فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۶۱ تا ۲٬۶۸۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۷ مورد.
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
206 - 233
حوزههای تخصصی:
السِّیمیولوجیا هی علم تقصّی معانی النَّصِّ والکشف عن الدَّلالات العمیقه التی تحتویها مفردات النصّ وتراکیبه. أسَّسها وأرسی أصولها فی العصر الحدیث فردیناند دی سوسیر وتشارلز ساندرز بیرس. وقد خرجت من بطن هذا العلم منهجیَّات شتَّی تمنح النَّاقد آلیات تعینه علی فهم النَّصِّ واستیعاب مکنوناته. وأحد أهمِّ هذه المنهجیَّات المنبثقه عن هذا العلم منهجیَّه مایکل ریفاتیر التی تعالج النَّصَّ عبر قراءتین اثنتین: الأولی تعرف بالقراءه الاکتشافیَّه یتطرَّق فیها إلی القضایا التی تمتُّ بصله إلی ظاهر النَّصِّ. أمَّا فی القراءه الثَّانیه التی تُدعی الارتجاعیَّه فَیفکّ فیها النَّاقد شفرات النَّصِّ وغموضه حتَّی یحدّد معناه. کما أنه فی هذه القراءه الأخیره یناقش مفاهیم من مثل المنظومات الوصفیَّه والتَّعابیر المتراکمه والهیبوغرام والماتریس البنیوی. تهدف هذه الدِّراسه، عبر المنهج الوصفی – التَّحلیلی وبالاعتماد علی منهجیَّه ریفاتیر، إلى دراسه قصیده «بکائیَّه إلی شمس حَزیران» للشَّاعر عبد الوهَّاب البیاتی التی یکثر فیها من السُّخریَّه ویفضح زَیف الحکام والمحتالین. ومن أهمِّ ما توصَّلت إلیه من نتائج هو أنَّه: فی القراءه الأولی یستخدم الشَّاعر التَّقدیم والتَّأخیر لبیان مدی اهتمامه ببعض المعانی کما أنَّه یوظِّف المجاز بشکلَیه: المرسل والاستعاری لبثِّ الإثاره والحماس فی النَّصِّ. وأمّا فی القراءه الارتجاعیَّه فاتَّضح أنَّ التَّراکمات تتمحور حول مواضیع (التشرد والدمار) و(التناحر والحزازات) و(الإدعاءات الفارغه) و(النفاق والتخاذل) والمنظومات الوصفیَّه تتطرَّق إلی مفاهیم من قبیل: (حرب الکلمات) و(المسؤولین) لیصل عبر هذه القضایا إلی الهیبوغرام ثمَّ الماتریس البنیوی اللذَین یشکلان الشَّبکه المعنویَّه للنَّصِّ.
تداوليَّة الأفعال الكلاميَّة في مقطوعة"سقط القناع" لمحمود درويش على ضوء نظريَّة جون سيرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهدف والمقدمه: التَّداولیَّه تعنی أنَّ المتکلِّم ضمن سیاق محدَّد ینتج رساله یوجِّهها إلی مستقبل، فالمعنی یتداول بین ثلاثه أطراف فی ضمن عملیَّه دائریَّه. وقد خرج من رحم هذا العلم مجموعه فروع أهمّها الأفعال الکلامیَّه. فی هذه النَّظریَّه الکلام یساوی الفعل. والمتلقِّی یتجاوز المعنی المعجمی المکشوف ویحاول عبر الالتفات إلی السِّیاق والظُّروف التی أفرزت النَّصَّ تحدید معناه. فالمعنی الإخباری قد یکون بالنَّظر إلی ظروف الکلام وسیاقاته أمرا أو تحذیرا أو تهدیدا وعکس ذلک. یعتبر جون أوستین الرَّائد والمؤسِّس لهذه النَّظریَّه من خلال محاضراته فی جامعه أکسفورد وهارفاد. ثمَّ جاء بعده الأمریکی جون سیرل فأحکم إطار النَّظریَّه من خلال التَّقسیمات والشُّروط التی أضافها. وتکمن ضروره البحث فی أنَّ هذه القصیده تبثُّ روح النِّضال والتَّضحیه فی نفوس الأحرار من الأمَّه وتبعث فیهم الشِّدَّه والبأس علی العدو وتفضح المطبِّعین وتعتبرهم خونه یقتاتون علی حساب مصالح شعوبهم. وبالنظر إلی قابلیَّه هذه القصیده لتدرس حسب نظریه الأفعال الکلامیَّه بسبب اشتمالها علی الکثیر من هذا الضَّرب من الأفعال فتثیر الدِّراسه الأسئله التَّالیه لمعالجه القصیده وفق هذه النَّظریَّه: ما أنواع الأفعال الکلامیَّه الوارده فی مقطوعه "سقط القناع" لمحمود درویش وفقا لتقسیمات الفیلسوف واللُّغوی جون سیرل؟ کیف وظَّف الشَّاعر الأفعال فی هذه القصیده لإیصال دلاله أکثر عمقا ودلاله من المستوی الظَّاهری؟ ما الأغراض الإنجازیَّه التی اشتملت علیها هذه القصیده؟ وقبل الردِّ على هذه الأسئله فی قسم النتائج من الدِّراسه ینبغی الاطلاع على أنَّ الأفعال الکلامیه تتفرَّع إلی خمسه أصناف هی: «1-الفعل الإخباری: یعبِّر هذا الفعل عن إیمان الرَّاوی بصحَّه الأحداث، ویسعی المتحدِّث إلی تطبیق محتوی الافتراضات مع العالم الخارجی. إنَّ وصف أحداث وظواهر العالم الخارجی والتَّعبیر عن رأی المتحِّدث واعتقاده بصحَّه النَّظریَّه هی بعض القضایا التی طُرحت فی الفعل الإخباری. الأفعال التی تندرج فی هذه الفئه هی: التَّعبیر عن الواقع، والإقرار والاستنتاج، والادِّعاء، والافتراض، والتَّنبُّؤ وما إلی ذلک. 2-الفعل التَّوجیهی: فی هذا الفعل، یستخدم المتحدِّث أفعالًا خاصَّه لتوجیه الجمهور بأداء نشاط فی حاله المهمّه أو الإکراه فی کلِّ من الجوانب السَّلبیَّه والإیجابیَّه. یحاول المتحدِّث تطبیق العالم مع محتوی الاقتراح الذی یتضمَّن العمل المستقبلی للمستمع. الأفعال التَّوجیهیَّه تشمل الطَّلب، والأمر، والنُّصح، والتُّحذیر، والتَّشجیع، والاقتراح وما إلی ذلک. 3-الفعل التَّعبیری: القوَّه غیر التَّعبیریَّه (القصدی) هذا الفعل یعبِّر عن الحالات والمشاعر العقلیه حول المواقف والأحداث المحدَّده. ویرافق هذا العمل المدیح، والتَّهنئه، والتَّقدیر، والاعتذار، والثَّناء، والسُّخریَّه، والإدانه، والنَّدم، وما إلی ذلک. 4-الفعل الالتزامی: فی هذا الفعل، یلتزم المتحدِّث بأداء عمل ما فی المستقبل؛ لذلک فإنَّه یعبِّر عن نیَّه المتحدِّث وقصده. یتضمَّن هذا الفعل وعودًا وتهدیدات ورفضًا والتزامات. المتحدِّث باستخدام هذا الفعل یتعهَّد بمواءمه محتوی المقترحات مع العالم الخارجی. 5-الفعل الإعلانی: الفرق بین هذا الفعل والأفعال السَّابقه هو إحداث تغییرات جدیده فی المتلقِّی والعالم الخارجی. فی هذا الفعل، یعلن المتحدِّث عن الظُّروف الجدیده للمتلقِّی. جدیر بالذِّکر أنَّ إجراء تغییرات حقیقیَّه فی العالم الخارجی من قبل المتحدِّث یعتمد علی امتلاک الکفاءات اللَّازمه للتَّأثیر علی العالم الخارجی. یعدُّ تطبیق الکلمات مع العالم الحقیقی أحد أهداف هذا الفعل. تعدُّ أفعال مثل الإعلان والإدانه والتَّعیین وما الی ذلک هی من الأفعال الإعلانیه. وقد حدَّد من خلال هذا التَّقسیم دلاله أنواع الفعل الکلامی.المنهجیه: تهدف هذه الدِّراسه من خلال المنهج الوصفی- التَّحلیلی وبالاعتماد علی آراء العالم الأمریکی جون سیرل دراسه الأفعال الکلامیَّه ونوعیَّتها وأثرها الإنجازی فی قصیده "سقط القناع" للشَّاعر الفلسطینی محمود درویش. یتطرَّق هذا الشَّاعر فی قصیدته إلی کشف خیانه المطبِّعین للقضیه الفلسطینیَّه ویدعو کلَّ المناضلین إلی مواصله طریق النِّضال حتَّی وإن بقوا لوحدهم دون أن تنصرهم جهه من الجهات سواء فی العالم العربی أو الإسلامی.المستجدات: اتضح أنَّ الشَّاعر عبر اللُّغه الرَّمزیَّه کمفرده الرُّوم یشیر إلی هیمنه الغرب فی العصور السَّالفه واستعماره لثروات الشُّعوب. کذلک فإنَّه قد یمنح الجمادات قابلیه الشُّعور کما تعامل مع لفظه "بیروت" لیؤکِّد علی أنَّ حبَّه للوطن حبٌّ صادق خال من الدَّنس والشَّهوه متجاوزا العلاقات العاطفیَّه العادیَّه. واستخدم الشَّاعر الفعل الکلامی غیر المباشر بنسبه ثمانین بالمئه، والفعل المباشر کان قد ورد بنسبه عشرین بالمئه. لأنَّ الشَّاعر دائما ما یسعی لیحمل أفعاله دلالات أعمق مما یتضمَّنه الفعل القولی والصَّوتی. لم یستخدم الشَّاعر التَّقریرات لأنَّ لدیه قناعه أنَّ الطَّریق واحد؛ وهو طریق النِّضال، وأنَّ الجمیع عارف به ولا یخالف هذا غیر المطبِّعین المستفیدین من الغرب والصَّهاینه.