فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۸۰٬۵۴۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
ایران با 15 کشور مرزهای دریایی و خشکی دارد که از این حیث، در دسته پنجم کشورهای با همسایگان زیاد در جهان قرار می گیرد.. در میان این همسایگان، عراق به عنوان کشوری که باید در اولویت سیاست خارجی ایران قرار داشته باشد، قابلیت رسیدن به اوّلیت در سیاست همسایگی ایران را دارد. سرزمین عراق در طول تاریخ، بخشی از جغرافیای سیاسی (ایران زمین) و سپس جغرافیای فرهنگی (ایران شهر) بوده و در حال حاضر این کشور در چارچوب جغرافیای پیرامونی اقتصادی و امنیتی ایران قرار می گیرد. مسئله اصلی مقاله این است که: «چگونه جایگاه عراق در سیاست همسایگی ایران از اولویت به اوّلیت تغییر می یابد؟». این فرضیه طی فرایند تحقیق، با داده هایی که از حاصل مشاهدات میدانی و مطالعات کتابخانه ای نویسندگان است، مورد آزمون قرار خواهد گرفت. طی این پژوهش شاخص های چهارگانه ژئوپلتیک، ژئواکونومیک، ژئوکالچر و ژئواستراتژیک به همراه ۱۸ زیرشاخص استخراج شده و بر أساس آن ها جایگاه عراق در رده بندی کشورهای همسایه ایران بررسی می شود.
معناشناسی حوزه معنایی واژه «حَرَفَ» در هندسه معرفتی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معناشناسی از معانی واژه هاوجملات، درون نظام زبان بحث می کند و در کاربست قرآن، به واکاوی معنا در بافت مصحف شریف، می پردازد. از آن جهت که فهم دقیق واژگان با تفسیر و فهم متن ارتباطی تأثیرگذار دارد، مداقه در واژگان ضرورت می یابد. دراین مقاله باروش توصیفی_تحلیلی به معناشناسی واژه ی حرف در قرآن کریم پرداخته شده است. بدین صورت که با نظر به مسئله ی سیاقمندی آیات قرآن با یکدیگر، به تحلیل حوزه ی معنایی حرف و مفاهیم مرتبط با آن در آیات مختلف پرداخته ایم. که این کار با محوریت شش آیه ی حرف در قرآن و سیاق های متصل و منفصل این آیات، صورت پذیرفت. دستاورد تحقیق حاضر عبارتست از: واژه ی حرف در دستگاه قرآن، به معنای تغییر، تبدیل،تأویل، عدول، کناره گیری و نفاق می باشد؛ و با حفظ ارتباط با معنای لغوی خود، از معنای مثبت و مرتبط با مکان، به معنای منفی تغییر یافته است و به عنوان صفت و ویژگی برای انسان های کافر بکاربرده شده است. واژگان کلیدی: قرآن کریم، حوزه های معنایی،
انگیختگی آوایی در سوره طه (با تأکید بر نظریه هینتون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه تصویرگونگی آوایی که از زیرشاخه های دانش نشانه شناسی است، پیوند انگیخته دال را با مدلول نشان می دهد. این نظریه، بافت و ساختار زبان را متاثر از شناخت حسی انسان از جهان پیرامون می داند. در واقع انگیختگی آوایی از برجسته ترین ارکان زیبایی شناختی و آفرینش هنری در قرآن است که به منظور انتقال معنا و عینیت بخشیدن به مفاهیم انتزاعی مورد استفاده قرار می-گیرد. در این راستا هدف از انجام پژوهش حاضر آن است که در سوره طه با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از الگوی پیشنهادی هینتون و همکاران او، ضمن بررسی چگونگی ارتباط دال با مدلول، ذاتی یا قراردادی بودن این ارتباط مورد مطالعه قرار گیرد همچنین درجات انگیختگی نشانه ها بر روی یک پیوستار از شفاف ترین درجه تا تیره ترین آن، معین گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد که انواع نمادهای تصویرگونه در سوره طه عبارتست از: عینی، تقلیدی، ترکیبی و قراردادی. در این سوره، نشانه های عینی شامل عبارت های ندا، تحضیض و تعجب دارای بیشترین میزان انگیختگی هستند، پس از آن به ترتیب نشانه های تقلیدی شامل واژگان صوت آوا، نمادهای ترکیبی که به واسطه تکرار همخوان یا واکه خاص پدید می آیند و نشانه های قراردادی که با توالی دو واج معین ایجاد می شوند، در سطوح دوم، سوم و چهارم پیوستار جای می گیرند.
