مطالب مرتبط با کلیدواژه

گیلبرت


۱.

نسبی گرایی در ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نسبیت نسبی گرایی سیستم ژئومورفولوژی گیلبرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۱ تعداد دانلود : ۶۶۱
تغییرِ بینش پژوهشگران نقطة عطفی در تغییر ادبیات، منطق حاکم بر پژوهش، و حتی نوع ریاضیاتی است که آن ها در پژوهش های خود به کار می گیرند. بنابراین، شناخت ریشه های نظری روش ها کمک مؤثری است در درک بهتر پژوهشگر دارد. نسبی گرایی از مفاهیمی است که ابعاد مفهومی متعددی دارد. به طور کلی، دیدگاهی است در شناخت شناسی که الزام قطعیت را نفی، دلالت را جایگزین علیت، و دال و مدلول را جایگزین اصل علت و معلول می کند. نسبی گرایی همان اندازه در اندیشة سوفسطائیان و هرمونتیست ها مطرح است که در میان دانشمندان علوم تجربی، معرفت شناسی سیستمی، ترامتنیت، و عرفان و اشراق دیده می شود. این مطالعه برگرفته از رساله ای در دانشگاه خوارزمی است. در این مطالعه، با روش تحلیل گفتمان، دیدگاه هفت شخصیت برجسته در حوزة معرفت هرمنوتیک، علمی، سیستمی، ترامتنیت، و عرفان و اشراق دربارة نسبی گرایی باز خوانی و با آنچه گیلبرت در ژئومورفولوژی نسبی گرایی نامیده، مقایسه شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد:
۲.

پدیدارشناسی در ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدیده شناسی پدیدارشناسی ژئومورفولوژی گیلبرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۸ تعداد دانلود : ۷۶۳
تغییر پارادایم ها در یک حوزه دانشی سرآغاز تحوّل در ادبیات، روش، تکنیک و مؤلفه های دیگر شناخت شناسی تلقّی می شود. همان طور که وقتی دیدگاه سیستمی جایگزین روش های کلاسیک شد، تحولات عمیقی دامنگیر رشته ها و حوزه های دانشی شد. این تحولات نخست در علوم تجربی رخ داد، ولی دیری نپایید که دانشمندان علوم انسانی فرصت های از دست رفته را با نقادی از علوم تجربی و با طرح هندسه فضایی، جبران کردند. در این میان تلاش های دیلتای در نشان دادن مرتبه علوم انسانی و پرده برداری از هزار رمز و راز پنهان در پدیدارشناسی، توسط هوسرل، ژنت و هایدگر راه را برای شکل گیری پارادایمی دیگر فراهم آورد و به حاکمیت بلا منازع یکصد ساله حلقه وین پایان داد. این موج به طور قطع با همه بی مهری ها دامن علوم جغرافیایی را هم ترآلوده خواهد کرد. این پژوهش بر جنبه های معرفتی تأکید و با روش تحلیل متن ژنت، با نگاه پدیدارشناسی، در نوشته های شخصیت های علمی مانند گیلبرت ژئومورفولوژیست و هیلیر اندیشمند فضا شناس پرداخته است. هم چنین ضمن بیان چیستی پدیدارشناسی دست به نقد و نقبی در تاریخ معاصر اندیشه های نظری در ژئومورفولوژی زده است. این پژوهش سعی بر آن دارد که تفاوت های فکری در حوزه پدیدارشناسی را با پدیده شناسی، روشن سازد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که:* پدیدارشناسی یک روش متّکی به تحلیل داده های فراعینی و تبیین کننده رابطه های عمیق تری از این جهان در مقابل روش های تجربی است.*پدیدارشناسی سعی دارد با وجوه عمیق تر و پنهان پدیده ها و نقش انسان در شناخت آنها، دایره تجربه های بشری را از مفهوم تجربه معنی شده؛ در حلقه وین گسترش دهد. این به معنی نفی و یا بی اعتباری«پوزیتیویتیسم » نیست.
۳.

