازه را دارند که با بررسی نیازهای مختص هر کودک، اقدام به صدور رأی نمایند.
نگرشی نو به حکم ارشاد جاهل در موضوعات و تنافی آن با قاعده وجوب اعلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
177 - 193
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در دانش فقه بحث ارشاد جاهل است که با وجود فتوای مشهور به وجوب ارشاد جاهل در احکام، در مورد موضوعات فقط تعداد اندکی از فقیهان فتوا به وجوب داده اند و بیشتر فقیهان مستند به برخی روایات جز در موارد بسیار مهمی مانند حفظ جان قائل به عدم وجوب ارشاد جاهل هستند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی صحت و سقم ادله دو طرف پرداخته و در نهایت با طرح یک چالش پیش روی فتوای مشهور به این نتیجه رسیده است که این فتوا با قاعده دیگری به نام قاعده «وجوب اعلام الجاهل فیما یعطی» سازگاری ندارد. هرچند راهکار بدوی برای رفع تنافی عبارت است از حمل قاعده یادشده بر موارد تسبیب، این حمل با اشکالاتی مانند تنافی با قاعده تبعیت احکام از مصالح و مفاسد و همچنین وجوب خیرخواهی برای مؤمن و نیز مخالفت با برخی روایات مواجه است. نوشتار حاضر با ارائه راهکاری دیگر به این نتیجه رسیده است که یا باید دایره موارد مهم را در دیدگاه مشهور گسترش داد یا اینکه اساساً ارشاد جاهل در همه موضوعات مگر در موارد کم اهمیت واجب دانسته شود.
مبانی هستی شناختی معقولات از منظر استاد فیاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
65 - 75
حوزههای تخصصی:
تقسیم معقولات به اولیه و ثانویه از ابتکارات فلاسفه اسلامی است. برخلاف برخی فلاسفه اسلامی که مقسم معقولات را مفهوم و یا عارض قرار داده اند، از دیدگاه استاد فیاضی «معنا» مقسم معقولات است و از منظر ایشان، معقول اول معنایی است که شأنیت دارد مابازای خارجی داشته باشد. در مقابل دیدگاهی که معقولات اولیه را مساوی با مفاهیم ماهوی می داند، از منظر استاد فیاضی، معقولات اولیه علاوه بر معانی ماهوی، معانی فلسفی نیز دارند. از مشخصه های استحکام مکتب فلسفی استاد فیاضی، هماهنگی مسائل فلسفی، ازجمله تقسیم معقولات با مبانی هستی شناختی ایشان است. این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته، تلاشی است برای پاسخ به این مسئله که چگونه مبانی هستی شناختی در معقول اول و یا ثانی دانستن معانی فلسفی نقش دارند؟ این موضوع گرچه به صورت ارتکازی در بین کلمات فیلسوفان مطرح شده، ولی به صورت مجزا از آن بحثی نشده است. استاد فیاضی در مواضع متعددی به نقش و تأثیر مبانی هستی شناختی (همچون اصالت وجود، واقعیت داشتن عدم و وجود ذهنی داشتن مفاهیم غیرماهوی) اشاره کرده است.
ارزیابی نظریه «فاعلیت بالتجلی» خداوند از منظر آموزه های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
77 - 96
حوزههای تخصصی:
نظریه «فاعلیت بالتجلی» ابتکار صدرالمتألهین در تبیین فاعلیت الهی است که با سیر فلسفی و شهودی وی و ارائه تفسیری جدید از علیت آغاز شد و با الهام از اندیشه های عرفانی در مباحث تجلی، صورت کامل تری یافت. این نظریه حقیقت فاعلیت واجب الوجود را در قالب تجلی می داند؛ بدین معنا که ذات الهی با علم اجمالی (بسیط) به خود، کشف تفصیلی از اشیا دارد و تمام اشیا تجلی همان علم واجب تعالی هستند. با توجه به اهمیت ارزیابی دیدگاه شریعت درباره مسئله فاعلیت الهی، پژوهش حاضر با عرضه نظریه «فاعلیت بالتجلی» بر متون دینی، به دنبال بررسی میزان هماهنگی آن با آموزه های دینی است. این مطالعه بین رشته ای، با روش تحلیلی توصیفی و با تبیین فلسفی نظریه صدرا، استظهار از آیات و روایات، و تجمیع قرائن، به بررسی عقلی مفاهیم پرداخته و تطابق این نظریه با متون دینی را ارزیابی کرده است.