اصول تربیتی حاکم بر رفتار پیامبران در تعامل با نزدیکان خطاکار
حوزههای تخصصی:
تربیت و هدایت انسان ها یکی از اساسی ترین اهداف پیامبران الهی بوده است. مسئله تربیت نزدیکان خطاکار چالشی است که برون دادهای آن تأثیرات عمیقی بر جامعه و همچنین روح و روان فردی دارد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد استنباطی انجام شده است. داده ها با مطالعه کتابخانه ای و تحلیل محتوای آیات قرآن کریم و روایات معتبر مربوط به زندگی پیامبران (ع) جمع آوری و اصول استخراج شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که پیامبران در برخورد با خطاکاری نزدیکان، از اصولی ثابت و حکیمانه همچون: دعوت به توبه، مدارا و مهرورزی، قاطعیت در برابر اصرار بر گناه، تبیین و تفهیم، اصلاح تدریجی، پرهیز از شتابزدگی، حفظ حرمت و آبروی افراد و عدالت پیروی می کردند. در نتیجه سیره عملی پیامبران الهی، منبعی غنی برای تدوین یک نظام تربیتی دینی است که می تواند به عنوان الگویی برای والدین، مربیان و مدیران در مواجهه با خطاهای اطرافیان مورد استفاده قرار گیرد.
A New Perspective on the Meaning of the Phrase "Mā Taqaddama wa mā Taʼakhkhara" in the Second Verse of Surah al-Fatḥ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Translating the Quran is an extraordinarily sensitive and challenging task due to its miraculous eloquence, its position within religious texts, and its deep connection to the beliefs of Muslims. Furthermore, the complexity of certain verses and the inconsistency between their superficial translations and the definitive principles of Islam add further difficulty to this process. The second verse of Surah al-Fatḥ is one of these verses, which, due to its connection to the impeccability of the Prophet (PBUH) and the consensus of Muslims on this matter, requires greater attention and examination. The phrase "Mā Taqaddama wa mā Taʼakhkhara" in this verse has traditionally been translated by most Quran translators as referring to the past and the future, suggesting that Allah forgives the Prophet's past and future sins. While the forgiveness of past sins is understandable and reasonable, the forgiveness of future sins appears unacceptable. This study aims to resolve this issue by exploring an accurate and precise translation of this phrase through the theories of commentators and hadiths, employing a descriptive-analytical method.
حکایت زنگی بسکردی و اجازت نامه و سفارش نامه نجم الدین کبری در حق وی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۶ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱۱)
153 - 163
حوزههای تخصصی:
یکی از مریدان حلقه صوفیانه نجم الدین کبری (م. 618 ق) فردی با نام زنگی بسکردی بوده که نخستین بار علاء الدوله سمنانی (م. 736 ق) حکایتی از وی یاد کرده است. در این حکایت زنگی در برابر مجدالدین بغدادی (م. 606 ق) قرار می گیرد و هنگام سماع صدمه ای به صورت مجدالدین می زند. این حکایت نشان از تفاوت های فراوان میان مریدان دارد و از دشمنایگی پنهان و ناخودآگاه میان ایشان پرده برمی دارد. از زنگی بسکردی اطلاع دیگری در دست نیست، جز دو اجازت نامه و سفارش نامه از نجم الدین کبری درباره وی که در یکی از کهن ترین دستنویس های متون مشایخ کبروی موجود است و در این مقاله متن مصحح آن عرضه می شود. متن اجازت نامه از جایگاه عرفانی زنگی نزد نجم الدین کبری حکایت دارد که دستوریِ تربیت مریدان را به وی می دهد. نجم الدین در سفارش نامه اش به مردم جوین سفارش می کند که زنگی را به خانقاه ها راه دهند تا بتواند خدمتگزاری از خادمان آن اماکن باشد.