البحث والنتائج: من خلال إجراء إحصائیَّه دقیقه لأنواع الفعل الکلامی فی قصیده سقط القناع تبیَّن أنَّ الشَّاعر محمود درویش قد استفاد من الأفعال التَّوجیهیه أربع مرات، محمِّلا هذا الفعل نسبه أکبر مقارنه بغیره من الأفعال الکلامیه الأخری، لیشیر إلی أنَّه بصدد إیصال رساله فحواها أن الشَّاعر یرید من المتلقِّی إنجاز الفعل ولم یقنع بمجرَّد التنبیه له. ویأتی الفعل التَّعبیری بتکرره لثلاث مرَّات فی المرتبه الثَّانیه حیث إنَّ الشَّاعر فی کثیر من الأحیان یحاول بثَّ مشاعره وأحاسیسه فی أرجاء النَّصِّ؛ وهذا الفعل من شأنه أن یحمل المشاعر والأحاسیس للمخاطب بشکل أوضح وأنسب دون غیره من الأفعال الکلامیه الأخری. واستخدم الشَّاعر الفعل الإنجازی لأغراض مثل: تحذیر المتلقِّی ممن تمرّسوا فی لعبه النِّفاق . وللحثِّ علی مواصله طریق الکفاح وللتَّعبیر عن حاله التِّیه والتَّناقض لدی الشَّاعر الذی وجد نفسه محاصرا بین من صمدوا وبین من هربوا. ومن الأغراض الأخری بیان یقظه الشَّاعر وحرصه علی صون أراضیه من أن یمسَّها العدو بسوء. کما أنَّه وظَّف التَّناص الأدبی والتَّناص القرآنی دون غیرهما، وذلک لشحذ الهمم وکشف مواقف الصَّادق والکاذب فی ساحه القتال، وللإشاره إلی وهن وضعف دوله العدوِّ التی یسمِّیها اللقیطه، لأنَّها غیر شرعیَّه لا تمتلک مقوِّمات البقاء دون نصره الغرب الذی زرعها لحفظ منافعه ومصالحه.
دفاع از اشکال های استاد مصباح به دو برهان صدرا برای اثبات اتحاد عاقل و معقول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
313 - 328
حوزههای تخصصی:
در مقاله ای چهار اشکال استاد مصباح به برهان تضایف ملاصدرا برای اثبات اتحاد عاقل و معقول و یک اشکال ایشان به برهان نور و ظلمت که ملاصدرا در ضمن برهان تضایف به آن اشاره کرده است، بدون اینکه به عنوان برهان مستقلی از آن یاد کند، مورد نقد قرارگرفته است. در مقاله حاضر که به روش تحلیلی-اسنادی نوشته شده است، با عیارسنجی نقد های مذکور، معلوم شده است که هیچ یک از این نقد ها وارد نیست. البته در عبارات استاد مصباح در دو مورد سهو واقع شده است، ولی این دو مورد به راحتی از عبارات ایشان قابل حذف است و حذف آنها به اصل اشکال ایشان ضرری نمی زند. بنابراین، هر دو مقدمه برهان تضایف مخدوش است. اشکال مقدمه اول این است که صورت معقول، درصورتی که خارج ازآن، عاقلی نباشد، بالذات معقول نیست، زیرا اگر صورت معقول عرض باشد، بدون معروضش یعنی عاقل، اصلاً وجود ندارد و صورت معقولی که وجود ندارد، بالذات معقول نیست. بنابراین، نمی توان گفت: صورت معقول صرف نظر از اغیار؛ یعنی، خواه خارج از آن، عاقلی باشد و خواه نباشد، بالذات معقول است. اشکال مقدمه دوم این است که متضایفان در وجود، متکافی نیستند. برهان نور و ظلمت هم مردود است، زیرا تمثیل نفس به چشم نابینا، قیاس مع الفارق است.
کارکرد سیاسی و اجتماعی رؤیا در اندیشه و عمل عرفای دوره تیموری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
145 - 168
حوزههای تخصصی:
عتباربخشی فراوان به رؤیا در دوره پس از مغول و استفاده از آن، یکی از موضوعات قابل توجه تاریخی است. این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی و واکاوی اولیاء نامه ها و زندگی نامه های عرفای عصر تیموری، به بررسی رؤیا در اندیشه و عمل آنها (771-913ق) پرداخته است. با بررسی موضوع مذکور، از یک طرف می توان باورها و اندیشه های مردم دوره تیموری را به دست آورد و از جانب دیگر، کاربردهای رؤیا را در امور سیاسی، مذهبی و اجتماعی عرفا شناخت.
