مطالب مرتبط با کلیدواژه

نسبت فقه و اخلاق


۱.

نسبت سنجی اخلاق کاربردی و فقه(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: فقه اخلاق کاربردی نسبت فقه و اخلاق فقه و اخلاق کاربردی اخلاق کاربردی اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۶۶
«اخلاق کاربردی» شاخه ای از اخلاق پژوهی فلسفی در مغرب زمین است که به مواجههٔ مستقیم با معضلات عملی اخلاق می پردازد، از این رو، می توان آن را به  مثابه دانشی برای وظیفه شناسی عقلانی معرفی کرد. به رغم ترجمه و رواج روز افزون مباحث این دانش در ایران، اما نسبت این دانش با علم فقه، به روشنی تبیین نشده است. دیدگاه های محتمل در این زمینه را می توان در سه گونهٔ کلی دسته بندی کرد: ۱. تقدم اخلاق کاربردی بر فقه؛ ۲. اخلاق کاربردی در عرضِ فقه؛ ۳. تقدم فقه بر اخلاق کاربردی. در این مقاله تلاش شده تا ضمن نقد و بررسی این دیدگاه ها، دیدگاه درست در باب نسبت اخلاق کاربردی با فقه بیان و تبیین شود. در این راستا، پس از اشاره به ماهیت اخلاق کاربردی، به مقایسه و نسبت سنجی مسائل و احکام اخلاق کاربردی با مسائل و احکام فقهی پرداخته شده است. دیدگاه سوم، در زمینهٔ تعیین تکلیف دینداران، بیشتر موجّه به نظر می رسد؛ با این همه، قبول این دیدگاه به معنای بی فایده بودن مباحث اخلاق کاربردی برای دین داران نیست و اخلاق کاربردی، همچنان می تواند کارکردهای قابل توجهی برای عموم دین داران و به ویژه فقها و حتی متکلمان داشته باشد.
۲.

بررسی دلایل روایی عدم طرح ملکات در دانش فقه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نسبت فقه و اخلاق تمایز موضوعی احادیث رفتار ملکات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۹
نسبت دانش فقه و اخلاق یکی از مباحث مهم و تأثیرگذار بر مباحث میان رشته ای این دو دانش است. دیدگاه های متفاوتی در خصوص این نسبت وجود دارد که می توان آن ها را در سه دسته اتحاد، تنافر، و تعامل طبقه بندی کرد. طرفداران تمایز، چه در معتقد به تنافر و چه تعامل، یکی از تفاوت های اساسی میان فقه و اخلاق را در موضوع می دانند: موضوع فقه به رفتار انسانی مربوط می شود، در حالی که اخلاق به ملکات و منش ها می پردازد. این پژوهش به بررسی دلایل روایی که امکان دارد ملکات و منش ها را از حوزه فقه خارج کنند و داخل در علم اخلاق کنند، می پردازد. روش تحقیق به صورت جمع آوری و تحلیل دلالی گزاره های نقلی بوده است. نتایج نشان می دهد که سه دلیل روایی ممکن برای عدم موضوعیت ملکات در فقه، از قوّت کافی برخوردار نیستند. در پایان هم یک دلیل عقلی و انسان شناسانه که دست به تأویل روایاتِ دالِ بر حرمت رذایل اخلاقی زده، بررسی و نقد شده است.