نگاهی به واژگان لغت فرس به تصحیح استادان دکتر فتح الله مجتبایی و دکتر علی اشرف صادقی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۶ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۱۲)
305 - 336
حوزههای تخصصی:
کتاب لغت فُرس تألیف ابومنصور علی بن احمد اسدی طوسی به تصحیح و تحشیه استاد فتح الله مجتبایی و علی اشرف صادقی به سال 1365 در انتشارات خوارزمی به چاپ رسید. چنان که در مقدمه کتاب آمده است، این چاپ بر اساس نسخه دانشگاه پنجاب (لاهور) است که با ده نسخه دیگر چنان که در مقدمه کتاب شرح شده، مقابله شده است. یادداشت ذیل نگاهی به برخی از واژه های این کتاب با بهره وری از متن های فارسی قدیم و کهن است.
تأملی بر آثار تغییرات آب وهوایی بر حقوق زنان ازمنظر برخی حق های بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات آب وهوایی بر زنان و دختران آثار متعددی می گذارد و آنان به دلیل وضعیت جسمانی و وجود برخی محدودیت ها در جامعه، بیش از دیگر گروه ها درمعرض عواقب این تغییرات قرار می گیرند. در این مقاله کوشیده ایم با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و برمبنای منابع کتابخانه ای، آثار این تغییرات بر حقوق زنان را ازمنظر حق های بشری بررسی کنیم. سؤال اصلی مطرح در پژوهش، این است که تغییرات آب وهوایی بر حقوق زنان چه اثرهایی می گذارند. فرض اساسی در پاسخ به این پرسش، آن است که تغییرات موردبحث بر طیفی وسیع از مصادیق حقوق زنان اثر منفی می گذارند که برخی از مهم ترین هایشان را بدین شرح بررسی می کنیم: حق حیات و سلامتی، حق کار، حقوق اقتصادی، حق دسترسی به آب و غذا، حق بر محیط زیست سالم، حقوق اقتصادی، نابرابری جنسیتی و خشونت ناشی از تغییرات اقلیم.
ایده دانشگاه تربیت محور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ایجاد تحولی در دانشگاه ها احساس نیاز می شد. با وجود اجرای سیاست های متنوع، تاکنون این تحول در دانشگاه ها به وجود نیامده است و دانشگاه های کشور همان مسیر ترسیم شده جهانی را کم وبیش پیموده اند. گواه آن نیز رتبه بندی های جهانی است که به طور تلویحی نشان می دهند، نه تنها ساختار دانشگاه، بلکه فعالیت های علمی پژوهشی در آن نیز در راستای معیارهای جهانی است. در مقابل، بی تأثیر بودن دانشگاه ها در رفع مشکلات جامعه ایرادی است که حتی از طرف دانشگاهیان بر وضعیت فعلی دانشگاه وارد می شود؛ حتی برخی افراد از آن به بحران دانشگاه یاد می کنند. در این مقاله با استفاده از تعریف موسّع «علم» در فرهنگ اسلامی، که شامل علوم مدرن هم می شود، ایده «دانشگاه تربیت محور» را ارائه خواهیم کرد که می تواند دانشگاه های ما را، با توجه به شرایط کنونی آنها و با کمترین تغییرات در وضعیت فعلی شان، متحول کند. ایده دانشگاه تربیت محور بر مبنای نظریه های سامانه های پیچیده در این نوشتار معرفی می شود.