بررسی مؤلفه های روان شناسی شفقت گیلبرت در کتاب بوستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سعدی گیلبرت شفقت بوستان درمان رنج

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲۶ تعداد دانلود : ۴۹۹
طرح مباحث میان رشته ای و نوشتن مقالات علمی درباره آن ها، از علایق پژوهشگران در سال های اخیر بوده است. یکی از این مباحث، انعکاس علم روان شناسی در آثار ادبی و انطباق آن با تئوری های نوین روان شناسی است. در این مقاله، مؤلفه های روان شناسی شفقت گیلبرت با توجه به بوستان بررسی شده و با علم امروزی روان شناسی تطبیق داده شده اند. یکی از مفاهیم اخلاقی و انسانی که در متون ادبی ما و همچنین در علم روان شناسی بدان پرداخته شده، شفقت است. این مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی به موضوع شفقت در بوستان سعدی بر اساس مؤلفه های روان شناسی گیلبرت پرداخته است. باوجود هم پوشانی این واژه با واژه هایی مانند مهربانی، دل سوزی، همدردی، همدلی، ترحم و ترس در ادبیات فارسی، مفهوم روان شناختی آن با معنای واژه های یادشده متفاوت است. در ترجمه کتاب ها و نظریه های گیلبرت و نف، شفقت حاوی ویژگی های دوازده گانه ای است که بر اساس آن «انسان مشفق» تعریف می شود. با مقایسه و بررسی مؤلفه های روان شناسی شفقت گیلبرت با بوستان سعدی این نتایج حاصل می شود که مفاهیم انسانی مطرح شده توسط سعدی، صدها سال قبل از شکل گیری این مفاهیم در روان شناسی وجود داشته و مورد بحث قرار گرفته است. این مسئله حاکی از غنای فرهنگی و ادبی اندیشمندان پارسی زبان است که متأسفانه در جامعه ما مورد غفلت قرار گرفته و در عوض علوم امروزه غربی و پیشرفته روان شناسی مؤید این نظریات است.
۴.

تحلیل و بررسی شفقت و مهربانی در کتاب قابوس نامه براساس مؤلفه های روان شناسی شفقت گیلبرت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

تعداد بازدید : ۲۰۷ تعداد دانلود : ۱۲۰
از مهم ترین زمینه های پژوهش در سال های اخیر، مربوط به مقالات علمی و طرح مباحث میان رشته ای درباره آن ها است. یکی از این موضوعات، پژوهش در حیطه علوم روان شناسی در آثار ادبی و تطبیق آن با تئوری های جدید روان شناسی است. نویسنده در این پژوهش، درصدد آن است تا مؤلفه های روان شناسی شفقت گیلبرت را با عنایت به کتاب قابوس نامه، بررسی و  سپس با علم روزِ روان شناسی منطبق سازد. شفقت و مهربانی یکی از مضامین اخلاقی و انسانی است که در کتاب های ادبیات فارسی و همچنین در علوم روان شناسی بدان پرداخته شده است. نویسنده در این پژوهش به شیوه توصیفی- تطبیقی و با ابزار کتاب خانه ای به موضوع  مهربانی و شفقت در قابوس نامه بر اساس مؤلفه های روان شناسی گیلبرت پرداخته اند. باوجود هم پوشانی واژه شفقت با  کلماتی همانند  همدلی و همدردی، مهربانی، دل سوزی و ترحّم در ادبیّات فارسی، مفهوم روان شناختی آن با معنای کلمات مذکور، متفاوت است. در ترجمه کتاب ها و نظریّه های گیلبرت، کلمه شفقت بیانگر ویژگی های دوازده گانه ای است که بر اساس آن «انسان مهربان» تعریف شده است. با مقایسه و بررسی مؤلفه های روان شناسی شفقت گیلبرت با قابوس نامه این نتایج حاصل می شود که مفاهیم انسانی مطرح شده به وسیله عنصرالمعالی، قرن ها قبل از بیان این مفاهیم در روان شناسی، رواج داشته و مورد بحث و تبادل نظر قرارگرفته است. این مسئله حاکی از  غنای فرهنگی و ادبی زبان و ادبیات فارسی است که متأسفانه در جامعه ما مورد بی توجّهی قرار گرفته و به جای آن، علوم پیش رفته روان شناسی و غربی مؤیّد این  مباحث و نظریّات شده است.