نتایج این بررسی ها، نشان می دهد که رؤیا به عنوان منبع الهام، مورد اقبال و پذیرش مردم جامعه تیموری بود و کاربردهای متفاوتی برای آنان داشت. تصمیم گیری درباره امور مختلف، مانند: پیروی از یک استاد صوفی، هدایت افراد به سوی مرید و مرشد، بخشش گناهان، آگاهی از حقایق، وقوف بر ضمایر افراد، تقویت دین و شرع، رستگاری در آخرت و ادعای مهدویت، از جمله این کاربردهاست که اغلب در مسیر پیشبرد اهداف گوناگون سیاسی، اجتماعی و مذهبی قرار داشت.
بررسی ثبات شخصیت در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
11 - 24
حوزههای تخصصی:
ثبات شخصیت و وحدت عددی هر شخص در طول زندگی، امری قطعی و مشهود به علم حضوری است. در حکمت متعالیه، نفس انسان به عنوان معیار این همانیِ مذکور معرفی شده است و از آنجا که بدن دائماً در حال تغییر و سوخت وساز است، برای توجیه ثبات شخصیت، ناکارآمد تلقی شده است؛ این در حالی است که اولاً حکمت متعالیه به حرکت جوهری نفس قائل بوده و در ثانی نفس، امری غیرقابل رؤیت است و این دو مسئله می تواند از منظر هستی شناختی و معرفت شناختی، مسئله ثبات شخصیت را با چالش مواجه کند. مطابق با تحلیل های این مقاله، تنها زمانی می توان حرکت را مانع از ثبات شخصیت دانست که به نحو فنا و حدوث باشد؛ اما در حکمت متعالیه، حرکت نفس به نحو غیر امتدادی تصویر شده که باعث می شود همواره شخص سابق در مقطع بعدی از حرکت وجود داشته باشد و تنها حدودش تغییر کرده باشد. همچنین با توجه به آنکه بدن، مرتبه نازله نفس است و با عنایت به استحاله تناسخ ملکی در زندگی مادی، بدن به خاطر پیوندی که با نفس دارد، می تواند نشانه ای برای آگاهی به این همانیِ سایرِ اشخاص به حساب آید. بنابراین ثبات شخصیت در حکمت متعالیه، نظریه ای مقبول و به دور از اشکالات است.
دستاوردهای نور در سی ویکمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم با محوریت نرم افزار جامع تفاسیر نور نسخه 4
منبع:
ره آورد نور سال ۲۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۶(پیاپی ۱۰۳)
40-46
حوزههای تخصصی:
سی ویکمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم با شعار «می خوانمت»، از اوّل فروردین 1403 مصادف با نهم ماه مبارک رمضان 1445 قمری برگزار شد و تا چهاردهم فروردین برابر با ۲۲ ماه مبارک رمضان، در مصلای بزرگ امام خمینی(ره) تهران ادامه داشت. در این رویداد بزرگ فرهنگی، در بخش داخلی، ۴۵ مؤسّسه قرآنی و ۲۴ نهاد دولتی و حاکمیتی مشارکت داشتند و در بخش بین الملل نیز نمایندگانی از ۲۵ کشور جهان جضور داشتند. این نمایشگاه در بخش های مختلفی همچون: ترجمه قرآن، خادمان قرآن، طرح بشری، حفظ آسان قرآن، بخش مکتوب، بخش حوزوی، بخش دانشگاهی، بخش مؤسّسات قرآنی، محافل خانوادگی نهج البلاغه، دعا، فلسطین و طوفان الأقصی، مشاوره، هنرهای دینی، کودک و نوجوان، مسابقات و رویدادها و نشست های محتوایی، برگزار شد. مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور) نیز با دو غرفه در دو بخش از نمایشگاه حضور داشت. یکی، با محوریت «جامع تفاسیر نور» و «قرآن پژوهی هوشمند» در بخش نوآوری های قرآنی دانش بنیان، پذیرای بازدیدکنندگان بود و دیگری، در غرفه فروش که جدیدترین محصولات نور را با تخفیف ویژه، ارائه نمود. در نمایشگاه امسال، غرفه های مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، پُرشورتر از گذشته فعّالیت داشت و بازدیدکنندگان بیشتری از محصولات این مرکز دیدن کردند و در جریان جدیدترین فعّالیت های این مرکز در حوزه نرم افزار، فنّاوری اطّلاعات و فضای مجازی قرار گرفتند.
نکاتی برای مترجم ادبیات انگلیسی در حوزه ادبیات حسینی
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال ۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۵
101 - 106
حوزههای تخصصی:
ادبیات حسینی یکی از گونه های مهم و تأثیرگذار ادبیات اسلامی است و ترجمه نمونه ها و منابع آن به زبان انگلیسی یکی از ضرورت ها در حوزه معرفی تشیع است. اغلب آثاری که در حوزه ادبیات حسینی به انگلیسی ترجمه می شوند از کاستی هایی برخوردار هستند. این مقاله به بررسی بعضی از این کاستی ها توجه دارد.