واکاوی و تدوین مدل مطلوب تربیت محقق در مراکز علوم اسلامی با تاکید بر ترویج فرهنگ رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۹
35 - 69
حوزههای تخصصی:
مراکز علوم اسلامی نقش مهمی در تولید، توسعه و ترویج علوم، فرهنگ و معارف رضوی بر عهده دارند و در راستای اهداف و ماموریت های خود برای تامین، تربیت و توانمندسازی محققان رضوی پژوه کارآمد از مدل های مختلفی استفاده می کنند. بررسی ها نشان می دهد مدل های مورد استفاده جامعیت، روزآمدی و اثربخشی چندانی ندارد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی و ارزیابی مدل های موجود و تدوین مدل مطلوب تربیت محقق علوم اسلامی و معارف رضوی و سوال پژوهش چگونگی ابعاد و اجزای مدل مطلوب تربیت محقق علوم اسلامی و معارف رضوی است.
این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی است که به روش کیفی انجام شده و در گروه تحقیقات پدیدارشناختی قرار می گیرد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون و مدل «اترید-استرلینگ» استفاده شد که نتیجه آن شناسایی، 4 مضمون فراگیر، 24 مضمون سازمان دهنده و 228 مضمون پایه با فراوانی 299 مضمون است. برای سنجش اعتبار متغیرهای تحقیق از اعتبار اجماعی و استحکام ساختاری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد مدل مطلوب تربیت محقق، باید دارای 4 بعد «مبانی و رویکردها» با شاخص های؛ سازنده گرایی، هدف گرایی، تعامل گرایی و...، بعد «محتوا» با شاخص های؛ ارزش گرایی، نوگرایی، مهارت محوری و ...، بعد «مدیریت» با شاخص های؛ نیازمحوری، نقشه مفهومی، مدیریت دانش و... بعد «منابع انسانی» با شاخص های؛ برانگیزانندگی، ارتقا دهندگی و... باشد و به میزانی که این ابعاد و شاخص ها در فرایند تربیت محقق مورد استفاده قرار گیرند، اثربخشی پژوهشی افزایش پیدا خواهند کرد.
بررسی کارکرد پیرامتنی عناوین داستان های رضوی از کتاب ستاره من(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۹
143 - 175
حوزههای تخصصی:
عنوان یک اثر به مثابه ورودی آن باید جذابیت های آوایی، معنایی و واژگانی داشته باشد. در این امر خطیر آثار مربوط به همه گروه های سنی مورد توجه بوده و در این زمینه همواره حساسیت هایی وجود داشته است؛ اما اگر مخاطب اثر از حیث دانش، دقت، قدرت تفکر و شکیبایی در دریافت محتوا و درون مایه در سطح پایینی قرار داشته باشد، باید در انتخاب نام اثر آگاهانه تر و متعهدانه تر عمل کرد. معیار های فراوانی در گزینش واژگان عنوان باید مد نظر قرار گیرد. پیوند عناوین با عناصر درونی داستان، تناسب نام اثر با دانش مخاطب، داشتن جاذبه لازم، روانی و زیبایی، نو بودن، آهنگین بودن، اعتدال در رمز گونگی و ... از جمله این معیارهاست. در اثر مورد مطالعه که داستان های گزینشی از زندگانی شریف علی بن موسی الرضا (ع) است، سعی در شناسایی انگیزه نویسنده در انتخاب عناوین داشتیم. عوامل درون متنی مثل عناصر بلاغی، نام خوردنی ها، نشانه های زمانی و مکانی، مضمون و درون مایه، نام اشیا و عناصر برون متنی مانند بینامتنیت در انتخاب نام دخیل بوده است. به لحاظ معنایی بیان این نکته خالی از لطف نیست که عنوان اصلی اثر پیشینه غنی روایی دارد و فرازی از تاریخ تشیع را برای مخاطب نوجوان بازگو می کند. هدف از انجام این پژوهش تحلیلی توصیفی، بررسی عنوان اصلی اثر و عناوین داستان های فرعی به عنوان عناصر پیرامتنی و نقش آن در گیرایی، زیبایی و جذابیت این اثر نوجوانانه مذهبی است.