نتایج پژوهش نشان می دهد که این نظریه در مقایسه با سایر دیدگاه ها درخصوص فاعلیت الهی، بیشترین قرابت را با آموزه های دینی دارد و می تواند تبیین جامعی از نحوه فاعلیت خداوند ارائه دهد.
درنگی دیگر بر مسئله سازوارگی آزادی انسان با جبر علّی و معلولی: پاسخ به نقدهای وارده بر ملاک امکان بالقیاس از منظر علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۲۰
57 - 66
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبائی در حل تناقض ظاهری آزادی انسان با جبر علیت، بر ملاک امکان بالقیاس تأکید دارد که بر اساس آن، از نسبت معلول با چیزی غیر از علت تامه، ضرورت برنمی خیزد و قاعده علیت، هیچ گونه ناسازوارگی با آزادی انسان ندارد. در میان سازوارانگاران معاصر، عده ای ملاک علامه را ناکافی می دانند. آیت الله سبحانی و برخی دیگر از همفکران ایشان از منتقدان اصلی این دیدگاه هستند و معتقدند ملاک علامه، جامع موجودات غیرمختار و مانع بسائط مختار است؛ چراکه امکان مقایسه پدیده غیرمختار با علت غیرتامه وجود دارد، پس اختیار هست، اما در بسائط مختار به دلیل بساطت، امکان این مقایسه نیست، پس اختیار نیست. دیگر آنکه مسئله اصلی در ناسازوارگی، ناظر به علت تامه است و توضیحات علامه، خروج از محل نزاع خواهد بود. با تحلیل دیدگاه علامه، فاعل مختار پیش از مرتبه ضرورت، اختیار دارد و موجودات غیرمختار در این مجال، سالبه به انتفاء موضوع اند. همچنین، ملاک اختیار، امکان است و این ملاک در بسائط ممکن نیز جاری است. دیگر آنکه اختیار، مرحله پیشین علت تامه و وجوب شیء است و وقتی شیء با اختیار، واجب و تامه شده، با اختیاری بودن آن، منافات نخواهد داشت.
بررسی تطبیقی رابطه انسان و خدا در فلسفه ابن باجه و افلاطون و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن باجه در زمینه انسان شناسی از فیلسوفان یونان به طور مشخص. افلاطون و از فلاسفه اسلامی از فارابی تأثیر گرفته است. یکی از مسائل انسان شناسی فلسفی ابن باجه رابطه انسان و خدا است. در این نوشتار با روش توص.یفی تحلیلی و تطبیقی، تأثیرپذیری ابن باجه از افلاطون و فارابی در رابطه انسان و خدا را بررسی می کنیم و در پی پاسخ به این پرسش هستیم که ابن باجه در این مسئله از افلاطون و فارابی چه تأثیراتی گرفته است. همچنین، این یافته ها دست به دست آمد که ابن باجه در رساله اتصال فی عقل فعال در بحث از مراتب انسانی از افلاطون تأثیر گرفته و در مسئله اتصال به عقل فعال و فیض از فارابی تأثیر پذیرفته است. درنهایت، به این نتیجه می رسیم که ارتباط انسان و خدا در ابن باجه و فارابی ازطریق اتصال به عقل فعال و دریافت موهبت و فیض و در افلاطون ازطریق دیالکتیک است.