بررسی دلایل روایی عدم طرح ملکات در دانش فقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
65 - 92
حوزههای تخصصی:
نسبت دانش فقه و اخلاق یکی از مباحث مهم و تأثیرگذار بر مباحث میان رشته ای این دو دانش است. دیدگاه های متفاوتی در خصوص این نسبت وجود دارد که می توان آن ها را در سه دسته اتحاد، تنافر، و تعامل طبقه بندی کرد. طرفداران تمایز، چه در معتقد به تنافر و چه تعامل، یکی از تفاوت های اساسی میان فقه و اخلاق را در موضوع می دانند: موضوع فقه به رفتار انسانی مربوط می شود، در حالی که اخلاق به ملکات و منش ها می پردازد. این پژوهش به بررسی دلایل روایی که امکان دارد ملکات و منش ها را از حوزه فقه خارج کنند و داخل در علم اخلاق کنند، می پردازد. روش تحقیق به صورت جمع آوری و تحلیل دلالی گزاره های نقلی بوده است. نتایج نشان می دهد که سه دلیل روایی ممکن برای عدم موضوعیت ملکات در فقه، از قوّت کافی برخوردار نیستند. در پایان هم یک دلیل عقلی و انسان شناسانه که دست به تأویل روایاتِ دالِ بر حرمت رذایل اخلاقی زده، بررسی و نقد شده است.
بررسی نظریه ضرورت تأمین هزینه های جانبی مضاربه و تعیین محل و مصادیق آن با تأکید بر اندیشه های فقهی حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظلّه العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوه نامه فقه و علوم اسلامی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸
1 - 22
حوزههای تخصصی:
درخصوص مخارج سفر تجاری مضارب، اقوال مختلفی یافت می شود؛ ازجمله: 1) لزوم تأمین تمام مخارج 2) لزوم تأمین مخارج مازاد حضر 3) عدم لزوم تأمین مخارج. برای ضرورت تأمین تمام نفقه سفر مضارب به اطلاق عقد مضاربه، صحیحه علی بن جعفر و اجیر بودن عامل برای مالک و برای قول دوم به تعلق ربح به مالک و اجماع و برای قول سوم نیز به عدم فرق بین نفقه حضر و سفر و جلوگیری از تصرف در مال غیر، استدلال شده که پس از بیان تفصیلی اقوال و بررسی نقادانه ادله، درستی قول نخست که آیت الله خامنه ای نیز بر آن رأی هستند، نتیجه گردید. نسبت به محل تأمین مخارج نیز سه دیدگاه دیده می شود: 1) اصل سرمایه حتی با وجود کسب سود؛ 2) سود حاصله؛ 3) اصل سرمایه درصورت عدم حصول سود. تحقیقات نشان می دهد استدلال نظریه هایی که به تأمین نفقه از محل سود یا اصل سرمایه رأی داده اند منطقی نیست و حق آن است که با عنایت به ادله ای مانند اصل عدم توقف تأمین نفقه به حصول سود، انصراف نقص به سود، ارتکاز عرفی و صحیحه علی بن جعفر؛ درصورت کسب سود، هزینه سفر از محل سود تأمین شود و درصورت عدم حصول سود، تأمین نفقه از اصل سرمایه، صحیح به نظر می رسد.
بررسی ساختار گذرایی وصیت نامه امام علی(ع) به امام حسن(ع) براساس دستور نظام مند هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنصر فرانقش، یکی از شاخصه های دستور نظام مند هلیدی است. از میان سه فرانقش متنی و بینامتنی و اندیشگانی، فرانقش اندیشگانی یا تجربی بازتاباننده لایه معنایی متن است. لایه معنایی سبک نویسنده را در انتخاب فرایندها و مشارکان نشان می دهد و هم زمان با تغییر موضوع و هدف نویسنده، نوع و بسامد فرایندها نیز تغییر می کند. مقاله حاضر ساختار گذرایی وصیت نامه امام علی(علیه السلام)به امام حسن(علیه السلام) را مطالعه کرده و فرایندها و مشارکانی را بررسی می کند که بیشترین فراوانی را داشته و تعیین کننده سبک نویسنده اند. ازآن جاکه این نامه طولانی است و ساختار دو نیمه نامه در نگاه اول، متفاوت به نظر می رسد، روش هلیدی بر دو نیمه متن به صورت مجزا اجرا شد، که با رسم نمودارهای مقایسه ای، فرضیه تفاوت ساختاری نیمه نخست نامه با نیمه دوم آن اثبات می شود. در نیمه نخست، بیشترین فراوانی به فرایند مادی و مشارکان کنش گر و کنش پذیر اختصاص می یابد، اما در نیمه دوم، فرایند ربطی و در نتیجه مشارکان حامل و صفت، بیشترین بسامد را دارند.