آموزه سیاحت و بازشناسی تفصیلی آن با تأکید بر تفاسیر قرآنی و متون روایی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
23 - 46
حوزههای تخصصی:
یکی از سنن مهم عیسوی (ع) و ارکان تصوف اسلامی آموزه سیاحت است که با وجود تلاش های انجام گرفته از سوی محققان، به نظر می رسد هنوز تعریف دقیقی از آن در دست نیست. این نقصان در برخی از کتب و آثار مرتبط، نه تنها موجب خلط سیاحت لغوی و دیگر مفاهیم متقاربش با آموزه مزبور گردیده، که حتی مؤلفانی را به سوء برداشت در حوزه فهم برخی آیات و روایات مبتلا نموده است. با نظر به چنین چالشی، پژوهش حاضر در نخستین گام تلاش کرده است تا توجه تفصیلی مخاطب را به ضرورت بازتعریف این آموزه جلب کند. آنگاه ضمن بهره گیری از منابع قرآنی و روایی و عرفانی، با ابزار گردآوری کتابخانه ای استنادی و روش توصیفی تحلیلی، به اهداف و دیگر مؤلفه های هویتی سیاحت مصطلح دست یابد و پیرو آن تعریف مستندی از آن پیشنهاد دهد و در انتها نیز به برخی از نشانه های تمایزش با سیاحت لغوی بپردازد. یافته ها حاکی از آن است که اولاً سیاحت اصطلاحی، واجد ویژگی های استمرار، هدفمندی، ریاضت، روانه شدن در زمین و آموزه عبادی بودن است. ثانیاً بایستی در راستای تمییز چنین سیاحتی از نوع لغوی اش، افزون بر بهره مندی از بافتار و زمینه و قرائن حالیه متن موردنظر، به حضور الفاظی همراه با کلمه سیاحت، چون واژگان دالّ بر اهداف متعالی، نیت، صحّت، بطلان، استحسان، تقرّب، تسلیم و رضا، ریاضت و اذن اولیا التفاتی تامّ داشت.
مبانی هستی شناختی معقولات از منظر استاد فیاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
65 - 75
حوزههای تخصصی:
تقسیم معقولات به اولیه و ثانویه از ابتکارات فلاسفه اسلامی است. برخلاف برخی فلاسفه اسلامی که مقسم معقولات را مفهوم و یا عارض قرار داده اند، از دیدگاه استاد فیاضی «معنا» مقسم معقولات است و از منظر ایشان، معقول اول معنایی است که شأنیت دارد مابازای خارجی داشته باشد. در مقابل دیدگاهی که معقولات اولیه را مساوی با مفاهیم ماهوی می داند، از منظر استاد فیاضی، معقولات اولیه علاوه بر معانی ماهوی، معانی فلسفی نیز دارند. از مشخصه های استحکام مکتب فلسفی استاد فیاضی، هماهنگی مسائل فلسفی، ازجمله تقسیم معقولات با مبانی هستی شناختی ایشان است. این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته، تلاشی است برای پاسخ به این مسئله که چگونه مبانی هستی شناختی در معقول اول و یا ثانی دانستن معانی فلسفی نقش دارند؟ این موضوع گرچه به صورت ارتکازی در بین کلمات فیلسوفان مطرح شده، ولی به صورت مجزا از آن بحثی نشده است. استاد فیاضی در مواضع متعددی به نقش و تأثیر مبانی هستی شناختی (همچون اصالت وجود، واقعیت داشتن عدم و وجود ذهنی داشتن مفاهیم غیرماهوی) اشاره کرده است.
ارزیابی نظریه «فاعلیت بالتجلی» خداوند از منظر آموزه های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
77 - 96
حوزههای تخصصی:
نظریه «فاعلیت بالتجلی» ابتکار صدرالمتألهین در تبیین فاعلیت الهی است که با سیر فلسفی و شهودی وی و ارائه تفسیری جدید از علیت آغاز شد و با الهام از اندیشه های عرفانی در مباحث تجلی، صورت کامل تری یافت. این نظریه حقیقت فاعلیت واجب الوجود را در قالب تجلی می داند؛ بدین معنا که ذات الهی با علم اجمالی (بسیط) به خود، کشف تفصیلی از اشیا دارد و تمام اشیا تجلی همان علم واجب تعالی هستند. با توجه به اهمیت ارزیابی دیدگاه شریعت درباره مسئله فاعلیت الهی، پژوهش حاضر با عرضه نظریه «فاعلیت بالتجلی» بر متون دینی، به دنبال بررسی میزان هماهنگی آن با آموزه های دینی است. این مطالعه بین رشته ای، با روش تحلیلی توصیفی و با تبیین فلسفی نظریه صدرا، استظهار از آیات و روایات، و تجمیع قرائن، به بررسی عقلی مفاهیم پرداخته و تطابق این نظریه با متون دینی را ارزیابی کرده است.