فقه مقارن بین الادیان؛ امکان سنجی، فرصت ها و تهدیدها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
81 - 102
حوزههای تخصصی:
ادیان گوناگون مجموعه هایی از تکالیف عملی را برای پیروان خود عرضه کرده اند که تلاش دین داران برای شناخت صحیح آنها سبب پدید آمدن سازوکارها و دانش هایی خاص شده است. دانش شناخت احکام عملی و تکالیف دینی در اسلام، «فقه» نامیده می شود. اکنون با تسامح در کاربست اصطلاح «فقه» برای دانش نظیر در دیگر ادیان، باید دید که آیا می توان میان فقه اسلام و ادیان دیگر مقایسه موازنه ای نمود و اتخاذ چنین رویکردی در مطالعه تعالیم ادیان چه فرصت ها و تهدیدهایی دارد؟ مقاله پیش رو پس از بررسی علمی لازم، با روش تحلیلی استنباطی و با مطالعه کتابخانه ای نتیجه می گیرد که نه تنها چنین کاری در قالب «فقه مقارن بین الادیان» و از راه موازنه استدلالی احکام بر اساس مطالعه مقایسه ای تعالیم عملی ادیان با رویکرد فقهی امکان پذیر است، بلکه ورود به این عرصه می تواند فرصت های قابل توجهی را برای توسعه و ترویج گفتمان حق اسلام در سطح جهانی ایجاد کند و در عرصه هایی همچون تقریب ادیان، حقوق بین الملل و فعالیت های جهانی مسلمانان نتایج و فواید قابل توجهی در پی داشته باشد. با این وجود، تهدیدهای مهمی نیز در ورود به این عرصه وجود دارد که توجه به آنها از مهم ترین وظایف فعالان این حوزه برای پیشگیری از آفت ها و آسیب های آن است.
شرط مدت در انعقاد عقود با تاکید بر عقد مستمر در فقه و حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
83 - 100
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بحث عقود و قراردادهای مستمر از موضوعات مهمی است؛ که در فقه و حقوق ایران چندان مورد توجه قرار نگرفته است. هدف مقاله حاضر، بررسی شرط مدت در انعقاد عقود با تأکید بر عقد مستمر در فقه و حقوق ایران است. مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است. ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که قرارداهای مستمر در فقه هرچند شاید به این عنوان مطرح نشده باشند؛ اما از نظر مصادیق مخصوصاً در عقود معین کاملاً قابل انطباق با فقه بوده، آثار و احکام آنها از نظر مبانی و ضابطه های فقهی قابل قبول هستند. در عقود موقت با عدم تعیین مدت، عقد باطل می شود. و در عقود دائم تعیین یا عدم تعیین مدت، تأثیری در صحت یا بطلان آن ندارد. نتیجه: عامل زمان دارای اهمیت اساسی است؛ به گونه ای ک ه در بعضی از عقود عدم درج زمان و در برخی دیگر درج زمان، می تواند موجب بطلان عقد باشد. در قراردادهای عقود دائم در عقد ممکن است شرط شود که در مدت معین برای بایع یا مشتری یا هر دو یا شخص خارجی اختیار فسخ معامله باشد. اگر برای خیار شرط مدت معین نشده باشد هم شرط خیار و هم بیع باطل است. نتیجه این است که تعیین مدت برای خیار شرط امری لازم و فقدانان موجب بطلان است.
معناشناسی شناختی و فرایند ظهور آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
149 - 179
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه اخیر یافته های علوم شناختی در حوزه عصب شناسی، روان شناسی و علوم وابسته دیگر، منجر به بروز دیدگاه های متفاوتی درباره سرشت و ماهیت زبان و معنا شده و چشم انداز جدیدی رو به واقعیت معنا گشوده و به یک معنا، عالم تازه ای را پیشِ رویمان قرار داده است. تحقیق حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، در پی این است تا به معناشناسی شناختی به مثابه روشی جدید در مطالعه معنا توجه کند؛ زیرا معتقد است ظهور مسائل دنیای علمی معاصر در شرایطی رخ می دهد که روش های سنتی موجود توان پاسخ درخور و رضایت بخش به برخی آنها را ندارد. با توجه به اینکه تکیه بر زمینه و فرایند تاریخی شکل گیری یک امر از بهترین راه های آشکارکردن ماهیت آن است، بر آن شدیم با تکیه بر آغازگاه ها و زمینه های شکل گیری معناشناسی شناختی، امکان درک عمیق تری از ماهیت آن را برای علاقمندان فراهم کنیم. یافته ها حاکی از آن است که طبق رویکرد شناختی، زبان یکی از کارکردهای شناختی ذهن است و می توان برای پی بردن به سازوکار ذهن و مغز و مدارهای نورونی که در پردازش زبان وجود دارند و تبیین دیگر کارکردهای شناختی ذهن از زبان، به خصوص نگاشت های ذهنی ای که در زبان وجود دارند، استفاده کرد. معناشناسی شناختی نیز به مثابه یکی از شاخه های اصلی زبان شناسی شناختی، شکل گیری معنا را وابسته به ساختار ذهنی و شناختی از طریق مفهوم سازی داده های جهان خارج در درون ذهن و نه خارج از آن می داند و چون ساختار ذهنی و شناختی می توانند در زبان نمایان شوند، معنا را باید در سازوکار و محتوای مفهومی موجود در زبان جستجو کرد.