معیار پذیرش «تبعیض در حجیت»
منبع:
پژوهشنامه اصول فقه اسلامی سال هفتم ۱۴۰۳ شماره ۷
36 - 68
حوزههای تخصصی:
در برخی ادله لفظی، چندین حکم بیان شده ولی به دلایلی مانند مخالفت با اجماع یا تقیه ای بودن، برخی از این احکام، حجت نیستند. این پرسش مطرح است که آیا سایر فقرات و مدلول های چنین ادله ای حجت هستند (قبول تفکیک در حجیت) یا با بروز خلل در بخشی از یک دلیل، تمام آن دلیل از حجیت ساقط می شود (رد تفکیک در حجیت)؟ در این نوشتار انواع ادله لفظی قابل تبعیض، در نُه گونه دسته بندی شده و سه معیارِ مطرح برای پذیرش یا رد تبعیض در حجیت، بررسی شده است. از نگاه این تحقیق، بهترین معیار «پذیرش عرف» است که بخش مهمی از ابهام آن را می توان با لحاظ «درجه به هم پیوستگی اجزای کلام» برطرف و یک طرح کلی برای پذیرش یا رد تبعیض در حجیت، در اشکال نُه گانه ترسیم نمود: تبعیض در حجیت، بین برخی از روایاتِ یک کتاب، بین جملاتِ مستقل در یک روایت، بین برخی از مصادیقِ یک لفظ (مثل لفظ عام یا مطلق) و بین مفهوم و منطوق، قابل قبول؛ و تفکیک بین جملاتِ مرتبط با هم در یک روایت، بین اجزای یک جمله، بین مدلول ّهای التزامی و بین جنس و فصل، غیرقابل قبول است. برخی از گونه ّها هم مشکوک هستند. مبنای حجیت خبر واحد در این بحث اثری ندارد و در موارد شک، به دلیل فقدان اطلاق دلیل حجیت، نمی توان باقی روایت را حجت دانست.
نوشتگان (۱۰)
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۲۰۹)
363 - 373
حوزههای تخصصی:
در شماره دهم «نوشتگان»، نخست به وجود دو صورت ناشناخته از شناسه های فارسی در نوشته های کهن اشاره کرده ایم. در ادامه، در تکمیل بحث نگارنده درباره بازمانده های ka فارسی میانه در فارسی نو، به چند شاهد دیگر از آن در فارسی اشاره شده و سعی شده تا «کذ» ترجمه-تفسیر شنقشی به صورتی درست توجیه شود. بخش سوم درباره لغتی در ترجمه فارسی کهن اسفار خمسه به خطّ عبری و تصحیح نظری است که پیش تر درباره این لغت داده اند. در بخش پایانی، به یک نشانه خطّی در اسناد مالی کهن فارسی پرداخته و شاهدی را از توصیف نشانه ای مشابه در بیتی کهن ارائه کرده ایم.
هرمنوتیک فلسفی گادامر در آینه فلسفه اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
7 - 26
حوزههای تخصصی:
هسته مرکزی و غایت هرمنوتیک گادامر، تأمل فلسفی در ماهیت فهم و تبیین چگونگی دستیابی به آن است. فهمی که تاریخ مندی، زبان مندی و بازی مندی شاخصه های آن هستند و در بستر ساحات وجودی انسان (سنت، تاریخ و فرهنگ) متعین می شود. نوشتار پیش رو بر آن است تا بر پایه شاخصه های تعیین کننده یادشده، هرمنوتیک فلسفی گادامر را در آینه وظیفه گرایی و پیامدگرایی اخلاقی بررسی کند و در متن این بررسی به امکان سنجی واگرایی وظیفه گرایی اخلاقی و هم گرایی پیامدگرایی اخلاقی با رویکرد هرمنوتیکی گادامر بپردازد. از منظر فلسفه گادامر، هر کنشی (اخلاقی/ سیاسی) در موقعیت هرمنوتیکی رخ می دهد. این بدان معناست که دانش اخلاقی ای با هرمنوتیک فلسفی گادامر منطبق است که در تقابل با مطلق انگاری، ماهیت وجودی و تاریخی کنشگر را در خود جای دهد. از این رهگذر به نظر می رسد دانش اخلاقی پیامدگرا دانشی است که امکان این کنش اخلاقی را برای کنشگر فراهم می کند و در نقطه مقابل، دانش اخلاقی وظیفهگرا بر پایه مطلق انگاری، این امکان را سلب خواهد کرد و کنش اخلاقی را تا سطح عمل بازتولیدی صرف، فرو خواهد کاست. البته شاخصه های خاص هرمنوتیک گادامر راه را برای امکان انطباق پذیری با اخلاق وظیفه گرا نیز هموار می کند.