نتایج پژوهش نشان می دهد که این نظریه در مقایسه با سایر دیدگاه ها درخصوص فاعلیت الهی، بیشترین قرابت را با آموزه های دینی دارد و می تواند تبیین جامعی از نحوه فاعلیت خداوند ارائه دهد.
درنگی دیگر بر مسئله سازوارگی آزادی انسان با جبر علّی و معلولی: پاسخ به نقدهای وارده بر ملاک امکان بالقیاس از منظر علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۲۰
57 - 66
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبائی در حل تناقض ظاهری آزادی انسان با جبر علیت، بر ملاک امکان بالقیاس تأکید دارد که بر اساس آن، از نسبت معلول با چیزی غیر از علت تامه، ضرورت برنمی خیزد و قاعده علیت، هیچ گونه ناسازوارگی با آزادی انسان ندارد. در میان سازوارانگاران معاصر، عده ای ملاک علامه را ناکافی می دانند. آیت الله سبحانی و برخی دیگر از همفکران ایشان از منتقدان اصلی این دیدگاه هستند و معتقدند ملاک علامه، جامع موجودات غیرمختار و مانع بسائط مختار است؛ چراکه امکان مقایسه پدیده غیرمختار با علت غیرتامه وجود دارد، پس اختیار هست، اما در بسائط مختار به دلیل بساطت، امکان این مقایسه نیست، پس اختیار نیست. دیگر آنکه مسئله اصلی در ناسازوارگی، ناظر به علت تامه است و توضیحات علامه، خروج از محل نزاع خواهد بود. با تحلیل دیدگاه علامه، فاعل مختار پیش از مرتبه ضرورت، اختیار دارد و موجودات غیرمختار در این مجال، سالبه به انتفاء موضوع اند. همچنین، ملاک اختیار، امکان است و این ملاک در بسائط ممکن نیز جاری است. دیگر آنکه اختیار، مرحله پیشین علت تامه و وجوب شیء است و وقتی شیء با اختیار، واجب و تامه شده، با اختیاری بودن آن، منافات نخواهد داشت.
فقه مقارن بین الادیان؛ امکان سنجی، فرصت ها و تهدیدها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
81 - 102
حوزههای تخصصی:
ادیان گوناگون مجموعه هایی از تکالیف عملی را برای پیروان خود عرضه کرده اند که تلاش دین داران برای شناخت صحیح آنها سبب پدید آمدن سازوکارها و دانش هایی خاص شده است. دانش شناخت احکام عملی و تکالیف دینی در اسلام، «فقه» نامیده می شود. اکنون با تسامح در کاربست اصطلاح «فقه» برای دانش نظیر در دیگر ادیان، باید دید که آیا می توان میان فقه اسلام و ادیان دیگر مقایسه موازنه ای نمود و اتخاذ چنین رویکردی در مطالعه تعالیم ادیان چه فرصت ها و تهدیدهایی دارد؟ مقاله پیش رو پس از بررسی علمی لازم، با روش تحلیلی استنباطی و با مطالعه کتابخانه ای نتیجه می گیرد که نه تنها چنین کاری در قالب «فقه مقارن بین الادیان» و از راه موازنه استدلالی احکام بر اساس مطالعه مقایسه ای تعالیم عملی ادیان با رویکرد فقهی امکان پذیر است، بلکه ورود به این عرصه می تواند فرصت های قابل توجهی را برای توسعه و ترویج گفتمان حق اسلام در سطح جهانی ایجاد کند و در عرصه هایی همچون تقریب ادیان، حقوق بین الملل و فعالیت های جهانی مسلمانان نتایج و فواید قابل توجهی در پی داشته باشد. با این وجود، تهدیدهای مهمی نیز در ورود به این عرصه وجود دارد که توجه به آنها از مهم ترین وظایف فعالان این حوزه برای پیشگیری از آفت ها و آسیب های آن است.