تحلیل انتقادی آراء نیل رابینسون درباره حضرت عیسی علیه السلام در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیل رابینسون خاورشناس بریتانیایی به پژوهش درباره حضرت عیسی علیه السلام در قرآن پرداخته است. وی در این جهت مباحثی چون: مخالفت قرآن با بکارت جاودانه حضرت مریم سلام الله علیها، اشاره قرآن به غسل تعمید، یکسانیِ عشای ربانی و مائده آسمانی، تلفیق «مائده» و «منّ و سلوی» در قرآن و موت عیسی علیه السلام را بررسی کرده است. مباحث پیش گفته با روش تحلیلی-انتقادی در پژوهش حاضر مورد مداقّه قرار گرفته است. پژوهش رابینسون نقاط قوتی از جمله استشهاد فراوان به آیات قرآن و استفاده از منابع شیعی دارد. از نقاط ضعف پژوهش وی به موارد ذیل می توان اشاره کرد: او درک صحیحی از شیوه نقل داستان های قرآنی و نیز سبک آن ندارد؛ وی با عدم جامع نگری آیات قرآن، برداشت نادرستی از آنها دارد؛ اعتبار زیادی برای روایات قائل نیست و سعی در تطبیق پیش فرض خود راجع به مرگ حضرت عیسی علیه السلام بر قرآن را دارد.
تحلیل ومقایسه کنش های گفتاری سوره توبه در قرآن کریم با خطبه 52 نهج البلاغه بر اساس نظریه سرل بارویکردی بر کاربردشناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سفینه سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۶ «ویژه پژوهش های حدیثی»
۱۶۰-۱۴۴
حوزههای تخصصی:
کنش گفتاری از اصطلاحات زبان شناسی و فلسفه زبان است. این فرآیند به عملی اطلاق می شود که در نتیجه یک گفته یا سخن عمدی رخ دهد و گوینده از بیان پاره گفتار هدفی داشته باشد. بررسی کنش های گفتار در متون مذهبی به ویژه در قرآن و نهج البلاغه یکی از راه ای درک لایه های پنهان کلام و شناخت تأثیر مبدأ کلام مورد نظر است، لذا در این تحقیق در پی آن هستیم که با استفاده از نظریه کنش گفتاری سرل، با مطالعه تحلیلی- توصیفی، کنش های گفتاری به کار رفته در سوره توبه را با کنش های گفتاری خطبه 52 نهج البلاغه مقایسه کنیم. اکثر آیات سوره توبه در زیرشاخه کنش اظهاری است، بنابراین کنش اظهاری بیشتر از سایر کنش ها در سوره توبه و خطبه 52 بیشترین کاربرد را دارد، به دلیل ماهیت کلی خطبه که توصیف دنیا و زودگذر بودن آن است. در سوره توبه، کنش تعهدی و در خطبه 52 کنش ترغیبی بعد از کنش اظهاری بیشترین کاربرد را دارد. هم در سوره توبه و هم خطبه 52، کنش اعلامی کمترین کاربرد را دارد. نتایج به دست آمده از 229 کنش گفتاریِ به کار رفته در سوره توبه و خطبه 52 نهج البلاغه، نشان داد که تفاوت معناداری در انواع کنش های گفتاریِ استفاده شده در ترجمه سوره توبه و نهج البلاغه بر اساس الگوی سرل وجود دارد. فرضیه فرعی اول و چهارم تحقیق رد شد. زیرا هم در سوره توبه و هم خطبه 52، کنش اظهاری بیشترین کاربرد و کنش اعلامی کمترین کاربرد را داشت. فرضیه های دوم، سوم و پنجم تأیید شدند. چون بر اساس آزمون خی، تفاوت معناداری در کنش های تعهدی، ترغیبی و عاطفیِ به کار رفته در سوره توبه و خطبه 52 نهج البلاغه وجود دارد.