چالش های اخلاقی والدگری در عصر دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
97 - 132
حوزههای تخصصی:
اخلاق در ابعاد مختلف زندگی نقش و تاثیر به سزایی دارد. یکی از ابعاد و عرصه هایی که اخلاق در آن حضور پررنگ و مداومی دارد، والدگری و روابط والد-فرزندی است. امروزه با توجه به رشد بی سابقه تکنولوژی، توسعه و فراگیر شدن رسانه ها و دسترسی آسان به فضای مجازی، گستره والدگری تحول یافته و دامنه نقش والدین به عنوان مسئول، راهنما و مربی اصلی فرزندان، از زیست واقعی به زیست مجازی آن ها نیز امتداد پیدا کرده است. پدر و مادر در عصر دیجیتال می بایست زمینه و ظرفیت کسب مهارت های لازم برای استفاده مسئولانه و ایمن از فناوری های دیجیتال را جهت بهرمندی و مصونیت حداکثری فرزندان فراهم آورند و متناسب با مختصات دنیای زیست دوم، تدابیر و اصول خاص والدگری دیجیتال را رعایت نمایند. طبیعتا هر رابطه ای نیازمند آگاهی و رعایت اخلاق در آن است و این مهم در رابطه والد-فرزندی که سطح ارتباط بالایی می طلبد، به فراخور نظارت، کنترل و ایجاد محدودیت ها از طریق وضع قوانین مصرف دیجیتال، بیشتر در معرض چالش های اخلاقی قرار می گیرد. در این پژوهش چالش های والدگری عصر دیجیتال شناسایی، دسته بندی و با نگاهی تحلیلی بررسی و ارزیابی شده است. نقض حریم خصوصی فرزندان، مواجهه غیرتخصصی با موقعیت های آسیب زای فضای مجازی، تعارض کنترل گری والدین با خودکنترلی، خودانگیختگی و خلاقیت اخلاقی فرزندان از مهم ترین چالش های اخلاقی والدگری در عصر دیجیتال به شمار می آیند.
A Critique of Western Civilization from the Perspective of Mahdist Doctrines
منبع:
Theosophia Islamica, Vol ۴,No ۱, Issue ۷, (۲۰۲۴)
43 - 72
حوزههای تخصصی:
The dominant thought in the Western environment laid the necessary foundations for the formation of Western civilization. In fact, the Renaissance's approach to God, humanity, and the surrounding environment gradually caused profound changes in human lifestyles at various levels, eventually replacing the traditional, meaning-oriented relationship between humans and their surroundings with a modern, meaning-deficient one. This study presents a critique of Western civilization from the perspective of Mahdist teachings. The article is written using a descriptive and analytical approach. Today, the West faces numerous challenges at various levels, to the extent that, according to Western thinkers, these issues were not resolved even with the emergence of postmodernism. This is because the civilizational system, grounded in Renaissance thought, adopts a materialistic worldview and denies the unseen in its perception of God, self, and existence.
روش های آموزش اخلاق در یک سده اخیر حوزه علمیه قم(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معرفت اخلاقی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۶)
109 - 126
حوزههای تخصصی:
روش های اخلاقی نقش مهمی در شناخت تفکر اخلاقی دارد. حوزه علمیه قم، به ویژه در سده معاصر نقش مهمی در آموزش اخلاق شیعه داشته است. بدین روی پاسخ به این سؤال اهمیت دارد که روش های آموزش حوزه علمیه قم در این سده چه بوده است؟ مقاله حاضر کوشیده است با «تحلیل و توصیف» در یافتن این روش ها به تبیین آنها بپردازد و با روش های اصلی و فرعی و جزئی به شواهد و مصادیق آنها اشاره نماید. نتیجه این تحقیق یازده روش متداول در حوزه است که عبارتند از عقلی، عرفانی، نقلی، تلفیقی، مرجعیت، ارائه تجربه، وعظ، ارائه الگو، امر به معروف و نهی از منکر، انذار و تبشیر. با آنکه برخی از آنها از نوع آموزشی- تربیتی هستند، اما به علت نقش مهم این روش ها در آموزش اخلاق حوزه، لازم می نمود به آنها نیز اشاره شود.
مبانی انسان شناسی علم اجتماعی اثباتی و دلالت های اجتماعی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
علم اجتماعی امروزی بر دسته ای از بنیان های معرفتی و نظری ویژه بنا شده است. این مبانی با ورود به علم، به محتوا، روش و تحلیل دانش از پدیده ها جهت می دهند. تأثیر متافیزیک و فلسفه در علوم انسانی به طور عام و در جامعه شناسی به طور خاص بدان میزان است که می توان پیدایش و تحول نظریه جامعه شناختی را در حاشیه ظهور دیدگاه فلسفی مربوط به آن تبیین کرد. یکی از محوری ترین مبانی معرفتی که همه الگوواره (پارادایم) های برجسته در علوم اجتماعی از آن متأثر است، موضوع چیستی انسان و چگونگی ارتباط او با واقعیت و نیروهای اجتم اعی است؛ زیرا هرگونه تبیین درست از مسائل و آسیب های اجتماعی و عوامل آنها بی شناخت دقیق و درست انسان با دشواری روبه روست. این نوشتار کوشیده است تا تأثیر مبانی انسان شناختی الگوواره اثباتی بر رویکردهای علم اجتماعی امروزی ودلالت های اجتماعی آن را بررسی کند. سؤال اصلی این پژوهش عبارت از چیستی مبانی انسان شناسی علم اجتماعی اثباتی و دلالت های اجتماعی آن است. روش گردآوری داده ها «اسنادی و کتابخانه ای» و روش پردازش آنها «تحلیل محتوا» و «تحلیلی منطقی» است. یافته ها بیانگر آن است که الگوواره اثباتی انسان را موجودی تک ساحتی، منفعت طلب، غریزه محور، و حیوانی اجتماعی و فاقد اراده آزاد دانسته که محور شناخت او علم زیست شناسی و منشأ جعل قوانین اجتماعی برایش، غرایز اوست.