تحلیل مبانی کنش گفتاری «لیس کمثله شئ» در اندیشه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۱۴
107 - 130
حوزههای تخصصی:
درحوزه هستی شناسی و خداشناسی در سند تحول بنیادین، دقت در فحوای کلام توحیدی به ویژه در امر آموزش اهمیت ویژه ای یافته است. این نوشتار بر مبنای فکری صدرالمتالهین و پیروان مکتب او، به تحلیل مبانی کنشِ گفتاریِ جامعی از آیه مبارکه «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ» جهت آموزش تماتیک آیه مذکور پرداخته است. دیدگاه های متفاوتی از اهل لغت و مفسران درباره این عبارت قرآنی به ویژه درباره کاف در«کَمِثْلِهِ» ارائه شده است. برخی کاف را زائد و برخی غیرزائد می دانند و برخی«مِثل»را در معنای غیرحقیقی خود بیان می کنند. از اندیشه های خاص ملاصدرا و پیروان وی و همچنین از ادامه آیه نامبرده، چنین برمی آید که کاف زائد نیست و می توان با بررسی کنش گفتاری صریح و پیچیده در آیه مذکور- مطابق با اصول توحیدی- مثلیت را برای ذات حق قائل شد؛در نتیجه چنین معنا شود که: «مِثلِ او مِثل ندارد»؛ زیرا برخلاف نظام فکری مشائی که ده عقل را واسطه خلقت برمی شمارد، ملاصدرا به خلقت یک تجلی تام وحدانی، سِعّی و انبساطی به نام «حق مخلوق به» قائل است. بنابراین از طریق قاعده الواحد، وحدت شخصی وجود، حق مخلوق به، از عبارت «هوالظاهر و الباطن» و همچنین بخش دوم آیه پیش گفته «هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ» می توان آن تجلی وحدانی را تبیین و به نوعی مماثلت رسید. این پژوهش با رویکرد کنش گفتاری و به روش تحلیل کیفی مبانی و به صورت تماتیک انجام گرفته است.
«هیاهوی بسیار بر سر هیچ» در باب ایمان کانتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۲)
49 - 61
حوزههای تخصصی:
کانت تحت تأثیر فیلسوفان مدرن پیش از خویش کوشید مسائل مهم فلسفی را از طریق چرخش تعیین کننده ای که او خود آن را «انقلاب کوپرنیکی» می نامید بررسی کند. از جمله مهم ترین مسائلی که با این انقلاب کوپرنیکی در دستان کانت صورت بندی نوین یافتند، مسائل مربوط به الهیات نظیر خدا، روح، دین و ماهیت ایمان بود. دعوی مقاله حاضر این است که می توان کل پروژه فلسفی کانت را به منزله قسمی مواجهه با ایمان سنتی خوانش کرد. بنابراین، در مقاله حاضر حتی الامکان می کوشیم با ارائه قطعاتی از آثار متعدد کانت، جوانب مختلف دیدگاه او نسبت به ایمان را بررسی کنیم. این بررسی تنها زمانی میسر می شود که بتوانیم به نحوی درخور به این پرسش پاسخ دهیم که با رد ایمان سنتی ایمان به چه معنا در اندیشه کانت ممکن است؟ پس از بررسی آثار مختلف کانت، به سوی این نتیجه گیری سوق یافتیم که کانت گرچه ایمان سنتی را رد کرد، در دام بی ایمانی ولنگارانه پسامدرن فرونغلطید بلکه در عوض از ایمانی نو سخن گفت. این ایمان نو از سویی عاری از تعصب شورمندانه، روح بینی و خودشیفتگی است و از سوی دیگر به مخالفت با بی تفاوتی، بی مسئولیتی و دگرآیینی برمی خیزد. ایمان کانتی، ایمانی اخلاقی، استعلایی، تهی و مبتنی بر امید و شجاعت بشری است.