رویه های اجرایی حقوق محیط زیست در پیشگیری از آلودگی ها و استفاده از ابزارهای اقتصادی در محیط زیست در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
81 - 98
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رویه های اجرایی حقوق محیط زیست در پیشگیری از آلودگی ها و استفاده از ابزارهای اقتصادی برای حفاظت از آن در ایران محل بحث است. هدف مقاله بررسی برخی از این رویه ها، استفاده از ابزارهای اقتصادی و به کارگیری قواعد حمایتی است. مواد و روش ها: در تحقیق روش توصیفی تحلیلی و از منابع کتابخانه ای و فیش برداری استفاده شد. ملاحظات اخلاقی: اصالت متن، صداقت و امانت داری رعایت شده است. یافته ها: در ایران، قوانین مناسبی وجود دارد، امر مشکل ساز فقدان مراعات ضوابط محیط زیست به ویژه توسط دولت و شرکت های فراملی، فقدان زیربناهای درست و قانون مند نمودن آن به صورت تام و... اشاره کرد. درصورتی که این زیربناهای قانونی به طرق مناسبی مدون گردند، قادرند نتایج مؤثری بگذارند. اصول موجود در قانون اساسی در راستای این امر که نسل کنونی و آینده زندگی جمعی رو به رشدی را طی نمایند، تکلیف همه آحاد جامعه قرارگرفته؛ بنابراین اقدامات صورت گرفته در حوزه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که آلودگی را فراهم کنند غیرقانونی خواهد بود. نتیجه: آلودگی های محیط زیست و بی توجهی به توان آن برای احیاء، معضلات گوناگونی را به وجود آورده به جهت حمایت، حقوق بین الملل، قواعدی را در حمایت در بعد داخلی و جهانی ایجاد نموده. بررسی ضوابط موجود در ایران، تدابیر حقوقی در به کارگیری رویه های نوین است. قانون اساسی و سایر قوانین حراست از این حوزه را تکلیف همگان دانسته، می توان کاستی هایی ازجمله، ارزیابی اثرات زیان ها، طرق جبران، استفاده از ابزارهای اقتصادی و... مشاهده نمود.
بررسی ارائۀ تجربیات عرفانی به زبان نمادین با تکیه بر آثار منظوم عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
1 - 22
حوزههای تخصصی:
تجربه های عرفانی، کلیدواژه ای متعالی و بیانگر اصالت عرفانِ عارفان در دوره های مختلف است. افرادی که در مسیر عرفان به تجربیاتی دست پیدامی کنند، برای بازتاب تجربیات خود، نیازمند زبانی برای بیان با بهره گیری از واژگان می باشند. به حتم می توان از واژگانی با کاربرد ثانویه که در حوزه بیان و بدیع فعالیت دارند، استفاده کرد و با اشارات رمزگونه برای اهل فن، حقایق عرفانی را که با پیمودن مسیر به دست آورده، در اختیار مریدان راه عرفان، قرارداد تا بدین وسیله ذوقی در دل و شوقی در ذهن آنان پدیدآورد. "عطار" نیز در بسیاری از داستان ها حقایق عرفانی را که منتج به حصول تجربیات می شود، برای پیروان خود به نمایش گذاشته است. بیان حقایق و مفاهیم عرفانی برای کسی که مسیر را پیموده و به درجه عارفی نایل آمده، امری فائق است و وظیفه ای که باید با هر زبانی که می تواند، در اختیار سالکان و پیروان عرفان قراردهد. مسئله پژوهش حاضر واکاوی دلایل ارائه تجربه های عرفانی برای تبیین و تدوین این موضوع است، که زبان در بازنمایی تجربیات عرفانی، با اهلی که توانایی درک این گفتمان را دارند، در برخی از مقامات، چاره ای جز بیان آنچه دیده و شنیده را ندارد. در این نوشتار، به روش توصیفی- تحلیلی، جایگاه تجربه های عرفانی از دیدگاه عارفان و بویژه"عطار" نقد و بررسی شده است.