بررسی نقش حضرت عیسی(ع) در آموزه های اصلی مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
37 - 52
حوزههای تخصصی:
اصول کلی عقاید هر دین و آیینی، از تعالیم مؤسس آن خط مشی می گیرد و پیروان آن به نوعی ادامه دهنده راه رهبر خود هستند. جایگاه آورنده یک دین، همواره در طول تاریخ به صورت برجسته در پیشبرد اهداف آن نمایان بوده است. مسیحیت نیز چنان که از نامش پیداست محوریت آن با عیسی مسیح(ع) است و طبیعی می نماید که باید آموزه ها و دگماهای اصلی مسیحیت، براساس سخنان و رفتارهای حضرت عیسی(ع) شکل گرفته باشد. اگر ثابت شود که چنین معتقدات و باورهای بنیادینی در یک دین، ریشه در معارف و اعتقادات بنیان گذار آن ندارد، می تواند در اصلِ مشروعیت آن خدشه ای جدی وارد کند. نقش حضرت عیسی(ع) در آموزه های اصلی مسیحیت را می توان از عهد جدید استخراج کرد. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با محور قرار دادن نوشته های عهد جدید درصدد پاسخ گویی به نقش حضرت عیسی(ع) در شکل گیری آموزه ها و دگماهای اصلی مسیحی است. نتایج حاصله حکایت از آن دارد که حضرت عیسی(ع) در مهم ترینِ این اصول، ازجمله اصل «تثلیث»، «الوهیت عیسی»، «گناه نخستین»، «فیض» و «فدا» نقشی نداشته است؛ بلکه تعالیم او از این امور تهی است.
مسئولیت یزید در واقعه کربلا از نگاه ابن سعد، نویسنده «الطبقات الکبری»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
برخلاف اصل وقوع عاشورا که همگان در آن اتفاق دارند، محتوا، حواشی و درون مایه های این واقعه در طول تاریخ دستخوش تأییدها و تکذیب ها قرار گرفته است. سرچشمه این تأییدها و تکذیب ها، طرح یا عدم طرح و کیفیت طرح آن مباحث در متون تاریخی و کلامی است. «الطبقات الکبری» از متون متقدم تاریخی، نوشته محمد بن سعد بن منیع، معروف به «ابن سعد» از تأثیرگذارترین مورخان و محدثان اهل سنت است که این واقعه را که در دهم محرم سال 61ق واقع شده، آورده است. این کتاب که از لحاظ قدمت، جزو کهن ترین و موثق ترین آثار به شمار می آید، علاوه بر نقل مطالب خاص، در چینش، اضافه، حذف، انتخاب و حجم دهی مطالب، به گونه ای عمل نموده است تا مخاطب را با مفهومی از قبل اراده شده از واقعه روبه رو نماید. موضوع نقش یزید در شکل دهی واقعه کربلا از این جمله است. او به طور مشخص در این باره درصدد تطهیر یزید و کتمان نقش او در ایجاد فاجعه عاشوراست و قالب کلی مطالب را به گونه ای ارائه می کند که اتهام عاملیت از یزید نفی و به سوی امام حسین (ع)، اهالی کوفه و در نهایت، امرای لشکر ابن زیاد معطوف گردد. به نظر می رسد تلاش ابن سعد برای حفظ و اثبات عقیده «لزوم اطاعت از خلفا» که در میان اهل حدیث عقیده ای پذیرفته شده و بنیادین بوده او را واداشته است تا به هر قیمتی دامن یزید را به منزله خلیفه مسلمانان از این ماجرا پاک سازد و گناه این کار را به دوش دیگران بیفکند. این پژوهش با استفاده از روش «کتابخانه ای» و با رویکرد «تحلیلی و انتقادی» به ریشه یابی این ادعا و جوانب آن پرداخته است.
جهانگشای خاقان، کتاب داستان نه منبع دست اول
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۰۵)
407 - 416
حوزههای تخصصی:
در ایران باور عمومی پژوهشگران بر آن است که جهانگشای خاقان منبعی است دست اول از زندگانی شاه اسماعیل که در زمان جانشین و پسرش شاه طهماسب نوشته شده است. اما واقعیت آن است که این کتاب بنا بر پژوهش های اخیر متنی است متأخر و داستانی از بیجن نامی که در دوره شاه سلیمان صفوی آن را به رشته تحریر درآورده است. در این مقاله نخست یکی از دو ویراست و چاپ جدید این کتاب معرفی و نقد می شود و سپس به پژوهش هایی پرداخته شده است که نشان می دهد این متن فاقد آن اعتباری است که عموماً در ایران به آن قائل اند.