بررسی پاسخ ابن سینا در مواجهه با شبهه ابن کمونه پیرامون توحید واجب الوجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت خداشناسی نزد فیلسوفان بر کسی پوشیده و پنهان نیست. یکتایی ذات واجب الوجود یکی از مهم ترین مسائل در این رابطه است. ازجمله مهم ترین شبهات پیرامون توحید واجب الوجود، شبهه ابن کمونه است. با توجه به انکار مهم ترین اصل از اصول دین مبین اسلام و تاکید بعضی از شارحین فلسفه ابن سینا، بر اهمیت پاسخ گویی به شبهه ابن کمونه، می افزاید. در شبهه مذکور، دلیل نفی ترکیب حکما که وجوب وجود را ذاتی واجب تعالی می داند، مورد خدشه قرار داده و وجوب وجودی که از نظر فلاسفه، «ذاتی» واجب الوجود در نظر گرفته شده را وصفی «عرضی» می پندارد. هدف پژوهش حاضر پرداختن به شبهه ابن کمونه و بررسی آن در چهارچوب اندیشه «ابن سینا» است. بنابراین پژوهش حاضر با تکیه بر مبانی فلسفی «ابن سینا» ازجمله؛ بساطت واجب الوجود، الواجب ماهیته انیته، اشتراک مفهوم وجود در معنا، و بررسی تاریخی این شبهه و رهگیری آن حتی در روایات از ائمه معصومین علیهم السلام و زمان قدیم (فلاسفه یونان)، در صدد پاسخ به شبهه مذکور با روش تحلیلی - توصیفی است. بنابراین با توجه به قدمت این شبهه، به نظر می رسد مبانی و ادله ابن سینا قابلیت پاسخ گویی به شبهه ابن کمونه را داراست.
ارائه معنایی جدید از معاد جسمانی در فلسفه اسلامی با الهام از کارکردگرایی در فلسفه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فلسفه اسلامی اشیاءِ محسوس مدَرک بالعرض به شمار می آیند و مدَرک بالذات صورتی است که در حس مشترک پدید می آید. گرچه فلاسفه اسلامی در مورد نحوه پدید آمدن صورت در حس مشترک اختلاف نظر دارند، اما بر این مطلب متفق اند که پدید آمدن صورت در حس مشترک معادل ادراک حسی است. ایشان تمثّل حسی موجودات غیبی را بر این اساس تبیین می کنند، بدین نحو که در فرایندی معکوس نسبت به فرایند مشاهده مستقیم اشیاء مادی، تصویری از جانب غیب (و نه از طرف حواس پنجگانه مادی) در حس مشترک نقش می بندد و بدین ترتیب موجود غیبی به نحو حسی متمثل و ادراک می شود. از طرف دیگر، بر اساس نظریه کارکردگرایی در فلسفه ذهن، ادراک حسی هر چیزی است که کارکرد ادراک حسی را ایفا کند. از آنجا که تجربه حسی بدون وساطت جسم عیناً همان است که به واسطه جسم رخ می دهد، عامل محرّک برای ادراک حسی می تواند امری غیرجسمانی باشد. بنابراین انسان می تواند بدون نیاز به بدن مادی (فیزیکی و جسمانی)، از حیث معرفت شناختی ادراکی حسی و جسمانی داشته باشد. لذا می توان انسان را حتی در نشئه ای غیرمادی دارای ادراک حسی دانست، و به همین جهت معاد جسمانی خواهد بود، زیرا جسمانی بودن معاد به این است که انسان در روز قیامت درک و تجربه ای جسمانی از بدن خود و لذات/آلام جسمانی داشته باشد، نه این که لزوماً تحقق جسمانی بیابد و واجد بدن فیزیکی باشد.